This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام این هموطن را بشنوید. از درد و رنج فقر میگوید وقتی که تامین حداقلهای زندگی دشوار است. وقتی حتی پول برای خرید نان کم میآید.
جمهوری اسلامی در تمام این سالها تروریستهای حماس و حزبالله و حوثی.و حشدالشعبی را از نظر مالی تامین کرد، اما مردم ایران اینچنین در سختی زندگی میگذرانند.
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی در تمام این سالها تروریستهای حماس و حزبالله و حوثی.و حشدالشعبی را از نظر مالی تامین کرد، اما مردم ایران اینچنین در سختی زندگی میگذرانند.
#فقر_فساد_گرونی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔18❤3🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یورش نیروهای امنیتی به خانه صمد پورشه، زندانی سیاسی سابق، پس از به آتش کشیدن عکس علی خامنهای
صمد پورشه فعال مدنی اهل یاسوج در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، در ویدیویی که در صفحهی اینستاگرام شخصی خود در اعتراض به کشتهشدن جاویدنام امید سرلک منتشر کرد عکس علی خامنهای را سوزاند. ساعاتی بعد اینستاگرام او در دسترس خارج شد.
صمد در این ویدیو میگوید: «شما با آبان نابود شدید، و این آبان ادامه دارد.»
ساعاتی بعد از انتشار ویدیو، مأموران امنیتی به خانه او در شهر یاسوج یورش بردند و تلفن همراه او را ضبط کردند، اما موفق به بازداشتش نشدند. از آن زمان، او ناچار شده است بهصورت مخفی زندگی کند تا از دستگیری توسط نیروهای امنیتی در امان بماند. او در یک ویدیو میگوید: «هر بلایی که سر من بیاد، کار حکومت اسلامی است.»
#یاسوج #صمد_پورشه #امید_سرلک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صمد پورشه فعال مدنی اهل یاسوج در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، در ویدیویی که در صفحهی اینستاگرام شخصی خود در اعتراض به کشتهشدن جاویدنام امید سرلک منتشر کرد عکس علی خامنهای را سوزاند. ساعاتی بعد اینستاگرام او در دسترس خارج شد.
صمد در این ویدیو میگوید: «شما با آبان نابود شدید، و این آبان ادامه دارد.»
ساعاتی بعد از انتشار ویدیو، مأموران امنیتی به خانه او در شهر یاسوج یورش بردند و تلفن همراه او را ضبط کردند، اما موفق به بازداشتش نشدند. از آن زمان، او ناچار شده است بهصورت مخفی زندگی کند تا از دستگیری توسط نیروهای امنیتی در امان بماند. او در یک ویدیو میگوید: «هر بلایی که سر من بیاد، کار حکومت اسلامی است.»
#یاسوج #صمد_پورشه #امید_سرلک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤33🕊6👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊 احسان قاسمیفر؛ قهرمانی که در بازداشتگاه زیر شکنجه با دستان بسته، جان باخت
احسان قاسمیفر، متولد یکم مرداد ۱۳۶۵، اهل کنگاور در استان کرمانشاه و ساکن سرآسیاب ملارد در استان تهران بود. او ۳۶ سال داشت.
احسان تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داده بود اما در رشته پرورش اندام، ورزشکار و مدالآور شناختهشدهای بود. اطرافیانش او را فردی شاد، فعال و صمیمی میدانستند؛ مردی که عشق به زندگی، خانواده و کودکان خانوادهاش، بهویژه خواهرزادهها و برادرزادههایش، از او انسانی مهربان و محبوب ساخته بود.
در پاییز ۱۴۰۱، همزمان با اعتراضات سراسری پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی، احسان نیز مانند بسیاری از شهروندان در اعتراض به سرکوبها به خیابان رفت.
در شب ۹ آذر ۱۴۰۱، همزمان با شکست تیم ملی ایران مقابل آمریکا در جام جهانی فوتبال، گروهی از مردم خشمگین از کشتار معترضان به خیابانها آمدند و شادی اعتراضی خود را ابراز کردند. نیروهای امنیتی به مردم حمله کردند و احسان قاسمیفر نیز در جریان همین اعتراضات هدف ضربوشتم شدید قرار گرفت.
به گفته شاهدان، مأموران امنیتی هنگام پخش زنده اینستاگرامی او را در ملارد شناسایی و محاصره کردند، با باتوم و لگد به او حملهور شدند و پس از ضرب و جرح شدید، در حالیکه خونین و نیمهجان بود، بازداشتش کردند.
احسان را به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در کنار امامزاده ابراهیم کرج منتقل کردند. در آنجا، با دستان بسته او را شکنجه کردند.
بهگفته منابع نزدیک به خانواده، آثار ضربات مکرر به سر و بدن، کبودی گسترده در صورت و گردن و استفاده از شوکر بر گردن باعث شد او تاب نیاورد و ساعاتی پس از بازداشت، زیر شکنجه جان بدهد.
مأموران، ساعت ۵ بامداد روز ۱۰ آذر ۱۴۰۱، پیکر بیجان او را به بیمارستان شهدای سلامت ملارد منتقل کردند و به پزشک دستور دادند در پرونده علت مرگ را «ایست قلبی» بنویسد. آنها سپس بیمارستان را ترک کردند. اما دوربینهای مداربسته چهرهی عاملان این جنایت را ثبت کرده بود. با وجود شکایت خانواده، هیچ پیگردی علیه عاملان قتل انجام نشد.
خانوادهٔ قاسمیفر، وقتی از بازگشت او ناامید شدند، با تماس تلفنی ناشناسی روبهرو شدند که به برادر احسان گفت: «احسان رو میشناسی؟ مرده، بیاین کرج برای شناسایی جسد.»
وقتی خانواده برای تحویل پیکر به کرج رفتند، مأموران امنیتی شرط گذاشتند که تنها در صورتی جسد را تحویل میدهند که در ملارد خاکسپاری انجام نشود و پیکر شبانه و تحت نظارت نیروهای امنیتی در زادگاهش کنگاور به خاک سپرده شود.
مادر احسان با قاطعیت مخالفت کرد و گفت:
«پسر من وزنهبردار بود؛ از خونش نمیگذرم و مدیونش نمیشوم.»
پس از چند روز فشار، در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۱ جسد به خانواده تحویل داده شد.
پیکر او در بهشت فاطمه کنگاور و در حضور سنگین نیروهای امنیتی و جمعی از مردم شهرش به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی تلاش کردند مانع دیدن پیکر شوند، اما خانواده در لحظهٔ خاکسپاری توانستند صورت او را ببینند.
بر بدنش آثار ضرب و شتم و شکنجه، کبودی گسترده در ناحیهٔ سر و صورت و جای دستبندهای سفت که مچهایش را بریده بود، کاملاً مشهود بود.
در جریان مراسم خاکسپاری، مردم با سردادن شعارهای ضد حکومتی با مأموران درگیر شدند و چند نفر بازداشت شدند.
مراسم چهلم احسان قاسمیفر نیز در تاریخ ۱۵ دی ۱۴۰۱ برگزار شد.
#احسان_قاسمی_فر #کنگاور #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
احسان قاسمیفر، متولد یکم مرداد ۱۳۶۵، اهل کنگاور در استان کرمانشاه و ساکن سرآسیاب ملارد در استان تهران بود. او ۳۶ سال داشت.
احسان تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داده بود اما در رشته پرورش اندام، ورزشکار و مدالآور شناختهشدهای بود. اطرافیانش او را فردی شاد، فعال و صمیمی میدانستند؛ مردی که عشق به زندگی، خانواده و کودکان خانوادهاش، بهویژه خواهرزادهها و برادرزادههایش، از او انسانی مهربان و محبوب ساخته بود.
در پاییز ۱۴۰۱، همزمان با اعتراضات سراسری پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی، احسان نیز مانند بسیاری از شهروندان در اعتراض به سرکوبها به خیابان رفت.
در شب ۹ آذر ۱۴۰۱، همزمان با شکست تیم ملی ایران مقابل آمریکا در جام جهانی فوتبال، گروهی از مردم خشمگین از کشتار معترضان به خیابانها آمدند و شادی اعتراضی خود را ابراز کردند. نیروهای امنیتی به مردم حمله کردند و احسان قاسمیفر نیز در جریان همین اعتراضات هدف ضربوشتم شدید قرار گرفت.
به گفته شاهدان، مأموران امنیتی هنگام پخش زنده اینستاگرامی او را در ملارد شناسایی و محاصره کردند، با باتوم و لگد به او حملهور شدند و پس از ضرب و جرح شدید، در حالیکه خونین و نیمهجان بود، بازداشتش کردند.
احسان را به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در کنار امامزاده ابراهیم کرج منتقل کردند. در آنجا، با دستان بسته او را شکنجه کردند.
بهگفته منابع نزدیک به خانواده، آثار ضربات مکرر به سر و بدن، کبودی گسترده در صورت و گردن و استفاده از شوکر بر گردن باعث شد او تاب نیاورد و ساعاتی پس از بازداشت، زیر شکنجه جان بدهد.
مأموران، ساعت ۵ بامداد روز ۱۰ آذر ۱۴۰۱، پیکر بیجان او را به بیمارستان شهدای سلامت ملارد منتقل کردند و به پزشک دستور دادند در پرونده علت مرگ را «ایست قلبی» بنویسد. آنها سپس بیمارستان را ترک کردند. اما دوربینهای مداربسته چهرهی عاملان این جنایت را ثبت کرده بود. با وجود شکایت خانواده، هیچ پیگردی علیه عاملان قتل انجام نشد.
خانوادهٔ قاسمیفر، وقتی از بازگشت او ناامید شدند، با تماس تلفنی ناشناسی روبهرو شدند که به برادر احسان گفت: «احسان رو میشناسی؟ مرده، بیاین کرج برای شناسایی جسد.»
وقتی خانواده برای تحویل پیکر به کرج رفتند، مأموران امنیتی شرط گذاشتند که تنها در صورتی جسد را تحویل میدهند که در ملارد خاکسپاری انجام نشود و پیکر شبانه و تحت نظارت نیروهای امنیتی در زادگاهش کنگاور به خاک سپرده شود.
مادر احسان با قاطعیت مخالفت کرد و گفت:
«پسر من وزنهبردار بود؛ از خونش نمیگذرم و مدیونش نمیشوم.»
پس از چند روز فشار، در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۱ جسد به خانواده تحویل داده شد.
پیکر او در بهشت فاطمه کنگاور و در حضور سنگین نیروهای امنیتی و جمعی از مردم شهرش به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی تلاش کردند مانع دیدن پیکر شوند، اما خانواده در لحظهٔ خاکسپاری توانستند صورت او را ببینند.
بر بدنش آثار ضرب و شتم و شکنجه، کبودی گسترده در ناحیهٔ سر و صورت و جای دستبندهای سفت که مچهایش را بریده بود، کاملاً مشهود بود.
در جریان مراسم خاکسپاری، مردم با سردادن شعارهای ضد حکومتی با مأموران درگیر شدند و چند نفر بازداشت شدند.
مراسم چهلم احسان قاسمیفر نیز در تاریخ ۱۵ دی ۱۴۰۱ برگزار شد.
#احسان_قاسمی_فر #کنگاور #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔13❤1