Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رامین قشقایی، از جوانان معترض ساکن شهر قزوین، روز ۲۴ بهمن ماه احضاریهای دریافت کرده که سی روز فرصت دارد تا برای اجرای حکم زندان خود را معرفی کند.
پیشتر دادگاه تجدیدنظر استان قزوین او را به ۳.۵ سال حبس بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و یک سال بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و دو سال تبعید به شهرستان نیکشهر و ممنوعالخروجشدن محکوم کرده است. که حکم اشد یعنی ۳.۵ سال قابل اجرا است، اما آقای قشقایی در پرونده امنیتی دیگر در دادگاه ۱۱۱ کیفری قزوین، به یک سال حبس محکوم شده است. بنابراین حکم چهار سال و نیم برای ایشان قابل اجرا است.
#رامین_قشقایی جوانی سی ساله است، دارای مدرک کارشناسی عمران و کارشناسی ارشد زبان انگلیسی، دارای سابقه فعالیت در پروژههای عمرانی، در یک شرکت سازنده عطر مدیر فروش بود. او از خانوادهای خوشنام از ایل قشقایی است که سابقهای طولانی در مبارزات ملی داشتهاند.
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، حدود ده نفر از ماموران با هجوم وحشیانه به خانه پدری رامین، او را با ضرب و شتم و توهین بازداشت کردند. مادربزرگ رامین در جریان این واقعه دچار وحشت و تشنج شد و چند روز بعد درگذشت. رامین ۱۱ روز را در انفرادی اداره اطلاعات، سی روز در انفرادی زندان چوبیندر قزوین و سی روز در بند عمومی گذراند و با وثیقه سنگین موقتا آزاد شد.
در دوران بازجویی انواع شکنجه و تهدید روحی و جسمی از جمله اعدام مصنوعی را تجربه کرد. با این حال به هیچ جرمی اعتراف نکرد و نام کسی را نیاورد. فشار وارده در این دوران به این جوان ورزشکار باعث کاهش وزن شدیدی شد.
در جریان دادگاه، قاضی اسماعیل اسدی، انواع توهینها و اتهامات غیرمستدل و ناروا را بیان کرد و به او شش سال حکم داد که پیشتر بیان شد که در تجدید نظر حکم نهایی چه تغییری کرد.
در این ویدیو رامین ضمن بیان خلاصهای از پرونده خود، تاکید میکند که جلوی بیقانونی سر خم نخواهد کرد و به روند غیر قانونی پروندهاش معترض است. او خطاب به مردم میگوید که ما باید پشت هم باشیم و مثل یک زنجیر یکی شویم، هیچ چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
لازم به ذکر است، وسایلی که هنگام بازداشت از منزل رامین قشقایی توسط ماموران برده شد، هنوز پس داده نشده است و پدر رامین نیز به دلیل فشارهای وارده از مشاهده توهین به اعضای خانواده، دچار بیماریهای و تالمات روحی و جسمی زیادی شده است.
بیشتر بخوانید
#یاری_مدنی_توانا
رامین قشقایی، از جوانان معترض ساکن شهر قزوین، روز ۲۴ بهمن ماه احضاریهای دریافت کرده که سی روز فرصت دارد تا برای اجرای حکم زندان خود را معرفی کند.
پیشتر دادگاه تجدیدنظر استان قزوین او را به ۳.۵ سال حبس بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و یک سال بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و دو سال تبعید به شهرستان نیکشهر و ممنوعالخروجشدن محکوم کرده است. که حکم اشد یعنی ۳.۵ سال قابل اجرا است، اما آقای قشقایی در پرونده امنیتی دیگر در دادگاه ۱۱۱ کیفری قزوین، به یک سال حبس محکوم شده است. بنابراین حکم چهار سال و نیم برای ایشان قابل اجرا است.
#رامین_قشقایی جوانی سی ساله است، دارای مدرک کارشناسی عمران و کارشناسی ارشد زبان انگلیسی، دارای سابقه فعالیت در پروژههای عمرانی، در یک شرکت سازنده عطر مدیر فروش بود. او از خانوادهای خوشنام از ایل قشقایی است که سابقهای طولانی در مبارزات ملی داشتهاند.
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، حدود ده نفر از ماموران با هجوم وحشیانه به خانه پدری رامین، او را با ضرب و شتم و توهین بازداشت کردند. مادربزرگ رامین در جریان این واقعه دچار وحشت و تشنج شد و چند روز بعد درگذشت. رامین ۱۱ روز را در انفرادی اداره اطلاعات، سی روز در انفرادی زندان چوبیندر قزوین و سی روز در بند عمومی گذراند و با وثیقه سنگین موقتا آزاد شد.
در دوران بازجویی انواع شکنجه و تهدید روحی و جسمی از جمله اعدام مصنوعی را تجربه کرد. با این حال به هیچ جرمی اعتراف نکرد و نام کسی را نیاورد. فشار وارده در این دوران به این جوان ورزشکار باعث کاهش وزن شدیدی شد.
در جریان دادگاه، قاضی اسماعیل اسدی، انواع توهینها و اتهامات غیرمستدل و ناروا را بیان کرد و به او شش سال حکم داد که پیشتر بیان شد که در تجدید نظر حکم نهایی چه تغییری کرد.
در این ویدیو رامین ضمن بیان خلاصهای از پرونده خود، تاکید میکند که جلوی بیقانونی سر خم نخواهد کرد و به روند غیر قانونی پروندهاش معترض است. او خطاب به مردم میگوید که ما باید پشت هم باشیم و مثل یک زنجیر یکی شویم، هیچ چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
لازم به ذکر است، وسایلی که هنگام بازداشت از منزل رامین قشقایی توسط ماموران برده شد، هنوز پس داده نشده است و پدر رامین نیز به دلیل فشارهای وارده از مشاهده توهین به اعضای خانواده، دچار بیماریهای و تالمات روحی و جسمی زیادی شده است.
بیشتر بخوانید
#یاری_مدنی_توانا
جواد (رامین) حائری، از زندانیان سیاسی پیشین و استاد اخراجشده دانشگاه فردوسی مشهد روز نهم اسفند ماه بهرغم بیماری مجددا از سوی ماموران اطلاعات بازداشت شده است. او در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
از زمان بازداشت او تا کنون هیچ تماسی با خانوادهاش نداشته و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست. قطعشدن دسترسی ایشان به داروهایشان موجب نگرانی خانواده و دوستان ایشان شده است.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
نوشتن درباره تحریم انتخابات به هیچ وجه جرم نیست.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از زمان بازداشت او تا کنون هیچ تماسی با خانوادهاش نداشته و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست. قطعشدن دسترسی ایشان به داروهایشان موجب نگرانی خانواده و دوستان ایشان شده است.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
نوشتن درباره تحریم انتخابات به هیچ وجه جرم نیست.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۵۰ روز از بازداشت، جواد (رامین) حائری میگذرد این استاد دانشگاه اخراجی کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان وکیلآباد مشهد به سر میبرد.
یک منبع مطلع به هرانا گفته است: «برای آقای حائری وثیقه یک میلیارد تومانی صادر شده که علیرغم تامین آن توسط خانواده، وی کماکان در بازداشت به سر میبرد.»
جواد (رامین) حائری، از زندانیان سیاسی پیشین و استاد اخراجشده دانشگاه فردوسی مشهد است که روز نهم اسفندماه ۱۴۰۲ بهرغم بیماری، بازداشت شد. البته این زندانی سیاسی پیشتر هم در جریان انقلاب ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
یک منبع مطلع به هرانا گفته است: «برای آقای حائری وثیقه یک میلیارد تومانی صادر شده که علیرغم تامین آن توسط خانواده، وی کماکان در بازداشت به سر میبرد.»
جواد (رامین) حائری، از زندانیان سیاسی پیشین و استاد اخراجشده دانشگاه فردوسی مشهد است که روز نهم اسفندماه ۱۴۰۲ بهرغم بیماری، بازداشت شد. البته این زندانی سیاسی پیشتر هم در جریان انقلاب ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
رامین سعادت در زندان میاندوآب اعدام شد
جمهوری اسلامی روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ رامین سعادت کودکمجرمی که در سن ۱۶ سالگی به اتهام قتل در یک دعوای گروهی بازداشت شده بود، اعدام کرد.
رامین سعادت در تمام مراحل دادگاه اتهام خود را رد کرده بود.
به گزارش «هرانا» رامین سعادت هنگام اعدام ۲۰ سال داشته و اهل روستای دولتآباد میاندوآب بوده است.
جمهوری اسلامی، با وجود امضای کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، کماکان به نقض حقوق کودکان ادامه میدهد.
بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک صدور حکم اعدام و حبس ابد و در کل هر تنبیه خشونتآمیزی، از جمله حکم شلاق و حبس انفرادی، برای کسی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته، ممنوع است.
اما جمهوری اسلامی صبر میکند تا کودک به سن ۱۸ سال برسد و بعد او را اعدام میکند. زمانی هم که از طرف نهادهای بینالمللی مورد پرسش قرار میگیرد، بهدروغ و آگاهانه، اعدام کودکان را انکار میکند.
صدای ایران باشیم هر جای دنیا که هستیم
#رامین_سعادت
#اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ رامین سعادت کودکمجرمی که در سن ۱۶ سالگی به اتهام قتل در یک دعوای گروهی بازداشت شده بود، اعدام کرد.
رامین سعادت در تمام مراحل دادگاه اتهام خود را رد کرده بود.
به گزارش «هرانا» رامین سعادت هنگام اعدام ۲۰ سال داشته و اهل روستای دولتآباد میاندوآب بوده است.
جمهوری اسلامی، با وجود امضای کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، کماکان به نقض حقوق کودکان ادامه میدهد.
بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک صدور حکم اعدام و حبس ابد و در کل هر تنبیه خشونتآمیزی، از جمله حکم شلاق و حبس انفرادی، برای کسی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته، ممنوع است.
اما جمهوری اسلامی صبر میکند تا کودک به سن ۱۸ سال برسد و بعد او را اعدام میکند. زمانی هم که از طرف نهادهای بینالمللی مورد پرسش قرار میگیرد، بهدروغ و آگاهانه، اعدام کودکان را انکار میکند.
صدای ایران باشیم هر جای دنیا که هستیم
#رامین_سعادت
#اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پانزده سال گذشت: هجدهم تیر هشتاد و هشت، بازداشتگاهی به نام کهریزک
ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیدهاند، دستان گناهآلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسانهای بیگناه به گوش میرسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و میچرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه میشود در امتداد شکنجه تنهایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، میرویم.. میرویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده.
انگار خورشید مرده است! روز شب میشود و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر ، تار میشد. اینجا صحرا است و همگیمان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر میکند، اینجا بیابانیست که نیشهای تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما میریزند، ساعت سه صبح است، صدای نالههای امیر در گوشم میپیچد که از مادرش چشمهایش را میخواهد، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..
هر ۱۸ تیری که از راه میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره میسوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو ایستادهتر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که میدرد شب را و صدای ضجههای ما که با خود میبرد باد، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران میآید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد میافتم، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را میگویم او مدام نگران بود و بیقرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»
از اینستاگرام مسعوعلیزاده از جانبهدربردگان کهریزک
#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیدهاند، دستان گناهآلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسانهای بیگناه به گوش میرسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و میچرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه میشود در امتداد شکنجه تنهایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، میرویم.. میرویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده.
انگار خورشید مرده است! روز شب میشود و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر ، تار میشد. اینجا صحرا است و همگیمان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر میکند، اینجا بیابانیست که نیشهای تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما میریزند، ساعت سه صبح است، صدای نالههای امیر در گوشم میپیچد که از مادرش چشمهایش را میخواهد، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..
هر ۱۸ تیری که از راه میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره میسوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو ایستادهتر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که میدرد شب را و صدای ضجههای ما که با خود میبرد باد، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران میآید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد میافتم، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را میگویم او مدام نگران بود و بیقرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»
از اینستاگرام مسعوعلیزاده از جانبهدربردگان کهریزک
#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پانزدهمین سالگرد قتل حکومتی رامین آقازاده قهرمانی و احمد نجاتی کارگر دو تن از کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک
#رامین_آقازاده_قهرمانی و #احمد_نجاتی_کارگر دو تن از بازداشتی های کهریزک در سال ۸۸ هستند که قبل از بازداشتیهای ۱۸ تیر به کهریزک اعزام شدند و در آنجا بر اثر ضرب و شتم و شکنجههای هر روزه کهریزک جانشان را مظلومانه از دست دادند.
احمد نجاتی کارگر یکی از کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک است که قبل از اعزام ما بازداشتیهای روز ۱۸ تیر به همراه عدهای از جوانان معترض به نتیجه انتخابات ۸۸ به جهنم کهریزک اعزام شدند. احمد نجاتی به اثر شکنجههای هر روزه جهنم کهریزک بعد از آزادی به دلیل از دست دادن هر دو کلیه در بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست داد.
بعد از خبر کشتهشدن احمد نجاتی کارگر بخش خبری ۲۰:۳۰ مدعی شد که فردی به نام احمد نجاتی کارگر کشته نشده و او در حال حاضر زنده است. همچنین تصویری از محل دفن او را نشان دادند که تاریخ مرگ مربوط به هشت سال پیش بود؛ ولی مادر نجاتی کارگر در مصاحبهای اعلام نمود که قبر فرزندش دو طبقه است و این سنگ قبر مربوط به برادر احمد است که هشت سال پیش از دنیا رفته است.
رامین آقازاده قهرمانی قبل از بازداشتی های ۱۸ تیر ۸۸ به بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک اعزام شد. رامین از طریق دوربینهای مداربسته در اعتراضات شناسایی میشود و پس از مراجعه ماموران امنیتی به منزلش همراه با مادرش به محل نامعلومی فرستاده میشود و با حکم مقامات قضایی به بازداشتگاه کهریزک منتقل میشود.
رامین آقازاده قهرمانی حدود ۱۵ روز در جهنم کهریزک بازداشت بود و در آنجا مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفته بود و بعد از آزادی آثار شکنجهها همچنان بر روی بدنش نمایان بود. رامین بعد از آزادی به مادرش گفته بود که در کهریزک چندین روز از پا او را آویزانش کرده بودند و تا حد مرگ شکنجهاش کرده بودند. رامین پس از دو روز آزادی از زندان به دلیل لخته های خون در سینهاش در منزل دچار تشنج میشه و پیش از رسیدنش به بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست میدهد.
یاد و خاطره #احمد_نجاتی_کارگر و #رامین_آقازاده_قهرمانی تا همیشه در قلب ما زنده و گرامی خواهد بود و ما هرگز قهرمانان راه آزادی وطن را فراموش نخواهیم کرد. 💔💔»
صدای مظلومیت شأن باشیم.
✍️ مسعود علیزاده
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#رامین_آقازاده_قهرمانی و #احمد_نجاتی_کارگر دو تن از بازداشتی های کهریزک در سال ۸۸ هستند که قبل از بازداشتیهای ۱۸ تیر به کهریزک اعزام شدند و در آنجا بر اثر ضرب و شتم و شکنجههای هر روزه کهریزک جانشان را مظلومانه از دست دادند.
احمد نجاتی کارگر یکی از کشتهشدگان بازداشتگاه کهریزک است که قبل از اعزام ما بازداشتیهای روز ۱۸ تیر به همراه عدهای از جوانان معترض به نتیجه انتخابات ۸۸ به جهنم کهریزک اعزام شدند. احمد نجاتی به اثر شکنجههای هر روزه جهنم کهریزک بعد از آزادی به دلیل از دست دادن هر دو کلیه در بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست داد.
بعد از خبر کشتهشدن احمد نجاتی کارگر بخش خبری ۲۰:۳۰ مدعی شد که فردی به نام احمد نجاتی کارگر کشته نشده و او در حال حاضر زنده است. همچنین تصویری از محل دفن او را نشان دادند که تاریخ مرگ مربوط به هشت سال پیش بود؛ ولی مادر نجاتی کارگر در مصاحبهای اعلام نمود که قبر فرزندش دو طبقه است و این سنگ قبر مربوط به برادر احمد است که هشت سال پیش از دنیا رفته است.
رامین آقازاده قهرمانی قبل از بازداشتی های ۱۸ تیر ۸۸ به بازداشتگاه غیر قانونی کهریزک اعزام شد. رامین از طریق دوربینهای مداربسته در اعتراضات شناسایی میشود و پس از مراجعه ماموران امنیتی به منزلش همراه با مادرش به محل نامعلومی فرستاده میشود و با حکم مقامات قضایی به بازداشتگاه کهریزک منتقل میشود.
رامین آقازاده قهرمانی حدود ۱۵ روز در جهنم کهریزک بازداشت بود و در آنجا مورد شدیدترین شکنجهها قرار گرفته بود و بعد از آزادی آثار شکنجهها همچنان بر روی بدنش نمایان بود. رامین بعد از آزادی به مادرش گفته بود که در کهریزک چندین روز از پا او را آویزانش کرده بودند و تا حد مرگ شکنجهاش کرده بودند. رامین پس از دو روز آزادی از زندان به دلیل لخته های خون در سینهاش در منزل دچار تشنج میشه و پیش از رسیدنش به بیمارستان جانش را در راه آزادی وطن از دست میدهد.
یاد و خاطره #احمد_نجاتی_کارگر و #رامین_آقازاده_قهرمانی تا همیشه در قلب ما زنده و گرامی خواهد بود و ما هرگز قهرمانان راه آزادی وطن را فراموش نخواهیم کرد. 💔💔»
صدای مظلومیت شأن باشیم.
✍️ مسعود علیزاده
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دایه شریفه، مادر جاویدنام رامین حسینپناهی، مادری که هنوز نمیدانند فرزندش را بعد از قتل حکومتی کجا دفن کردهاند، در مخالفت با حکم اعدام پخشان عزیزی و شریفه محمدی، نوشتهای به شرح زیر در دستش گرفته است؛
«اعدام قتل عمد حكومتیست
من مادر رامین حسین پناهی خواهان لغو فوری حكم اعدام و ازادی پخشان عزیزی و شریفە محمدی هستم
اعدام ننگ بشریت است
ننگ بر حاكمیتی كە برای بقا بە دنبال گردن برای طناب دارش میگردد»
#نه_به_اعدام #آزادی_شریفه #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #رامین_حسین_پناهی #دایه_شریفه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اعدام قتل عمد حكومتیست
من مادر رامین حسین پناهی خواهان لغو فوری حكم اعدام و ازادی پخشان عزیزی و شریفە محمدی هستم
اعدام ننگ بشریت است
ننگ بر حاكمیتی كە برای بقا بە دنبال گردن برای طناب دارش میگردد»
#نه_به_اعدام #آزادی_شریفه #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #رامین_حسین_پناهی #دایه_شریفه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech