آموزشکده توانا
56K subscribers
31.6K photos
37.2K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
اصغر امیرزادگان؛ معلمی محبوب و معترضی بی‌باک

«اصول قانون اساسی را ما معلمان ننوشتیم پس چرا برای اصول مصوب خود ارزش قائل نمی‌شوید؟ اصل ۲۶ و اصل ۳۰.»
این بیان رک و سلیم یکی از فعالان برجسته صنفی در حوزه معلمان است؛ «اصغر امیرزادگان». او در صفحه توییتر خود جمله بالا را توییت کرده است تا به جمهوری اسلامی یادآور شود که دست‌کم قانون اساسی مصوب خود را رعایت کند. اصل ۲۶ به آزادی تشکل‌ها و اجتماعات اشاره دارد و اصل ۳۰ به رایگان‌بودن آموزش و پرورش.

اصغر امیرزادگان در سال ۱۳۴۹ در یک خانواده عشایری در منطقه فیروزآباد در استان فارس به دنیا آمد. در سال ۱۳۶۸ دیپلم خود را در دبیرستانی در فیروزآباد دریافت کرد و پس از شرکت در کنکور به علت علاقه زیادی که به معلمی داشت، تحصیل در رشته ریاضی در دانشگاه تربیت معلم تهران را آغاز کرد. علی‌رغم این‌که می‌توانست این رشته را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تربیت مدرس ادامه دهد و با رتبه خوبی نیز در آزمون کارشناسی ارشد پذیرفته شده بود، ولی از ادامه تحصیل انصراف داد و به زادگاه خود بازگشت و تدریس ریاضی را آغازید.

امیرزادگان که دو فرزند دختر و پسر دارد، از سوی هسته‌های نظارتی آموزش و پرورش این منطقه بارها احضار شده و مورد پرس‌وجو قرار گرفته است. این پرس‌وجوها که بیش‌تر سویه ایدئولوژیک داشتند بیش‌تر به سویه‌های باورمندی‌های ویژه امیرزادگان برمی‌گشت.
باورمندی‌هایی که در سبک پوشش او نیز تجلی داشت، بر خلاف آنچه سیاست غالب می‌پسندید.
اصغر امیرزادگان در آغاز در مهر ۱۳۹۷ به اتهام ارسال عکس و ویدئو به رسانه‌های خارج از کشور بازداشت شد. این بازداشت طولی نکشید و او با قید وثیقه ۳۰ میلیون تومانی آزاد شد. داستان این‌جا تمام نشد و او در سال ۱۳۹۸ از سوی «دادگاه» فیروزآباد دگرباره احضار شد و اتهام او «توهین به مقامات و تبلیغ علیه نظام» اعلام شد. حکم «دادگاه» برای هر دو اتهام، در مجموع ۱۸ ماه زندان بود که البته به تعلیق در آمد. او در خرداد ۱۴۰۰ نیز دگرباره به «دادگاه» فیروزآباد احضار شد ولی اعلام کرد که این دادگاه را مستقل نمی‌داند و در جلسه بررسی اتهام خود حاضر نخواهد شد.

او در یادداشتی در سال ۱۳۹۷، در انتقاد از سیاست‌های وزارت آموزش و پرورش، «محمدعلی نجفی» - که دو دوره وزیر آموزش و پرورش بود - را «سردار ویرانی آموزش و پرورش» نام نهاد و از او که در همان زمان همسر دوم خود را با گلوله به قتل رسانده بود، به عنوان «وزیر هفت‌تیرکش قاتل» یاد کرد...

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Asghar_Amirzadegan

#اصغر_امیرزادگان #معلم #پروفایل

@Tavaana_TavaanaTech
💢 شکنجه سفید
اصغر امیرزادگان فعال صنفی معلمان فارس

یادتان هست آقای خمینی گفت ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم مدیونید که باور نکنید رسانده !؟ من به مقام انسانیت رسیدنم را در بازداشتگاه انفرادی وزارت اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ دیدم ! با خواندن این خاطره شما هم می‌فهمید چقدر به مقام انسانیت رسیدید ولی از درکش عاجز بودید!

🔸حدود ۱۷ روزی از بازداشتم می‌گذشت درب سلول باز شد. مامورچشم‌بند را به طرفم دراز کرد. اتومات می‌فهمیدم که باید چشم بند بزنم و روانه اتاق بازجویی شوم. بعد از چند دقیقه راهپیمایی گفت : بهت احترام گذاشتیم و اجازه دادیم دخترت بیاد ملاقاتی. وارد اتاق کابین تلفن شدم دخترم اون وضع و قیافه من رو که دیده بود گریه امانش نمی‌داد. توی اتاق کابین تلفن، اجازه داری چشم بند رو برداری صورت سرخ شده دخترم و گریه بی‌امانش موجیم کرد مثل دیوانه ها تک تک گوشی ها رو بر می‌داشتم وصل نبود تا اینکه اجازه دادند همانجا در اتاق نگهبانی حضوری ببینمش. تذکر پشت تذکر که ما لطف بهت کردیم و نباید یک کلمه ترکی صحبت کنی فقط فارسی! گونه های سرخ شده دخترم و گریه بی‌ امانش از درون مرا داغون کرده بود ولی خودم را کنترل کردم تا دخترم گریه‌ام را نبیند( یادتون هست زمانی که صدام حسین رو از دخمه‌ها کشیدن بیرون!؟ قشنگ مب‌تونید قیافه من را در آن زمان تجسم کنید) ،سر دخترم را درآغوش کشیدم. بابا جونم چرا ترسیدی؟ چرا گریه می‌کنی؟ تو باید دست به آسمان شاکر خمینی باشی که ما را به مقام انسانیت رسانده!
دخترم فقط التماس می‌کرد بابا دست از حق‌طلبی بردار هیچی نمیخوایم من و برادرم قول میدیم هیچ توقعی ازت نداشته باشیم!
من و دخترم را از هم جدا کردند که وقت ملاقات تمام شده. محافظم چشم‌بند را زد و من را به سلول منتقل کردند چشم بند که روی چشمم رفته بی‌امان گریه من شروع شد. در بین راه گفت دخترت گناه داره بخاطر دخترت هم شده بیا قول بده دیگه اعتراض نمی‌کنی برو دنبال زندگیت!
سه روز صحنه ملاقات و حالت روحی دخترم جلو چشمم میومد و دائم گونه‌های سرخ شده دخترم، لب لرزانش و گریه همراه با هق هقش چون اره برقی کشیده میشد روی مغز و اعصابم.
سیستم روحی و روانیم مختل شده بود ،اختیار از دستم خارج شده بود، هر چه بازجوها می‌گفتند انگار وحی منزل بوده و ما در اشتباه بودیم، تا اینکه روز چهارم وضعیت روحیم عادی شد و مقاومت شروع شد.....
و همچنان هستیم بر آن عهدی که بستیم.

از صفحه اینستاگرام آقای امیرزادگان

مرتبط:
تاملی کوتاه بر پدیده شکنجه سفید
https://tavaana.org/white_torture/

اصغر امیرزادگان؛ معلمی محبوب و معترضی بی‌باک
https://tavaana.org/asghar-amirzadegan/

#اصغر_امیرزادگان #شکنجه_سفید #سلول_انفرادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech