زک ابراهیم: من پسر یک #تروریست هستم، ولی اینطور شد که #صلح را انتخاب کردم
اگر شما در خانوادهای بزرگ شده باشید که در آن #تعصب و #تنفر آموزش داده میشود، آیا میتوانید راه دیگری را انتخاب کنید؟ وقتی پدر «زک ابراهیم» داشت نقشه بمبگذاری ساختمان تجارت جهانی را طراحی میکرد، او فقط هفت سال داشت. سرگذشت او تکان دهنده و قدرتمند و در نهایت #الهام_بخش است.
#توانا #کنشگری
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
اگر شما در خانوادهای بزرگ شده باشید که در آن #تعصب و #تنفر آموزش داده میشود، آیا میتوانید راه دیگری را انتخاب کنید؟ وقتی پدر «زک ابراهیم» داشت نقشه بمبگذاری ساختمان تجارت جهانی را طراحی میکرد، او فقط هفت سال داشت. سرگذشت او تکان دهنده و قدرتمند و در نهایت #الهام_بخش است.
#توانا #کنشگری
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد قتل احمد کسوری
احمد کسروی، جان بر سر عقیده
«سید احمد حکمآبادی» که بعدها نام خانوادگیاش را به کسروی تغییر داد، تاریخنگار، پژوهشگر و حقوقدانی اهل اندیشه بود. او در ۸ مهرماه ۱۲۶۹ شمسی در خانوادهای مذهبی و باورمند و شیعه دیده به جهان گشود. اجداد کسروی همه روحانی و پیشنماز بودند. پدرش «میرقاسم» اما از روحانیت کناره گرفته و به بازرگانی مشغول شده بود. مادرش «خدیجه خانم» زنی بیسواد اما خوشفکر بود. سال ۱۲۸۱ در یازدهم دیماه و در شبی زمستانی، میرقاسم درگذشت و احمد که در آن زمان تنها دوازده سال سن داشت درس را کنار گذاشت و به ادارهی کارگاه قالیبافی پدر پرداخت.
سعید نفیسی، کسروی آنروزها را اینگونه توصیف میکند: «عمامهای سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند میپوشید و عبای سیاهی بر روی آن میافکند. عمامهٔ کوچک و فشرده او بهترین نماینده طلاب تبریزی بود. چهره لاغر و استخوانهای برجسته سیمایی رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مُصر در عقیده را نشان میداد و از اینکه بر خلاف عرف و به خلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت.»
زمان زیادی نگذشت که در سال ۱۲۹۱ احمد کسروی مورد ناسزا و تکفیر روحانیان محافظهکار و افراطی قرار گرفت چرا که از مشروطهخواهی دفاع کرده بود. کسروی آخوندی رها کرد و عبا و عمامهاش را به گوشهای نهاد و چند ماهی در یک کارگاه جوراببافی به کار مشغول شد. در سال ۱۲۹۵ کسروی به دلیل فشارهای فراوان بدگویان با قطار به سوی جفلا و از آنجا به باکو رفت. در این سفر ۵ ماهه، کسروی زبان روسی آموخت. کسروی در سال ۱۲۹۶ به حزب دموکرات که رهبری آن را شیخ محمد خیابانی بر عهده داشت پیوست که دو سال بعد از این گروه جدا شد. در سال ۱۲۹۸ کسروی که فقه میدانست به پیشنهاد رئیس استیناف آذربایجان به کارمندی عدلیه که چند سال بعد نام «دادگستری» گرفت درآمد.
انتقاد بیپروا کسروی از برخی باورهای دینی و عرفانی و … دشمنانی برای او ایجاد کرد و از اینرو بارها به قتل تهدید شد که در سال ۱۳۲۴ قصد جانش را نیز کردند که ناموفق بود.سوء قصد کنندگان که به سوی کسروی شلیک کرده بودند نتوانستند او را بکشند. آنها بازداشت میشوند اما این بازداشت چندان نمیپاید. آیتاللهالعظمی حسین قمی که از مراجع عالیرتبهی زمان خود محسوب میشده طی تلگرافی از نجف از نخستوزیر، احمد قوام میخواهد که ضاربان کسروی هر چه زودتر آزاد شوند و ضاربان تحت فشار علمای مذهبی بعد از محاکمهی کوتاهی - سه هفته- آزاد میشوند. دولت احمد قوام نمیخواست روحانیت از دولت بابت محاکمهی قاتلان کسروی خشمگین شوند. این مماشات موجب میشود که بار دیگر دو #تروریست که از شاگردان و پیروان #نواب_صفوی بودند بار دیگر قصد جان او را کنند.
احمد کسروی در طی جلسهی دادگاه در کاخ دادگستری #ترور شد. در ساعات اولیهی ۲۰ اسفندماه ۱۳۲۴ گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسهی دادگاه وارد میشوند و احمد کسروی و منشیاش سید محمدتقی حدادپور را با استفاده از #چاقو میکشند. #کسروی قرار بود در دادگاه و در چارچوب یک پروندهی قضایی به شاکیان خود پاسخ دهد. تعدادی از مقامات عالی رتبه از جمله صدرالاشرف (نخستوزیر پیشین) و فرماندار نظامی تهران، از کسروی به خاطر عقاید ضد اسلامی شکایت کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EeXTQv
@Tavaana_TavaanaTech
احمد کسروی، جان بر سر عقیده
«سید احمد حکمآبادی» که بعدها نام خانوادگیاش را به کسروی تغییر داد، تاریخنگار، پژوهشگر و حقوقدانی اهل اندیشه بود. او در ۸ مهرماه ۱۲۶۹ شمسی در خانوادهای مذهبی و باورمند و شیعه دیده به جهان گشود. اجداد کسروی همه روحانی و پیشنماز بودند. پدرش «میرقاسم» اما از روحانیت کناره گرفته و به بازرگانی مشغول شده بود. مادرش «خدیجه خانم» زنی بیسواد اما خوشفکر بود. سال ۱۲۸۱ در یازدهم دیماه و در شبی زمستانی، میرقاسم درگذشت و احمد که در آن زمان تنها دوازده سال سن داشت درس را کنار گذاشت و به ادارهی کارگاه قالیبافی پدر پرداخت.
سعید نفیسی، کسروی آنروزها را اینگونه توصیف میکند: «عمامهای سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند میپوشید و عبای سیاهی بر روی آن میافکند. عمامهٔ کوچک و فشرده او بهترین نماینده طلاب تبریزی بود. چهره لاغر و استخوانهای برجسته سیمایی رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مُصر در عقیده را نشان میداد و از اینکه بر خلاف عرف و به خلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت.»
زمان زیادی نگذشت که در سال ۱۲۹۱ احمد کسروی مورد ناسزا و تکفیر روحانیان محافظهکار و افراطی قرار گرفت چرا که از مشروطهخواهی دفاع کرده بود. کسروی آخوندی رها کرد و عبا و عمامهاش را به گوشهای نهاد و چند ماهی در یک کارگاه جوراببافی به کار مشغول شد. در سال ۱۲۹۵ کسروی به دلیل فشارهای فراوان بدگویان با قطار به سوی جفلا و از آنجا به باکو رفت. در این سفر ۵ ماهه، کسروی زبان روسی آموخت. کسروی در سال ۱۲۹۶ به حزب دموکرات که رهبری آن را شیخ محمد خیابانی بر عهده داشت پیوست که دو سال بعد از این گروه جدا شد. در سال ۱۲۹۸ کسروی که فقه میدانست به پیشنهاد رئیس استیناف آذربایجان به کارمندی عدلیه که چند سال بعد نام «دادگستری» گرفت درآمد.
انتقاد بیپروا کسروی از برخی باورهای دینی و عرفانی و … دشمنانی برای او ایجاد کرد و از اینرو بارها به قتل تهدید شد که در سال ۱۳۲۴ قصد جانش را نیز کردند که ناموفق بود.سوء قصد کنندگان که به سوی کسروی شلیک کرده بودند نتوانستند او را بکشند. آنها بازداشت میشوند اما این بازداشت چندان نمیپاید. آیتاللهالعظمی حسین قمی که از مراجع عالیرتبهی زمان خود محسوب میشده طی تلگرافی از نجف از نخستوزیر، احمد قوام میخواهد که ضاربان کسروی هر چه زودتر آزاد شوند و ضاربان تحت فشار علمای مذهبی بعد از محاکمهی کوتاهی - سه هفته- آزاد میشوند. دولت احمد قوام نمیخواست روحانیت از دولت بابت محاکمهی قاتلان کسروی خشمگین شوند. این مماشات موجب میشود که بار دیگر دو #تروریست که از شاگردان و پیروان #نواب_صفوی بودند بار دیگر قصد جان او را کنند.
احمد کسروی در طی جلسهی دادگاه در کاخ دادگستری #ترور شد. در ساعات اولیهی ۲۰ اسفندماه ۱۳۲۴ گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسهی دادگاه وارد میشوند و احمد کسروی و منشیاش سید محمدتقی حدادپور را با استفاده از #چاقو میکشند. #کسروی قرار بود در دادگاه و در چارچوب یک پروندهی قضایی به شاکیان خود پاسخ دهد. تعدادی از مقامات عالی رتبه از جمله صدرالاشرف (نخستوزیر پیشین) و فرماندار نظامی تهران، از کسروی به خاطر عقاید ضد اسلامی شکایت کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EeXTQv
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
احمد کسروی؛ جان بر سر عقیده