توییت سال گذشته نماینده مجلس، بعد از حمله حماس به اسراییل
- این توهمات چه دستاوردی برای ایران داشته؟
حتی فرض کنیم حماس اسراییل را از بین برده و مسجدالاقصی هم برای تورهای زیارتی شما آمادهشده! چه تاثیری بر زندگی و آینده کودک ایرانی دارد؟ الان کربلا آزادشده و زیارت میروید، چه اتفاق مثبتی در زندگی مردم افتاده؟!
#حسن_نصرالله #ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- این توهمات چه دستاوردی برای ایران داشته؟
حتی فرض کنیم حماس اسراییل را از بین برده و مسجدالاقصی هم برای تورهای زیارتی شما آمادهشده! چه تاثیری بر زندگی و آینده کودک ایرانی دارد؟ الان کربلا آزادشده و زیارت میروید، چه اتفاق مثبتی در زندگی مردم افتاده؟!
#حسن_نصرالله #ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍41💯1
  شکست در میدان و نمایش ایدئولوژیک در خیابان
روزهای شلوغ کارگران شهرداری برای نصب دیوارنگاره در شهرها!
جمهوری اسلامی به مثابه حکومتی ایدئولوژیک که همواره بر طبل جنگ و جهاد کوبیده، اکنون در چهارمین دهه از حیات خود از معنا تهیشده و قدرت اقناع مردم و حتی هوادارانش را از دست دادهاست. اما چنین حکومتهایی در چنین مواقعی گمان میکنند که این موضوع ناشی از کافینبودن تبلیغات است و به همین خاطر مدام بر غلظت و مقدار آن میافزایند!
#ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا #حسن_نصرالله
@Tavaana_TavaanaTech
روزهای شلوغ کارگران شهرداری برای نصب دیوارنگاره در شهرها!
جمهوری اسلامی به مثابه حکومتی ایدئولوژیک که همواره بر طبل جنگ و جهاد کوبیده، اکنون در چهارمین دهه از حیات خود از معنا تهیشده و قدرت اقناع مردم و حتی هوادارانش را از دست دادهاست. اما چنین حکومتهایی در چنین مواقعی گمان میکنند که این موضوع ناشی از کافینبودن تبلیغات است و به همین خاطر مدام بر غلظت و مقدار آن میافزایند!
#ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا #حسن_نصرالله
@Tavaana_TavaanaTech
💯33👍2👌2❤1
  Forwarded from گفتوشنود
  
تلاش مسئولان آستان قدس برای شفای مجروحان حزبالله لبنان در تهران با پرچم متبرک امام هشتم شیعیان
مسئولان آستان قدس رضوی با جعبه و پرچمهای متبرک به عیادت مجروحان انفجار پیجرهای حزبالله لبنان در تهران رفته و انداختن این پارچهها روی سر آنها به دنبال شفای آسیبدیدگان هستند!
به نظر شما این معامله منصفانهای هست که جمهوری اسلامی با لبنانیها و فلسطینیها میکند؟ آنها را درگیر جنگ میکند و کشورشان را در آشوب و بحران غرق میکند و در نهایت چنین نمایشهایی روی آنها پیاده میکند!
#خرافات #مذهب #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مسئولان آستان قدس رضوی با جعبه و پرچمهای متبرک به عیادت مجروحان انفجار پیجرهای حزبالله لبنان در تهران رفته و انداختن این پارچهها روی سر آنها به دنبال شفای آسیبدیدگان هستند!
به نظر شما این معامله منصفانهای هست که جمهوری اسلامی با لبنانیها و فلسطینیها میکند؟ آنها را درگیر جنگ میکند و کشورشان را در آشوب و بحران غرق میکند و در نهایت چنین نمایشهایی روی آنها پیاده میکند!
#خرافات #مذهب #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍29❤1
  Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
    VIEW IN TELEGRAM
  سم هریس در اینجا استدلال میکند که وقتی یک سوی یک جنگ، روی تقید سوی مقابل به هنجارهای مسلط، مانند ممنوعیت حمله به غیرنظامیان حساب میکند، تا در جنگ پیروز شود، معادلسازی اخلاقی میان این دو سو، گناهآلود است. 
ایرانیان همگی نطق خمینی را شنیدهاند که به وضوح در آن میگوید که حتی اگر از مسلمانان سپر انسانی ساختید تا از اسلام دفاع کنید، شرعاً جایز است! مردم ایران و مردم اسرائیل، با کسانی روبهرو هستند که چنین استدلال میکنند! بنابراین این اختلاف را میتوان اختلافی بر سر ارزش جان انسانها هم تلقی کرد: یک سوی این جنگ، جان انسان را به حکم اینکه انسان است، ارزشمند نمیشمرد! اما اگر همین انسان برای اعتلای کلیت ایدئولوژی - در اینجا اسلام - بمیرد یا کشته شود، آنگاه پس از مرگ به عنوان «شهید» از او تجلیل خواهد شد!
هریس متوجه است و خود به تفصیل اشاره میکند که خوار شمردن جان انسانها، در تاریخ سیاره، منحصر به اسلامگرایان نیست؛ بلکه از ارتشهای غربی هم دستکم در مقاطعی از تاریخ، رفتارهایی خلاف هنجارهای امروزی سر زده است.
برای مطالعهی متن مکتوب استدلال هریس به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
 https://dialog.tavaana.org/podcast-sam-harris/
برای تماشای این مستند در یوتیوب از لینک زیر استفاده کنید:
 https://youtu.be/bVvnJamFWjE?si=3swhFIuCQxZ0Z40o
شما در مورد کلیت استدلال سم هریس و اشارات تاریخیاش، چه فکر میکنید؟ خروجیهای گفتوشنود به بازتاب نظرات شما علاقهمند و شایق است. نظرات خود را برای ما بنویسید.
#امر_اخلاقی #معادل_سازی_اخلاقی #نابرابری_اخلاقی #انسان #انسان_دوستی #اومانیسم #ایدئولوژی
 @Dialogue1402
ایرانیان همگی نطق خمینی را شنیدهاند که به وضوح در آن میگوید که حتی اگر از مسلمانان سپر انسانی ساختید تا از اسلام دفاع کنید، شرعاً جایز است! مردم ایران و مردم اسرائیل، با کسانی روبهرو هستند که چنین استدلال میکنند! بنابراین این اختلاف را میتوان اختلافی بر سر ارزش جان انسانها هم تلقی کرد: یک سوی این جنگ، جان انسان را به حکم اینکه انسان است، ارزشمند نمیشمرد! اما اگر همین انسان برای اعتلای کلیت ایدئولوژی - در اینجا اسلام - بمیرد یا کشته شود، آنگاه پس از مرگ به عنوان «شهید» از او تجلیل خواهد شد!
هریس متوجه است و خود به تفصیل اشاره میکند که خوار شمردن جان انسانها، در تاریخ سیاره، منحصر به اسلامگرایان نیست؛ بلکه از ارتشهای غربی هم دستکم در مقاطعی از تاریخ، رفتارهایی خلاف هنجارهای امروزی سر زده است.
برای مطالعهی متن مکتوب استدلال هریس به صفحهی گفتوشنود رجوع کنید:
 https://dialog.tavaana.org/podcast-sam-harris/
برای تماشای این مستند در یوتیوب از لینک زیر استفاده کنید:
 https://youtu.be/bVvnJamFWjE?si=3swhFIuCQxZ0Z40o
شما در مورد کلیت استدلال سم هریس و اشارات تاریخیاش، چه فکر میکنید؟ خروجیهای گفتوشنود به بازتاب نظرات شما علاقهمند و شایق است. نظرات خود را برای ما بنویسید.
#امر_اخلاقی #معادل_سازی_اخلاقی #نابرابری_اخلاقی #انسان #انسان_دوستی #اومانیسم #ایدئولوژی
 @Dialogue1402
👍12
  Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  مالیدن گوشی تلفن همراه به تابوت نیلفروشان برای تبرک
نیلفروشان از فرماندهان سپاه بود که در سرکوب اعتراضات مردم ایران هم نقش داشت و چندی پیش به همراه حسن نصرالله کشتهشد.
به نظر شما این طلب تبرک از تابوت نیلفروشان هم به خاطر خرافهپرستی است و یا برنامهای طراحی شده برای پروپاگاندا؟
این حرکت را چگونه تحلیل میکنید؟
#گفتگو_توانا#خرافات #مذهب #ایدئولوژی
@Dialogue1402
نیلفروشان از فرماندهان سپاه بود که در سرکوب اعتراضات مردم ایران هم نقش داشت و چندی پیش به همراه حسن نصرالله کشتهشد.
به نظر شما این طلب تبرک از تابوت نیلفروشان هم به خاطر خرافهپرستی است و یا برنامهای طراحی شده برای پروپاگاندا؟
این حرکت را چگونه تحلیل میکنید؟
#گفتگو_توانا#خرافات #مذهب #ایدئولوژی
@Dialogue1402
💔15😍5👍4
  Forwarded from گفتوشنود
  
بلا باکستر: اگر دنیا رو میشناختم میتونستم بهترش کنم!
هری استلی: نمیتونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایهداری! ما یک نوع جانوری از دست رفتهایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقعبینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!
بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دلشکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!
هری استلی: حق با توئه!
هر بار که گرفتارهایهای انسان بالا میگیرند، سایهی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدمها میافتد، میتوان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.
فیلم "چیزهای بیچاره" یا سادهتر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان میدهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده میشود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیتهای اجتماعی در هم آمیخته است و زمینهای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم میکند.
شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده میکند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز میکند. این تصویرسازی میتواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خداییای که بر زندگی و دانش اعمال میشود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیتهای گستردهتر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.
برای خواندن ادامهی این یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود در:
 https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/
#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی
 @Dialogue1402
هری استلی: نمیتونی بهترش کنی! این واقعیت داره. دروغی به اسم دین رو قبول نکن! و نه سوسیالیسم و نه سرمایهداری! ما یک نوع جانوری از دست رفتهایم! اینو بدون که امیدواری سسته اما واقعبینی سست نیست! با واقعیت از خودت محافظت کن!
بلا باکستر: حالا فهمیدم تو چی هستی هری! یه پسر کوچولوی دلشکسته که تحمل درد دنیا رو نداره!
هری استلی: حق با توئه!
هر بار که گرفتارهایهای انسان بالا میگیرند، سایهی جنگ و محنت بیشتر بر سر آدمها میافتد، میتوان به این دیالوگ مشهورشده در فیلم «بیچارگان» فکر کرد.
فیلم "چیزهای بیچاره" یا سادهتر، «بیچارگان»، به کارگردانی یورگوس لانتیموس، با داستانی که در آن کمدی سیاه و عناصر فانتزی گنجانده شده، زن جوانی را نشان میدهد که توسط یک دانشمند غیرمتعارف به زندگی بازگردانده میشود. این فیلم، که بر اساس رمانی نوشته آلاسدایر گری ساخته شده، با مضامینی نظیر هویت، آزادی و محدودیتهای اجتماعی در هم آمیخته است و زمینهای برای تفسیرهای متفاوت، از جمله در رابطه با مسائل الهیاتی و خداناباوری، فراهم میکند.
شخصیتی که به نام "خدا" (یا گاد)، نمایانگر دکتر گادوین باکستر است که بلا باکستر را زنده میکند، فضایی را برای بحث در مورد مضامین آفرینش، کنترل و رهایی باز میکند. این تصویرسازی میتواند به عنوان نقدی به ساختارهای پدرسالارانه و اقتدار خداییای که بر زندگی و دانش اعمال میشود، تلقی شود. کنترل باکستر بر زندگی و فرایند یادگیری بلا، بازتابی از محدودیتهای گستردهتر اجتماعی است و به نوعی اشاره به امکان زیر سوال بردن هنجارها و اقتدارهای موجود، از جمله جزمیات دینی و علمی دارد.
برای خواندن ادامهی این یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود در:
 https://dialog.tavaana.org/movie-3-poor-things/
#لانتیموس #بیچارگان #ایدئولوژی #ایدئولوژی_مدرن #دین #نجات_بخش #رستگاری #منجی
 @Dialogue1402
❤14👍1
  Forwarded from گفتوشنود
  
«آیههای زمینی»
معرفی فیلم
یک ایرانی میخواهد اسم بچهاش را دیوید بگذارد و در اداره ثبت احوال با مشکل برمیخورد. کارمند اداره میگوید اگر در ایران زندگی میکنی مجاز نیستی اسم بچهات را «دیوید» بگذاری. گفتگوی بین آنها جالب و تا حدی طنزآمیز است. مثلاً فرد متقاضی توضیح میدهد که «دیوید» نام نویسندهی مورد علاقهی همسرش است. نام نویسندهی مورد علاقهی خودش «غلامحسین ساعدی» است. نویسندهای که به عنوان هوادار انقلاب ۵۷ از جناح چپ مارکسیستی برای مخاطب ایرانی آشناست.
وقتی کارمند اداره ثبت احوال میگوید خب «غلامحسین» چه اشکالی دارد!؟ متقاضی پاسخ میدهد آخر غلامحسین؟! مثلاً بچهی شما را صدا بزنند غلامحسین بیا اینجا!؟ این قسمت از گفتگوی این دو نفر شاید به شکاف شدیدی که میان فرهنگ چند دهه پیش جامعهی ایران با کلانروندهای امروزی وجود دارد، غیرمستقیم اشاره میکند. اما این قسمت، تنها قسمت اول از یک مجموعه گفتوگوی ۹تاییست.
شکل روایت سینمایی در فیلم «آیههای زمینی» به کارگردانی علیرضا خاتمی و علی عسگری به صورت گفتگوست. دوربین تنها یکی از دو طرف را نشان میدهد و طرفی که پشت میز نشسته و دستبالا را دارد و اغلب کارمند یک نهاد دولتیست، نشان داده نمیشود مگر در بخش پایانی فیلم که در واقع دیالوگی در کار نیست.
طراحی قاب گفتگوها به این شکل در خدمت محتواست: این یک گفتگوست بیآنکه واقعاً یک گفتگوی سالم، منصفانه و عادلانه باشد. در یک طرف، کسی از سمت حکومت مجوز دارد تا در شخصیترین امور مردم دست ببرد و حتی بدن برهنهی آنها را تماشا کند. در نامگذاری برای فرزندانشان با توجیهاتی که برایش آماده کردهاند دخالت کند و روابط شخصی آنها را مورد پرسش قرار دهد.
موضوع بسیاری از این قسمتها مسائل جنسی و جنسیتیست:…
برای مطاعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/terrestrial-verses/
#گفتگو #مدارا #تمامیت_خواهی #ایدئولوژی
 @Dialogue1402
معرفی فیلم
یک ایرانی میخواهد اسم بچهاش را دیوید بگذارد و در اداره ثبت احوال با مشکل برمیخورد. کارمند اداره میگوید اگر در ایران زندگی میکنی مجاز نیستی اسم بچهات را «دیوید» بگذاری. گفتگوی بین آنها جالب و تا حدی طنزآمیز است. مثلاً فرد متقاضی توضیح میدهد که «دیوید» نام نویسندهی مورد علاقهی همسرش است. نام نویسندهی مورد علاقهی خودش «غلامحسین ساعدی» است. نویسندهای که به عنوان هوادار انقلاب ۵۷ از جناح چپ مارکسیستی برای مخاطب ایرانی آشناست.
وقتی کارمند اداره ثبت احوال میگوید خب «غلامحسین» چه اشکالی دارد!؟ متقاضی پاسخ میدهد آخر غلامحسین؟! مثلاً بچهی شما را صدا بزنند غلامحسین بیا اینجا!؟ این قسمت از گفتگوی این دو نفر شاید به شکاف شدیدی که میان فرهنگ چند دهه پیش جامعهی ایران با کلانروندهای امروزی وجود دارد، غیرمستقیم اشاره میکند. اما این قسمت، تنها قسمت اول از یک مجموعه گفتوگوی ۹تاییست.
شکل روایت سینمایی در فیلم «آیههای زمینی» به کارگردانی علیرضا خاتمی و علی عسگری به صورت گفتگوست. دوربین تنها یکی از دو طرف را نشان میدهد و طرفی که پشت میز نشسته و دستبالا را دارد و اغلب کارمند یک نهاد دولتیست، نشان داده نمیشود مگر در بخش پایانی فیلم که در واقع دیالوگی در کار نیست.
طراحی قاب گفتگوها به این شکل در خدمت محتواست: این یک گفتگوست بیآنکه واقعاً یک گفتگوی سالم، منصفانه و عادلانه باشد. در یک طرف، کسی از سمت حکومت مجوز دارد تا در شخصیترین امور مردم دست ببرد و حتی بدن برهنهی آنها را تماشا کند. در نامگذاری برای فرزندانشان با توجیهاتی که برایش آماده کردهاند دخالت کند و روابط شخصی آنها را مورد پرسش قرار دهد.
موضوع بسیاری از این قسمتها مسائل جنسی و جنسیتیست:…
برای مطاعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/terrestrial-verses/
#گفتگو #مدارا #تمامیت_خواهی #ایدئولوژی
 @Dialogue1402
👍18
  Forwarded from گفتوشنود
  
میردامادی امام جمعه اصفهان: به زودی آمریکا هم به سرنوشت شوروی دچار میشود
به نظر شما کدام حکومت به شوروی شبیهتر است؟
سرکوب و سانسور و خفقان، حاکمیت ایدئولوژی و سیستم تکحزبی، ضدیت با سرمایهداری و غربستیزی از ویژگیهایی هستند که جمهوری اسلامی نیز مانند شوروی دارا میباشد و با این حال این معمم آمریکا را در معرض فروپاشی از نوع شوروی میداند!
#روحانیت_شیعه #شوروی #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما کدام حکومت به شوروی شبیهتر است؟
سرکوب و سانسور و خفقان، حاکمیت ایدئولوژی و سیستم تکحزبی، ضدیت با سرمایهداری و غربستیزی از ویژگیهایی هستند که جمهوری اسلامی نیز مانند شوروی دارا میباشد و با این حال این معمم آمریکا را در معرض فروپاشی از نوع شوروی میداند!
#روحانیت_شیعه #شوروی #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👌15👍3💯2😍1
  Forwarded from گفتوشنود
  
علیرضا پناهیان واعظ شیعه که استاد حوزه و دانشگاه هم هست، به مناسبت سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، یک سخنرانی تبلیغاتی کرده و جز ادعای اینکه «ولیفقیه پرچمدار آزادیست» هیچچیز جدیدی در ادعاهایش دیده نمیشود! این سخنرانی چهارشنبه در گردهمایی «رهروان مکتب شهید سلیمانی» در محل گلزار شهدای شهر کرمان برگزار شده است. 
این آخوند حکومتی گفته «اگر کسی پرچم ولایتمداری را که در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد تقویت نکند، دشمن آزادیست!» او در حالی مکرر از کلمه «آزادی» استفاده کرده و آن را به ولی فقیه و سیاستهایش در ایران و منطقه چسبانده است، که نفس مردم از خفقان تمامیتخواهی بند آمده است و بنا به اقرار کارگزاران خودشان، نرخ مهاجرت از کشور بیشتر شده و سن تصمیم به مهاجرت در ایران پایینتر از حتی ده سال پیش آمده است.
پناهیان طبق معمول به غرب حمله کرده و مدعی شده که «آنان ضمن سرمایهگذاری به دنبال بردگی و هرزهکردن جوانان ما هستند.» نه پناهیان نه هیچکدام از کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در این مورد توضیحی ندادهاند که اگر چنین است، پس چرا دقیقا مردم ایران و کل خاورمیانه به غرب مهاجرت میکنند!؟
حکومتهای چین و روسیه که نمونههای بارز حکومتهای استبدادیاند، هیچگاه طرف انتقاد آخوندهای حکومتی جمهوری اسلامی نبودهاند. حکومت چین یک حکومت تمامیتخواه است که هیچ شکلی از دینورزی را در داخل مرزهای خود تحمل نمیکند و از جمله فشار شدیدی به مسلمانان منطقه اُیغور وارد میکند. با این حال، از نظر پناهیان، این غرب است که مردم جهان را برده میخواهد و قاسم سلیمانی میخواسته که مردم جهان آزاد باشند!
با نگاهی به این اظهارات، خواننده از خود میپرسد که آیا یتیمتر از کلمه آزادی وجود دارد که هر کس، حتی اخوندهای یک حکومت تمامیتخواه هم آن را مصادره میکنند!؟
میزان سوگیری و حقکشی در کلمات واعظان حکومتی به موازات ظلم بیشتر حکومت، افزایش مییابد و جز عدهای معدود از هملباسیهاشان که نگران خشم مردم ستمدیدهاند، کسی به این رویه اعتراضی نمیکند.
#رواداری #مدارا #آزادی #ایدئولوژی
 @Dialogue1402
این آخوند حکومتی گفته «اگر کسی پرچم ولایتمداری را که در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد تقویت نکند، دشمن آزادیست!» او در حالی مکرر از کلمه «آزادی» استفاده کرده و آن را به ولی فقیه و سیاستهایش در ایران و منطقه چسبانده است، که نفس مردم از خفقان تمامیتخواهی بند آمده است و بنا به اقرار کارگزاران خودشان، نرخ مهاجرت از کشور بیشتر شده و سن تصمیم به مهاجرت در ایران پایینتر از حتی ده سال پیش آمده است.
پناهیان طبق معمول به غرب حمله کرده و مدعی شده که «آنان ضمن سرمایهگذاری به دنبال بردگی و هرزهکردن جوانان ما هستند.» نه پناهیان نه هیچکدام از کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در این مورد توضیحی ندادهاند که اگر چنین است، پس چرا دقیقا مردم ایران و کل خاورمیانه به غرب مهاجرت میکنند!؟
حکومتهای چین و روسیه که نمونههای بارز حکومتهای استبدادیاند، هیچگاه طرف انتقاد آخوندهای حکومتی جمهوری اسلامی نبودهاند. حکومت چین یک حکومت تمامیتخواه است که هیچ شکلی از دینورزی را در داخل مرزهای خود تحمل نمیکند و از جمله فشار شدیدی به مسلمانان منطقه اُیغور وارد میکند. با این حال، از نظر پناهیان، این غرب است که مردم جهان را برده میخواهد و قاسم سلیمانی میخواسته که مردم جهان آزاد باشند!
با نگاهی به این اظهارات، خواننده از خود میپرسد که آیا یتیمتر از کلمه آزادی وجود دارد که هر کس، حتی اخوندهای یک حکومت تمامیتخواه هم آن را مصادره میکنند!؟
میزان سوگیری و حقکشی در کلمات واعظان حکومتی به موازات ظلم بیشتر حکومت، افزایش مییابد و جز عدهای معدود از هملباسیهاشان که نگران خشم مردم ستمدیدهاند، کسی به این رویه اعتراضی نمیکند.
#رواداری #مدارا #آزادی #ایدئولوژی
 @Dialogue1402
👍28
  Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  شور انقلابی داشتیم، پای لخت زنان را با تیرکمون میزدیم. جیغ میزدند
بهرام عظیمی: در این شور انقلابی داشتیم و عقلمان نمیرسید. زن ۸۰ سالهای، به من و دو دوست دیگرم که فقط ۱۲سالمان بود، گفت ۵ ریال میدهم با تیرکمان مگسی، بزنید به پای لخت زنان. گفت این زنان، شیطان هستند. من یک پا را زدم و ۵ ریال گرفتم. دوستم ۲۵ ریال کاسب شد و ۵ پا را زد. دوست دیگرم نزد، چون نشانهگیریاش خوب نبود، نه اینکه بفهمد کار غلطی است.
در این روایت، کودکان ۱۲ساله بهجای بهرهمندی از فضایی برای رشد فکری و اخلاقی، در معرض القائات مسموم قرار گرفتهاند. به آنان تلقین شده که زنان با پای برهنه، نماد "شیطان" هستند و آسیب رساندن به آنها، عملی مشروع و حتی مقدس است. به کودکان گفت که اصلا آنها انسان نیستند. بدتر از این، با وعدههای مالی کوچک، آنان را به ابزاری برای اجرای این تفکرات تبدیل کردهاند.
گرچه در این ماجرا آقای عظیمی از یک زن سخن میگوید، ولی این افکار در لایههای مختلف حکومت وجود داشته است و سالها در مدارس و منابر و تریبونهای مختلف تبلیغ شده است.
در این ماجرا، کودکانی که هیچگونه درک روشنی از معنای عمل خود نداشتهاند، به دست بزرگسالانی که مسئولیت تربیت اخلاقی آنها را بر عهده داشتند، به رفتارهایی وادار شدهاند که در تضاد با اصول انسانی و اخلاقی است. این روند، نهتنها تأثیر مخربی بر رشد شخصیت این کودکان داشته، بلکه جامعهای بیمار را پایهریزی کرده است که در آن خشونت و تعصب، جایگزین انسانیت و احترام به حقوق دیگران میشود.
در نظامهای ایدئولوژیک، از کودکان بهعنوان قربانیان بیدفاع استفاده میکنند تا روایتهای اخلاقی خود را تثبیت کنند. شستشوی مغزی از سنین پایین، کودکان را از توانایی تفکر مستقل محروم کرده و آنها را به ابزاری برای اجرای اهداف نظام تبدیل میکند.
#انقلاب۵۷ #دیگری_ستیزی #حجاب_اجباری #حقوق_کودکان #شور_انقلابی #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بهرام عظیمی: در این شور انقلابی داشتیم و عقلمان نمیرسید. زن ۸۰ سالهای، به من و دو دوست دیگرم که فقط ۱۲سالمان بود، گفت ۵ ریال میدهم با تیرکمان مگسی، بزنید به پای لخت زنان. گفت این زنان، شیطان هستند. من یک پا را زدم و ۵ ریال گرفتم. دوستم ۲۵ ریال کاسب شد و ۵ پا را زد. دوست دیگرم نزد، چون نشانهگیریاش خوب نبود، نه اینکه بفهمد کار غلطی است.
در این روایت، کودکان ۱۲ساله بهجای بهرهمندی از فضایی برای رشد فکری و اخلاقی، در معرض القائات مسموم قرار گرفتهاند. به آنان تلقین شده که زنان با پای برهنه، نماد "شیطان" هستند و آسیب رساندن به آنها، عملی مشروع و حتی مقدس است. به کودکان گفت که اصلا آنها انسان نیستند. بدتر از این، با وعدههای مالی کوچک، آنان را به ابزاری برای اجرای این تفکرات تبدیل کردهاند.
گرچه در این ماجرا آقای عظیمی از یک زن سخن میگوید، ولی این افکار در لایههای مختلف حکومت وجود داشته است و سالها در مدارس و منابر و تریبونهای مختلف تبلیغ شده است.
در این ماجرا، کودکانی که هیچگونه درک روشنی از معنای عمل خود نداشتهاند، به دست بزرگسالانی که مسئولیت تربیت اخلاقی آنها را بر عهده داشتند، به رفتارهایی وادار شدهاند که در تضاد با اصول انسانی و اخلاقی است. این روند، نهتنها تأثیر مخربی بر رشد شخصیت این کودکان داشته، بلکه جامعهای بیمار را پایهریزی کرده است که در آن خشونت و تعصب، جایگزین انسانیت و احترام به حقوق دیگران میشود.
در نظامهای ایدئولوژیک، از کودکان بهعنوان قربانیان بیدفاع استفاده میکنند تا روایتهای اخلاقی خود را تثبیت کنند. شستشوی مغزی از سنین پایین، کودکان را از توانایی تفکر مستقل محروم کرده و آنها را به ابزاری برای اجرای اهداف نظام تبدیل میکند.
#انقلاب۵۷ #دیگری_ستیزی #حجاب_اجباری #حقوق_کودکان #شور_انقلابی #ایدئولوژی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍37💔11💯5❤2
  انقلاب ۵۷ و مقابله با تکنولوژی!
بریدهای از روزنامه «امت» را میبینید، مربوط به ۱۴ ماه پس از انقلاب ۵۷، که در آن استفاده و صرف هزینه برای تکنولوژی در حکومت پهلوی، «خائنانه» خوانده شده است.
«هنوز که هنوز است سالانه ۴۰۰ میلیون دلار مخارج کامپیوتر از خزانه ملت ایران به جیب کمپانی های غارتگر استعماری می رود. انقلاب ضد امپریالیستی مردم ایران به رهبری قاطعانه امام خمینی ایجاب می کرد که در کلیه زمینهها نفوذ امپریالیسم قطع شود اما پس از گذشت ۱۴ ماه از سرنگونی رژیم منفور گامهای اساسی و اصولی در این زمینه برداشته نشد...
طی افشاگریها معلوم گردید که کارگزاران رژیم طاغوتی و دست نشانده و خائن ضمن ایجاد زمینه کاذب و تصنعی برای بالابردن سطح نیاز به کامپیوتر مبادرت به خریداری و اجاره صدها کامپیوتر به قیمتهای سرسامآور از انحصارات گوناگون امپریالیستی بویژه آمریکای جهانخور نمونده....»
روزنامهی امت مربوط به جریان "جنبش مسلمانان مبارز" بود.
وقتی همه پدیدهها از دریچه یک ایدئولوژی خاص تفسیر میشوند، هر موضوعی—حتی پیشرفت علمی و فناوری—میتواند در چارچوب آن ایدئولوژی به مسئلهای سیاسی و حتی امنیتی تبدیل شود. در فضای پس از انقلاب ۵۷، که گفتمان غالب بر مبنای مبارزه با امپریالیسم شکل گرفته بود، ورود تکنولوژی نیز بهعنوان ابزاری برای نفوذ استعمارگران تلقی شد. این نگاه باعث شد که حتی ابزارهایی مانند کامپیوتر، که میتوانستند زیرساخت توسعه علمی و صنعتی کشور را شکل دهند، بهجای آنکه بهعنوان ضرورت مدرنسازی دیده شوند، نماد وابستگی و خیانت معرفی شوند. این نوع مواجهه ایدئولوژیک، که در بسیاری از انقلابهای ایدئولوژیک جهان تکرار شده، از آفات جریانهای انقلابی است که در تلاش برای خلوص فکری، امکان بهرهگیری از دستاوردهای تمدنی را نیز از بین میبرند و به جای رقابت در عرصه پیشرفت، درگیر مبارزات انتزاعی با مفاهیمی مانند "نفوذ" و "استعمار نوین" میشوند، بیآنکه جایگزین عملی و کارآمدی برای توسعه ارائه دهند.
#تکنولوژی #جمهوری_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #غرب_ستیزی #ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بریدهای از روزنامه «امت» را میبینید، مربوط به ۱۴ ماه پس از انقلاب ۵۷، که در آن استفاده و صرف هزینه برای تکنولوژی در حکومت پهلوی، «خائنانه» خوانده شده است.
«هنوز که هنوز است سالانه ۴۰۰ میلیون دلار مخارج کامپیوتر از خزانه ملت ایران به جیب کمپانی های غارتگر استعماری می رود. انقلاب ضد امپریالیستی مردم ایران به رهبری قاطعانه امام خمینی ایجاب می کرد که در کلیه زمینهها نفوذ امپریالیسم قطع شود اما پس از گذشت ۱۴ ماه از سرنگونی رژیم منفور گامهای اساسی و اصولی در این زمینه برداشته نشد...
طی افشاگریها معلوم گردید که کارگزاران رژیم طاغوتی و دست نشانده و خائن ضمن ایجاد زمینه کاذب و تصنعی برای بالابردن سطح نیاز به کامپیوتر مبادرت به خریداری و اجاره صدها کامپیوتر به قیمتهای سرسامآور از انحصارات گوناگون امپریالیستی بویژه آمریکای جهانخور نمونده....»
روزنامهی امت مربوط به جریان "جنبش مسلمانان مبارز" بود.
وقتی همه پدیدهها از دریچه یک ایدئولوژی خاص تفسیر میشوند، هر موضوعی—حتی پیشرفت علمی و فناوری—میتواند در چارچوب آن ایدئولوژی به مسئلهای سیاسی و حتی امنیتی تبدیل شود. در فضای پس از انقلاب ۵۷، که گفتمان غالب بر مبنای مبارزه با امپریالیسم شکل گرفته بود، ورود تکنولوژی نیز بهعنوان ابزاری برای نفوذ استعمارگران تلقی شد. این نگاه باعث شد که حتی ابزارهایی مانند کامپیوتر، که میتوانستند زیرساخت توسعه علمی و صنعتی کشور را شکل دهند، بهجای آنکه بهعنوان ضرورت مدرنسازی دیده شوند، نماد وابستگی و خیانت معرفی شوند. این نوع مواجهه ایدئولوژیک، که در بسیاری از انقلابهای ایدئولوژیک جهان تکرار شده، از آفات جریانهای انقلابی است که در تلاش برای خلوص فکری، امکان بهرهگیری از دستاوردهای تمدنی را نیز از بین میبرند و به جای رقابت در عرصه پیشرفت، درگیر مبارزات انتزاعی با مفاهیمی مانند "نفوذ" و "استعمار نوین" میشوند، بیآنکه جایگزین عملی و کارآمدی برای توسعه ارائه دهند.
#تکنولوژی #جمهوری_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #غرب_ستیزی #ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍16
  تخصیص بودجه کلان به نهادهای ایدئولوژیک: هزینهای بر دوش جامعه
در شرایطی که کشور با بحرانهای اقتصادی، تورم افسارگسیخته، کاهش سطح رفاه عمومی و مشکلات اساسی در بخشهای آموزش، بهداشت، محیط زیست و صنعت مواجه است، تخصیص بودجه کلان به نهادهای ایدئولوژیک که نهتنها ارزش افزودهای برای جامعه ندارند، بلکه تمام کارکردشان حفظ و گسترش ایدئولوژی جمهوری اسلامی است، نشانهای از اولویتهای ناعادلانه و ناکارآمد حاکمیت محسوب میشود.
این نهادها، که بودجههای چند هزار میلیارد تومانی دریافت میکنند، نه دردی از مردم دوا میکنند، نه در بهبود کیفیت زندگی شهروندان نقشی دارند و نه در پیشرفت علمی و اقتصادی کشور مؤثرند. در عوض، کارکرد اصلی آنها تبلیغ و تحمیل گفتمان حاکمیت، کنترل اجتماعی، سرکوب جریانهای فکری مستقل و حفظ سلطه ایدئولوژیک بر جامعه است.
در حالی که دانشگاهها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساختهای حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دستوپنجه نرم میکنند، میلیاردها تومان به سازمانهایی اختصاص مییابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادیهای فکری و اجتماعی مشغولاند. نهادهایی که نه تولید علم دارند، نه در توسعه پایدار کشور مؤثرند، و نه نقشی در بهبود معیشت مردم ایفا میکنند.
این رانت سازمانیافته که تحت عنوان بودجه فرهنگی و دینی توزیع میشود، نهتنها کمکی به فرهنگ و دین جامعه نمیکند، بلکه به نارضایتی عمومی، گسترش فساد، و اتلاف منابع ملی منجر شده و فاصله بین مردم و حاکمیت را عمیقتر میکند. وقتی نهادهای وابسته به حکومت، بدون هیچگونه پاسخگویی، میلیاردها تومان از بودجه عمومی را مصرف میکنند، اما دانشآموزان در مدارس فرسوده درس میخوانند، بیمارستانها از تأمین دارو و تجهیزات درمانی ناتواناند، و کارگران و معلمان با حداقل حقوق دستوپنجه نرم میکنند، مشخص است که نظام بودجهریزی کشور نه بر اساس نیازهای جامعه، بلکه صرفاً بر مبنای حفظ سلطه ایدئولوژیک طراحی شده است.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟
#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در شرایطی که کشور با بحرانهای اقتصادی، تورم افسارگسیخته، کاهش سطح رفاه عمومی و مشکلات اساسی در بخشهای آموزش، بهداشت، محیط زیست و صنعت مواجه است، تخصیص بودجه کلان به نهادهای ایدئولوژیک که نهتنها ارزش افزودهای برای جامعه ندارند، بلکه تمام کارکردشان حفظ و گسترش ایدئولوژی جمهوری اسلامی است، نشانهای از اولویتهای ناعادلانه و ناکارآمد حاکمیت محسوب میشود.
این نهادها، که بودجههای چند هزار میلیارد تومانی دریافت میکنند، نه دردی از مردم دوا میکنند، نه در بهبود کیفیت زندگی شهروندان نقشی دارند و نه در پیشرفت علمی و اقتصادی کشور مؤثرند. در عوض، کارکرد اصلی آنها تبلیغ و تحمیل گفتمان حاکمیت، کنترل اجتماعی، سرکوب جریانهای فکری مستقل و حفظ سلطه ایدئولوژیک بر جامعه است.
در حالی که دانشگاهها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساختهای حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دستوپنجه نرم میکنند، میلیاردها تومان به سازمانهایی اختصاص مییابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادیهای فکری و اجتماعی مشغولاند. نهادهایی که نه تولید علم دارند، نه در توسعه پایدار کشور مؤثرند، و نه نقشی در بهبود معیشت مردم ایفا میکنند.
این رانت سازمانیافته که تحت عنوان بودجه فرهنگی و دینی توزیع میشود، نهتنها کمکی به فرهنگ و دین جامعه نمیکند، بلکه به نارضایتی عمومی، گسترش فساد، و اتلاف منابع ملی منجر شده و فاصله بین مردم و حاکمیت را عمیقتر میکند. وقتی نهادهای وابسته به حکومت، بدون هیچگونه پاسخگویی، میلیاردها تومان از بودجه عمومی را مصرف میکنند، اما دانشآموزان در مدارس فرسوده درس میخوانند، بیمارستانها از تأمین دارو و تجهیزات درمانی ناتواناند، و کارگران و معلمان با حداقل حقوق دستوپنجه نرم میکنند، مشخص است که نظام بودجهریزی کشور نه بر اساس نیازهای جامعه، بلکه صرفاً بر مبنای حفظ سلطه ایدئولوژیک طراحی شده است.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟
#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍16
  تجمع اعتراضی دانشآموزان خوزستانی
همزمان با سفر استاندار خوزستان به شهر شادگان، دانشآموزان روستای «مکینه صلیحاویه» تجمع اعتراضی بر پا کردند. این دانشآموزان با در دست گرفتن پلاکاردهایی نسبت به فرسودگی مدرسه، نبود کولر با وجود گرمای طاقتفرسای هوا و دیگر کاستیها اعتراض کردند.
همزمان رئیسجمهور جمهوری اسلامی در گوشه دیگری از کشور گفت:
«کار مدرسهسازی را مردمی کنید نه دولتی»!!!!
او در ادامه گفت:
«اینکه در ایران ما فضا نداشته باشیم برای آموزش به بچهها به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
آیا او پاسخی به این کودکان دارد؟
در حالی که دانشگاهها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساختهای حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دستوپنجه نرم میکنند، میلیاردها تومان به سازمانهایی اختصاص مییابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادیهای فکری و اجتماعی مشغولاند.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟
#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با سفر استاندار خوزستان به شهر شادگان، دانشآموزان روستای «مکینه صلیحاویه» تجمع اعتراضی بر پا کردند. این دانشآموزان با در دست گرفتن پلاکاردهایی نسبت به فرسودگی مدرسه، نبود کولر با وجود گرمای طاقتفرسای هوا و دیگر کاستیها اعتراض کردند.
همزمان رئیسجمهور جمهوری اسلامی در گوشه دیگری از کشور گفت:
«کار مدرسهسازی را مردمی کنید نه دولتی»!!!!
او در ادامه گفت:
«اینکه در ایران ما فضا نداشته باشیم برای آموزش به بچهها به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
آیا او پاسخی به این کودکان دارد؟
در حالی که دانشگاهها، مراکز پژوهشی مستقل، نظام آموزشی و زیرساختهای حیاتی کشور با کمبود منابع مالی دستوپنجه نرم میکنند، میلیاردها تومان به سازمانهایی اختصاص مییابد که عمدتاً به تبلیغات حکومتی، ترویج ایدئولوژی مذهبی رسمی، کنترل افکار عمومی و سرکوب آزادیهای فکری و اجتماعی مشغولاند.
سؤال اساسی این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه سرپا نگه داشتن این نهادهای ناکارآمد را بپردازند؟
#بودجه #ایدئولوژی #تبلیغات_اسلامی #نظام_ولایی #رانت #نه_به_جمهورى_اسلامى #فقر_فساد_گرونی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔26👍3😍1
  Forwarded from گفتوشنود
  
بهتازگی سندی محرمانه از وزارت کشور فرانسه افشا شده که از فعالیتهای هدفمند و گسترده اخوانالمسلمین برای نفوذ در جامعه مدنی این کشور پرده برمیدارد. این سند ۷۳ صفحهای که به دست روزنامه فیگارو رسیده و توسط منابع اطلاعاتی، تحقیقات میدانی و دهها مصاحبه تهیه شده، نشان میدهد که این گروه اسلامگرای سنی با بهرهگیری از قدرت نرم، در حال پایهگذاری یک زیرساخت ایدئولوژیک قدرتمند در فرانسه است.
مطابق این گزارش، اخوانالمسلمین از طریق تأسیس و کنترل مدارس، خیریهها، و مساجد، تلاش میکند تا نوعی سلطه ایدئولوژیک را در قالب فعالیتهای مذهبی و آموزشی تثبیت کند. هدف نهایی این سازمان نه یک انقلاب ناگهانی، بلکه دگرگونی تدریجی و تسخیر ذهنها و قلبهاست.
در این سند تأکید شده که اخوانالمسلمین پروژهای کاملاً سیاسی دارد که فراتر از مرزهای فرانسه، کل اروپا و بهطور کلی غرب را دربرمیگیرد. به باور نویسندگان گزارش، قدرت این سازمان نه در اقدامات پنهانی، بلکه در «ابهام راهبردی» آن نهفته است؛ شیوهای که موجب میشود فعالیتهای آن در چارچوب مشروعیت دینی یا فرهنگی جلوه کند، در حالی که هدف واقعیاش ایجاد نفوذ سیاسی و اجتماعی بلندمدت است.
انتشار این گزارش در حالی صورت گرفته که بنا بر گزارش نشریه فریپرس، مقامات فرانسوی تمایلی به علنیسازی تلاشهای اخوانالمسلمین برای کنترل تدریجی اروپا نداشتهاند. با این حال، افشای این سند زنگ هشدار تازهای را برای سیاستگذاران اروپایی درباره مخاطرات نفوذ نرم و تدریجی این گروه به صدا درآورده است.
#اسلام #اروپا #رواداری #ایدئولوژی_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بهتازگی سندی محرمانه از وزارت کشور فرانسه افشا شده که از فعالیتهای هدفمند و گسترده اخوانالمسلمین برای نفوذ در جامعه مدنی این کشور پرده برمیدارد. این سند ۷۳ صفحهای که به دست روزنامه فیگارو رسیده و توسط منابع اطلاعاتی، تحقیقات میدانی و دهها مصاحبه تهیه شده، نشان میدهد که این گروه اسلامگرای سنی با بهرهگیری از قدرت نرم، در حال پایهگذاری یک زیرساخت ایدئولوژیک قدرتمند در فرانسه است.
مطابق این گزارش، اخوانالمسلمین از طریق تأسیس و کنترل مدارس، خیریهها، و مساجد، تلاش میکند تا نوعی سلطه ایدئولوژیک را در قالب فعالیتهای مذهبی و آموزشی تثبیت کند. هدف نهایی این سازمان نه یک انقلاب ناگهانی، بلکه دگرگونی تدریجی و تسخیر ذهنها و قلبهاست.
در این سند تأکید شده که اخوانالمسلمین پروژهای کاملاً سیاسی دارد که فراتر از مرزهای فرانسه، کل اروپا و بهطور کلی غرب را دربرمیگیرد. به باور نویسندگان گزارش، قدرت این سازمان نه در اقدامات پنهانی، بلکه در «ابهام راهبردی» آن نهفته است؛ شیوهای که موجب میشود فعالیتهای آن در چارچوب مشروعیت دینی یا فرهنگی جلوه کند، در حالی که هدف واقعیاش ایجاد نفوذ سیاسی و اجتماعی بلندمدت است.
انتشار این گزارش در حالی صورت گرفته که بنا بر گزارش نشریه فریپرس، مقامات فرانسوی تمایلی به علنیسازی تلاشهای اخوانالمسلمین برای کنترل تدریجی اروپا نداشتهاند. با این حال، افشای این سند زنگ هشدار تازهای را برای سیاستگذاران اروپایی درباره مخاطرات نفوذ نرم و تدریجی این گروه به صدا درآورده است.
#اسلام #اروپا #رواداری #ایدئولوژی_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍21❤4
  This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  علیه فراموشی 
مردادماه سال ۱۴۰۲ منصوره مصطفیزاده، نویسنده حکومتی، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود:
«ما بدون هیچ هزینهای عزاداری میکنیم و در لاکچریترین دوره شیعه زندگی میکنیم.»
باید از مردمی که از فرط فقر و گرسنگی تا کمر در سطلهای زباله برای پیدا کردن غذا خم میشوند معنی لاکچریترین دوره شیعه را پرسید.
باید از هزاران خانواده داغدار که اجازه عزاداری برای عزیزانشان را پیدا نکردهاند معنی لاکچریترین دوره شیعه را پرسید.
بروید از آن کودک کاری که نمیداند معنی آرزو داشتن چیست و آرزویی ندارد، معنی لاکچریترین دوره شیعه را بپرسید.
بروید از خانوادههایی که در کپر زندگی میکنند معنی زندگی در لاکچریترین دوره شیعه را بپرسید.
بروید از مردمی که از بیآبی به ستوه آمدهاند معنی لاکچریترین دوره شیعه را بپرسید.
....
شاید برای شما که چند کتاب باب میل حکومت نوشتهاید و بابت تبلیغ ایدئولوژی مطلوب حکومت تریبون رسانه را در اختیار دارید، لاکچری باشد، اگر یک حکومت نرمال در ایران برقرار بود، به جای این تبلیغات ایدئولوژیک مردم چیزهای بهتری از تلویزیون میدیدند.
زندگی را برای مردم زهرمار کردهاید، آن وقت از زندگی در لاکچریترین دوره شیعه سخن میگویید؟ شرم نمیکنید؟
#شیعه #لاکچری #فقر_فساد_گرونی #ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
مردادماه سال ۱۴۰۲ منصوره مصطفیزاده، نویسنده حکومتی، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود:
«ما بدون هیچ هزینهای عزاداری میکنیم و در لاکچریترین دوره شیعه زندگی میکنیم.»
باید از مردمی که از فرط فقر و گرسنگی تا کمر در سطلهای زباله برای پیدا کردن غذا خم میشوند معنی لاکچریترین دوره شیعه را پرسید.
باید از هزاران خانواده داغدار که اجازه عزاداری برای عزیزانشان را پیدا نکردهاند معنی لاکچریترین دوره شیعه را پرسید.
بروید از آن کودک کاری که نمیداند معنی آرزو داشتن چیست و آرزویی ندارد، معنی لاکچریترین دوره شیعه را بپرسید.
بروید از خانوادههایی که در کپر زندگی میکنند معنی زندگی در لاکچریترین دوره شیعه را بپرسید.
بروید از مردمی که از بیآبی به ستوه آمدهاند معنی لاکچریترین دوره شیعه را بپرسید.
....
شاید برای شما که چند کتاب باب میل حکومت نوشتهاید و بابت تبلیغ ایدئولوژی مطلوب حکومت تریبون رسانه را در اختیار دارید، لاکچری باشد، اگر یک حکومت نرمال در ایران برقرار بود، به جای این تبلیغات ایدئولوژیک مردم چیزهای بهتری از تلویزیون میدیدند.
زندگی را برای مردم زهرمار کردهاید، آن وقت از زندگی در لاکچریترین دوره شیعه سخن میگویید؟ شرم نمیکنید؟
#شیعه #لاکچری #فقر_فساد_گرونی #ایدئولوژی #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
❤14💔4
  آیا نظام، همان وطن است؟
به نام وطن، به کام سرکوب: نقدی بر وطندوستی ایدئولوژیک
🔹✍ حسن باقرینیا
در روزهای جنگ و التهاب، که بوی باروت بر حافظهی جمعی سنگینی میکند، برخی دوباره پرچم را به نشانهی حقانیت بالا بردهاند و صدای منتقدان را با اتهام «بیوطنی» میکوبند. اینجا همانجاییست که باید مکث کرد و پرسید: وطندوستی یعنی چه؟ و چه زمانی وطندوستی به ابزاری برای سرکوب تبدیل میشود؟
پاسخ کوتاه است: وقتی وطن، نه به مثابه خانهای برای زیستن آزاد، بلکه به مثابه سنگری برای دفاع از قدرت دیده شود. این همان «وطندوستی ایدئولوژیک» است.
وطن، نظام نیست
در ذهن وفاداران ایدئولوژیک، وطن مساویست با جمهوری اسلامی. پس اگر کسی به عملکرد نظام سیاسی معترض باشد، لابد «خائن به وطن» است. اینجا وطندوستی دیگر نه یک حس انسانی، که یک سلاح ایدئولوژیک است. مثل چاقویی که بهجای دفاع از خانه، برای بریدن زبان فرزندان همان خانه استفاده میشود.
در این منطق، کشتهشدگان آبان ۹۸، زندانیان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، و هزاران انسانی که به جرم اعتراض خاموش شدند، گویا ایرانی نبودند! چرا؟ چون با نظام زاویه داشتند. اما آنکه فرمان شلیک صادر کرد، چون در خدمت «نظام» بود، لابد عاشق وطن است!
وطن یعنی آزادی و حقیقت
اما بیایید از منظر دیگر بنگریم: اگر وطن را خانه بدانیم، خانهای برای زیستن آزاد، برای گفتوگو، برای تنفس در فضای حقیقت، آنگاه چه کسی خائن است و چه کسی وفادار؟ کسی که زبان مردم را میبُرد یا آنکه آن زبان را روایتگر دردها میخواهد؟
وطن نه در تانکها و موشکها، که در قلب مردمش زنده است. اگر وطندوستی بدون آزادی و حقیقت تعریف شود، چیزی جز «قفسدوستی» نیست. و چه رقتانگیز است آنان که به نام وطن، ما را دعوت به زیستن در قفس میکنند.
چرا وطندوستی ایدئولوژیک خطرناک است؟
چون حقیقت را قربانی میکند. چون آزادی را سرکوب میکند. چون وطن را مصادره میکند. وطن را به ابزار تبرئهی جنایت و توجیه سرکوب بدل میسازد. و از همه بدتر، با برچسبهای خائن، عامل بیگانه،اغتشاشگر و...مردم را از مردم میگیرد؛ چون هر صدای متفاوتی را بیگانه مینامد. انگار وطن، ملک شخصی قدرت است؛ با مرزهای نظامی، ساکنان فرمانپذیر، و مخالفانِ مطرود.
اما وطن فقط یک سرزمین نیست. وطن، مردماند. خاطرهاند. زباناند. رنجاند. امیدند. و آنکه حقیقت را خفه میکند، آزادی را میکُشد، و مردم را میترساند، نه دوست وطن، که خائن به آن است.
برای وطن، نه برای قدرت
در این روزهای پر التهاب، بیایید وطندوستی را از چنگال ایدئولوژی نجات دهیم. نه با هورا کشیدن برای جنگ، نه با سکوت در برابر سرکوب، بلکه با وفاداری به آزادی و حقیقت. این وفاداری، حتی اگر در تبعید باشد، حتی اگر در حاشیه و زیر سرکوب باشد، شریفتر از وطندوستیایست که بر تلی از جنازهها برافراشته شده باشد.
وطن را نه باید فدای نظام کرد، نه به قیمت دروغ فروخت.
به قول دوست فرهیختهام دکتر مرتضی نعمتی:
«وطن خانه است، نه قفس»
#نه_به_جمهوری_اسلامی #ایدئولوژی #وطن #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به نام وطن، به کام سرکوب: نقدی بر وطندوستی ایدئولوژیک
🔹✍ حسن باقرینیا
در روزهای جنگ و التهاب، که بوی باروت بر حافظهی جمعی سنگینی میکند، برخی دوباره پرچم را به نشانهی حقانیت بالا بردهاند و صدای منتقدان را با اتهام «بیوطنی» میکوبند. اینجا همانجاییست که باید مکث کرد و پرسید: وطندوستی یعنی چه؟ و چه زمانی وطندوستی به ابزاری برای سرکوب تبدیل میشود؟
پاسخ کوتاه است: وقتی وطن، نه به مثابه خانهای برای زیستن آزاد، بلکه به مثابه سنگری برای دفاع از قدرت دیده شود. این همان «وطندوستی ایدئولوژیک» است.
وطن، نظام نیست
در ذهن وفاداران ایدئولوژیک، وطن مساویست با جمهوری اسلامی. پس اگر کسی به عملکرد نظام سیاسی معترض باشد، لابد «خائن به وطن» است. اینجا وطندوستی دیگر نه یک حس انسانی، که یک سلاح ایدئولوژیک است. مثل چاقویی که بهجای دفاع از خانه، برای بریدن زبان فرزندان همان خانه استفاده میشود.
در این منطق، کشتهشدگان آبان ۹۸، زندانیان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، و هزاران انسانی که به جرم اعتراض خاموش شدند، گویا ایرانی نبودند! چرا؟ چون با نظام زاویه داشتند. اما آنکه فرمان شلیک صادر کرد، چون در خدمت «نظام» بود، لابد عاشق وطن است!
وطن یعنی آزادی و حقیقت
اما بیایید از منظر دیگر بنگریم: اگر وطن را خانه بدانیم، خانهای برای زیستن آزاد، برای گفتوگو، برای تنفس در فضای حقیقت، آنگاه چه کسی خائن است و چه کسی وفادار؟ کسی که زبان مردم را میبُرد یا آنکه آن زبان را روایتگر دردها میخواهد؟
وطن نه در تانکها و موشکها، که در قلب مردمش زنده است. اگر وطندوستی بدون آزادی و حقیقت تعریف شود، چیزی جز «قفسدوستی» نیست. و چه رقتانگیز است آنان که به نام وطن، ما را دعوت به زیستن در قفس میکنند.
چرا وطندوستی ایدئولوژیک خطرناک است؟
چون حقیقت را قربانی میکند. چون آزادی را سرکوب میکند. چون وطن را مصادره میکند. وطن را به ابزار تبرئهی جنایت و توجیه سرکوب بدل میسازد. و از همه بدتر، با برچسبهای خائن، عامل بیگانه،اغتشاشگر و...مردم را از مردم میگیرد؛ چون هر صدای متفاوتی را بیگانه مینامد. انگار وطن، ملک شخصی قدرت است؛ با مرزهای نظامی، ساکنان فرمانپذیر، و مخالفانِ مطرود.
اما وطن فقط یک سرزمین نیست. وطن، مردماند. خاطرهاند. زباناند. رنجاند. امیدند. و آنکه حقیقت را خفه میکند، آزادی را میکُشد، و مردم را میترساند، نه دوست وطن، که خائن به آن است.
برای وطن، نه برای قدرت
در این روزهای پر التهاب، بیایید وطندوستی را از چنگال ایدئولوژی نجات دهیم. نه با هورا کشیدن برای جنگ، نه با سکوت در برابر سرکوب، بلکه با وفاداری به آزادی و حقیقت. این وفاداری، حتی اگر در تبعید باشد، حتی اگر در حاشیه و زیر سرکوب باشد، شریفتر از وطندوستیایست که بر تلی از جنازهها برافراشته شده باشد.
وطن را نه باید فدای نظام کرد، نه به قیمت دروغ فروخت.
به قول دوست فرهیختهام دکتر مرتضی نعمتی:
«وطن خانه است، نه قفس»
#نه_به_جمهوری_اسلامی #ایدئولوژی #وطن #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤54👍8
  Forwarded from گفتوشنود
ایدئولوژی و دگماتیسم:
زندان ذهن و خطر سیاست
✍️ قربان عباسی
سیاست، در ذات خویش، میدان پرسش و گفتوگوست؛ عرصهٔ تکثر آرا و تضارب افکار. اما ایدئولوژی و دگماتیسم، این دو بلای مزمن سیاست، از همان آغاز با روح آزاداندیشی و شکاکیت فلسفی در ستیز بودهاند. ایدئولوژی به ظاهر ابزاری برای فهم و تبیین جهان است، اما در عمل اغلب بدل به زندانی میشود که انسان را از واقعیتها محروم و او را بردهٔ چارچوبهای خشک و ازپیشتعریفشده میکند. دگماتیسم، همزاد ایدئولوژی، از دل آن زاده میشود؛ همان تعصبِ کور و ایمانِ بیچونوچرایی که هر امکانی برای اندیشیدن، پرسیدن و اصلاح را نابود میکند.
ایدئولوژی خطرناک است زیرا به آدمی وعدهٔ رستگاری میدهد و در ازای آن آزادی تفکر را از او میگیرد. به انسان میآموزد که به جای جستوجوی حقیقت، به تکرار شعارها بسنده کند. به جای درک پیچیدگیها، به دوگانهسازیهای کودکانه دل ببندد: ما/آنها، خیر/شر، حق/باطل. در منطق ایدئولوژی، جهان جای پرسش نیست؛ جای پیروی است. و این درست خلاف ذات سیاست، که باید میدان گشایش افقها و چالش وضع موجود باشد. فیلسوفان از افلاطون تا آرنت بارها هشدار دادهاند که هر زمان اندیشیدن متوقف شود و کلیشهها بر ذهن حاکم شوند، سیاست از وظیفهٔ خود که حفظ انسان به عنوان یک موجود آزاد است، منحرف خواهد شد.
ایدئولوژی و دگماتیسم، فارغ از جهتگیریهای چپ و راست، دین و دنیا، شرق و غرب، یک بیماری مشترکاند: بیماری فروبستن ذهن و قلب. در دنیای معاصر، ما شاهدیم که مردمان، گویی در یک خواب جمعی، خود را به دست روایتهای کلان میسپارند و هیچ تردیدی به دل راه نمیدهند. این همان «توتالیتاریسم ذهنی» است که هانا آرنت از آن سخن میگوید: وقتی آدمیان دیگر از خود سؤال نمیکنند، وقتی دیگر قادر به دیدن انسانیت دشمنان و کاستی دوستان نیستند، وقتی حقیقت را قربانی وفاداری میکنند، آنگاه سیاست بدل به ماشین خشونت و سرکوب میشود.
فلسفهٔ سیاسی اما از ما میخواهد که به گونهای دیگر بیندیشیم: در برابر هر آموزهای شک کنیم، هیچ حقیقتی را مطلق نپنداریم، هیچ شعاری را بیتحلیل نپذیریم. سقراط به ما یاد داد که فضیلت، در جستوجوی حقیقت است، نه در مالکیت آن. کانت هشدار داد که «جرئت اندیشیدن داشته باش!» و امروز، این هشدار بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد. چراکه ایدئولوژیها، چه در پوشش مذهب و اخلاق، چه در نقاب علم و ترقی، همچنان میکوشند ذهنهای ما را تسخیر کنند.
اندیشیدن دشوار است؛ تردید کردن، حتی دردناک است. اما بدترین بیماری سیاست، آن است که انسان به جایی برسد که دیگر نپرسد، دیگر به بدیلها نیندیشد و در خود نیروی نه گفتن نیابد. دگماتیسم، حتی اگر با شعار عدالت و آزادی ظاهر شود، دشمن این دو است، چون نقدپذیر نیست، چون خود را عین حقیقت میداند و دیگران را خطاکار و دشمن.
هر کس که دغدغهٔ آزادی و کرامت انسان دارد، باید همواره آمادهٔ نقد هر باور و ایدئولوژیای باشد—حتی آن باورهایی که روزی مایهٔ امید و الهام بودهاند. آزادی سیاسی از آزادی اندیشه آغاز میشود. و آزادی اندیشه تنها آنگاه معنا دارد که جرئت کنیم با تردید، با پرسش، با شک، حتی به مقدسترین باورهای خود بنگریم. این وظیفهٔ هر شهروند و هر اندیشمند است: برهمزدن خوابِ دگمها و گشودن روزنی به افقهای تازه.
#ایدئولوژی #دگماتیسم #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
زندان ذهن و خطر سیاست
✍️ قربان عباسی
سیاست، در ذات خویش، میدان پرسش و گفتوگوست؛ عرصهٔ تکثر آرا و تضارب افکار. اما ایدئولوژی و دگماتیسم، این دو بلای مزمن سیاست، از همان آغاز با روح آزاداندیشی و شکاکیت فلسفی در ستیز بودهاند. ایدئولوژی به ظاهر ابزاری برای فهم و تبیین جهان است، اما در عمل اغلب بدل به زندانی میشود که انسان را از واقعیتها محروم و او را بردهٔ چارچوبهای خشک و ازپیشتعریفشده میکند. دگماتیسم، همزاد ایدئولوژی، از دل آن زاده میشود؛ همان تعصبِ کور و ایمانِ بیچونوچرایی که هر امکانی برای اندیشیدن، پرسیدن و اصلاح را نابود میکند.
ایدئولوژی خطرناک است زیرا به آدمی وعدهٔ رستگاری میدهد و در ازای آن آزادی تفکر را از او میگیرد. به انسان میآموزد که به جای جستوجوی حقیقت، به تکرار شعارها بسنده کند. به جای درک پیچیدگیها، به دوگانهسازیهای کودکانه دل ببندد: ما/آنها، خیر/شر، حق/باطل. در منطق ایدئولوژی، جهان جای پرسش نیست؛ جای پیروی است. و این درست خلاف ذات سیاست، که باید میدان گشایش افقها و چالش وضع موجود باشد. فیلسوفان از افلاطون تا آرنت بارها هشدار دادهاند که هر زمان اندیشیدن متوقف شود و کلیشهها بر ذهن حاکم شوند، سیاست از وظیفهٔ خود که حفظ انسان به عنوان یک موجود آزاد است، منحرف خواهد شد.
ایدئولوژی و دگماتیسم، فارغ از جهتگیریهای چپ و راست، دین و دنیا، شرق و غرب، یک بیماری مشترکاند: بیماری فروبستن ذهن و قلب. در دنیای معاصر، ما شاهدیم که مردمان، گویی در یک خواب جمعی، خود را به دست روایتهای کلان میسپارند و هیچ تردیدی به دل راه نمیدهند. این همان «توتالیتاریسم ذهنی» است که هانا آرنت از آن سخن میگوید: وقتی آدمیان دیگر از خود سؤال نمیکنند، وقتی دیگر قادر به دیدن انسانیت دشمنان و کاستی دوستان نیستند، وقتی حقیقت را قربانی وفاداری میکنند، آنگاه سیاست بدل به ماشین خشونت و سرکوب میشود.
فلسفهٔ سیاسی اما از ما میخواهد که به گونهای دیگر بیندیشیم: در برابر هر آموزهای شک کنیم، هیچ حقیقتی را مطلق نپنداریم، هیچ شعاری را بیتحلیل نپذیریم. سقراط به ما یاد داد که فضیلت، در جستوجوی حقیقت است، نه در مالکیت آن. کانت هشدار داد که «جرئت اندیشیدن داشته باش!» و امروز، این هشدار بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد. چراکه ایدئولوژیها، چه در پوشش مذهب و اخلاق، چه در نقاب علم و ترقی، همچنان میکوشند ذهنهای ما را تسخیر کنند.
اندیشیدن دشوار است؛ تردید کردن، حتی دردناک است. اما بدترین بیماری سیاست، آن است که انسان به جایی برسد که دیگر نپرسد، دیگر به بدیلها نیندیشد و در خود نیروی نه گفتن نیابد. دگماتیسم، حتی اگر با شعار عدالت و آزادی ظاهر شود، دشمن این دو است، چون نقدپذیر نیست، چون خود را عین حقیقت میداند و دیگران را خطاکار و دشمن.
هر کس که دغدغهٔ آزادی و کرامت انسان دارد، باید همواره آمادهٔ نقد هر باور و ایدئولوژیای باشد—حتی آن باورهایی که روزی مایهٔ امید و الهام بودهاند. آزادی سیاسی از آزادی اندیشه آغاز میشود. و آزادی اندیشه تنها آنگاه معنا دارد که جرئت کنیم با تردید، با پرسش، با شک، حتی به مقدسترین باورهای خود بنگریم. این وظیفهٔ هر شهروند و هر اندیشمند است: برهمزدن خوابِ دگمها و گشودن روزنی به افقهای تازه.
#ایدئولوژی #دگماتیسم #کرامت_انسانی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍11❤2👎1
  Forwarded from گفتوشنود
چرا مفهوم ایدئولوژی در کتاب قدرت بیقدرتان امری منفی تلقی میشود؟
✍️حسین اکبرینسب
دلایل زیادی وجود دارد که هاول ایدئولوژی را امری منفی بهحساب میآورد و اثرات آن را در پیشبرد اهداف نظامهای پساتوتالیتر مهم میداند. در این یادداشت کوتاه بعضی از این دلایل را برمیشماریم:
۱. ایدئولوژی معطوف به هدفی خاص است و برای رسیدن به آن هدف خاص، از هر روش و حربهای ـ چه درست و چه نادرست ـ استفاده میکند. بنابراین، رسیدن به آن هدف، در عمل معیار قضاوت و ارزشگذاری بسیاری از امور میشود.
۲. ایدئولوژی گزینشگر است و از میان حقایق گوناگون در مورد یک امر، بخش دلخواهش را برمیگزیند و با بزرگ جلوه دادن آن، سعی میکند سایر بخشها را به حاشیه رانده یا اصلاً نادیده بگیرد؛ این گزینشگری در همهی عرصهها رخ میدهد: از مذهب، هر آنچه که میخواهد را برمیگیرد؛ از فرهنگ، بخشهای دلخواهش را گزینش میکند و بدتر از همه، از تاریخ فقط آنچه را که تمایل دارد و به کارش میآید، میبیند یا روایت میکند.
۳. ایدئولوژی حقیقت را تحریف میکند: هر جا که لازم باشد، اموری را برمیسازد و جعل میکند، بهنام رخدادِ حقیقت تبلیغ مینماید و به نمایش میگذارد.
۴. ایدئولوژی بهشدت وابسته به تبلیغ و نمایش است. بوقهای تبلیغاتی بزرگی تدارک میبیند و تلاش میکند صدای رسای آنها را به گوش جهان برساند و حتی اگر ممکن باشد، گوش جهان را کر کند تا صدای دیگری غیر از صدای او شنیده نشود.
۵. ایدئولوژی دیگریستیز و دشمنتراش است. از دیگریستیزی، تأیید خودش را مراد میکند و از دشمنتراشی، ترسی عمومی در دل همراهانش میافکند تا همواره ناچار باشند به او پناه بیاورند تا در امان باشند.
۶. ایدئولوژی یک دستگاه نشانهشناختی و سمبلیک برای خود تولید میکند و در درون این دستگاه، مفاهیم و اصطلاحات خاصی را خلق میکند و به گردش درمیآورد؛ این دستگاه نشانهشناختی بسته است و نشانههای آن مرتب تکرار میشوند و به هم ارجاع پیدا میکنند؛ مثلاً مفاهیمی مانند «مقاومت»، «مبارزه»، «فرودست»، «فرادست»، «مستضعف»، «مستکبر» و... مفاهیمی هستند که مرتب در نظامهای ایدئولوژیک چپ، تکرار میشوند و مدام بر آنها شرح نوشته میشود یا در بسط آنها سخن سر داده میشود. این مفاهیم ممکن است در زندگی حقیقی، معانی جالب و جذابی داشته باشند اما در دستگاه نشانهشناختی ایدئولوژیک، جمود پیدا میکنند و فقط برای منظورهای خاصی بهکار برده میشوند. بنابراین، ایدئولوژی در عمل سرچشمهی جوشان زبان را میخشکاند و آن را به امری فاقد خلاقیت، با ظرفیتهای معنایی اندک و بیخاصیت مبدل میسازد.
۷. ایدئولوژی سعی میکند خود را عملگرا و متعهد معرفی کند؛ اما در حقیقت بر تعهداتی که تعریف میکند، نوعی آرمانگرایی واهی حاکم است که عملاً دستیابی به آنها امکانپذیر نیست. بنابراین، مرتب تحقق وعدهها را به آینده موکول میکند و در نهایت دست به یک ظاهرسازی میزند. ظاهرسازی و فریب، در نهایت ایستگاه محتوم همهی ایدئولوژیهاست. در این ایستگاه، همهی نیروی ایدئولوژیها در نهایت صرف نمایشهای توخالی و عرضاندامهای بیهوده میشود تا در نهایت، از فرط هزینههای بیبازگشت، کم میآورند و فرو میریزند. بنابراین، ایستگاه ظاهرسازی، عملاً ایستگاه سقوط هم هست.
۸. هر ایدئولوژی تعدادی ایدئولوگ دارد که تلاش میکنند مفاهیم ایدئولوژیک را در حوزههای گوناگون مانند هنر، ادبیات، دین، فرهنگ و حتی حوزهی زیست روزمره تولید و منتشر کنند.
۹. ایدئولوژی سعی میکند ساحت زندگی حقیقی را تصاحب کند و آن را ـ که پر از اتفاق، خلاقیت و تازگی است ـ به مناسک تعریفشده فروبکاهد. آن را پر از مرز و خطکشی نموده و بر اساس این مرزها و خطکشیها، به دستهبندیهای خودی و غیرخودی پرداخته و افراد خارج از مرزهای تعریفشده را بهمثابه غریبههای ایدئولوژیک، نشانهگذاری کرده و در درون خاک خویش تبعید میگرداند؛ افراد زیادی در درون مرزهای ایدئولوژیک، تبعیدی محسوب میشوند و از بسیاری از منافع و آزادیها محروم میگردند.
۱۰. ایدئولوژی فردیتکش و ضد خلاقیت است. ایدئولوژی تمایل دارد در وهلهی اول همه فکر نکنند، به روش خود عمل و حتی زندگی نکنند، بلکه با پذیرش دستورالعملها و آموزههای ایدئولوژیک، مطابق آنها عمل کنند. بنابراین، توصیهی اکید ایدئولوژی برای همگان تقلید است و اجرای بیچونوچرای دستورالعملها که عملاً ضد فردیت، خلاقیت و زندگی است.
ادامه در اسلایدها
نسخه شنیداری کتاب قدرت بیقدرتان را در سایت آموزشکده توانا بشنوید
https://www.tavaana.org/the_power_of_the_powerless/
#واتسلاو_هاول #ایدئولوژی #دیکتاتور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍️حسین اکبرینسب
دلایل زیادی وجود دارد که هاول ایدئولوژی را امری منفی بهحساب میآورد و اثرات آن را در پیشبرد اهداف نظامهای پساتوتالیتر مهم میداند. در این یادداشت کوتاه بعضی از این دلایل را برمیشماریم:
۱. ایدئولوژی معطوف به هدفی خاص است و برای رسیدن به آن هدف خاص، از هر روش و حربهای ـ چه درست و چه نادرست ـ استفاده میکند. بنابراین، رسیدن به آن هدف، در عمل معیار قضاوت و ارزشگذاری بسیاری از امور میشود.
۲. ایدئولوژی گزینشگر است و از میان حقایق گوناگون در مورد یک امر، بخش دلخواهش را برمیگزیند و با بزرگ جلوه دادن آن، سعی میکند سایر بخشها را به حاشیه رانده یا اصلاً نادیده بگیرد؛ این گزینشگری در همهی عرصهها رخ میدهد: از مذهب، هر آنچه که میخواهد را برمیگیرد؛ از فرهنگ، بخشهای دلخواهش را گزینش میکند و بدتر از همه، از تاریخ فقط آنچه را که تمایل دارد و به کارش میآید، میبیند یا روایت میکند.
۳. ایدئولوژی حقیقت را تحریف میکند: هر جا که لازم باشد، اموری را برمیسازد و جعل میکند، بهنام رخدادِ حقیقت تبلیغ مینماید و به نمایش میگذارد.
۴. ایدئولوژی بهشدت وابسته به تبلیغ و نمایش است. بوقهای تبلیغاتی بزرگی تدارک میبیند و تلاش میکند صدای رسای آنها را به گوش جهان برساند و حتی اگر ممکن باشد، گوش جهان را کر کند تا صدای دیگری غیر از صدای او شنیده نشود.
۵. ایدئولوژی دیگریستیز و دشمنتراش است. از دیگریستیزی، تأیید خودش را مراد میکند و از دشمنتراشی، ترسی عمومی در دل همراهانش میافکند تا همواره ناچار باشند به او پناه بیاورند تا در امان باشند.
۶. ایدئولوژی یک دستگاه نشانهشناختی و سمبلیک برای خود تولید میکند و در درون این دستگاه، مفاهیم و اصطلاحات خاصی را خلق میکند و به گردش درمیآورد؛ این دستگاه نشانهشناختی بسته است و نشانههای آن مرتب تکرار میشوند و به هم ارجاع پیدا میکنند؛ مثلاً مفاهیمی مانند «مقاومت»، «مبارزه»، «فرودست»، «فرادست»، «مستضعف»، «مستکبر» و... مفاهیمی هستند که مرتب در نظامهای ایدئولوژیک چپ، تکرار میشوند و مدام بر آنها شرح نوشته میشود یا در بسط آنها سخن سر داده میشود. این مفاهیم ممکن است در زندگی حقیقی، معانی جالب و جذابی داشته باشند اما در دستگاه نشانهشناختی ایدئولوژیک، جمود پیدا میکنند و فقط برای منظورهای خاصی بهکار برده میشوند. بنابراین، ایدئولوژی در عمل سرچشمهی جوشان زبان را میخشکاند و آن را به امری فاقد خلاقیت، با ظرفیتهای معنایی اندک و بیخاصیت مبدل میسازد.
۷. ایدئولوژی سعی میکند خود را عملگرا و متعهد معرفی کند؛ اما در حقیقت بر تعهداتی که تعریف میکند، نوعی آرمانگرایی واهی حاکم است که عملاً دستیابی به آنها امکانپذیر نیست. بنابراین، مرتب تحقق وعدهها را به آینده موکول میکند و در نهایت دست به یک ظاهرسازی میزند. ظاهرسازی و فریب، در نهایت ایستگاه محتوم همهی ایدئولوژیهاست. در این ایستگاه، همهی نیروی ایدئولوژیها در نهایت صرف نمایشهای توخالی و عرضاندامهای بیهوده میشود تا در نهایت، از فرط هزینههای بیبازگشت، کم میآورند و فرو میریزند. بنابراین، ایستگاه ظاهرسازی، عملاً ایستگاه سقوط هم هست.
۸. هر ایدئولوژی تعدادی ایدئولوگ دارد که تلاش میکنند مفاهیم ایدئولوژیک را در حوزههای گوناگون مانند هنر، ادبیات، دین، فرهنگ و حتی حوزهی زیست روزمره تولید و منتشر کنند.
۹. ایدئولوژی سعی میکند ساحت زندگی حقیقی را تصاحب کند و آن را ـ که پر از اتفاق، خلاقیت و تازگی است ـ به مناسک تعریفشده فروبکاهد. آن را پر از مرز و خطکشی نموده و بر اساس این مرزها و خطکشیها، به دستهبندیهای خودی و غیرخودی پرداخته و افراد خارج از مرزهای تعریفشده را بهمثابه غریبههای ایدئولوژیک، نشانهگذاری کرده و در درون خاک خویش تبعید میگرداند؛ افراد زیادی در درون مرزهای ایدئولوژیک، تبعیدی محسوب میشوند و از بسیاری از منافع و آزادیها محروم میگردند.
۱۰. ایدئولوژی فردیتکش و ضد خلاقیت است. ایدئولوژی تمایل دارد در وهلهی اول همه فکر نکنند، به روش خود عمل و حتی زندگی نکنند، بلکه با پذیرش دستورالعملها و آموزههای ایدئولوژیک، مطابق آنها عمل کنند. بنابراین، توصیهی اکید ایدئولوژی برای همگان تقلید است و اجرای بیچونوچرای دستورالعملها که عملاً ضد فردیت، خلاقیت و زندگی است.
ادامه در اسلایدها
نسخه شنیداری کتاب قدرت بیقدرتان را در سایت آموزشکده توانا بشنوید
https://www.tavaana.org/the_power_of_the_powerless/
#واتسلاو_هاول #ایدئولوژی #دیکتاتور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
❤10👍9
  Forwarded from گفتوشنود
🔹 ایدئولوژی بهمثابه ابزاری برای شستشوی مغزی!
پیام همراهان
کارل مارکس در تحلیل ساختارهای قدرت، ایدئولوژی را نه ابزار آگاهی، بلکه سازوکار آگاهی کاذب میدانست. از نظر او، طبقهی حاکم با تحمیل ارزشها و باورهای خود بر کل جامعه، این توهم را پدید میآورد که وضع موجود طبیعی، اخلاقی و غیرقابل تغییر است. این آگاهی کاذب، عاملی است که موجب میشود فرودستان، نه تنها علیه ستم سر برندارند، بلکه خود به بازتولید آن کمک کنند.
نظامهای توتالیتر قرن بیستم، از جمله فاشیسم، استالینیسم و حکومتهای دینی، بسیار خوب آموختند که سلطهی پایدار، تنها با سرکوب فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه مهندسی ذهن و تسخیر آگاهی مردم، کارآمدترین ابزار سلطه است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونههای برجسته بهرهبرداری سازمانیافته از ایدئولوژی در چارچوب دینیـسیاسی است.
بیایید ببینیم این بهرهبرداری چگونه و در چه سطوحی رخ میدهد:
۱. قدسیسازی قدرت سیاسی
در جمهوری اسلامی، نهاد ولایت فقیه بهعنوان امتداد ارادهی الهی معرفی میشود. انتقاد از این ساختار، نه صرفاً مخالفت سیاسی، بلکه عدول از دین و اخلاق تلقی میشود. این مکانیسم، قدرت را فراتر از نقد قرار میدهد و با پیوند زدن میان مشروعیت الهی و اقتدار سیاسی، امکان هرگونه مقاومت مدنی را از درون سرکوب میکند.
۲. ساختن دشمنهای دائمی و بازتولید ترس
از آغاز انقلاب تاکنون، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همواره بر دشمنانی چون «آمریکا»، «صهیونیسم»، «فتنهگران» و «جریان نفوذ» تأکید داشته است. این سازوکار، دو کارکرد اساسی دارد: نخست، انحراف توجه مردم از مسائل داخلی؛ دوم، بسیج روانی جامعه در اطراف قدرت. در چنین فضایی، حاکمیت خود را «سنگر مقاومت» در برابر تهدیدات معرفی میکند، و خواستههای اصلاحطلبانه، بهسادگی در هیاهوی «دشمن» گم میشوند.
۳. استفاده از رسانه و آموزش برای تولید شبه آگاهی
رسانههای رسمی، نظام آموزشی، و تبلیغات دینی، بهشکلی سیستماتیک در خدمت بازتولید گفتمان ایدئولوژیک قرار گرفتهاند. کودکان از نخستین سالهای تحصیل با مفاهیمی چون «شهادت»، «انتظار»، «استکبارستیزی» و «ولایت» مواجه میشوند. هدف، شکل دادن به ذهنیتی است که با نظم موجود نهتنها سازگار، بلکه همدل و وفادار باشد.
۴. معنابخشی ایدئولوژیک به فقر و سختی
نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از مفاهیم دینی مانند «زهد»، «صبر» و «جهاد»، تلاش میکند فقر و محرومیت را نه بهعنوان پیامد سیاستهای غلط، بلکه بهعنوان امتحان الهی یا فضیلتی معنوی بازنمایی کند. در چنین دستگاهی، عدالت اجتماعی به تعویق میافتد و اعتراض به شرایط معیشتی، نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
۵. وعدهدادن رستگاری آینده برای توجیه رنج اکنون
یکی از مؤثرترین ابزارهای ایدئولوژیک نظام، ارجاع مداوم به ظهور منجی (امام زمان) و «عدالت موعود» است. این گفتمان، وضع ناعادلانهی موجود را گذرا و مقدمهای بر تحقق آرمانشهر دینی مینمایاند. نتیجه آن است که مردم، به جای اقدام برای تغییر، به انتظار و تسلیم سوق داده میشوند.
🔚 جمعبندی
جمهوری اسلامی از ایدئولوژی، نه صرفاً به عنوان مجموعهای از باورهای دینی، بلکه بهعنوان سازوکار حفظ قدرت بهره میگیرد. در این نظام، ایدئولوژی همچون پردهای ضخیم، واقعیتهای تلخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را میپوشاند، و مردم را به پذیرش داوطلبانه سلطه سوق میدهد. این همان چیزی است که مارکس، با صراحت تمام، آگاهی کاذب مینامید؛ آگاهیای که نه آگاه میکند، بلکه در خدمت تداوم ناآگاهی است.
#ایدئولوژی #حکومت_فقهی #قدسی سازی #دیگری_ستیزی #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
پیام همراهان
کارل مارکس در تحلیل ساختارهای قدرت، ایدئولوژی را نه ابزار آگاهی، بلکه سازوکار آگاهی کاذب میدانست. از نظر او، طبقهی حاکم با تحمیل ارزشها و باورهای خود بر کل جامعه، این توهم را پدید میآورد که وضع موجود طبیعی، اخلاقی و غیرقابل تغییر است. این آگاهی کاذب، عاملی است که موجب میشود فرودستان، نه تنها علیه ستم سر برندارند، بلکه خود به بازتولید آن کمک کنند.
نظامهای توتالیتر قرن بیستم، از جمله فاشیسم، استالینیسم و حکومتهای دینی، بسیار خوب آموختند که سلطهی پایدار، تنها با سرکوب فیزیکی ممکن نیست؛ بلکه مهندسی ذهن و تسخیر آگاهی مردم، کارآمدترین ابزار سلطه است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران یکی از نمونههای برجسته بهرهبرداری سازمانیافته از ایدئولوژی در چارچوب دینیـسیاسی است.
بیایید ببینیم این بهرهبرداری چگونه و در چه سطوحی رخ میدهد:
۱. قدسیسازی قدرت سیاسی
در جمهوری اسلامی، نهاد ولایت فقیه بهعنوان امتداد ارادهی الهی معرفی میشود. انتقاد از این ساختار، نه صرفاً مخالفت سیاسی، بلکه عدول از دین و اخلاق تلقی میشود. این مکانیسم، قدرت را فراتر از نقد قرار میدهد و با پیوند زدن میان مشروعیت الهی و اقتدار سیاسی، امکان هرگونه مقاومت مدنی را از درون سرکوب میکند.
۲. ساختن دشمنهای دائمی و بازتولید ترس
از آغاز انقلاب تاکنون، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی همواره بر دشمنانی چون «آمریکا»، «صهیونیسم»، «فتنهگران» و «جریان نفوذ» تأکید داشته است. این سازوکار، دو کارکرد اساسی دارد: نخست، انحراف توجه مردم از مسائل داخلی؛ دوم، بسیج روانی جامعه در اطراف قدرت. در چنین فضایی، حاکمیت خود را «سنگر مقاومت» در برابر تهدیدات معرفی میکند، و خواستههای اصلاحطلبانه، بهسادگی در هیاهوی «دشمن» گم میشوند.
۳. استفاده از رسانه و آموزش برای تولید شبه آگاهی
رسانههای رسمی، نظام آموزشی، و تبلیغات دینی، بهشکلی سیستماتیک در خدمت بازتولید گفتمان ایدئولوژیک قرار گرفتهاند. کودکان از نخستین سالهای تحصیل با مفاهیمی چون «شهادت»، «انتظار»، «استکبارستیزی» و «ولایت» مواجه میشوند. هدف، شکل دادن به ذهنیتی است که با نظم موجود نهتنها سازگار، بلکه همدل و وفادار باشد.
۴. معنابخشی ایدئولوژیک به فقر و سختی
نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از مفاهیم دینی مانند «زهد»، «صبر» و «جهاد»، تلاش میکند فقر و محرومیت را نه بهعنوان پیامد سیاستهای غلط، بلکه بهعنوان امتحان الهی یا فضیلتی معنوی بازنمایی کند. در چنین دستگاهی، عدالت اجتماعی به تعویق میافتد و اعتراض به شرایط معیشتی، نوعی ناسپاسی تلقی میشود.
۵. وعدهدادن رستگاری آینده برای توجیه رنج اکنون
یکی از مؤثرترین ابزارهای ایدئولوژیک نظام، ارجاع مداوم به ظهور منجی (امام زمان) و «عدالت موعود» است. این گفتمان، وضع ناعادلانهی موجود را گذرا و مقدمهای بر تحقق آرمانشهر دینی مینمایاند. نتیجه آن است که مردم، به جای اقدام برای تغییر، به انتظار و تسلیم سوق داده میشوند.
🔚 جمعبندی
جمهوری اسلامی از ایدئولوژی، نه صرفاً به عنوان مجموعهای از باورهای دینی، بلکه بهعنوان سازوکار حفظ قدرت بهره میگیرد. در این نظام، ایدئولوژی همچون پردهای ضخیم، واقعیتهای تلخ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را میپوشاند، و مردم را به پذیرش داوطلبانه سلطه سوق میدهد. این همان چیزی است که مارکس، با صراحت تمام، آگاهی کاذب مینامید؛ آگاهیای که نه آگاه میکند، بلکه در خدمت تداوم ناآگاهی است.
#ایدئولوژی #حکومت_فقهی #قدسی سازی #دیگری_ستیزی #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
❤21👍9💯4👌1
  
انحصار حقیقت و خشونت فکری؛
بنیاد خشونت سیاسی در جمهوری اسلامی
در جوامع آزاد، اصل بر این است که انسانها میتوانند دربارهی مسائل گوناگون اختلافنظر داشته باشند و همچنان در کنار یکدیگر زندگی کنند. این همان روحیهی «بیاییم توافق کنیم که اختلافنظر داشته باشیم» است؛ اصلی که بر گفتوگو، رواداری و احترام متقابل استوار است. اما در جمهوری اسلامی، چنین اصلی هیچ جایگاهی ندارد. حاکمیت خود را مالک حقیقت مطلق میداند و هر صدای متفاوت را با برچسب «ضد انقلاب»، «مرتد» یا «مفسد فیالارض» سرکوب میکند.
از همان آغاز، انحصار حقیقت به سیاست رسمی جمهوری اسلامی بدل شد و خشونت فکری را به ستون اصلی قدرت آن تبدیل کرد. سانسور کتابها و رسانهها، محرومکردن استادان و دانشجویان منتقد، انحلال انجمنهای مستقل و برخورد خشن با جنبش «زن، زندگی، آزادی» تنها نمونههایی از این سیاستاند. در این نظام، آزادی بیان و حق انتخاب نه حقی انسانی، بلکه تهدیدی علیه بقای حاکمیت به حساب میآید.
پیامد این انحصار، جامعهای گرفتار ریا و دوگانگی است. بسیاری از شهروندان ناچارند در ظاهر تبعیت کنند، در حالی که در خلوت، اندیشه و سبک زندگی دیگری دارند. چنین اجبار و سرکوبی نه ایمان میآورد و نه مشروعیت؛ بلکه تنها به گسترش بیاعتمادی، خشم و فاصلهی روزافزون میان مردم و حاکمان میانجامد.
اصل «agree to disagree» در حقیقت راهی برای همزیستی در دل تنوع است. اما جمهوری اسلامی دقیقاً در نقطهی مقابل آن ایستاده: با ادعای مالکیت حقیقت، بر یکسانسازی اجباری و تحمیل ایدئولوژی تکیه میکند. همین خشونت فکری است که زمینهی خشونت سیاسی و اجتماعی گستردهتر را فراهم کرده و سرکوب را به ابزار دائمی بقا بدل ساخته است.
تا زمانی که این انحصار حقیقت ادامه دارد، نه جامعه به آرامش خواهد رسید و نه حکومت به ثبات. آیندهای انسانی تنها زمانی ممکن است که حق اختلاف به رسمیت شناخته شود و شهروندان بتوانند بیهراس از سانسور و سرکوب، آزادانه بیندیشند و زندگی کنند.
#ایدئولوژی #حقیقت #توافق #گفتگو_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انحصار حقیقت و خشونت فکری؛
بنیاد خشونت سیاسی در جمهوری اسلامی
در جوامع آزاد، اصل بر این است که انسانها میتوانند دربارهی مسائل گوناگون اختلافنظر داشته باشند و همچنان در کنار یکدیگر زندگی کنند. این همان روحیهی «بیاییم توافق کنیم که اختلافنظر داشته باشیم» است؛ اصلی که بر گفتوگو، رواداری و احترام متقابل استوار است. اما در جمهوری اسلامی، چنین اصلی هیچ جایگاهی ندارد. حاکمیت خود را مالک حقیقت مطلق میداند و هر صدای متفاوت را با برچسب «ضد انقلاب»، «مرتد» یا «مفسد فیالارض» سرکوب میکند.
از همان آغاز، انحصار حقیقت به سیاست رسمی جمهوری اسلامی بدل شد و خشونت فکری را به ستون اصلی قدرت آن تبدیل کرد. سانسور کتابها و رسانهها، محرومکردن استادان و دانشجویان منتقد، انحلال انجمنهای مستقل و برخورد خشن با جنبش «زن، زندگی، آزادی» تنها نمونههایی از این سیاستاند. در این نظام، آزادی بیان و حق انتخاب نه حقی انسانی، بلکه تهدیدی علیه بقای حاکمیت به حساب میآید.
پیامد این انحصار، جامعهای گرفتار ریا و دوگانگی است. بسیاری از شهروندان ناچارند در ظاهر تبعیت کنند، در حالی که در خلوت، اندیشه و سبک زندگی دیگری دارند. چنین اجبار و سرکوبی نه ایمان میآورد و نه مشروعیت؛ بلکه تنها به گسترش بیاعتمادی، خشم و فاصلهی روزافزون میان مردم و حاکمان میانجامد.
اصل «agree to disagree» در حقیقت راهی برای همزیستی در دل تنوع است. اما جمهوری اسلامی دقیقاً در نقطهی مقابل آن ایستاده: با ادعای مالکیت حقیقت، بر یکسانسازی اجباری و تحمیل ایدئولوژی تکیه میکند. همین خشونت فکری است که زمینهی خشونت سیاسی و اجتماعی گستردهتر را فراهم کرده و سرکوب را به ابزار دائمی بقا بدل ساخته است.
تا زمانی که این انحصار حقیقت ادامه دارد، نه جامعه به آرامش خواهد رسید و نه حکومت به ثبات. آیندهای انسانی تنها زمانی ممکن است که حق اختلاف به رسمیت شناخته شود و شهروندان بتوانند بیهراس از سانسور و سرکوب، آزادانه بیندیشند و زندگی کنند.
#ایدئولوژی #حقیقت #توافق #گفتگو_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤14👍1