سالگرد ربودهشدن و قتل ابراهیم زالزاده
در ۵ اسفندماه سال ۱۳۷۵ ابراهیم زالزاده، مدیر موسسهی نشر ابتکار و بامداد ناپدید شد.
برخی دلایل قتل زالزاده را انتشار آخرین مقالهی او در نشریهی «معیار» که با مدیر مسئولی خودش منتشر شد میدانند که بعد از چند شماره توقیف شد. زالزاده در مقالهای در آخرین شماره خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته بود:
«آقای رئیسجمهور هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از نتاریخ درس بگیرد و منطبق با خواستهای مردم حرکت نکند سرنگون خواهد شد.»
زالزاده یکی از کسانی بود که در آن زمان در مورد #سینمارکس آبادان گزارش تهیه کرد و آن را کار روحانیان دانست. ستار لقایی، روزنامهنگار که در آن دوره با زالزاده همکار بود ماجرا چنین تعریف میکند: «خبر اول روزنامه، مربوط به آتشسوزی سینما رکس بود و من از یکی از همکارانم خواسته بودم که به همراه عکاس، به منظور تهیهی گزارشی از ماجرای آتشسوزی، شبانه به آبادان بروند. ما نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است و چرا سینما آتش گرفته است؟ مقامات دولتی هنوز در این مورد اظهار نظری نکرده بودند، ولی دهها ناشناس به دفتر روزنامه، به قسمت خبری تلفن زده بودند و گفته بودند که «سینما رکس، یک فیلم سانسور نشده، نمایش میداده است و ساواک سینما را آتش زده است.»
زالزاده معتقد بود که پشت پردهی فاجعهی سینما رکس، اهداف سیاسی نهفته است و اظهار آمادگی کرد که به جای همکار من به آبادان برود. و همان شبانه، به همرا عکاس راهی آبادان شدند. ساعت ۲ بعد از ظهر تلفن زد و نخستین گزارشش را برای دستیار من، دیکته کرد. تمام شب رانندگی کرده بود و نخوابیده بود. و سخت عصبانی بود. عکاس روزنامه به من گفت، زالزاده بعد از دیدن سالن سوختهی سینما، چند بار استفراغ کرده است. موقعی هم که گزارش را دیکته میکرد، چند بار بر سر همکارم، جیغ زد. او روز بعد به تهران باز گشت. روحیهاش بسیار بد بود. از چند نفر اسم میبرد که در آتشسوزی سینما دخالت داشتهاند. شخصی به نام حسین تکبعلیزاده، آیتالله جمی و رشیدیان. او به صراحت به من گفت که آتشسوزی کار روحانیون بوده است.
آن روزها کمتر کسی بود که نظر زالزاده را بپذیرد و من هم جزو آنها بودم. مگر میشد قبول کرد که مردان خدا، یا به ظاهر مردان خدا، ۴۰۰ بیگناه را به خاطر مسایل سیاسی، در سالن سینما آتش بزنند و جزغاله کنند.» ستار لقایی تعریف میکند که #زالزاده در سال ۱۹۹۰ به لندن آمد و مهمان من بود. او ماجرا را اینگونه نقل میکند: «مجموعهی اشعار شاملو را که انتشارات بامداد (متعلق به خود او)، در آلمان چاپ کرده بود، به همراه کتابی منتشر نشده که چاپ کامپیوتری بود، با نام «واقعیت سینما رکس»، برای اطلاع من آورده بود. «واقعیت سینما رکس» نوشتهی خودش بود. و مشتمل بود، بر مطالب منتشر شده و منتشر نشدهای، دربارهی معمای سینما رکس آبادان. او به من گفت: به زودی نسخهی تکمیلی کتاب سینما رکس را برایم خواهد فرستاد. ولی من هرگز این کتاب را دریافت نداشتم. بعدها از همسرش شنیدم که مأموران اطلاعاتی، دو ماه پیش از #قتل ناجوانمردانهاش، در یک شبیخون نابههنگام، همهی دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتریاَش را بردهاند.»
ماجرای قتل زال زاده را در لینک زیر بخوانید:
https://goo.gl/fjUAGY
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
در ۵ اسفندماه سال ۱۳۷۵ ابراهیم زالزاده، مدیر موسسهی نشر ابتکار و بامداد ناپدید شد.
برخی دلایل قتل زالزاده را انتشار آخرین مقالهی او در نشریهی «معیار» که با مدیر مسئولی خودش منتشر شد میدانند که بعد از چند شماره توقیف شد. زالزاده در مقالهای در آخرین شماره خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته بود:
«آقای رئیسجمهور هیچ رژیمی در ایران پایدار نبوده و شما بهتر میدانید که اگر رژیم نتواند از نتاریخ درس بگیرد و منطبق با خواستهای مردم حرکت نکند سرنگون خواهد شد.»
زالزاده یکی از کسانی بود که در آن زمان در مورد #سینمارکس آبادان گزارش تهیه کرد و آن را کار روحانیان دانست. ستار لقایی، روزنامهنگار که در آن دوره با زالزاده همکار بود ماجرا چنین تعریف میکند: «خبر اول روزنامه، مربوط به آتشسوزی سینما رکس بود و من از یکی از همکارانم خواسته بودم که به همراه عکاس، به منظور تهیهی گزارشی از ماجرای آتشسوزی، شبانه به آبادان بروند. ما نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است و چرا سینما آتش گرفته است؟ مقامات دولتی هنوز در این مورد اظهار نظری نکرده بودند، ولی دهها ناشناس به دفتر روزنامه، به قسمت خبری تلفن زده بودند و گفته بودند که «سینما رکس، یک فیلم سانسور نشده، نمایش میداده است و ساواک سینما را آتش زده است.»
زالزاده معتقد بود که پشت پردهی فاجعهی سینما رکس، اهداف سیاسی نهفته است و اظهار آمادگی کرد که به جای همکار من به آبادان برود. و همان شبانه، به همرا عکاس راهی آبادان شدند. ساعت ۲ بعد از ظهر تلفن زد و نخستین گزارشش را برای دستیار من، دیکته کرد. تمام شب رانندگی کرده بود و نخوابیده بود. و سخت عصبانی بود. عکاس روزنامه به من گفت، زالزاده بعد از دیدن سالن سوختهی سینما، چند بار استفراغ کرده است. موقعی هم که گزارش را دیکته میکرد، چند بار بر سر همکارم، جیغ زد. او روز بعد به تهران باز گشت. روحیهاش بسیار بد بود. از چند نفر اسم میبرد که در آتشسوزی سینما دخالت داشتهاند. شخصی به نام حسین تکبعلیزاده، آیتالله جمی و رشیدیان. او به صراحت به من گفت که آتشسوزی کار روحانیون بوده است.
آن روزها کمتر کسی بود که نظر زالزاده را بپذیرد و من هم جزو آنها بودم. مگر میشد قبول کرد که مردان خدا، یا به ظاهر مردان خدا، ۴۰۰ بیگناه را به خاطر مسایل سیاسی، در سالن سینما آتش بزنند و جزغاله کنند.» ستار لقایی تعریف میکند که #زالزاده در سال ۱۹۹۰ به لندن آمد و مهمان من بود. او ماجرا را اینگونه نقل میکند: «مجموعهی اشعار شاملو را که انتشارات بامداد (متعلق به خود او)، در آلمان چاپ کرده بود، به همراه کتابی منتشر نشده که چاپ کامپیوتری بود، با نام «واقعیت سینما رکس»، برای اطلاع من آورده بود. «واقعیت سینما رکس» نوشتهی خودش بود. و مشتمل بود، بر مطالب منتشر شده و منتشر نشدهای، دربارهی معمای سینما رکس آبادان. او به من گفت: به زودی نسخهی تکمیلی کتاب سینما رکس را برایم خواهد فرستاد. ولی من هرگز این کتاب را دریافت نداشتم. بعدها از همسرش شنیدم که مأموران اطلاعاتی، دو ماه پیش از #قتل ناجوانمردانهاش، در یک شبیخون نابههنگام، همهی دستنوشتهها و فایلهای کامپیوتریاَش را بردهاند.»
ماجرای قتل زال زاده را در لینک زیر بخوانید:
https://goo.gl/fjUAGY
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
ابراهیم زالزاده؛ قربانی قتلهای زنجیره
در ۵ اسفندماه سال ۱۳۷۵ ابراهیم زالزاده، مدیر موسسه نشر ابتکار و بامداد ناپدید شد. او ناشر بیشتر آثار احمد شاملو پس از انقلاب بود. او نزدیک منزل مسکونیاش ربوده شد و در اوایل فروردین ۱۳۷۶ پیکر