آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انکار و فرافکنی؛ زبان مشترک همه‌ی مستبدها!

دکتر باقرینیا: استبداد، مستبد را پیش از جامعه نابود می‌کند

در اظهاراتی صریح و انتقادی، دکتر حسن باقرینیا با اشاره به سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی در جلسه با استانداران، از «مهندسی واقعیت» در رأس حاکمیت انتقاد کرد. رهبر جمهوری اسلامی گفته بود که «خوشبختانه فرصت‌ها در کشور زیاد است» و «فضای عمومی کشور مسئله خاصی ندارد»؛ اما دکتر باقرینیا این سخنان را نشانه‌ای از بی‌اطلاعی حاکم از وضعیت واقعی جامعه دانست.

او با اشاره به بحران‌های گسترده، از جمله قطعی برق، اعتصاب کامیون‌داران، ورشکستگی منابع آبی، تورم افسارگسیخته، فقر عمومی، زباله‌گردی و کودکان کار، تأکید کرد که اوضاع کشور به هیچ‌وجه عادی نیست و انکار این واقعیت، حاصل جدا شدن حاکم از تجربه زیسته مردم است.

به گفته دکتر باقرینیا، فردی که دهه‌ها در رأس قدرت بوده، کم‌کم باور می‌کند که هرچه می‌گوید، حقیقت است و مسئولیت‌ناپذیری را با فرافکنی و دشمن‌تراشی پنهان می‌کند. او افزود: «آقای خامنه‌ای نه در صف نان ایستاده، نه قبض برق دیده، نه با حقوق کارمندی زندگی کرده. اطلاعاتش حاصل گزارش‌های سانسور‌شده‌ و چاپلوسی اطرافیان است.»

دکتر باقرینیا این وضعیت را حاصل «مهندسی واقعیت» نامید؛ جایی که حاکم و رسانه‌های وابسته، تصویری خیالی از جامعه می‌سازند تا هم خود و هم مردم را به باور آن وادارند. او هشدار داد که استبداد پیش از آنکه جامعه را نابود کند، خود مستبد را از توان تشخیص واقعیت محروم می‌سازد.

این استاد دانشگاه اخراج‌شده، دلایل فرافکنی و انکار را در افراد مستبد به شرح زیر فهرست کرد:
نیاز روانی به حفظ توهم کنترل و شکست‌ناپذیری
جدایی کامل از تجربه زیسته مردم
محاصره شدن در دایره‌ای از چاپلوسان و سانسورها
ناتوانی سیاسی و روانی در پذیرش مسئولیت
تأثیر مخرب استبداد بر ادراک و قضاوت فرد


وی در پایان گفت: «در جهانی که دروغ‌ها به واقعیت تبدیل می‌شوند، گفتن حقیقت، خود یک عمل انقلابی است.»

#استبداد #استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #قدرت #پاسخگویی #مسئولیت_پذیری #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
17👍5💯1
یک سال پس از بازداشت؛ روایتی از خرداد
✍️حسن باقرینیا

حسن باقرینیا، استاد دانشگاه اخراج شده، یک سال پس از بازداشت خود، مطلبی به شرح زیر منتشر کرد:

«امروز سیزدهم خرداد ۱۴۰۴ است.
دقیقاً یک سال از آن روز می‌گذرد.
روزی که پا به دادگاه گذاشتم، برای پیگیری یک شکایت ساده. اما دادگاه، دیگر دادگاه نبود. دام بود. نقشه‌ای از پیش کشیده شده.

در همان ساختمان عدالت، بازداشتم کردند. ناگهانی، بی‌مقدمه.
و همان لحظه، نیروهای اطلاعات سپاه به خانه‌ام ریختند.
خانه‌ای که قرار بود مأمن باشد، پناهگاه کودکانم، شد صحنه‌ی هجوم و وحشت.

فرزندانم آن روز تنها بودند. در آستانه امتحانات پایان‌ترم.
با چشم‌های وحشت‌زده، صدای فریادها، ضربه‌های در، قدم‌های چکمه‌پوش.
و چیزی درونشان شکست.
شوک آن روز، هنوز در تاریکی شب‌هایشان نفس می‌کشد.

وسایل شخصی‌ام را با خود بردند: گوشی، لپ‌تاپ، نوشته‌ها، حافظه‌ها.
و من؟
بی‌خبر، بی‌صدا، به زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شدم.
چهل‌و‌هشت ساعت گذشت تا خانواده‌ام فقط بفهمند زنده‌ام.

اما امروز که یک سال گذشته، یک جمله را بلند و روشن تکرار می‌کنم:

پشیمان نیستم.

از هیچ‌چیز. نه از گفتن، نه از نوشتن، نه از ایستادن.

برای این ایستادن، بهای سنگینی گذاشتند:
۱۰ سال و ۹ ماه زندان.
قطع حقوق. حذف بیمه. فشارهای بی‌پایان.
اما باورم را نمی‌توانستند بگیرند.
آنچه درون من بود، با هیچ حکمی نمی‌مُرد.

پس از سرکوب خونین مردم در خیزش مهسا، با خودم عهد بستم:
که تنها نمانند.
که نترسم.
که کوتاه نیایم.

این سال، سال آسانی نبود.
اما سالی بود که آموختم چطور در تاریکی، شمع شوم.
چطور در درد، معنا پیدا کنم.
چطور در میان زخم، هنوز با امید حرف بزنم.

امروز هنوز ایستاده‌ام.
نه از سر لجاجت، که از سر تعهد.
نه برای قهرمان بودن، که برای انسان ماندن.

این روایت من است؛ نه از رنج، که از ایستادگی.
نه برای شکایت، که برای روایت.
برای این‌که تاریخ بداند،
در سیزدهم خرداد ۱۴۰۳، کسی را بازداشت کردند،
اما نتوانستند صدایش را خاموش کنند.»


ـ دکتر باقرینیا در طی چند سال گذشته، در ویدئوهای خود کلاس درسش را به وسعت ایران گسترش داد و موضوعاتی در درونمایه فلسفی، روان‌شناسی و تحلیل اجتماعی بیان کرد که بسیار آموزنده بوده‌اند.


#حسن_باقری_نیا #ایستادگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
34💔6👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مشروعیت بر باد رفته:
روایتی از فروپاشی هژمونی در جمهوری اسلامی

دکتر حسن باقرینیا در ویدئویی با اشاره به تغییرات اجتماعی و سیاسی اخیر در ایران اظهار داشت: اگر یک نظام سیاسی از دل مردم افتاده باشد، نمی‌توان آن را با زور حفظ کرد. وی افزود: صبح‌ها که برای ورزش به پارک ملت می‌رود، شاهد حضور زنانی است که بدون حجاب اجباری و با خیال راحت ورزش می‌کنند؛ چیزی که تا چند سال پیش حتی تصور آن دشوار بود. به گفته او، با وجود حضور محدود نیروهای امنیتی، دیگر کسی توجهی به آن‌ها نمی‌کند.

باقرینیا این تغییرات را صرفاً در حوزه حجاب ندانست، بلکه آن را نشانه ریزشی عمیق‌تر و تدریجی دانست؛ فروپاشی آنچه روزی اقتدار و مشروعیت نام داشت. وی این وضعیت را در علوم سیاسی «بحران هژمونی» توصیف کرد؛ زمانی که حکومت دیگر نمی‌تواند با رضایت عمومی حکمرانی کند و تنها ابزارش تهدید و اجبار است.

او با اشاره به رسانه ملی عنوان کرد که صداوسیما دیگر مرجع اطلاع‌رسانی مردم نیست و طنزها و شوخی‌هایی که درباره آن ساخته می‌شود، بیشتر از اخبارش دیده می‌شوند. در حوزه دین نیز افزود: روحانیت رسمی حتی برای بخشی از مذهبی‌ها نیز مرجعیت خود را از دست داده‌ است، چرا که به جای دغدغه مردم، نگران موی زنان است. او تأکید کرد که این گسست در رابطه عاطفی مردم با دین رسمی به وضوح قابل مشاهده است.

باقرینیا وضعیت قوه قضائیه را نیز مورد انتقاد قرار داد و گفت: دستگاه عدالت که باید پناه مظلومان باشد، اکنون برای بسیاری به ابزار ارعاب بدل شده‌ است. به باور او، مردم دیگر به قانون، قاضی و نهادهای قضایی اعتماد ندارند.

وی به تغییر سبک زندگی نسل جوان نیز اشاره کرد و افزود: جوانان دنیای خود را دارند و حکومت دیگر قادر نیست آن‌ها را به الگوهای رسمی بازگرداند.

او در پایان گفت: در سالگرد درگذشت فردی که نامش با ساختار رسمی گره خورده، دیگر خیابان‌ها رنگ عزا ندارد، رسانه‌ها حس خاصی منتقل نمی‌کنند و مردم به جای سوگواری، به سفر و فرار از روزمرگی فکر می‌کنند. به باور او، این بی‌تفاوتی نه از نفرت بلکه از بی‌ربط شدن ناشی می‌شود.

باقرینیا اعتصاب کامیون‌داران را نشانه‌ای دیگر از این بحران دانست و گفت: مردمی که ستون‌های اقتصاد هستند، دیگر تحمل بی‌عدالتی، گرانی و بی‌احترامی را ندارند. به گفته او، این اعتصاب هشداری است به نظامی که تصور می‌کرد مردم همواره مطیع و ساکت‌اند؛ اما حالا، فروپاشی هژمونی و از دست رفتن مشروعیت در ذهن‌ها و دل‌ها نمایان شده است.

#مشروعیت #حسن_باقری_نیا #اعتصابات_کامیونداران #خمینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💯22👍1210
امید فتحی، شهروند معترض ساکن مشهد، بار دیگر بازداشت شد

طبق گزارش منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی، روز سه شنبه ۱۳ خردادماه، امید فتحی، شهروند ساکن مشهد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
بازداشت آقای فتحی، بدون ارائه حکم با خشونت و نیز تفتیش منزل انجام شده و به او فرصتی حتی برای پوشیدن لباس مناسب نداده‌اند.
این فعال سیاسی به واسطه فعالیت‌های خود سابقه برخوردهای امنیتی را داشته است.
آقای فتحی همواره نظرات خود را با صراحت در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌کرد.

دکتر حسن باقرینیا، به واسطه آشنایی با آقای فتحی، متنی به شرح زیر درباره او نوشته است:

خشمِ شریف یک نجار؛
یادداشتی برای امید فتحی

حسن باقرینیا

امید فتحی انسانی شریف، شجاع و عمیقاً مسئولیت‌پذیر است. او نه سیاست‌مدار است و نه روشنفکری حرفه‌ای؛ او نجار است، با دستانی پینه‌بسته و قلبی سرشار از صداقت. شاید تحصیلات دانشگاهی نداشته باشد، اما آن‌چه از او انسانی متمایز می‌سازد، نه مدرک و عنوان، بلکه منش اخلاقی، تعهد به حقیقت و حساسیت او نسبت به رنج دیگران است.

من بارها با او هم‌نشینی و گفت‌وگو داشته‌ام؛ با شهروندی فروتن، بی‌ادعا، صریح، و در عین‌حال جسور در برابر دروغ و قدرت مواجه شده‌ام. امید به تاریخ معاصر ایران علاقه‌مند است و آن را با جدیت می‌خواند؛ اما آنچه در او بیشتر از دانش به چشم می‌آید، درک عمیق او از رنج مردم، و اشتیاقش برای ایستادن در کنار فرودستان است.

امید فتحی با زبانی گزنده و بی‌پرده درباره ساختارهای سرکوب‌گر جمهوری اسلامی، و به‌ویژه شخص علی خامنه‌ای سخن می‌گوید. اما این تندی زبان را نباید با نفرت یا انتقام‌جویی اشتباه گرفت. آنچه در او می‌جوشد، خشم اخلاقی است—خشمی برخاسته از وجدان، نه خودخواهی. او خشمگین است، چون مسئولیت‌پذیر است؛ چون نمی‌تواند در برابر دروغ، فساد، سرکوب، تبعیض و بی‌عدالتی بی‌تفاوت بماند.

خشم اخلاقی، برخلاف خشم‌های شخصی و واکنشی، از جنس والاتری است: نه هیجانی کور است، نه واکنشی لحظه‌ای. بلکه ریشه در دغدغه‌ای عمیق برای خیر عمومی دارد. این خشم، حاصل تجربه‌ زیسته‌، آگاهی، و حساسیت نسبت به کرامت انسان است. امید فتحی به‌درستی دریافته که در برابر ظلم، بی‌خشم بودن، نوعی بی‌اخلاقی‌ست.

او روز سیزدهم خردادماه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد؛ نه برای آن‌که خطری واقعی باشد، بلکه برای آن‌که صدایش بلند است و زبانش خاموش‌ناپذیر. این نخستین‌بار نیست که به خاطر فعالیت‌های سیاسی‌اش طعم زندان را می‌چشد، و بعید است آخرین بار باشد. اما امید، به‌رغم سرکوب و تهدید، همچنان ایستاده است—در صف عدالت‌خواهان، در کنار مردم، و با خشم اخلاقی‌ای که هم شرافتش را می‌سازد و هم هزینه‌اش را بالا می‌برد.

ما، که صدای او را شنیده‌ایم و صداقت و شجاعتش را می‌شناسیم، امروز مسئولیم. سکوت در برابر بازداشت او، تنها به تداوم سرکوب یاری می‌رساند. ظلم به امید را باید فریاد بزنیم؛ نه فقط به‌خاطر خودش، بلکه به‌خاطر آن بخش شریف و آگاه از جامعه‌ که نمی‌خواهد در برابر ظلم بی‌صدا بماند. صدای امید باشیم.

#مشهد #امید_فتحی #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
29💯3💔3
از ردیابی بی‌حجاب‌ها تا ناتوانی در نجات یک زن؛
در شهری با هزار دوربین هیچکس نجاتش نداد!

حسن باقرینیا

ده روز چشم‌انتظاری، اضطراب، و بی‌خبری؛ و در نهایت، تلخ‌ترین پایان ممکن: الهه حسین‌نژاد به قتل رسید. دختری که ناپدید شد، خبری از او نشد، و حالا دیگر تنها نامی‌ست روی یک گزارش رسمی، و جسمی بی‌جان که جامعه‌ای را در شوک فرو برد.

اما این فقط روایت یک قتل نیست؛ این روایت یک بی‌عدالتی ساختاری است. روایتی از سرزمینی که در آن، نه جان انسان، که بقای قدرت ارزشمندتر شمرده می‌شود.

در جمهوری اسلامی، وظیفه‌ی بنیادین حکومت ــ یعنی حفاظت از امنیت جانی، روانی و اجتماعی مردم ــ به حاشیه رانده شده. جای آن را دغدغه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و سرکوب‌گرانه گرفته‌اند. وقتی دختری گم می‌شود، خانواده‌اش دست‌به‌دامان پلیس می‌شوند، اما نیروهایی که با تمام سرعت می‌توانند خانه‌ی یک زن را به خاطر پوشش یا پست اینستاگرامی‌اش تفتیش کنند، در قبال ناپدید شدن او، ساکت، کند، و بی‌اثرند.

الهه حسین‌نژاد قربانی خشونت شد؛ اما خشونتی گسترده‌تر و نهادینه‌تر، در پسِ این قتل ایستاده است: خشونت ساختاری حاکمیتی که مردم را نه شهروند، بلکه ابزار و تهدید می‌بیند. خشونتی که نیروهایش به جای پیگیری سرنوشت یک دختر مفقود، مشغول تعقیب دانشجویان، معلمان، نویسندگان و فعالان مدنی هستند. مشغول سازماندهی نیروهای آتش به اختیار و ثبت چهره‌ی زنان برای صدور احکام قضایی. آری؛ پلیس برای روسری وقت دارد، برای جان زن نه!

الهه، فقط یک اسم نیست. او نماد هزاران زنی‌ست که در این سرزمین، میان بی‌تفاوتی حکومت و خشونت جامعه، گم می‌شوند، کشته می‌شوند، و فراموش می‌شوند.

ما این روایت را فراموش نخواهیم کرد.
و نخواهیم پذیرفت که «حفظ نظام»، بهانه‌ی مرگ فرزندان‌مان شود.

#الهه_حسین_نژاد #ناامنی_اجتماعی #خشونت_علیه_زنان #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
32💔13💯3
غیرت، اگر نقد نشود، باز هم می‌کُشد؛
تأملی در خشونت‌های مبتنی بر غیرت و مسئولیت نظام حاکم

حسن باقرینیا

هانیه بهبودی، ورزشکار جوان و موفق، دیگر در میان ما نیست. مرگ او، اگرچه یک فاجعه شخصی به‌نظر می‌رسد، اما ریشه در ساختاری دارد که خشونت علیه زنان را نه‌تنها ممکن، که مشروع، مقدس و حتی «ضروری» جلوه می‌دهد. این ساختار، فقط خانواده سنتی یا فرهنگ محلی نیست؛ بلکه نظام سیاسی-ایدئولوژیکی است که در رأس آن، جمهوری اسلامی با همه ابزارهای مذهبی، حقوقی و رسانه‌ای‌اش ایستاده است.

🔸وقتی منبر به میدان آموزش خشونت تبدیل می‌شود

در ایرانِ امروز، منبرها، تریبون‌های نماز جمعه، و رسانه‌های رسمی بارها و بارها بر لزوم کنترل زنان تأکید می‌کنند. روحانیونی که با زبان «مردانگی» و «غیرت»، محدودسازی زنان را توصیه می‌کنند، سهم بزرگی در مشروع‌سازی خشونت دارند. در این منبرها، زنان نه به‌عنوان شهروند، بلکه به‌عنوان ناموس مردان تعریف می‌شوند و دفاع از آن‌ها، نه وظیفه دولت، که وظیفه مرد خانه است؛ حتی اگر با «مشت آهنین» باشد.

این فرهنگ، به‌صورت مکرر بازتولید می‌شود؛ نه در حاشیه جامعه، بلکه در قلب رسمی‌ترین نهادهای ایدئولوژیک نظام.

🔸قانون، مدافع مردان؛ قاضی زنان

قوانین جمهوری اسلامی، نه‌تنها حافظ جان زنان نیستند، بلکه در مواردی خاص، به قتل آنان «تخفیف» می‌دهند. مردی که همسر یا دختر خود را بکشد، با مجازات کمتری مواجه می‌شود. قوانین مربوط به «قصاص»، «ولایت پدر» و «اختیارات شوهر» در خروج زن از خانه، همگی بر این ایده استوارند که زن ملک مرد است، نه انسان مستقل.

در چنین ساختاری، اگر مردی دست به خشونت بزند، قانون نه بازدارنده است و نه پناه. قانون در ایران، بخشی از مسأله است، نه راه‌حل.

🔸رهبری که از حجاب می‌گوید، اما از خون نمی‌گوید

رهبر جمهوری اسلامی، بارها و بارها با لحنی تند درباره «لزوم رعایت حجاب» سخن گفته، و بی‌حجابی را به «بی‌حیایی» و «فساد اجتماعی» پیوند زده است. اما همان رهبری، هیچ‌گاه درباره خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی، یا زنان قربانی سکوت را نشکسته است. این سکوت، بی‌طرفی نیست؛ مشارکت در جنایت است.

وقتی رأس نظام، حجاب را مسئله اصلی جامعه می‌داند و حضور اجتماعی زنان را با دقت و حساسیت رصد می‌کند، اما نسبت به جان آنان بی‌تفاوت است، چه پیامی به جامعه مخابره می‌شود؟ اینکه «زن»، نه انسان، بلکه ابزار کنترلی برای ساختار قدرت است؛ و کنترل او، مسئولیت هر مردی.

🔸روان‌شناسی غیرت یا ناتوانی نظام در تولید امنیت عاطفی

غیرت، از منظر روان‌شناسی، اغلب واکنشی‌ست به اضطراب، ترس از دست‌دادن کنترل و بحران عزت‌نفس. اما در جامعه‌ای که این اضطراب با آموزه‌های رسمی دینی و فرهنگی تقویت می‌شود، «غیرت» از سطح احساس فردی به یک ارزش اجتماعی ارتقا می‌یابد. مرد نگران، در این فضا، احساس می‌کند وظیفه‌ای مقدس بر دوش دارد؛ وظیفه‌ای که به او مشروعیت می‌دهد برای نظارت، سرکوب و حذف.

و نظام، با سیاست‌هایش، با قوانینش، و با تربیت فرهنگی‌اش، این مشروعیت را هر روز تولید و توزیع می‌کند.

🔸هانیه، نه یک استثنا؛ بلکه یک نشانه

هانیه، یکی از هزاران زنی‌ست که در سکوت قانونی، در سایه تفسیرهای مذهبی، و در بستر فرهنگی مبتنی بر تملک مردانه جان باخته‌اند. قتل او، هشدار یک‌باره نیست؛ پژواک صدای بلند ساختاری‌ست که خشونت را آموزش می‌دهد، غیرت را تقدیس می‌کند، و زنان را به سکوت و حذف می‌راند.


🔸راه رهایی: نقد صریح و بازسازی فرهنگی

اگر به‌راستی خواهان تغییر هستیم، باید با شجاعت:

مفهوم غیرت را از جایگاه قدسی‌اش پایین بکشیم،

نظام حقوقی را به‌نفع برابری و عدالت بازنویسی کنیم،

سکوت مسئولان را افشا کرده و از آنان پاسخ بخواهیم،

و زنان را نه به‌عنوان «ناموس»، بلکه به‌عنوان انسان‌های کامل و دارای حق بشناسیم.

تا آن زمان، باید به‌روشنی گفت:

غیرت، اگر نقد نشود، باز هم می‌کُشد.
و تا نظام سیاسی قرون وسطایی جمهوری اسلامی حاکم باشد، این درد هرگز دوا نمی‌شود.
#هانیه_بهبودی #خشونت_علیه_زنان
#حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
33👌7🕊1
چرا رهبر جمهوری اسلامی در برابر قتل‌های ناموسی مسئول است؟

✍️ حسن باقرینیا

در سه دهه گذشته، آقای خامنه‌ای در جایگاه رهبری جمهوری اسلامی، به کرات درباره «حجاب»، «عفاف»، «نقش زنان در خانواده» و «تهاجم فرهنگی» سخن گفته است. اما در تمام این سال‌ها، در هیچ‌یک از سخنرانی‌های رسمیِ منتشرشده، حتی یک‌بار هم به پدیده فاجعه‌بار «قتل‌های ناموسی» اشاره‌ای نشده است.

این سکوت، تنها یک غفلت ساده نیست. در یک نظام ایدئولوژیک، سکوت در برابر خشونت، به معنای مشروعیت‌بخشی به آن است.

🔸تأکید بر کنترل زن، غفلت از خشونت علیه او

ایشان در دیدار با مداحان اهل بیت (۱۴۰۲/۱۱/۳) بی‌حجابی را «حرام شرعی» دانست و در سخنرانی‌های متعدد دیگر (از جمله در حرم روح الله خمینی، ۱۴۰۲/۳/۱۴) بی‌حجابی را «نقشه دشمن برای فروپاشی خانواده ایرانی» توصیف کرد. اما در مقابل، حتی زمانی که موارد علنی از قتل دختران و زنان جوان به دست پدر، برادر یا همسرانشان جامعه را به لرزه درمی‌آورد، واکنشی از جانب ایشان دیده نشد.

این عدم توازن، خود نوعی جهت‌گیری است: تأکید مداوم بر کنترل رفتار زن، اما بی‌توجهی به خشونتی که در پوشش «غیرت» به او تحمیل می‌شود.

🔸قانون، منبر، و قدرت: مثلثی علیه زن

در نظام جمهوری اسلامی، قوانین متعددی به طور مستقیم یا غیرمستقیم از قتل‌های ناموسی پشتیبانی می‌کنند. ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، پدر را از مجازات قصاص بابت قتل فرزند معاف می‌دارد. همچنین، فقدان قانون حمایتی از زنان در برابر خشونت خانگی، باعث شده تا بسیاری از زنانی که در خطر خشونت هستند، پناهی نداشته باشند.

در این میان، منبرهای رسمی نیز با ستایش مفاهیمی همچون «غیرت مردانه»، این خشونت‌ها را تئوریزه و توجیه می‌کنند. وقتی سخنرانان مذهبی، غیرت را «دفاع از شرف» می‌نامند و حجاب را «دژ اخلاق» معرفی می‌کنند، فضا برای پذیرش اجتماعی خشونت خانگی مهیا می‌شود.

در هیچ‌کدام از این سال‌ها، خامنه‌ای نه به نقد این منابر پرداخت، نه به اصلاح این قوانین توصیه کرد، و نه از زنانی که قربانی خشونت شدند، یاد کرد. در یک کلمه: بی‌اعتنا ماند.

🔸مسئولیت رهبری در یک نظام متمرکز

در جمهوری اسلامی، اختیارات رهبری بی‌نظیر است. اصل ۱۱۰ قانون اساسی، سیاست‌گذاری کلان نظام را در اختیار ولی فقیه گذاشته است. با چنین سطحی از قدرت، رهبر جمهوری اسلامی نمی‌تواند نسبت به نهادهایی که خشونت را بازتولید می‌کنند، بی‌تفاوت باشد. اگر برای موضوع بی‌حجابی سیاست‌گذاری می‌شود، چرا برای پیشگیری از خشونت خانگی نمی‌شود؟

سکوت رهبری، به‌ویژه وقتی با تأکیدات مکرر بر کنترل زنان همراه می‌شود، پیام روشنی دارد: حفظ اقتدار مرد در خانواده، حتی به قیمت جان زن، در اولویت است.

🔸نامی که نیست، خونی که هست

هیچ‌یک از قربانیان قتل‌های ناموسی، در فهرست دغدغه‌های رسمی رهبری جایی نداشتند. اما نام آن‌ها در حافظه جمعی ما باقی خواهد ماند. هر زنی که به دلیل خواستن حق انتخاب، آزادی، یا تنها «خود بودن» کشته شد، بخشی از فهرست بلندبالای سکوت‌های نظام است.

سکوتی که نه‌فقط تماشاگر خشونت است، که زمینه‌ساز و شریک آن است.

کارتون از ساناز باقری

#قتل_ناموسی #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍31🕊64
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باقرینیا، در واکنش به قتل حکومتی مجاهد کورکور می‌گوید:
«با اذان صبح امروز، مجاهد کورکور را اعدام کردند. اذان صبح، بار دیگر ناقوس مرگ شد، مانند بسیاری از سحرهای این سرزمین که به‌جای آغاز یک روز تازه، به پایان یک زندگی گره خورد.

جمهوری اسلامی او را کشت، نه فقط برای انتقام، نه فقط برای نمایش قدرت، بلکه برای آن‌که بگوید تنها روایتِ اوست که باید غالب باشد؛ فقط اوست که تعیین می‌کند چه کسی قاتل است، چه کسی بی‌گناه است، چه کسی باید زنده بماند و چه کسی باید بمیرد.

و حالا ما مانده‌ایم و این غم سنگین، این خشم، این حسِ استیصالِ ناشی از بی‌عدالتی.
مانده‌ایم با این پرسش: حالا با این‌همه درد چه باید کرد؟ با این بغضی که در گلومان گیر کرده، چه کنیم؟ با این خشم، با این درماندگی چه کنیم؟

اول باید بپذیریم که این احساس‌ها طبیعی‌اند؛ نه نشانه ضعف‌اند، نه نشانه شکست.
ما انسان‌ایم، و این غم اگر فقط در دل بماند، می‌تواند خفه‌مان کند. اما اگر اجازه دهیم ما را به حرکت وادارد، اگر آن را به کنش تبدیل کنیم، آن‌گاه می‌تواند منشأ یک کار بزرگ باشد.

آری، غم‌مان را می‌توانیم به یک کنش بزرگ بدل کنیم: به روایت، به مستندسازی، به حفظ حافظه جمعی.
خشم‌مان را می‌توانیم به فریادهای جمعی، به هم‌دلی، به اعتراض، و به پیوندهایی تبدیل کنیم که قدرت می‌آفرینند.
حتی آن لحظه‌های استیصال نیز می‌توانند جرقه‌ای برای حرکت باشند، اگر بفهمیم که تنها نیستیم.

ما زیادیم. بی‌شماریم. ما می‌توانیم همدیگر را بلند کنیم، می‌توانیم با هم، از دل همین تاریکی، راه بسازیم.

جمهوری اسلامی می‌خواهد بزرگ و شکست‌ناپذیر جلوه کند.
اما واقعیت این است که از همین صداهای کوچک، از همین یادآوری‌ها، از همین غم‌های ما می‌ترسد.

و این یعنی هنوز امید هست.

غم ما بزرگ است، اما ما می‌توانیم بزرگ‌تر باشیم؛
فقط کافی‌ست به هم وصل شویم، به هم تکیه کنیم و ادامه دهیم.»

#مجاهد_کورکور #نه_به_اعدام #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍256💔2
شادی مردم، نه از مرگ جنایتکاران، که برای فروپاشی هیمنه کسانی است که خود را مصون از حساب‌کشی می‌دانستند.

حسن باقرینیا

خبر کشته شدن برخی فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی، به‌سرعت فضای مجازی را پُر کرد؛ اما چیزی که بیش از خود خبر جلب توجه کرد، واکنش‌های مردمی بود: شادی، خنده، طعنه، و گاه فریادی فروخورده از عمق خشم و زخم.

حالا پرسشی جدی پیش‌روی ماست:
در برابر مرگ، چه باید احساس کرد؟ شادی یا اندوه؟

واقعیت این است که وقتی سرکوب‌گران سقوط می‌کنند، آدمی نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد.
و آن شادی‌هایی که در فضای مجازی منتشر شد،
شاید از نگاه برخی، نوعی انتقام‌جویی به‌نظر برسد؛
اما واقعیت این است که این واکنش‌ها کاملاً قابل درک است.
چرا که همین فرماندهان نظامی، در سال‌های اخیر،
مستقیم‌ترین نقش را در قتل، سرکوب، بازداشت، شکنجه و ارعاب مردم معترض داشته‌اند.
این‌ها همان‌هایی‌اند که دستور شلیک دادند،
چشم درآوردند،
جوانان را در خیابان کشتند،
و در بازداشتگاه‌ها له کردند.

پس اگر مردم شادند، نه برای مرگ یک انسان است، بلکه برای فروپاشی هیمنه کسانی است که خود را مصون از حساب‌کشی می‌دانستند.
شادی‌شان، واکنشی طبیعی به سال‌ها بی‌عدالتی، سکوت، تحقیر و خونریزی است.

اما ما فرزندان مرگ نیستیم؛ ما بازماندگان رنجیم.
ما اگر داغداریم، داغداران قربانیان گورستان خاوران، قتل‌های زنجیره‌ای، آبان خونین ۹۸، جاوید نامان و آسیب دیدگان خیزش مهسا، داغدار عباس مجاهد کورکور و هزاران جوان دیگری هستیم
که در طول این سالیان، در سکوت سنگین دادگاه‌های نمایشی، و گاه چند دقیقه‌ای
به چوبه‌ی دار سپرده شدند.

نه شادی بر مرگ، نه اندوه برای جنایتکار؛
اما اندوهِ بزرگ ما، برای جوانانی است که به جرم آزادی‌خواهی اعدام شدند؛
برای مادرانی که پیکر بی‌جان فرزندشان را شبانه تحویل گرفتند؛
برای خانواده‌هایی که حتی جنازه‌ی عزیزشان را هم ندیدند؛
برای آنانی که فرزندشان را در خیابان کشتند و بعد، نامشان را هم ممنوع کردند.

اگر قراری بر اندوه باشد، اندوه ما برای مردم است، نه برای قدرت‌مداران.

در چنین لحظاتی، اهمیت عدالت انتقالی بیش از هر زمان دیگر خود را نشان می‌دهد.
اگر ما نیز در چرخه‌ی انتقام بمانیم، همان‌جایی می‌ایستیم که سرکوب‌گران ایستاده بودند:
در تکرار خشونت.
عدالت انتقالی به ما یادآوری می‌کند که پاسخ خون، قانون است؛
پاسخ جنایت، دادخواهی شفاف و منصفانه است، نه کینه و انتقام.

ما به محاکمه نیاز داریم، نه ترور.
به حقیقت‌گویی، نه پنهان‌کاری.
به درمان رنج‌ها، نه بازتولید درد.

در سرزمینی که عدالت قربانی شده،
مرگ یک فرمانده سرکوب، شاید برای لحظه‌ای وجود ما را از خشم خالی کند،
اما تسلای دل ما نیست.
آن‌چه ما را آرام می‌کند، نه مرگ یک مستبد، بلکه پایان استبداد است.
نه انتقام، بلکه عدالت.

جمهوری اسلامی می‌خواهد این مرگ‌ها را بهانه‌ی سرکوب بیشتر کند.
می‌خواهد با هیاهوی "امنیت ملی"، فریاد مردم را خاموش کند
و دوباره بر گرده‌شان شلاق اعدام و زندان بزند.
اما ما دیگر فریب نمی‌خوریم.

ما در سمت زندگی ایستاده‌ایم.
در کنار مردم،
در کنار آزادی،
در کنار عدالت.

#حسن_باقری_نیا #عدالت #دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
51👍13🕊10
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خوش‌رقصی نکن! فردا نزدیکه...
رژیم رفتنی‌ست، نام تو ماندنی‌ست!

وقتی نقد و اعتراض تحمل نمی‌شود، نوبت به دیوار خانه و آزار یک مادر می‌رسد. سخنی با قاضی و مأمور سرکوب با آنان که برای خوش‌خدمتی، از اخلاق و وجدان عبور می‌کنند. بدانید، رژیم رفتنی‌ست، اما نام شما می‌ماند.

سخنان دکتر حسن باقرینیا درباره هجوم وحشیانه روز گذشته ماموران به خانه پدر و مادر شهرام سدیدی در سبزوار است. شهرام سدیدی شاعر و فعال سیاسی که در پی محکومیت به ۱۳ سال حبس، چند سالی است که پناهجو شده است، روز گذشته با انتشار ویدیویی از بازداشت مادر خود خبر داد. ماموران خانه پدر و مادرش را تفتیش کرده، زیر و رو کردند و برخی وسایل را با خود بردند.

#خوشرقصی_نکن #عدالت_انتقالی #نامت_میماند
#معصومه_شهنواز
#شهرام_سدیدی
#مادر_شجاع #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍5311🕊3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر باقرینیا در این ویدیو روایت دختر جوانی را بازگو می‌کند که با شجاعت، آگاهی و جسارت، در میانه بحران‌ها و سرکوب‌ها، صدای مردم شد؛ دختری به نام مطهره گونه‌ای، دانشجوی ترم آخر دندان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران که تنها چند ماه با اخذ مدرک خود فاصله داشت.

او نه حامی قدرتمندی داشت و نه سهمی در بازی‌های سیاسی؛ تنها دل‌نگران مردم و آینده ایران بود. به‌رغم توصیه اطرافیان برای سکوت تا پایان تحصیل، مطهره حاضر نشد تنها به نجات فردی خود بیندیشد. او گفت نمی‌تواند چشم بر رنج دیگران ببندد و مسئولیت شهروندی‌اش را کنار بگذارد.

مطهره قلمی توانا داشت؛ قلمی که با آن صاحبان قدرت را بی‌پرده و بی‌رحمانه نقد می‌کرد. در یکی از نوشته‌هایش، خطاب به علی خامنه‌ای نوشت: «سرنوشت نود میلیون ایرانی در دستان توست؛ زندگی‌ها را تباه نکن.» نوشته‌های او در دل بسیاری نشست و همین جسارت، او را بار دیگر هدف خشم حاکمیت قرار داد. اکانت توییترش تعلیق شد و صدایش را خواستند خاموش کنند.

اما به گفته دکتر باقرینیا، مطهره فقط یک زندانی سیاسی نیست؛ او وجدان بیدار جامعه است. صدای حقیقتی است که نباید در سکوت دفن شود. اکنون وظیفه ماست که صدای او باشیم؛ نوشته‌ها، عکس‌ها و سخنانش را بازنشر کنیم و با هشتگ‌هایی مانند #ما_صدای_مطهره_هستیم و #ما_جنگ_نمی‌خواهیم، راه او را ادامه دهیم.

دکتر باقرینیا در پایان از دانشگاهیان، فرهنگیان و عموم مردم ایران خواست تا مانند مطهره، شجاعانه سخن بگویند و از علی خامنه‌ای بخواهند که پیش از آنکه ایران بیش از این ویران شود، از قدرت کناره‌گیری کند.


#مطهره_گونه_ای #حسن_باقری_نیا #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
59🕊4👍2
آیا نظام، همان وطن است؟
به نام وطن، به کام سرکوب: نقدی بر وطن‌دوستی ایدئولوژیک

🔹 حسن باقرینیا

در روزهای جنگ و التهاب، که بوی باروت بر حافظه‌ی جمعی سنگینی می‌کند، برخی دوباره پرچم را به نشانه‌ی حقانیت بالا برده‌اند و صدای منتقدان را با اتهام «بی‌وطنی» می‌کوبند. اینجا همان‌جایی‌ست که باید مکث کرد و پرسید: وطن‌دوستی یعنی چه؟ و چه زمانی وطن‌دوستی به ابزاری برای سرکوب تبدیل می‌شود؟

پاسخ کوتاه است: وقتی وطن، نه به مثابه خانه‌ای برای زیستن آزاد، بلکه به مثابه سنگری برای دفاع از قدرت دیده شود. این همان «وطن‌دوستی ایدئولوژیک» است.

وطن، نظام نیست

در ذهن وفاداران ایدئولوژیک، وطن مساوی‌ست با جمهوری اسلامی. پس اگر کسی به عملکرد نظام سیاسی معترض باشد، لابد «خائن به وطن» است. اینجا وطن‌دوستی دیگر نه یک حس انسانی، که یک سلاح ایدئولوژیک است. مثل چاقویی که به‌جای دفاع از خانه، برای بریدن زبان فرزندان همان خانه استفاده می‌شود.

در این منطق، کشته‌شدگان آبان ۹۸، زندانیان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، و هزاران انسانی که به جرم اعتراض خاموش شدند، گویا ایرانی نبودند! چرا؟ چون با نظام زاویه داشتند. اما آنکه فرمان شلیک صادر کرد، چون در خدمت «نظام» بود، لابد عاشق وطن است!

وطن یعنی آزادی و حقیقت

اما بیایید از منظر دیگر بنگریم: اگر وطن را خانه بدانیم، خانه‌ای برای زیستن آزاد، برای گفت‌وگو، برای تنفس در فضای حقیقت، آنگاه چه کسی خائن است و چه کسی وفادار؟ کسی که زبان مردم را می‌بُرد یا آن‌که آن زبان را روایت‌گر دردها می‌خواهد؟

وطن نه در تانک‌ها و موشک‌ها، که در قلب مردمش زنده است. اگر وطن‌دوستی بدون آزادی و حقیقت تعریف شود، چیزی جز «قفس‌دوستی» نیست. و چه رقت‌انگیز است آنان که به نام وطن، ما را دعوت به زیستن در قفس می‌کنند.

چرا وطن‌دوستی ایدئولوژیک خطرناک است؟

چون حقیقت را قربانی می‌کند. چون آزادی را سرکوب می‌کند. چون وطن را مصادره می‌کند. وطن را به ابزار تبرئه‌ی جنایت و توجیه سرکوب بدل می‌سازد. و از همه بدتر، با برچسب‌های خائن، عامل بیگانه،اغتشاشگر و...مردم را از مردم می‌گیرد؛ چون هر صدای متفاوتی را بیگانه می‌نامد. انگار وطن، ملک شخصی قدرت است؛ با مرزهای نظامی، ساکنان فرمان‌پذیر، و مخالفانِ مطرود.

اما وطن فقط یک سرزمین نیست. وطن، مردم‌اند. خاطره‌اند. زبان‌اند. رنج‌اند. امیدند. و آنکه حقیقت را خفه می‌کند، آزادی را می‌کُشد، و مردم را می‌ترساند، نه دوست وطن، که خائن به آن است.

برای وطن، نه برای قدرت

در این روزهای پر التهاب، بیایید وطن‌دوستی را از چنگال ایدئولوژی نجات دهیم. نه با هورا کشیدن برای جنگ، نه با سکوت در برابر سرکوب، بلکه با وفاداری به آزادی و حقیقت. این وفاداری، حتی اگر در تبعید باشد، حتی اگر در حاشیه و زیر سرکوب باشد، شریف‌تر از وطن‌دوستی‌ای‌ست که بر تلی از جنازه‌ها برافراشته شده باشد.

وطن را نه باید فدای نظام کرد، نه به قیمت دروغ فروخت.
به قول دوست فرهیخته‌ام دکتر مرتضی نعمتی:
«وطن خانه است، نه قفس»

#نه_به_جمهوری_اسلامی #ایدئولوژی #وطن #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
54👍8
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدای او باشیم که آیین‌اش مهر بود

حسن باقرینیا

مصطفی مهرآیین، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، روز گذشته کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار نامه‌ای خطاب به علی خامنه‌ای، بازداشت شد. او در این نامه با انتقاد از بنیان‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، ادامه حیات این نظام را برابر با نابودی ایران دانسته بود.
در پی این بازداشت، دکتر حسن باقرینیا، استاد اخراج‌شده دانشگاه، در ویدئویی با حمایت از مصطفی مهرآیین گفت: «فریادش این بود که جمهوری اسلامی یک شر بنیادین است. اگر بماند، ایران از بین می‌رود. هزینه نگه‌داشتن این نظام، نابودی ایران است. این را کسی گفت که خطر را می‌فهمید، کسی که از دل جامعه آمده بود، نه از پشت میز قدرت.»
او افزود: «دکتر مهرآیین نه‌تنها در مقام استادی آموزش می‌داد، بلکه خود نیز ایستاد و عمل کرد. آیینش مهر بود؛ با مهر سخن گفت، با مهر نقد کرد و با مهر هشدار داد، آن‌گاه که بسیاری خود را به ندیدن زده بودند. او صراحتاً گفت که آیت‌الله خامنه‌ای باید کنار برود؛ نه برای انتقام، بلکه برای جلوگیری از ریختن خون بیشتر و حفظ بقای ایران.»
باقرینیا در ادامه با اشاره به علاقه مهرآیین به فلسفه و اندیشه‌های هانا آرنت، گفت: «او از ابتذال شر سخن می‌گفت. از اینکه شر همیشه با فریاد نمی‌آید؛ گاه در سکوت آدم‌های خوب رشد می‌کند. وقتی فکر نمی‌کنیم و فقط اطاعت می‌کنیم، توتالیتاریسم قدرت می‌گیرد. ایران امروز در حال تجربه همین وضعیت است.»
این استاد دانشگاه تأکید کرد: «مصطفی هشدار داد که قدرت در بالا فاسد می‌شود، وقتی پایین‌ترها سکوت می‌کنند، وقتی دانشگاه بی‌صداست و مردم از فکر کردن می‌ترسند. اکنون که او را برده‌اند، نوبت ماست؛ ما که صدای او را شنیدیم و فهمیدیم خطر کجاست. باید صدای او باشیم و اجازه ندهیم صدایش خاموش شود.»

#حسن_باقری_نیا #مصطفی_مهرآیین #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
80👍12🕊10
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا: صدای نقد حتی در میان آژیر جنگ خاموش نمی‌شود

دکتر حسن باقرینیا در ویدئویی تازه با انتقاد از فضای امنیتی و فشار برای سکوت، تأکید کرد که مردم ایران نباید فریب تکرار واژه «برهه حساس کنونی» را بخورند. او گفت: «۴۷ سال است که جمهوری اسلامی در هر بحران، منتقدان را به سکوت واداشته؛ از اشغال سفارت و جنگ ۸ ساله تا قتل‌های زنجیره‌ای، پرونده هسته‌ای، سرکوب آبان ۹۸ و خیزش مهسا.»

او افزود: «حالا در سایه جنگ با اسرائیل، دوباره همان روایت تکرار می‌شود: الان وقت انتقاد نیست، باید پشت نظام بود. اما حقیقت این است که ما دقیقاً همین حالا باید حرف بزنیم. چون این حکومت سال‌هاست خودش با مردمش در جنگ است؛ از گلوله‌های آبان تا فقر و شکنجه.»

باقرینیا تأکید کرد: «سکوت در چنین لحظه‌ای یعنی تأیید سرکوب و جنگ‌طلبی. یعنی حکومت مجاز است هر کاری بخواهد انجام دهد چون کشور در خطر است. اما جمهوری اسلامی هیچ‌گاه ما را به صلح نرسانده، فقط از بحران برای بقا استفاده کرده است.»

او در پایان گفت: «دموکراسی با سکوت ساخته نمی‌شود، با شجاعت ساخته می‌شود؛ شجاعت اینکه حتی زیر آژیر جنگ بگوییم نه، ما با استبداد و جنگ نیستیم. نه برچسب خائن ما را ساکت می‌کند، نه ترس از بحران. ما صدای نقدیم، حتی در صدای آژیر.»


#حسن_باقری_نیا #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_جنگ #استبداد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
41👍10
دکتر حسن باقرینیا، منتقد و تحلیلگر اجتماعی و همسرش خانم فاطمه نورادی، بازداشت شدند

دکتر باقرینیا، این انسان شریف، که با بیان شیوا، مسالمت‌جو و مشقفقانه، سیاست‌های حاکم را نقد می‌کرد، ساعاتی پیش در پی هجوم به منزلشان در شهر مشهد بازداشت شدند. نیروهای امنیتی همسر ایشان، خانم فاطمه نورادی را هم بازداشت کردند.
ماموران ضمن تفتیش منزل، کلیه گوشی و کلیه لوازم الکترونیکی همه اعضای خانواده را هم ضبط کردند.

از اتهام انتسابی و محل نگهداری این دو شهروند ساکن مشهد، اطلاعی در دست نیست.

این در حالی است که روز گذشته دکتر باقرینیا احضاریه‌ای جهت حضور در دادگاه برای آخربن دفاع دریافت کرده بود و قرار بود روز شنبه آینده به دادگاه مراجعه کند.

دکتر باقرینیا اخیرا در مجموع به ده سال و نه ماه حبس محکوم شده بود، که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، حکم اشد، یعنی ۶ سال قابل اجرا است، از این شش سال، پنج سالش به مدت پنج سال به حالت تعلیق درآمده و در صورت تشخیص حکومت مبنی بر انجام مجدد «جرم» آن هم اجرا خواهد شد.
همچنین دکتر باقرینیا به عنوان مجازات تکمیلی به مدت ۲ سال از تدریس در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی منع و ۲ سال ممنوع‌الخروج شد.

آقای باقرینیا، استاد پیشین دانشگاه حکیم سبزواری، پیش‌تر به خاطر حمایت از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ممنوع‌التدریس شده بود.

درباره دکتر باقرینیا بخوانید:
https://tavaana.org/hassan-bagherinia

#حسن_باقری_نیا #مشهد #فاطمه_نورادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔2310
فروپاشی نزدیک است؛ چه باید کرد؟
پیش از آن‌که دیر شود، برخیزیم
!

🔹حسن باقرینیا

جنگ شعله‌ور و جمهوری اسلامی گرفتار بحرانی بی‌سابقه شده، یکی‌یکی زیرساخت‌های نظامی، اطلاعاتی و هسته‌ای خود را از دست می‌دهد. اما آنچه بیش از هر چیز پیداست، ضعف درونی حکومتی‌ست که سال‌هاست مشروعیت خود را نزد مردم از کف داده.

در این روزها، سوالی اساسی و اضطراری بر زبان بسیاری جاری‌ست:

ما مردم، چه باید بکنیم؟

تجربه تاریخ معاصر نشان می‌دهد که سقوط یک استبداد، به‌تنهایی ضامن آزادی نیست. لحظات فروپاشی، اگر با آگاهی و سازمان‌یافتگی مردم همراه نباشد، می‌تواند به چرخه‌ای دیگر از استبداد، خشونت و تاریکی بینجامد. فرصت‌ها در چنین بزنگاه‌هایی یا به آزادی می‌انجامند، یا به فاجعه.

پس باید پرسید:
در میانه‌ی این آشوب، مسئولیت مردم چیست؟ راه رهایی کدام است؟

۱. روایت را از آن خود کنیم

جمهوری اسلامی، سال‌ها با جعل حقیقت، انحصار رسانه و تحقیر حافظه تاریخی ما، سلطه خود را حفظ کرده. امروز، هر شهروند باید یک رسانه باشد. صدای سرکوب‌شدگان را بلند کنیم، روایت مهسا و نوید و نیکا را زنده نگه‌داریم، و نگذاریم رنج این ملت از قاب تصویرها حذف شود.

۲. بدنه‌ی حکومت را از درون فرسوده کنیم

اعتصاب، نافرمانی مدنی، تحریم همکاری با نهادهای سرکوب، ابزارهای غیرخشونت‌آمیز اما کوبنده‌ی ملت‌ها در برابر دیکتاتوری‌ست. از کامیون‌دار و معلم تا کارگر و هنرمند، همه می‌توانند بخشی از زنجیره‌ی فشار اجتماعی باشند. وقت آن رسیده که «نه» را نه فقط در شعار، بلکه در عمل فریاد بزنیم.

۳. شبکه‌های اعتماد و همبستگی بسازیم

هیچ تحول پایداری بدون سازمان‌دهی شکل نمی‌گیرد. بیایید در خانه، محله، دانشگاه، صنف و فضای مجازی، مهربانانه و خردمندانه هسته‌های گفت‌وگو، تصمیم‌گیری و مقاومت مدنی را شکل دهیم. اتحادهای کوچک، سنگ‌بنای پیروزی‌های بزرگ‌اند.(گروه‌های کوچک ۷ یا ۸ نفره تشکیل دهیم و بر حسب شرایط اقداماتی انجام دهیم)

۴. مرز روشنی با جنگ‌طلبی و مداخله‌گری ترسیم کنیم

ما، قربانیان اصلی جنگ‌ایم. همان‌گونه که جمهوری اسلامی را مسئول کشاندن کشور به آستانه‌ی جنگ می‌دانیم بنابراین از جنگ حمایت نمی‌کنیم، اما از تضعیف حکومت سرکوبگر استقبال می‌کنیم؛ مشروط بر آن‌که مردم ایران، و نه هیچ نیروی بیگانه‌ای، معمار آینده باشند.
کنشگری ما از دل جامعه برمی‌خیزد، نه از سرویس‌های امنیتی، و نه از دولت‌های دیگر

۵. طرح آینده را از امروز بسازیم

مبارزه‌ی ما فقط «نه» به جمهوری اسلامی نیست؛ «آری» به یک آینده‌ست:
آری به عدالت، به برابری زن و مرد، به رفع تبعیض قومی و مذهبی، به آزادی عقیده، به کرامت انسانی. باید گفت‌وگو درباره‌ی نظام جایگزین، دادخواهی، عدالت انتقالی، و تضمین حقوق شهروندی را از همین حالا آغاز کنیم.

در یک جمله:
این روزها، روز مردم است. روز کنش، نه تماشا.
اگر ما نجنبیم، دیگران برای ما تصمیم خواهند گرفت.
و اگر امروز نایستیم، فردا فرزندان‌مان روی خاکستر این سرزمین، دنبال وطن خواهند گشت.


ـ مطلب فوق آخرین مطلب نوشتاری است که دکتر باقرینیا در کانال تلگرام خود منتشر کرده است. او و همسرش فاطمه نورادی، امروز با هجوم ماموران وزارت اطلاعات به منزلشان در مشهد، بازداشت شدند.

#حسن_باقری_نیا #ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
29
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکومتی که از واژه‌ها می‌ترسد؛
زبان، ابزار سرکوب و تداوم سلطه!

چگونه خبرنگاری که سال‌ها در خدمت پروپاگاندای دروغ و فریب رژیم بوده اینک شیرزن ایرانی! لقب می‌گیرد؟

او شیرزن ایرانی است یا آرمیتا،نیکا، سارینا و هزاران زنی که با دست خالی در مقابل سرکوبگران ایستادند؟
جمهوری اسلامی متخصص در تحریف و جعل واژگان است؛ هوشیار باشیم و روایت‌های دروغینش را رسوا کنیم.

دکتر باقرینیا، استاد پیشین و اخراج‌شده‌ی دانشگاه، که عصر روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ در شهر مشهد بازداشت شد، ساعاتی پیش از بازداشت خود، ویدئویی در کانال تلگرامش منتشر کرد که در آن به نقش ابزارهای زبانی در سازوکار سرکوب در جمهوری اسلامی می‌پردازد.
او در این ویدئو تأکید می‌کند که حکومت نه‌فقط با زور، بلکه با واژه‌ها نیز مردم را تحت سلطه می‌گیرد. واژه‌ها در جمهوری اسلامی دیگر ابزار ارتباط نیستند، بلکه کارکردی برای تحریف حقیقت و کنترل ذهن دارند.
دکتر باقرینیا با اشاره به عباراتی چون «خبرنگار وطن‌پرست»، «شهدای مدافع وطن»، «نظام مقدس»، و «اغتشاشگر» می‌گوید این واژه‌ها معنای واقعی خود را از دست داده‌اند و به ابزارهای تبلیغاتی بدل شده‌اند. او یادآوری می‌کند که در نظامی که سانسور را «صیانت» و سرکوب خیابانی را «امنیت ملی» می‌نامد، حقیقت از طریق زبان تحریف می‌شود.
آقای باقرینیا هشدار می‌دهد که اگر مردم در برابر این تحریف‌های زبانی سکوت کنند، خود قربانی همین واژه‌ها خواهند شد. او دعوت می‌کند که زبان مردم از زبان حکومت جدا شود؛ مردم باید واژه‌هایی چون «شهید»، «وطن»، «مردم» و «رسانه» را از نو بازتعریف کنند و زبان حقیقت را جایگزین زبان قدرت نمایند.
این استاد اخراج‌شده دانشگاه، در پایان ویدئوی خود تأکید می‌کند که ما باید زبان را از نو بسازیم؛ چرا که در نظامی که واژه‌ها نیز سرکوب‌گرند، سکوت ما به معنای تسلیم است.

#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهورى_اسلامى #حسن_باقری_نیا #پروپاگاندا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
18
برای دکتر حسن باقرینیا؛

نام تو روشنی است، در سرزمینی که کلمات را در قفس می‌اندازند.

دکتر باقرینیا را به جرم روشنگری به بند کشیده‌اند. او نه سلاحی بر دوش داشت، نه بانگی جز صدای راستی در گلویش. تنها سلاحش اندیشه بود و تنها گناهش این است که مسیرش، آگاهی‌ست.

وکیل‌آباد (زندان وکیل‌آباد مشهد) اکنون نامی نیست؛ نشانی‌ست از رنج، از دردی که بر تن انسان‌های آزادی‌خواه آوار شده و از صبری که، چون کوه، زیر بار ظلم نمی‌کشند: فاطمه سپهری، دکتر باقرینیا، عباس واحدیان شاهرودی، فرزانه قره‌حسنلو، محمد حسین سپهری، جواد لعل‌محمدی و هاشم خواستار.

اما ما خاموش نمی‌مانیم. نام او را با افتخار می‌گوییم، نه با زمزمه، با صدایی بلند:
دکتر باقرینیا!
ای که حقیقت را آسان نفروختی، به قامتت درود می‌فرستم. تو را به بند کشیدند، لیک راهت، آزادتر از همیشه، در دل‌ها جاری‌ست. زندانی که اندیشه را در خود جای دهد، هرگز فاتح نیست. و آنانی که از گفت‌و‌گو هراس دارند، بدون شک به پرتگاه سقوط می‌کنند.

این خاک افرادی چون تو را کم ندارد، اما همیشه نیاز دارد به کسی که، به وقت سکوت، بایستد.
تو ایستادی و ما پشت تو ایستاده‌ایم.

کوکب بداغی – پگاه، معلم ایذه

ـ لازم به ذکر است، دکتر حسن باقرینیا در تاریخ ۲۸ خردادماه در پی یورش مأموران امنیتی به منزلش در مشهد بازداشت شد. همسر او، فاطمه نورادی، نیز در همان زمان بازداشت و یک روز بعد آزاد شد.

سه اتهام زیر به دکتر باقرینیا تفهیم شده است:
ـ «فعالیت تبلیغی علیه نظام و فعالیت تبلیغی در حمایت از رژیم منحوس»
ـ «توهین به رهبر»
ـ «تشویش اذهان عمومی و تحریک افراد به اغتشاش علیه جمهوری اسلامی»

او تا کنون سه تماس کوتاه با خانواده داشته و گفته که نمی‌تواند بگوید که کجا است. به نظر می‌رسد او همچنان در بازداشتگاه نهاد امنیتی در حال بازجویی شدن است، هرچند در ابتدای بازداشت به قرنطینه زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شده بود.

پیش‌تر دکتر باقرینیا به دلیل فعالیت‌های انتقادی خود، مجموعاً به ده سال و نه ماه حبس محکوم شده بود که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، شش سال آن قابل اجرا است. از این مدت، پنج سال حبس به‌صورت تعلیقی صادر شده که در صورت تشخیص ارتکاب مجدد جرم از سوی حکومت، اجرا خواهد شد. همچنین او به دو سال محرومیت از تدریس در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی و دو سال ممنوع‌الخروجی محکوم شده بود.

دکتر باقرینیا پیش‌تر نیز به دلیل حمایت از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ممنوع‌التدریس شده بود.

#حسن_باقری_نیا #کوکب_بداغی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
39🕊9👎2👌1
«برای استادی که ایستاد و روشنی بخشید

✍🏽 بینش نوروزی | ۱۹ تیر ۱۴۰۴

بیست و یک روز است که دکتر حسن باقرینیا بازداشت شده.
استادی شریف، آرام، و آگاه، که سال‌ها در دانشگاه، روان‌شناسی و مسائل اجتماعی را با نگاهی عمیق و انسانی تدریس کرد.

چیزی که ایشان را از بسیاری جدا می‌کرد، فقط دانش‌ نبود؛ شجاعتش بود. شجاعتِ گفتنِ آنچه خیلی‌ها می‌دانند ولی نمی‌گویند.

در دوره‌ای که فضای دانشگاه‌ها پر از سکوت و احتیاط است، او بی‌پرده از رنج مردم، از فریب‌های سیاسی، و از سرکوب سخن گفت، با تحلیل، صراحت، و امید به آگاهی جمعی. همین روشنی‌اش، برای برخی سنگین آمد و دستگیرش کردند.

امروز، بعد از گذشت سه هفته، هنوز خبری روشن از وضعیت ایشان در دست نیست.

این یادداشت را نه تنها برای حمایت از ایشان که برای پاسداشت انسانیتی که در وی بود و هست، می‌نویسم. برای یادآوری این که «استاد»، یعنی کسی که در روزهای سخت، نه فقط درس، که راه را نشان می‌دهد.

یک روز پیش از بازداشت، پیامی دلگرم‌کننده از ایشان گرفتم، از آن جنس حرف‌هایی که فراموش نمی‌کنم. و هنوز با من است، چون نوری‌ست که در دل ظلمت خاموش نمی‌شود.

برای دکتر باقرینیا،
آرزوی سلامتی، آزادی، آرامش و برکت دارم. و برای خودم و همنوعانم، آرزوی وجدان بیدارتر، دل‌های نترس‌تر،
و دانشگاه‌هایی که دوباره خانه‌ی دانایی و شجاعت باشند.»
از تلگرام بینش نوروزی
https://t.me/BineshNowruzi

ـ لازم به ذکر است، دکتر حسن باقرینیا در تاریخ ۲۸ خردادماه در پی یورش مأموران امنیتی به منزلش در مشهد بازداشت شد. همسر او، فاطمه نورادی، نیز در همان زمان بازداشت و یک روز بعد آزاد شد.

سه اتهام زیر به دکتر باقرینیا تفهیم شده است:
ـ «فعالیت تبلیغی علیه نظام و فعالیت تبلیغی در حمایت از رژیم منحوس»
ـ «توهین به رهبر»
ـ «تشویش اذهان عمومی و تحریک افراد به اغتشاش علیه جمهوری اسلامی»

او تا کنون سه تماس کوتاه با خانواده داشته و گفته که نمی‌تواند بگوید که کجا است. به نظر می‌رسد او همچنان در بازداشتگاه نهاد امنیتی در حال بازجویی شدن است، هرچند در ابتدای بازداشت به قرنطینه زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شده بود.

پیش‌تر دکتر باقرینیا به دلیل فعالیت‌های انتقادی خود، مجموعاً به ده سال و نه ماه حبس محکوم شده بود که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، شش سال آن قابل اجرا است. از این مدت، پنج سال حبس به‌صورت تعلیقی صادر شده که در صورت تشخیص ارتکاب مجدد جرم از سوی حکومت، اجرا خواهد شد. همچنین او به دو سال محرومیت از تدریس در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی و دو سال ممنوع‌الخروجی محکوم شده بود.

دکتر باقرینیا پیش‌تر نیز به دلیل حمایت از خیزش انقلابی ۱۴۰۱ ممنوع‌التدریس شده بود.

#حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊3819💔6👎1
دکتر حسن باقرینیا، پس از بیش از یک ماه بازداشت که ۲۴ روز را در سلول انفرادی بازداشتگاه اطلاعات سپاه گذراند، روز گذشته با وثیقه پنج میلیارد تومانی آزاد شد.
این استاد دانشگاه در طی دوران بازداشت به شدت تحت فشار بود تا از او فیلم اعتراف اجباری بگیرند. آقای باقرینیا شنبه هفته گذشته با دستبند و پابند به دادسرا منتقل شده بود و یکی از افرادی که او را دیده بود، گفته بود شرایط خوبی نداشته و تا آن زمان (۲۴ روز) در انفرادی بوده و پس از آن به زندان وکیل‌آباد منتقل شده است. طبق گزارش دریافتی، آقای باقرینیا هنگام انتقال به زندان وکیل‌آباد به یکی از افراد گفت که از جهنم به بهشت آمدم، که این جمله نشان می‌دهد تا چه حد تحت فشار بوده است.

احسان خزایی، برادر جاویدنام عرفان خزایی، که چند روز پیش با خشونت بسیار بازداشت شده بود، روز گذشته با وثیقه یک‌میلیاردی آزاد شد. او پدر سه فرزند خردسال است که یکی هنوز شیرخواره است. اطلاع‌رسانی به موقع در خصوص بازداشت او و حمایت خانواده‌های دادخواه، در آزاد شدن ایشان مؤثر بوده است.

مطهره گونه‌ای، فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی نیز، چند روز پیش با وثیقه سه میلیاردی آزاد شده است. بعد از بمباران اوین، از مطهره که در آن زمان در سلول انفرادی بود، تا چندین روز اطلاعی در دست نبود.

جمهوری اسلامی برای آزادی این سه نفر، که هر سه افرادی بوده‌اند که فعالیتی خشونت‌پرهیز داشته‌اند، وثیقه‌های سنگینی دریافت کرده و آن‌ها و خانواده‌شان را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار داده است.

معمولا فشار بر زندانیان سیاسی، حتی پس از آزادی موقت آن‌ها ادامه دارد، از طریق تهدید به بازداشت مجدد، وادار کردن به سکوت و حتی وادار کردن به گفتن سخنانی باب میل حکومت!

در هفته‌های گذشته موردی بوده که فردی را وادار کردند بیست استوری در حمایت از رژیم بگذارد!

زندانیان سیاسی را بعد از آزادی تنها نگذاریم. کنارشان باشیم و به بازسازی روحیه و سلامت آن‌ها کمک کنیم.


#حسن_باقری_نیا #احسان_خزایی #مطهره_گونه_ای #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
47💔21🕊7