از مقالاتی که در مسابقه مقالهنویسی آموزشکده توانا برنده شدند:
جنبش زنان ایران در میانه رخداد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶
علی بهرنگ
goo.gl/QCePrQ
جنبشهای اجتماعی، در فرهنگ لغات علوم اجتماعی، به مجموعه تلاشها و مساعی اطلاق میگردد که به منظور تغییر و تکامل وضعیت کنونی در جهت اهداف و آرمانهای مشترک انجام میپذیرد. وجه افتراق جنبشهای اجتماعی و مدنی از جنبشهای سیاسی (هر چند که در موارد متعددی میتوانند با جنبشهای سیاسی مقاصد مشترکی را دنبال کنند) در وجوه فرهنگی، اجتماعی و مدنی آنهاست و از همین حیث، این جنبشها خود را از جنبشهای سیاسی که اهداف قدرتطلبانهای در افقهای خود ترسیم میکنند متمایز هستند. از آن جایی که ساختار ذهنی ایرانیان به دلایل گوناگون به شدت سیاستزده است، فلذا از نظر بسیاری از صاحبنظران اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی، تنها جنبشهای سیاسی که در جهت بسیج امکانات و منابع در راستای نیل به قدرت فعالیت میکنند، جنبش نامیده میشود و سایر جنبشها اعم از مدنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در این میان از گردونه تعریفی آنان خارج میگردند.
یکی از مهمترین جنبشهای اجتماعی، مدنی و فرهنگی در ایران که قدمتی بس دراز دارد جنبش زنان است. جنبش زنان تقریبا همزمان با انقلاب مشروطیت در ایران متولد شد. اما بسط و توسعه آن به چند سال پس از انقلاب مشروطیت بازمیگردد. در پروسه شکلگیری جنبش زنان، سازمانها، انجمنها، مجامع و محافل زیادی در شهرهایی همانند تهران، رشت و اصفهان افتتاح گردیدند که حالتی مدنی و غیر دولتی داشتند، اما با روی کار آمدن رضاخان تقریبا از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۱ منحل گردیدند و جای خود را به انجمنهایی تحت نظارت دولت دادند. در زمان محمدرضاشاه پهلوی و همچنین پس از انقلاب ضد سلطنتی ۱۳۵۷ نیز موقعیت جنبش زنان در سیر تناوبی افولی قرارداشته است.
براین اساس، پی میبریم که جنبش زنان با خط مشی سیاست اجتماعی (policy) خود، که در جهت برابری و رفع تبعیض حرکت کرده است همواره در تنازع با حوزه سیاستگذاری سیاسی-دولتی (polity) و قدرت قرار داشته است و در این راستا امکان عملی به کاربستن تدابیر و راهکار (politics) برای وصول به اهداف و آرمانهای خود را به شکلی امتیازگیرانه نداشته است. اما جنبش زنان توانسته است پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال، در فضای پدرسالارانه و تمامیتخواهانه این کشور، گفتار منحصر به فرد عدالتمحورانه و آزادیخواهانه خود را، در میان اقشار گوناگون منتشر کند و موجب بالارفتن سطح انتظارات و خواستهای عمومی در جهت تغییر و اصلاح امور مربوط به زنان شود. درنتیجه این جنبش خود را تبدیل به یکی از بزرگترین گفتارهای جاری در ایران ساخته است.
راقم این سطور، بر این رویکرد پای میفشارد که گفتارسازی اجتماعی دارای حیث التفاتی- فرهنگی بالایی است، و با آنکه برد آن بلندمدت است، به صورت بسیار کارا و گشاینده میتواند بافت و ساختار فرهنگی، ذهنیتی و آگاهیمدارانه جامعه را متحول کند و در درازمدت تاثیرات شگرفی بر روند تحول اجتماعی بگذارد. در این مقاله تاکید اول بر روند پخش و نشر آگاهی، گفتار سازی و فرهنگگرایی از سوی جنبش زنان است، که در رخدادهای انتخاباتی سهلتر و میسرتر است و تاکید دوم بر چانهزنی با کاندیداهای میانهرو برای گرفتن فضای پراکسیس اجتماعی، مدنی و فرهنگی، در دوره پس از انتخابات، احقاق حقوق حقه زنان و امتیازگیری در این راستاست.
بنا به آنچه که گذشت، پرسش اصلی این است که در حال حاضر و در میانه رخدادهای انتخاباتی در ایران که فضاهای سیاسی، مدنی و اجتماعی اندکی مساعدتر و مدارامدارانهتر میگردد، جنبش زنان چگونه میتواند با اتکا به سیاست علمی و عملی مشخص، راهکار بهینه و خردورزانهای، برای رسیدن به اهداف بالا داشته باشد؟
مطلب کامل را از اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/gonbeshezananvaentekhabat
@Tavaana_TavaanaTech
جنبش زنان ایران در میانه رخداد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶
علی بهرنگ
goo.gl/QCePrQ
جنبشهای اجتماعی، در فرهنگ لغات علوم اجتماعی، به مجموعه تلاشها و مساعی اطلاق میگردد که به منظور تغییر و تکامل وضعیت کنونی در جهت اهداف و آرمانهای مشترک انجام میپذیرد. وجه افتراق جنبشهای اجتماعی و مدنی از جنبشهای سیاسی (هر چند که در موارد متعددی میتوانند با جنبشهای سیاسی مقاصد مشترکی را دنبال کنند) در وجوه فرهنگی، اجتماعی و مدنی آنهاست و از همین حیث، این جنبشها خود را از جنبشهای سیاسی که اهداف قدرتطلبانهای در افقهای خود ترسیم میکنند متمایز هستند. از آن جایی که ساختار ذهنی ایرانیان به دلایل گوناگون به شدت سیاستزده است، فلذا از نظر بسیاری از صاحبنظران اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی، تنها جنبشهای سیاسی که در جهت بسیج امکانات و منابع در راستای نیل به قدرت فعالیت میکنند، جنبش نامیده میشود و سایر جنبشها اعم از مدنی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در این میان از گردونه تعریفی آنان خارج میگردند.
یکی از مهمترین جنبشهای اجتماعی، مدنی و فرهنگی در ایران که قدمتی بس دراز دارد جنبش زنان است. جنبش زنان تقریبا همزمان با انقلاب مشروطیت در ایران متولد شد. اما بسط و توسعه آن به چند سال پس از انقلاب مشروطیت بازمیگردد. در پروسه شکلگیری جنبش زنان، سازمانها، انجمنها، مجامع و محافل زیادی در شهرهایی همانند تهران، رشت و اصفهان افتتاح گردیدند که حالتی مدنی و غیر دولتی داشتند، اما با روی کار آمدن رضاخان تقریبا از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۱ منحل گردیدند و جای خود را به انجمنهایی تحت نظارت دولت دادند. در زمان محمدرضاشاه پهلوی و همچنین پس از انقلاب ضد سلطنتی ۱۳۵۷ نیز موقعیت جنبش زنان در سیر تناوبی افولی قرارداشته است.
براین اساس، پی میبریم که جنبش زنان با خط مشی سیاست اجتماعی (policy) خود، که در جهت برابری و رفع تبعیض حرکت کرده است همواره در تنازع با حوزه سیاستگذاری سیاسی-دولتی (polity) و قدرت قرار داشته است و در این راستا امکان عملی به کاربستن تدابیر و راهکار (politics) برای وصول به اهداف و آرمانهای خود را به شکلی امتیازگیرانه نداشته است. اما جنبش زنان توانسته است پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال، در فضای پدرسالارانه و تمامیتخواهانه این کشور، گفتار منحصر به فرد عدالتمحورانه و آزادیخواهانه خود را، در میان اقشار گوناگون منتشر کند و موجب بالارفتن سطح انتظارات و خواستهای عمومی در جهت تغییر و اصلاح امور مربوط به زنان شود. درنتیجه این جنبش خود را تبدیل به یکی از بزرگترین گفتارهای جاری در ایران ساخته است.
راقم این سطور، بر این رویکرد پای میفشارد که گفتارسازی اجتماعی دارای حیث التفاتی- فرهنگی بالایی است، و با آنکه برد آن بلندمدت است، به صورت بسیار کارا و گشاینده میتواند بافت و ساختار فرهنگی، ذهنیتی و آگاهیمدارانه جامعه را متحول کند و در درازمدت تاثیرات شگرفی بر روند تحول اجتماعی بگذارد. در این مقاله تاکید اول بر روند پخش و نشر آگاهی، گفتار سازی و فرهنگگرایی از سوی جنبش زنان است، که در رخدادهای انتخاباتی سهلتر و میسرتر است و تاکید دوم بر چانهزنی با کاندیداهای میانهرو برای گرفتن فضای پراکسیس اجتماعی، مدنی و فرهنگی، در دوره پس از انتخابات، احقاق حقوق حقه زنان و امتیازگیری در این راستاست.
بنا به آنچه که گذشت، پرسش اصلی این است که در حال حاضر و در میانه رخدادهای انتخاباتی در ایران که فضاهای سیاسی، مدنی و اجتماعی اندکی مساعدتر و مدارامدارانهتر میگردد، جنبش زنان چگونه میتواند با اتکا به سیاست علمی و عملی مشخص، راهکار بهینه و خردورزانهای، برای رسیدن به اهداف بالا داشته باشد؟
مطلب کامل را از اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/gonbeshezananvaentekhabat
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
7 Likes, 2 Comments - توانا: آموزشكده جامعه مدنى (@tavaana) on Instagram: “. از مقالاتی که در مسابقه مقالهنویسی آموزشکده توانا برنده شدند: #جنبش_زنان ایران در میانه رخداد…
کمپین یک میلیون امضا، ابتدا با حضور ۵۴ نفر بنیان نهاده شد. حقوقدانانی چون شیرین عبادی به همراه فعالان برجسته حقوق زنان و روزنامهنگارانی چون نوشین احمدی خراسانی، نرگس محمدي، پروین اردلان، ژیلا بنییعقوب، فریبا داودی مهاجر و بهاره هدایت در میان این افراد بودند.همچنین هنرمندان مشهوری همچون تهمینه میلانی، پوران درخشنده، رخشان بنیاعتماد و سیمین بهبهانی نیز حمایت خود را از کمپین اعلام کردند.
علیرغم حضور چهرههای شاخص، کمپین به صورت کاملا مردمی اداره میشود، بدین صورت که سعی میشود از مدل رهبری سنتی سلسله مراتبی اجتناب شود چرا که به عقیده فعالان کمپین، چنین سیستمی نمیتواند اجازه مشارکت عمومی را برای افراد عادی جامعه به خصوص جوانان و زنان کمدرآمد فراهم آورد.
با توجه به حمایت گسترده از کمپین و پیوستن گروه وسیعی از مردم، کمپین تصمیم گرفت تا به اعضا درجهای از خودمختاری اعطا کند، چرا که به عقیده نوشین احمدی خراسانی، راههای زیادی برای رسیدن به هدف مشترک وجود دارد. کمپین از اعضا میخواهد تنها بر اصول اساسی کمپن پایبند باشند تا از پراکندگی اعضا جلوگیری شود. به عقیده کمپین، یک فرمول مشخص برای برقراری ارتباط با گروههای مختلف وجود ندارد و تنها اصول اولیه کمپین باید مورد احترام قرار گیرد. تنوع در مخاطبین، مستلزم تنوع در راههای برقراری ارتباط با مخاطبین میباشد. بیانیه کمپین، جزوه حقوقی تاثیر قوانین بر زندگی زنان و کلیات طرح یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز، سه سند اصلی هستند که تمامی فعالیتها میبایست بر مبنای آنها باشد و اعضا میتوانند از این اصول به طریق خویش پیروی کنند، به طور مثال از طریق روزنامهنگاری یا فعالیتهای هنری.
هدف اولیه کمپین، لغو قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در ایران میباشد و در نهایت تغییر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی تبعیضآمیز در جامعه. از آنجا که رهبران کمپین میدانستند جنبش زنان نیاز به حمایت عموم مردم در مقابله با دولت دارد، آنها تصمیم به جمعآوری یک میلیون امضا نمودند. جمعآوری امضا وسیلهای بود برای ایجاد همکاری میان بخشهای مختلف جامعه. کمپین در صدد ایجاد تغییر از پایین به بالا بود که برای رسیدن به این مقصود، دو راه را مد نظر داشت، یکی آموزش عمومی و دیگری ارتقا گفتگو میان گروههای مختلف جامعه. جمعآوری امضا راهی بود برای ایجاد ارتباط قوی میان مردم عادی و روشنفکران جامعه. از میان چنین همکاری، جنبش، نیازهای زنان را شناسایی کرده و صدای آنها را به گوش جهانیان میرساند.
تا پایان سال ۲۰۰۹، اگرچه امضاها به طور رسمی شمارش نشده، اما تخمین زده میشود که صدها هزار امضا جمعآوری گردیده. یکی از بنیانگذاران کمپین میگوید: ما به موفقیت بزرگی دست یافتیم اگرچه با سرکوبهای حکومتی مواجه بودیم، دیگر هیچکس از صحبت کردن درباره حقوق زنان ترسی ندارد و این موفقیت بسیار بزرگی است.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2KHuaXP
#مطالعه_موردی #جنبش_زنان #توانا #کمپین_یک_میلیون_امضا
@Tavaana_TavaanaTech
علیرغم حضور چهرههای شاخص، کمپین به صورت کاملا مردمی اداره میشود، بدین صورت که سعی میشود از مدل رهبری سنتی سلسله مراتبی اجتناب شود چرا که به عقیده فعالان کمپین، چنین سیستمی نمیتواند اجازه مشارکت عمومی را برای افراد عادی جامعه به خصوص جوانان و زنان کمدرآمد فراهم آورد.
با توجه به حمایت گسترده از کمپین و پیوستن گروه وسیعی از مردم، کمپین تصمیم گرفت تا به اعضا درجهای از خودمختاری اعطا کند، چرا که به عقیده نوشین احمدی خراسانی، راههای زیادی برای رسیدن به هدف مشترک وجود دارد. کمپین از اعضا میخواهد تنها بر اصول اساسی کمپن پایبند باشند تا از پراکندگی اعضا جلوگیری شود. به عقیده کمپین، یک فرمول مشخص برای برقراری ارتباط با گروههای مختلف وجود ندارد و تنها اصول اولیه کمپین باید مورد احترام قرار گیرد. تنوع در مخاطبین، مستلزم تنوع در راههای برقراری ارتباط با مخاطبین میباشد. بیانیه کمپین، جزوه حقوقی تاثیر قوانین بر زندگی زنان و کلیات طرح یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز، سه سند اصلی هستند که تمامی فعالیتها میبایست بر مبنای آنها باشد و اعضا میتوانند از این اصول به طریق خویش پیروی کنند، به طور مثال از طریق روزنامهنگاری یا فعالیتهای هنری.
هدف اولیه کمپین، لغو قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در ایران میباشد و در نهایت تغییر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی تبعیضآمیز در جامعه. از آنجا که رهبران کمپین میدانستند جنبش زنان نیاز به حمایت عموم مردم در مقابله با دولت دارد، آنها تصمیم به جمعآوری یک میلیون امضا نمودند. جمعآوری امضا وسیلهای بود برای ایجاد همکاری میان بخشهای مختلف جامعه. کمپین در صدد ایجاد تغییر از پایین به بالا بود که برای رسیدن به این مقصود، دو راه را مد نظر داشت، یکی آموزش عمومی و دیگری ارتقا گفتگو میان گروههای مختلف جامعه. جمعآوری امضا راهی بود برای ایجاد ارتباط قوی میان مردم عادی و روشنفکران جامعه. از میان چنین همکاری، جنبش، نیازهای زنان را شناسایی کرده و صدای آنها را به گوش جهانیان میرساند.
تا پایان سال ۲۰۰۹، اگرچه امضاها به طور رسمی شمارش نشده، اما تخمین زده میشود که صدها هزار امضا جمعآوری گردیده. یکی از بنیانگذاران کمپین میگوید: ما به موفقیت بزرگی دست یافتیم اگرچه با سرکوبهای حکومتی مواجه بودیم، دیگر هیچکس از صحبت کردن درباره حقوق زنان ترسی ندارد و این موفقیت بسیار بزرگی است.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2KHuaXP
#مطالعه_موردی #جنبش_زنان #توانا #کمپین_یک_میلیون_امضا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
کمپین یک میلیون امضا: تغییر برای برابری در ایران
بینش و انگیزه