آموزشکده توانا
53.5K subscribers
33.6K photos
38.6K videos
2.55K files
19.8K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بزن فریاد ای دیوار خاموش گرفتاران
بشو گرد و غبار غم تو از چشمان بیداران

به ویرانی بکش کاخ پلید ظلم را ای اشک
که بی حاصل نباشد زخمهٔ آواز عیاران

برو ای شب که دیگر رنگ تارت را نمی‌خواهم
طلوع تازه می‌خواهم برای دیدن یاران

تبر را از تن سبز درخت جنگلم بردار
بکش دست نوازش بر تن پاک سپیداران

دلاور بانوی ایرانی در بند، لب بگشا
که دل بستند بر  شور شریف تو هوداران

طلوع صبح را دیدی میان شوکران در شب
تو جنگیدی که تا شاید کنی این خاک گلباران

زبان در کام تو شمشیر بران است ای بانو
وطن قدر تو میداند، امیدی بهر هوشیاران

نباش اندوهگین ای گل که خورشید وطن رفته
دوباره باز میگردد به ما بعد از شب باران

علی رضا جعفری(آزادی)


#فاطمه_سپهری #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما هنوز زنده‌ایم، ما ادامه داریم

تا وقتی که تبعیض، فساد، زورگویی و سرکوب وجود دارد، مبارزه برای تغییر، برای عدالت و برای آزادی ادامه دارد.

این پیامی است که این هنرمندان جوان در این ویدئو می‌دهند.
hasha_orginal_music
trnmvoice
iamallich

#هنر_اعتراض #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
کوروش جلیل، فعال مدنی اهل یاسوج، بار دیگر به دادگاه احضار شد. این بار فهرستی از اتهاماتی که در آن‌ها واژه «توهین» تکرار شده در احضاریه او به چشم می‌خورد:
«اهانت به مقدسات اسلام» (توهین به قرآن کریم، «توهین به ذات مقدس باری تعالی از طریق فضای مجازی اینستاگرام توهین به کعبه مسلمین)، «توهین به پیامبر مکرم اسلام و امامان معصوم»، «توهین به حضرت رقیه« و «اهانت به مقام معظم رهبری» (توهین به مقام معظم رهبری از طريق فضا مجازی اینستاگرام ) و «اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران» (توهین به حضرت امام خمينی( رضوان الله علیه ) از طریق فضای مجازی اینستاگرام و «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، (فعاليت تبليغی عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی از طریق فعالیت در بستر فضاي مجازي اينستاگرام) و تجمع غير قانوني ( تحريك مردم به اعمال خشونت آمیز از طریق بارگذاری پست دعوت به تجمع و اغتشاش در فضای مجازی اینستاگرام)


او در همین زمینه در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«به نام ایران ❤️🤍💚
محمد‌علی فروغی اندیشمند خِردمندِ خِردورزِ خردگرایِ ایران‌دوست و دست راست #رضا_شاه بزرگ چه زیبا می‌گوید:
#ایران نه‌تنها وطن ماست، بلکه یکی از گهواره‌های تمدن بشری است. این سرزمین قرن‌ها پیش از بسیاری از ملت‌های کنونی، دارای حکمت، اَدب و قانونی بوده که جهانیان از آن بهره برده‌اند، آیا چنین وطنی را نباید دوست داشت که سند افتخار بشریت است؟

تازه‌ترین فراخوان به دادگاه انقلاب با اتهامات گوناگون به جرم میهن‌دوستی!

«توهین» کلیدواژه و اسم رمز نیروهای امنیتی جمهوری‌اسلامی برای تخریب منتقدینش هست و بارها به جای نقد از واژه‌ی «توهین» نسبت به انتقادات من بهره گرفته‌اند!

جمهوری‌اسلامی بماند چیزی از ایران نخواهد ماند!»


#کوروش_جلیل #یاسوج #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حمید بیدار، فعال دانشجویی سابق، برای تحمل دوران محکومیت خود راهی زندان اوین شد. او پیش‌تر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی عموزاد به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این حکم در دادگاه تجدیدنظر شعبه ۳۶ به ریاست قاضی حوزان، به‌صورت غیابی و بدون تغییر تأیید شد.

اتهامات مطرح‌شده علیه حمید بیدار شامل «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «نشر اکاذیب» و «تشویش اذهان عمومی در فضای مجازی» عنوان شده است.

به گفته یکی از نزدیکان او، نهاد بازداشت‌کننده و شاکی اصلی در این پرونده سازمان اطلاعات سپاه تهران بوده‌ است.

بر اساس رأی صادره، بیدار به ۱۱ سال زندان محکوم شده که بر اساس قانون، پنج سال از آن قابل اجراست. افزون بر این، ۷۴ ضربه شلاق، ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی، ضبط تلفن همراه و پرداخت جریمه نقدی نیز به‌عنوان مجازات‌های تکمیلی برای او در نظر گرفته شده است.


#حمید_بیدار #زندانی_سیاسی #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مبارزه با دیکتاتور؛ با خشونت یا بی‌خشونت؟

دو دیدگاه رایج در مبارزه با نظام‌های دیکتاتوری وجود دارد:
یکی مبارزه مسالمت‌آمیز و دیگر توسل به خشونت در برابر خشونت.
بسیاری بر این باورند که در برابر رفتار خشونت‌آمیز حکومت‌های دیکتاتوری، چاره‌ای جز توسل به خشونت نیست. در این ویدئو کوتاه به درستی و نادرستی این تفکر پرداخته می‌شود.
نظر شما چیست؟ در قسمت کامنت تلگرام نظرتان را در میان بگذارید.

https://www.youtube.com/watch?v=5EU5-dacIOo

#مبارزه_بی_خشونت #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
امروز روز عید قربان است. میلیون‌ها مسلمان این روز را گرامی می‌دارند. اما این نکته را هم مدنظر داشته باشیم، عید قربان به معنای گرامی‌داشتن جان انسان است. به این معنا که جان هیچ انسانی را نباید قربانی خدایان کرد.
می‌دانید در جمهوری اسلامی چند نفر به «جرم» رویگردانی از اسلام اعدام شده‌اند؟ در زندان هستند؟ از حقوق انسانی محروم شده‌اند؟
جمهوری اسلامی رکورددار اعدام نسبت به جمعیت در جهان است.
کدام عید قربان؟ در حالی که اینهمه جوان قربانی حکومتی شده‌اند که بدون رعایت دادرسی عادلانه حکم اعدام صادر می‌کند؟!

https://tavaana.org/eidqorban/
طرح از اسد بیناخواهی

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #عید_قربان

@Tavaana_TavaanaTech
«فقر با ما چه کرده است؟

وضعیت ما در یک خانواده ۵ نفری؛ دو نفر با تحصیلات عالی، بالای ۳۰ سال که با وجود چندین سال سابقه کاری، امسال بیکار شده‌اند. پدر و مادرمان که معلم بوده‌اند و حالا بازنشسته شده‌اند. در خانواده ما فقط یک نفر کار می‌کند. حقوق معوقه عدم بهره‌مندی از کارت غذا یا امکانات دیگر، فقط حقوق ثابتی که با هزار اما و اگر بالاخره واریز بشود یا نه. ما حتی توان مالی خرید میوه هم نداریم. ازدواج نکرده‌ایم. مستقل نشده‌ایم. هر چه داریم از حداقل ۲۵ سال قبل است. اگر وسیله‌ای خراب شود توان تعمیر یا جایگزینی آن را نداریم. به انواع بیماری‌ها مبتلا شده‌ایم یا به دلیل آلودگی هوا یا به دلیل تغذیه ناسالم. اطرافیان ما هم کم‌وبیش همین مشکلات را دارند، واقعیت این‌که مردم دیگر توان خرید گوشت، لبنیات و حبوبات را ندارند.»
پیام همراهان

گرانی نان، هم در روزهای اخیر خبرساز شده است. مدت‌ها ست که کیفیت موادغذایی به شدت افت کرده و هر از چندی خبر از آلودگی فلان نمونه برنج یا فلان نوع میوه، منتشر می‌شود. امنیت غذایی از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی است که جمهوری اسلامی آن را نقض کرده.
کوچک‌شدن سفره مردم از نتایج اسف‌بار سیاست‌های جمهوری اسلامی است. نابودی خاک و آب ایران تهدیدی برای امنیت غذایی ایرانیان است.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #گرانی #امنیت_غذایی

@Tavaana_TavaanaTech
فردریک داگلاس (۱۸۱۸ – ۱۸۹۵) از پیشگامان جنبش لغو برده‌داری بود. او که در مریلند، برده زاده شده بود، بعدها به شمال گریخت و داستان زندگی‌اش را نوشت و نشریه «ستاره شمال» را منتشر کرد.

داگلاس، اولین آمریکایی سیاه‌پوست بود که عهده‌دار سمت‌های مهمی در دولت آمریکا شد.

ِصرف آزادکردن بردگان حقیقتا کاری بود بس بزرگ و شگرف؛ اما موجب رفع عواقب بردگی نشد ونمی‌توانست جبران خطایی باشد که طی قرن‌ها بربردگان تحمیل شده. خاتمه‌دادن به اسارت جسمی بردگان ضایعات مخرب اخلاقی و ذهنی بردگی میراث دهشتناکی در بردگان به جا گذاشته بود که با لغو اسارت جسمی زدوده نمی‌شد. با بردگان آزادشده منصفانه رفتار کنید و آن‌ها را به حال خودشان بگذارید.

متن کامل کتاب سخنرانی در انجمن مبلغان آمریکایی اثر فردریک داگلاس را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/address_to_the_american_missionary_association/

#برده_داری #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #کتاب #کتابخوانی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویری که چندی پیش مادر دادخواه صالح میرهاشمی در اینستاگرام خود منتشر کرد.
صالح از متهمان پرونده خانه اصفهان بود که اعدام شد. او ورزشکاری خوش‌نام و جوانمرد از اصفهان بود. در جریان انقلاب مهسا، ۲۵ آبان ‌۱۴۰۱، در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، سه عضو نیروی بسیج کشته شدند.
نیروهای امنیتی مدعی شدند که کشته‌شدن این نیروها، یک «اقدام تروریستی» بوده و ۶ نفر را در ارتباط با این پرونده بازداشت کردند، که مجید کاظمی، سعید یعقوبی و صالح میرهاشمی در جریان این پرونده محکوم به اعدام شدند.
در این پرونده، هیچ شواهد و مدارکی در پرونده به جز اعترافات اجباری متهمان علیه خود و یکدیگر وجود ندارد. حتی تصویر محل حادثه نیز هیچ چیزی را نشان نمی‌دهد. متهمان صرفا افرادی هستند که در صحنه اعتراضات آن شب حضور داشته‌اند. هیچکدام نپذیرفتند که به سوی ماموران تیراندازی کرده‌اند. تنها مستند تیراندازی متهمان به سوی ماموران اعترافات اجباری آن‌ها علیه یکدیگر است. حتی علیه خود نیز اعتراف اجباری نکردند که در تیراندازی نقش داشته‌اند.

صبحگاه تلخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، سه پیکر بی‌جان به خاک سپرده شد، بی‌حضور خانواده، بی‌آخرین وداع. مزار آن‌ها بارها تخریب شد، خانواده‌ها بارها تهدید و بازداشت. اما نام این دلیران، امروز از سنگ‌ها گذشته، در دل‌ها مانده است؛ نماد مظلومیت، جوانمردی و ایستادگی در برابر بیداد.


خانواده‌های دادخواه را در مسیر دادخواهی همراهی کنیم.
صفحه مادر صالح میرهاشمی در اینستاگرام
madare_saleh65

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #صالح_میرهاشمی #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مژگان باقری، معلم و فعال صنفی معلمان، با انتشار این عکس در شبکه اجتماعی اکس، توییتر سابق، نوشت:
«آخرین عکس یادگاری با پابند
از بازداشت در ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ تا آزادی در ۵ خرداد ۱۴۰۴ هزینه‌های روحی و مالی فراوانی به من وارد شده و من نه فراموش می‌کنم و نه می‌بخشم. اما از مسیری که آغاز کرده‌ام بازنمی‌گردم. اکنون آگاهانه‌تر و مصمم‌تر در راه فعالیت صنفی گام برمی‌دارم.»

مژگان باقریu در تجمعات اعتراضی و مسالمت‌آمیز ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد.
او به دو سال حبس محکوم شد که یک سال و پنج ماه پایانی محکومیت خود را تحت نظارت پابند الکترونیکی در خارج از زندان سپری کرد.
دوران حبس این معلم آزادی‌خاه پنجم خردادماه ۱۴۰۴ به پایان رسید.
جمهوری اسلامی فعالان صنفی را به دلیل شرکت در یک تجمع اعتراضی مسالمت‌آمیز محاکمه می‌کند، به زندان محکوم می‌کند از کار اخراج می‌کند.

صدای ایران باشیم.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #معلم #ایران #مژگان_باقری

@Tavaana_TavaanaTech
روایت‌های متناقض درباره قتل الهه حسین‌نژاد چه واقعیتی را می‌خواهد بپوشاند؟

یادداشت ارسالی مخاطبان

تجربه نشان داده است که رسانه‌های جمهوری اسلامی در مواردی که قصد بر پوشاندن یک واقعیت است لاش می‌کنند تا چندین روایت متناقض درباره یک واقعه را منتشر کنند هنوز یاد ما نرفته است که بعد از صابت موشک‌های سپاه به هواپیمای اوکراینی چه کمپینی برای پوشاندن واقعیت ایجاد کردند ر آن قضیه علاوه بر رسانه‌های حکومتی برخی از روزنامه‌نگاران وابسته به حکومت نیز وارد عمل شده بودند تا یک روایت نادرست را اشاعه دهند.

بعد از قتل الهه حسین‌نژاد دختری که چند روز پیش سوار خودرو شد تا به خانه برود و مراقب برادر معلول خود باشد جمهوری اسلامی چند روایت را پیش برده است.
یک روایت این بود که فردی که خبرگزاری قوه‌قضاییه مدعی شده که او قاتل است، گفته که خواسته موبایل مقتول را از او بگیرد، که او مقاومت کرده و باقی ماجرا...
در یک روایت گفته می‌شود که فردی که گفته شده قاتل است، قصد تجاوز به دختر جوان را داشته...

طبق معمول برخی کاربران یا حتی برخی روزنامه‌نگار در تایید روایت‌های بالا دست به کار شده‌اند و با نوشتن از نوع گوشی موبایل و فقر یا نوشتن درباره تجاوز به زنان و مردان هوسباز به تقویت سناریوهای بالا پرداخته‌اند.

در خبر اولیه رسانه‌های حکومتی، روی مطلقه بودن فرد متهم به قتل تاکید شده است و از این موضوع به عنوان یک صفت منفی استفاده شده است، در حالی که چنین چیزی نمی‌تواند عامل قتل باشد و به نظر می‌رسد که عامدانه برای «تحریف واقعیت» از این قضیه در ادبیات انتشار خبر استفاده شده باشد.

اما آیا این تمام ماجرا است؟

بیایید روایت احتمالی دیگری را از لابلای خبرهای منتشر شده پیدا کنیم و این احتمال و فرضیه را هم بررسی کنیم.

راننده اسنپ، به دختر جوان که روسری بر سر نداشته، تذکر حجاب می‌دهد و با او جر و بحث می‌کند، دختر جوان از دوربین خود برای فیلم گرفتن استفاده می‌کند و تهدید می‌کند که فیلم را برای رسانه‌ها ارسال خواهد کرد. راننده تلاش می‌کند گوشی را از دست دختر بگیرد، دختر مقاومت می‌کند، راننده چاقو در می‌آورد و در یک کش و قوس به دختر ضربه می‌زند و او کشته می‌شود.

چه چیزهایی برای این فرضیه داریم؟

بهنام قلی‌پور با اشاره به ویدیویی از فرد متهم به قتل نوشته است:

«پلیس در جریان بازجویی به قاتل می‌گوید: «خوب کردی، زن...» و حرفش را می‌خورد.
یعنی پیش از این فیلمبردای، درباره #الهه_حسین_نژاد حرف زده شده است و بی‌تردید قاتل علت قتل را یا بی‌حجابی یا... معرفی کرده است.
قاتل مذهبی و راننده اسنپ بوده و تردید ندارم که قتل در پی درگیری بر سر حجاب اجباری رخ داده است.
مابقی حرف‌ها و پلیس بازی‌ها، بهانه و رد‌گم‌کنی و چرندی بیش نیست.
صد‌ها روایت از درگیری زنان با رانندگان اسنپ موجود است که متاسفانه این فقره با مرگ این دختر جوان همراه شد.
متاسفانه فیلم کامل پیکر الهه هنگامی که پیدا می‌شود را دیدم، هیچ پوششی در بر سر نداشت و نشان از دارد که او بدون حجاب سوار ماشین شده بود.»

از طرفی محتوای صفحه اینستاگرام منسوب به فرد متهم به قتل نشان می‌دهد که او از پیروان حکومت و علاقه‌مندان به شخص سید علی خامنه‌ای و دوستدار یکی از مداحان حکومتی بوده است.

در ماه‌های اخیر، روایت‌های متعددی از تحکم و درگیری رانندگان اسنپ برای اجبار زنان به پوشش اجباری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است‌. رفتاری که ممکن است در مواردی که فرد «آتش به اختیار» عنان از کف می‌دهد، فاجعه‌آفرین باشد.

در ویدیوهایی که از لحظه دستگیری و بازجویی فرد متهم به قتل منتشر شده، او‌ مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
همه می‌دانیم که در سیستم انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی عدالتی وجود ندارد، متهم از هیچ حقوقی برخوردار نیست و از همان ابتدا برای درست کردن یک سناریو تحت فشار قرار می‌گیرد. سناریویی متناقض با ویدیوهای تقطیع شده از سخنان فرد متهم به قتل منتشر شده است.

فراموش نکنیم، جمهوری اسلامی، سابقه زیادی در دروغگویی دارد، سابقه زیادی در نقض حقوق شهروندان دارد و این بار هم برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت انواع سناریوها را دنبال کرده‌اند، ولی در لابلای سطور سناریوهای حکومتی که با دستپاچگی و تناقض‌های زیاد درست شده، می‌توان خطوط نانوشته‌ای را خواند، چیزی که حکومت دوست ندارد، افشا شود.


ـ مطلب فوق ارسال شده توسط یکی از مخاطبان و صرفا یک احتمال است.
با توجه به سوابق حکومت در دروغگویی و عدم وجود شفافیت و سوابق نقض حقوق شهروندان و انتشار اخبار ضد و نقیض، انواع گمانه‌زنی‌ها درباره موضوع قتل الهه حسین‌نژاد در جریان است.

از مخاطبان گرامی دعوت می‌کنیم که به موضوع اصلی یعنی ریشه‌های جرم و جنایت، عدم آموزش مناسب در نظام اموزشی، ترویج خشونت علیه زنان، فقر و تبعیض و ... توجه کنیم.

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عدالت نمایشی، جنایت ساختاری
صدرا عبدالهی

قتل الهه حسین نژاد، دختر جوانی از طبقه فرودست، به‌دست مردی از همان طبقه، نه فقط یک جنایت فردی، بلکه آینه‌ای است از خشونت ساختاریِ پنهان‌شده در لایه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه‌ای که خود را مدعی دین، اخلاق و عدالت می‌داند، اما در عمل، انسان را به حاشیه و حیات حیوانی تقلیل داده است.

در کشوری که برای کنترل پوشش زنان میلیاردها تومان صرف فناوری‌های سرکوبگر می‌شود، اما برای حفظ امنیت ابتدایی همان زنان، اراده‌ای وجود ندارد، این قتل‌ها «اتفاق» نیستند؛ الزامِ منطقیِ زیست در نظمی معیوب‌اند.

قاتل، بی‌تردید مسئول جنایتی‌ست که مرتکب شده و باید پاسخ‌گو باشد. اما او نیز ـ‌مانند بسیاری دیگر‌ـ محصول محیطی‌ست که در آن فقر، تحقیر، ناکامی، اضطراب و بی‌پناهی، روزمره‌ زندگی انسان را می‌سازند. اعدام او، گرچه ممکن است آرامشی موقت برای افکار عمومی فراهم کند، اما درمان نیست؛ چون مسئله شخصی نیست، ساختاری‌ست.

اعدام، در این سیستم، ابزاری برای پنهان‌سازی بحران است؛ نوعی عدالت‌سازیِ نمایشی برای انکار شکست‌های ریشه‌دار. اما تا زمانی که سیاست‌های فقرزا، تبعیض‌زا، و سرکوب‌گرانه ادامه دارند، الهه‌های دیگری هم قربانی خواهند شد؛ چه در خیابان، چه در خانه.

الهه حسین‌ نژاد تنها نام یک قربانی نیست؛ نماد تمام زنانی‌ست که در این سرزمین، هم از سوی حاکمیت بی‌تفاوت و سرکوبگر، و هم از سوی بخشی از جامعه‌ی خشن و گسیخته، بی‌پناه‌اند. چه قاتلشان غریبه‌ای در تاریکی خیابان باشد، و چه پدر، برادر یا همسر آشنای خانه.
آن‌ها در نهایت، قربانی یک حقیقت تلخ‌اند: در جامعه‌ای که حاکمیت آن از عدالت فقط تصویرش را دارد، هیچ‌کس واقعاً در امان نیست.


از اینستاگرام صدرا عبدالهی
sadra.abdollahi

#الهه_حسین_نژاد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
استبداد دینی و بازتولید آیین قربانی: روایت یک خشونت دائمی

حسن باقری‌نیا

در سپیده‌دم تاریخ، انسانِ ناآگاه و ناتوان، در برابر نیروهای مرموز طبیعت و خدایان نامرئی، دچار وحشت می‌شد. او برای مهار این اضطراب، راهی جادویی یافت: قربانی کردن. این آیین، محصول ترکیبی از ترس، جهل و نیاز به کنترل بود. انسان باور داشت که اگر خون بدهد، خشمی فرو می‌نشیند؛ اگر چیزی عزیز را پیشکش کند، خطر دور می‌شود. و این دقیقاً جوهره‌ی تفکر جادویی (magical thinking) است که پیاژه در مراحل رشد شناختی کودک از آن سخن گفته است.

تفکر جادویی—از منظر روان‌شناختی—نوعی مکانیسم دفاعی برای کنار آمدن با بی‌قدرتی در برابر ناشناخته‌ها هم هست. در این تفکر، فرد میان کنش‌های خود (مانند قربانی، دعا، نذر، صدقه...) و رویدادهای بیرونی (مانند بلایا، بیماری، شکست، مرگ) رابطه‌ای خیالی و ماورایی برقرار می‌کند. چنین باوری، نوعی توهم کنترل ایجاد می‌کند؛ یعنی حس کاذبِ تسلط بر جهانی که در واقع بی‌رحمانه و بی‌نظم به‌نظر می‌رسد.

این تفکر، در گذر زمان، تقدس یافت؛ و آیین قربانی، بدل شد به بخش تثبیت‌شده‌ای از فرهنگ‌های دینی و اجتماعی. در جامعه‌ی ما، هنوز هم قربانی کردن حیوانات هنگام خرید خانه یا ماشین، نذر کردن برای سلامت فرزند، یا سر بریدن مرغ برای رفع بلا، مصادیق زنده‌ی همان تفکر جادویی هستند. گرچه ظاهری مذهبی یا سنتی دارند، اما در باطن، بازمانده‌ی ذهنیت اسطوره‌ای بشر در عصر جهل و ترس‌اند.

اما خطرناک‌ترین شکل تداوم این تفکر، زمانی‌ست که حکومت—به‌ویژه حکومت دینی—آن را نهادینه می‌کند. در ساختار استبداد دینی، همان منطق قربانی‌گری، شکل جدید و سازمان‌یافته‌ای پیدا می‌کند:
اعدام به جرم ارتداد، محاربه، افساد فی‌الارض؛
قتل برای حفظ نظم دینی؛
قربانی‌کردن انسان‌ها به‌عنوان ابزار تطهیر جامعه.

در اینجا نیز، همان تفکر جادویی عمل می‌کند:
«اگر این معترض را اعدام کنیم، نظم برمی‌گردد.»
«اگر این بی‌دین را بکشیم، خدا راضی می‌شود و بلا نمی‌آید.»
«اگر این زنِ بی‌حجاب را مجازات کنیم، امنیت اخلاقی حفظ می‌شود.»

این نوع تفکر، با آن‌که در قالب فقه و شریعت عرضه می‌شود، اما در بنیان روان‌شناختی خود، تفاوتی با آیین‌های پیشاتاریخی ندارد. تنها تفاوت آن است که امروز، این خشونت نه در غارها و معابد، بلکه در دادگاه‌ها و زندان‌ها اجرا می‌شود.

استبداد دینی، با سوء‌استفاده از این ذهنیت جادویی، آیین قربانی را بازتولید می‌کند تا بقای خود را تضمین کند. جانِ انسان، تبدیل می‌شود به ابزار حفظ مشروعیت، نمایش قدرت، و زهرچشم گرفتن از جامعه. همان‌گونه که در دوران باستان، قربانی‌کردن یک کودک یا دختر برای «آرام کردن آسمان» رایج بود، امروز نیز جوانی به جرم نوشتن، اندیشیدن یا نافرمانی مدنی، به مرگ محکوم می‌شود تا خدایگان نظام، نفس راحتی بکشند. (یاد امثال محسن شکاری گرامی)

اما ما به‌عنوان انسان مدرن، باید این زنجیره‌ی خشونت را بشکنیم.
باید از توهم جادویی عبور کنیم؛ از این تصور که ریختن خون، ما را از بلا و ناامنی نجات می‌دهد.
نه گوسفند، نه انسان، نباید بهای بقای ترس و توهم را بپردازد.

🔴 در جمهوری اسلامی، اعدام فقط یک مجازات نیست؛ بازتولید آیینی‌ست از خشونت مقدس، قربانی‌گری مقدس، و تفکر جادویی در خدمت قدرت.
نه به اعدام؛ نه به قربانی کردن انسان برای بقای استبداد.

#استبداد_دینی #حکومت_ایدئولوژیک #قربانی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
«الهه حسین نژاد»🖤🥀

هرچقدر از دردهای زنان و دختران این سرزمین نوشتم، باز هم روایتِ رنج بود نه روایتِ حق. حقِ ساده‌ای به نام : زندگی

می‌دانم نوشتنِ دوباره‌ی این جنایت‌ها، این فاجعه‌ها، این بی‌عدالتی‌ها، تکرار است—اما تکراری ضروری.
تکراری برای آن‌که فراموش نکنیم کجای تاریخ ایستاده‌ایم: در زمانه‌ای که امنیت، حق انتخاب، و حتی زنده‌ماندن، برای زن بودن، امتیاز نیست—جرم است. الهه حسین‌نژاد یکی از ما بود. قربانیِ ساختاری شد که زن را نه انسان، که ابزاری برای کنترل و خشم می‌بیند. ساختاری که خشونت را می‌کارد و بی‌پناهی را قانون می‌کند. اما سؤال اینجاست: چگونه می‌توان به این زنجیره‌ی خونین پایان داد؟ چگونه می‌توان در سرزمینی که مرگ زن‌ها نه تصادف، که سیاست است، به زندگی برگشت؟ ما تکرار می‌کنیم، ما فریاد می‌زنیم، ما می‌نویسیم نه برای اینکه درد را عادت کنیم، برای اینکه فراموش نکنیم: قتل زنان، فقط قتل یک انسان نیست، قتل امید است. قتل آینده است. قتل یک ملت است.

#الهه_حسین‌نژاد #زن_زندگی_آزادی #حق_امنیت #ما_فراموش_نمی‌کنیم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
وریا غفوری، بازیکن سابق تیم فوتبال ایران، در واکنش به قتل الهه حسین‌نژاد، در استوری اینستاگرام نوشت:

«قتل الهه حسین‌نژاد تنها یک جنایت فردی نیست، بلکه بازتابی از مشکلات ساختاری و آسیب‌های اجتماعی و روانی در جامعه ایران است.
برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی نیاز به اقدامات جدی در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وجود دارد.»


.
.
.
ـ جمهوری اسلامی، برای انواع همایش‌های ایدئولوژیک بودجه صرف می‌کند، ولی با تضعیف نهاد دانشگاه (ازطریق استخدام اساتید گزینشی بر اساس معیارهای ایدئولوژیک، اخراج یا بازنشسته کردن استادان قدیمی و مستقل، کمبود بودجه و ...) و تضعیف رشته‌های علوم انسانی جامعه را از بازخورد و تحلیل علمی آسیب‌های اجتماعی محروم می‌کند.
مشکلات ساختاری و اجتماعی و روانی ایران، ریشه در فساد، تبعیض، نگاه ایدئولوژیک، سرکوب آزادی‌های اجتماعی و آزادی بیان، ترویج آموزش ایدئولوژیک، عدم ارائه آموزش‌های لازم، رانت‌خواری، فقر و فاصله طبقاتی، افزایش حاشیه‌نشینی و ... دارد که مسبب همه این‌ها شیوه حکمرانی حکومت استبداد دینی جمهوری اسلامی است.

#الهه_حسین_نژاد #وریا_غفوری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شانزدهم خرداد، سالگرد مراسم عقد جاویدنام حنانه کیا بود. سال گذشته مادرش این ویدیو را منتشر کرده بود. یک سال دیگر هم گذشت. روزها و هفته‌ها و ماه‌ها آمدند و رفتند، اما داغ و غم از دست دادن حنانه کهنه نشد.
حنانه جوانی که اگر او را نکشته بودند، باید در سومین سالگرد ازدواجش کنار خانواده‌اش، یاد آن روز شیرین زندگیش می‌افتاد.

مادر حنانه سال قبل نوشته بود:
«دخترم، امروز ۱۶ خرداده، سالگرد عقدت است، اما تو نیستی،من ماندمو عکس‌ها و فیلم‌های به جا مانده از تو و خاطرات شیرین و فراموش نشدنیت. مناسبت‌های شیرینت از پی هم میان و تو نیستی تا جشن بگیری وشادی کنی، وقتی هر کدوم از مناسبت‌هات نزدیک میشه دردی سوزناک تو قلبم احساس می‌کنم و به وضوح شکسته شدن قلبم رو حس می‌کنم اما من همیشه با همه‌ی دردام روز و ماه‌های مهم زندگی کوتاه تو رو فراموش نمی‌کنم و همواره یاد و نامتو زنده نگه می‌دارم.
عزیز مادر،
هر روز که می‌گذره نبودت بیشتر حس میشه، چه قدر شوق زندگی در سر داشتی!
چه قدر خوشحال بودی که داری دونه دونه به آرزوهات میرسی!
خستگی ناپذیریت ستودنی بود و همه‌ی برنامه‌هات طبق خواسته‌ی خودت جفت و جور شدن...
ولی افسوس! از این دنیا و آدم‌های جفاکارش،
چه ناجوانمردانه تو رو به آغوش خاک سپردن!
اما بدان دختر شجاع وجسورم، ظلم و بی‌عدالتیه هیچ ظالمی پایدار نخواهد ماند
قاتل بی شرفت باید جوابگوی قطره قطره خون به ناحق ریخته‌ات در پیشگاه خداوند باشد در عدالت خداوند هیچ شک و شبهه‌ای نیست...
به امید روزی که ریشه‌ی ظلم وستم و بی‌عدالتی از کشورم بر چیده شود و نور خدا بر کشور و مردم مظلوم میهنم تابیده شود...
"آمین یا رب العالمین"»


ـ هموطن! برای برنده شدن ریشه ظلم و ظالمین، این ما هستیم که باید یکی شویم و دست به دست هم دهیم. باید یاد بگیریم که چگونه حکومتی بنا نهیم که اگر ریشه این ظالمین کنونی کنده شود، ظالم دیگری دوباره ریشه نگیرد. باید دموکراسی و آزادی را بیاموزیم و به فرداهای بهتر برای سرزمین‌مان بیندیشیم.


#حنانه_کیا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حکومتِ زندگی یا حکومتِ سرکوب؟

الهه حسین‌نژاد و مسئولیتی که حکومت از آن می‌گریزد

✍️سیاوش آبان

قتل الهه حسین‌نژاد، زن ۲۴ ساله‌ ساکن اسلامشهر، بار دیگر پرسشی قدیمی اما بنیادی را پیش می‌کشد: وظیفه‌ی حکومت چیست؟ اگر حکومت، ابتدایی‌ترین مسئولیت خود؛ یعنی حفاظت از جان شهروندان را فراموش کند، پس نقش آن چیست؟ حمایت یا کنترل؟ زندگی یا سرکوب؟

الهه، زنی مستقل و نان‌آور خانواده، پس از پایان یک روز کاری، در مسیر بازگشت از سعادت‌آباد به اسلامشهر، به دست بهمن فرزانه، مردی ۳۱ ساله که در تهران مسافرکشی می‌کرد، به قتل رسید. بر اساس روایت رسمی پلیس، قاتل پس از مشاهده‌ی گوشی همراه الهه، به نیت سرقت، او را با چاقو به قتل رسانده و پیکرش را در بیابان‌های اطراف تهران رها کرده است.

اما برخی رسانه‌ها، از جمله خبرگزاری میزان وابسته به قوه‌ی قضاییه، از «نیت شوم» قاتل سخن گفته‌اند؛ عبارتی آشنا در ادبیات قضایی جمهوری اسلامی که معمولاً اشاره به قصد تعرض جنسی دارد.

در روزهای پس از قتل، تصاویری از شبکه‌های اجتماعی منتسب به متهم منتشر شد که او را در فضای هیئت‌های مذهبی و در کنار نمادهایی از وفاداری به رهبری جمهوری اسلامی نشان می‌داد. این تصاویر به‌تنهایی دلیلی برای انگیزه‌ای سیاسی یا ایدئولوژیک نیستند، اما در کنار لحن مردسالارانه و تحقیرآمیز بازجوها در ویدیوهای منتشرشده، این نگرانی را تقویت می‌کند که خشونت رواشده، صرفاً محصول یک تصمیم لحظه‌ای یا انگیزه مالی نبوده است.

اما فراتر از انگیزه‌های فردی، آن‌چه قطعی‌ست، بسترهای ساختاری‌ای‌ست که چنین جنایاتی را ممکن می‌سازند: از فروپاشی امنیت شهری و فقر ساختاری تا بی‌تفاوتی نهادهای حاکم نسبت به خشونت علیه زنان.

در جامعه‌ای که خیابان‌هایش ناامن، نظارت بر رانندگان پلتفرم‌های شهری غایب و سازوکار حمایت اجتماعی فروپاشیده است، امنیت نه یک حق، بلکه امری وابسته به شانس است. زنی که در جامعه‌ی امروز ایران، خواه برای تأمین معاش، خواه برای ایفای نقش اجتماعی خود، در فضای عمومی حاضر می‌شود، هر بار با خطرِ مرگ، آزار یا خشونت مواجه است.

حتی اگر انگیزه‌ی قتل را صرفاً «سرقت» بدانیم، باز هم ریشه در فقر دارد. نه‌ فقط فقر قاتل، بلکه فقر قربانی؛ زنی که بدون حمایت دولتی، مجبور بود بار معیشت خانواده را به‌تنهایی به دوش بکشد. زنانی مانند الهه، اغلب بدون ‌بیمه، فاقد امنیت شغلی و در حاشیه‌ی اقتصاد رسمی هستند.

اما زن‌بودن در جمهوری اسلامی، خود یک خطر است. حکومتی که پلیس‌اش در خیابان به دنبال تار موی زنان است، اما در برابر تهدیدهای واقعی به جان آن‌ها سکوت می‌کند، امنیت را به مفهومی متناقض و گزینشی بدل کرده است. خشونت علیه زنان در ایران فقط در خانه نیست، در خیابان، سیاست، قانون و قدرت نیز ریشه دارد.

حکومتی که میلیاردها صرف نهادهای امنیتی و دستگاه‌های سانسور می‌کند، اما از حفاظت یک زن در مسیر بازگشت به خانه ناتوان است، دیگر نمی‌تواند خود را حکومتِ زندگی بنامد. چنین حکومتی با سکوت و بی‌عملی‌اش، مرگ را بازتولید می‌کند.

الهه، قربانی یک فرد نبود؛ قربانی غیاب حکومتی بود که در ظاهر حاکم است، اما در عمل، ابتدایی‌ترین وظیفه‌اش را که حفظ جان شهروندان است، رها کرده است.

الهه فقط یک قربانی نیست؛ او نشانه‌ای‌ست از سیستمی که در برابر سکوت ما، یکی‌یکی زندگی‌ها را می‌گیرد.

حکومتِ زندگی یا حکومتِ سرکوب؟
انتخاب با ما نیست، اما پرسش با ماست. و گاهی، پرسیدن، خود شکلِ مقاومت است.

#الهه_حسین_نژاد #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
قاتل: «رهبر فرزانه»

طرح از محمد یاوری

جمهوری اسلامی، فردی به نام بهمن فرزانه را به عنوان متهم به قتل الهه حسین‌نژاد معرفی کرده است و دستگاه پروپاگاندای رژیم روایت‌هایی متناقض از انگیزه‌های قتل منتشر کرده است.
اما کیست که نداند، به فرض درست بودن، هر یک از آن روایت‌ها هم، مسئولیت اصلی با حکومت است.
اگر انگیزه فقر و عدم دسترسی به موبایل مدل بالا است، چه کسی کشور را به این وضعیت فلاکت‌بار کشانده؟
اگر انگیزه تجاوز است، چه کسی مانع آموزش‌های جنسی در مدارس و تلویزیون و ... شده است؟
اگر انگیزه آتش به اختیاری در قبال حجاب است، چه کسی دست آتش به اختیاران را باز گذاشته؟

جمهوری اسلامی و رهبری که او را «فرزانه» می‌خوانند و در مدح و ستایش او را نایب امام زمانشان دانسته و در هاله‌ای از قداست می‌پیچند، حکومتی که در هیچ موضوعی پاسخگو نیست، حکومتی که دروغ، فساد، اختلاس، کشتار، عدم مدارا و دیگرستیزی را ترویج می‌کند، بلی این حکومت و رهبر «فرزانه»‌اش مسئول جنایاتی هستند که اتفاق می‌افتد.

#هنر_اعتراض #الهه_حسین_نژاد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز زادروز جاویدنام محمدحسین عرفان بود.

جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیب‌دیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حمله‌ور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آن‌ها می‌روند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب می‌بیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست می‌دهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیف‌تر می‌شود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار می‌دهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او می‌گیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی می‌کنند.

محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.

m_erfan95

#محمد_حسین_عرفان #محمدحسین_عرفان #آبان_خونین_۹۸ #آبان_ادامه_دارد #چشم_برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech