آموزشکده توانا
54.1K subscribers
33.1K photos
38.3K videos
2.55K files
19.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«سال پنجم ابتدایی در یکی از شهرک‌های نظامی زندگی می‌کردیم. معلم یک پایه‌ دیگه که به شدت آدم سختگیری بود اگر می‌دید یک تار موهات بیرونه باهات برخورد فیزیکی می‌کرد. اما بدترین تجربه‌ام مربوط به نماز اجباری بود که اگر سر تایمش تو نمازخونه نبودی می‌اومد بیرون و از موهات می‌گرفت و با تحقیر زیاد می‌برد نمازخونه. اکثر بچه‌ها برای فرار از نمازخوندن یا مکبّر می‌شدن و یا می‌گفتن عذر شرعی دارن. من اون موقع‌ها نمی‌دونستم پریود و یا عذر شرعی چیه و فقط شنیده بودم، اما یک بار گفتم ببخشید عذر شرعی دارم. باور کنید به زور منو می‌کشوند جلوی دفتر می‌گفت دروغ می‌گی ثابت کن. واقعا نمی‌دونستم چه جوری باید ثابت کنم. آخر سر هم با کتک و گریه و البته توهین بسیار زیاد برد تو نمازخونه مجبورم کرد نماز بخونم. اکثرا هم بچه‌ها رو علیه هم می‌کرد. مثلا می‌گفت فلانی رو ببین نماز نمی‌خونه، دختر خوبی نیست، باهاش نگردید، یا دوتایی برید بگیرید بیاریدش سر نماز.»
.
آنچه خواندید تجربه یکی از مخاطبان بود از دوران مدرسه و نظام آموزشی ایدئولوژیک

تجربه‌تان از آموزش‌های ایدئولوژیک را در فرم زیر بنویسید:

http://bit.ly/3dKoVSU

@Tavaana_Tavaanatech
«من پرسنل نیروی انتظامی هستم. به دلیل پایین‌بودن حقوق مجبورم شغل دوم بگیرم.
برای پرسنل نیروی انتظامی گزینه‌های زیادی برای انتخاب شغل دوم وجود نداره.
میتونیم نگهبان بیمارستان یا مامور اجرائیات شهرداری بشیم. همین پرسنل نیروی انتظامی که توی سد معبر شهرداری‌ها قبلا می‌دیدین شغل دوم‌شون بود.
خیلی از اوقات حفاظت اطلاعات محل کارمون رو تایید نمی‌کرد و گواهی بهمون نمی‌داد. خودم رو چند بار از دفتر رئیس حفاظت بیرونم انداختن.
مجبور بودم بدون تاییدیه به اینکار مشغول بشم و این یعنی راه رفتن رو لبه تیغ؛ چون اگر در حین کار اتفاقی برام بیفته یا مشکلی پیش بیاد عواقب خیلی بدی در انتظارمه.
این شرکت های نظم‌آفرین، شرکت‌هایی هستن که با ارتباطاتی که دارن تاسیس شدن؛ کارشون فرستادن نیروی کار برای نگهبانی به شرکت‌ها و ادارات مختلف از جمله شهرداری و شرکت نفت ...
متاسفانه قراردادهایی که می‌بندن به دور از انسانیته؛ مثلا سه سال پیش برای هر نگهبان که در اختیار شهرداری قرار می‌دادن ماهی دو میلیون دویست هزار تومان از شهرداری می‌گرفتن ولی به نیروی کار ماهی یک میلیون و دویست هزار تومان پرداخت می‌کردن.

متاسفانه کارگرها هم راهی جز تن‌دادن به قرارداد نداشتن. هیچ کسی هم جلودارشون نبود افرادی که خودِ قانون بودن. با زندگی‌های لاکچری که همه‌ش به واسطه زدن نون‌شون تو خون امثال عمران روشنی مقدم بوده.
و قراردادی که با پرسنل نیروی انتظامی می‌بستن به ازای هر شیفت صبح تا ظهر یا ظهر تا شب یا شب تا صبح که هشت ساعت بود چهل و پنج هزار تومان پرداخت می‌کردن در حالی که از شهرداری یا بیمارستان حدود هشتاد هزار تومان دریافت می‌کردن.
اون هم با تاخیر چند ماهِ که پول تو حساب‌شون می‌موند و با گردش همین پول می‌تونستن وام‌های کلان دریافت کنن.
وقتی فیلم خودکشی عمران رو دیدم نا خودآگاه اشک از چشمام جاری شد چون خودم هم بارها و بارها به خودکشی فکر کردم تو شرایطی دقیقا شبیه به عمران وقتی که احساس شرمندگی نداشتن پول برای خریدن مایحتاج خونه رو داشتم.
عمران نمونه ای از هزاران جوان ایرانی‌ست تو سیستم مسموم کشور که اگر راه‌شون به خودکشی ختم نشه با فکر و خیال کارشون به مشکلات قلبی و روحی روانی ختم می‌شه.»

ارسالی از همراهان توانا

عکس از تجمع کارگران تراکتورسازی در اعتراض به عدم پرداخت حقوق در سال ۱۳۹۲

شما هم می‌توانید تجربیات یا مشاهدات خود را درباره کارگران و شرایط کار و قراردادها در گوگل‌شیت زیر با ما به اشتراک بگذارید:

https://bit.ly/3c3FBU6

#کارگر
#حقوق_کارگران

@Tavaana_Tavaanatech
#مهدی_نیکبخت، یکی از کسانی که ماه گذشته سبک زندگی هیپیگرایانه‌اش در جزایر هرمز در جنوب ایران به همراه دوستانش گزارش روزنامه انگلیسی گاردین شده بود در سمیرم اصفهان به قتل رسید. سر او را بریده‌اند و گذاشته‌اند روی سینه‌اش.
او شاعر، عارف و دف‌نواز بود. پلیس آگاهی گفته قتل «انگیزه‌های مذهبی» داشته است.
داعش وطنی در ایران همچنان فعال است.

از اینستاگرام معین خزائلی

@Tavaana_Tavaanatech
مهدی نیکبخت متخلص به «بی تو» حوالی ساعت سه بامداد روز یک شنبه ۱۸ خردادماه جاری در باغی در شهرستان سمیرم اصفهان به طرز بی‌رحمانه‌ای به قتل رسید. «بی تو» متولد ۱۳۵۸ شاعر، نویسنده و عارف بود. او دف می‌نواخت و رقص سماع می‌نمود. مهدی نیک‌بخت کارشناس ارشد رشته فلسفه بود. مجموعه اشعار او در کتابی با عنوان ولایت فیلسوف منتشر شده است.

به نوشته کانال تلگرامی به نام ملی‌مذهبی: «گفته می‌شود افرادی که او را به باغ دعوت کرده بودند از اهالی هرمز بوده‌اند که در سفر و اقامتی که قبلا بی تو به آن منطقه داشته با او آشنا شده بودند.»

*توانا مستقلا، قادر به تایید یا تکذیب ادعای کانال ملی-مذهبی نیست.
@Tavaana_Tavaanatech
این پدر در این توییت می‌گوید در برابر پرسش فرزند خود چنین پاسخی داده است. پاسخی که برای فرزند اطمینان خاطر می‌آورد تا بداند پدرش او را با هر گرایش جنسی پذیراست.
.
ما چه؟ آیا ما نیز پذیرای گرایش‌های جنسی متفاوت فرزندان خود هستیم؟ اگر فرزند من و شما از ما چنین پرسشی بپرسد چه پاسخی می‌دهیم؟ آیا اگر روزی پسر یا دختر شما از همجنسگرایی‌اش بگوید با او همانگونه رفتار خواهید کرد که با فرزند دگرجنس‌گرای خود؟

#گرایش_جنسی #هویت_جنسی #آموزش_جنسی_کودکان

@Tavaana_Tavaanatech
در وطن خویش غریب

در ایامی که جمهوری اسلامی و رسانه‌های آن مشغول عزاداری برای «جورج فلوید» هستند، عمران روشنی‌مقدم - کارگر اهوازی - از فرط استیصال پای چاه نفت خود را به دار آویخت. رنج او که «نمی‌توانست نفس بکشد»، در وطن خویش دیده نشد.

#کارتون #عمران_روشنی_مقدم #جورج_فلوید

طرح از رضا عقیلی

https://bit.ly/2AyDj27


@Tavaana_Tavaanatech
.
چند زن در یک زورخانه در قلعه‌حسن‌خان حضور پیدا می‌کنند. هنوز مردان ورزشکار نیامده بودند. یک زن درون گود می‌رود و کباده بر می‌دارد و مرشد زورخانه نیز به احترام او ضرب می‌گیرد.
.
چندساعت نمی‌گذرد که «مسئولان ورزشی» تماس‌های متعدد با مدیر زورخانه می‌گیرند و در نهایت این مدیر به همراه مرشد زورخانه از کار برکنار می‌شوند! تنها به علت حضور چند زن در زورخانه!

مدیر زورخانه ولی‌الله کارگر نام دارد. او درباره این اتفاق می‌گوید که برای مشکل برق زورخانه سراغ هر مسئولی رفتند فایده‌ای نداشت ولی پس از حضور چندساعته چند زن در زورخانه مسئولان مدام تماس گرفتند و این موضوع را پی گرفتند و در نهایت او و مرشد را برکنار کردند!
.
اینجا جمهوری اسلامی است! در جمهوری اسلامی زن به صورت پیش‌فرض یک تهدید است!
.
#زنان #ورزش #ورزش_زنان #تبعیض_جنسیتی #حقوق_زنان

@Tavaana_Tavaanatech
شبکه ملی اطلاعات خود را چگونه معرفی می‌کند؟

ایده «شبکه ملی اطلاعات» را در ایران باید بسیار جدی گرفت. شورای عالی فضای مجازی و دیگر نهادهای مرتبط با فضای مجازی در ایران تلاش بسیاری دارند تا این ایده را محقق سازند. اگرچه این ایده با توجه به ضعف‌های ساختاری جمهوری اسلامی چندان موفقیتی به همراه نداشته است ولی موفقیت کشورهایی همچون چین در پیاده‌سازی این الگو زنگ هشداری‌ست برای ایرانیان که به یاد داشته باشند هر تصمیم شورای عالی فضای مجازی می‌تواند به مثابه جویباری باشد که رودخانه‌‌ کم‌آبی به نام شبکه ملی اطلاعات را غنی‌تر سازد. از این رو آشنایی با این ایده، که آشکارا تلاشی علیه آزادی اینترنت است، بر علاقمندان به این مباحث و کنشگران مدنی ایرانی ضروری است.

پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که شبکه ملی اطلاعات در تعریف خود، خود را به عنوان «زیرساخت ارتباطی فضای مجازی» در ایران معرفی می‌کند تا بتواند در نقش زیربنای ارتباطات مجازی در کشور، و بنا به ادعای خود به کاربران حقیقی و حقوقی در همه بخش‌ها - اعم از حقوقی و خصوصی - «خدمت» برساند.

هدف از داخلی‌بودن زیرساخت نیز به صراحت از زبان خودشان جاری شده است: «"شبکه ملی اطلاعات"، به عنوان زیرساخت ارتباطی فضای مجازی کشور، شبکه‌ای مبتنی بر قرارداد اینترنت به همراه سوئیچ‌ها و مسیریاب‌ها و مراکز داده‌ای است به صورتی که درخواست‌های دسترسی داخلی برای اخذ اطلاعاتی که در مراکز داده داخلی نگهداری می‌شود به هیچ وجه از طریق خارج کشور مسیریابی نشود و امکان ایجاد شبکه‌های اینترانت و خصوصی و امن داخلی در آن فراهم شود».
.
شورای عالی فضای مجازی در بیان چرایی شکل‌گیری این ایده نیز «مهم‌ترین دلیل پیاده‌سازی این شبکه» در سال ۱۳۸۴ را «کاهش وابستگی به شبکه‌ جهانی اینترنت» عنوان می‌کند و اذعان می‌کند که در آن سال قرار بود این ایده طی سه سال به بهره‌برداری برسد؛ گرچه هنوز - سال ۱۳۹۹ - این ایده کاملا محقق نشده است که چرایی عدم موفقیت آن نیز خود بحثی مستقل و جداگانه می‌طلبد.

بیش‌تر بخوانید:
https://bit.ly/3hlxhTc

@tavaanatech
.
- خفگی روی نفت!
.
کارتون بسیار خوب روزنامه ابتکار درواکنش به خودکشی کارگری در کنار چاه نفت!
.
این روزهای ایران هیچ‌گاه از ذهن ملت ایران پاک نخواهند شد؛ ما ملت ایران این روزها را از سرخواهیم گذراند ولی به یاد خواهیم سپرد بر ما چه رفت. بر کارگرانی که چندین ماه حقوق نگرفتند و در پاسخ به خواسته‌های بدیهی‌شان جز توهین و تحقیر و تهدید نشنیدند.
.
ما این روزها را فراموش نخواهیم کرد...فراموش نخواهیم کرد.
.
#کارگران #حقوق_کارگران #ملت_ایران #گرانی #تورم #مشکلات_اقتصادی #جمهوری_اسلامی #فساد_اقتصادی

@Tavaana_Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شکایت شب هجران که می‌تواند گفت
حکایت دل ما با نی کسائی کن
- هوشنگ ابتهاج

حسن کسایی، استاد برجسته‌ی موسیقی ایران، تنها ۲۱ سال سن داشت که قطعه‌ی معروف «سلام» را در دستگاه ِ چهارگاه ساخت که از معروف‌ترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.

حسن کسایی در سوم مهرماه ۱۳۰۷ به دنیا آمد. پدرش از تاجران معروف آن دوره‌ی اصفهان بود که بسیار به موسیقی علاقه‌مند بود و با بسیاری از بزرگان موسیقی از جمله سید حسین طاهرزاده، جلال‌الدین تاج اصفهانی، اکبرخان نوروزی، خاندان شهناز، ادیب خوانساری و دیگران رفت‌وآمد نزدیک داشت. از همین‌رو حسن کسایی از سنین پایین نزد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری با گوشه‌های موسیقی ایرانی آشنا می‌شود و همین‌طور ساز نِی را از مهدی نوایی فرامی‌گیرد. او هم‌چنین از شاگردان ابوالحسن خان صبا بود. کسایی از سن دوازده سالگی به نواختن نی آغاز کرد.

او تنها ۲۰ سال سن داشت که نخستین اجرای تک‌نوازی نِی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان اجرا کرد. کسایی تا سال ۱۳۵۶ برنامه‌های متعددی در جشن هنر شیراز برگزار کرد.
این برجسته موسیقی ایرانی و نوازنده چیره‌دست و سرشناس نی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
۲۵ خرداد ۱۳۸۸
.
در حالیکه سه روز از نتایج بهت انگیز انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ می گذشت، تهران در روز ۲۵ خرداد ناگهان شاهد جمعیتی بسیار انبوه از مردمی بود که به خیابان ها آمدند و در سکوت اعتراض خود را به نتیجه انتخابات نشان دادند. بعدا شهردار وقت تهران – باقر قالیباف – اذعان کرد که در آن روز سه میلیون نفر به خیابان آمده بودند. در تاریخ پس از انقلاب اسلامی این حضور در اعتراض به یک مساله سیاسی بی‌سابقه بود. این راهپیمایی در حالی انجام شد که مجوز آن صادر نشده بود. بسیاری این راهپیمایی را خودجوش می خوانند. وضعیت چنان بود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد معترض گفتند که صرفا برای اینکه وضعیت از کنترل خارج نشود به میان مردم خواهند رفت. در همان روز بود که میرحسین موسوی خواستار لغو نتایج و برگزاری مجدد انتخابات شد.
.
اما با وجود اینکه این تظاهرات در اوج مسالمت برگزار شد و اساسا به راهپیمایی سکوت مشهور شد، در همان روز نیز نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی، تعدادی از معترضان را در حوالی عصر و غروب کشتند.
.
صداوسیمای جمهوری اسلامی تعداد جان باختگان را هفت نفر و تعداد زخمی شدگان را نزدیک سی تن اعلام کرد. اما به گفته خبرنگاران مستقل تعداد جان باختگان بیشتر از تعداد اعلام شده بود. کیانوش آسا از جمله کسانی بود که جان خود را در همین روز از دست داد. بعدها که مسیح علی نژاد با یکی از خانواده علی حسن پور – یکی از جان باختگان این روز - گفتگو کرده بود، آن ها گفته بودند وقتی به پزشکی قانونی مراجعه کردند تا گواهی فوت عزیز خود را بگیرند آن ها گفتند از نظر مراجع بالادست همسر شما مهدور الدم حساب می شوند و نمی‌توانند برای این افراد گواهی فوت صادر کنند!
.
معترضان را می زنند و می کشند و آن گاه مهدورالدم می خوانندشان!
.
سهراب اعرابی، کیانوش آسا، حسین اخترزند، علیرضا افتخاری، ناصر امیرنژاد، محمود رئیسی‌نجفی، فهیمه سلحشور، داود صدری، حسین طهماسبی، مهدی گرمی، حسام حنیفه، علی حسن‌پور، فاطمه رجب‌پور، سرور برومند، علیرضا صبوری میاندهی، رامین رمضانی، مهدی ستارنسب، امیرحسین طوفان‌پور و ... در روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به دست سربازان «مقام عظمای ولایت» در خیابان‌ها کشته شدند.
.
یاد و خاطره جان باختگان ۲۵ خرداد گرامی باد!

@Tavaana_TavaanaTech
«مسعود حکم‌آبادی»، هنرمند تئاتر ساکن مشهد به سه زندان محکوم شد. خبرگزاری رکنا با اعلام این خبر، اتهامات این هنرمند را «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به آیت‌الله خمینی» اعلام کرد.

وی پیشتر در واکنش به هدف قراردادن مرگبار هواپیمای مسافربری تهران-کیف توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، از حضور در جشنواره فجر انصراف داده و توسط ماموران امنیتی این شهر بازداشت شده بود.

شنبه ۲۸ دی‌ماه ۹۸، مسعود حکم‌آبادی، هنرمند مشهدی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و دلیل آن، انصراف از حضور در جشنواره فجر عنوان شده بود.

این هنرمند یکی از اولین تهیه‌کنندگان تئاتر در مشهد بود که انصراف خود را از حضور در جشنواره فجر اعلام کردـ

مسعود حکم‌آبادی تهیه‌کننده تئاتر «دریاچه قو» بود که در سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در ۱۰ بخش کاندیدای دریافت جایزه بود که در نهایت تندیس بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری زن، بهترین موسیقی، بهترین طراحی حرکت و دیپلم افتخار بهترین بازیگری زن، بهترین طراحی گریم، بهترین طراحی نور و بهترین آرایه‌های صوتی را از آن خود کرد.

@Tavaana_Tavaanatech
آرمین ۱۱ ساله، قربانی دیگری از کم‌کاری و بی‌توجهی ساختارهای حمایتی از کودکان
«مرگ یکی از کودکان خانه ایرانی کرمانشاه»

خواهر کوچکش هنوز بهزیستی بود که مادر در اثر سرطان در بیمارستان بستری شد و از دنیا رفت.
خواهرش را به بهانه‌ی فوت مادر به خانه برگرداندند. پیش از عید، وقتی مادربزرگ او را با خود به گدایی برده بود توسط بهزیستی به مراکز نگهداری انتقالش دادند.

هر چقدر تلاش کردیم دخترک را در بهزیستی نگه نداشتند. گفتند این‌ها کولی هستند و سبک زندگی‌شان همین‌طور است و ما کاری از دستمان برنمی‌آید.
گفته بودیم مواردی که ما هشدار می‌دهیم امنیت بچه‌ها در خطر است را جدی بگیرید؛ اما گویی این بار هم داستان حسین (کودک کار کرمانشاهی که در اثر محیط نامناسب زندگی از دنیا رفت.) باید برای آرمین تکرار می‌شد تا بفهمند قضیه جدی است!

در حالی که پدر معتاد، مادر فوت شده، گرسنگی همیشگی، کار مداوم کودکان، درگیر شدن کودکان با مصرف مواد مخدر، سابقه‌ی خودکشی در کودکان، محیط زندگی نامناسب، استفاده نزدیکان از آن‌ها برای تکدی‌گری و ... شواهد قطعی و کافی بود که به نابودی و تباهی کودکان در آینده‌ی نزدیک خبر می‌داد.

بعد از فوت مادر، مدت‌ها اعضای جمعیت به علت تعطیلی خانه ایرانی جعفرآباد به خاطر کرونا، هر روز با غذای گرم به خانه‌شان می‌رفتند و شهادت می‌دادند که حتی قاشقی برای خوردن غذا در آن خانه نیست که امیدی به طبخ غذا در آن‌جا وجود داشته باشد! ولی این کار تا کی و تا کجا؟ در حالی که جای این کودکان بی‌پناه تنها در پناهگاه امنی بود که در آن خبری از این رنج‌ها نباشد. بارها به مددکار و مسئولین اورژانس اجتماعی، شرایط حاد این کودکان گزارش شده بود؛ اما فایده‌ای نداشت!

آرمین چند روز پیش با مادربزرگ دعوایش می‌شود و به گفته‌ی خواهر کوچکش، یک ورق قرص متادون می‌خورد تا از رنج این دنیا رها شود.
بچه‌ها تلفن ندارند که کسی را خبر کنند. از جعفرآباد به دنبال پدر به پاتوق‌های زورآباد می‌روند. زورآبادی که صدها آرمین در آن زندگی می‌کنند و گویی کارخانه‌ی تولید رنج است.
وقتی بازمی‌گردند آرمین حالش خیلی بدتر شده است.
آرمین را به بیمارستان می‌برند.
تلاش‌ها نتیجه نمی‌دهد.
و قصه آرمین همان‌جا روی تخت بیمارستان به پایان می‌رسد.

شناسنامه‌ی آرمین برای تحویل جسم سردش لازم است.
شناسنامه هنوز در بیمارستان امام رضا در گرو پرداخت بدهی بستری زمان مرگ مادر بودـ

پس از ۷ روز اجازه‌ انتقال پیکر بی جان آرمین ۱۱ ساله از به گورستان صادر شد و صبح روز جمعه ۲۳ خرداد پیکر او به خاک سپرده شد.

متن برگرفته از کانال جمعیت امداد دانشجویی امام علی

#کودک_کار

@Tavaana_Tavaanatech