آموزشکده توانا
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت. "حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب" مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان،…
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت.
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرلحصار، یک فایل صوتی از او منتشر کرد با این شرح:
«نه به اعدام در زندانهای ایران؛
نزدیک به هفتادوپنج درصد اعدامهای سال گذشته در دنیا متعلق به جمهوری اسلامی بوده».
اما دلنوشتهای هم از این زندانی سیاسی در دومین سال حبس او به دست ما رسیده است که به شرح زیر است:
سال ۱۹۲۶ هم سال خوبی بود. پنانستر و ویل پشت سر هم—یکی اواخر بهار و دیگری اوایل تابستان—ازدواج کردند. همسر من هم اواخر ژوئن، دختربچهای برایم به دنیا آورد. به قول پنانستر: «همگی وارد دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی شدهایم.»
—از کتاب اتاق افسران، نوشته مارک دوگن، صفحه ۱۳۴
اکنون وارد سومین سال حبس شدهام. در آینهی کوچک سلول که اندازهاش بهطرز عجیبی با خودِ سلول هماهنگ است، آثار تحمل وزن سنگینِ صدها روایتِ دیده و شنیده از رنج همنوعانم در این دو سال زندان را بهروشنی میبینم؛ روایتهایی که روان آدمی را بیوقفه میخراشند، گویی در تلاشاند راهی به بیرون پیدا کنند. غباری از سپیدی بر موهای سر و صورتم نشسته است.
نگاهم را از آینه میگیرم و از سلول خارج میشوم. طول سیمتری کریدور بند را در سکوت میپیمایم و به جملهی شخصیت رمانِ نویسندهی فرانسوی فکر میکنم: «دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی.»
«یک زندگی عادی»، «دوران باعظمت»… با فکر کردن به این جمله و ترکیبهایش، در میان کریدوری که دو طرفش سلولهای کوچکیست با بیست همبندیام، آهسته قدم میزنم و میشمارم…
خدای من! تنها در همین بند، بیست هموطنی که اکنون همبند مناند، در مجموع بیش از ۱۵۰ سال حبس کشیدهاند؛ آنهم فقط بهخاطر خواستن دوران باعظمتِ «یک زندگی عادی»—نه برای خود، که برای هموطنانشان!
با اندوه فراوان فکر میکنم به اینکه نزدیک به ۱۲۰ سال پیش، مردم این سرزمین علیه استبداد سلطان قجری—که اتفاقاً روسهای تزاری نیز پشتوانهاش بودند—انقلاب کردند، نه برای چیز عجیب و غریبی، فقط برای داشتن «یک زندگی عادی» که از آن محرومشان کرده بودند! اما اکنون، ۱۱۹ سال پس از انقلاب مشروطه، گویی وارثان همان دشمنانِ «کلمهی منحوسِ آزادی» و خصمانانِ چیزی به نام «قانون»، به جای سلطنت قجری، سلطنت اسلامی را برقرار کردهاند؛ و ما هنوز باید بجنگیم، برای همان یک کلمه: «قانون».
و مردم، این مردم نجیب، با پشتسر گذاشتن چهار دهه ناکارآمدی و فسادی که همزاد استبداد است، و در دلِ تورمهای پیدرپیِ دو رقمی، هنوز در تلاشاند برای رسیدن به همان دوران باعظمتِ «داشتن یک زندگی عادی»!
روز بعد، شاهدی از درِ آهنیِ بند، با هیأتی همراه، وارد شد. من مطمئن بودم که در این مملکت بیقانون، به وکیلِ مهدی حسنی—همبندیام که زیر حکم اعدام است—در دادسرای امنیت (ناحیه ۳۳) اجازه ندادهاند که برای نوشتن لایحهی اعادهی دادرسی، پرونده را مطالعه کند. منتظر آمدن این شاهد بودم.
آقای قناعتکار، رئیس دادسرا، را به کناری کشاندم و در حضور دو یا سه نفر از همکارانش، با صدای بلند گفتم:
«شما به چه حقی به وکیل متهمی که حکم سلب حیات دارد، اجازه نمیدهید پرونده را مطالعه کند؟»
قناعتکار با دستپاچگی رو به همکاری که آنسوتر ایستاده بود گفت: «آقای… مادهی چند بود دربارهی عدم ورود وکیل…؟»
سخنش را قطع کردم:
«آقای قناعتکار! آن ماده که میخواهید بدانید، مربوط به مرحلهی تحقیقات است. حتی با وجود اشکالاتش، در این پرونده صدق نمیکند. آقای حسنی از قاضی ایمان افشاری حکم قطعی اعدام گرفته. الان شما موظفاید پرونده را به هر وکیلی که از ایشان وکالت دارد، برای مطالعه کامل تحویل بدهید.»
اما در کمال تعجب، با صراحت و بیپروایی—که نمیدانم به کجا پشتگرم بود—گفت:
«نه، من هرگز این پرونده را به وکیل نمیدهم بخواند! اسناد سری مملکت در آن است!»
عصبانی و متعجب پاسخ دادم:
«کدام اسناد سری؟ اصلاً شما چیزی از طبقهبندی اسناد میدانید؟ سند سری کجا بود؟ حتی اگر سندی سری یا فوقسری باشد، باز هم شما حق ندارید وکیل را از مطالعهی پرونده محروم کنید!»
گفت: «به خودش نشان دادهام.» (بعداً از مهدی پرسیدم، شدیداً تکذیب کرد.)
دوباره گفتم:
«شما اصلاً میدانید فلسفهی وکالت چیست؟ کسی را میخواهید اعدام کنید و اینچنین ساده او را از حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه محروم میکنید. تعارف نکنید، یکباره تمامش کنید، مثل خلخالی بگویید: ما فقط برای لالها وکیل گرفتن را قبول داریم!»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/mvn4f6s8
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«نه به اعدام در زندانهای ایران؛
نزدیک به هفتادوپنج درصد اعدامهای سال گذشته در دنیا متعلق به جمهوری اسلامی بوده».
اما دلنوشتهای هم از این زندانی سیاسی در دومین سال حبس او به دست ما رسیده است که به شرح زیر است:
سال ۱۹۲۶ هم سال خوبی بود. پنانستر و ویل پشت سر هم—یکی اواخر بهار و دیگری اوایل تابستان—ازدواج کردند. همسر من هم اواخر ژوئن، دختربچهای برایم به دنیا آورد. به قول پنانستر: «همگی وارد دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی شدهایم.»
—از کتاب اتاق افسران، نوشته مارک دوگن، صفحه ۱۳۴
اکنون وارد سومین سال حبس شدهام. در آینهی کوچک سلول که اندازهاش بهطرز عجیبی با خودِ سلول هماهنگ است، آثار تحمل وزن سنگینِ صدها روایتِ دیده و شنیده از رنج همنوعانم در این دو سال زندان را بهروشنی میبینم؛ روایتهایی که روان آدمی را بیوقفه میخراشند، گویی در تلاشاند راهی به بیرون پیدا کنند. غباری از سپیدی بر موهای سر و صورتم نشسته است.
نگاهم را از آینه میگیرم و از سلول خارج میشوم. طول سیمتری کریدور بند را در سکوت میپیمایم و به جملهی شخصیت رمانِ نویسندهی فرانسوی فکر میکنم: «دوران باعظمتِ داشتن یک زندگی عادی.»
«یک زندگی عادی»، «دوران باعظمت»… با فکر کردن به این جمله و ترکیبهایش، در میان کریدوری که دو طرفش سلولهای کوچکیست با بیست همبندیام، آهسته قدم میزنم و میشمارم…
خدای من! تنها در همین بند، بیست هموطنی که اکنون همبند مناند، در مجموع بیش از ۱۵۰ سال حبس کشیدهاند؛ آنهم فقط بهخاطر خواستن دوران باعظمتِ «یک زندگی عادی»—نه برای خود، که برای هموطنانشان!
با اندوه فراوان فکر میکنم به اینکه نزدیک به ۱۲۰ سال پیش، مردم این سرزمین علیه استبداد سلطان قجری—که اتفاقاً روسهای تزاری نیز پشتوانهاش بودند—انقلاب کردند، نه برای چیز عجیب و غریبی، فقط برای داشتن «یک زندگی عادی» که از آن محرومشان کرده بودند! اما اکنون، ۱۱۹ سال پس از انقلاب مشروطه، گویی وارثان همان دشمنانِ «کلمهی منحوسِ آزادی» و خصمانانِ چیزی به نام «قانون»، به جای سلطنت قجری، سلطنت اسلامی را برقرار کردهاند؛ و ما هنوز باید بجنگیم، برای همان یک کلمه: «قانون».
و مردم، این مردم نجیب، با پشتسر گذاشتن چهار دهه ناکارآمدی و فسادی که همزاد استبداد است، و در دلِ تورمهای پیدرپیِ دو رقمی، هنوز در تلاشاند برای رسیدن به همان دوران باعظمتِ «داشتن یک زندگی عادی»!
روز بعد، شاهدی از درِ آهنیِ بند، با هیأتی همراه، وارد شد. من مطمئن بودم که در این مملکت بیقانون، به وکیلِ مهدی حسنی—همبندیام که زیر حکم اعدام است—در دادسرای امنیت (ناحیه ۳۳) اجازه ندادهاند که برای نوشتن لایحهی اعادهی دادرسی، پرونده را مطالعه کند. منتظر آمدن این شاهد بودم.
آقای قناعتکار، رئیس دادسرا، را به کناری کشاندم و در حضور دو یا سه نفر از همکارانش، با صدای بلند گفتم:
«شما به چه حقی به وکیل متهمی که حکم سلب حیات دارد، اجازه نمیدهید پرونده را مطالعه کند؟»
قناعتکار با دستپاچگی رو به همکاری که آنسوتر ایستاده بود گفت: «آقای… مادهی چند بود دربارهی عدم ورود وکیل…؟»
سخنش را قطع کردم:
«آقای قناعتکار! آن ماده که میخواهید بدانید، مربوط به مرحلهی تحقیقات است. حتی با وجود اشکالاتش، در این پرونده صدق نمیکند. آقای حسنی از قاضی ایمان افشاری حکم قطعی اعدام گرفته. الان شما موظفاید پرونده را به هر وکیلی که از ایشان وکالت دارد، برای مطالعه کامل تحویل بدهید.»
اما در کمال تعجب، با صراحت و بیپروایی—که نمیدانم به کجا پشتگرم بود—گفت:
«نه، من هرگز این پرونده را به وکیل نمیدهم بخواند! اسناد سری مملکت در آن است!»
عصبانی و متعجب پاسخ دادم:
«کدام اسناد سری؟ اصلاً شما چیزی از طبقهبندی اسناد میدانید؟ سند سری کجا بود؟ حتی اگر سندی سری یا فوقسری باشد، باز هم شما حق ندارید وکیل را از مطالعهی پرونده محروم کنید!»
گفت: «به خودش نشان دادهام.» (بعداً از مهدی پرسیدم، شدیداً تکذیب کرد.)
دوباره گفتم:
«شما اصلاً میدانید فلسفهی وکالت چیست؟ کسی را میخواهید اعدام کنید و اینچنین ساده او را از حق داشتن وکیل و دادرسی عادلانه محروم میکنید. تعارف نکنید، یکباره تمامش کنید، مثل خلخالی بگویید: ما فقط برای لالها وکیل گرفتن را قبول داریم!»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/mvn4f6s8
#بیانیه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اصغر امیرزادگان، معلم و فعال صنفی محبوس در زندان فیروزآباد فارس، در یک پیام صوتی خطاب به دبیرکل اتحادیه بینالمللی معلمان، شرایط احکام صادر شده علیه خود و وضعیت جسمیاش را شرح میدهد و اعلام میکند که از ۳۱ اردیبهشت دست به اعتصاب غذا خواهد زد. (اشتباهی میگوید اسفند)
.
در همین رابطه انجمن صنفی معلمان فارس با صدور بیانیهای ادامه بازداشت غیرقانونی آقای اصغر امیرزادگان در پی وخامت وضعیت جسمانی و تشدید بیماری ایشان را محکوم کرد
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت آقای #اصغر_امیرزادگان ، عضو محترم هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس، همچنان هیچ اقدام روشنی برای آزادی ایشان صورت نگرفته است. این در حالی است که پرونده نامبرده در مرحله تجدیدنظر بوده و حکم صادره قطعی نشده است. همچنین، با توجه به شرایط خاص جسمانی و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر عدم توانایی تحمل حبس، قرار بر آزادی موقت ایشان بود که متأسفانه با کارشکنیهای پیاپی این حق قانونی سلب شده است.
با وجود تأمین شرایط جدید از جمله معرفی سه کفیل مورد تأیید، باز هم بهانهتراشیهای غیرقانونی ادامه یافته و در نهایت با ادعای وجود پروندهای دیگر، آزادی ایشان را متوقف کردهاند؛ موضوعی که جای پرسش جدی دارد و نشانهای از برخوردی سلیقهای و خارج از چارچوب قانون است.
🔸انجمن صنفی معلمان فارس ضمن محکوم کردن این رفتارهای غیرمسئولانه و غیرقانونی، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط آقای امیرزادگان و دلجویی از این معلم شریف و خانواده ایشان است. استمرار این وضعیت نه تنها نقض آشکار حقوق شهروندی و انسانی است، بلکه سبب خدشهدار شدن اعتماد عمومی به روند دادرسی و دستگاه قضایی خواهد شد.«
#جای_معلم_زندان_نیست
#اصغر_امیرزادگان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
.
در همین رابطه انجمن صنفی معلمان فارس با صدور بیانیهای ادامه بازداشت غیرقانونی آقای اصغر امیرزادگان در پی وخامت وضعیت جسمانی و تشدید بیماری ایشان را محکوم کرد
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت آقای #اصغر_امیرزادگان ، عضو محترم هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس، همچنان هیچ اقدام روشنی برای آزادی ایشان صورت نگرفته است. این در حالی است که پرونده نامبرده در مرحله تجدیدنظر بوده و حکم صادره قطعی نشده است. همچنین، با توجه به شرایط خاص جسمانی و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر عدم توانایی تحمل حبس، قرار بر آزادی موقت ایشان بود که متأسفانه با کارشکنیهای پیاپی این حق قانونی سلب شده است.
با وجود تأمین شرایط جدید از جمله معرفی سه کفیل مورد تأیید، باز هم بهانهتراشیهای غیرقانونی ادامه یافته و در نهایت با ادعای وجود پروندهای دیگر، آزادی ایشان را متوقف کردهاند؛ موضوعی که جای پرسش جدی دارد و نشانهای از برخوردی سلیقهای و خارج از چارچوب قانون است.
🔸انجمن صنفی معلمان فارس ضمن محکوم کردن این رفتارهای غیرمسئولانه و غیرقانونی، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط آقای امیرزادگان و دلجویی از این معلم شریف و خانواده ایشان است. استمرار این وضعیت نه تنها نقض آشکار حقوق شهروندی و انسانی است، بلکه سبب خدشهدار شدن اعتماد عمومی به روند دادرسی و دستگاه قضایی خواهد شد.«
#جای_معلم_زندان_نیست
#اصغر_امیرزادگان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلنوشته مریم یحیوی، فعال مدنی، برای همبندی سابقش، زندانی سیاسی محکوم به اعدام «پخشان عزیزی»
«چند وقتی بود که میخواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع میشدند.
اما امروز میخواهم،چند تصویر از زیست مشترکمان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمیتوانند آن حس و حال را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر بهواسطهی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوعالملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دستهای ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز میدادی.
پرسیدم: «چه کار میکنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچههای قرنطینه نرسید. زهرا هم که حاملهست، دلشون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که میکنند، شاکی میشوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ میزنی که رد توپ را در هوا میشود دید.
چند باری هم با همین ضربهها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیمخاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچوقت هم نمیرسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمانهایی که والیبال بازی میکنی، تنها زمانهاییست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره میبینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کردهای و با ظرافت، هستهی خرماها را جدا میکنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نانها جا میدهی.
انگار سایهی نگاهم رویت سنگینی میکند. سرت را بالا میآوری و میخندی. چشمانت برق میزند. میدرخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یکساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند میآید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند میآید، آنقدر ذوق دارد که گویا حس میکند از آن قفس کوچک، نمدار و خفه، به قفس بزرگتری میرود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را میبینی، هوش و حواس از سرت میپرد.
صدای غشغش خندهی تسنیم، شاید تنها چیزیست که همهی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان میاندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش میروی، بغلش میکنی، به زبان مادریت قربانصدقهاش میروی.
او هم انگار خوب میفهمد و با خندههایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را میدهد.
به سمت تختت میروید. برای او قصهای تعریف میکنی؛ قصهای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع میکنی برایش لالایی کُردی میخوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمیفهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی میکند…
با خودم تکرار میکنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار میکنم: تو یک مددکار بینظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغهی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپها زخمهای زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام میدادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیامبخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاریرسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینهی بند زنان، نان خرمایی درست میکنی که اتهامشان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکنندهی حکم اعدامت بداند،
نهالهایی که با دستهایت کاشتهای همین _نانهای خرمایی، خندههای تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعلهای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستادهای.»
#نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #مریم_یحیوی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«چند وقتی بود که میخواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع میشدند.
اما امروز میخواهم،چند تصویر از زیست مشترکمان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمیتوانند آن حس و حال را آنطور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر بهواسطهی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوعالملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دستهای ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز میدادی.
پرسیدم: «چه کار میکنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچههای قرنطینه نرسید. زهرا هم که حاملهست، دلشون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که میکنند، شاکی میشوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ میزنی که رد توپ را در هوا میشود دید.
چند باری هم با همین ضربهها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیمخاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچوقت هم نمیرسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمانهایی که والیبال بازی میکنی، تنها زمانهاییست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره میبینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کردهای و با ظرافت، هستهی خرماها را جدا میکنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نانها جا میدهی.
انگار سایهی نگاهم رویت سنگینی میکند. سرت را بالا میآوری و میخندی. چشمانت برق میزند. میدرخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یکساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند میآید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند میآید، آنقدر ذوق دارد که گویا حس میکند از آن قفس کوچک، نمدار و خفه، به قفس بزرگتری میرود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را میبینی، هوش و حواس از سرت میپرد.
صدای غشغش خندهی تسنیم، شاید تنها چیزیست که همهی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان میاندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش میروی، بغلش میکنی، به زبان مادریت قربانصدقهاش میروی.
او هم انگار خوب میفهمد و با خندههایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را میدهد.
به سمت تختت میروید. برای او قصهای تعریف میکنی؛ قصهای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع میکنی برایش لالایی کُردی میخوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمیفهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی میکند…
با خودم تکرار میکنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار میکنم: تو یک مددکار بینظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغهی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپها زخمهای زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام میدادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیامبخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاریرسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینهی بند زنان، نان خرمایی درست میکنی که اتهامشان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکنندهی حکم اعدامت بداند،
نهالهایی که با دستهایت کاشتهای همین _نانهای خرمایی، خندههای تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعلهای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستادهای.»
#نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #مریم_یحیوی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، در بیانیهای خواهان آزادی فوری و بیقیدوشرط مهدی فراحی شاندیز شد.
در این بیانیه آمده است:
«بیخبری مطلق از وضعیت مهدی فراحی شاندیز، ۲۲ روز پس از دستگیری خشونتآمیز؛ کدام قانون نانوشته حاکم است؟»
مهدی فراحی شاندیز، کارگر و معلم حق التدریسی اخراجشده، که پیشتر نزدیک به یک دهه از عمر خود را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده بود، روز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، همزمان با روز جهانی کارگر، با خشونت و ضربوجرح از سوی نیروهای امنیتی در خیابان بازداشت شد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در این بیانیه تاکید کرده است:
«با گذشت ۲۲ روز از این بازداشت، و در حالی که خانواده او در هفته جاری بارها به مقابل زندان اوین مراجعه کردهاند، هنوز هیچ اطلاعی درباره وضعیت سلامتی یا محل نگهداری ایشان منتشر نشده است.
این سطح از بیخبری مطلق، نه تنها نقض صریح حقوق اولیه زندانیان است، بلکه بار دیگر ماهیت قانونگریز و سرکوبگرانهی حاکمیت را به نمایش میگذارد.»
به گفته شاهدان عینی، فراحی شاندیز به دلیل سردادن شعارهای اعتراضی، هدف ضربات نیروهای امنیتی قرار گرفته و یکی از مأموران با وزن سنگین بر شکم او نشسته و فشار وارد کرده است، بهگونهای که منجر به «بیاختیاری» و آسیب جسمی در همان لحظه در داخل ون شده است.
فراحی شاندیز حدود ۶۴ سال دارد و از چهرههای مقاوم صنفی و سیاسی محسوب میشود که بارها به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود، تحت تعقیب و زندان قرار گرفته است.
#مهدی_فراحی_شاندیز #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است:
«بیخبری مطلق از وضعیت مهدی فراحی شاندیز، ۲۲ روز پس از دستگیری خشونتآمیز؛ کدام قانون نانوشته حاکم است؟»
مهدی فراحی شاندیز، کارگر و معلم حق التدریسی اخراجشده، که پیشتر نزدیک به یک دهه از عمر خود را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده بود، روز ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، همزمان با روز جهانی کارگر، با خشونت و ضربوجرح از سوی نیروهای امنیتی در خیابان بازداشت شد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در این بیانیه تاکید کرده است:
«با گذشت ۲۲ روز از این بازداشت، و در حالی که خانواده او در هفته جاری بارها به مقابل زندان اوین مراجعه کردهاند، هنوز هیچ اطلاعی درباره وضعیت سلامتی یا محل نگهداری ایشان منتشر نشده است.
این سطح از بیخبری مطلق، نه تنها نقض صریح حقوق اولیه زندانیان است، بلکه بار دیگر ماهیت قانونگریز و سرکوبگرانهی حاکمیت را به نمایش میگذارد.»
به گفته شاهدان عینی، فراحی شاندیز به دلیل سردادن شعارهای اعتراضی، هدف ضربات نیروهای امنیتی قرار گرفته و یکی از مأموران با وزن سنگین بر شکم او نشسته و فشار وارد کرده است، بهگونهای که منجر به «بیاختیاری» و آسیب جسمی در همان لحظه در داخل ون شده است.
فراحی شاندیز حدود ۶۴ سال دارد و از چهرههای مقاوم صنفی و سیاسی محسوب میشود که بارها به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود، تحت تعقیب و زندان قرار گرفته است.
#مهدی_فراحی_شاندیز #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
شعری از شهریار براتی، زندانی سیاسی
شعر زیر با نام "اوین خون تاریخ را میمکد" از شهریار براتی است:
دوست
از اوین میشنویام
ای آخرین امید راستین
کورسوی مانده در افق
ای شبیه آمال مدفون ما
همصدا در میان خیل ساکتان
شرمسار بر فراز دستهای ملتمس؛ آنگاه
که ایلات را از یاد برده بودی و میگفتی:«اما ایل تو مرا از یاد مبر».
ای تن بریده از تن
هُرم خواهران دلهره
متعفن جمعهایِ خوب لولیده در احترام
ای آغار بنیانِ بر بیریشگیٍ ما
چشم باز کرده در بوران؛ آنگاه که سوز ستم ما را بسته بود.
ای که هزار مرد را کشتی تا تنها یک زن را به کوه فرا بخوانی
و ای که هرگاه شک کردی، خیانتی در کار بود.
زحمت! عبرت تاریخ، گلوله! در تنت به احترام، کامات! تلخ، مزه خون بر لبانت جاوید، سوراخ باد سینهات، دریده باد.
تاریخ بار دگر به خویش خواهد دید، آنکه باید زاده شود تا گَرد برافشاند بر رُخ زنگار گرفتهی تاریخ.
ای که در شکستت هم وقاری هست، بجنگ! برای ما ناموجودان ستمکش بجنگ.
شهریار
حجتش را تمام کرد
و دیگر ترسی ندارد این خطبه بر گوش کدامین انسان خوانده خواهد شد.
اوین
خون تاریخ را میمکد.
ای هارون!
مارها همیشه در خنکگاه انتظار تو را میکشند.
فقر پدرانمان، پلیدی پدرانشان را از یاد نخواهد بُرد، چنانکه اشک یتیمان خشکی نان را.
ای که در برخاستنات انتقامی هست،
برخیز.
سالهاست که رفتهای
و ما بیدینها در قتلگاهِ پیامبر قبلی به انتظارت نشستهایم؛ در تَنگ سَپو.
از کوه سرآزیر شو زرتشت
از دنا
ما لالیم
کلاممان شو.
ما ذلیلایم
فدایمان شو.
هی
هی
هی
ناتوانی! ناتوانی، ناتوانی
گاهی از تن تو نیست
از ذهن تو نیست
از جبر توست، از دنیای توست.
و مرد
همیشه از دست میرود ...
اما سوال این جاست:
«با یوغی بر گردن یا برنویی در دست»؟
قریب به هفتصد روز( ۸۴ روز انفرادی و ۶۱۶ روز بند عمومی) از حبس شهریار براتی میگذرد.
#شهریار_براتی فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی زاده #کهگیلویه_بویراحمد تیرماه ۱۴۰۲ توسط پلیس ترکیه دستگیر و به جمهوری اسلامی تحویل داده شد. شهریار به مدت ۸۴ روز در انفرادی و بازداشتگاه ۲۰۹ و ۲۴۰ اوین برای گرفتن اعتراف اجباری تلویزیونی تحت بازجویی و شکنجه سفید قرار گرفت. او در بند ۲۰۹ به مدت ده روز اعتصاب غذا کرده بود.
شهریار براتی را سپس با دو اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی/خارجی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به بند ۴ زندان اوین تحویل دادند و ایشان به پنج سال و هشت ماه حبس توسط قاضی افشاری (شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب) محکوم شد. هم چنین از دو استان آذربایجان غربی(ماکو) و کهگیلویه و بویراحمد نیز دو حکم دیگر برای ایشان صادر شده و طبق روند قضایی وکیل ایشان تقاضای ادغام و اجماع پروندهها را داده است که تا کنون این درخواست دوبار رد شده است.
این فعال حقوق بشر کماکان در زندان اوین است.
#شهریار_براتی_نیا #بیانیه #صدای_زندانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعر زیر با نام "اوین خون تاریخ را میمکد" از شهریار براتی است:
دوست
از اوین میشنویام
ای آخرین امید راستین
کورسوی مانده در افق
ای شبیه آمال مدفون ما
همصدا در میان خیل ساکتان
شرمسار بر فراز دستهای ملتمس؛ آنگاه
که ایلات را از یاد برده بودی و میگفتی:«اما ایل تو مرا از یاد مبر».
ای تن بریده از تن
هُرم خواهران دلهره
متعفن جمعهایِ خوب لولیده در احترام
ای آغار بنیانِ بر بیریشگیٍ ما
چشم باز کرده در بوران؛ آنگاه که سوز ستم ما را بسته بود.
ای که هزار مرد را کشتی تا تنها یک زن را به کوه فرا بخوانی
و ای که هرگاه شک کردی، خیانتی در کار بود.
زحمت! عبرت تاریخ، گلوله! در تنت به احترام، کامات! تلخ، مزه خون بر لبانت جاوید، سوراخ باد سینهات، دریده باد.
تاریخ بار دگر به خویش خواهد دید، آنکه باید زاده شود تا گَرد برافشاند بر رُخ زنگار گرفتهی تاریخ.
ای که در شکستت هم وقاری هست، بجنگ! برای ما ناموجودان ستمکش بجنگ.
شهریار
حجتش را تمام کرد
و دیگر ترسی ندارد این خطبه بر گوش کدامین انسان خوانده خواهد شد.
اوین
خون تاریخ را میمکد.
ای هارون!
مارها همیشه در خنکگاه انتظار تو را میکشند.
فقر پدرانمان، پلیدی پدرانشان را از یاد نخواهد بُرد، چنانکه اشک یتیمان خشکی نان را.
ای که در برخاستنات انتقامی هست،
برخیز.
سالهاست که رفتهای
و ما بیدینها در قتلگاهِ پیامبر قبلی به انتظارت نشستهایم؛ در تَنگ سَپو.
از کوه سرآزیر شو زرتشت
از دنا
ما لالیم
کلاممان شو.
ما ذلیلایم
فدایمان شو.
هی
هی
هی
ناتوانی! ناتوانی، ناتوانی
گاهی از تن تو نیست
از ذهن تو نیست
از جبر توست، از دنیای توست.
و مرد
همیشه از دست میرود ...
اما سوال این جاست:
«با یوغی بر گردن یا برنویی در دست»؟
قریب به هفتصد روز( ۸۴ روز انفرادی و ۶۱۶ روز بند عمومی) از حبس شهریار براتی میگذرد.
#شهریار_براتی فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی زاده #کهگیلویه_بویراحمد تیرماه ۱۴۰۲ توسط پلیس ترکیه دستگیر و به جمهوری اسلامی تحویل داده شد. شهریار به مدت ۸۴ روز در انفرادی و بازداشتگاه ۲۰۹ و ۲۴۰ اوین برای گرفتن اعتراف اجباری تلویزیونی تحت بازجویی و شکنجه سفید قرار گرفت. او در بند ۲۰۹ به مدت ده روز اعتصاب غذا کرده بود.
شهریار براتی را سپس با دو اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی/خارجی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به بند ۴ زندان اوین تحویل دادند و ایشان به پنج سال و هشت ماه حبس توسط قاضی افشاری (شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب) محکوم شد. هم چنین از دو استان آذربایجان غربی(ماکو) و کهگیلویه و بویراحمد نیز دو حکم دیگر برای ایشان صادر شده و طبق روند قضایی وکیل ایشان تقاضای ادغام و اجماع پروندهها را داده است که تا کنون این درخواست دوبار رد شده است.
این فعال حقوق بشر کماکان در زندان اوین است.
#شهریار_براتی_نیا #بیانیه #صدای_زندانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیهی بیش از ۵۰۰ چهرهی فرهنگی، هنری و اجتماعی، در همراهی با خانوادهی مهرجویی
در متن این بیانیه آمده است:
مریم، صفا و مونا مهرجویی عزیز،
شهامت شما را در «نه» گفتن به اعدام میستاییم و همراه شما مخالفتمان را با مجازات اعدام در همه شرایط اعلام میکنیم. همصدا با شما تکرار میکنیم که با پایان رسیدگی قضایی به فاجعه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر پرسشهای فراوانمان به پایان نرسیده و همچنان خواستار رسیدگی دقیق و مجازاتِ غیر از اعدامِ عاملین این قتل وحشیانه هستیم.
فهرست کامل امضاکنندگان بیانیه را در اینجا ببینید.
#داریوش_مهرجویی
#وحیده_محمدی_فر
#مونا_مهرجویی
#مریم_مهرجویی
#صفا_مهرجویی
#نه_به_اعدام
#قاتل_در_میان_ماست
#بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در متن این بیانیه آمده است:
مریم، صفا و مونا مهرجویی عزیز،
شهامت شما را در «نه» گفتن به اعدام میستاییم و همراه شما مخالفتمان را با مجازات اعدام در همه شرایط اعلام میکنیم. همصدا با شما تکرار میکنیم که با پایان رسیدگی قضایی به فاجعه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر پرسشهای فراوانمان به پایان نرسیده و همچنان خواستار رسیدگی دقیق و مجازاتِ غیر از اعدامِ عاملین این قتل وحشیانه هستیم.
فهرست کامل امضاکنندگان بیانیه را در اینجا ببینید.
#داریوش_مهرجویی
#وحیده_محمدی_فر
#مونا_مهرجویی
#مریم_مهرجویی
#صفا_مهرجویی
#نه_به_اعدام
#قاتل_در_میان_ماست
#بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی محمودیان، زندانی سیاسی، که با جعفر پناهی همبند بود و نامش هم در تیتراژ فیلم «یک تصادف ساده» به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه آمده است، پیام تبریکی به شرح زیر برای جعفر پناهی، برنده جایزه نخل طلایی جشنواره کن فرانسه، نوشته است:
«وقتی یک روایتِ ساده، جهانی میشود
پیام تبریکی از زندان اوین
استاد پناهی عزیز
دریافت نخل طلا برای «یک تصادف ساده» فقط یک افتخار سینمایی نیست؛ پیروزی حقیقت است بر سانسور، مقاومت است در برابر خاموشی، و اثباتیست بر اینکه تصویر، حتی اگر در پستو ساخته شود، میتواند بر فراز جهان بدرخشد.
در روزهایی که هنوز در زندانم، این خبر برایم مثل روزنهای از نور بود در میان دیوارهای بسته. افتخار همکاری هرچند اندک با استاد بزرگی چون شما در این فیلم، یکی از ارزشمندترین تجربههای زندگیام بوده؛ روایتی که از دل شما در زندان آمد و حالا صدای کسانیست که خاموششان میخواهند.
استاد عزیز، تو فقط نخل طلا را نگرفتی، دل بسیاری از ما را هم بردی.
به تو، به تیم بینظیر فیلم، و به همه کسانی که هنوز ایمان دارند روایت انسان، حتی اگر ساده باشد، بیانتهاست—صمیمانه تبریک میگویم.
مهدی محمودیان
زندان اوین – ۳ خرداد ۱۴۰۴»
#جعفر_پناهی #مهدی_محمودیان #جشنواره_فیلم_کن #نخل_طلا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«وقتی یک روایتِ ساده، جهانی میشود
پیام تبریکی از زندان اوین
استاد پناهی عزیز
دریافت نخل طلا برای «یک تصادف ساده» فقط یک افتخار سینمایی نیست؛ پیروزی حقیقت است بر سانسور، مقاومت است در برابر خاموشی، و اثباتیست بر اینکه تصویر، حتی اگر در پستو ساخته شود، میتواند بر فراز جهان بدرخشد.
در روزهایی که هنوز در زندانم، این خبر برایم مثل روزنهای از نور بود در میان دیوارهای بسته. افتخار همکاری هرچند اندک با استاد بزرگی چون شما در این فیلم، یکی از ارزشمندترین تجربههای زندگیام بوده؛ روایتی که از دل شما در زندان آمد و حالا صدای کسانیست که خاموششان میخواهند.
استاد عزیز، تو فقط نخل طلا را نگرفتی، دل بسیاری از ما را هم بردی.
به تو، به تیم بینظیر فیلم، و به همه کسانی که هنوز ایمان دارند روایت انسان، حتی اگر ساده باشد، بیانتهاست—صمیمانه تبریک میگویم.
مهدی محمودیان
زندان اوین – ۳ خرداد ۱۴۰۴»
#جعفر_پناهی #مهدی_محمودیان #جشنواره_فیلم_کن #نخل_طلا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اعتصاب غذا و دارو توسط زندانی سیاسی مهوش (سایه) صیدال، در اعتراض به نقض حقوق درمانی
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، هفته گذشته نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت. اما در پی انتشار آن نامه با محدودیتهای تنبیهی از جمله ممنوعیت تماس و ممنوعالملاقات شدن مواجه شد.
او که دارای دکترای حقوق بینالملل است، در آن نامه به موارد نقض حقوق زندانیان اشاره کرده بود و حالا با انتشار نامهای دیگر از اعتصاب غذا و دارو در اعتراض به نقض حق درمان اطلاع داده است.
نامه سرگشاده شماره ۲ مهوش (سایه) صیدال
به:
مردم شریف ایران شورای حقوق بشر سازمان ملل، گزارشگران ویژه حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی حقوق بشری
موضوع: اعتصاب غذا و دارو توسط زندانی سیاسی مهوش (سایه) صیدال در اعتراض به نقض حقوق درمانی
اینجانب، مهوش (سایه) صیدال، دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در زندان اوین، به دلیل نقض مشخص حق دسترسی به درمان مناسب و تحمیل محدودیتهای تنبیهی از جمله ممنوعالملاقات و ممنوعالتماس، از تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴ وارد اعتصاب غذا و دارو شدهام.
چند روز پیش در بیانیهای رسمی مواردی از جمله نبود پزشک عمومی، محدودیت دسترسی به پزشکان متخصص، فرایندهای امنیتی و تحمیل هزینههای غیرقانونی درمان را مستند کردم، اما هیچ اقدامی صورت نگرفت و به جای آن، محدودیتهای بیشتری علیه من اعمال شد.
مطالبات من شامل:
رفع فوری ممنوعیتهای ارتباطی
تضمین دسترسی بدون تبعیض به خدمات درمانی
اصلاح ساختارهای درمانی زندان
پیگیری و نظارت بینالمللی بر وضعیت حقوق بشری زندانها
با آگاهی کامل از عواقب، مسئولیت هرگونه آسیب جسمی و روانی را متوجه مقامات جمهوری اسلامی ایران میدانم و از نهادهای بینالمللی درخواست رسیدگی فوری دارم.
با احترام و تعهدبه حقیقت
مهوش (سایه) صیدال
۵ خرداد ۱۴۰۴
To:
UN Human Rights Council, Special Rapporteurs, International Human Rights Organizations, and the Honorable People of Iran
Subject: Hunger and Medicine Strike by Political Prisoner Mahvash (Sayeh) Seydal in Protest of Healthcare Rights Violations
I, Mahvash (Sayeh) Seydal, PhD in International Law and political prisoner at Evin Prison, hereby declare that as of May 26, 2025, I have begun a hunger and medicine strike due to systemic violations of my right to adequate healthcare and punitive restrictions including visitation and phone bans.
A few days ago, I issued an official statement documenting the absence of general physicians, restricted access to specialists, security-imposed obstacles, and unlawful medical costs. Despite this, no corrective action was taken, and further punitive measures were imposed against me.
I address this message to the honorable people of Iran, international human rights bodies, and the global community.
My demands include:
Immediate lifting of communication bans
Guaranteed, non-discriminatory access to medical care
Reform of prison healthcare systems
International monitoring and investigation of human rights violations in Iranian prisons
Fully aware of the risks involved, I hold the Iranian authorities responsible for any harm to my health and call on all concerned parties to urgently act.
Respectfully,
Mahvash (Sayeh) Seydal
May 26, 2025
#سایه_صیدال #مهوش_صیدال #حق_درمان #حقوق_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، هفته گذشته نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت. اما در پی انتشار آن نامه با محدودیتهای تنبیهی از جمله ممنوعیت تماس و ممنوعالملاقات شدن مواجه شد.
او که دارای دکترای حقوق بینالملل است، در آن نامه به موارد نقض حقوق زندانیان اشاره کرده بود و حالا با انتشار نامهای دیگر از اعتصاب غذا و دارو در اعتراض به نقض حق درمان اطلاع داده است.
نامه سرگشاده شماره ۲ مهوش (سایه) صیدال
به:
مردم شریف ایران شورای حقوق بشر سازمان ملل، گزارشگران ویژه حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی حقوق بشری
موضوع: اعتصاب غذا و دارو توسط زندانی سیاسی مهوش (سایه) صیدال در اعتراض به نقض حقوق درمانی
اینجانب، مهوش (سایه) صیدال، دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در زندان اوین، به دلیل نقض مشخص حق دسترسی به درمان مناسب و تحمیل محدودیتهای تنبیهی از جمله ممنوعالملاقات و ممنوعالتماس، از تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴ وارد اعتصاب غذا و دارو شدهام.
چند روز پیش در بیانیهای رسمی مواردی از جمله نبود پزشک عمومی، محدودیت دسترسی به پزشکان متخصص، فرایندهای امنیتی و تحمیل هزینههای غیرقانونی درمان را مستند کردم، اما هیچ اقدامی صورت نگرفت و به جای آن، محدودیتهای بیشتری علیه من اعمال شد.
مطالبات من شامل:
رفع فوری ممنوعیتهای ارتباطی
تضمین دسترسی بدون تبعیض به خدمات درمانی
اصلاح ساختارهای درمانی زندان
پیگیری و نظارت بینالمللی بر وضعیت حقوق بشری زندانها
با آگاهی کامل از عواقب، مسئولیت هرگونه آسیب جسمی و روانی را متوجه مقامات جمهوری اسلامی ایران میدانم و از نهادهای بینالمللی درخواست رسیدگی فوری دارم.
با احترام و تعهدبه حقیقت
مهوش (سایه) صیدال
۵ خرداد ۱۴۰۴
To:
UN Human Rights Council, Special Rapporteurs, International Human Rights Organizations, and the Honorable People of Iran
Subject: Hunger and Medicine Strike by Political Prisoner Mahvash (Sayeh) Seydal in Protest of Healthcare Rights Violations
I, Mahvash (Sayeh) Seydal, PhD in International Law and political prisoner at Evin Prison, hereby declare that as of May 26, 2025, I have begun a hunger and medicine strike due to systemic violations of my right to adequate healthcare and punitive restrictions including visitation and phone bans.
A few days ago, I issued an official statement documenting the absence of general physicians, restricted access to specialists, security-imposed obstacles, and unlawful medical costs. Despite this, no corrective action was taken, and further punitive measures were imposed against me.
I address this message to the honorable people of Iran, international human rights bodies, and the global community.
My demands include:
Immediate lifting of communication bans
Guaranteed, non-discriminatory access to medical care
Reform of prison healthcare systems
International monitoring and investigation of human rights violations in Iranian prisons
Fully aware of the risks involved, I hold the Iranian authorities responsible for any harm to my health and call on all concerned parties to urgently act.
Respectfully,
Mahvash (Sayeh) Seydal
May 26, 2025
#سایه_صیدال #مهوش_صیدال #حق_درمان #حقوق_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با پیوستن زندان فردیس کرج به کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، این کارزار در هفتادمین هفته به ۴۵ زندان گسترش یافت
با نهایت تأسف و تأثر، ستاندن جان زندانیان در زندانهای استبداد حاکم نهتنها متوقف نشده، بلکه آمار این «جنون قتل حکومتیِ شهروندان زندانی» همچنان رو به افزایش است. دستگاه سرکوب ولایت فقیه در اردیبهشتماه بالغ بر ۱۷۰ تن از هموطنان زندانی را روانه کشتارگاهها با چوبههای دار کرد؛ آماری بیسابقه و هولناک که نشان میدهد هر ۹ ساعت، دو زندانی در ایران اعدام شدهاند. متأسفانه حدود ۱۹٪ از این اعدامها مربوط به هموطنان مظلوم بلوچ است که بهطور مضاعف مورد ستم و تبعیض قرار میگیرند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از همه دغدغهمندان حقوق بشر و کسانی که آرزوی ایرانی آزاد و برابر را دارند، صمیمانه درخواست میکند که در این روزها و سالهای دشوار، در کنار قربانیان ظلم بایستند. زیرا استبداد حاکم، با نقض حقوق دادرسی منصفانه و اجرای گسترده احکام اعدام، «حق حیات» اقلیتهای قومی، عقیدتی و... را پایمال میکند و با بیپروایی، هموطنان بلوچ، کُرد، عرب و زندانیان عقیدتی را به پای چوبههای دار میفرستد.
چه نیکو و بایسته است که دلسوزان ایران، بهویژه آنان که تریبونهای بینالمللی در اختیار دارند، فریاد «نه به اعدام» ملت ایران و «جنون آدمکشی حکومت» را به گوش جهانیان برسانند؛ زیرا این رفتار غیرانسانی حکومت دیکتاتوری نسبت به اقلیتها و مردم ایران، مصداق روشن «جنایت علیه بشریت» و نقض فاحش حقوق بشر است.
کاملاً روشن است که هر حکم اعدام در ایران، جنبهای سیاسی دارد و نه صرفاً مجازات یک متهم؛ چراکه هر متهم، قربانی ساختار فاسد و ناکارآمد حاکمیت است. در عین حال، در دستگاه قضایی و امنیتی حکومت، هیچگونه روند دادرسی عادلانه وجود ندارد. هدف اصلی این اعدامها، ایجاد رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از خیزشهای مردمی است؛ چراکه با تشدید بحرانها در کشور، سرکوب و اعدام نیز روندی صعودی یافتهاند.
از اینرو، «سکوت راه چاره نیست»؛ باید فریاد زد و علیه این ظلم و بیعدالتی بهپاخاست. همانطور که هفتههاست، شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، همراه با جوانان و مردم آزادیخواه، در برابر زندانها، سراسر کشور و حتی در شهرهای مختلف جهان، فریاد «نه به اعدام» سر داده و از کارزار حمایت کردهاند.
در همین راستا، در اقدامی خلاقانه، زنان زندانی عضو این کارزار در زندان اوین، هر سهشنبه همزمان با تجمع خانوادهها، گرد هم میآیند و شعار «نه به اعدام» سر میدهند.
این همبستگی درون و بیرون زندان ستودنی است، و شایسته است که شعار نه به اعدام در خیابانها و تجمعات اعتراضی اقشار مختلف طنینانداز شود.
مایه خرسندی است که اعلام کنیم این هفته نیز جمعی از زندانیان زندان فردیس کرج، در اعتراض به موج اعدامها، با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام همبستگی کرده و به اعتصاب غذا خواهند پیوست.
به این ترتیب، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در روز سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴، در هفته هفتادم، در ۴۵ زندان زیر، در قالب اعتصاب غذا ادامه خواهد یافت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین ،زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان) ،زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران و زندان فردیس کرج
هفته هفتادم
سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با نهایت تأسف و تأثر، ستاندن جان زندانیان در زندانهای استبداد حاکم نهتنها متوقف نشده، بلکه آمار این «جنون قتل حکومتیِ شهروندان زندانی» همچنان رو به افزایش است. دستگاه سرکوب ولایت فقیه در اردیبهشتماه بالغ بر ۱۷۰ تن از هموطنان زندانی را روانه کشتارگاهها با چوبههای دار کرد؛ آماری بیسابقه و هولناک که نشان میدهد هر ۹ ساعت، دو زندانی در ایران اعدام شدهاند. متأسفانه حدود ۱۹٪ از این اعدامها مربوط به هموطنان مظلوم بلوچ است که بهطور مضاعف مورد ستم و تبعیض قرار میگیرند.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از همه دغدغهمندان حقوق بشر و کسانی که آرزوی ایرانی آزاد و برابر را دارند، صمیمانه درخواست میکند که در این روزها و سالهای دشوار، در کنار قربانیان ظلم بایستند. زیرا استبداد حاکم، با نقض حقوق دادرسی منصفانه و اجرای گسترده احکام اعدام، «حق حیات» اقلیتهای قومی، عقیدتی و... را پایمال میکند و با بیپروایی، هموطنان بلوچ، کُرد، عرب و زندانیان عقیدتی را به پای چوبههای دار میفرستد.
چه نیکو و بایسته است که دلسوزان ایران، بهویژه آنان که تریبونهای بینالمللی در اختیار دارند، فریاد «نه به اعدام» ملت ایران و «جنون آدمکشی حکومت» را به گوش جهانیان برسانند؛ زیرا این رفتار غیرانسانی حکومت دیکتاتوری نسبت به اقلیتها و مردم ایران، مصداق روشن «جنایت علیه بشریت» و نقض فاحش حقوق بشر است.
کاملاً روشن است که هر حکم اعدام در ایران، جنبهای سیاسی دارد و نه صرفاً مجازات یک متهم؛ چراکه هر متهم، قربانی ساختار فاسد و ناکارآمد حاکمیت است. در عین حال، در دستگاه قضایی و امنیتی حکومت، هیچگونه روند دادرسی عادلانه وجود ندارد. هدف اصلی این اعدامها، ایجاد رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از خیزشهای مردمی است؛ چراکه با تشدید بحرانها در کشور، سرکوب و اعدام نیز روندی صعودی یافتهاند.
از اینرو، «سکوت راه چاره نیست»؛ باید فریاد زد و علیه این ظلم و بیعدالتی بهپاخاست. همانطور که هفتههاست، شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام، همراه با جوانان و مردم آزادیخواه، در برابر زندانها، سراسر کشور و حتی در شهرهای مختلف جهان، فریاد «نه به اعدام» سر داده و از کارزار حمایت کردهاند.
در همین راستا، در اقدامی خلاقانه، زنان زندانی عضو این کارزار در زندان اوین، هر سهشنبه همزمان با تجمع خانوادهها، گرد هم میآیند و شعار «نه به اعدام» سر میدهند.
این همبستگی درون و بیرون زندان ستودنی است، و شایسته است که شعار نه به اعدام در خیابانها و تجمعات اعتراضی اقشار مختلف طنینانداز شود.
مایه خرسندی است که اعلام کنیم این هفته نیز جمعی از زندانیان زندان فردیس کرج، در اعتراض به موج اعدامها، با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام همبستگی کرده و به اعتصاب غذا خواهند پیوست.
به این ترتیب، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در روز سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴، در هفته هفتادم، در ۴۵ زندان زیر، در قالب اعتصاب غذا ادامه خواهد یافت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین ،زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان) ،زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان کامیاران و زندان فردیس کرج
هفته هفتادم
سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تداوم پروندهسازی علیه احمدرضا حائری در آغاز سومین سال حبس؛ اعتراض به اعدام محسن لنگرنشین، بهانهی پنجمین پرونده
چند روز پیش، برای پنجمینبار، احمدرضا حائری را به دادسرای انقلاب احضار کردند؛ اینبار به جرم اعتراض به حکم اعدام محسن لنگرنشین.
متنی که میخوانید، نوشتهای است تلخ، آمیخته با طنزی سیاه از احمدرضا. لحنی که کمتر از او سراغ داریم. شاید همین تغییر سبک، نشانهای باشد از شدتگرفتن فشارها و باری که این روزها بر دوش او سنگینی میکند.
🟥🟥🟥
آقایان صاحب مملکت!
شما که ما را زندانی کردهاید تا چرخهای «پیشرفت کشور» بیوقفه بچرخد، خودتان خسته نشدهاید از این بازی؟ احضارهای بیپایان، پروندههای پشت پرونده، آن هم بدون کمترین ملاحظهی قانونی؟ در دو سال گذشته، چهار پرونده با شکایت سازمان زندانها برایم ساختید. حالا هم پنجمین!
البته واضح است همهی دادسراها مثل ناحیه ۳۳ نیستند که ضابطانِ خوشخطوخال آنجا کیفرخواست بنویسند و بازپرس فقط امضا کند! گاهی هم پیدا میشود بازپرسی در شعبه یک ناحیه یک کرج که مثل یکی از پروندههای پیشینتان، منع تعقیب صادر میکند.
شما که راهوچاه را خوب بلدید: همانطور که سال ۹۹، بدون هیچ درخواست من، شکایت سازمان زندانها را از قعر کشوی بایگانی بیرون کشیدید و ۹۱ روز حکم گرفتید و بعد، بیدرخواست من، پرونده را برای «ادغام» فرستادید شعبه ۳۶، تا بیست ماه به حکمم اضافه کنید!
حالا که خیالتان راحت است تا دو سال دیگر آزاد نمیشوم و خدای نکرده مزاحم شتاب حرکتتان به سوی قلههای توسعهی اسلامی نمیشوم، این یکی دیگر برای چیست؟ تازهترین پروندهسازی را هم بدون مقدمه، بیهیچ توضیح، فرستادید شعبه ۱۳ بازپرسی.
آخر چند خط نوشتن من چه لطمهای به روند مقدستان وارد کرده؟ من بارها به زندانیان و خانوادههایشان گفتهام: «حرف بازجوها و وکلای تسخیری را گوش ندهید، سکوت نکنید». بازجو میخواهد حکم سنگین بگیرد، اگر اعدام باشد چه بهتر! پیشرفت شغلیاش تضمین میشود. نتیجه؟ سکوت زندانی و خانوادهاش، تا پای چوبه دار. فقط با این جملهی آشنا: «پروندهی پسرتان چیزی نیست، نهایت پنج سال! فقط رسانهای نکنید تا کار خرابتر نشود.»
و حالا… هفتادمین هفتهی کارزار سهشنبههای «نه به اعدام» گذشته و ما ماندهایم، با انسانی در آستانهی مرگ، که حتی تصویری هم از او منتشر نشده.
آقایان صاحب مملکت!
تاریخ این پنجمین پرونده مربوط به امسال است و مطابق گفتهی غیررسمی مأمورانتان، دلیلش اعتراض به حکم اعدام محسن لنگرنشین بوده. این شوخی بیمزه را تا کی ادامه میدهید؟ ما که زندانیایم و خودتان هم در بازجوییها گفتهاید تا اراده نکنید، آزاد نخواهیم شد. پس این پروندهسازیهای پیدرپی دیگر چه فایدهای دارد؟ پنج پرونده در دو سال؟
راستی، دوستی میگفت: «شوخی، در دل سرکوب، ابزار دفاع است.»
در پایان، اجازه دهید بخشی از اطلاعیهی زندان دربارهی لباسهایی که خانوادهها میتوانند برای عزیزانشان بیاورند را با شما در میان بگذارم. گوشهای از طنز نهفته در بوروکراسی شما همینجاست:
«… البسه باید بدون هرگونه نقش، عکس، آرم، علائم غیرمجاز باشد؛ از جمله: نقوش انسان، حیوانات، اسکلت، تاج، اعداد انگلیسی بزرگ…»
نویسندگان این اطلاعیه انگار خود سر شوخی را باز کردهاند! پرسشی ساده اینجا مطرح میشود: اگر اسکلت، تاج، و اعداد انگلیسی بزرگ ممنوعاند، یعنی اسکلت کوچک، عمامه، و اعداد انگلیسی کوچک مجاز هستند؟ دستکم این ابهام را روشن کنید، تا اگر لباسی برای ما آوردند، با تشخیص شما، به جرم «عدد بزرگ» مجازات تازهای در راه نباشد!
و راستی، آقایان صاحب مملکت!
مدتی پیش، از یکی از مقامات غیرقضایی شنیدم که «به دادستانها پیشنهاد شده در ماههای حرام، اجرای احکام اعدام متوقف شود. شاید فرصتی باشد برای توقف برخی احکام.»
حالا لطفاً به همان دادستانها بگویید: «از خیر آن پیشنهاد گذشتیم؛ فقط لطفاً اجرای احکام را سریعتر، قبل از شروع ماههای حرام انجام دهید!» چون بهنظر میرسد نهتنها اعدامها در این ماهها متوقف نشده، بلکه حتی شدت هم گرفته است.
ما را به خیر شما امیدی نیست…
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
در یکی از هزاران روزی که شما زندانیان را برای اعدام به انفرادی میبرید…
شاید ششم بهمن ۱۴۰۴
#احمدرضا_حائری #بیانیه #محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند روز پیش، برای پنجمینبار، احمدرضا حائری را به دادسرای انقلاب احضار کردند؛ اینبار به جرم اعتراض به حکم اعدام محسن لنگرنشین.
متنی که میخوانید، نوشتهای است تلخ، آمیخته با طنزی سیاه از احمدرضا. لحنی که کمتر از او سراغ داریم. شاید همین تغییر سبک، نشانهای باشد از شدتگرفتن فشارها و باری که این روزها بر دوش او سنگینی میکند.
🟥🟥🟥
آقایان صاحب مملکت!
شما که ما را زندانی کردهاید تا چرخهای «پیشرفت کشور» بیوقفه بچرخد، خودتان خسته نشدهاید از این بازی؟ احضارهای بیپایان، پروندههای پشت پرونده، آن هم بدون کمترین ملاحظهی قانونی؟ در دو سال گذشته، چهار پرونده با شکایت سازمان زندانها برایم ساختید. حالا هم پنجمین!
البته واضح است همهی دادسراها مثل ناحیه ۳۳ نیستند که ضابطانِ خوشخطوخال آنجا کیفرخواست بنویسند و بازپرس فقط امضا کند! گاهی هم پیدا میشود بازپرسی در شعبه یک ناحیه یک کرج که مثل یکی از پروندههای پیشینتان، منع تعقیب صادر میکند.
شما که راهوچاه را خوب بلدید: همانطور که سال ۹۹، بدون هیچ درخواست من، شکایت سازمان زندانها را از قعر کشوی بایگانی بیرون کشیدید و ۹۱ روز حکم گرفتید و بعد، بیدرخواست من، پرونده را برای «ادغام» فرستادید شعبه ۳۶، تا بیست ماه به حکمم اضافه کنید!
حالا که خیالتان راحت است تا دو سال دیگر آزاد نمیشوم و خدای نکرده مزاحم شتاب حرکتتان به سوی قلههای توسعهی اسلامی نمیشوم، این یکی دیگر برای چیست؟ تازهترین پروندهسازی را هم بدون مقدمه، بیهیچ توضیح، فرستادید شعبه ۱۳ بازپرسی.
آخر چند خط نوشتن من چه لطمهای به روند مقدستان وارد کرده؟ من بارها به زندانیان و خانوادههایشان گفتهام: «حرف بازجوها و وکلای تسخیری را گوش ندهید، سکوت نکنید». بازجو میخواهد حکم سنگین بگیرد، اگر اعدام باشد چه بهتر! پیشرفت شغلیاش تضمین میشود. نتیجه؟ سکوت زندانی و خانوادهاش، تا پای چوبه دار. فقط با این جملهی آشنا: «پروندهی پسرتان چیزی نیست، نهایت پنج سال! فقط رسانهای نکنید تا کار خرابتر نشود.»
و حالا… هفتادمین هفتهی کارزار سهشنبههای «نه به اعدام» گذشته و ما ماندهایم، با انسانی در آستانهی مرگ، که حتی تصویری هم از او منتشر نشده.
آقایان صاحب مملکت!
تاریخ این پنجمین پرونده مربوط به امسال است و مطابق گفتهی غیررسمی مأمورانتان، دلیلش اعتراض به حکم اعدام محسن لنگرنشین بوده. این شوخی بیمزه را تا کی ادامه میدهید؟ ما که زندانیایم و خودتان هم در بازجوییها گفتهاید تا اراده نکنید، آزاد نخواهیم شد. پس این پروندهسازیهای پیدرپی دیگر چه فایدهای دارد؟ پنج پرونده در دو سال؟
راستی، دوستی میگفت: «شوخی، در دل سرکوب، ابزار دفاع است.»
در پایان، اجازه دهید بخشی از اطلاعیهی زندان دربارهی لباسهایی که خانوادهها میتوانند برای عزیزانشان بیاورند را با شما در میان بگذارم. گوشهای از طنز نهفته در بوروکراسی شما همینجاست:
«… البسه باید بدون هرگونه نقش، عکس، آرم، علائم غیرمجاز باشد؛ از جمله: نقوش انسان، حیوانات، اسکلت، تاج، اعداد انگلیسی بزرگ…»
نویسندگان این اطلاعیه انگار خود سر شوخی را باز کردهاند! پرسشی ساده اینجا مطرح میشود: اگر اسکلت، تاج، و اعداد انگلیسی بزرگ ممنوعاند، یعنی اسکلت کوچک، عمامه، و اعداد انگلیسی کوچک مجاز هستند؟ دستکم این ابهام را روشن کنید، تا اگر لباسی برای ما آوردند، با تشخیص شما، به جرم «عدد بزرگ» مجازات تازهای در راه نباشد!
و راستی، آقایان صاحب مملکت!
مدتی پیش، از یکی از مقامات غیرقضایی شنیدم که «به دادستانها پیشنهاد شده در ماههای حرام، اجرای احکام اعدام متوقف شود. شاید فرصتی باشد برای توقف برخی احکام.»
حالا لطفاً به همان دادستانها بگویید: «از خیر آن پیشنهاد گذشتیم؛ فقط لطفاً اجرای احکام را سریعتر، قبل از شروع ماههای حرام انجام دهید!» چون بهنظر میرسد نهتنها اعدامها در این ماهها متوقف نشده، بلکه حتی شدت هم گرفته است.
ما را به خیر شما امیدی نیست…
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
در یکی از هزاران روزی که شما زندانیان را برای اعدام به انفرادی میبرید…
شاید ششم بهمن ۱۴۰۴
#احمدرضا_حائری #بیانیه #محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کمال جعفری یزدی از درون زندان وکیلآباد مشهد:
از اعتصاب کامیونداران حمایت میکنم
کمال جعفری یزدی، جانباز جنگ، آزاده و زندانی سیاسی، محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، در پیامی از اعتصاب کامیونداران حمایت کرده است:
«من از اعتصاب کامیونداران حمایت میکنم. وقتی یک نظام سیاسی ناکارآمد میشود، هیچ صنفی خوشحال و راضی نیست، مگر رانتخواران رژیم؛ همانها که از تحریمها، فیلترینگ، انحصار و فساد، سودهای کلان میبرند. واقعاً امروز میشود حتی یک صنف را پیدا کرد که راضی باشد؟»
او تأکید کرده:
«تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سر کار است، نه از رشد اقتصادی خبری هست، نه از رونق کسبوکار. این نظام با ریشههای فساد ساختاری، فقط یک اقلیت را سیر میکند و اکثریت را به خاک مینشاند.»
جعفری یزدی، که خود از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ و از جمله چهرههای استوار عدالتخواهی در ایران است، در ادامه گفته:
«نظامی که ایدههای خطرناک "صدور انقلاب" به جهان را دنبال میکند، اگر به انرژی هستهای مسلح شود، نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای منطقه و جهان خطرناک خواهد بود. پیش از آنکه انرژی هستهای حق مسلم ما باشد، آزادیهای فردی، حقوق بشر و دموکراسی، حق مسلم ماست.»
کمال جعفری یزدی، که خود زخمخوردهی جنگ است و اکنون با آسیبهای جسمی و روحی ناشی از زندان درگیر است، اما هنوز آزادی را فریاد میزنند.
ایشان این روزها از دیسک کمر، دیسک گردن، و بیماری گوارشی به شدت در رنج است.
صدای او را بشنویم. صدای کامیوندار، کارگر، معلم، دانشجو و همهی آنهایی که در این نظام، سهمی جز رنج ندارند.
#بیانیه #کمال_جعفری_یزدی #اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از اعتصاب کامیونداران حمایت میکنم
کمال جعفری یزدی، جانباز جنگ، آزاده و زندانی سیاسی، محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، در پیامی از اعتصاب کامیونداران حمایت کرده است:
«من از اعتصاب کامیونداران حمایت میکنم. وقتی یک نظام سیاسی ناکارآمد میشود، هیچ صنفی خوشحال و راضی نیست، مگر رانتخواران رژیم؛ همانها که از تحریمها، فیلترینگ، انحصار و فساد، سودهای کلان میبرند. واقعاً امروز میشود حتی یک صنف را پیدا کرد که راضی باشد؟»
او تأکید کرده:
«تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سر کار است، نه از رشد اقتصادی خبری هست، نه از رونق کسبوکار. این نظام با ریشههای فساد ساختاری، فقط یک اقلیت را سیر میکند و اکثریت را به خاک مینشاند.»
جعفری یزدی، که خود از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ و از جمله چهرههای استوار عدالتخواهی در ایران است، در ادامه گفته:
«نظامی که ایدههای خطرناک "صدور انقلاب" به جهان را دنبال میکند، اگر به انرژی هستهای مسلح شود، نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای منطقه و جهان خطرناک خواهد بود. پیش از آنکه انرژی هستهای حق مسلم ما باشد، آزادیهای فردی، حقوق بشر و دموکراسی، حق مسلم ماست.»
کمال جعفری یزدی، که خود زخمخوردهی جنگ است و اکنون با آسیبهای جسمی و روحی ناشی از زندان درگیر است، اما هنوز آزادی را فریاد میزنند.
ایشان این روزها از دیسک کمر، دیسک گردن، و بیماری گوارشی به شدت در رنج است.
صدای او را بشنویم. صدای کامیوندار، کارگر، معلم، دانشجو و همهی آنهایی که در این نظام، سهمی جز رنج ندارند.
#بیانیه #کمال_جعفری_یزدی #اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از فرهاد حافظی با دکلمه وحید سرخ گل، دو زندانی سیاسی زندان اوین به دست ما رسیده است که تقدیم میکنیم.
بوی خون دارد نفسهای شما
فتنهها میجوشد از نای شما
خاک آباد وطن ویرانه کرد
از همان اول قدمهای شما
حسرت دیروز در امروزتان
بدتر از امروز فردای شما
زوزه گهاتان حامل پیغام مرگ
طالع نحس است آوای شما
نان به خون این خلایق میزنید
رد خون بر روی لبهای شما
ظاهرا زاهد ولی نا پارسا
نیست جز تزویر معنای شما
کاسبیتان با عزای مردم است
رنگ ماتم هست کالای شما
خستهایم از وعده پوچ بهشت
ما نمیخواهیم رویای شما
زندگیمان را جهنم کردهاید
درد میروید ز دنیای شما
شاخههای پیچک هرز فساد
در تمام زیر و بالای شما
تار موی دختران میهنم
مایه تحریک نرهای شما
روح بیمار شما غرق هوس
هرزگی در آن نظرهای شما
خون این مردم به خشم آید به جوش
از وقاحت در سخنهای شما
ثروت این سرزمین بازیچهی
عشق و حال کره خرهای شما
زندگی مانند شاهان قجر
در محیط پشت درهای شما
خون مردم جای نان آوردهاند
بر سر سفره پدرهای شما
تشنه خونید و لبریز جنون
ریشهاش در کودکیهای شما
جز جنون و شهوت ویرانگی
نیست چیزی توی سرهای شما
در همه عالم ندیده هیچکس
ظالمی هم سنگ و هم پای شما
بعدها آیندگان حیران شوند
از وجود چون معمای شما
با شما میهن شده ماتم سرا
پای هر دردیست امضای شما
نیست موجودی چنین اهریمنی
در همه تاریخ همتای شما
توله عفریته زشت شبید
جز سیاهی نیست مبنای شما
نزدتان ابلیس شاگردی کند
تا بیاموزد دغلهای شما
سالها در راه تولید هراس
چوبههای دار فتوای شما
جبر تاریخ است و ظالم رفتنیست
بی ثمر باشد تقلای شما
پای ایران ملتش خون داده است
تا ببرد از وطن پای شما
عاقبت این ملت لبریز خشم
می دهد حق عمل گهای شما
فصل نو آید دوباره خاکمان
میشود اباد منهای شما
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #بیانیه #شعر #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بوی خون دارد نفسهای شما
فتنهها میجوشد از نای شما
خاک آباد وطن ویرانه کرد
از همان اول قدمهای شما
حسرت دیروز در امروزتان
بدتر از امروز فردای شما
زوزه گهاتان حامل پیغام مرگ
طالع نحس است آوای شما
نان به خون این خلایق میزنید
رد خون بر روی لبهای شما
ظاهرا زاهد ولی نا پارسا
نیست جز تزویر معنای شما
کاسبیتان با عزای مردم است
رنگ ماتم هست کالای شما
خستهایم از وعده پوچ بهشت
ما نمیخواهیم رویای شما
زندگیمان را جهنم کردهاید
درد میروید ز دنیای شما
شاخههای پیچک هرز فساد
در تمام زیر و بالای شما
تار موی دختران میهنم
مایه تحریک نرهای شما
روح بیمار شما غرق هوس
هرزگی در آن نظرهای شما
خون این مردم به خشم آید به جوش
از وقاحت در سخنهای شما
ثروت این سرزمین بازیچهی
عشق و حال کره خرهای شما
زندگی مانند شاهان قجر
در محیط پشت درهای شما
خون مردم جای نان آوردهاند
بر سر سفره پدرهای شما
تشنه خونید و لبریز جنون
ریشهاش در کودکیهای شما
جز جنون و شهوت ویرانگی
نیست چیزی توی سرهای شما
در همه عالم ندیده هیچکس
ظالمی هم سنگ و هم پای شما
بعدها آیندگان حیران شوند
از وجود چون معمای شما
با شما میهن شده ماتم سرا
پای هر دردیست امضای شما
نیست موجودی چنین اهریمنی
در همه تاریخ همتای شما
توله عفریته زشت شبید
جز سیاهی نیست مبنای شما
نزدتان ابلیس شاگردی کند
تا بیاموزد دغلهای شما
سالها در راه تولید هراس
چوبههای دار فتوای شما
جبر تاریخ است و ظالم رفتنیست
بی ثمر باشد تقلای شما
پای ایران ملتش خون داده است
تا ببرد از وطن پای شما
عاقبت این ملت لبریز خشم
می دهد حق عمل گهای شما
فصل نو آید دوباره خاکمان
میشود اباد منهای شما
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #بیانیه #شعر #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه مشترک چهار تشکلهای مستقل در حمایت از اعتصاب سراسری کامیونداران منتشر شد
در پی اعتصاب سراسری و گسترده کامیونداران و رانندگان خودروهای سنگین در بیش از ۱۴۱ شهر کشور، چهار تشکل مستقل کارگری با انتشار بیانیهای مشترک، حمایت قاطع خود را از این حرکت اعتراضی اعلام کردند. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، گروه اتحاد بازنشستگان، و کارگران بازنشسته خوزستان به همراه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری با اشاره به شرایط طاقتفرسا و مطالبات بهحق کامیونداران، خواستار رسیدگی فوری به مشکلات این قشر زحمتکش شدند.
در این بیانیه آمده است که اعتصاب اخیر تنها محدود به رانندگان کامیون نبوده و بخشهایی مانند نیسانداران و تانکرداران نیز به آن پیوستهاند. خواستههای اعتصابیون شامل افزایش نرخ کرایهها، پرداخت بهموقع کرایه بار، حل بحران سوخت، کاهش هزینههای تعمیرات و قطعات، تأمین امنیت جادهای، اصلاح بیمههای تحمیلی و حذف واسطهگریهای استثماری است.
تشکلهای امضاکننده همچنین نسبت به برخوردهای خشونتبار با اعتصابیون و بازداشت دستکم ۱۵ راننده اعتراض کرده و خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط آنان شدند. در بخش دیگری از بیانیه، با اشاره به حادثه فاجعهبار بندر رجایی بندرعباس، از بیتوجهی مسئولان به جان و معیشت کارگران انتقاد شده است.
نویسندگان بیانیه تأکید دارند که این اعتصاب، بازتابی از درد مشترک اقشار مختلف زحمتکش جامعه است که سالها زیر بار استثمار و تبعیض زندگی کردهاند و اکنون زمان آن رسیده تا با اتحاد، سرنوشت خود را در دست بگیرند.
در بخشی از این بیانیه آمده:
«اتحاد و همبستگی و حمایتگری بخشهای مختلف اقشار زحمتکش و جنبشهای مترقی جاری جامعه با اعتصاب کامیونداران و رانندگان نشاندهنده پیوند خواستهای اکثریت زحمتکش تحت ستم، استثمار و تبعیض علیه مشتی اقلیت برخوردار زالوصفت است که رمقی در جانهای فرسوده از کار و نانی بر سفره خانوادهها باقی نگذاشتهاند.
آنجا که جان و مال رانندگان در فاجعه آفرینی اسکله رجایی بندرعباس سوخت و دود شد و صدها خانوار نانآور خود را از دست دادند و یا هنوز سرگردان و ماتم زده دنبال اجساد عزیزان مفقودشده خود، آوارها را میکاوند و باز هم هیچ مسئولی پاسخی برای کشتار کارگران نمیدهد.
هیچ نیرو و ارادهای جز اتحاد حمایت گرانه خودمان برای تغییر این بساط نکبت بار و ننگین کنونی، وجود ندارد.
ما در آغاز راهیم و باید برای تغییر سرنوشت خود پشتیبان و حمایتگر هم باشیم.»
#اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در پی اعتصاب سراسری و گسترده کامیونداران و رانندگان خودروهای سنگین در بیش از ۱۴۱ شهر کشور، چهار تشکل مستقل کارگری با انتشار بیانیهای مشترک، حمایت قاطع خود را از این حرکت اعتراضی اعلام کردند. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، گروه اتحاد بازنشستگان، و کارگران بازنشسته خوزستان به همراه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری با اشاره به شرایط طاقتفرسا و مطالبات بهحق کامیونداران، خواستار رسیدگی فوری به مشکلات این قشر زحمتکش شدند.
در این بیانیه آمده است که اعتصاب اخیر تنها محدود به رانندگان کامیون نبوده و بخشهایی مانند نیسانداران و تانکرداران نیز به آن پیوستهاند. خواستههای اعتصابیون شامل افزایش نرخ کرایهها، پرداخت بهموقع کرایه بار، حل بحران سوخت، کاهش هزینههای تعمیرات و قطعات، تأمین امنیت جادهای، اصلاح بیمههای تحمیلی و حذف واسطهگریهای استثماری است.
تشکلهای امضاکننده همچنین نسبت به برخوردهای خشونتبار با اعتصابیون و بازداشت دستکم ۱۵ راننده اعتراض کرده و خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط آنان شدند. در بخش دیگری از بیانیه، با اشاره به حادثه فاجعهبار بندر رجایی بندرعباس، از بیتوجهی مسئولان به جان و معیشت کارگران انتقاد شده است.
نویسندگان بیانیه تأکید دارند که این اعتصاب، بازتابی از درد مشترک اقشار مختلف زحمتکش جامعه است که سالها زیر بار استثمار و تبعیض زندگی کردهاند و اکنون زمان آن رسیده تا با اتحاد، سرنوشت خود را در دست بگیرند.
در بخشی از این بیانیه آمده:
«اتحاد و همبستگی و حمایتگری بخشهای مختلف اقشار زحمتکش و جنبشهای مترقی جاری جامعه با اعتصاب کامیونداران و رانندگان نشاندهنده پیوند خواستهای اکثریت زحمتکش تحت ستم، استثمار و تبعیض علیه مشتی اقلیت برخوردار زالوصفت است که رمقی در جانهای فرسوده از کار و نانی بر سفره خانوادهها باقی نگذاشتهاند.
آنجا که جان و مال رانندگان در فاجعه آفرینی اسکله رجایی بندرعباس سوخت و دود شد و صدها خانوار نانآور خود را از دست دادند و یا هنوز سرگردان و ماتم زده دنبال اجساد عزیزان مفقودشده خود، آوارها را میکاوند و باز هم هیچ مسئولی پاسخی برای کشتار کارگران نمیدهد.
هیچ نیرو و ارادهای جز اتحاد حمایت گرانه خودمان برای تغییر این بساط نکبت بار و ننگین کنونی، وجود ندارد.
ما در آغاز راهیم و باید برای تغییر سرنوشت خود پشتیبان و حمایتگر هم باشیم.»
#اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدیراغب، زندانی سیاسی، در بیانیهای که از زندان منتشر کرد، از اعتصاب سراسری کامیونداران حمایت کرد.
او که از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفر است، از درون زندان به اعتصابکنندگان و مردم ایران پیام داد:
«ما همراه و حامی مردم ایران هستیم. با اعدام و زندان میخواهند مردم را وادار به خاموشی کنند.»
این فعال مدنی حتی در زندان هم از اعتصاب کامیونداران حمایت کرده و بیتفاوت نبوده است.
شما همراهان در حمایت از اعتصاب کامیونداران و اعتراضات سراسری در ایران چه اقداماتی انجام دادهاید؟
#بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصاب_کامیونداران
@Tavaana_TavaanaTech
او که از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفر است، از درون زندان به اعتصابکنندگان و مردم ایران پیام داد:
«ما همراه و حامی مردم ایران هستیم. با اعدام و زندان میخواهند مردم را وادار به خاموشی کنند.»
این فعال مدنی حتی در زندان هم از اعتصاب کامیونداران حمایت کرده و بیتفاوت نبوده است.
شما همراهان در حمایت از اعتصاب کامیونداران و اعتراضات سراسری در ایران چه اقداماتی انجام دادهاید؟
#بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #اعتصاب_کامیونداران
@Tavaana_TavaanaTech
پیام عباس واحدیان شاهرودی از زندان وکیلآباد مشهد
در حمایت از اعتصاب کامیونداران شریف ایران
مردم آزاده و ستمدیده ایران،
در دل دیوارهای بلند و سرد زندان وکیلآباد، قلب من با تکتک شما میتپد؛ بهویژه این روزها با کامیونداران شریف، زحمتکش و آگاه که با اعتصاب و ایستادگیشان، بذر امید را در دل این خاک خسته میکارند.
از صمیم قلبم، به نمایندگی از میلیونها انسان به بند کشیده در سراسر این سرزمین، از این حرکت بزرگ و شجاعانه کامیونداران تشکر میکنم. آنها نهتنها برای حقوق صنفی خود، بلکه برای کرامت جمعی ما ایستادهاند.
بر این باورم که این اعتصاب، فرصتی کمنظیر است تا مردم ایران ـ از کارگران و معلمان گرفته تا بازاریان، دانشجویان، هنرمندان، بازنشستگان و حتی سربازان ـ به آن بپیوندند و نشان دهند که هنوز هم میتوان با همبستگی، کمر ستم را شکست.
بیایید پشت این خیزش بایستیم. حمایت از کامیونداران، حمایت از خواست عدالتخواهی، آزادی و نان است.
باشد که آیندهای روشن و آزاد از دل همین اتحاد سر برآورد.
عباس واحدیان شاهرودی
زندان وکیلآباد مشهد
از امضاکنندگان بیانیه ۱۴
خرداد ۱۴۰۴
.
#بیانیه #عباس_واحدیان_شاهرودی #اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در حمایت از اعتصاب کامیونداران شریف ایران
مردم آزاده و ستمدیده ایران،
در دل دیوارهای بلند و سرد زندان وکیلآباد، قلب من با تکتک شما میتپد؛ بهویژه این روزها با کامیونداران شریف، زحمتکش و آگاه که با اعتصاب و ایستادگیشان، بذر امید را در دل این خاک خسته میکارند.
از صمیم قلبم، به نمایندگی از میلیونها انسان به بند کشیده در سراسر این سرزمین، از این حرکت بزرگ و شجاعانه کامیونداران تشکر میکنم. آنها نهتنها برای حقوق صنفی خود، بلکه برای کرامت جمعی ما ایستادهاند.
بر این باورم که این اعتصاب، فرصتی کمنظیر است تا مردم ایران ـ از کارگران و معلمان گرفته تا بازاریان، دانشجویان، هنرمندان، بازنشستگان و حتی سربازان ـ به آن بپیوندند و نشان دهند که هنوز هم میتوان با همبستگی، کمر ستم را شکست.
بیایید پشت این خیزش بایستیم. حمایت از کامیونداران، حمایت از خواست عدالتخواهی، آزادی و نان است.
باشد که آیندهای روشن و آزاد از دل همین اتحاد سر برآورد.
عباس واحدیان شاهرودی
زندان وکیلآباد مشهد
از امضاکنندگان بیانیه ۱۴
خرداد ۱۴۰۴
.
#بیانیه #عباس_واحدیان_شاهرودی #اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در حمایت از اعتصابات کامیونداران
در طول نزدیک به نیم قرن حاکمیت جمهوری اسلامی بر این سرزمین ، هر روز شاهد افزایش فشارهای اقتصادی بر اقشار آسیب پذیر اجتماعی بویژه کارگران، معلمان و بازنشستگان بودهایم. به طوریکه در شرایط کنونی اکثریت آنها بنا بر آمارهای رسمی زیر خط فقر مشغول گذران زندگی خود هستند.
زیستی طاقتفرسا که به مرگ تدریجی تبدیل شده است و بویژه در طول یک دهه گذشته در نتیجه افزایش فشارهای اقتصادی که تحریمهای بین المللی، که خود محصول سیاستهای حاکمیتی است، یکی از دلایل آن بوده است، به مرز بحران رسیده است.
افزایش آمارهای خودکشی، قتل های خانوادگی، رشد تصاعدی بزهکاری های اجتماعی، آمار وحشتناک کودکان بازمانده از تحصیل، مهاجرت وسیع جوانان و نخبگان دانشگاهی و ...همگی نشان هایی از این بحران هستند.
از طرف دیگر پاسخ حاکمیت و نیروهای امنیتیاش، به هرگونه تشکلیابی و اعتراضات مسالمتآمیز صنفی و مدن ، سرکوب، پروندهسازی و فشارهای امنیتی است.
نمونه روشن آن بازداشت و صدور حبسهای طولانی برای دهها فعال کارگری، فعال صنفی معلمان و فعالان بازنشستگی، در طول سالهای اخیر است.
در چنین شرایطی است که در طول هفته جاری شاهد اعتصابات کامیونداران در سراسر کشور برای پیگیری حقوق صنفیشان هستیم.
مطالبهگری مسالمتآمیزی که واکنشی است به افزایش فشارهای هر چه بیشتر اقتصادی و معیشتی بر زندگی این عزیزان زحمتکش که از طرف حاکمیت کانالیزه میشود.
اعتراض به کاهش سهمیه گازوئیل، افزایش نرخ بیمه تامین اجتماعی، عدم افزایش دستمزد و کرایه حمل بار متناسب با تورم حاکم بر اقتصاد و فقدان ایمنی های لازم شغلی و بویژه توجه به مسیرهای حمل و نقل فرسوده بخشی از مطالبات به حق کامیونداران بوده است که با وجود پیگیری های متعدد از طرف حاکمیت پاسخی شایسته دریافت نکرده است.
حال که کامیونداران از سر استیصال دست به اعتصاب گسترده در سراسر کشور زده اند ، پاسخ حاکمیت نه چاره جویی و ارائه راه حل مناسب که بکارگیری امکانات حمل و نقل نیروی نظامی همچون سپاه برای شکستن اعتصابات و تلاش در جهت ارعاب و بازداشت تعدادی از پیشگامان این اعتصاب سراسری بوده است .این همان الگوی ثابتی است که در همه این سال ها در برخورد با اعتراضات مسالمت آمیز صنفی و مدنی اقشار مختلف اجتماعی به کار رفته است.
ما به عنوان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، که در طول بیش از دو دهه فعالیت صنفی و مدنی، بارها متحمل هزینه های فراوان در پیگیری مطالبات به حق خود شده ایم، خود را همدرد و هم سرنوشت اقشار مختلف اجتماعی بویژه کارگران حوزه حمل و نقل دانسته و از اعتصابات آنها حمایت میکنیم.
از نظر ما تنها مسیر صحیح پیگیری و قابل تحقق این مطالبات گسترده، پیوند جنبشهای مطالبهگری است و مطالبات هیچ قشری خارج از این اتحاد سرنوشت ساز دست یافتنی نیست.
ما به حاکمیت هشدار میدهیم، که این الگوی تکراری سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز صنفی و مدنی، نمیتواند برای همیشه تداوم یابد و خواهان پاسخ شایسته به مطالبات به حق کامیونداران و آزادی اعتصاب کنندگان بازداشتی هستیم.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
لازم به ذکر است، کانونهای صنفی معلمان و فرهنگیان هرسین، فارس، اسلامآباد غرب، کرمانشاه، تهران و اسلامشهر نیز در بیانیههایی جداگانه حمایت خود از اعتصاب کامیونداران را اعلام کردند.
متن ابن بیانیهها در کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان موجود است.
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
#اعتصاب_کامیونداران #اعتصابات_سراسری #بیانیه #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در طول نزدیک به نیم قرن حاکمیت جمهوری اسلامی بر این سرزمین ، هر روز شاهد افزایش فشارهای اقتصادی بر اقشار آسیب پذیر اجتماعی بویژه کارگران، معلمان و بازنشستگان بودهایم. به طوریکه در شرایط کنونی اکثریت آنها بنا بر آمارهای رسمی زیر خط فقر مشغول گذران زندگی خود هستند.
زیستی طاقتفرسا که به مرگ تدریجی تبدیل شده است و بویژه در طول یک دهه گذشته در نتیجه افزایش فشارهای اقتصادی که تحریمهای بین المللی، که خود محصول سیاستهای حاکمیتی است، یکی از دلایل آن بوده است، به مرز بحران رسیده است.
افزایش آمارهای خودکشی، قتل های خانوادگی، رشد تصاعدی بزهکاری های اجتماعی، آمار وحشتناک کودکان بازمانده از تحصیل، مهاجرت وسیع جوانان و نخبگان دانشگاهی و ...همگی نشان هایی از این بحران هستند.
از طرف دیگر پاسخ حاکمیت و نیروهای امنیتیاش، به هرگونه تشکلیابی و اعتراضات مسالمتآمیز صنفی و مدن ، سرکوب، پروندهسازی و فشارهای امنیتی است.
نمونه روشن آن بازداشت و صدور حبسهای طولانی برای دهها فعال کارگری، فعال صنفی معلمان و فعالان بازنشستگی، در طول سالهای اخیر است.
در چنین شرایطی است که در طول هفته جاری شاهد اعتصابات کامیونداران در سراسر کشور برای پیگیری حقوق صنفیشان هستیم.
مطالبهگری مسالمتآمیزی که واکنشی است به افزایش فشارهای هر چه بیشتر اقتصادی و معیشتی بر زندگی این عزیزان زحمتکش که از طرف حاکمیت کانالیزه میشود.
اعتراض به کاهش سهمیه گازوئیل، افزایش نرخ بیمه تامین اجتماعی، عدم افزایش دستمزد و کرایه حمل بار متناسب با تورم حاکم بر اقتصاد و فقدان ایمنی های لازم شغلی و بویژه توجه به مسیرهای حمل و نقل فرسوده بخشی از مطالبات به حق کامیونداران بوده است که با وجود پیگیری های متعدد از طرف حاکمیت پاسخی شایسته دریافت نکرده است.
حال که کامیونداران از سر استیصال دست به اعتصاب گسترده در سراسر کشور زده اند ، پاسخ حاکمیت نه چاره جویی و ارائه راه حل مناسب که بکارگیری امکانات حمل و نقل نیروی نظامی همچون سپاه برای شکستن اعتصابات و تلاش در جهت ارعاب و بازداشت تعدادی از پیشگامان این اعتصاب سراسری بوده است .این همان الگوی ثابتی است که در همه این سال ها در برخورد با اعتراضات مسالمت آمیز صنفی و مدنی اقشار مختلف اجتماعی به کار رفته است.
ما به عنوان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، که در طول بیش از دو دهه فعالیت صنفی و مدنی، بارها متحمل هزینه های فراوان در پیگیری مطالبات به حق خود شده ایم، خود را همدرد و هم سرنوشت اقشار مختلف اجتماعی بویژه کارگران حوزه حمل و نقل دانسته و از اعتصابات آنها حمایت میکنیم.
از نظر ما تنها مسیر صحیح پیگیری و قابل تحقق این مطالبات گسترده، پیوند جنبشهای مطالبهگری است و مطالبات هیچ قشری خارج از این اتحاد سرنوشت ساز دست یافتنی نیست.
ما به حاکمیت هشدار میدهیم، که این الگوی تکراری سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز صنفی و مدنی، نمیتواند برای همیشه تداوم یابد و خواهان پاسخ شایسته به مطالبات به حق کامیونداران و آزادی اعتصاب کنندگان بازداشتی هستیم.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
لازم به ذکر است، کانونهای صنفی معلمان و فرهنگیان هرسین، فارس، اسلامآباد غرب، کرمانشاه، تهران و اسلامشهر نیز در بیانیههایی جداگانه حمایت خود از اعتصاب کامیونداران را اعلام کردند.
متن ابن بیانیهها در کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان موجود است.
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
#اعتصاب_کامیونداران #اعتصابات_سراسری #بیانیه #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در حمایت از اعتصاب رانندگان و کامیونداران
🔴 فراخوان به کارگران بارگیر برای عدم بارگیری کامیونهای اعتصابشکن
اتحادیه آزاد کارگران ایران، در فراخوانی از کارگران بارگیر خواست تا بارهای کامیونهای اعتصابشکن را بارگیری و تخلیه نکنند. متن این بیانیه به شرح زیر است:
امروز اعتصاب سراسری و متحدانه رانندگان و کامیونداران، در حالی هشتمین روز خود را پشت سر گذاشت که مسئولان حکومتی ابتدا دست به انکار آن زدند و سپس با دادن وعدههای پوچ و توخالی و بازداشت خشونتآمیز تعدادی از رانندگان در شهرهای مختلف و دست بردن به شانتاژهای تبلیغاتی، تلاش کردند با ایجاد دودستگی و تزلزل در صفوف متحد رانندگان و کامیونداران، اعتصاب آنان را تضعیف و به شکست بکشانند. اما با گذشت هشت روز، این اعتصاب سراسری با قدرت ادامه دارد و هر روز بیش از پیش در حال برخورداری از حمایتهای مردمی و تشکلها و نهادهای مستقل صنفی، مدنی و سیاسی است.
خواست رانندگان و کامیونداران و مشکلات و فشارهای معیشتی تحمیلشده بر آنان از قبیل گرانی سوخت، بیمه و هزینههای سنگین قطعات یدکی، حقوق و درآمدهای پایین، تورم و گرانی و رانت و اجحاف و تبعیض و...، تماماً از جمله مشکلات غیرقابلتحملی هستند که اکثریت بالایی از مردم ایران، هرکدام بهنوعی با آنها دست به گریباناند.
امروز، اقتصاد و کل شرایط زیست و زندگی و بقا در کشور چنان به تباهی کشانده شده است که هر خواست و فریاد حقطلبانهای از سوی هر قشر و لایهی اجتماعی زحمتکش، به صدای حقطلبی میلیونها میلیون انسان تبدیل میشود.
فریاد حقطلبی رانندگان زحمتکش، فریاد حقطلبی ما کارگران؛ فریاد حقخواهی ما کارگران، فریاد حقطلبی معلمان؛ و فریاد حقطلبی معلمان، صدای عدالتخواهی پرستاران، بازنشستگان، مالباختگان، نانوایان و صدای میلیونها میلیون انسان ستمدیده و سرکوبشده است.
ما زحمتکشان، همه یک فریادیم؛
فریاد آزادیخواهی و برابریطلبی،
فریاد پایان دادن به ستم و تبعیض و سرکوب و اختناق،
و فریاد علیه فقر و فلاکت، تورم و گرانی،
و آزادی زندانیان سیاسی و فعالین صنفی و مدنی.
مبارزهی سخت و نفسگیر رانندگان و کامیونداران برای دستیابی به مطالباتشان، مبارزهی ما مردم ایران علیه وضعیت جهنمی موجود است و شایستهی بیشترین حمایتهاست.
اتحادیهی آزاد کارگران ایران، در حمایت و همراهی با اعتصاب رانندگان و کامیونداران، با تأکید بر رسیدگی فوری به خواستهای آنان و آزادی رانندگان دستگیرشده، بدینوسیله با فراخوان به کارگران بارگیر در سراسر کشور برای پیوستن به این اعتصاب، از آنان میخواهد در همبستگی با رانندگان و کامیونداران اعتصابی، بهصورت متحد و یکپارچهای از بارگیری کامیونها و ماشینهای حملونقل جادهای که با حمایتهای حکومتی در صدد بارگیری و اعتصابشکنی هستند، خودداری و بدینوسیله اعتصاب حقطلبانه رانندگان و کامیونداران را مورد حمایت عملی خود قرار دهند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – هشتم خردادماه ۱۴۰۴
#اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔴 فراخوان به کارگران بارگیر برای عدم بارگیری کامیونهای اعتصابشکن
اتحادیه آزاد کارگران ایران، در فراخوانی از کارگران بارگیر خواست تا بارهای کامیونهای اعتصابشکن را بارگیری و تخلیه نکنند. متن این بیانیه به شرح زیر است:
امروز اعتصاب سراسری و متحدانه رانندگان و کامیونداران، در حالی هشتمین روز خود را پشت سر گذاشت که مسئولان حکومتی ابتدا دست به انکار آن زدند و سپس با دادن وعدههای پوچ و توخالی و بازداشت خشونتآمیز تعدادی از رانندگان در شهرهای مختلف و دست بردن به شانتاژهای تبلیغاتی، تلاش کردند با ایجاد دودستگی و تزلزل در صفوف متحد رانندگان و کامیونداران، اعتصاب آنان را تضعیف و به شکست بکشانند. اما با گذشت هشت روز، این اعتصاب سراسری با قدرت ادامه دارد و هر روز بیش از پیش در حال برخورداری از حمایتهای مردمی و تشکلها و نهادهای مستقل صنفی، مدنی و سیاسی است.
خواست رانندگان و کامیونداران و مشکلات و فشارهای معیشتی تحمیلشده بر آنان از قبیل گرانی سوخت، بیمه و هزینههای سنگین قطعات یدکی، حقوق و درآمدهای پایین، تورم و گرانی و رانت و اجحاف و تبعیض و...، تماماً از جمله مشکلات غیرقابلتحملی هستند که اکثریت بالایی از مردم ایران، هرکدام بهنوعی با آنها دست به گریباناند.
امروز، اقتصاد و کل شرایط زیست و زندگی و بقا در کشور چنان به تباهی کشانده شده است که هر خواست و فریاد حقطلبانهای از سوی هر قشر و لایهی اجتماعی زحمتکش، به صدای حقطلبی میلیونها میلیون انسان تبدیل میشود.
فریاد حقطلبی رانندگان زحمتکش، فریاد حقطلبی ما کارگران؛ فریاد حقخواهی ما کارگران، فریاد حقطلبی معلمان؛ و فریاد حقطلبی معلمان، صدای عدالتخواهی پرستاران، بازنشستگان، مالباختگان، نانوایان و صدای میلیونها میلیون انسان ستمدیده و سرکوبشده است.
ما زحمتکشان، همه یک فریادیم؛
فریاد آزادیخواهی و برابریطلبی،
فریاد پایان دادن به ستم و تبعیض و سرکوب و اختناق،
و فریاد علیه فقر و فلاکت، تورم و گرانی،
و آزادی زندانیان سیاسی و فعالین صنفی و مدنی.
مبارزهی سخت و نفسگیر رانندگان و کامیونداران برای دستیابی به مطالباتشان، مبارزهی ما مردم ایران علیه وضعیت جهنمی موجود است و شایستهی بیشترین حمایتهاست.
اتحادیهی آزاد کارگران ایران، در حمایت و همراهی با اعتصاب رانندگان و کامیونداران، با تأکید بر رسیدگی فوری به خواستهای آنان و آزادی رانندگان دستگیرشده، بدینوسیله با فراخوان به کارگران بارگیر در سراسر کشور برای پیوستن به این اعتصاب، از آنان میخواهد در همبستگی با رانندگان و کامیونداران اعتصابی، بهصورت متحد و یکپارچهای از بارگیری کامیونها و ماشینهای حملونقل جادهای که با حمایتهای حکومتی در صدد بارگیری و اعتصابشکنی هستند، خودداری و بدینوسیله اعتصاب حقطلبانه رانندگان و کامیونداران را مورد حمایت عملی خود قرار دهند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – هشتم خردادماه ۱۴۰۴
#اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، در بیانیهای حمایت خود را از اعتصاب کامیونداران اعلام کردند:
پیام حمایت زندانیان سیاسی خطاب به کامیونداران
درود به مردم شریف ایران
ما زندانیان سیاسی در این بزنگاه تاریخی در کنار رانندگان کامیون و تمامی اعتصابکنندگان هستیم که دراین مهم سربلند وسرافراز باشیم .دست تک تک شما غیرتمندان را میفشاریم.
کوشان (خالد) پیرزاده
آرین غلامی
رضا اهتمامی
آزاد پیکریفر
پرویز اکبری
شهریار بیات
امین سخنور
مصطفی محمدحسن
وحید قدیرزاده
بختیار ساسانی
علی بهرام
ناصر امیرلو
خسرو مهرگانزاده
#اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام حمایت زندانیان سیاسی خطاب به کامیونداران
درود به مردم شریف ایران
ما زندانیان سیاسی در این بزنگاه تاریخی در کنار رانندگان کامیون و تمامی اعتصابکنندگان هستیم که دراین مهم سربلند وسرافراز باشیم .دست تک تک شما غیرتمندان را میفشاریم.
کوشان (خالد) پیرزاده
آرین غلامی
رضا اهتمامی
آزاد پیکریفر
پرویز اکبری
شهریار بیات
امین سخنور
مصطفی محمدحسن
وحید قدیرزاده
بختیار ساسانی
علی بهرام
ناصر امیرلو
خسرو مهرگانزاده
#اعتصابات_سراسری #اعتصاب_کامیونداران #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
براز نگرانی جمعی از فعالان سیاسی و مدنی و کنشگران معلمی،کارگری و حقوق بشری از وضعیت نامعلوم مهدی فراحی شاندیز
مهدی فراحی شاندیز که از تاریخ ۱۱ اردیبهشت در تجمع معلمان بنا بر گفته شاهدان عینی با خشونت و ضرب و شتم دستگیر شده، تا کنون هیچ تماسی با خانواده و وکیل خود نداشته است.
او پیش از این ده سال از عمر خود را به طور پیوسته در زندان سپری کرده است. ما امضا کنندگان این بیانیهی حمایتی، ضمن ابراز نگرانی شدید از شرایط نگهداری و بی خبری از مهدی فراحی شاندیز، خواهان آزادی فوری انسانی هستیم که طی سالهای اخیر بی آنکه صدایی داشته باشد، شرافتمندانه برای آرمانهای انسانی و عدالت طلبانه ایستاده و مقاومت کرده است.
هاشم آقاجری، مژگان ایلانلو، شاپور احسانیراد، اسماعیل بخشی، علیرضا بهشتی، محمود دردکشان، علیرضا رجایی، حسین رزاق، کیوان صمیمی، جعفر عظیمزاده، مسعود فرهیخته، عزیز قاسمزاده، مطهره گونهای، عبدالله مومنی، فخری محتشمیپور، نرگس محمدی، پروین محمدی، عبدالله ناصری، علی نجاتی و صدیقه وسمقی
لازم به ذکر است، به گفته شاهدان عینی، فراحی شاندیز به دلیل سردادن شعارهای اعتراضی، هدف ضربات نیروهای امنیتی قرار گرفته و یکی از مأموران با وزن سنگین بر شکم او نشسته و فشار وارد کرده است، بهگونهای که منجر به «بیاختیاری» و آسیب جسمی در همان لحظه در داخل ون شده است.
فراحی شاندیز حدود ۶۴ سال دارد و از چهرههای مقاوم صنفی و سیاسی محسوب میشود که بارها به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود، تحت تعقیب و زندان قرار گرفته است.
#مهدی_فراحی_شاندیز #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی فراحی شاندیز که از تاریخ ۱۱ اردیبهشت در تجمع معلمان بنا بر گفته شاهدان عینی با خشونت و ضرب و شتم دستگیر شده، تا کنون هیچ تماسی با خانواده و وکیل خود نداشته است.
او پیش از این ده سال از عمر خود را به طور پیوسته در زندان سپری کرده است. ما امضا کنندگان این بیانیهی حمایتی، ضمن ابراز نگرانی شدید از شرایط نگهداری و بی خبری از مهدی فراحی شاندیز، خواهان آزادی فوری انسانی هستیم که طی سالهای اخیر بی آنکه صدایی داشته باشد، شرافتمندانه برای آرمانهای انسانی و عدالت طلبانه ایستاده و مقاومت کرده است.
هاشم آقاجری، مژگان ایلانلو، شاپور احسانیراد، اسماعیل بخشی، علیرضا بهشتی، محمود دردکشان، علیرضا رجایی، حسین رزاق، کیوان صمیمی، جعفر عظیمزاده، مسعود فرهیخته، عزیز قاسمزاده، مطهره گونهای، عبدالله مومنی، فخری محتشمیپور، نرگس محمدی، پروین محمدی، عبدالله ناصری، علی نجاتی و صدیقه وسمقی
لازم به ذکر است، به گفته شاهدان عینی، فراحی شاندیز به دلیل سردادن شعارهای اعتراضی، هدف ضربات نیروهای امنیتی قرار گرفته و یکی از مأموران با وزن سنگین بر شکم او نشسته و فشار وارد کرده است، بهگونهای که منجر به «بیاختیاری» و آسیب جسمی در همان لحظه در داخل ون شده است.
فراحی شاندیز حدود ۶۴ سال دارد و از چهرههای مقاوم صنفی و سیاسی محسوب میشود که بارها به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود، تحت تعقیب و زندان قرار گرفته است.
#مهدی_فراحی_شاندیز #روز_جهانی_کارگر #یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech