آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.9K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
به بهانه‌ی سالگرد درگذشت غلام‌حسین ساعدی
غلام‌حسین ساعدی، واهمه‌‌ی بی‌نشان

غلام‌حسین ساعدی معروف به «گوهر مراد»، سیزدهم دی‌ماه ۱۳۱۴ در تبریز به دنیا آمد. عبدالحسین دستغیب منتقد ادبی بر این نظر است که «گوهر مراد» نام اثری عرفانی است از حزین لاهیجی اما ساعدی می‌گوید که این نام را زمانی که در یک گورستان نزدیک خانه‌اش در تبریز قدم می‌زده از روی سنگ مزاری که به دختری جوان تعلق داشت برداشته است که بر روی سنگ نوشته شده بود گوهر ِ مراد.
نام گوهر مراد از گورستانی در تبریز تا پرلاشز فرانسه سفر کرد و بر گوری دیگر آرام گرفت.

هنوز سال‌های دهه‌ی چهل نیامده بود که ساعدی به عنوان نویسنده‌ و نمایش‌نامه‌نویسی مطرح بر سر زبان‌ها افتاد. «چوب‌به‌دست‌های ورزیل» و «پنج نمایشنامه درباره‌ی انقلاب مشروطه» نام ساعدی را در ردیف نمایشنامه‌نویسان مطرح ایران مطرح ساخت. نمایشنامه‌ی «گرگ‌ها» که برای اولین‌بار در شماره‌ی دوم «کتاب ماه» منتشر شد به زبان مادری‌اش یعنی ترکی نوشته شده است.

غلام‌حسین ساعدی در «ساعدی به روایت ساعدی» در مورد نوشتن به زبان فارسی چنین می‌نویسد: «آنقدر توی سر من زدند که مجبور شدم به فارسی بنویسم… نثری که انتخاب کردم خشک نیست. می‌خواهم زبان فارسی را بار بیاورم. من تُرک حتمن باید این کار را بکنم. زبان ستون فرهنگی یک ملت عظیم است.»

انقلاب که پیروز شد هر روز بیش از گذشته عرصه بر او تنگ شد.ساعدی می‌گوید که هیچ‌گاه قصد خروج از کشور نداشته است اما شرایط به گونه‌ای شد که او چاره‌ای جز این تبعید خودخواسته نداشته است. ساعدی در کتاب «ساعدی به روایت ساعدی» می‌نویسد: «من به هیچ صورت نمی‌خواستم کشور خودم را ترک کنم ولی رژیم #توتالیتر جمهوری اسلامی که همه‌ی احزاب و گروه‌های سیاسی و فرهنگی را به شدت #سرکوب می‌کرد، به دنبال من هم بود. ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول #انقلاب #ایران بیش‌تر از #داستان‌نویسی و #نمایش‌نامه‌نویسی که کار اصلی من است مجبور بودم که برای سه روزنامه‌ی معتبر و عمده‌ی کشور مقاله بنویسم. یک هفته‌نامه هم به نام آزادی مسئولیت عمده‌اش با من بود. در تک‌تک مقاله‌ها من رو در رو با رژیم ایستاده بودم. پیش از قلع و قمع‌ و نابودکردن روزنامه‌ها، بعد از نشر هر مقاله، تلفن‌های تهدیدآمیزی می‌شد تا آن‌جا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه‌مخفی داشتیم و باز ماموران رژیم در به در دنبال من بودند...»

ساعدی هیچ‌گاه نتوانست با خارج از کشور سازگار شود. می‌گفت «تنها #نوشتن باعث شده که من دست به خودکشی نزنم.» او در غربت بسیار بداخلاق شده بود.

می‌گفت: «زندگی در #تبعید یعنی زندگی در جهنم. بسیار بداخلاق‌ شده‌ام و نمی‌دانم دیگران چگونه مرا تحمل می‌کنند.» سه فیلم سینمایی بر اساس فیلم‌نامه‌های ساعدی ساخته شده است که هر سه از فیلم‌های مطرح ایران بوده و هستند. #گاو و #دایره_مینا با کارگردانی داریوش #مهرجویی و آرامش در حضور دیگران با کارگردانی ناصر #تقوایی. از آثار ساعدی می‌توان به وای مغلوب، مار در معبد، ماه عسل، ضحاک که نمایشنامه هستند و هم‌چنین مجموعه داستان‌های #شب‌نشینی_باشکوه، #عزاداران_بیل، #واهمه‌های_بی‌نشان و #ترس_و_لرز اشاره کرد.

غلام‌حسین #ساعدی در سحرگاه دوم آذرماه ۱۳۶۴ پس از یک خون‌ریزی داخلی در بیمارستان سنت‌آنتوان پاریس درگذشت و در قطعه‌ی ۸۵ گورستان پرلاشز در نزدیکی آرام‌گاه صادق هدایت به خاک سپرده شد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/TmvFzz

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سخنرانی ساعدی در انجمن گوته تقدیم همراهان توانا می شود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از 11 اسفند 1374 که از چنبره‌ی سعید امامی و باند مخوفش به آلمان گریختم، تا 11 اسفند 1394 بیست سال گذشت. تمام این مدت در روشنایی راه رفتم و کار کردم؛ انگار در آکواریوم زندگی می‌کنم. می‌خواستم همه ببینند کجا می‌روم؟ کجا می‌آیم؟ با کی می‌روم؟ با کی می‌آیم؟ چرا می‌روم؟... از کار و نوشتار تا مرز زندگی‌ام را برای خوانندگانم نوشتم و گفتم. حالا تصمیم گرفته‌ام روز 11 اسفند در روشنایی به تهران برگردم. هیچ چیزی هم نمی‌تواند مانع برگشتنم شود، هیچ چیز. می‌تواند؟
منبع: فیسبوک نویسنده

عباس معروفی فارغ التحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته هنرهای دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستان‌های تهران بوده‌است.

نخستین مجموعه داستان او با نام «روبه روی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. پیش و پس از آن نیز داستان‌های او در برخی مطبوعات به چاپ می‌رسید اما با انتشار «سمفونی مردگان» بود که نامش به عنوان نویسنده تثبیت شد.

در سال ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را پایه گذاری کرد و بطور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. سبک و روال وی در این نشریه با انتظارات دولت ایران مغایر بود و موجب فشارهای پی در پی و سرانجام محاکمه و توقیف آن شد.

معروفی به خاطر موضع گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد.
معروفی در پی توقیف «گردون» و به علت فشارهای سیاسی، ناگزیر به ترک وطن شد. او به آلمان رفت و مدتی از بورس «خانه هاینریش بل» بهره گرفت. اما پس از آن برای گذران زندگی دست به کارهای مختلف زد؛ مدتی به عنوان مدیر یک هتل کار کرد و پس از آن «خانه هنر و ادبیات هدایت» را که کتابفروشی بزرگی است در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد. و کلاس‌های داستان نویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد و در حال حاضر از طریق این کارها روزگار می‌گذراند.

رمان
سمفونی مردگان (۱۳۶۸)
سال بلوا (۱۳۷۱)
پیکر فرهاد
فریدون سه پسر داشت (۱۳۸۲)
ذوب شده (۱۳۸۸)
تماما مخصوص (۱۳۸۹)

مجموعه داستان
پیش روی آفتاب (۱۳۵۹)
آخرین نسل برتر (۱۳۶۵)
عطر یاس (۱۳۷۱)
دریاروندگان جزیره آبی‌تر (۱۳۸۲)
آن شصت هزار، آن شصت نفر

نمایشنامه
تا کجا با منی (۶۲-۱۳۶۱)
ورگ (۱۳۶۵)
دلی بای و آهو (۱۳۶۶)
آونگ خاطره‌های ما (سه نمایشنامه) (۱۳۸۲)

این در حالیست که در هفدهمین سالگرد قتل نویسندگان و فعالان سیاسی ایرانی به سر می بریم و هنوز آمران این قتل ها معرفی و مجازات نشده اند.
یکی از قربانیان آن جنایات، مجید شریف، هم از اندیشمندان و نویسندگانی بود که بعد از سال ها #تبعید به #ایران بازگشته بود.
آیا #معروفی می تواند دوباره در ایران #نویسندگی کند و #مجله و #روزنامه منتشر کند؟
قسمتی از برنامه پرتره صدای آمریکا که سال گذشته درباره عباس معروفی بود، تقدیم می کنیم.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
عمل جراحی مهدی کروبی موفقیت‌آمیز انجام شد

مهدی کروبی، دبیر کل حزب اعتماد ملی و رهبر در حصر جنبش سبز عمل جراحی موفقیت‌آمیزی را پشت سر گذاشت. حسین کروبی، فرزند وی ضمن ملاقات با او در بیمارستان حضور یافت و از سلامت وی کسب اطمینان کرد. همچنین به گزارش وب‌سایت کلمه حسین فریدون، دستیار حسن روحانی نیز با مهدی کروبی دیدار کرده و آرزوی سلامت و بهبودی داشته است.

علت عمل جراحی بر روی پای مهدی کروبی نقص آسانسور محل حصر و زمین‌خوردگی، شکستگی مفاصل و زانوی چای چپ وی بوده است. همچنین وی دچار دوبل ساق پای چپ شده است. فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی در گفتگویی با سحام‌نیوز در این باره توضیحات بیشتری را ارائه کرده است: «چند روز پیش بدلیل نقض فنی دستگاه بالابری که به طور موقت در منزل نصب شده بود، آقای کروبی به نحو خطرناکی بر زمین افتادند. شرایط نگهداری سه ساله ایشان در خانه امن اطلاعات آسیب‌های زیادی به جسم ایشان وارد کرد. تنها از هنگامی که به منزل خودمان منتقل شدند دسترسی به هوای آزاد و نور آفتاب امکان‌پذیر شد و منعی برای رفتن به حیاط منزل نبوده و نیست، اما به دلیل شرایط جسمی و درد زانو – عمل جراحی سنگینی سال گذشته روی زانو و کمرشان داشتند – عملا کمتر می‌توانستند از حیاط منزل استفاده کنند. سه ماه پیش تصمیم گرفته شد وسیله‌ای برای این کار تهیه شود، که نمی شود اسم آن را آسانسور گذاشت؛ و بالابری ساده و موقت بود. متاسفانه چند روز پیش به علت نقض فنی٬ هنگامی که ایشان درب را برای پیاده شدن باز می‌کنند٬ در همان لحظه بالابر به حرکت در می‌آید و ایشان بطور ناگواری بر زمین می‌افتند. در نتیجه مفصل زانوی پای چپ شان آسیب می‌بیند، همچنین منجر به شکستگی دوبل از ناحیه ساق پای چپ می شود. خدا را شاکریم که اتفاق ناگوارتری نیفتاد و سر ایشان آسیب ندید.»

خانم کروبی در این گفتگو افزوده است: «پس از حادثه٬ نیروهای امنیتی درون منزل تلاش خودشان را انجام دادند، آمبولانس آمد و حاج آقا به بیمارستان منتقل و بستری شدند، شرایط بد شکستگی، عمل جراحی را اجتناب ناپذیر ساخت.»
براساس اخبار منتشر شده دکتر هاشمی، وزیر بهداشت و #درمان و آموزش پزشکی نیز از مهدی کروبی دیدار کرده و در جریان پرونده درمانی وی قرار گرفته است.

#مهدی_کروبی، رهبر در حصر جنبش سبز قریب چهار سال است که در حصر به سر می‌برد و طی این مدت تحت شش عمل جراحی دیسک کمر، زانو، مجرای ادرار، چشم و قلب نیز قرار گرفته است.

فاطمه کروبی همچنین توضیحاتی از وضعیت روحی وی ارائه داده و افزوده است که #روحیه دبیر کل حزب اعتماد ملی عالی است: «روحیه شان عالی ست. از انتخاب مسیرشان خرسندند و خدا را شاکر. شدائد و سختی ها را با روی باز تحمل می‌کنند و از هیچ کس انتظار و توقعی ندارند. احساس می‌کنند به تکلیف شرعی و ملی‌شان عمل کردند. از کسی که سال‌های جوانی اش را در #زندان و #تبعید گذرانده و در دورانی که می‌توانست سرخوش از سوابقش به اسم مصلحت عافیت طلبی پیشه کند، اما پا به پای مردم در صحنه‌ها حاضر شد، جز این انتظار نیست. سالهاست که تهمت ها و هتاکی‌ها را می‌شنود و می‌خواند بدون آنکه دقیقه‌ای فرصت دفاع داشته باشد. اینهم از رسم روزگار ماست. جای تاسف است که می‌بینم برخی از ائمه جمعه به خاطر مصالح زودگذر دنیا، آخرت خود و باور مردم را چنین معامله می‌کنند، با علم به کذب بودن گفته‌های شان از ۸۸ تا همین روزها #دروغ و #تهمت را از تربیون نماز جمعه #ترویج می‌کنند، در حالیکه پنج دقیقه فرصت پاسخ و سخن گفتن را به طرف مقابل خود نمی‌دهند. اینهم بگذرد.»

#مهدی‌کروبی
#حصر
#جنبش‌سبز

@Tavaana_TavaanaTech
سال ۱۹۵۴ در کنار همه مشخصات دیگرش، به خاطر ابعاد فوق‌العاده جابجایی جمعیتی‌اش در تاریخ اروپا شاخص است. در همه جای قاره اروپا صدها هزار نفر از مردم یا از #تبعید شوروی باز می‌گشتند، یا از کار اجباری در آلمان، از اردوگاه‌های بیگاری اسرای جنگی، از مخفیگاه‌ها و سرپناه‌ها از همه نوع‌اش. جاده‌ها و راه‌های مال‌رو و کوره‌راه‌ها و قطارها مملو از مردم ژولیده و گرسنه و کثیف بود.
صحنه‌هایی که در ایستگاه‌های راه‌آهن دیده می‌شد از همه هول‌ناک‌تر بود: مادران گرسنگی کشیده و فرزندان بیمار و گاه تمام یک خانواده که روی سکوی سیمانی چرکین بیتوته کرده بودند و روزها طول میکشید تا انتظارشان سرآید و قطار بعدی برسد. آن‌ها در خطر بیماری‌های واگیردار و گرسنگی مزمن بودند. اما در شهر لودج در مرکز لهستان گروهی از #زنان مصمم شدند که نگذارند فاجعه از این بدتر شود. لیگ زنان لهستان که اعضای پیشین لیگا کوبیت اداره‌اش میکردند، سازمانی خیریه و میهندوست بود که در سال ۱۹۱۳ شکل گرفته بود. آنها در این شرایط کار زیادی پیش رو داشتند. در ایستگاه قطار لودج شروع به فراهم آوردن سرپناه برای زنان و بچه‌ها کردند و برای آنها غذای گرم و دارو و پتو تهیه کردند. آنها پرستاران و افراد #داوطلب را هم دور کار جمع آوردند.
لینک دانلود رایگان« پرده آهنین٬ مقهور کردن اروپای شرقی »نوشته‌ی «آن اپل‌باوم»:http://bit.ly/1ObbtaO
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«از دستمال گریه من روسری کنند»

موزیک ویدیوی «روسری» تازه ترین کار خواننده ۲۹ ساله ساکن لس آنجلس شادی امینی است که برای اولین بار از طریق تارنمای رادیو فردا منتشر می شود.

شادی امینی امسال اولین آلبوم خود را با ترانه هایی از سروده های خود و کارهایی بر روی اشعار دو غزل سرای معاصر مهدی موسوی و فاطمه اختصاری منتشر کرد.

دو شاعری که از غزل سرایان پست مدرن در ایران شناخته می شوند و چندی پیش از سوی دادگاه انقلاب اسلامی در تهران به اتهام آنچه توهین به مقدسات نامیده شد، به حبس های طولانی مدت محکوم شدند.

حاصل صدور این حکم برای این دو #شاعر، ترک ایران بود.

حال شادی امینی با تک آهنگ «روسری» بر روی شعری از مهدی موسوی بازگشته است.

سیروس کردونی کارگردان جوانی که تا کنون کارهای پرمخاطبی را بر روی ترانه های «هیاهو» با صدای گوگوش و «چشمات» با صدای مهرنوش ساخته است، کار ساخت ویدیو کلیپ این آهنگ را بر عهده داشته است.

او برای کارگردانی این کار به سراغ فضایی کاملا غیر تجاری رفته است مساله ای که ترانه روسری را از سایر کارهای این کارگردان متمایز می کند.

هرچه غزل مهدی موسوی سربسته و در ایهام می کوشد مفاهیم خود را رها سازد، سیروس کردونی این ایهام را با مدد گرفتن از فضاسازی ها، بریده روزنامه ها و تصاویر کشته شدگان قلم، می شکند.

استفاده از صدای هوشنگ #گلشیری نویسنده معاصر در ابتدای این ویدیوکلیپ یادآور دوران موسوم به قتل های زنجیره ای است که طی آن روشنفکران ایرانی در دهه هفتاد خورشیدی به دست آنچه که حکومت ایران عوامل خودسر وزارت اطلاعات نامید، کشته شدند.

شادی امینی می گوید که به هنر سیاسی اعتقاد ندارد ولی معتقد است «بی تفاوتی» ذات هنر نبوده و نیست. او به همین خاطر این ترانه را به «تمام آزاد اندیشانی که به جرم قلم و هنر محاکمه و در این راه قربانی شده اند»، تقدیم کرده است.

از آهنگساز این کار نامی در میان نیست، شادی امینی پیشتر نیز کارهایی داشته است که از آهنگساز آن به دلیل سکونت در ایران نامی برده نشده است.

اما تنظیم این کار را هومن تهرانی فارغ‌التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه هنر تهران که هم اکنون در خارج از ایران به فعالیت مشغول است در فضای موسیقی‌های لانج، آمبینت و موسیقی الکترونیک غربی به انجام رسانده است.

محمد ضرغامی- Radio Farda
"روسری"

تسلیم باد/ رفتن ِ نامـوس ِ باغ ها
آواز دسته جمعی و شاد ِ کلاغ ها
جنگل به خون نشست ... درختان تبر شدند
و بار مـــی بــرنــــــد کماکان الاغ هــــــــا!
لعنت به ساده لوحی ات و آن دل ِ خرت!
بهتت زده! شکسته در این شــهر باورت
به دست دوست یا که به آغوش امن عشق
این بار اعتمـــاد کنــــــی خاک بـــــر سرت!!
از یاد مـــی برند مــــرا دیگـــــری کنند
از دستمال ِ گریه ی من روسری کنند
در کلّ شهر، خاله زنک ها نشسته اند
درباره ی زنـــی کــــه منــم داوری کنند
چشم تو را که اسم شبش آفتاب بود
با ابرهای غمــــزده خاکستــــری کنند
ما درد می کشیم که جوجه فسیل ها!
در وصف عشق و زیر کمر شاعری کنند
از بحث روزنامـــه ســــــر ِ کارمـــزدها
از بوی دست های تو در جیب دزدها
از انحراف من وسط ِ مستقیـــــم هـــــا!
از عشق جاودانه ی ما پشت سیم ها!!
از آدمی که مثل تو از ماه آمده ست
از اینهمه بپرس:
چرا حال من بد است؟!!

ترانه: سید مهدی موسوی
تنظیم: هامون تهرانی
کارگردان: سیروس کردونی
و با تشکر دوستان زیادی که در تهیه و تولید این اثر ما را همراهی کردند ...
و همینطور شما که با انتشار آن ما را حمایت می کنید.
#روسری، با شعری از سید مهدی موسوی که بعد از دریافت حکم ده سال زندان هم اکنون در #تبعید به سر می برد و تنظیم هامون تهرانی، تقدیم شده است به تمام آزاد اندیشانی که به جرم قلم و هنر، محاکمه و در این راه قربانی شده اند.

@Tavaana_Tavaanatech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇