یکم.
در پشت هر جنایت، مجموعهای از عوامل در حال شکلگیریاند. در دورههای روانشناسی جنایی به ما آموختهاند هیچ چیز مانند جنازه مقتول، افشاگر هویت قاتل نیست. قاتل همواره اثری از خود در جنازه مقتول به جای میگذارد.اینکه رومینا سر بریده میشود، علیرضا توسط پسر عموها و برادرش کارد آجین میشود، پدری به دختر هفده ماههاش تجاوز میکند و تکههای پیکر بابک خرمدین در کیسههای زباله جابجا میشود -اگر گوش شنوا داشتهباشیم- پیامهای سرراستی به ما میدهند.
خشونت هولناکی از پستو به خیابان و از خیابان به خانه آمده است.
دوم.
اگر این مملکت سر و شکل درستی داشت، حالا باید گروههای متخصص گردهم میآمدند تا درباره جنایتهای خانوادگی گفتگو کنند. این چندمین قتل در یک سال اخیر است؟ چند دهمی؟ چند قتل به نام حفاظت از شرافت و ناموس در پشت دیوار سنت و آبرو مخفی مانده است؟
در جامعهای که اخلاقِ سوداگری به نظام مسلط ارزشی تبدیل شده ، خوانش ارتجاعی از هنجارهای اجتماعی از تریبونهای رسمی آن تبلیغ میشود، جامعهای که اندیشمندانش یا قلم بر زمین گذاشتهاند یا در زندانند یا در تلویزیون مسخره میشوند، رشد چنین وحشتی عجیب نیست؛ تعجبکردن از آن عجیب است.
همین است که پدر بابک برای آن که از شدت جنایت خود بکاهد میگوید : دختر به خانه میآورد و با آنها رابطه جنسی داشت! چون او امیدوار است سنتهای جامعه او را در محکمه افکار عمومی نجات دهد.چنان که پدر رومینا و پسرعموهای علیرضا گمان میکردند که قتلی شرافتمندانه انجام دادهاند.
زیر پوست این کشور، خشونت عفونتگرفتهای در حال تکثیر است . خشونتی که حالا مانند یک ویروس، شهر به شهر، طبقه به طبقه و لایه به لایه، جامعه ایران در خود فرو بلعیده. سویههای روانی خشونتی چنین لجام گسیخته بر سلامت روانی جامعه، دهشتناک است.
سوم.
تا جایی که حافظه من یاری میکند و پروندههای جنایی دو دههی اخیر را دیدهام، پرونده قتل بابک خرمدین از هر حیث سوژهای منحصربفرد است. آنقدر عجیب که میتواند گشاینده باب پژوهشی عمیق در مورد فرزندکشی در ایران شود.
فیلمهایی که در دوربینهای مداربسته ضبط شده حیرتآور است. یک زن و مرد کهنسال، در آرامش، فرزندشان را در کیسههای پلاستیکی و چمدان جابجا میکنند. شبیه فیلمی که تارنتینو نوشته و بلاتار کارگردانی کرده است. جنایت و مکافات، خون و سکون. زمان متوقف است و تکهتکههای بدن کارگردان، طولانیترین سکانسپلان زندگی او را میسازند.
کسی کات نمیدهد.
قاتل و مقتول از قاب خارج میشوند.
تماشاگر خون بالا میآورد.
#بابک_خرمدین
از اینستاگرام کاوه راد
@Tavaana_TavaanaTech
در پشت هر جنایت، مجموعهای از عوامل در حال شکلگیریاند. در دورههای روانشناسی جنایی به ما آموختهاند هیچ چیز مانند جنازه مقتول، افشاگر هویت قاتل نیست. قاتل همواره اثری از خود در جنازه مقتول به جای میگذارد.اینکه رومینا سر بریده میشود، علیرضا توسط پسر عموها و برادرش کارد آجین میشود، پدری به دختر هفده ماههاش تجاوز میکند و تکههای پیکر بابک خرمدین در کیسههای زباله جابجا میشود -اگر گوش شنوا داشتهباشیم- پیامهای سرراستی به ما میدهند.
خشونت هولناکی از پستو به خیابان و از خیابان به خانه آمده است.
دوم.
اگر این مملکت سر و شکل درستی داشت، حالا باید گروههای متخصص گردهم میآمدند تا درباره جنایتهای خانوادگی گفتگو کنند. این چندمین قتل در یک سال اخیر است؟ چند دهمی؟ چند قتل به نام حفاظت از شرافت و ناموس در پشت دیوار سنت و آبرو مخفی مانده است؟
در جامعهای که اخلاقِ سوداگری به نظام مسلط ارزشی تبدیل شده ، خوانش ارتجاعی از هنجارهای اجتماعی از تریبونهای رسمی آن تبلیغ میشود، جامعهای که اندیشمندانش یا قلم بر زمین گذاشتهاند یا در زندانند یا در تلویزیون مسخره میشوند، رشد چنین وحشتی عجیب نیست؛ تعجبکردن از آن عجیب است.
همین است که پدر بابک برای آن که از شدت جنایت خود بکاهد میگوید : دختر به خانه میآورد و با آنها رابطه جنسی داشت! چون او امیدوار است سنتهای جامعه او را در محکمه افکار عمومی نجات دهد.چنان که پدر رومینا و پسرعموهای علیرضا گمان میکردند که قتلی شرافتمندانه انجام دادهاند.
زیر پوست این کشور، خشونت عفونتگرفتهای در حال تکثیر است . خشونتی که حالا مانند یک ویروس، شهر به شهر، طبقه به طبقه و لایه به لایه، جامعه ایران در خود فرو بلعیده. سویههای روانی خشونتی چنین لجام گسیخته بر سلامت روانی جامعه، دهشتناک است.
سوم.
تا جایی که حافظه من یاری میکند و پروندههای جنایی دو دههی اخیر را دیدهام، پرونده قتل بابک خرمدین از هر حیث سوژهای منحصربفرد است. آنقدر عجیب که میتواند گشاینده باب پژوهشی عمیق در مورد فرزندکشی در ایران شود.
فیلمهایی که در دوربینهای مداربسته ضبط شده حیرتآور است. یک زن و مرد کهنسال، در آرامش، فرزندشان را در کیسههای پلاستیکی و چمدان جابجا میکنند. شبیه فیلمی که تارنتینو نوشته و بلاتار کارگردانی کرده است. جنایت و مکافات، خون و سکون. زمان متوقف است و تکهتکههای بدن کارگردان، طولانیترین سکانسپلان زندگی او را میسازند.
کسی کات نمیدهد.
قاتل و مقتول از قاب خارج میشوند.
تماشاگر خون بالا میآورد.
#بابک_خرمدین
از اینستاگرام کاوه راد
@Tavaana_TavaanaTech
حکم مادر از پدر سنگینتر خواهد بود
در گزارش رکنا از قتل کارگردان و مدرس سینما آمده است: «جسد بابک خرمدین به صورت تنه بالا و دستها کشف میشود و با انگشتنگاری هویت جسد مشخص شده است. در بازجوییهای اولیه پدر و مادر مقتول به جنایت هولناک اعتراف و ادعا میکنند که پسرشان را با مسموم کردن با قرص خوابآور داخل غذا بابک را بیهوش کرده و پدر خانواده پس از چند ضربه چاقو جسد را به حمام زیر دوش آب منتقل و مثله میکند.»
همزمان با دست به دست شدن اعترافات پدر در شبکههای اجتماعی، نگرانیهایی که بابت نسبت قانون مجازات کشورمان با پدیده «فرزندکشی» توسط پدر وجود دارد دوباره تکرار میشوند.
در این میان نام «رومینا» آن دختر نوجوانی که سرش با داس پدر بریده شد دوباره به یادها آمده است و تکرار این تذکر که «ولی دم» چگونه میتواند با کمترین هزینه دست به بزرگترین جنایتها بزند. در چنین پروندهای وضعیت مجازات تا حدی پیش میرود که مجازات پیش روی مادر، در صورت صدور حکم معاونت در قتل، از مجازات پدر، به عنوان عامل قتل هم بیشتر خواهد بود.
فخرالدین جعفرزاده، رییس سابق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری به رکنا توضیح داده است: «در این پرونده، چون اولیای دم خودشان در قتل نقش دارند، سمت اولیای دم بودنشان ضایع میشود و کنار میرود. مقتول فرزند و همسر ندارد پس اولیای دم درجه یک ندارد. پدر قاتل مشمول قانون ۶۱۲ قصاص نمیشود و ۳ تا ۱۰ سال حبس دارد، مادر اگر معاون باشد مشمول ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی میشود و بیش از ۱۵ سال حبس خواهد داشت.»
- برگرفته از خبرگزاری رکنا
نظر شما در اینباره چیست؟
چرا محکومیت قاتل از حکم معاون او کمتر است؟ آیا چنین احکامی راه را برای فرزندکشی باز نمیگذارد؟
#بابک_خرمدین #رومینا_اشرفی #فرزندکشی
@Tavaana_TavaanaTech
در گزارش رکنا از قتل کارگردان و مدرس سینما آمده است: «جسد بابک خرمدین به صورت تنه بالا و دستها کشف میشود و با انگشتنگاری هویت جسد مشخص شده است. در بازجوییهای اولیه پدر و مادر مقتول به جنایت هولناک اعتراف و ادعا میکنند که پسرشان را با مسموم کردن با قرص خوابآور داخل غذا بابک را بیهوش کرده و پدر خانواده پس از چند ضربه چاقو جسد را به حمام زیر دوش آب منتقل و مثله میکند.»
همزمان با دست به دست شدن اعترافات پدر در شبکههای اجتماعی، نگرانیهایی که بابت نسبت قانون مجازات کشورمان با پدیده «فرزندکشی» توسط پدر وجود دارد دوباره تکرار میشوند.
در این میان نام «رومینا» آن دختر نوجوانی که سرش با داس پدر بریده شد دوباره به یادها آمده است و تکرار این تذکر که «ولی دم» چگونه میتواند با کمترین هزینه دست به بزرگترین جنایتها بزند. در چنین پروندهای وضعیت مجازات تا حدی پیش میرود که مجازات پیش روی مادر، در صورت صدور حکم معاونت در قتل، از مجازات پدر، به عنوان عامل قتل هم بیشتر خواهد بود.
فخرالدین جعفرزاده، رییس سابق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری به رکنا توضیح داده است: «در این پرونده، چون اولیای دم خودشان در قتل نقش دارند، سمت اولیای دم بودنشان ضایع میشود و کنار میرود. مقتول فرزند و همسر ندارد پس اولیای دم درجه یک ندارد. پدر قاتل مشمول قانون ۶۱۲ قصاص نمیشود و ۳ تا ۱۰ سال حبس دارد، مادر اگر معاون باشد مشمول ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی میشود و بیش از ۱۵ سال حبس خواهد داشت.»
- برگرفته از خبرگزاری رکنا
نظر شما در اینباره چیست؟
چرا محکومیت قاتل از حکم معاون او کمتر است؟ آیا چنین احکامی راه را برای فرزندکشی باز نمیگذارد؟
#بابک_خرمدین #رومینا_اشرفی #فرزندکشی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram