Forwarded from گفتوشنود
در لحظات سختی و بحران، مانند حادثه دلخراش انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس، همدلی نقشی حیاتی در ترمیم زخمهای روحی و اجتماعی ایفا میکند.
همدلی یعنی درک درد دیگران، بیآنکه خود دقیقاً همان رنج را تجربه کرده باشیم؛ این احساس، مردم را به یکدیگر نزدیکتر میکند و جامعه را در برابر بحرانها مقاومتر میسازد. در شرایطی که جانهای بسیاری از دست رفته یا آسیب دیدهاند، تنها ابزار واقعی برای بازسازی امید، نیروی همدلی و همراهی است.
حادثه اسکله رجایی، که جان دهها نفر را گرفت و صدها نفر را مجروح کرد، تلنگری جدی بود بر اهمیت پیوندهای انسانی. در چنین لحظاتی، حضور در کنار بازماندگان، ابراز همدردی و تلاش برای التیام دردهای آنان ضروری است.
اما این همدلی نباید به فراموشی خطاها و قصورهای احتمالی منجر شود. احترام به رنج آسیبدیدگان، با مطالبه شفافیت و پاسخگویی کامل میشود.
در نهایت، همدلی در بحران نه فقط کمکی به افراد آسیبدیده، بلکه فرصتی برای رشد روحی کل جامعه است. وقتی اعضای یک ملت در غم یکدیگر شریک میشوند و در عین حال خواستار عدالت و مسئولیتپذیری میگردند، پایههای اعتماد، محبت و پیشرفت اجتماعی استوارتر خواهد شد.
#همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در لحظات سختی و بحران، مانند حادثه دلخراش انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس، همدلی نقشی حیاتی در ترمیم زخمهای روحی و اجتماعی ایفا میکند.
همدلی یعنی درک درد دیگران، بیآنکه خود دقیقاً همان رنج را تجربه کرده باشیم؛ این احساس، مردم را به یکدیگر نزدیکتر میکند و جامعه را در برابر بحرانها مقاومتر میسازد. در شرایطی که جانهای بسیاری از دست رفته یا آسیب دیدهاند، تنها ابزار واقعی برای بازسازی امید، نیروی همدلی و همراهی است.
حادثه اسکله رجایی، که جان دهها نفر را گرفت و صدها نفر را مجروح کرد، تلنگری جدی بود بر اهمیت پیوندهای انسانی. در چنین لحظاتی، حضور در کنار بازماندگان، ابراز همدردی و تلاش برای التیام دردهای آنان ضروری است.
اما این همدلی نباید به فراموشی خطاها و قصورهای احتمالی منجر شود. احترام به رنج آسیبدیدگان، با مطالبه شفافیت و پاسخگویی کامل میشود.
در نهایت، همدلی در بحران نه فقط کمکی به افراد آسیبدیده، بلکه فرصتی برای رشد روحی کل جامعه است. وقتی اعضای یک ملت در غم یکدیگر شریک میشوند و در عین حال خواستار عدالت و مسئولیتپذیری میگردند، پایههای اعتماد، محبت و پیشرفت اجتماعی استوارتر خواهد شد.
#همدلی #بندرعباس #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
دیکتاتورها به طور کلی از نهادهای اجتماعی مستقل واهمه دارند، زیرا این نهادها میتوانند شکلدهندهٔ قدرتهای موازی در جامعه باشند. نهادهایی مانند اتحادیههای کارگری، انجمنهای دانشجویی، سازمانهای حقوق بشری و رسانههای آزاد، ظرفیت بسیج مردم و ایجاد صدای اعتراضی دارند. دیکتاتورها برای تثبیت قدرت خود نیازمند انحصار کامل در تولید اطلاعات، سازماندهی اجتماعی و بیان سیاسیاند و به همین دلیل وجود هرگونه نهاد مستقل را تهدیدی برای خود میدانند.
افزون بر این، نهادهای اجتماعی به تقویت آگاهی عمومی و انسجام جمعی کمک میکنند؛ عواملی که با هدف دیکتاتورها برای ایجاد جامعهای پراکنده و منفعل در تضاد است. این نهادها با ارتقای سواد سیاسی و اجتماعی مردم، زمینهٔ مطالبهگری و مقاومت در برابر حکومتهای خودکامه را فراهم میکنند. دیکتاتورها به خوبی میدانند که مردم سازمانیافته سختتر کنترل میشوند و به همین دلیل کوششی نظاممند برای تضعیف، محدودسازی یا حذف این نهادها به کار میگیرند.
سرانجام، دیکتاتورها برای حفظ چهرهٔ مشروع خود نیاز دارند که تنها منبع مشروعیت در کشور باشند. نهادهای اجتماعی، با ارائهٔ نقدهای سازنده یا راهکارهای جایگزین، مشروعیت دیکتاتور را زیر سؤال میبرند و افقهای تازهای را پیش چشم مردم میگشایند. از این رو، سرکوب نهادهای اجتماعی برای دیکتاتورها نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقای قدرت به شمار میآید.
#دیکتاتور #نهاد_قدرت #نهاد_اجتماعی #مردم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دیکتاتورها به طور کلی از نهادهای اجتماعی مستقل واهمه دارند، زیرا این نهادها میتوانند شکلدهندهٔ قدرتهای موازی در جامعه باشند. نهادهایی مانند اتحادیههای کارگری، انجمنهای دانشجویی، سازمانهای حقوق بشری و رسانههای آزاد، ظرفیت بسیج مردم و ایجاد صدای اعتراضی دارند. دیکتاتورها برای تثبیت قدرت خود نیازمند انحصار کامل در تولید اطلاعات، سازماندهی اجتماعی و بیان سیاسیاند و به همین دلیل وجود هرگونه نهاد مستقل را تهدیدی برای خود میدانند.
افزون بر این، نهادهای اجتماعی به تقویت آگاهی عمومی و انسجام جمعی کمک میکنند؛ عواملی که با هدف دیکتاتورها برای ایجاد جامعهای پراکنده و منفعل در تضاد است. این نهادها با ارتقای سواد سیاسی و اجتماعی مردم، زمینهٔ مطالبهگری و مقاومت در برابر حکومتهای خودکامه را فراهم میکنند. دیکتاتورها به خوبی میدانند که مردم سازمانیافته سختتر کنترل میشوند و به همین دلیل کوششی نظاممند برای تضعیف، محدودسازی یا حذف این نهادها به کار میگیرند.
سرانجام، دیکتاتورها برای حفظ چهرهٔ مشروع خود نیاز دارند که تنها منبع مشروعیت در کشور باشند. نهادهای اجتماعی، با ارائهٔ نقدهای سازنده یا راهکارهای جایگزین، مشروعیت دیکتاتور را زیر سؤال میبرند و افقهای تازهای را پیش چشم مردم میگشایند. از این رو، سرکوب نهادهای اجتماعی برای دیکتاتورها نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقای قدرت به شمار میآید.
#دیکتاتور #نهاد_قدرت #نهاد_اجتماعی #مردم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
سه نوکیش مسیحی ساکن تهران، مهران شاملوئی، عباس سوری و نرگس نصری، توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مجموعاً به بیش از ۴۱ سال حبس، ۴۱ سال محرومیت اجتماعی، ۹۱۰ میلیون تومان جزای نقدی و دیگر مجازاتها محکوم شدند. این حکم در دادگاه تجدیدنظر عیناً تایید شد.
اتهامات این افراد شامل "فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام"، "عضویت در جمعیتهای معارض کشور" و در مورد نرگس نصری، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" بوده است. همچنین آنها به ممنوعیت خروج از کشور، منع اقامت در تهران و استانهای همجوار، و منع عضویت در گروههای اجتماعی به مدت دو سال محکوم شدهاند.
این سه نفر در آبان ۱۴۰۳ به دلیل تشکیل کلیسای خانگی بازداشت شده و در آذر همان سال با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شده بودند.
اگر در ایران بخواهید باورتان را خودتان انتخاب کنید یا تغییر دهید یا باوری به جز باور رسمی جمهوری اسلامی داشته باشید، شما همواره در معرض بازداشت و حبس و دیگر مجازاتها هستید.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی از آزادی ادیان و باورها هراسان است؟
#مسیحیان #نوکیش_مسیحی #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
اتهامات این افراد شامل "فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام"، "عضویت در جمعیتهای معارض کشور" و در مورد نرگس نصری، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" بوده است. همچنین آنها به ممنوعیت خروج از کشور، منع اقامت در تهران و استانهای همجوار، و منع عضویت در گروههای اجتماعی به مدت دو سال محکوم شدهاند.
این سه نفر در آبان ۱۴۰۳ به دلیل تشکیل کلیسای خانگی بازداشت شده و در آذر همان سال با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شده بودند.
اگر در ایران بخواهید باورتان را خودتان انتخاب کنید یا تغییر دهید یا باوری به جز باور رسمی جمهوری اسلامی داشته باشید، شما همواره در معرض بازداشت و حبس و دیگر مجازاتها هستید.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی از آزادی ادیان و باورها هراسان است؟
#مسیحیان #نوکیش_مسیحی #حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
هارپر لی، نویسندهی آمریکایی، با رمان ماندگار خود «کشتن مرغ مقلد» (To Kill a Mockingbird) جایگاه ویژهای در ادبیات جهان به دست آورد. این کتاب که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد، به سرعت تحسین گستردهای را برانگیخت و در سال ۱۹۶۱، جایزه پولیتزر را برای داستان دریافت کرد.
داستان در پسزمینه تبعیض نژادی در آمریکا روایت میشود و از زبان کودکی به نام اسکات فینچ، مفاهیمی چون عدالت، شجاعت و همدلی را به تصویر میکشد.
یکی از درخشانترین جملات کتاب درباره اهمیت همدلی چنین است:
تو هرگز واقعاً یک انسان را درک نخواهی کرد، مگر آنکه از دیدگاه او نگاه کنی، در پوست او بخزی و مدتی با آن زندگی کنی.
این نقل قول ساده اما عمیق، جوهره همدلی را بیان میکند: اینکه برای درک دیگری باید فراتر از ظاهر و قضاوتهای سطحی برویم و دنیا را از زاویه دید او تجربه کنیم.
#همدلی #رواداری #هارپر_لی #کشتن_مرغ_مقلد #گفتگو_توانا
هارپر لی، نویسندهی آمریکایی، با رمان ماندگار خود «کشتن مرغ مقلد» (To Kill a Mockingbird) جایگاه ویژهای در ادبیات جهان به دست آورد. این کتاب که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد، به سرعت تحسین گستردهای را برانگیخت و در سال ۱۹۶۱، جایزه پولیتزر را برای داستان دریافت کرد.
داستان در پسزمینه تبعیض نژادی در آمریکا روایت میشود و از زبان کودکی به نام اسکات فینچ، مفاهیمی چون عدالت، شجاعت و همدلی را به تصویر میکشد.
یکی از درخشانترین جملات کتاب درباره اهمیت همدلی چنین است:
تو هرگز واقعاً یک انسان را درک نخواهی کرد، مگر آنکه از دیدگاه او نگاه کنی، در پوست او بخزی و مدتی با آن زندگی کنی.
این نقل قول ساده اما عمیق، جوهره همدلی را بیان میکند: اینکه برای درک دیگری باید فراتر از ظاهر و قضاوتهای سطحی برویم و دنیا را از زاویه دید او تجربه کنیم.
#همدلی #رواداری #هارپر_لی #کشتن_مرغ_مقلد #گفتگو_توانا
Forwarded from گفتوشنود
ذهنیت فرقهای و مفهوم «وجدان»
چگونه ایمانِ فرقهای، وجدان را از بین میبرد؟
در فاجعهها، گاه واکنشهایی دیده میشود که پرسشهایی جدی دربارهی ماهیت تربیت و وجدان انسانی برمیانگیزد. در حالی که زندگی انسانهای بیگناه در انفجاری ویرانگر نابود شده، برخی «مؤمنان» با شادی از یافتن نیمهای سوخته از یک قرآن در میان آوار سخن میگویند؛ گویی پیروزیای بهدست آمده است.
سؤال اینجاست:
«آیا این افراد از داشتن وجدانی سالم و بالغ بهرهمند هستند؟»
«آیا دین، از این افراد انسانهایی با پندار، گفتار، یا کردار نیک ساخته است؟»
یا آنکه تربیتی فرقهمحور و ایدئولوژیک، آنها را نسبت به رنج انسانها بیاعتنا ساخته و نگاهشان را به جستجوی نشانههایی برای اثبات برتری خودشان محدود کرده است؟
آلبرت بندورا روانشناس کانادایی، در نظریهی «فاصلهگیری اخلاقی» نشان میدهد که چگونه گروهها میتوانند اعضای خود را به جایی برسانند که رنج دیگران را بیاهمیت یا حتی قابل توجیه ببینند. در چنین فضایی، فرد به جای همدلی با قربانیان، به دنبال نشانههایی برای اثبات باورهای خود میگردد.
از سوی دیگر، اروینگ جانیس، پژوهشگر آمریکایی در تحلیل پدیدهی «تفکر گروهی» توضیح میدهد که چگونه در گروههای خاصی، افراد برای حفظ همبستگی درونی، از نقد و تفکر مستقل دست میکشند و حتی اعمال نادرست را فضیلت میپندارند. در نتیجه، صدای وجدان خاموش میشود و حقیقت قربانی وفاداری کورکورانه میگردد.
وجدان سالم، نخستین آموزگار انسان در برابر رنج دیگران است. اما تربیتی که انسان را به ابزاری برای پیروزیهای خیالی بدل کند، هم همدلی و هم مسئولیت اخلاقی را از میان میبرد.
بازسازی انسانیت، از بازسازی وجدان آغاز میشود — وجدانی که پیش از جستجوی نشانهها، رنج انسانها را میبیند.
#فرقه_گرایی #ذهنیت_فرقه_ای #حکومت_ایدولوژیک #شیعه_گری #وجدان #ایمان #خرافه #گفتگو_توانا
@dialogue1402
ذهنیت فرقهای و مفهوم «وجدان»
چگونه ایمانِ فرقهای، وجدان را از بین میبرد؟
در فاجعهها، گاه واکنشهایی دیده میشود که پرسشهایی جدی دربارهی ماهیت تربیت و وجدان انسانی برمیانگیزد. در حالی که زندگی انسانهای بیگناه در انفجاری ویرانگر نابود شده، برخی «مؤمنان» با شادی از یافتن نیمهای سوخته از یک قرآن در میان آوار سخن میگویند؛ گویی پیروزیای بهدست آمده است.
سؤال اینجاست:
«آیا این افراد از داشتن وجدانی سالم و بالغ بهرهمند هستند؟»
«آیا دین، از این افراد انسانهایی با پندار، گفتار، یا کردار نیک ساخته است؟»
یا آنکه تربیتی فرقهمحور و ایدئولوژیک، آنها را نسبت به رنج انسانها بیاعتنا ساخته و نگاهشان را به جستجوی نشانههایی برای اثبات برتری خودشان محدود کرده است؟
آلبرت بندورا روانشناس کانادایی، در نظریهی «فاصلهگیری اخلاقی» نشان میدهد که چگونه گروهها میتوانند اعضای خود را به جایی برسانند که رنج دیگران را بیاهمیت یا حتی قابل توجیه ببینند. در چنین فضایی، فرد به جای همدلی با قربانیان، به دنبال نشانههایی برای اثبات باورهای خود میگردد.
از سوی دیگر، اروینگ جانیس، پژوهشگر آمریکایی در تحلیل پدیدهی «تفکر گروهی» توضیح میدهد که چگونه در گروههای خاصی، افراد برای حفظ همبستگی درونی، از نقد و تفکر مستقل دست میکشند و حتی اعمال نادرست را فضیلت میپندارند. در نتیجه، صدای وجدان خاموش میشود و حقیقت قربانی وفاداری کورکورانه میگردد.
وجدان سالم، نخستین آموزگار انسان در برابر رنج دیگران است. اما تربیتی که انسان را به ابزاری برای پیروزیهای خیالی بدل کند، هم همدلی و هم مسئولیت اخلاقی را از میان میبرد.
بازسازی انسانیت، از بازسازی وجدان آغاز میشود — وجدانی که پیش از جستجوی نشانهها، رنج انسانها را میبیند.
#فرقه_گرایی #ذهنیت_فرقه_ای #حکومت_ایدولوژیک #شیعه_گری #وجدان #ایمان #خرافه #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
برای بیروت اشک، برای بندرعباس سکوت
وقتی خون ایرانیان ارزانتر از پروژههای خامنهای است
انفجار مهیب در بندر رجایی بندرعباس در روز شنبه گذشته، که به گمانهزنیها ناشی از انفجار محمولههای مرتبط با برنامه موشکی ایران بوده و دهها کشته، بیش از هزار مصدوم و خسارات مادی گسترده بر جای گذاشته است، بار دیگر رفتار آشنا و تلخ مسئولان عالی جمهوری اسلامی، به ویژه شخص علی خامنهای را به نمایش گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی در قبال این فاجعه ملی، همچون بسیاری دیگر از فجایع داخلی، طبق روال همیشگی که یا سکوت اختیار کرده یا اولویتهای دیگری را بر مردم کشورش ترجیح داده، رفتار کرد و پیامی خالی از همدردی و دلجویی با تاخیر و تاکید بر شناسایی مقصر -گویی مقصری غیر از او و سیستمش وجود دارد- منتشر کرد.
این الگو مسبوق به سابقه است:
در فاجعهی متروپل آبادان، که دهها نفر زیر آوار جان باختند، خامنهای با تأخیر و بیانی سرد و رسمی واکنش نشان داد، بدون آنکه دلجویی جدی از بازماندگان یا عزاداران صورت گیرد.
در سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط موشکهای سپاه پاسداران ساقط شد و دهها ایرانی بیگناه کشته شدند، واکنش خامنهای نه تنها همراه با دلجویی نبود، بلکه با حمایت تلویحی از سپاه و سرکوب معترضان به این فاجعه همراه شد.
حوادث مشابهی چون سیلها، زلزلهها، نیز معمولاً با بیاعتنایی یا واکنشهای کلیشهای مواجه بودهاند.
در مقابل، در حوادثی نظیر انفجار بندر بیروت، خامنهای بلافاصله با پیام تسلیت پرشور، تمجید از مردم لبنان و تأکید بر حمایت همهجانبه از آنان ظاهر شد.
علاوه بر پیامهای احساسی، میلیاردها دلار از اموال ملت ایران، به شکل آشکار یا پنهان، صرف حمایت مالی از گروههایی نظیر حزبالله لبنان شده است؛ در حالی که مردم ایران هرگاه به مصیبتی گرفتارشدند، تنها رها شده و برای جبران خسارت خود یا درمان مجروحانشان در حسرت ماندهاند.
نتیجه روشن است:
در منطق رهبری جمهوری اسلامی، مردم ایران در اولویت نیستند؛ آنان در بهترین حالت وسیلهای برای پیشبرد پروژههای منطقهای و ایدئولوژیک هستند، نه صاحبان حقیقی کشور.
درد مردم داخل مرزها نه صدای بلندی دارد، نه واکنش گرمی، نه کمک مؤثری؛ اما رنج "وابستگان ایدئولوژیک" در منطقه، بلافاصله همدردی، تسلیت و کمک مالی هنگفت به همراه دارد.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
#بندرعباس #حکومت_ایدولوژیک #فرقه_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
برای بیروت اشک، برای بندرعباس سکوت
وقتی خون ایرانیان ارزانتر از پروژههای خامنهای است
انفجار مهیب در بندر رجایی بندرعباس در روز شنبه گذشته، که به گمانهزنیها ناشی از انفجار محمولههای مرتبط با برنامه موشکی ایران بوده و دهها کشته، بیش از هزار مصدوم و خسارات مادی گسترده بر جای گذاشته است، بار دیگر رفتار آشنا و تلخ مسئولان عالی جمهوری اسلامی، به ویژه شخص علی خامنهای را به نمایش گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی در قبال این فاجعه ملی، همچون بسیاری دیگر از فجایع داخلی، طبق روال همیشگی که یا سکوت اختیار کرده یا اولویتهای دیگری را بر مردم کشورش ترجیح داده، رفتار کرد و پیامی خالی از همدردی و دلجویی با تاخیر و تاکید بر شناسایی مقصر -گویی مقصری غیر از او و سیستمش وجود دارد- منتشر کرد.
این الگو مسبوق به سابقه است:
در فاجعهی متروپل آبادان، که دهها نفر زیر آوار جان باختند، خامنهای با تأخیر و بیانی سرد و رسمی واکنش نشان داد، بدون آنکه دلجویی جدی از بازماندگان یا عزاداران صورت گیرد.
در سقوط هواپیمای اوکراینی که توسط موشکهای سپاه پاسداران ساقط شد و دهها ایرانی بیگناه کشته شدند، واکنش خامنهای نه تنها همراه با دلجویی نبود، بلکه با حمایت تلویحی از سپاه و سرکوب معترضان به این فاجعه همراه شد.
حوادث مشابهی چون سیلها، زلزلهها، نیز معمولاً با بیاعتنایی یا واکنشهای کلیشهای مواجه بودهاند.
در مقابل، در حوادثی نظیر انفجار بندر بیروت، خامنهای بلافاصله با پیام تسلیت پرشور، تمجید از مردم لبنان و تأکید بر حمایت همهجانبه از آنان ظاهر شد.
علاوه بر پیامهای احساسی، میلیاردها دلار از اموال ملت ایران، به شکل آشکار یا پنهان، صرف حمایت مالی از گروههایی نظیر حزبالله لبنان شده است؛ در حالی که مردم ایران هرگاه به مصیبتی گرفتارشدند، تنها رها شده و برای جبران خسارت خود یا درمان مجروحانشان در حسرت ماندهاند.
نتیجه روشن است:
در منطق رهبری جمهوری اسلامی، مردم ایران در اولویت نیستند؛ آنان در بهترین حالت وسیلهای برای پیشبرد پروژههای منطقهای و ایدئولوژیک هستند، نه صاحبان حقیقی کشور.
درد مردم داخل مرزها نه صدای بلندی دارد، نه واکنش گرمی، نه کمک مؤثری؛ اما رنج "وابستگان ایدئولوژیک" در منطقه، بلافاصله همدردی، تسلیت و کمک مالی هنگفت به همراه دارد.
شما در این مورد چطور فکر میکنید؟
#بندرعباس #حکومت_ایدولوژیک #فرقه_شیعه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قاسم روانبخش، نماینده پایداری در مجلس، روز سهشنبه نهم اردیبهشتماه در صحن مجلس با انتقاد از برگزاری فستیوال کوچه در بوشهر گفت: «وضعیت فرهنگی کشور در شان جمهوری اسلامی نیست. وقتی از حجاب کوتاه آمدیم و قانون حجاب را کنار گذاشتیم گام بعدی رقص مختلط در کوچه است.»
🔹️اظهارات قاسم روانبخش بار دیگر نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، با تفسیر محدود و سیاسیشدهای از دین، حقوق اولیه انسانی را نقض میکنند.
پوشش، شادی، رقص و مشارکت آزادانه در فضای عمومی از حقوق پایه هر انسان در جامعهای آزاد و انسانی است؛ اما در ایران، این حقوق تحت نام «حفظ ارزشهای اسلامی» سرکوب میشوند.
حکومت نهتنها به آزادی فردی و فرهنگی مردم بیاعتناست، بلکه با تحمیل ایدئولوژی رسمی و تکصدایی، تلاش میکند جامعهای یکنواخت، مطیع و افسرده بسازد.
شادی در کوچه جرم نیست؛ تحمیل غم، اجبار دینی و سرکوب آزادیهاست که باید مورد انتقاد و مقابله قرار گیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #آزادی_عقیده #حفوق_بشر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
قاسم روانبخش، نماینده پایداری در مجلس، روز سهشنبه نهم اردیبهشتماه در صحن مجلس با انتقاد از برگزاری فستیوال کوچه در بوشهر گفت: «وضعیت فرهنگی کشور در شان جمهوری اسلامی نیست. وقتی از حجاب کوتاه آمدیم و قانون حجاب را کنار گذاشتیم گام بعدی رقص مختلط در کوچه است.»
🔹️اظهارات قاسم روانبخش بار دیگر نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی و روحانیون وابسته به آن، با تفسیر محدود و سیاسیشدهای از دین، حقوق اولیه انسانی را نقض میکنند.
پوشش، شادی، رقص و مشارکت آزادانه در فضای عمومی از حقوق پایه هر انسان در جامعهای آزاد و انسانی است؛ اما در ایران، این حقوق تحت نام «حفظ ارزشهای اسلامی» سرکوب میشوند.
حکومت نهتنها به آزادی فردی و فرهنگی مردم بیاعتناست، بلکه با تحمیل ایدئولوژی رسمی و تکصدایی، تلاش میکند جامعهای یکنواخت، مطیع و افسرده بسازد.
شادی در کوچه جرم نیست؛ تحمیل غم، اجبار دینی و سرکوب آزادیهاست که باید مورد انتقاد و مقابله قرار گیرد.
#حکومت_ایدئولوژیک #شیعه_گری #آزادی_عقیده #حفوق_بشر
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در خبر منتشرشده از سوی دادستان عمومی و انقلاب اردبیل، ممنوعیت سگگردانی در اماکن عمومی و حمل سگ در خودرو از تاریخ ۱۶ خرداد بهعنوان طرحی برای "مقابله با سگگردانی" اعلام شده است. این رویکرد بیش از آنکه در خدمت نظم عمومی باشد، بازتابی از قرائتی خاص از فقه شیعه است که بر اساس آن، سگ حیوانی نجس تلقی میشود و تماس با آن ناپاکی به همراه دارد. این در حالی است که چنین برداشتی نهتنها در دیگر مذاهب اسلامی محل اختلاف است، بلکه با سنت فرهنگی دیرینه ایرانیان نیز ناسازگار به نظر میرسد.
در فرهنگ عامه ایران، سگ همواره جایگاهی قابل احترام داشته است. در متون کهن فارسی مانند «شاهنامه»، سگ به عنوان نماد وفاداری و هوشیاری مطرح شده و در فرهنگ روستایی نیز همواره به عنوان نگهبان خانهها و همراه انسان در کار و زندگی، نقشی حیاتی ایفا کرده است. حتی در روایتهای عرفانی و ادبیات اخلاقی، سگها گاهی با صفاتی انسانی یا الهی تصویر میشوند.
قرائت فقهی خاصی که سگ را ذاتاً نجس میداند، نباید مبنای قانونگذاری در عرصه عمومی و شهری شود؛ چرا که قوانین شهری باید با در نظر گرفتن تنوع سبکهای زندگی، حقوق شهروندی و کرامت انسانها تدوین شوند. ممنوعیتهای سختگیرانهای از این دست نهتنها موجب حل هیچ معضلی نمیشوند، بلکه نتیجهای جز ایجاد محدودیت غیرضروری، فشار روانی بر شهروندان، و حتی خشونتورزی علیه حیوانات به همراه ندارند.
سگگردانی، مانند بسیاری از کنشهای شهری دیگر، نیازمند تنظیمگری معقول است، نه ممنوعیت مطلق. این مسئله در بسیاری کشورها با قوانینی مرتبط با بهداشت عمومی، مسئولیتپذیری صاحبان حیوانات، و حفظ آرامش شهروندان مدیریت شده، بیآنکه به اعمال فشار غیرمنطقی متوسل شوند.
در نهایت، چنین تصمیماتی بیشتر نشانهای از حاکم شدن قرائتهای خشک فقهی در عرصه زندگی عمومی هستند تا پاسخ به نیازها و واقعیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شهروندان. رویکردی که در عمل به حذف تنوع، تحمیل سبک زندگی خاص، و بیتوجهی به میراث فرهنگی و اخلاقی مردم ایران میانجامد.
#حکومت_فقهی #شیعه_گری #سگ #حقوق_شهروندی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
در تحولی تاریخی، برای نخستینبار در آلمان، شمار افرادی که خود را فاقد وابستگی مذهبی میدانند از مجموع اعضای دو کلیسای بزرگ این کشور فراتر رفت. بر اساس تازهترین آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۴ بیش از یک میلیون نفر از کلیساهای کاتولیک و انجیلی آلمان (EKD) خارج شدهاند؛ هر یک از این نهادهای مذهبی حدود ۵۸۰ هزار نفر از اعضای خود را از دست دادهاند.
این روند باعث شده اکنون افراد بیدین با تشکیل ۴۷ درصد از جمعیت آلمان، به بزرگترین گروه مذهبی ـ یا بهتر بگوییم غیرمذهبی ـ در این کشور بدل شوند. در مقابل، جمعیت ترکیبی کاتولیکها و پروتستانها به حدود ۴۵ درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل این خروج گسترده، کاهش مشارکت در آیینهای مذهبی عنوان شده. آمارها نشان میدهد تنها ۶.۶ درصد از کاتولیکها و ۲.۳ درصد از پروتستانها دستکم ماهی یک بار در مراسم کلیسا حضور مییابند. در حالی که در میان جمعیت مسلمان، حدود ۲۵ درصد بهطور منظم در مراسم مسجد شرکت میکنند.
در کنار این تحولات، جمعیت مسلمانان آلمان نیز با افزایشی حدود ۸۰ هزار نفر روبهرو بوده است؛ افزایشی که عمدتاً به واسطه مهاجرت و پناهندگی طی سال گذشته رخ داده و اکنون مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
کارشناسان میگویند این تغییرات نهتنها بازتابی از روند سکولاریزاسیون در جامعه آلمان است، بلکه میتواند پیامدهای مهمی برای آینده نهادهای دینی، سیاستهای اجتماعی، و انسجام فرهنگی این کشور در پی داشته باشد.
#مسیحیت #کاتولیک #پروتستان #ناباورمند #بی_دین #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در تحولی تاریخی، برای نخستینبار در آلمان، شمار افرادی که خود را فاقد وابستگی مذهبی میدانند از مجموع اعضای دو کلیسای بزرگ این کشور فراتر رفت. بر اساس تازهترین آمار منتشرشده، در سال ۲۰۲۴ بیش از یک میلیون نفر از کلیساهای کاتولیک و انجیلی آلمان (EKD) خارج شدهاند؛ هر یک از این نهادهای مذهبی حدود ۵۸۰ هزار نفر از اعضای خود را از دست دادهاند.
این روند باعث شده اکنون افراد بیدین با تشکیل ۴۷ درصد از جمعیت آلمان، به بزرگترین گروه مذهبی ـ یا بهتر بگوییم غیرمذهبی ـ در این کشور بدل شوند. در مقابل، جمعیت ترکیبی کاتولیکها و پروتستانها به حدود ۴۵ درصد کاهش یافته است.
یکی از دلایل این خروج گسترده، کاهش مشارکت در آیینهای مذهبی عنوان شده. آمارها نشان میدهد تنها ۶.۶ درصد از کاتولیکها و ۲.۳ درصد از پروتستانها دستکم ماهی یک بار در مراسم کلیسا حضور مییابند. در حالی که در میان جمعیت مسلمان، حدود ۲۵ درصد بهطور منظم در مراسم مسجد شرکت میکنند.
در کنار این تحولات، جمعیت مسلمانان آلمان نیز با افزایشی حدود ۸۰ هزار نفر روبهرو بوده است؛ افزایشی که عمدتاً به واسطه مهاجرت و پناهندگی طی سال گذشته رخ داده و اکنون مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند.
کارشناسان میگویند این تغییرات نهتنها بازتابی از روند سکولاریزاسیون در جامعه آلمان است، بلکه میتواند پیامدهای مهمی برای آینده نهادهای دینی، سیاستهای اجتماعی، و انسجام فرهنگی این کشور در پی داشته باشد.
#مسیحیت #کاتولیک #پروتستان #ناباورمند #بی_دین #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402