من هاجرم...
من یک زن بلوچم؛من حق زیبا زندگی کردن را دارم...
من هاجرم؛خفته درخاک با آرزوهایی بربادرفته...
من هاجرم؛ قربانی تعصبات و رفتارهای اشتباه...
من هاجرم؛جسمم درخاک اما روحم سرگردان درپی نوجوانی وجوانی بربادرفته ام...
من هاجرم؛هاجری که به جای صندلی کنکور؛آواری از خاک نصیبم شده...
من هاجرم!در نوجوانی برایم همسرانتخاب کردند وخواستند که مادر شوم"زمانی که هنوز خودم بچگی نکرده بودم..
من هاجرم!یک مادر نوجوان درخاک خفته که روحم برای همیشه نگران پسرک دوساله ام خواهد بود...
من هاجرم!به خاطر افکار غلط وترس از آبرو خانواده مجبور به زندگی کردن وتحمل انواع رنج ها وشکنجه ها از طرف همسر معتادم شدم...
من هاجرم!من قربانیام! من قربانی افکارپوسیده وکهنه جامعهام هستم...
من هاجرم!یک زن!به من نشان دادندکه زن برای رنج کشیدن خلق شده..
من هاجرم!زنم؛وحق اشتباه کردن ندارم اما باید چشمم را بر روی خطاها وشکنجهها واشتباهات همسرم ببندم چون به من گفتندکه او مرداست و میتواند..
من هاجرم! یک زن که جرات مخالفت کردن نداشت ونمیتونست مخالفت کنه چون نمیدونست چه سرنوشتی در انتظارشه...
من هاجرم!فریاد زدم اما صدایم به جایی نرسید...
من هاجرم!وقتی که فریاد زدم برای همیشه درنطفه خفه ام کردند...
من هاجرم!هاجری که تو حتی نمیتوانی تصور کنی که به چه شکل جان داد...
من هاجرم! من مادرم! مادری که حتی در آخرین لحظات زجرآور زندگیش نگران فرزندش وآبروی خانواده اش بود..
من هاجرم! دارم جووون میدم اما نگرانم"
نگران حرفهاو قضاوتهای مردم پس از مرگم وحال داغون خانوادهام...
من هاجرم! کشته شدم اما میدانم اولین بازخورد قتلم ناموسی بودنش خواهد بود...
من هاجرم! برای همیشه به آرامش رسیدم اما به فجیعترین شکل ممکن...
من هاجرم! من را با تمام آرزوهایم به دل خاک سپردند...
واکنون شمایید و دنیایی از قضاوتها و...
من هاجرم! تو هم هاجری پس سکوت نکن...
#من_هاجرم
از اینستاگرام فریبا برهانزهی
**
هاجره در ۱۶ سالگی قربانی کودک همسری و در ۱۸ سالگی صاحب یک فرزند شد، در ۲۰ سالگی توسط همسرش به قتل رسید.
او طی ضرب و شتم توسط همسرش بر اثر شکستگی استخوان و ضربه به سر جانش را از دست داد.
شوهرش پس از قتل هاجره بر روی پیکر بیجانش اسید پاشید و جسد را مقابل بیمارستان شهر رها کرد.
شوهر هاجره اعتیاد داشت و بارها هاجره را با داغ کردن سیم مفتول شکنجه میکرد، بارها هاجره به منزل پدری خود پناه برده بود اما با وساطت خانواده دوباره به زندگی بر میگشتند.
هاجره باردار بود.
اهل گُشت از توابع سراوان، در سیستان و بلوچستان بود.
خانوادهاش در برابر خشونت خانگی که با آن مواجه شده بود از او حمایت نکردند...
@Tavaana_TavaanaTech
من یک زن بلوچم؛من حق زیبا زندگی کردن را دارم...
من هاجرم؛خفته درخاک با آرزوهایی بربادرفته...
من هاجرم؛ قربانی تعصبات و رفتارهای اشتباه...
من هاجرم؛جسمم درخاک اما روحم سرگردان درپی نوجوانی وجوانی بربادرفته ام...
من هاجرم؛هاجری که به جای صندلی کنکور؛آواری از خاک نصیبم شده...
من هاجرم!در نوجوانی برایم همسرانتخاب کردند وخواستند که مادر شوم"زمانی که هنوز خودم بچگی نکرده بودم..
من هاجرم!یک مادر نوجوان درخاک خفته که روحم برای همیشه نگران پسرک دوساله ام خواهد بود...
من هاجرم!به خاطر افکار غلط وترس از آبرو خانواده مجبور به زندگی کردن وتحمل انواع رنج ها وشکنجه ها از طرف همسر معتادم شدم...
من هاجرم!من قربانیام! من قربانی افکارپوسیده وکهنه جامعهام هستم...
من هاجرم!یک زن!به من نشان دادندکه زن برای رنج کشیدن خلق شده..
من هاجرم!زنم؛وحق اشتباه کردن ندارم اما باید چشمم را بر روی خطاها وشکنجهها واشتباهات همسرم ببندم چون به من گفتندکه او مرداست و میتواند..
من هاجرم! یک زن که جرات مخالفت کردن نداشت ونمیتونست مخالفت کنه چون نمیدونست چه سرنوشتی در انتظارشه...
من هاجرم!فریاد زدم اما صدایم به جایی نرسید...
من هاجرم!وقتی که فریاد زدم برای همیشه درنطفه خفه ام کردند...
من هاجرم!هاجری که تو حتی نمیتوانی تصور کنی که به چه شکل جان داد...
من هاجرم! من مادرم! مادری که حتی در آخرین لحظات زجرآور زندگیش نگران فرزندش وآبروی خانواده اش بود..
من هاجرم! دارم جووون میدم اما نگرانم"
نگران حرفهاو قضاوتهای مردم پس از مرگم وحال داغون خانوادهام...
من هاجرم! کشته شدم اما میدانم اولین بازخورد قتلم ناموسی بودنش خواهد بود...
من هاجرم! برای همیشه به آرامش رسیدم اما به فجیعترین شکل ممکن...
من هاجرم! من را با تمام آرزوهایم به دل خاک سپردند...
واکنون شمایید و دنیایی از قضاوتها و...
من هاجرم! تو هم هاجری پس سکوت نکن...
#من_هاجرم
از اینستاگرام فریبا برهانزهی
**
هاجره در ۱۶ سالگی قربانی کودک همسری و در ۱۸ سالگی صاحب یک فرزند شد، در ۲۰ سالگی توسط همسرش به قتل رسید.
او طی ضرب و شتم توسط همسرش بر اثر شکستگی استخوان و ضربه به سر جانش را از دست داد.
شوهرش پس از قتل هاجره بر روی پیکر بیجانش اسید پاشید و جسد را مقابل بیمارستان شهر رها کرد.
شوهر هاجره اعتیاد داشت و بارها هاجره را با داغ کردن سیم مفتول شکنجه میکرد، بارها هاجره به منزل پدری خود پناه برده بود اما با وساطت خانواده دوباره به زندگی بر میگشتند.
هاجره باردار بود.
اهل گُشت از توابع سراوان، در سیستان و بلوچستان بود.
خانوادهاش در برابر خشونت خانگی که با آن مواجه شده بود از او حمایت نکردند...
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. من هاجرم... من یک زن بلوچم؛من حق زیبا زندگی کردن را دارم... من هاجرم؛خفته درخاک با آرزوهایی بربادرفته... من هاجرم؛ قربانی تعصبات و رفتارهای اشتباه... من هاجرم؛جسمم درخاک اما روحم سرگردان درپی نوجوانی وجوانی بربادرفته ام... من هاجرم؛هاجری که به جای صندلی…