آموزشکده توانا
59K subscribers
29.2K photos
35.7K videos
2.54K files
18.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
زادروز فاطمه حبیبی‌زاد، از نخستین زنان نقال ایرانی
goo.gl/gqE7ia

فاطمه حبیبی‌زاد ملقب به گردآفرید، از معروف‌ترین شاه‌نامه‌خوانان و نخستین نقال زن ایرانی است. حبیبی زاد در تعریف نقالی می‌گوید:«نقالی يعنى نمايشى كه بر اساس داستان‌هاى ملى (شاهنامه) و داستان‌هاى بومى برگزار و اجرا مى‌شود، همراه با حركات رزمى و نمايشى مثل دست‌زدن‌، پا كوبيدن، رجز خواندن و معركه‌گرفتن، چم و خم‌ها، چرخيدن‌ها، عصا به دست گرفتن و كمند انداختن و...»

بهرام بیضایی می‌گوید که «واقعه‌خوانی در ایران پیش از اسلام، قصه‌سُرایی موزونی هم‌راه با ساز بوده است. همین قوالی پس از اسلام ساز را کنار نهاد و تنها نقل واقعه شد.»
نقالی در یونسکو و در ششمین اجلاس میراث معنوی ناملموس یونسکو در سال ۲۰۱۱ به ثبت جهانی رسیده است.
در سند پشتیبانان پرونده‌ی ثبت نقالی در یونسکو نام دو نفر از زنان نقال ایران به چشم می‌خورد، ساقی عقیلی و فاطمه حبیبی‌زاد.
فاطمه حبیبی‌زاد در هفتم بهمن‌ماه ۱۳۵۵ در شهر اهواز به دنیا آمد. او کارشناس موزه از دانشکده میراث فرهنگی است و از نخستین زنانی است که در جشنواره‌ها و فستیوال‌های هنری خارج از کشور به اجرای نقالی و نمایش‌های فولکلور ایرانی پرداخته است.
فاطمه حبیبی‌زاد هم‌اکنون ساکن آمریکاست و به آن‌جا مهاجرت کرده است. او یکی از دلایل مهاجرت خود را عدم توجه مدیران فرهنگی ایران می‌داند: «اگر مدیران فرهنگی در دولت، غیرت فرهنگی داشتند، شاید بسیاری از امثال من الان در گوشه‌ای از دنیا پراکنده نمی‌شدیم.»

حبیبی‌زاد در مورد مشکلاتش در ایران از عدم داشتن آزادی عمل به عنوان بزرگ‌ترین مشکل نام می‌برد: «بخشی از مشکلات من در ایران، بازمی‌گردد به این‌که آزادی عمل کم بود. قدر‌شناسی هم همین‌طور، هرچند، توقع قدر‌شناسی نداشتیم. اگرچه در حوزه اجرا، راه خودم را باز کرده بودم به طوری که به بسیاری از مناطق تهران و شهرستان‌ها و روستا‌ها دعوت می‌شدم و بیشتر هم گروه‌های مردمی مرا دعوت می‌کردند و حمایتم می‌کردند. اما اگر در رادیو یا تلویزیون کار می‌کردم با گرفتاری‌ها و سانسورهای زیادی مواجه می‌شدم، مدام ممنوع‌الصدا یا ممنوع‌التصویرم می‌کردند. در بخش انتشارات اگر می‌خواستم کاری منتشر کنم، گرفتاری‌هایی بود که اصلاً حوصله بازگویی آن‌ها نیست.

«ما در بخش اداری سازمانی، بخش‌هایی داریم که در آن بخش‌ها افرادی مسئول رسیدگی به بخش «نمایش‌های آیینی و سنتی» هستند. این‌ها هیچ کاری نکردند. هر یکی دو سال، یک بار، جشنواره‌ای برگزار می‌کنند. پولش را هم می‌گذارند در جیب خودشان، آن آیین‌ورز بیچاره‌ای که از ترکمن صحرا با اتوبوس قراضه دو روز با بدبختی در راه است تا خود را به جشنواره برساند ۵۰ هزار تومان کف دستش می‌گذارند، دویست، سیصد هزار تومان بقیه را هم درجیب خودشان می‌گذارند بابت هر آیین‌ورز. آن‌ها بسیار بد کردند. خیانت‌های زیادی کردند. در اینجا نمی‌خواهم اسم شخص خاصی را ذکر کنم، اما شاهد بودم که کسانی دوست داشتند آیین‌ها و نمایش‌های سنتی نابود شوند. اگر اکنون اثری هست در آرشیوهای پراکنده، حاصل پژوهش افراد دلسوزی است که با هزینه شحصی و با انگیره خودشان کار کردند..»

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/1U1GPK
#نقالی
#فاطمه‌حبیبی‌زاد
#شاهنامه
#گردآفرید

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ