This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم اولین سالگرد جاویدنام محمد قبادلو با حضور خانوادههای دادخواه بر سر مزارش برگزار شد
ویدیو از استوری اینستاگرام مادر امیر مهدی فرخیپور
محمد قبادلو، جوانی که در میانه اعتراضات و تلاطمات سیاسی در ایران به دار آویخته شد، یکی از نمادهای مقاومت و مبارزه برای آزادی به حساب میآید. مادرش، معصومه احمدی، در ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده، با غم و اندوه، از روزهای آخر زندگی پسرش و شرایط ناعادلانهای که بر او تحمیل شد، سخن گفته بود.
محمد قبادلو نمادی از بیعدالتی در سیستم قضایی ایران شده است. او نه تنها به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان نمایندهای از جوانانی که در خیابانهای ایران برای حقوق خود مبارزه میکردند، شناخته میشود. داستان زندگی و مرگ او، قلبهای بسیاری را به درد آورده و به یادآوری این نکته است که در پس هر چهره از این اعتراضات، یک انسان با آرزوها، خانواده و احساسات وجود دارد که میتواند قربانی سیستمهای ناعادلانه شود.
#محمد_قبادلو #دادخواهی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو از استوری اینستاگرام مادر امیر مهدی فرخیپور
محمد قبادلو، جوانی که در میانه اعتراضات و تلاطمات سیاسی در ایران به دار آویخته شد، یکی از نمادهای مقاومت و مبارزه برای آزادی به حساب میآید. مادرش، معصومه احمدی، در ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده، با غم و اندوه، از روزهای آخر زندگی پسرش و شرایط ناعادلانهای که بر او تحمیل شد، سخن گفته بود.
محمد قبادلو نمادی از بیعدالتی در سیستم قضایی ایران شده است. او نه تنها به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان نمایندهای از جوانانی که در خیابانهای ایران برای حقوق خود مبارزه میکردند، شناخته میشود. داستان زندگی و مرگ او، قلبهای بسیاری را به درد آورده و به یادآوری این نکته است که در پس هر چهره از این اعتراضات، یک انسان با آرزوها، خانواده و احساسات وجود دارد که میتواند قربانی سیستمهای ناعادلانه شود.
#محمد_قبادلو #دادخواهی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدیراغب، زندانی سیاسی، در بیانیهای از زندان نخستین سالگرد کارزار سهشنبههای اعتصاب اعتراضی برای لغو اعدام را گرامی داشت. او در پیام صوتیای که منتشر کرد گفت:
«با پشتکار و شجاعت دوستان در زندان قزلحصار ۵۲ هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام را پشت سر گذاشتهایم. با اتحاد و همدلی میخواهیم به چرخه خشونت پایان دهیم.»
جامعه چگونه میتواند از کارزار سهشنبههای نه به اعدام حمایت کند؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«با پشتکار و شجاعت دوستان در زندان قزلحصار ۵۲ هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام را پشت سر گذاشتهایم. با اتحاد و همدلی میخواهیم به چرخه خشونت پایان دهیم.»
جامعه چگونه میتواند از کارزار سهشنبههای نه به اعدام حمایت کند؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم سالگرد قتل حکومتی جاویدنام محمد قبادلو با حضور خانوادههای دادخواه بر سر مزارش برگزار شد
مادر محمد قبادلو ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«محمدم دیگر نیستی که برایم از آن روزها بگویی از ۱۵ ماه زندان و انفرادی و …
از روزهایی که فقط من و خدای بینمان می دانیم چه بر تو گذشت
همان خدایی که داشتم فراموشش می کردم
یک روز قبل از سالگرد آسمانی شدنت دوباره وجودیتش را به ما نشان داد و نوری از امید بر زخم های قلب ناآرامم تاباند
دیگر باور دارم که معجزه ها را گاه در دستان کسانی می توان یافت که با یک چای تلخ میهمانت می کنند .
محمد تو گفتی ،بارها گفتی برای دفاع از دختران سرزمینت بر ضاربانشان تاختی
چون غیرت بر ناموس را از پدرت آموختی
قلب مادر آرام بخواب که مردان این سرزمین تا طلوع آفتاب مهر ،بیدارن
و راهت ادامه دارد …»
#محمدقبادلو
#محمد_قبادلو
#نه_به_اعدام
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر محمد قبادلو ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«محمدم دیگر نیستی که برایم از آن روزها بگویی از ۱۵ ماه زندان و انفرادی و …
از روزهایی که فقط من و خدای بینمان می دانیم چه بر تو گذشت
همان خدایی که داشتم فراموشش می کردم
یک روز قبل از سالگرد آسمانی شدنت دوباره وجودیتش را به ما نشان داد و نوری از امید بر زخم های قلب ناآرامم تاباند
دیگر باور دارم که معجزه ها را گاه در دستان کسانی می توان یافت که با یک چای تلخ میهمانت می کنند .
محمد تو گفتی ،بارها گفتی برای دفاع از دختران سرزمینت بر ضاربانشان تاختی
چون غیرت بر ناموس را از پدرت آموختی
قلب مادر آرام بخواب که مردان این سرزمین تا طلوع آفتاب مهر ،بیدارن
و راهت ادامه دارد …»
#محمدقبادلو
#محمد_قبادلو
#نه_به_اعدام
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، در جلسه ویدیویی با هیئت حقوق زنان مجلس سنای فرانسه و نمایندگان پارلمان فرانسه
نمایندگان محترم،
اکنون که با شما صحبت میکنم، چوبههای دار در زندانهای سراسر سرزمینم به دست جلادان برافراشته شده است. هر روز در این سرزمین، سرهای جوانان ما بر طنابهای دار مینشیند و جامعه روزبهروز خشمگینتر میشود. جمهوری اسلامی پس از ۱۵ سال، دوباره به اعدام زنان روی آورده است.
آنها تلاش دارند انتقام جنبش باشکوه "زن، زندگی، آزادی" را از زنان بگیرند. طناب دار پخشان عزیزی و وریشه مرادی، که در بند زنان زندان اوین محبوساند، بر بالای سر زنان تاب میدهند تا زنان شجاع و آگاه ایران را وادار به عقبنشینی کنند.
از شما میخواهم در پاره کردن طناب دار از گردن آنها، دستهای خود را به دست ما بدهید. برای توقف اعدام که هر روز افزایش مییابد، برای تحقق حقوق بشر و حقوق زنان، رژیم جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارید.
به جای عادیسازی روابط با رژیمی که مرتکب جنایت علیه بشریت است، از مکانیزمهای بینالمللی مانند صلاحیت قضایی جهانی برای پاسخگو کردن مقامات این رژیم استفاده کنید.
امروز، از دولت فرانسه از طریق پارلمان و مجلس سنای این کشور میخواهم حقوق بشر را پیششرط و محور اصلی هر نوع مذاکرهای با رژیم جمهوری اسلامی قرار دهند. تاکید میکنم، هر مذاکرهای با رژیم جمهوری اسلامی بدون توجه به حقوق اساسی مردم ایران، حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه مدنی، تقویت استبداد دینی و تضعیف مبارزه مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد بود.
مبارزات ما مردم ایران برای رهایی از استبداد و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی محقق خواهد شد و شما شاهد پیروزی ما خواهید بود.
تا آن روز، "زن، زندگی، آزادی."
جمهوری اسلامی نهادهای مدنی ما را سرکوب میکند، زنان را از حقوق انسانیشان محروم میکند، از اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه استفاده میکند و ناقض فاحش حقوق بشر است.
نکته مهم دیگر این است که جمهوری اسلامی، به عنوان یک رژیم استبدادی دینی، اساساً ظرفیت دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان را ندارد و طی دهههای گذشته آشکارا نشان داده است که امکان اصلاحپذیری هم ندارد.
لذا، من بر پایان دادن به استبداد دینی و گذار از جمهوری اسلامی باور داشته، تلاش کردهام و تلاش خواهم کرد.
#نرگس_محمدی #زن_زندگى_آزادى #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نمایندگان محترم،
اکنون که با شما صحبت میکنم، چوبههای دار در زندانهای سراسر سرزمینم به دست جلادان برافراشته شده است. هر روز در این سرزمین، سرهای جوانان ما بر طنابهای دار مینشیند و جامعه روزبهروز خشمگینتر میشود. جمهوری اسلامی پس از ۱۵ سال، دوباره به اعدام زنان روی آورده است.
آنها تلاش دارند انتقام جنبش باشکوه "زن، زندگی، آزادی" را از زنان بگیرند. طناب دار پخشان عزیزی و وریشه مرادی، که در بند زنان زندان اوین محبوساند، بر بالای سر زنان تاب میدهند تا زنان شجاع و آگاه ایران را وادار به عقبنشینی کنند.
از شما میخواهم در پاره کردن طناب دار از گردن آنها، دستهای خود را به دست ما بدهید. برای توقف اعدام که هر روز افزایش مییابد، برای تحقق حقوق بشر و حقوق زنان، رژیم جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارید.
به جای عادیسازی روابط با رژیمی که مرتکب جنایت علیه بشریت است، از مکانیزمهای بینالمللی مانند صلاحیت قضایی جهانی برای پاسخگو کردن مقامات این رژیم استفاده کنید.
امروز، از دولت فرانسه از طریق پارلمان و مجلس سنای این کشور میخواهم حقوق بشر را پیششرط و محور اصلی هر نوع مذاکرهای با رژیم جمهوری اسلامی قرار دهند. تاکید میکنم، هر مذاکرهای با رژیم جمهوری اسلامی بدون توجه به حقوق اساسی مردم ایران، حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه مدنی، تقویت استبداد دینی و تضعیف مبارزه مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد بود.
مبارزات ما مردم ایران برای رهایی از استبداد و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی محقق خواهد شد و شما شاهد پیروزی ما خواهید بود.
تا آن روز، "زن، زندگی، آزادی."
جمهوری اسلامی نهادهای مدنی ما را سرکوب میکند، زنان را از حقوق انسانیشان محروم میکند، از اعدام برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه استفاده میکند و ناقض فاحش حقوق بشر است.
نکته مهم دیگر این است که جمهوری اسلامی، به عنوان یک رژیم استبدادی دینی، اساساً ظرفیت دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان را ندارد و طی دهههای گذشته آشکارا نشان داده است که امکان اصلاحپذیری هم ندارد.
لذا، من بر پایان دادن به استبداد دینی و گذار از جمهوری اسلامی باور داشته، تلاش کردهام و تلاش خواهم کرد.
#نرگس_محمدی #زن_زندگى_آزادى #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پارلمان اتحادیه اروپا روز گذشته، پنجشنبه ۴ بهمنماه در قطعنامهای سرکوب و نقض سیستماتیک حقوقبشر در ایران توسط جمهوری اسلامی را محکوم کرد.
این قطعنامه حاوی هشدار جدی به جمهوری اسلامی درباره صدور و اجرای احکام اعدام است.
پارلمان اتحادیه اروپا همچنین خواستار آزادی فوری پخشان عزیزی و وریشه مرادی شد.
آیا میدانستید
۷۵ درصد از کل اعدامهای ثبتشده جهانی در سال ۲۰۲۳ مربوط به ایران است؟
دستکم ۸۱۱ انسان در یک سال اخیر توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
این قطعنامه حاوی هشدار جدی به جمهوری اسلامی درباره صدور و اجرای احکام اعدام است.
پارلمان اتحادیه اروپا همچنین خواستار آزادی فوری پخشان عزیزی و وریشه مرادی شد.
آیا میدانستید
۷۵ درصد از کل اعدامهای ثبتشده جهانی در سال ۲۰۲۳ مربوط به ایران است؟
دستکم ۸۱۱ انسان در یک سال اخیر توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
شهریار بیات، زندانی عقیدتی محکوم به اعدام، از رسیدگی پزشکی محروم مانده است
الهه بیات، دختر شهریار بیات، زندانی عقیدتی ۶۵ ساله و یکی از بازداشتشدگان محکوم به اعدام خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در گفتوگو با ایراناینترنشنال از بلاتکلیف ماندن پرونده پدرش در دیوان عالی کشور و محروم ماندن او از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی در زندان اوین خبر داد.
بیات جمعه پنجم بهمن در گفتوگو با وبسایت ایراناینترنشنال گفت پدرش از بیماریهای مختلف از جمله پروستات، نقرس و مشکلات گوارشی رنج میبرد و از چند ماه پیش با «صداهای عجیبی» در سرش مواجه شده است.
او با بیان اینکه پدرش به دلیل مشکلات دندانپزشکی متحمل رنجهای بسیاری شده است، به ایراناینترنشنال گفت: «پدرم پیش از بازداشت با توصیه پزشک تمامی دندانهایش را کشید و قرار بود ایمپلنت کند اما پس از بازداشت نتوانست پروسه درمان را طی کند و به ناچار از دندان مصنوعی استفاده میکند. او ناچار باید غذا را له کند که بتواند بخورد و به همین دلیل وضعیت تغذیهاش چنان به هم ریخته که با مشکلات گوارشی و لاغری شدید مواجه شده است.»
منبع:
@iranintltv
#شهریار_بیات #نه_به_اعدام #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
الهه بیات، دختر شهریار بیات، زندانی عقیدتی ۶۵ ساله و یکی از بازداشتشدگان محکوم به اعدام خیزش «زن، زندگی، آزادی»، در گفتوگو با ایراناینترنشنال از بلاتکلیف ماندن پرونده پدرش در دیوان عالی کشور و محروم ماندن او از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی در زندان اوین خبر داد.
بیات جمعه پنجم بهمن در گفتوگو با وبسایت ایراناینترنشنال گفت پدرش از بیماریهای مختلف از جمله پروستات، نقرس و مشکلات گوارشی رنج میبرد و از چند ماه پیش با «صداهای عجیبی» در سرش مواجه شده است.
او با بیان اینکه پدرش به دلیل مشکلات دندانپزشکی متحمل رنجهای بسیاری شده است، به ایراناینترنشنال گفت: «پدرم پیش از بازداشت با توصیه پزشک تمامی دندانهایش را کشید و قرار بود ایمپلنت کند اما پس از بازداشت نتوانست پروسه درمان را طی کند و به ناچار از دندان مصنوعی استفاده میکند. او ناچار باید غذا را له کند که بتواند بخورد و به همین دلیل وضعیت تغذیهاش چنان به هم ریخته که با مشکلات گوارشی و لاغری شدید مواجه شده است.»
منبع:
@iranintltv
#شهریار_بیات #نه_به_اعدام #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سازمان عفو بینالملل نسبت به خطر اجرای اعدام شش زندانی سیاسی هشدار داد.
این سازمان در بیانیهای به خطر اجرای حکم اعدام
وحید بنی عامریان، پویا قبادی، ابوالحسن منتظر، بابک علیپور، محمد تقوی و علیاکبر دانشور، هشدار داد. این شش نفر کسانی هستند که در خطر قریبالوقوع اعدام قرار دارند.
این افراد ۱۰ آذرماه از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام» به اعدام محکوم شده بودند.
بنا بر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی «باغی» کسی است که بر علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند.
درباره این شش نفر چه میدانیم؟
ابوالحسن منتظر از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است که پیشتر در سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده بود و البته چندی بعد آزاد شد. وی در نهایت توسط دادگاه انقلاب تهران به ۵ سال حبس محکوم شد. آقای منتظر در سال ۹۹ جهت تحمل حبس به زندان منتقل شد و در فروردینماه سال ۱۴۰۲ پس از تحمل سه سال حبس به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
بابک علیپور و برادرش روزبه علیپور، ۱۳ آبانماه ۹۷ در بازار ترهبار رشت در حال کار بازداشت شدند. بابک به اتهام «عضویت در گروههای مخالف نظام» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در مرحله تجدیدنظر عینا تایید شد و از تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۹۸ جهت تحمل دوران محکومیت بازداشت شد و پس از دو سال حبس به صورت مشروط آزاد شد.
وی مجدد از بابت پرونده دیگر بازداشت و به دو سال حبس محکوم شد که در بهار سال گذشته ۱۴۰۲ از زندان لاکان رشت آزاد شده بود.
پویا قبادی، اهل شهرستان سنقر در استان کرمانشاه است و فارغ التحصیل مهندسی برق از دانشگاه سنندج. در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و در دو پرونده مجزا توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به ۱۸ سال زندان و تبعید به نیکشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان محکوم شده بود. در نهایت، آقای قبادی در بهار سال ۱۴۰۲، به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
وحید بنیعامریان اردیبهشتماه ۱۳۹۷ در تهران بازداشت شد و در دو پرونده جداگانه توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به ۱۸ سال حبس و تبعید محکوم شد. البته اسفندماه سال ۱۴۰۱ به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
علیاکبر دانشور متولد شهریور ۱۳۴۵ است. متاهل است و یک پسر ۱۲ ساله دارد. مهندس عمران است اما پیک موتوری کار میکرده و اهل و ساکن تهران. او در روز ۱۳ دی ۱۴۰۲، در منزلش بازداشت شد.
سید محمد تقوی، از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و پیش از این هم سایقه محکومیت و تحمل حبس را داشته است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
این سازمان در بیانیهای به خطر اجرای حکم اعدام
وحید بنی عامریان، پویا قبادی، ابوالحسن منتظر، بابک علیپور، محمد تقوی و علیاکبر دانشور، هشدار داد. این شش نفر کسانی هستند که در خطر قریبالوقوع اعدام قرار دارند.
این افراد ۱۰ آذرماه از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام» به اعدام محکوم شده بودند.
بنا بر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی «باغی» کسی است که بر علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند.
درباره این شش نفر چه میدانیم؟
ابوالحسن منتظر از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است که پیشتر در سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده بود و البته چندی بعد آزاد شد. وی در نهایت توسط دادگاه انقلاب تهران به ۵ سال حبس محکوم شد. آقای منتظر در سال ۹۹ جهت تحمل حبس به زندان منتقل شد و در فروردینماه سال ۱۴۰۲ پس از تحمل سه سال حبس به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
بابک علیپور و برادرش روزبه علیپور، ۱۳ آبانماه ۹۷ در بازار ترهبار رشت در حال کار بازداشت شدند. بابک به اتهام «عضویت در گروههای مخالف نظام» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در مرحله تجدیدنظر عینا تایید شد و از تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۹۸ جهت تحمل دوران محکومیت بازداشت شد و پس از دو سال حبس به صورت مشروط آزاد شد.
وی مجدد از بابت پرونده دیگر بازداشت و به دو سال حبس محکوم شد که در بهار سال گذشته ۱۴۰۲ از زندان لاکان رشت آزاد شده بود.
پویا قبادی، اهل شهرستان سنقر در استان کرمانشاه است و فارغ التحصیل مهندسی برق از دانشگاه سنندج. در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۷ توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و در دو پرونده مجزا توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به ۱۸ سال زندان و تبعید به نیکشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان محکوم شده بود. در نهایت، آقای قبادی در بهار سال ۱۴۰۲، به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
وحید بنیعامریان اردیبهشتماه ۱۳۹۷ در تهران بازداشت شد و در دو پرونده جداگانه توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به ۱۸ سال حبس و تبعید محکوم شد. البته اسفندماه سال ۱۴۰۱ به دنبال صدور بخشنامه عفو از زندان رجاییشهر کرج آزاد شده بود.
علیاکبر دانشور متولد شهریور ۱۳۴۵ است. متاهل است و یک پسر ۱۲ ساله دارد. مهندس عمران است اما پیک موتوری کار میکرده و اهل و ساکن تهران. او در روز ۱۳ دی ۱۴۰۲، در منزلش بازداشت شد.
سید محمد تقوی، از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است و پیش از این هم سایقه محکومیت و تحمل حبس را داشته است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه حلقه مونیخ با خانم مرسده شاهینکار
Take a look at excerpts from the moving interview with Mersedeh Shahinkar mersedeh_eye , one of the injured civilians of the Woman Life Freedom Movement
#mahsa_amini #mahsaamini #nototheislamicrepublic #iranrevolution #iranrevolution2022 #iranregimechange #freeiran2022 #freeiran #opiran #noexecutioniniran #noexecutionsiniran #iran #iranprorests #iranprotest2022 #womanlifefreedom #fraulebenfreiheit #irantravel #irantourist #irgcterrorists #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #نیکا_شاکرمی #نه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #frauenpower #menschenrechte #humanrights #justice #ffmi
#چشم_برای_آزادی #مرسده_شاهینکار #یاری_مدنی_توانا
@munichcircle
@Tavaana_TavaanaTech
Take a look at excerpts from the moving interview with Mersedeh Shahinkar mersedeh_eye , one of the injured civilians of the Woman Life Freedom Movement
#mahsa_amini #mahsaamini #nototheislamicrepublic #iranrevolution #iranrevolution2022 #iranregimechange #freeiran2022 #freeiran #opiran #noexecutioniniran #noexecutionsiniran #iran #iranprorests #iranprotest2022 #womanlifefreedom #fraulebenfreiheit #irantravel #irantourist #irgcterrorists #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #نیکا_شاکرمی #نه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #frauenpower #menschenrechte #humanrights #justice #ffmi
#چشم_برای_آزادی #مرسده_شاهینکار #یاری_مدنی_توانا
@munichcircle
@Tavaana_TavaanaTech
کمال جعفرییزدی و خسرو علیکردی و تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد به کارزار سهشنلههای نه به اعدام پیوستند.
دکتر کمال جعفرییزدی، جانباز و آزاده جنگ و برادر شهید و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ است و خسرو علیکردی، از وکلای زندانی است.
دکتر کمال جعفری یزدی، در پیامی گفت امیدوارم که بساط شلاق و اعدام و قطع ید و احکام وحشیانه و قرون وسطایی جمع و برچیده شود و با پایان گرفتن اینها این بساط هم برچیده شود.
#کمال_جعفری_یزدی #خسرو_علیکردی #نه_به_اعدام
#زندان_وکیل_آباد_مشهد #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر کمال جعفرییزدی، جانباز و آزاده جنگ و برادر شهید و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ است و خسرو علیکردی، از وکلای زندانی است.
دکتر کمال جعفری یزدی، در پیامی گفت امیدوارم که بساط شلاق و اعدام و قطع ید و احکام وحشیانه و قرون وسطایی جمع و برچیده شود و با پایان گرفتن اینها این بساط هم برچیده شود.
#کمال_جعفری_یزدی #خسرو_علیکردی #نه_به_اعدام
#زندان_وکیل_آباد_مشهد #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام، از زندان اوین به زندان قزلحصار منتقل شدهاند و این موضوع باعث نگرانی نسبت به قریبالوقوع بودن اجرای حکمشان شده است.
اخیرادیوان عالی کشور در ایران، حکم اعدام صادر شده علیه بهروز احسانی مهدی حسنی، دو زندانی سیاسی را تایید کرد.
پیش از این در اواخر شهریور ماه سال جاری شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری این دو زندانی سیاسی را به اتهام بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرده بود.
مهدی حسنی ۴۸ ساله پیشتر در شهریور ۱۴۰۱ و بهروز احسانی نیز که ۶۹ سال سن دارد، در آذر ماه این سال بازداشت شدند. این دو زندانی از حق دسترسی به وکیل محروم بودهاند.
آقای احسانی در دوران بازداشت، مادر خود را از دست داد و به دلیل مخالفت مقامات قضایی، امکان حضور در مراسم تدفین مادر خویش را نیافت.
انتساب همزمان سه اتهام «بغی، محاربه و افساد فیالارض» علیه بهروز احسانی و مهدی حسنی و صدور حکم اعدام با استناد به آنها، خود به روشنی نشان از پروندهسازی علیه آنها دارد.
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اخیرادیوان عالی کشور در ایران، حکم اعدام صادر شده علیه بهروز احسانی مهدی حسنی، دو زندانی سیاسی را تایید کرد.
پیش از این در اواخر شهریور ماه سال جاری شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری این دو زندانی سیاسی را به اتهام بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در مجاهدین، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرده بود.
مهدی حسنی ۴۸ ساله پیشتر در شهریور ۱۴۰۱ و بهروز احسانی نیز که ۶۹ سال سن دارد، در آذر ماه این سال بازداشت شدند. این دو زندانی از حق دسترسی به وکیل محروم بودهاند.
آقای احسانی در دوران بازداشت، مادر خود را از دست داد و به دلیل مخالفت مقامات قضایی، امکان حضور در مراسم تدفین مادر خویش را نیافت.
انتساب همزمان سه اتهام «بغی، محاربه و افساد فیالارض» علیه بهروز احسانی و مهدی حسنی و صدور حکم اعدام با استناد به آنها، خود به روشنی نشان از پروندهسازی علیه آنها دارد.
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خشایار سفیدی، دانشجوی اخراجی دانشگاه هنر که زندانی است، در اعتراض به حکم اعدام دو همبندیش (مهدی حسنی و بهروز احسانی) و انتقال آنها به زندان قزلحصار ( معروف به کشتارگاه) دست به اعتصاب غذای تَر زده است.
انتقال این دو زندانی به قزلحصار در حالی صورت گرفته که وکیل آنها اعاده دادرسی را به ثبت رسانده و به حکم صادره اعدام کرده است.
روز گذشته همزمان با انتقال مهدی حسنی و بهروز احسانی به زندان قزلحصار، شماری از زندانیان سیاسی در زندان اوین در اعتراض به این اقدام، دست به تجمع اعتراضی زدند.
مهدی حسنی و بهروز احسانی پیشتر از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «بغی، محاربه، افساد فیالارض و اجتماعی و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور» به اعدام محکوم شده و این حکم نزدیک به سه هفته گذشته در دیوان عالی کشور تایید شد.
بهروز احسانی در تاریخ ۷ آذر ماه ۱۴۰۱ با حمله ماموران اطلاعات سپاه به منزل خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این زندانی، بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگهداری میشده است.
مهدی حسنی نیز که شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شده، در بند ۴ زندان اوین محبوس بوده است، از بیماری سیاتیک شدید رنج میبرد. مهدی حسنی تاکنون چندین بار خواستار اعزام به پزشک و دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی شده اما این خواسته مورد پذیرش مقامات قضایی و مسئولان زندان اوین قرار نگرفته است.
#خشایار_سفیدی #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انتقال این دو زندانی به قزلحصار در حالی صورت گرفته که وکیل آنها اعاده دادرسی را به ثبت رسانده و به حکم صادره اعدام کرده است.
روز گذشته همزمان با انتقال مهدی حسنی و بهروز احسانی به زندان قزلحصار، شماری از زندانیان سیاسی در زندان اوین در اعتراض به این اقدام، دست به تجمع اعتراضی زدند.
مهدی حسنی و بهروز احسانی پیشتر از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «بغی، محاربه، افساد فیالارض و اجتماعی و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور» به اعدام محکوم شده و این حکم نزدیک به سه هفته گذشته در دیوان عالی کشور تایید شد.
بهروز احسانی در تاریخ ۷ آذر ماه ۱۴۰۱ با حمله ماموران اطلاعات سپاه به منزل خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این زندانی، بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگهداری میشده است.
مهدی حسنی نیز که شهریور ۱۴۰۱ بازداشت شده، در بند ۴ زندان اوین محبوس بوده است، از بیماری سیاتیک شدید رنج میبرد. مهدی حسنی تاکنون چندین بار خواستار اعزام به پزشک و دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی شده اما این خواسته مورد پذیرش مقامات قضایی و مسئولان زندان اوین قرار نگرفته است.
#خشایار_سفیدی #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مریم، دختر آقای مهدی حسنی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، از تداوم نگرانی درباره اعدام قریبالوقوع پدرش خبر داد و گفت تا وقتی که پدرش از انفرادی بند امن به بند عمومی سیاسی منتقل نشود، این نگرانی رفع نخواهد شد.
او ساعاتی پیش خبر داده بود که از هشت صبح امروز وکیل پدرش برای ثبت اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور است.
مریم حسنی روز گذشته نوشته بود:
«تو تمام این سه سال که پدرم دستگیر بودن بارها ملاقات ها و تلفن هاشو قطع کردن ، به هر طریق سعی کردن لباس زندانی تن بابام کنن و بفرستنش تو دادگاهی که تنها چیزی که توش اجرا نمیشه عدالته .
اما پدرم تا همین چند روز پیش پشت تلفن دم از آزادی و ایران آباد میزد ، حتی اگر نباشه و نبینه»
ساسان چمنآرا، زندانی سیاسی سابق امروز نوشت:
طبق صحبتهایی که با آقای امین عادلاحمدیان وکیل آقای مهدی حسنی داشتم ایشان تاکید کردن که اعلام کنم از لحظهای که وکالت ایشان را قبول کردهاند در هیچکدام از مراحل دادرسی اجازهی دسترسی به پرونده را نداشتهاند و روند دادرسی در یک پروسهی غیرمعمول و بسیار سریع به تایید دیوان عالی کشور رسیده است. قضات دیوان عالی که حکم اعدام را طی مدت زمان دو ماه که بسیار غیرطبیعی است تایید کردهاند همان قاضی مقیسه و رازینی بودند. با توجه به انتشار اخبار از سوی رسانههای حکومتی در مورد قتل این دو قاضی فاسد، خطر اجرای حکم اعدام بسیار بالا میباشد.»
مریم حسنی ضمن تایید این سخنان آقای چمنآرا نوشت:
«پروندهای که قبلا توسط وکلای تسخیری خونده شده بود
امروز وکیل تعیینی اجازه خوندشو نداره
و اعلام شده پرونده شامل مدارک فوق محرمانست.»
روز گذشته انتقال ناگهانی مهدی حسنی و بهروز احسانی از زندان اوین به سلول انفرادی بند امن واحد ۳ زندان قزلحصار، نگرانی درباره اعدام قریبالوقوع آنها را ایجاد کرد.
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ساعاتی پیش خبر داده بود که از هشت صبح امروز وکیل پدرش برای ثبت اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور است.
مریم حسنی روز گذشته نوشته بود:
«تو تمام این سه سال که پدرم دستگیر بودن بارها ملاقات ها و تلفن هاشو قطع کردن ، به هر طریق سعی کردن لباس زندانی تن بابام کنن و بفرستنش تو دادگاهی که تنها چیزی که توش اجرا نمیشه عدالته .
اما پدرم تا همین چند روز پیش پشت تلفن دم از آزادی و ایران آباد میزد ، حتی اگر نباشه و نبینه»
ساسان چمنآرا، زندانی سیاسی سابق امروز نوشت:
طبق صحبتهایی که با آقای امین عادلاحمدیان وکیل آقای مهدی حسنی داشتم ایشان تاکید کردن که اعلام کنم از لحظهای که وکالت ایشان را قبول کردهاند در هیچکدام از مراحل دادرسی اجازهی دسترسی به پرونده را نداشتهاند و روند دادرسی در یک پروسهی غیرمعمول و بسیار سریع به تایید دیوان عالی کشور رسیده است. قضات دیوان عالی که حکم اعدام را طی مدت زمان دو ماه که بسیار غیرطبیعی است تایید کردهاند همان قاضی مقیسه و رازینی بودند. با توجه به انتشار اخبار از سوی رسانههای حکومتی در مورد قتل این دو قاضی فاسد، خطر اجرای حکم اعدام بسیار بالا میباشد.»
مریم حسنی ضمن تایید این سخنان آقای چمنآرا نوشت:
«پروندهای که قبلا توسط وکلای تسخیری خونده شده بود
امروز وکیل تعیینی اجازه خوندشو نداره
و اعلام شده پرونده شامل مدارک فوق محرمانست.»
روز گذشته انتقال ناگهانی مهدی حسنی و بهروز احسانی از زندان اوین به سلول انفرادی بند امن واحد ۳ زندان قزلحصار، نگرانی درباره اعدام قریبالوقوع آنها را ایجاد کرد.
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مریم حسنی، دختر مهدی حسنی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، یک فایل صوتی در حمایت از پدرش در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده و خطاب به مردم ایران نوشته است: «بابای من میتونست بابا و برادر هر کدام از شما باشه. ما رو تنها نگذارید.»
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پنجاه و سومین هفته اعتصاب غذای کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندانهای ایران
«آغاز دومین سال کارزار سهشنبههای نه به اعدام، کارزاری فراگیر، ملی و بینالمللی علیه اعدام»
ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سهشنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز میکنیم و در پنجاه و سومین سهشنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا میزنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طنابهای دار داشته باشیم.
ما در شرایطی سال دوم این کارزار را آغاز میکنیم که در سال گذشته میلادی، بیش از هزار زندانی اعدام شدهاند و در دیماه گذشته نیز شمار اعدامها از ۱۱۰ نفر فراتر رفته است.
امروز، در سالگرد این کارزار، در حالی اعتصاب میکنیم که روز یکشنبه ۷ بهمن، دو تن از زندانیان سیاسی و اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" به نامهای بهروز احسانی و مهدی حسنی که به اعدام محکوم شدهاند، با خشونت از زندان اوین ربوده و به زندان قزلحصار منتقل شدند. این در حالی است که طبق گفته وکلای آنان، روز دوشنبه ۸ بهمن، درخواست اعاده دادرسی در پرونده آنها ثبت شده است. اما بر اساس اطلاعات رسیده به کارزار، این دو زندانی سیاسی هماکنون در سلولهای بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر میبرند و خطر اعدام، آنان را تهدید میکند.
زندانیان سیاسی قزلحصار، اولین اعتصاب غذای خود را در تاریخ سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ اعلام کردند و از آن روز تاکنون، به مدت یک سال، بر اعتصاب غذای سهشنبهها پایداری کردهاند. ابتدا شماری از زندانیان سیاسی در بندهای ۴ و ۸ اوین، سپس بند زنان زندان اوین، زندان مرکزی کرج، لاکان رشت، و بهدنبال آن، در هفتههای پیدرپی، زندانهای دیگر نیز به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستند. تاکنون، یعنی آغاز دومین سال کارزار، تعداد زندانهای پیوسته به این حرکت، به ۳۴ زندان رسیده است.
شروع کارزار سهشنبههای نه به اعدام، سال گذشته از آنجایی آغاز شد که موج اعدامها آنچنان گسترده و فراگیر شد که در هیچ جای جهان سابقه نداشت. این امر نمیتوانست تصادفی یا صرفاً حقوقی - جزایی باشد.
در ابتدای موج اعدامها، نامهای تظلمخواهانه از زندانیان عادی زیر حکم اعدام منتشر شد که از همه زندانیان و مردم ایران برای نجات جان خود و انبوه محکومان در صف اعدام، طلب استمداد و یاری کرده بودند.
شروع کارزار سهشنبههای نه به اعدام، مصادف شد با هفتمین روز پس از اعدام زندهیادان محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، زندانیان سیاسی و عقیدتی قزلحصار. اعضای اولیه کارزار، با اعتصاب غذای خود به اعتراض علیه اعدامها برخاستند. زندانیان به این دلیل روز سهشنبه را برای اعتصاب انتخاب کردند که عموماً محکومان به اعدام را روزهای دوشنبه به سلول انفرادی منتقل کرده و در سحرگاه چهارشنبه اعدام میکردند.
این حرکت اعتراضی، که اکنون اکثر زندانهای کشور را فراگرفته است، به لطف تلاشهای هموطنانمان در داخل و خارج کشور، از دیوارهای زندانها عبور کرده و مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردیده است. بهطوری که انبوه نهادهای حقوق بشری، فعالان حقوق بشر، ارگانها و نهادهای بینالمللی و حتی جریانهای سیاسی، به حمایت از آن پرداختهاند. بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها نیز، در عملی مسئولانه نسبت به حقوق بشر، هر هفته بیانیه و گزارش کارزار سهشنبههای نه به اعدام را منتشر و به اطلاع عموم میرسانند.
پروفسور جاوید رحمان (گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر در ایران در آن زمان) در پیامی از این کارزار تقدیر کرد. همچنین خانم مایساتو (گزارشگر ویژه فعلی) در پیامی تصویری (۱۰ اکتبر) کارزار سهشنبهها را «تعهدی تزلزلناپذیر به عدالت و حقوق بشر دانست که در برابر اقدامات سرکوبگرانه حکومت درخشیده است».
در همان روز ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، همزمان با روز جهانی علیه اعدام، در آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی، هموطنان ایرانی مراسم این روز را در پیوند با کارزار سهشنبههای نه به اعدام برگزار کردند و صدای این جنبش علیه اعدام را در جهان طنینانداز کردند.
در هفتههای گذشته، شاهد حمایتهای داخلی از جمله دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان بودیم. اعتصاب عمومی در کردستان نقطه عطفی بود که جای تقدیر دارد و باید به تمام ایران گسترش یابد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/36fvk83p
#سهشنبههای_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آغاز دومین سال کارزار سهشنبههای نه به اعدام، کارزاری فراگیر، ملی و بینالمللی علیه اعدام»
ما، زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۳۴ زندان از چهارگوشه ایرانِ در زنجیر، روز سهشنبه ۹ بهمن، دومین سال کارزار نه به اعدام را با شور و نشاط بیشتری آغاز میکنیم و در پنجاه و سومین سهشنبه کارزار نه به اعدام، دست به اعتصاب غذا میزنیم. باشد که صدای ما از پشت دیوارهای ستبر زندان با صدای زنان، مردان و جوانان ایران پیوند بخورد و سهمی در دفاع از حقوق بشر و برچیدن طنابهای دار داشته باشیم.
ما در شرایطی سال دوم این کارزار را آغاز میکنیم که در سال گذشته میلادی، بیش از هزار زندانی اعدام شدهاند و در دیماه گذشته نیز شمار اعدامها از ۱۱۰ نفر فراتر رفته است.
امروز، در سالگرد این کارزار، در حالی اعتصاب میکنیم که روز یکشنبه ۷ بهمن، دو تن از زندانیان سیاسی و اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" به نامهای بهروز احسانی و مهدی حسنی که به اعدام محکوم شدهاند، با خشونت از زندان اوین ربوده و به زندان قزلحصار منتقل شدند. این در حالی است که طبق گفته وکلای آنان، روز دوشنبه ۸ بهمن، درخواست اعاده دادرسی در پرونده آنها ثبت شده است. اما بر اساس اطلاعات رسیده به کارزار، این دو زندانی سیاسی هماکنون در سلولهای بند امن واحد ۳ قزلحصار، که محل نگهداری زندانیان در آستانه اجرای حکم اعدام است، به سر میبرند و خطر اعدام، آنان را تهدید میکند.
زندانیان سیاسی قزلحصار، اولین اعتصاب غذای خود را در تاریخ سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ اعلام کردند و از آن روز تاکنون، به مدت یک سال، بر اعتصاب غذای سهشنبهها پایداری کردهاند. ابتدا شماری از زندانیان سیاسی در بندهای ۴ و ۸ اوین، سپس بند زنان زندان اوین، زندان مرکزی کرج، لاکان رشت، و بهدنبال آن، در هفتههای پیدرپی، زندانهای دیگر نیز به کارزار سهشنبههای نه به اعدام پیوستند. تاکنون، یعنی آغاز دومین سال کارزار، تعداد زندانهای پیوسته به این حرکت، به ۳۴ زندان رسیده است.
شروع کارزار سهشنبههای نه به اعدام، سال گذشته از آنجایی آغاز شد که موج اعدامها آنچنان گسترده و فراگیر شد که در هیچ جای جهان سابقه نداشت. این امر نمیتوانست تصادفی یا صرفاً حقوقی - جزایی باشد.
در ابتدای موج اعدامها، نامهای تظلمخواهانه از زندانیان عادی زیر حکم اعدام منتشر شد که از همه زندانیان و مردم ایران برای نجات جان خود و انبوه محکومان در صف اعدام، طلب استمداد و یاری کرده بودند.
شروع کارزار سهشنبههای نه به اعدام، مصادف شد با هفتمین روز پس از اعدام زندهیادان محمد قبادلو و فرهاد سلیمی، زندانیان سیاسی و عقیدتی قزلحصار. اعضای اولیه کارزار، با اعتصاب غذای خود به اعتراض علیه اعدامها برخاستند. زندانیان به این دلیل روز سهشنبه را برای اعتصاب انتخاب کردند که عموماً محکومان به اعدام را روزهای دوشنبه به سلول انفرادی منتقل کرده و در سحرگاه چهارشنبه اعدام میکردند.
این حرکت اعتراضی، که اکنون اکثر زندانهای کشور را فراگرفته است، به لطف تلاشهای هموطنانمان در داخل و خارج کشور، از دیوارهای زندانها عبور کرده و مرزهای جغرافیایی را نیز درنوردیده است. بهطوری که انبوه نهادهای حقوق بشری، فعالان حقوق بشر، ارگانها و نهادهای بینالمللی و حتی جریانهای سیاسی، به حمایت از آن پرداختهاند. بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها نیز، در عملی مسئولانه نسبت به حقوق بشر، هر هفته بیانیه و گزارش کارزار سهشنبههای نه به اعدام را منتشر و به اطلاع عموم میرسانند.
پروفسور جاوید رحمان (گزارشگر ویژه ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر در ایران در آن زمان) در پیامی از این کارزار تقدیر کرد. همچنین خانم مایساتو (گزارشگر ویژه فعلی) در پیامی تصویری (۱۰ اکتبر) کارزار سهشنبهها را «تعهدی تزلزلناپذیر به عدالت و حقوق بشر دانست که در برابر اقدامات سرکوبگرانه حکومت درخشیده است».
در همان روز ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، همزمان با روز جهانی علیه اعدام، در آمریکا و اغلب کشورهای اروپایی، هموطنان ایرانی مراسم این روز را در پیوند با کارزار سهشنبههای نه به اعدام برگزار کردند و صدای این جنبش علیه اعدام را در جهان طنینانداز کردند.
در هفتههای گذشته، شاهد حمایتهای داخلی از جمله دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان بودیم. اعتصاب عمومی در کردستان نقطه عطفی بود که جای تقدیر دارد و باید به تمام ایران گسترش یابد.
ادامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/36fvk83p
#سهشنبههای_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
يادداشتي از احمدرضا حائری در سالگرد کارزار سهشنبههای نه به اعدام:
در مبارزه برای دفاع از حق حیات انسانها شکست وجود ندارد، پیروزی حتمی است…
…
" گفتم سامان تو تا روزهای آخر با محسن شکاری بودی، هیچ خاطرهای داری از چند روز آخر؟
سامان: یک خاطره از روزهای آخر محسن هنوز داره جگرم را میسوزونه!
من: آخه از بچههایی که توی بند ۲۴۰ باهاش بودند، شنیدم محسن هیچ انگیزهای نداشت، برای نجات پیدا کردن از طناب دار!
سامان: مسأله همين جاست!
من:" چطور!؟
سامان: محسن دختری را دوست داشت که ظاهرا قبل از بازداشت کات کرده بود باهش، روزهای آخر محسنی که همیشه توی خودش بود بعد از یه تماس تلفنی یک باره با هیجان آمد بغلم کرد و گفت فلانی را یادت میاد باهام کات کرده بود!؟ الان زنگ زدم فهمیدم آمده گفته من منتظر محسن میمونم تا آزاد بشه باهم ازدواج کنیم، محسن را این عشق به زندگی امیدوارش کرد. اما بعد چند روز اعدامش کردند!"
این خاطره سامان از محسن شکاری، از جمله زخمهایی است که هر روز بيشتر از قبل در جانم سر باز ميكند. محسن را برای یک خیابان بستن و زخمی کوچک روی بازوی یکی از آنها که به راحتی آب خوردن چشم کور میکردند و آدم میکشتند با عجله و برای نشان دادن اقتدار پوشالیشان به مردم اعدام کردند.
از این قبیل زخمها چنان بر روح و روانم نشسته و تلنبار شده که گاهی احساس میکنم، تاب و توان تحمل آنها را ندارم، حتی آوردن آنها بر روی کاغذ ذرهای از سنگینی آنها کم نمیکند.
مثل زخم کتک زدن کاک فرهاد سلیمی پای چوبه دار تنها به این خاطر که فریاد زده بود:" شما مسلمان نیستید، دستکم آدم باشید و بگذارید پیش از اعدام مادر و خانوادهام را ببینم!" و نگذاشتند، در عوض پیکر او را با صورتی غرق در خون و جای ضربات باتوم تحویل خانوادهاش دادند.
یا روزی که میرزا را دیدم در قزلحصار، بیستپنج سال حبس کشیده بود، برای جابهجایی مواد به خاطر چندرغاز پول که برای او با وجود فقر مطلقش چند مشکل را حل میکرد، گفتم: "میرزا چرا تو یکی از این فرمها را پر نمیکنی(فرمی به نام توبهنامه) شاید تأثیری داشت و آزاد شدی!
میرزا با صدائی گرفته که رنج ۲۵ سال زندان از پس آن پیدا بود پاسخ داد:" آقای حائری قربونت برم، گیرم این فرم سرکاری نباشه! منم پر کنم و همین فردا نامه آزادیم بیاد زندان! من كه ده سال حبس زیر حکم اعدام پیرم کرد، بعد هم پانزده سال حبس روش، بعد ۲۵ سال برم دم در زندان قزلحصار یه ماشین مسافرکش وایسه برام، بعد من بهش بگم منو کجا ببره!؟ اصلا آدرسی دارم بهش بدم!؟ اصلا كسی منتظر من هست که از این خرابشده آزاد بشم!؟" رویم را برگرداندم تا میرزا خیسشدن چشمانم را نبیند!
و صدها میرزایی که در این سالها به دار کشیده شدند در اصل به جرم:" فقر و فلاکت و بي عدالتي"
گاهی از خودم متعجب میشوم!؟ مگر انسان چقدر توان دیدن و رنجکشیدن دارد!؟ یاد ایدو (عیدو شهبخش) میافتم که با رفقایش غنی شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالرحیم قنبرزهی (میربلوچ زهی) بي هيچ عدالتي فقط به جرم بلوچ بودن اعدامشان کردند!
هر چقدر ما فریاد بزنیم، اما خب باز عدالت و اخلاقي در كار نيست و کسانی هستند که در کمال خونسردی زیر لحاف گرم در فضای مجازی مي نويسند:" لابد یه کاری کرده بودند!" آري عدالتي در كار نيست.
و دهها زخم کاری که دادرسیهای ناعادلانه، اعدام و حبسهای طولانی و ...در این سالها بر جانم نشانده...
و امروز که نگران مهدی و بهروز هستیم، که در بند امن مخصوص اجرای اعدام یا تنبیه در واحد سه قزلحصار دربندند، آنها که در اوین تخلفی نکردهاند، در پروندهشان هم نه کسی را کشتهاند، نه شاکی خصوصی دارند، اتهامشان هواداری از یک گروه مخالف جمهوری اسلامی است.
با همبندیها خواب نداریم، چون دلیلی بر نیاوردن آنها به بند عمومی وجود ندارد جز اینکه قصد جان آنها را دارند، و تا خروج آنها از بند اعدامها، روح و روان ما آرام و قراری ندارد.
با تمام زخمهای خونینی که بر روح و روان مان نشسته، در سالگرد کارزار سهشنبههای نه به اعدام و تداوم یکسال اعتصاب اعتراضی علیه اعدام که داشتهایم، تأثیرات مثبت این کارزار را میبینیم و گسترش جنبش علیه اعدام که نوری از امید را در دلم روشن کرده، دوباره و چند باره توانم را برای ادامه راه باز مییابم.
و در انتها براي هزاران بار از عموم هموطنان که ما را یاری دادند در این یک سال صمیمانه سپاسگزارم. در مسیر مبارزهای که ما برگزیدهایم، زخم بسیار خواهیم برداشت، اما از پای نخواهیم نشست، چرا که در مبارزه برای دفاع از حق حيات انسانها شکست وجود ندارد و پیروزی حتمی است.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
نهم بهمن ۱۴۰۳
آغاز دومین سال کارزار سهشنبههای نه به اعدام
#احمدرضا_حائری #بیانیه #نه_به_اعدام #محسن_شکاری #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در مبارزه برای دفاع از حق حیات انسانها شکست وجود ندارد، پیروزی حتمی است…
…
" گفتم سامان تو تا روزهای آخر با محسن شکاری بودی، هیچ خاطرهای داری از چند روز آخر؟
سامان: یک خاطره از روزهای آخر محسن هنوز داره جگرم را میسوزونه!
من: آخه از بچههایی که توی بند ۲۴۰ باهاش بودند، شنیدم محسن هیچ انگیزهای نداشت، برای نجات پیدا کردن از طناب دار!
سامان: مسأله همين جاست!
من:" چطور!؟
سامان: محسن دختری را دوست داشت که ظاهرا قبل از بازداشت کات کرده بود باهش، روزهای آخر محسنی که همیشه توی خودش بود بعد از یه تماس تلفنی یک باره با هیجان آمد بغلم کرد و گفت فلانی را یادت میاد باهام کات کرده بود!؟ الان زنگ زدم فهمیدم آمده گفته من منتظر محسن میمونم تا آزاد بشه باهم ازدواج کنیم، محسن را این عشق به زندگی امیدوارش کرد. اما بعد چند روز اعدامش کردند!"
این خاطره سامان از محسن شکاری، از جمله زخمهایی است که هر روز بيشتر از قبل در جانم سر باز ميكند. محسن را برای یک خیابان بستن و زخمی کوچک روی بازوی یکی از آنها که به راحتی آب خوردن چشم کور میکردند و آدم میکشتند با عجله و برای نشان دادن اقتدار پوشالیشان به مردم اعدام کردند.
از این قبیل زخمها چنان بر روح و روانم نشسته و تلنبار شده که گاهی احساس میکنم، تاب و توان تحمل آنها را ندارم، حتی آوردن آنها بر روی کاغذ ذرهای از سنگینی آنها کم نمیکند.
مثل زخم کتک زدن کاک فرهاد سلیمی پای چوبه دار تنها به این خاطر که فریاد زده بود:" شما مسلمان نیستید، دستکم آدم باشید و بگذارید پیش از اعدام مادر و خانوادهام را ببینم!" و نگذاشتند، در عوض پیکر او را با صورتی غرق در خون و جای ضربات باتوم تحویل خانوادهاش دادند.
یا روزی که میرزا را دیدم در قزلحصار، بیستپنج سال حبس کشیده بود، برای جابهجایی مواد به خاطر چندرغاز پول که برای او با وجود فقر مطلقش چند مشکل را حل میکرد، گفتم: "میرزا چرا تو یکی از این فرمها را پر نمیکنی(فرمی به نام توبهنامه) شاید تأثیری داشت و آزاد شدی!
میرزا با صدائی گرفته که رنج ۲۵ سال زندان از پس آن پیدا بود پاسخ داد:" آقای حائری قربونت برم، گیرم این فرم سرکاری نباشه! منم پر کنم و همین فردا نامه آزادیم بیاد زندان! من كه ده سال حبس زیر حکم اعدام پیرم کرد، بعد هم پانزده سال حبس روش، بعد ۲۵ سال برم دم در زندان قزلحصار یه ماشین مسافرکش وایسه برام، بعد من بهش بگم منو کجا ببره!؟ اصلا آدرسی دارم بهش بدم!؟ اصلا كسی منتظر من هست که از این خرابشده آزاد بشم!؟" رویم را برگرداندم تا میرزا خیسشدن چشمانم را نبیند!
و صدها میرزایی که در این سالها به دار کشیده شدند در اصل به جرم:" فقر و فلاکت و بي عدالتي"
گاهی از خودم متعجب میشوم!؟ مگر انسان چقدر توان دیدن و رنجکشیدن دارد!؟ یاد ایدو (عیدو شهبخش) میافتم که با رفقایش غنی شهبخش، سلیمان شهبخش، عبدالرحیم قنبرزهی (میربلوچ زهی) بي هيچ عدالتي فقط به جرم بلوچ بودن اعدامشان کردند!
هر چقدر ما فریاد بزنیم، اما خب باز عدالت و اخلاقي در كار نيست و کسانی هستند که در کمال خونسردی زیر لحاف گرم در فضای مجازی مي نويسند:" لابد یه کاری کرده بودند!" آري عدالتي در كار نيست.
و دهها زخم کاری که دادرسیهای ناعادلانه، اعدام و حبسهای طولانی و ...در این سالها بر جانم نشانده...
و امروز که نگران مهدی و بهروز هستیم، که در بند امن مخصوص اجرای اعدام یا تنبیه در واحد سه قزلحصار دربندند، آنها که در اوین تخلفی نکردهاند، در پروندهشان هم نه کسی را کشتهاند، نه شاکی خصوصی دارند، اتهامشان هواداری از یک گروه مخالف جمهوری اسلامی است.
با همبندیها خواب نداریم، چون دلیلی بر نیاوردن آنها به بند عمومی وجود ندارد جز اینکه قصد جان آنها را دارند، و تا خروج آنها از بند اعدامها، روح و روان ما آرام و قراری ندارد.
با تمام زخمهای خونینی که بر روح و روان مان نشسته، در سالگرد کارزار سهشنبههای نه به اعدام و تداوم یکسال اعتصاب اعتراضی علیه اعدام که داشتهایم، تأثیرات مثبت این کارزار را میبینیم و گسترش جنبش علیه اعدام که نوری از امید را در دلم روشن کرده، دوباره و چند باره توانم را برای ادامه راه باز مییابم.
و در انتها براي هزاران بار از عموم هموطنان که ما را یاری دادند در این یک سال صمیمانه سپاسگزارم. در مسیر مبارزهای که ما برگزیدهایم، زخم بسیار خواهیم برداشت، اما از پای نخواهیم نشست، چرا که در مبارزه برای دفاع از حق حيات انسانها شکست وجود ندارد و پیروزی حتمی است.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
نهم بهمن ۱۴۰۳
آغاز دومین سال کارزار سهشنبههای نه به اعدام
#احمدرضا_حائری #بیانیه #نه_به_اعدام #محسن_شکاری #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت مطهره گونهای از زندان اوین؛ نه به اعدام به مثابه نه به اساس جمهوری اسلامی است
مطهره گونهای
فعال دانشجویی و زندانی سیاسی
در سالگرد کارزار گسترده و فراگیر «سهشنبههای نه به اعدام» که از سوی زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار و با همراهی بند زنان اوین آغاز شد و هماکنون به بسیاری از زندانهای سراسر کشور رسیده است، دهها نفر از زندانیان، در خطر اجرای حکم قتل حکومتی به اتهام «بغی» هستند.
مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو تن از زندانیان محکوم به اعدام از زندان اوین به زندان قزلحصار کرج منتقل شدهاند و در شرایطی نامعلوم بهسر میبرند.
پخشان عزیزی و وریشه مرادی نیز با وجود اعتصابات گسترده و افتخارآمیز کردستان با هدف «لغو حکم اعدام» و ایجاد کمپین آزادی آنها، هنوز تحت اجرای حکم اعدام قرار دارند و جان عزیزشان در خطر است.
«باغی» در فقه شیعه و قانون قضایی جمهوری اسلامی به فرد یا افرادی اطلاق میشود که در برابر «اساس» جمهوری اسلامی شورش کنند و موجب «ترساندن» و «ارعاب» مردم و «سلب امنیت» آنها شوند.
استنباط اصلی و بنیادین اتهام «بغی» از آیه معروف سوره حجرات است که مفهوم و تفسیر آن نیست و اتفاقا متشابه است؛ بدین معنا که اولا خطاب آیه به «مومنین» است، ثانیا حکم متقن و محکم در خصوص «بغی» یا پرداخت بیشتر در مورد معنی آن داده شده است.
بحث فقهی در مورد حقوق شهروندی یک کشور، مسالهای مهم است که همکاری نواندیشان دینی و روحانیون معترض و مخالف با نظام را میطلبد اما استناد به آیهای پرابهام از یک کتاب مقدس هزار و ۴۰۰ ساله که بر اساس «وضعیت» و «اقتضای» انسانها و نه «طبیعت» آنها در زمانه «محمد» نازل شد، برای وضع و توضیح و تبیین قانونی جهت سلب راحتتر حیات افراد، آن هم صرفا با تشخیص و «استنباط» قاضی و فقیه بر مبنای نیتخوانی و کیفرخواستهایی که حتی اصول ابتدایی حقوقی و قانونی را در روندهای امنیتی بازجویی و بازپرسی طی نکردهاند، با مفهوم «قسط» و «عدالت» که در انتهای آیه مذکور بیان شده، در تضاد و تناقض آشکار است.
مردمی که از سرکوب و خشونت سیستماتیک روزافزون در ساحتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رنج میبرند و از خشم بیامان، در برابر «اساس» جمهوری اسلامی قد علم میکنند، مرتکب بغی نشدهاند.
هنگامی که خبر ترور آن دو قاضی شرع [علی رازینی و محمد مقیسه] منتشر شد، افسوس خوردم که دریغا که باید در دادگاهی عادل و منصف محاکمه میشدند و چه بسا مرگ برایشان سهلترین مجازات بود.
آنها که بیمحابا سالها حکم قتل صدها انسان را با افتخار امضا کردند، امروز با سیل خشم و انباشت خشونتی مواجه شدند که جمهوری اسلامی، آن را با سرکوب و کشتار و اعدام بازتولید کرده است؛ غافل از آنکه روز محاکمه به اراده و خواست مردم سرانجام فرا خواهد رسید.
از قضا «باغی»، همین حکومت جائر و مستبد دینی است که در مقابل اعتراض و مطالبه بهحق مردم جان به لب رسیده، آتش خشم و کینه و انتقام میگشاید و برای بقای سیاسی خود، با صفآرایی نیروهای سرکوبگر و آتشبهاختیار «فضای رعب و وحشت و ناامنی» را در جامعه استیلا میبخشد و برای مقابله با تهدید و تضعیف بنیان پوشالی خود، از به کار بردن هر دستاویز غیرانسانی برآمده از «اسلام فقاهتی شیعی» و به نام «مصلحت امت اسلامی» هیچ ابایی ندارد.
بنابراین امروزه شعار «نه به اعدام» به منزله مخالفت و «نه» به تمامیت ساختار و «اساس» جمهوری اسلامی است که باید نقطه ثقل و اتکا برای اشتراک فکری گروههای مختلف و متکثر و جامعه مدنی در راستای همبستگی هر چه بیشتر شود.
اکنون اعتصاب عمومی و گسترده و منسجم مردم کردستان در هفته گذشته به عنوان ایستادگی و مقاومتی ستودنی و شکلی از نافرمانی مدنی باید سرلوحه همه گروههای حقوقبشری و سیاسی مخالف اعدام قرار گیرد.
حمایتهای بینالمللی نیز میتواند همدلی و روحیه فعالان مدنی را تقویت کند اما در نهایت این اراده و مقاومت مردم است که سرانجام به ثمر خواهد نشست.
به امید ایران آگاه، آزاد و آباد و به امید «زن، زندگی، آزادی» ...
.
مطهره گونهای، دانشجوی رشته دندانپزشکی و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران است که در ارتباط با خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
این فعال دانشجویی بار دیگر در ۱۲ اردیبهشت سال جاری پس از احضار به سازمان اطلاعات سپاه در تهران بازداشت و پس از چند روز با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
او نهایتا در تیر سال جاری از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس محکوم شد و از مهر ماه دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند.
منتشر شده در ایران اینترنشنال
@IranIntltv
#مطهره_گونه_ای #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مطهره گونهای
فعال دانشجویی و زندانی سیاسی
در سالگرد کارزار گسترده و فراگیر «سهشنبههای نه به اعدام» که از سوی زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار و با همراهی بند زنان اوین آغاز شد و هماکنون به بسیاری از زندانهای سراسر کشور رسیده است، دهها نفر از زندانیان، در خطر اجرای حکم قتل حکومتی به اتهام «بغی» هستند.
مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو تن از زندانیان محکوم به اعدام از زندان اوین به زندان قزلحصار کرج منتقل شدهاند و در شرایطی نامعلوم بهسر میبرند.
پخشان عزیزی و وریشه مرادی نیز با وجود اعتصابات گسترده و افتخارآمیز کردستان با هدف «لغو حکم اعدام» و ایجاد کمپین آزادی آنها، هنوز تحت اجرای حکم اعدام قرار دارند و جان عزیزشان در خطر است.
«باغی» در فقه شیعه و قانون قضایی جمهوری اسلامی به فرد یا افرادی اطلاق میشود که در برابر «اساس» جمهوری اسلامی شورش کنند و موجب «ترساندن» و «ارعاب» مردم و «سلب امنیت» آنها شوند.
استنباط اصلی و بنیادین اتهام «بغی» از آیه معروف سوره حجرات است که مفهوم و تفسیر آن نیست و اتفاقا متشابه است؛ بدین معنا که اولا خطاب آیه به «مومنین» است، ثانیا حکم متقن و محکم در خصوص «بغی» یا پرداخت بیشتر در مورد معنی آن داده شده است.
بحث فقهی در مورد حقوق شهروندی یک کشور، مسالهای مهم است که همکاری نواندیشان دینی و روحانیون معترض و مخالف با نظام را میطلبد اما استناد به آیهای پرابهام از یک کتاب مقدس هزار و ۴۰۰ ساله که بر اساس «وضعیت» و «اقتضای» انسانها و نه «طبیعت» آنها در زمانه «محمد» نازل شد، برای وضع و توضیح و تبیین قانونی جهت سلب راحتتر حیات افراد، آن هم صرفا با تشخیص و «استنباط» قاضی و فقیه بر مبنای نیتخوانی و کیفرخواستهایی که حتی اصول ابتدایی حقوقی و قانونی را در روندهای امنیتی بازجویی و بازپرسی طی نکردهاند، با مفهوم «قسط» و «عدالت» که در انتهای آیه مذکور بیان شده، در تضاد و تناقض آشکار است.
مردمی که از سرکوب و خشونت سیستماتیک روزافزون در ساحتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رنج میبرند و از خشم بیامان، در برابر «اساس» جمهوری اسلامی قد علم میکنند، مرتکب بغی نشدهاند.
هنگامی که خبر ترور آن دو قاضی شرع [علی رازینی و محمد مقیسه] منتشر شد، افسوس خوردم که دریغا که باید در دادگاهی عادل و منصف محاکمه میشدند و چه بسا مرگ برایشان سهلترین مجازات بود.
آنها که بیمحابا سالها حکم قتل صدها انسان را با افتخار امضا کردند، امروز با سیل خشم و انباشت خشونتی مواجه شدند که جمهوری اسلامی، آن را با سرکوب و کشتار و اعدام بازتولید کرده است؛ غافل از آنکه روز محاکمه به اراده و خواست مردم سرانجام فرا خواهد رسید.
از قضا «باغی»، همین حکومت جائر و مستبد دینی است که در مقابل اعتراض و مطالبه بهحق مردم جان به لب رسیده، آتش خشم و کینه و انتقام میگشاید و برای بقای سیاسی خود، با صفآرایی نیروهای سرکوبگر و آتشبهاختیار «فضای رعب و وحشت و ناامنی» را در جامعه استیلا میبخشد و برای مقابله با تهدید و تضعیف بنیان پوشالی خود، از به کار بردن هر دستاویز غیرانسانی برآمده از «اسلام فقاهتی شیعی» و به نام «مصلحت امت اسلامی» هیچ ابایی ندارد.
بنابراین امروزه شعار «نه به اعدام» به منزله مخالفت و «نه» به تمامیت ساختار و «اساس» جمهوری اسلامی است که باید نقطه ثقل و اتکا برای اشتراک فکری گروههای مختلف و متکثر و جامعه مدنی در راستای همبستگی هر چه بیشتر شود.
اکنون اعتصاب عمومی و گسترده و منسجم مردم کردستان در هفته گذشته به عنوان ایستادگی و مقاومتی ستودنی و شکلی از نافرمانی مدنی باید سرلوحه همه گروههای حقوقبشری و سیاسی مخالف اعدام قرار گیرد.
حمایتهای بینالمللی نیز میتواند همدلی و روحیه فعالان مدنی را تقویت کند اما در نهایت این اراده و مقاومت مردم است که سرانجام به ثمر خواهد نشست.
به امید ایران آگاه، آزاد و آباد و به امید «زن، زندگی، آزادی» ...
.
مطهره گونهای، دانشجوی رشته دندانپزشکی و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران است که در ارتباط با خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد.
این فعال دانشجویی بار دیگر در ۱۲ اردیبهشت سال جاری پس از احضار به سازمان اطلاعات سپاه در تهران بازداشت و پس از چند روز با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
او نهایتا در تیر سال جاری از سوی شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس محکوم شد و از مهر ماه دوران محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکند.
منتشر شده در ایران اینترنشنال
@IranIntltv
#مطهره_گونه_ای #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت سایه صیدال از زندان اوین؛ بر موضع خود علیه اعدام ایستادگی میکنیم
در نخستین سالگرد کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، ضمن ایستادگی بر ادامه این کارزار تا لغو این حکم غیرانسانی، در این متن به شکلی مشخص، در رد صریح منبع فقهی و حقوقی اتهام «بغی» به چند نکته اشاره خواهم کرد.
به دلیل صدور احکام اعدام بر مبنای بغی برای همبندیانمان وریشه مرادی و پخشان عزیزی و عزیزان دیگری همچون مهدی حسنی و بهروز احسانی، ضمن ابراز انزجار مجدد از مجازات اعدام در کلیت آن (مفسد فیالارض و محاربه و غیره) که دستدرازی به جان انسانهاست، به چند نکته برای رد صریح منبع فقهی و حقوقی بغی اشاره میکنم اما همچنان تاکید دارم ورود از دریچه فقهی و حقوقی در کلیت مخالفت با اعدام، تنها با در نظر گرفتن کارکرد سیاسی، مبنا و مشروعیت دارد.
نگاه فقهی: بغی در متون فقهی در جرائم حدی قرار نگرفته است
«آن که جان میدهد، همان هم جان میستاند. پس هیچ انسانی حق سلب حیات انسان دیگری را ندارد و کشتن هر نفس ممنوع است.»
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ.
خداوند خود در این آیه قرآن، این حق را منحصر به قصاص و محاربه دانسته که برای آن دو هم شرایط و موانعی آمده که به تفصیل قابل بحث است.
پس با همین نص صریح قرآن که جمهوری اسلامی مبنای حدود را قرآن میداند، بپردازیم به این که چگونه میشود صرف روایاتی که صحت و سقم آن مشخص نیست، مجوز کشتن انسانی را صادر کرد؟
در مورد ماده ۲۸۷ (بغی) که از سال ۱۳۹۲ وارد قانون مجازات اسلامی شده و در این سالها و روزهای اخیر بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی به استناد همین ماده اعدام شده یا به اعدام محکوم شدهاند، باید تصریح کرد که این ماده جدیدالتصویب در متون فقهی در جرایم حدی قرار نگرفته است.
در موضوع جنگ، پیرامون آن نکاتی آمده و بنا بر متون فقهی، بغی در وضعیت جنگی قابل اعمال است.
دیگر منبع بغی از نظر قانونگذار آیه ۹ سوره حجرات است که در آن آیه هم به جنگ بین مومنین اشاره کرده و چنین آمده که اگر گروهی از مومنین ظلم کردهاند، گروه دیگر با ظالم بجنگند تا به صلح برسند.
در احکام فقهی مرتبط به بغی هم اشاره به جنگهای مسلمانان در آن زمان بوده که علیه «امام معصوم» زمان خود شورش کردهاند اما فقهای زمانه در این مورد دو رویکرد مختلف دارند:
گروهی معتقدند که بغی خروج از اطاعت «امام معصوم» است. بنابراین در زمان غیبت اساسا بغی وجود ندارد.
گروهی دیگر بغی را خروج از اطاعت از «امام عادل» میدانند که این گروه «امام عادل» را از منظر امر حکومتی میبینند که در پایان به آن اشاره خواهم کرد. هر چند بر اساس «قاعده درء» که برگرفته از روایت «پیامبر مسلمین» است، چنین آمده که «الحدودُ تدرء الشُبهات» یعنی اجرای حدود با وجود شُبهات متوقف میشود.
همین دو رویکرد متفاوتِ فقها تصریحی از شبهه در موضوعی است که باید متوقف شود؛ یا قواعد فقهیِ دیگر همچون «لزوم احتیاط در دِماء»، «عدم تواتر در روایات» و ....
با چنین بدیهیاتی مصرح است که بغی نه تنها منبع فقهی ندارد، بلکه آنچه در آیه ۹ سوره حجرات هم آمده، مربوط به مقتضیاتِ جنگیِ زمان خود است و تناسبی با وضعیت امروز ایران ندارد.
نگاه حقوقی: حق زندگی از حقوق ذاتی است
حق حیات، ریشه و اصل حقوق بشر است. طبق بند یک ماده شش میثاق بینالمللیِ حقوق بشر، حق زندگی از حقوقی ذاتیست و هیچ فردی را نمیتوان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
در بند دوم همین ماده گفته شده در کشورهایی که حکم اعدام لغو نشده نیز صدور حکم اعدام جایز نیست و جمهوری اسلامی هم عضوی از همین میثاق بینالمللی است که پس از تصویب آن بسیاری از کشورهایی که مجازات اعدام در آنها وجود داشت، این حکم را لغو کردند.
جمهوری اسلامی اما روند اعدامها را نه تنها متوقف نکرده بلکه افزایش هم داده است.
آنجا که هانا آرنت به مقوله جهانوند میپردازد، میگوید که همه ما شهروند جهانیم و جهانوند نهاد دارنده حقوق بشر است و تجاوز به حقوق او، تجاوز به حقوق بشر است اما ما همچنان در قانون مجازات اسلامی در ۱۵ ماده با حکم اعدام مواجهیم.
اگر به ماده ۲۸۷ برگردیم باید عنوان کنیم وقتی این ماده در بحث حدود در قانون مجازات آمده و مبنای حدود هم شرع (نص صریح قرآن و منابع فقهی) است، لذا بنا بر آنچه ذکر شد، منبع فقهی و شرعی در این مورد وجود ندارد و جامعه حقوقی و مدنی باید بر قانونگذار تکلیف کند که در تصحیح این ماده تسریع نماید.
ادامه را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/execution-in-iran-motahareh-gounei/
#سایه_صیدال #مهوش_صیدال #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در نخستین سالگرد کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، ضمن ایستادگی بر ادامه این کارزار تا لغو این حکم غیرانسانی، در این متن به شکلی مشخص، در رد صریح منبع فقهی و حقوقی اتهام «بغی» به چند نکته اشاره خواهم کرد.
به دلیل صدور احکام اعدام بر مبنای بغی برای همبندیانمان وریشه مرادی و پخشان عزیزی و عزیزان دیگری همچون مهدی حسنی و بهروز احسانی، ضمن ابراز انزجار مجدد از مجازات اعدام در کلیت آن (مفسد فیالارض و محاربه و غیره) که دستدرازی به جان انسانهاست، به چند نکته برای رد صریح منبع فقهی و حقوقی بغی اشاره میکنم اما همچنان تاکید دارم ورود از دریچه فقهی و حقوقی در کلیت مخالفت با اعدام، تنها با در نظر گرفتن کارکرد سیاسی، مبنا و مشروعیت دارد.
نگاه فقهی: بغی در متون فقهی در جرائم حدی قرار نگرفته است
«آن که جان میدهد، همان هم جان میستاند. پس هیچ انسانی حق سلب حیات انسان دیگری را ندارد و کشتن هر نفس ممنوع است.»
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ.
خداوند خود در این آیه قرآن، این حق را منحصر به قصاص و محاربه دانسته که برای آن دو هم شرایط و موانعی آمده که به تفصیل قابل بحث است.
پس با همین نص صریح قرآن که جمهوری اسلامی مبنای حدود را قرآن میداند، بپردازیم به این که چگونه میشود صرف روایاتی که صحت و سقم آن مشخص نیست، مجوز کشتن انسانی را صادر کرد؟
در مورد ماده ۲۸۷ (بغی) که از سال ۱۳۹۲ وارد قانون مجازات اسلامی شده و در این سالها و روزهای اخیر بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی به استناد همین ماده اعدام شده یا به اعدام محکوم شدهاند، باید تصریح کرد که این ماده جدیدالتصویب در متون فقهی در جرایم حدی قرار نگرفته است.
در موضوع جنگ، پیرامون آن نکاتی آمده و بنا بر متون فقهی، بغی در وضعیت جنگی قابل اعمال است.
دیگر منبع بغی از نظر قانونگذار آیه ۹ سوره حجرات است که در آن آیه هم به جنگ بین مومنین اشاره کرده و چنین آمده که اگر گروهی از مومنین ظلم کردهاند، گروه دیگر با ظالم بجنگند تا به صلح برسند.
در احکام فقهی مرتبط به بغی هم اشاره به جنگهای مسلمانان در آن زمان بوده که علیه «امام معصوم» زمان خود شورش کردهاند اما فقهای زمانه در این مورد دو رویکرد مختلف دارند:
گروهی معتقدند که بغی خروج از اطاعت «امام معصوم» است. بنابراین در زمان غیبت اساسا بغی وجود ندارد.
گروهی دیگر بغی را خروج از اطاعت از «امام عادل» میدانند که این گروه «امام عادل» را از منظر امر حکومتی میبینند که در پایان به آن اشاره خواهم کرد. هر چند بر اساس «قاعده درء» که برگرفته از روایت «پیامبر مسلمین» است، چنین آمده که «الحدودُ تدرء الشُبهات» یعنی اجرای حدود با وجود شُبهات متوقف میشود.
همین دو رویکرد متفاوتِ فقها تصریحی از شبهه در موضوعی است که باید متوقف شود؛ یا قواعد فقهیِ دیگر همچون «لزوم احتیاط در دِماء»، «عدم تواتر در روایات» و ....
با چنین بدیهیاتی مصرح است که بغی نه تنها منبع فقهی ندارد، بلکه آنچه در آیه ۹ سوره حجرات هم آمده، مربوط به مقتضیاتِ جنگیِ زمان خود است و تناسبی با وضعیت امروز ایران ندارد.
نگاه حقوقی: حق زندگی از حقوق ذاتی است
حق حیات، ریشه و اصل حقوق بشر است. طبق بند یک ماده شش میثاق بینالمللیِ حقوق بشر، حق زندگی از حقوقی ذاتیست و هیچ فردی را نمیتوان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
در بند دوم همین ماده گفته شده در کشورهایی که حکم اعدام لغو نشده نیز صدور حکم اعدام جایز نیست و جمهوری اسلامی هم عضوی از همین میثاق بینالمللی است که پس از تصویب آن بسیاری از کشورهایی که مجازات اعدام در آنها وجود داشت، این حکم را لغو کردند.
جمهوری اسلامی اما روند اعدامها را نه تنها متوقف نکرده بلکه افزایش هم داده است.
آنجا که هانا آرنت به مقوله جهانوند میپردازد، میگوید که همه ما شهروند جهانیم و جهانوند نهاد دارنده حقوق بشر است و تجاوز به حقوق او، تجاوز به حقوق بشر است اما ما همچنان در قانون مجازات اسلامی در ۱۵ ماده با حکم اعدام مواجهیم.
اگر به ماده ۲۸۷ برگردیم باید عنوان کنیم وقتی این ماده در بحث حدود در قانون مجازات آمده و مبنای حدود هم شرع (نص صریح قرآن و منابع فقهی) است، لذا بنا بر آنچه ذکر شد، منبع فقهی و شرعی در این مورد وجود ندارد و جامعه حقوقی و مدنی باید بر قانونگذار تکلیف کند که در تصحیح این ماده تسریع نماید.
ادامه را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/execution-in-iran-motahareh-gounei/
#سایه_صیدال #مهوش_صیدال #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد کارزار سهشنبههای نه به اعدام؛ چگونه میتوان از سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟
حورا نیکبخت
ناشر، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی
ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی بیانگر عنوان مجرمانهای است که اولین بار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است. مهمترین مستند شرعی آن آیه ۹ سوره حجرات است. چطور میتوان از محتوای این سوره به حکم اعدام رسید؟
به نام خداوند «بخشنده مهربان»
«و اگر دو گروه از مومنان کارزار کردند، پس آشتی افکنید میان آنها و اگر ستم کرد یکیشان بر دیگری، پس نبرد کنید با آنکه ستمگر است تا برگردد به سوی فرمان خدا واگر بازگشت، پس آشتی افکنید میان آنان به داد و دادگستری کنید که خدا دوست دارد دادگران را.»
سوره مبارکه حجرات، آِیه شریفه ۹
در ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی گفته شد «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران قیام مسلحانه کند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن با مجازات اعدام محکوم میشوند». مهمترین مستند عنوان مجرمانه باغی، که اولینبار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است، آیه ۹ سوره حجرات است.
با توجه به ترجمه آیه، سوالاتی مطرح است. این سوالات را کسی طرح میکند که فقط شرارههای فربهی فقه دامنش را گرفته است، اما جوابشان را از کسانی میخواهد که دیدهاند فربهی فقه چه آتشهایی بهپا کرده و جمهوری اسلامی صرفا برای بقایش، با فربه کردن فقه و در عین حال تلاش برای شرعیسازی قانون، چه خاکسترهایی به جا گذاشته است.
توجه به این نکته مهم است: سوالات ذیل، با توجه به فقط چند منبع کاغذی در زندان به ذهن آمده است و مسلما منابع بیشتر، شمار انقُلتها را بیشتر میکند.
اول: چطور میتوان از محتوای سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟ حتی اگر اکثرا شان نزولش را نمیدانستیم، که میدانیم، سورهای که سراسر آیاتش توصیهها و دستورالعملهای اخلاقی است و از تنوع و تکثر گونههای بشری میگوید، چگونه مخاطبانش را به «قتل عمد» رهنمون میکند؟
دوم: جرائم مستوجب حد از ابتدا در آیات، روایات و متون فقهی تعیین شدهاند و در هیچکدام از منابع، حتی نشانی از «بغی» به عنوان جرم مستوجب حد دیده نمیشود؛ حتی در کتاب مشهور روحالله خمینی، تحریرالوسیله، که مبلغ اصلی قانون مجارات است، به «بغی» اشارهای نشده، این مسلمانتر بودن از پیامبر و ائمه از کجا نشات میگیرد؟
ظاهرا برای دانش فقهی بنیانگذار این حکومت هم اهمیت و احترامی قائل نشدهاند؛ غیر از این است؟
سوم: در آیه مذکور، به صراحت چنین آمده است: «با آنکه ستمگر است نبرد کنید تا برگردد به سوی فرمان خدا.»
خداوند از بازگشت به سوی فرمانش گفته است یا خودش؟ در کجای آیه به بازگرداندن انسانها به ذات اقدس الله اشاره شده است؟
چهارم: خداوند در آیه ۹ سوره حجرات از بازگشت باغی سخن گفته و از صلح و آشتی و دادگری آیا بخشی که برگشتن او و حکمش را بیان کرده است، فقط در قرآن قانونگذاران جمهوری اسلامی آمده؟ چرا ما این بخش را نمیبینیم؟
پنجم: بر اساس فرمان خداوند در این آیه باید با ستمگر نبرد کرد؛ آیا از روش و وسیله نبرد چیزی گفته شده است؟
قانونگذاری که از اتومبیل، تلفن هوشمند و هواپیما استفاده میکند، نه از شتر، اسب، شمشیر و غیره، چرا با اندیشه باغی مبارزه نمیکند؟ با کسی که با اندیشهاش مبارزه میکند نباید با اندیشه مبارزه کرد؟
ششم: در کدام بخش از آیه، از قتل عمد باغیانی صحبت کرده است که در موقعیت دفاعاند نه حمله اولیه و ابتدا به ساکن؟ از باغیان در آتشبس چطور؟
هفتم: قانونگذار میداند که دولتمردان، نظام جمهوری اسلامی را هم در نبرد با «زنان» قرار داده است؟ مگر بنا بر باور خودشان، زنان ذاتا ریحانه و ظریف و ضعیف نیستند؟
به مسئولانی از این دست زمانی میتوان با قطعیت پرداخت که حکومت ایران را حکومت اسلامی دانست و دلیلی برای ولایت فقها در عصر غیبت داشت، وگرنه پرسشهای ابتداییتری هم وجود دارد:
چرا آقای خویی ولایت را مختص پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) میدانست؟
چرا آقایان عبدالکریم حائری یزدی و اراکی بر این باورند که ادله فقهی نحوه خاص از حکومت را برای زمان غیبت معصوم به دست نمیدهند؟
و در نهایت چرا بسیاری از فقهای موید حاکمیت فقها در عصر غیبت، مشروعیت حاکم اسلامی را ناشی از رای و نظر مردم میدانند؟
https://tavaana.org/execution-in-iran-houra-nikbakht/
#حورا_نیکبخت #بیانبه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حورا نیکبخت
ناشر، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی
ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی بیانگر عنوان مجرمانهای است که اولین بار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است. مهمترین مستند شرعی آن آیه ۹ سوره حجرات است. چطور میتوان از محتوای این سوره به حکم اعدام رسید؟
به نام خداوند «بخشنده مهربان»
«و اگر دو گروه از مومنان کارزار کردند، پس آشتی افکنید میان آنها و اگر ستم کرد یکیشان بر دیگری، پس نبرد کنید با آنکه ستمگر است تا برگردد به سوی فرمان خدا واگر بازگشت، پس آشتی افکنید میان آنان به داد و دادگستری کنید که خدا دوست دارد دادگران را.»
سوره مبارکه حجرات، آِیه شریفه ۹
در ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی گفته شد «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران قیام مسلحانه کند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن با مجازات اعدام محکوم میشوند». مهمترین مستند عنوان مجرمانه باغی، که اولینبار در سال ۱۳۹۲ وارد مقررات جزایی کشور شده است، آیه ۹ سوره حجرات است.
با توجه به ترجمه آیه، سوالاتی مطرح است. این سوالات را کسی طرح میکند که فقط شرارههای فربهی فقه دامنش را گرفته است، اما جوابشان را از کسانی میخواهد که دیدهاند فربهی فقه چه آتشهایی بهپا کرده و جمهوری اسلامی صرفا برای بقایش، با فربه کردن فقه و در عین حال تلاش برای شرعیسازی قانون، چه خاکسترهایی به جا گذاشته است.
توجه به این نکته مهم است: سوالات ذیل، با توجه به فقط چند منبع کاغذی در زندان به ذهن آمده است و مسلما منابع بیشتر، شمار انقُلتها را بیشتر میکند.
اول: چطور میتوان از محتوای سوره حجرات به حکم اعدام رسید؟ حتی اگر اکثرا شان نزولش را نمیدانستیم، که میدانیم، سورهای که سراسر آیاتش توصیهها و دستورالعملهای اخلاقی است و از تنوع و تکثر گونههای بشری میگوید، چگونه مخاطبانش را به «قتل عمد» رهنمون میکند؟
دوم: جرائم مستوجب حد از ابتدا در آیات، روایات و متون فقهی تعیین شدهاند و در هیچکدام از منابع، حتی نشانی از «بغی» به عنوان جرم مستوجب حد دیده نمیشود؛ حتی در کتاب مشهور روحالله خمینی، تحریرالوسیله، که مبلغ اصلی قانون مجارات است، به «بغی» اشارهای نشده، این مسلمانتر بودن از پیامبر و ائمه از کجا نشات میگیرد؟
ظاهرا برای دانش فقهی بنیانگذار این حکومت هم اهمیت و احترامی قائل نشدهاند؛ غیر از این است؟
سوم: در آیه مذکور، به صراحت چنین آمده است: «با آنکه ستمگر است نبرد کنید تا برگردد به سوی فرمان خدا.»
خداوند از بازگشت به سوی فرمانش گفته است یا خودش؟ در کجای آیه به بازگرداندن انسانها به ذات اقدس الله اشاره شده است؟
چهارم: خداوند در آیه ۹ سوره حجرات از بازگشت باغی سخن گفته و از صلح و آشتی و دادگری آیا بخشی که برگشتن او و حکمش را بیان کرده است، فقط در قرآن قانونگذاران جمهوری اسلامی آمده؟ چرا ما این بخش را نمیبینیم؟
پنجم: بر اساس فرمان خداوند در این آیه باید با ستمگر نبرد کرد؛ آیا از روش و وسیله نبرد چیزی گفته شده است؟
قانونگذاری که از اتومبیل، تلفن هوشمند و هواپیما استفاده میکند، نه از شتر، اسب، شمشیر و غیره، چرا با اندیشه باغی مبارزه نمیکند؟ با کسی که با اندیشهاش مبارزه میکند نباید با اندیشه مبارزه کرد؟
ششم: در کدام بخش از آیه، از قتل عمد باغیانی صحبت کرده است که در موقعیت دفاعاند نه حمله اولیه و ابتدا به ساکن؟ از باغیان در آتشبس چطور؟
هفتم: قانونگذار میداند که دولتمردان، نظام جمهوری اسلامی را هم در نبرد با «زنان» قرار داده است؟ مگر بنا بر باور خودشان، زنان ذاتا ریحانه و ظریف و ضعیف نیستند؟
به مسئولانی از این دست زمانی میتوان با قطعیت پرداخت که حکومت ایران را حکومت اسلامی دانست و دلیلی برای ولایت فقها در عصر غیبت داشت، وگرنه پرسشهای ابتداییتری هم وجود دارد:
چرا آقای خویی ولایت را مختص پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) میدانست؟
چرا آقایان عبدالکریم حائری یزدی و اراکی بر این باورند که ادله فقهی نحوه خاص از حکومت را برای زمان غیبت معصوم به دست نمیدهند؟
و در نهایت چرا بسیاری از فقهای موید حاکمیت فقها در عصر غیبت، مشروعیت حاکم اسلامی را ناشی از رای و نظر مردم میدانند؟
https://tavaana.org/execution-in-iran-houra-nikbakht/
#حورا_نیکبخت #بیانبه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیام احمدرضا حائری، برای اسپیس سازمان حقوق بشر ایران
از دوران نوجوانی این سوال که چرا ما طی چندین نسل و با وجود چند انقلاب، نهضت و چند حکومت با محوریت توسعه از بالا، به یک جامعه توسعه یافته دموکراتیک نرسیدیم، ذهن من را مشغول میکرد.
تاریخ مشروطیت را که میخواندم، میدیدم پس از امضای فرمان مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه و جلوس محمدعلی شاه بر تخت ، با وجود دشمنی شاه مستبد قاجار با مشروطه اما جرائد و روزنامههای وقت که کم هم نبودند به شکلی افراطی شاه و خانوادهاش را مورد هتاکی قرار میدادند، پسر اُم خاقان میخوانندش و به صدها گونه مختلف تا حد فحاشی هم فروگذار نبودند، مجلس به توپ بسته شد و شاه قاجار دق دلیاش را از آن توهینها سر زندهیادان صور اسرافیل و مَلِکالمتکلمین خالی کرد و با گره زدن طناب، دور گردن و کشیدن آن از دو سو، آن دو جان عزیز و بسیاری دیگر را را گرفت!
معرکه فتح تهران و بعد ورود فاتحان تبریز به پایتخت ( ستارخان و باقر خان ) آغاز شد، و باز بازار انتقام جویی به راه افتاد و اینبار نوبت به دار کشیدن شیخِ هوادار استبداد قجری بود و شیخ فضلالله را به دار کشیدند و پسرش زیر جایگاه اعدام پدر هلهله میکشید و شادی میکرد.
باز کشور روی آرامش ندید و گذشت تا آمدن رضاشاه و شروع مدرنیزاسیون از بالا که کم قربانی نگرفت در زندان و تبعید،در آخرِ کار مردم نه راه آهن را دیدند و نه جادههایی که رضاشاه کشید و عدلیه نوین و... و با تبعید شاه شادی کردند.
اینبار معرکه دهه بیست و مهمترین آزمون دموکراسی در تاریخ کشورمان آغاز شد و این بارنیز اما سرشار شد از ترور و اعدام انقلابی و خشونت، مصدق خواست نفت را ملی کند، فدائیان اسلام رزمآرا و هژیر را ترور کردند و به خیالشان آنها را از پیش پای نهضت ملی شدن برداشتند و از سوی رهبران نهضت نیز تحسین شدند، آمدیم تا ۲۵ مرداد و ۲۸ مرداد حزب توده و مصدق و بیتفاوتی های غریب برای حفظ موقعیت!
و در نهایت زاهدی و بعد اعدام بخشی از سازمان افسران حزب توده و حسین فاطمی، اصلاحات ارضی شروع نشده مؤتلفه حسنعلی منصور را به انتقام تبعید خمینی ترور میکند و بعد اعدام رهبران مؤتلفه!
ساواک تا جریانهای چریکی در دهه پنجاه ظهور پیدا نکردند اساسا با اعدام بیگانه بود، چریکها ترور کردند برای شکستن خفقان و ساواک اعدام میکرد…در پاسخ، حاصل، اینکه سال ۵۵ دیگر چریکی نمانده بود، اما جای دیگری دیوار سوراخ بود و روحانیت با سازمان وسیع مساجد به میان آمد، بختیار دیر آمده بود( حسىرت تاریخی شخصی خودم همیشه این بود که ای کاش با انتصاب بختیار و انحلال ساوک موج انقلاب فروکش میکرد، اما تاریخ بر اساس رؤیاهای ما به پیش نمیرود) و بعد رسیدیم به بوی گل سوسن و یاسمن که همان روز اول چهرهاش را با عکس صفحه اول اطلاعات و کیهان و بدنهای عریان و بیجان و غرقه در خون سران ارتش نشان داد و بوی خون جای بوی سوسن را گرفت و بوی باروت جای بوی یاسمن را!
جنگ داخلی، اعدامهای صحرائی، خلخالی که فقط برای لالها وکیل قبول میکرد، تا تابستان ۶۷ و اعدام دستهجمعی هرآنکس که باقی مانده بود از مخالفان!
اين چرخ سر باز ایستادن نداشته تا امروز که مائیم و داغ دلمان برای همه عزیزانی که حکومت اسلامی خونشان را بر کف خیابانهای شهرها جاری کرد و هزاران چشمی که بیفروغ کرد در آبان خونین و قیام ژینا و هزاران جوانی که اکنون در مسیر اعدامشان قرار داده!
روزی که کارزار سهشنبههای نه به اعدام را شروع کردیم در پس ذهنم این بود باید روزی برسیم به ایرانی آزاد دموکراتیک ، توسعه یافته و با حفظ حقوق و به رسمیت شناختن حقوق همه شهروندانش فارغ از مشخصهای که دارند، از زبان، دین، باور و...
عمیقا باور دارم که نه به اعدام کارزاری راهبردی برای امروز و فردای ماست، ما اگر همگی تنها بر سر همین یک ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق کنیم و حق زندگی انسانها خط قرمز ابدیمان باشد، میتوانیم امیدوار باشیم به آیندهای روشن، میتوانیم امیدوار باشیم به عدالتی انتقالی به اینکه از پس امروز، فردایمان دوباره گرفتار استبداد نخواهیم شد.
ضمن سپاس فراوان از همه عزیزانی که در این یک سال نخست در کنار کارزار سهشنبههای نه به اعدام بودند و به بلند شدن صدای آن یاری رسانند، تأکید میکنم که ما هنوز در ابتدای راه هستیم و باید در ادامه تلاشمان را دوچندان کنیم. من خود، هر وقت تاب و تحملِ حبس امانم را میبرد، به این فکر میکنم اگر روزی کارزار نه به اعدام در کشورمان همگانی شود نصف راه تحقق "دموکراسی و توسعه" در کشورمان را رفتهایم، راهی که نیم دیگرش رواداری و تحمل بالا در مقابل مخالفان و خارج نشدن از دایره تعهد به حقوقبشر و دموکراسی است.
با احترام
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
نخستین سالگرد کارزار سهشنبههای نه به اعدام
#احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از دوران نوجوانی این سوال که چرا ما طی چندین نسل و با وجود چند انقلاب، نهضت و چند حکومت با محوریت توسعه از بالا، به یک جامعه توسعه یافته دموکراتیک نرسیدیم، ذهن من را مشغول میکرد.
تاریخ مشروطیت را که میخواندم، میدیدم پس از امضای فرمان مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه و جلوس محمدعلی شاه بر تخت ، با وجود دشمنی شاه مستبد قاجار با مشروطه اما جرائد و روزنامههای وقت که کم هم نبودند به شکلی افراطی شاه و خانوادهاش را مورد هتاکی قرار میدادند، پسر اُم خاقان میخوانندش و به صدها گونه مختلف تا حد فحاشی هم فروگذار نبودند، مجلس به توپ بسته شد و شاه قاجار دق دلیاش را از آن توهینها سر زندهیادان صور اسرافیل و مَلِکالمتکلمین خالی کرد و با گره زدن طناب، دور گردن و کشیدن آن از دو سو، آن دو جان عزیز و بسیاری دیگر را را گرفت!
معرکه فتح تهران و بعد ورود فاتحان تبریز به پایتخت ( ستارخان و باقر خان ) آغاز شد، و باز بازار انتقام جویی به راه افتاد و اینبار نوبت به دار کشیدن شیخِ هوادار استبداد قجری بود و شیخ فضلالله را به دار کشیدند و پسرش زیر جایگاه اعدام پدر هلهله میکشید و شادی میکرد.
باز کشور روی آرامش ندید و گذشت تا آمدن رضاشاه و شروع مدرنیزاسیون از بالا که کم قربانی نگرفت در زندان و تبعید،در آخرِ کار مردم نه راه آهن را دیدند و نه جادههایی که رضاشاه کشید و عدلیه نوین و... و با تبعید شاه شادی کردند.
اینبار معرکه دهه بیست و مهمترین آزمون دموکراسی در تاریخ کشورمان آغاز شد و این بارنیز اما سرشار شد از ترور و اعدام انقلابی و خشونت، مصدق خواست نفت را ملی کند، فدائیان اسلام رزمآرا و هژیر را ترور کردند و به خیالشان آنها را از پیش پای نهضت ملی شدن برداشتند و از سوی رهبران نهضت نیز تحسین شدند، آمدیم تا ۲۵ مرداد و ۲۸ مرداد حزب توده و مصدق و بیتفاوتی های غریب برای حفظ موقعیت!
و در نهایت زاهدی و بعد اعدام بخشی از سازمان افسران حزب توده و حسین فاطمی، اصلاحات ارضی شروع نشده مؤتلفه حسنعلی منصور را به انتقام تبعید خمینی ترور میکند و بعد اعدام رهبران مؤتلفه!
ساواک تا جریانهای چریکی در دهه پنجاه ظهور پیدا نکردند اساسا با اعدام بیگانه بود، چریکها ترور کردند برای شکستن خفقان و ساواک اعدام میکرد…در پاسخ، حاصل، اینکه سال ۵۵ دیگر چریکی نمانده بود، اما جای دیگری دیوار سوراخ بود و روحانیت با سازمان وسیع مساجد به میان آمد، بختیار دیر آمده بود( حسىرت تاریخی شخصی خودم همیشه این بود که ای کاش با انتصاب بختیار و انحلال ساوک موج انقلاب فروکش میکرد، اما تاریخ بر اساس رؤیاهای ما به پیش نمیرود) و بعد رسیدیم به بوی گل سوسن و یاسمن که همان روز اول چهرهاش را با عکس صفحه اول اطلاعات و کیهان و بدنهای عریان و بیجان و غرقه در خون سران ارتش نشان داد و بوی خون جای بوی سوسن را گرفت و بوی باروت جای بوی یاسمن را!
جنگ داخلی، اعدامهای صحرائی، خلخالی که فقط برای لالها وکیل قبول میکرد، تا تابستان ۶۷ و اعدام دستهجمعی هرآنکس که باقی مانده بود از مخالفان!
اين چرخ سر باز ایستادن نداشته تا امروز که مائیم و داغ دلمان برای همه عزیزانی که حکومت اسلامی خونشان را بر کف خیابانهای شهرها جاری کرد و هزاران چشمی که بیفروغ کرد در آبان خونین و قیام ژینا و هزاران جوانی که اکنون در مسیر اعدامشان قرار داده!
روزی که کارزار سهشنبههای نه به اعدام را شروع کردیم در پس ذهنم این بود باید روزی برسیم به ایرانی آزاد دموکراتیک ، توسعه یافته و با حفظ حقوق و به رسمیت شناختن حقوق همه شهروندانش فارغ از مشخصهای که دارند، از زبان، دین، باور و...
عمیقا باور دارم که نه به اعدام کارزاری راهبردی برای امروز و فردای ماست، ما اگر همگی تنها بر سر همین یک ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق کنیم و حق زندگی انسانها خط قرمز ابدیمان باشد، میتوانیم امیدوار باشیم به آیندهای روشن، میتوانیم امیدوار باشیم به عدالتی انتقالی به اینکه از پس امروز، فردایمان دوباره گرفتار استبداد نخواهیم شد.
ضمن سپاس فراوان از همه عزیزانی که در این یک سال نخست در کنار کارزار سهشنبههای نه به اعدام بودند و به بلند شدن صدای آن یاری رسانند، تأکید میکنم که ما هنوز در ابتدای راه هستیم و باید در ادامه تلاشمان را دوچندان کنیم. من خود، هر وقت تاب و تحملِ حبس امانم را میبرد، به این فکر میکنم اگر روزی کارزار نه به اعدام در کشورمان همگانی شود نصف راه تحقق "دموکراسی و توسعه" در کشورمان را رفتهایم، راهی که نیم دیگرش رواداری و تحمل بالا در مقابل مخالفان و خارج نشدن از دایره تعهد به حقوقبشر و دموکراسی است.
با احترام
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
نخستین سالگرد کارزار سهشنبههای نه به اعدام
#احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد که هفدهمین سال حبس (بدون یک روز مرخصی) خود را در زندان مرکزی یزد میگذراند، با انتشار نامهای سرگشاده، صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی را به شدت محکوم کرده و خواستار اقدام فوری برای لغو این احکام در ایران شده است.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«چگونه توانستی مهر مادری، محبت پدری و عشق به همنوع را نادیده بگیری؟
به خاطر کدام مصلحت؟ تو وجدان و انسانیت خود را به چه فروختی؟ حق زیستن و نفس کشیدن دیگران را به چه قیمتی معامله کردی؟
به چه بهایی این همه آرزو را نابود میکنی؟ چگونه میتوانی به این راحتی، جوانان سرزمین مادریات را قربانی کنی؟ خودخواهی تو به جایی رسیده که تنها چیزی که تو را راضی میکند، حکم مرگ دیگران است.
تو که دستانت به خون دیگران آلوده است، بدان هیچکس، حتی تو، صلاحیت گرفتن حق زندگی را از انسانی ندارد. چگونه توانستی وقتی قلم به دست گرفتی، احکام اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و برادران ما را صادر کنی؟ آیا جان آدمی اینقدر برایت بیارزش شده است؟ به کدام خطا؟ به کدام گناه؟ به استناد کدام حقوق بشر؟
ما را به قربانگاهی میفرستی که طناب نیمه ضخیمش از گیسوان بریده مادران قربانیانت بافته شده است. چه عاملی تو را به این وادی تاریک کشانده است؟ برایت اندوهگینم، برای تو که تمامی اصول انسانی را زیر پا گذاشتهای و همه پلهای پشت سرت را ویران کردهای. ای شکنجهگر و قاضی ناعادل!
با وجود تمام ظلمهایی که بر ما روا داشتهای، بدان که من به دنبال انتقام نخواهم بود. من از حق خود میگذرم و تو را میبخشم. این تفاوت من و توست.
وریشه گیان، پخشان گیان، دلم میگیرد…
دلم میگیرد وقتی به من میگویند که دیروز، شما قلم در دست گرفتید و علیه اعدام من و همرزمانم نوشتید، اما امروز خودتان محکوم به اعدام شدهاید. دلم میگیرد در شهری که پاداش انسانیت یا ذلت است یا مرگ با حکم حکام.
دلم میگیرد از سرزمینی که حق آزادی، حق اندیشیدن و حق زیستن را از مردمانش دریغ میکنند. دلم میگیرد وقتی دیر به مادرانمان زنگ میزنیم و با ناباوری میپرسند: «روله، تویی؟» چون سایه شوم اعدام بر سر شهر و دیارمان سایه افکنده است.
من با تمام وجود، حکم اعدام را محکوم میکنم. از همه زنان جهان، آزادگان دنیا، سازمانهای حقوق بشری و هر کسی که هر کاری از دستش برمیآید، میخواهم حمایت خود را از محکومان به اعدام دریغ نکنند. در برابر حکم اعدام همنوعانتان سکوت نکنید!»
#بیانیه #نه_به_اعدام #زینب_جلالیان #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«چگونه توانستی مهر مادری، محبت پدری و عشق به همنوع را نادیده بگیری؟
به خاطر کدام مصلحت؟ تو وجدان و انسانیت خود را به چه فروختی؟ حق زیستن و نفس کشیدن دیگران را به چه قیمتی معامله کردی؟
به چه بهایی این همه آرزو را نابود میکنی؟ چگونه میتوانی به این راحتی، جوانان سرزمین مادریات را قربانی کنی؟ خودخواهی تو به جایی رسیده که تنها چیزی که تو را راضی میکند، حکم مرگ دیگران است.
تو که دستانت به خون دیگران آلوده است، بدان هیچکس، حتی تو، صلاحیت گرفتن حق زندگی را از انسانی ندارد. چگونه توانستی وقتی قلم به دست گرفتی، احکام اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و برادران ما را صادر کنی؟ آیا جان آدمی اینقدر برایت بیارزش شده است؟ به کدام خطا؟ به کدام گناه؟ به استناد کدام حقوق بشر؟
ما را به قربانگاهی میفرستی که طناب نیمه ضخیمش از گیسوان بریده مادران قربانیانت بافته شده است. چه عاملی تو را به این وادی تاریک کشانده است؟ برایت اندوهگینم، برای تو که تمامی اصول انسانی را زیر پا گذاشتهای و همه پلهای پشت سرت را ویران کردهای. ای شکنجهگر و قاضی ناعادل!
با وجود تمام ظلمهایی که بر ما روا داشتهای، بدان که من به دنبال انتقام نخواهم بود. من از حق خود میگذرم و تو را میبخشم. این تفاوت من و توست.
وریشه گیان، پخشان گیان، دلم میگیرد…
دلم میگیرد وقتی به من میگویند که دیروز، شما قلم در دست گرفتید و علیه اعدام من و همرزمانم نوشتید، اما امروز خودتان محکوم به اعدام شدهاید. دلم میگیرد در شهری که پاداش انسانیت یا ذلت است یا مرگ با حکم حکام.
دلم میگیرد از سرزمینی که حق آزادی، حق اندیشیدن و حق زیستن را از مردمانش دریغ میکنند. دلم میگیرد وقتی دیر به مادرانمان زنگ میزنیم و با ناباوری میپرسند: «روله، تویی؟» چون سایه شوم اعدام بر سر شهر و دیارمان سایه افکنده است.
من با تمام وجود، حکم اعدام را محکوم میکنم. از همه زنان جهان، آزادگان دنیا، سازمانهای حقوق بشری و هر کسی که هر کاری از دستش برمیآید، میخواهم حمایت خود را از محکومان به اعدام دریغ نکنند. در برابر حکم اعدام همنوعانتان سکوت نکنید!»
#بیانیه #نه_به_اعدام #زینب_جلالیان #پخشان_عزیزی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech