احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، نسبت به اجرای حکم اعدام محسن لنگرنشین هشدار داد و خواهان اعتراض همگانی به حکم اعدام شد:
«درود بر دوستان،
چهارشنبه هفته گذشته، دادستان تهران به همراه جمعی از مقامات قضائی به زندان قزلحصار آمدند. هرچند دادستان جسارت رویارویی مستقیم با زندانیان سیاسی واحد چهار را نداشت، اما قناعتکار، رئیس دادسرای امنیت، نیری، دادیار ناظر زندانیان و شماری از مقامات زندان به بند سیاسی واحد چهار وارد شدند.
حضور سرزده این مقامات چنان کمسابقه بود که بلافاصله در ابتدای دیدار به آنان گفتم: «با توجه به شرایط موجود در قزلحصار و تعداد بالای زندانیان محکوم به اعدام، این حضور شما بیش از آنکه مایه دلگرمی باشد، موجب نگرانی ماست و بیم آن میرود که برنامه اجرای گسترده احکام اعدام در پیش باشد.» که البته آقایان این نگرانی را رد کردند.
شرح مذاکرات تلخ و بیسابقهای که در ادامه این دیدار رخ داد، در فرصتی دیگر ارائه خواهد شد.
و اینک پیرو، حضور هفته گذشته مقامات قضائی نگرانی ما نسبت به پنهانکاری مسئولان و عزم آنها برای اجرای حکم غیرانسانی اعدام آقای #محسن_لنگرنشین افزایش یافته است.
بهویژه با توجه به روند رسیدگی مبهم به پرونده ایشان و اعتصاب زندانیان در دهها زندان کشور علیه اعدام، ضروری است فریاد اعتراض و دادخواهی محسن لنگرنشین و خانواده ایشان را بلندتر کنیم.
#احمدرضا_حائری
#زندان_قزلحصار
تاریخ: ۱۴۰۴/۲/۹»
#احمدرضا_حائری #محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«درود بر دوستان،
چهارشنبه هفته گذشته، دادستان تهران به همراه جمعی از مقامات قضائی به زندان قزلحصار آمدند. هرچند دادستان جسارت رویارویی مستقیم با زندانیان سیاسی واحد چهار را نداشت، اما قناعتکار، رئیس دادسرای امنیت، نیری، دادیار ناظر زندانیان و شماری از مقامات زندان به بند سیاسی واحد چهار وارد شدند.
حضور سرزده این مقامات چنان کمسابقه بود که بلافاصله در ابتدای دیدار به آنان گفتم: «با توجه به شرایط موجود در قزلحصار و تعداد بالای زندانیان محکوم به اعدام، این حضور شما بیش از آنکه مایه دلگرمی باشد، موجب نگرانی ماست و بیم آن میرود که برنامه اجرای گسترده احکام اعدام در پیش باشد.» که البته آقایان این نگرانی را رد کردند.
شرح مذاکرات تلخ و بیسابقهای که در ادامه این دیدار رخ داد، در فرصتی دیگر ارائه خواهد شد.
و اینک پیرو، حضور هفته گذشته مقامات قضائی نگرانی ما نسبت به پنهانکاری مسئولان و عزم آنها برای اجرای حکم غیرانسانی اعدام آقای #محسن_لنگرنشین افزایش یافته است.
بهویژه با توجه به روند رسیدگی مبهم به پرونده ایشان و اعتصاب زندانیان در دهها زندان کشور علیه اعدام، ضروری است فریاد اعتراض و دادخواهی محسن لنگرنشین و خانواده ایشان را بلندتر کنیم.
#احمدرضا_حائری
#زندان_قزلحصار
تاریخ: ۱۴۰۴/۲/۹»
#احمدرضا_حائری #محسن_لنگرنشین #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عدم رسیدگی پزشکی در زندان بهبهان جان مهدی علیرضایی را گرفت
طبق گزارش دریافتی؛ مهدی علیرضایی زندانی محبوس در زندان بهبهان دیشب پنجشنبه ۱۴۰۴/۲/۱۱ با مراجعه مکرر به پشت هشتی زندان بهبهان وضعیت وخیم جسمی خود را اعلام کرد بود که با بی اعتنایی مسئولان زندان و بهانه نبود پزشک در بهداری زندان مواجه شد. چند ساعت در حیاط زندان بهبهان از درد و رنج بسیار، ناله سر میداد و امروز متاسفانه بر اثر عدم رسیدگی درمانی، در زندان بهبهان جان خود را از دست داد.
بنا به گزارشات رسیده شب حادثه، شیفت دو تن از پرسنل بداخلاق بهبهان(مدیر داخلی مشتاقی و آقاجری) بوده است.
یک منبع مطلع میگوید مهدی علیرضایی از زندانیان سیاسی و مبارزان آزادیخواه سال ۹۸ بوده که زندانی اخیر وی ارتباطی با پرونده سیاسی گذشته او نداشته است اما در شهر بهبهان از مهدی علیرضایی به عنوان یک ورزشکار رزمی و مبارز آزادیخواه یاد میشود.
بنا به این گزارش، نبود پزشک درمانگاه در ساعات شبانه و جمعیت بالای زندانیان در زندان بهبهان و از طرفی محیط کوچک زندان بهبهان از جمله مشکلات در مدیریت این زندان به شمار میرود.
این چندمین مورد از مرگ زندانیان در زندان بهبهان به شمار میرود و مسئولین قضایی بهبهان نیز با برخوردهای سختگیرانه و فاقد تسهیلات و تخفیفات نسبت به زندانیان این شهر برخورد میکنند.
#زندان_بهبهان #مهدی_علیرضایی #بهبهان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی؛ مهدی علیرضایی زندانی محبوس در زندان بهبهان دیشب پنجشنبه ۱۴۰۴/۲/۱۱ با مراجعه مکرر به پشت هشتی زندان بهبهان وضعیت وخیم جسمی خود را اعلام کرد بود که با بی اعتنایی مسئولان زندان و بهانه نبود پزشک در بهداری زندان مواجه شد. چند ساعت در حیاط زندان بهبهان از درد و رنج بسیار، ناله سر میداد و امروز متاسفانه بر اثر عدم رسیدگی درمانی، در زندان بهبهان جان خود را از دست داد.
بنا به گزارشات رسیده شب حادثه، شیفت دو تن از پرسنل بداخلاق بهبهان(مدیر داخلی مشتاقی و آقاجری) بوده است.
یک منبع مطلع میگوید مهدی علیرضایی از زندانیان سیاسی و مبارزان آزادیخواه سال ۹۸ بوده که زندانی اخیر وی ارتباطی با پرونده سیاسی گذشته او نداشته است اما در شهر بهبهان از مهدی علیرضایی به عنوان یک ورزشکار رزمی و مبارز آزادیخواه یاد میشود.
بنا به این گزارش، نبود پزشک درمانگاه در ساعات شبانه و جمعیت بالای زندانیان در زندان بهبهان و از طرفی محیط کوچک زندان بهبهان از جمله مشکلات در مدیریت این زندان به شمار میرود.
این چندمین مورد از مرگ زندانیان در زندان بهبهان به شمار میرود و مسئولین قضایی بهبهان نیز با برخوردهای سختگیرانه و فاقد تسهیلات و تخفیفات نسبت به زندانیان این شهر برخورد میکنند.
#زندان_بهبهان #مهدی_علیرضایی #بهبهان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مختار آلبوشوکه، پانزده سال است که تنها به دلیل یک فعالیت مسالمتآمیز فرهنگی در زندان شیبان اهواز به سر میبرد و در سالهای جوانیش متحمل شکنجه و رنجهای بسیاری شده است.
اخیرا ماموران خواهر مختار را تنها به دلیل تماس با برادرش، مورد تهدید قرار دادهاند و او در نامهای به محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن بیان این نکته گفته که «در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم.»
او در بخشی از این نامه نوشته:
«پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.»
جناب آقای محسنی اژهای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
الان که از پس ديوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجههای جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت مینویسم؛ نمیدانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر میشود که کسی آن را بخواند!؟ اما بیپروای نهادهای امنیتی خوزستان(ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دستدرازی آنها به حریم خانه و خانوادهام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دستکم شاید در حکم وصیتنامهای مختصر برای خودم باشد.
جناب آقای اژهای
پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیت های فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادریمان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.
چندی پیش هم که نمیدانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه دادهاند، به گونهای که دکتر خودشان گفت:« اگر بیشتر شکنجهاش کنید با وجود بیماریهای که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.
جناب آقای اژهای
اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کردهاند که هیچ انسان آزادهای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بیپروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانوادهام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟
جناب آقای اژهای
نمیدانم دارم با خودم واگویه میکنم یا واقعا شما این رنجنامه را میخوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل میکنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود میدانم.
در آخر خوب است مستحضر باشید ؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پروندهاش میگوید، طبق شنیدههای موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط میشود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پروندهسازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.
والسلام علیکم
مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴
نامه دی ماه ۱۴۰۳ مختار را هم اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mvkck9br
#مختار_آلبوشوکه #اهواز #زندان_شیبان_اهواز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اخیرا ماموران خواهر مختار را تنها به دلیل تماس با برادرش، مورد تهدید قرار دادهاند و او در نامهای به محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن بیان این نکته گفته که «در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم.»
او در بخشی از این نامه نوشته:
«پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.»
جناب آقای محسنی اژهای
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
الان که از پس ديوارهای بلند زندان شیبان و با زخمی عمیق بر روح و روانم، که درد و رنج زخم شکنجههای جسمی اخیر در مرکز پلیس فتای اهواز را از یادم برده، این نامه را برای شما به عنوان مسؤل عالی اجرای عدالت مینویسم؛ نمیدانم اصلا این نامه را شما خواهید خواند!؟، یا اصلا این نامه جایی منتشر میشود که کسی آن را بخواند!؟ اما بیپروای نهادهای امنیتی خوزستان(ظاهرا پلیس فتا به دستور اداره اطلاعات) و دستدرازی آنها به حریم خانه و خانوادهام مرا واداشت این چند خط را بنویسم، حتی اگر به دست شما یا مسؤلان قضائی نرسد، دستکم شاید در حکم وصیتنامهای مختصر برای خودم باشد.
جناب آقای اژهای
پانزده سال پیش من و دوستانم مشغول فعالیت های فرهنگی و ادبی بودیم که طبعا به زبان مادریمان یعنی زبان عربی بود، هنوز که هنوز است، پس از پانزده سال تحمل شکنجههای جسمی و روحی و شرایط سخت زندان که اداره اطلاعات خوزستان و دادگاه انقلاب برایمان تدارک دیدند، متوجه نشدهام طبق کدام قانون حکم اعدام گرفتم و چه شد که اعدام بعد تبدیل به حکم ابد و پنج سال شد!؟ گوئی در قانون اطلاعات خوزستان فعالیت فرهنگی به زبان عربی مجازتش حبس تا پایان زندگی است!! البته من صبوری کردم و با وجود اینکه جوانیم را به یغما بردند باز به خدا پناه بردم و دم نزدم.
چندی پیش هم که نمیدانم بر چه اساسی به اداره پلیس فتا برده شدم و به معنای دقیق کلمه جسم و روحم را شکنجه دادهاند، به گونهای که دکتر خودشان گفت:« اگر بیشتر شکنجهاش کنید با وجود بیماریهای که دچار شده ممکن است بمیرد.» باز وقتی من را با جسم و روحی متلاشی شده به زندان بازگرداندند، صبوری کردم و به خدا پناه بردم.
جناب آقای اژهای
اما این بار مأموران پلیس فتا کاری کردهاند که هیچ انسان آزادهای تاب تحملش را ندارد و ممکن است جان بر سر مقابله با این نوع ظلم بگذارد.
چند روز پیش مطلع شدم که آقایان امنیتی اهواز با بیپروائی و در اقدامی غیرانسانی و غیرقانونی حریم خانه و خانوادهام را شکسته و پس از احضار تلفنی خواهرم که تنها جرمش مکالمه تلفنی هر از چندگاهی با برادر دربندش است، ضمن برخوردهای نامحترمانه و پرخاشگری او را تهدید به پرونده سازی و زندان کردند! به کدامین گناه؟
جناب آقای اژهای
نمیدانم دارم با خودم واگویه میکنم یا واقعا شما این رنجنامه را میخوانید، حقیقتش این است در برابر این تعدی ظالمانه به حریم خانه و خانوادهام دیگر توان صبوری ندارم، هرچند باز به خداوند یکتای عالم توکل میکنم، اما هر اقدامی را در مقابله با این ستم که در هیچ دین و آئین و هیچ حکومتی سابقه ندارد، حق خود میدانم.
در آخر خوب است مستحضر باشید ؛ چندی پیش متهمی سیاسی را به دادسرای انقلاب اهواز برده بودند و از قضا دادستان محترم اهواز آنجا بوده که این زندانی با فریاد از شکنجه خود توسط ضابط امنیتی پروندهاش میگوید، طبق شنیدههای موثق دادستان ضمن برخورد شدید با ضابطین همراه و پاره کردن پرونده پیگیر وضعیت آن زندانی و تخلفات ضابط میشود. این خبر که در زندان شیبان بین زندانیان پخش شده، این امید را در من ایجاد کرد که نه آزادی خودم و افشای پروندهسازی صورت گرفته در پانزده سال پیش و جبران عمر رفته در زندان، بلکه دست ستمی که به سوی خانواده و مشخصا خواهرم دراز شده، قطع گردد.
والسلام علیکم
مختار آلبوشکه
زندان شیبان اهواز
١٣ اردیبهشت ۱۴۰۴
نامه دی ماه ۱۴۰۳ مختار را هم اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/mvkck9br
#مختار_آلبوشوکه #اهواز #زندان_شیبان_اهواز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه آغاز اعتصاب غذای مطلب احمدیان زندان اوین – ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
من، مطلب احمدیان، زندانی سیاسی کُرد، اکنون در چهلودو سالگی و در شانزدهمین سال حبس خود، تصمیم گرفتهام از دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، در اعتراض به نقض فاحش حق درمان و بیعدالتی مستمر دستگاه قضایی، دست به اعتصاب غذا بزنم. من به جرم ایستادگی در برابر تبعیض، به ۳۰ سال حبس محکوم شدهام؛ نیمی از آن را تاکنون گذراندهام. در این سالها، از شکنجههای طاقتفرسا در سلول انفرادی و شکستن سه مهره از ستون فقراتم تا محرومیت از ابتداییترین حقوق انسانی، بارها مرز مرگ و زندگی را لمس کردهام. اما اکنون، وضعیت سلامت جسمیام به مرحله بحران رسیده است. بر اساس نظر صریح پزشکان زندان، بهداری اوین، پزشکی قانونی و پزشکان معتمد دستگاه قضایی، به دلیل توده مشکوک در اثنیعشر، فتق شکمی، پارگی دیافراگم، شکستگی مهرههای کمر و نارسایی نخاعی، باید هرچه سریعتر تحت چندین عمل جراحی سنگین و پیدرپی قرار گیرم و دوران نقاهت را در شرایطی خارج از زندان سپری کنم. علیرغم وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی که تمامی توان خانوادهام را شامل میشود و کفالت هفت وکیل و کارمند رسمی دولت، دادستان تهران، بیهیچ توجیه قانونی و تنها با لجاجت سیاسی، با توقف حکم و اعزام من به بیرون از زندان برای درمان مخالفت کرده است. من با آگاهی کامل از پیامدهای این تصمیم اعلام میکنم که این اعتصاب غذا صرفاً برای خودم نیست. این فریاد اعتراض علیه نظامی است که در ۴۶ سال گذشته حقوق و کرامت هزاران زندانی، بهویژه حق درمان را لگدمال کرده است. مسئولیت هرگونه آسیبی که در پی این اعتصاب متوجه من شود، بر عهدهی قوه قضائیه، دادستان تهران و نهادهای امنیتی است. آنان باید پاسخگوی این بیعدالتی و پیامدهای آن باشند. امروز از من تنها جان رنجورم باقی مانده؛ اما همین جان را به سلاحی برای افشاگری و اعتراض بدل میکنم. در برابر ظلم سکوت نخواهم کرد، حتی اگر بهایش جانم باشد.
#مطلب_احمدیان زندان اوین – ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ #زندان_اوین #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من، مطلب احمدیان، زندانی سیاسی کُرد، اکنون در چهلودو سالگی و در شانزدهمین سال حبس خود، تصمیم گرفتهام از دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، در اعتراض به نقض فاحش حق درمان و بیعدالتی مستمر دستگاه قضایی، دست به اعتصاب غذا بزنم. من به جرم ایستادگی در برابر تبعیض، به ۳۰ سال حبس محکوم شدهام؛ نیمی از آن را تاکنون گذراندهام. در این سالها، از شکنجههای طاقتفرسا در سلول انفرادی و شکستن سه مهره از ستون فقراتم تا محرومیت از ابتداییترین حقوق انسانی، بارها مرز مرگ و زندگی را لمس کردهام. اما اکنون، وضعیت سلامت جسمیام به مرحله بحران رسیده است. بر اساس نظر صریح پزشکان زندان، بهداری اوین، پزشکی قانونی و پزشکان معتمد دستگاه قضایی، به دلیل توده مشکوک در اثنیعشر، فتق شکمی، پارگی دیافراگم، شکستگی مهرههای کمر و نارسایی نخاعی، باید هرچه سریعتر تحت چندین عمل جراحی سنگین و پیدرپی قرار گیرم و دوران نقاهت را در شرایطی خارج از زندان سپری کنم. علیرغم وثیقه ۵۰ میلیارد ریالی که تمامی توان خانوادهام را شامل میشود و کفالت هفت وکیل و کارمند رسمی دولت، دادستان تهران، بیهیچ توجیه قانونی و تنها با لجاجت سیاسی، با توقف حکم و اعزام من به بیرون از زندان برای درمان مخالفت کرده است. من با آگاهی کامل از پیامدهای این تصمیم اعلام میکنم که این اعتصاب غذا صرفاً برای خودم نیست. این فریاد اعتراض علیه نظامی است که در ۴۶ سال گذشته حقوق و کرامت هزاران زندانی، بهویژه حق درمان را لگدمال کرده است. مسئولیت هرگونه آسیبی که در پی این اعتصاب متوجه من شود، بر عهدهی قوه قضائیه، دادستان تهران و نهادهای امنیتی است. آنان باید پاسخگوی این بیعدالتی و پیامدهای آن باشند. امروز از من تنها جان رنجورم باقی مانده؛ اما همین جان را به سلاحی برای افشاگری و اعتراض بدل میکنم. در برابر ظلم سکوت نخواهم کرد، حتی اگر بهایش جانم باشد.
#مطلب_احمدیان زندان اوین – ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ #زندان_اوین #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاسمن آریانی:
«این فقط یه ویدیو نیست.
یه تکه از انقلاب شخصی منه.»
یاسمن آریانی، بازیگر تئاتر و زندانی سیاسی سابق، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«من معمولاً از خودم عکس و ویدیو نمیذارم،
اما امروز دلم خواست این تکه از زندگی رو باهاتون شریک شم.
از وقتی یادم میاد، عاشق اریل دنس یا هر نوع هنر نمایشی بودم؛
ولی هیچوقت فرصت اینکه حرفهای دنبالش کنم برام فراهم نشده بود.
یادمه اون روزا که هنوز اوین بودم، نیلوفر اومد و پیشنهاد داد یه تئاتر اجرا کنیم.
منم که دلم لک زده بود برای صحنه، با جون و دل قبول کردم.
شروع کردم به نوشتن نمایشنامه، و با کمک مژده، متن رو به اجرا درآوردیم.
اون نمایش برام فقط یک اجرا نبود.
یه جور جبران بود؛ جبران همهی خاکخوردنهای صحنه،
همهی نمایش هایی که حق اجرا کردنشون ازم گرفته شد
با خودم میگفتم:
اگه بیرون از زندان نذاشتن اجرا کنم،
همینجا، تو دل دیوارهای زندان، صحنه ام رو میسازم
برای یکی از اپیزودها، دو تا پارچه بلند رو بههم گره زدم،
از سقف آویزون کردم و باهاش نمایش ساختم.
حالا، بعد از سالها، دارم اولین ویدیوی اریل دنسم رو منتشر میکنم.
نه چون بهترینه،
نه چون آمادهام،
بلکه چون دلم میخواد دوباره زندگی کنم.
من صحنهمو، رقصمو، حرکتمو پس میگیرم.
برای خودم،
برای بدنم،
برای همهی زنهایی که هنوز در جستوجوی نَفَسن.
و ممنونم از مربی فوقالعادهم، که کمکم کرد دوباره به بدنم اعتماد کنم.که بهم یاد داد چطور صدای درونم رو بشنوم،
و چگونه بی بال پرواز کنم
این شروع رو با تو شریک شدن، برام باارزشه. piinkfly
پ.ن : این فقط یه ویدیو نیست.
یه تکه از انقلاب شخصی منه.»
yasamanaryani
#یاسمن_آریانی #زندان #نمایش #رقص #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«این فقط یه ویدیو نیست.
یه تکه از انقلاب شخصی منه.»
یاسمن آریانی، بازیگر تئاتر و زندانی سیاسی سابق، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«من معمولاً از خودم عکس و ویدیو نمیذارم،
اما امروز دلم خواست این تکه از زندگی رو باهاتون شریک شم.
از وقتی یادم میاد، عاشق اریل دنس یا هر نوع هنر نمایشی بودم؛
ولی هیچوقت فرصت اینکه حرفهای دنبالش کنم برام فراهم نشده بود.
یادمه اون روزا که هنوز اوین بودم، نیلوفر اومد و پیشنهاد داد یه تئاتر اجرا کنیم.
منم که دلم لک زده بود برای صحنه، با جون و دل قبول کردم.
شروع کردم به نوشتن نمایشنامه، و با کمک مژده، متن رو به اجرا درآوردیم.
اون نمایش برام فقط یک اجرا نبود.
یه جور جبران بود؛ جبران همهی خاکخوردنهای صحنه،
همهی نمایش هایی که حق اجرا کردنشون ازم گرفته شد
با خودم میگفتم:
اگه بیرون از زندان نذاشتن اجرا کنم،
همینجا، تو دل دیوارهای زندان، صحنه ام رو میسازم
برای یکی از اپیزودها، دو تا پارچه بلند رو بههم گره زدم،
از سقف آویزون کردم و باهاش نمایش ساختم.
حالا، بعد از سالها، دارم اولین ویدیوی اریل دنسم رو منتشر میکنم.
نه چون بهترینه،
نه چون آمادهام،
بلکه چون دلم میخواد دوباره زندگی کنم.
من صحنهمو، رقصمو، حرکتمو پس میگیرم.
برای خودم،
برای بدنم،
برای همهی زنهایی که هنوز در جستوجوی نَفَسن.
و ممنونم از مربی فوقالعادهم، که کمکم کرد دوباره به بدنم اعتماد کنم.که بهم یاد داد چطور صدای درونم رو بشنوم،
و چگونه بی بال پرواز کنم
این شروع رو با تو شریک شدن، برام باارزشه. piinkfly
پ.ن : این فقط یه ویدیو نیست.
یه تکه از انقلاب شخصی منه.»
yasamanaryani
#یاسمن_آریانی #زندان #نمایش #رقص #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حامد قرهاوغلانی حدود یک ماه است که در اعتصاب غذا به سر میبرد. به گفته منابع آگاه وضعیت جسمانی این زندانی وخیم است و در سلول انفرادی نگهداری میشود.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه، از تاریخ ۲۲ فرودینماه دست به اعتصاب زده است.
به گزارش «هرانا» حامد قرهاوغلانی امروز، شنبه ۲۰ اردیبهشتماه، با ویلچر به بهداری زندان منتقل شده است و بهرغم ضعف شدید، از دریافت سرم خودداری کرده. او سپس بار دیگر به سلول انفرادی بازگردانده شد.
او به بیماری صرع مبتلا است و جانش در خطر است.
حامد قرهاوغلانی میگوید با توجه به اینکه یک سوم حبس خود را متحمل شده است، باید شامل آزادی مشروط بشود.
این زندانی پیش از این هم در بهمن ۱۴۰۳ برای دستیابی به این حق خود دست به اعتصاب غذا زده بود که مقامات زندان به او وعده داده بودند که درخواست او را قبول خواهند کرد اما تمام این وعدهها توخالی بوده است.
حال حامد قرهاوغلانی پس از ناامیدشدن از آزادی مشروط خود، یک ماه است که اعتصاب غذا کرده و هماکنون وضعیت جسمی و روحی مناسبی ندارد..
حامد قرهاوغلانی، دانشجوی کارشناسی ارشد معماری و متولد ۱۳۶۵، در تیرماه ۱۳۹۹ توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد.
۳۰ بهمن همان سال از سوی دادگاه انقلاب از بابت اتهامات «شرکت در دورههای نظامی»، «حمله به پایگاههای بسیج»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات» و «توهین به رهبری» به ۱۳ سال حبس محکوم شد.
او بارها اعلام کرده که اتهامات انتسابی به او بی پایه و اساس بوده و چندین بار اعتصاب غذا کرده است.
مرتبط:
روایت یک پرونده؛ حامد قرهاوغلانی، زندانی سیاسی
https://youtu.be/e8X9XGKoQUg
روایت حامد قرهاوغلانی از زندان ارومیه
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/51239
#زندان #حامد_قره_اوغلانی
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه، از تاریخ ۲۲ فرودینماه دست به اعتصاب زده است.
به گزارش «هرانا» حامد قرهاوغلانی امروز، شنبه ۲۰ اردیبهشتماه، با ویلچر به بهداری زندان منتقل شده است و بهرغم ضعف شدید، از دریافت سرم خودداری کرده. او سپس بار دیگر به سلول انفرادی بازگردانده شد.
او به بیماری صرع مبتلا است و جانش در خطر است.
حامد قرهاوغلانی میگوید با توجه به اینکه یک سوم حبس خود را متحمل شده است، باید شامل آزادی مشروط بشود.
این زندانی پیش از این هم در بهمن ۱۴۰۳ برای دستیابی به این حق خود دست به اعتصاب غذا زده بود که مقامات زندان به او وعده داده بودند که درخواست او را قبول خواهند کرد اما تمام این وعدهها توخالی بوده است.
حال حامد قرهاوغلانی پس از ناامیدشدن از آزادی مشروط خود، یک ماه است که اعتصاب غذا کرده و هماکنون وضعیت جسمی و روحی مناسبی ندارد..
حامد قرهاوغلانی، دانشجوی کارشناسی ارشد معماری و متولد ۱۳۶۵، در تیرماه ۱۳۹۹ توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد.
۳۰ بهمن همان سال از سوی دادگاه انقلاب از بابت اتهامات «شرکت در دورههای نظامی»، «حمله به پایگاههای بسیج»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات» و «توهین به رهبری» به ۱۳ سال حبس محکوم شد.
او بارها اعلام کرده که اتهامات انتسابی به او بی پایه و اساس بوده و چندین بار اعتصاب غذا کرده است.
مرتبط:
روایت یک پرونده؛ حامد قرهاوغلانی، زندانی سیاسی
https://youtu.be/e8X9XGKoQUg
روایت حامد قرهاوغلانی از زندان ارومیه
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/51239
#زندان #حامد_قره_اوغلانی
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرمین (احسان) خدایاری، جوانترین زندانی محبوس در بند سیاسی زندان لاکان رشت که اینک در مرخصی به سر میبرد، در ویدیویی از همبندیهای خود که محکوم به اعدام شدهاند، حمایت کرد.
منوچهر فلاح و پیمان فرحآور، زندانیان سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت هستند، که به اعدام محکوم شدهاند.
#احسان_خدایاری #آرمین_خدایاری #منوچهر_فلاح #پیمان_فرح_آور #زندان_لاکان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح و پیمان فرحآور، زندانیان سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت هستند، که به اعدام محکوم شدهاند.
#احسان_خدایاری #آرمین_خدایاری #منوچهر_فلاح #پیمان_فرح_آور #زندان_لاکان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آینده زندانیان سیاسی: به کدام سو خواهیم رفت؟
با وجود تمامی حساسیتهایی که در مورد مسئله زندانیان سیاسی وجود دارد و فعالیتهایی که در این زمینه انجام میشود، ارائه آماری دقیق از زندانیان سیاسی در کشورهای مختلف جهان در شرایط فعلی تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
اگر ارائه آمار زندانیان سیاسی فعلی کاری بسیار دشوار باشد چگونه میتوان درباره آینده وضعیت زندانیان سیاسی در جهان اندیشید و پیشبینی و راهکار ارائه داد؟
کشورهایی که در آنها شهروندان به دلایل مخالفت سیاسی زندانی میشوند، اغلب الگو و مثال ثبات و آرامش نیستند و هر از گاهی شاهد اعتراضات و ناآرامیهایی هستند که در نتیجه آن تعداد بازداشتشدگان سیاسی تغییر میکند. از سوی دیگر، مسائل جهانی خاصی وجود دارند که بر وضعیت آزادی و حقوق بشر تاثیر میگذارند. متاسفانه باید گفت که بعضی تغییرات ملی و بینالمللی نشانگر این است که آمار زندانیان سیاسی در جهان ممکن است در آینده نزدیک با افزایش روبرو شود.
بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/future-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
با وجود تمامی حساسیتهایی که در مورد مسئله زندانیان سیاسی وجود دارد و فعالیتهایی که در این زمینه انجام میشود، ارائه آماری دقیق از زندانیان سیاسی در کشورهای مختلف جهان در شرایط فعلی تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
اگر ارائه آمار زندانیان سیاسی فعلی کاری بسیار دشوار باشد چگونه میتوان درباره آینده وضعیت زندانیان سیاسی در جهان اندیشید و پیشبینی و راهکار ارائه داد؟
کشورهایی که در آنها شهروندان به دلایل مخالفت سیاسی زندانی میشوند، اغلب الگو و مثال ثبات و آرامش نیستند و هر از گاهی شاهد اعتراضات و ناآرامیهایی هستند که در نتیجه آن تعداد بازداشتشدگان سیاسی تغییر میکند. از سوی دیگر، مسائل جهانی خاصی وجود دارند که بر وضعیت آزادی و حقوق بشر تاثیر میگذارند. متاسفانه باید گفت که بعضی تغییرات ملی و بینالمللی نشانگر این است که آمار زندانیان سیاسی در جهان ممکن است در آینده نزدیک با افزایش روبرو شود.
بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/future-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانیان_سیاسی
@Tavaana_TavaanaTech
فراخوانی از پشت میلهها: برای ایران، متحد شوید
به قلم #عباس_واحدیان_شاهرودی زندانی سیاسی، عضو بیانیه ۱۴، محبوس در بند ۶/۱ #زندان_وکیلآباد مشهد
خامنهای و جمهوری اسلامی برای بقا، حاضر به هر نوع معامله پنهانی با آمریکا هستند؛ معاملههایی که کوچکترین سودی برای مردم ایران نخواهد داشت و تنها با هدف تداوم عمر این حکومت جنایتکار و سرکوبگر صورت میگیرد. این توافقها نه نشانهی اصلاح، بلکه ابزاری برای بقای استبداد هستند.
من، بهعنوان کسی که سالهای زیادی از عمرم را پشت میلههای زندان گذراندهام، در این برهه حساس تاریخی از همه نیروهای اپوزیسیون، گروههای سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی تقاضا دارم که برای یک بار هم که شده، اختلافات را کنار بگذارند و با هدف مشترک سرنگونی این رژیم سرکوبگر، با یکدیگر متحد شوند.
فرصتی ششماهه را تصور کنید: شش ماه وحدت، همدلی، و تمرکز صرف بر پایان دادن به جمهوری اسلامی. شش ماهی که در آن همهی ما، فارغ از مرام سیاسی و سابقه تشکیلاتی، دست در دست هم به جهانیان و دولتها نشان دهیم که مردم ایران خواهان تغییر حکومتاند؛ که مردم ایران آزادی میخواهند و پایان استبداد را.
بیانیه ۱۴، که خود یکی از امضاکنندگان آن هستم، نمونهای روشن از چنین اتحاد تاریخی است. در این بیانیه، افراد با گرایشهای مختلف – پادشاهیخواه، جمهوریخواه، مجاهد، و سایر گروهها – در کنار هم ایستادند، چون هدف، ایران بود، نه منافع شخصی یا گروهی.
اکنون بیش از هر زمان دیگر به این اتحاد نیاز داریم. به خاطر ایران، دعواهای سیاسی را کنار بگذارید. اینکه امروز دعوا بر سر چیست، در برابر فاجعهای که هر روز در ایران جریان دارد، هیچ اهمیتی ندارد. پیش از هر چیز، باید بر سر اصل اول به تفاهم برسیم: سرنگونی جمهوری اسلامی. جنگ قدرت را بگذارید برای فردای آزادی؛ آن روز که مردم ایران با رأی آزاد خود، شکل نظام آینده را تعیین خواهند کرد.
بیایید برای ایران، به خاطر مردمی که زیر فشار، زندان، فقر و گلوله نفس میکشند، اختلافات را کنار بگذاریم. اگر همصدا نشویم، صدایمان هرگز شنیده نخواهد شد.
عباس واحدیان شاهرودی
بند ۶/۱ زندان وکیلآباد مشهد
اردیبهشت ۱۴۰۴
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به قلم #عباس_واحدیان_شاهرودی زندانی سیاسی، عضو بیانیه ۱۴، محبوس در بند ۶/۱ #زندان_وکیلآباد مشهد
خامنهای و جمهوری اسلامی برای بقا، حاضر به هر نوع معامله پنهانی با آمریکا هستند؛ معاملههایی که کوچکترین سودی برای مردم ایران نخواهد داشت و تنها با هدف تداوم عمر این حکومت جنایتکار و سرکوبگر صورت میگیرد. این توافقها نه نشانهی اصلاح، بلکه ابزاری برای بقای استبداد هستند.
من، بهعنوان کسی که سالهای زیادی از عمرم را پشت میلههای زندان گذراندهام، در این برهه حساس تاریخی از همه نیروهای اپوزیسیون، گروههای سیاسی و مخالفان جمهوری اسلامی تقاضا دارم که برای یک بار هم که شده، اختلافات را کنار بگذارند و با هدف مشترک سرنگونی این رژیم سرکوبگر، با یکدیگر متحد شوند.
فرصتی ششماهه را تصور کنید: شش ماه وحدت، همدلی، و تمرکز صرف بر پایان دادن به جمهوری اسلامی. شش ماهی که در آن همهی ما، فارغ از مرام سیاسی و سابقه تشکیلاتی، دست در دست هم به جهانیان و دولتها نشان دهیم که مردم ایران خواهان تغییر حکومتاند؛ که مردم ایران آزادی میخواهند و پایان استبداد را.
بیانیه ۱۴، که خود یکی از امضاکنندگان آن هستم، نمونهای روشن از چنین اتحاد تاریخی است. در این بیانیه، افراد با گرایشهای مختلف – پادشاهیخواه، جمهوریخواه، مجاهد، و سایر گروهها – در کنار هم ایستادند، چون هدف، ایران بود، نه منافع شخصی یا گروهی.
اکنون بیش از هر زمان دیگر به این اتحاد نیاز داریم. به خاطر ایران، دعواهای سیاسی را کنار بگذارید. اینکه امروز دعوا بر سر چیست، در برابر فاجعهای که هر روز در ایران جریان دارد، هیچ اهمیتی ندارد. پیش از هر چیز، باید بر سر اصل اول به تفاهم برسیم: سرنگونی جمهوری اسلامی. جنگ قدرت را بگذارید برای فردای آزادی؛ آن روز که مردم ایران با رأی آزاد خود، شکل نظام آینده را تعیین خواهند کرد.
بیایید برای ایران، به خاطر مردمی که زیر فشار، زندان، فقر و گلوله نفس میکشند، اختلافات را کنار بگذاریم. اگر همصدا نشویم، صدایمان هرگز شنیده نخواهد شد.
عباس واحدیان شاهرودی
بند ۶/۱ زندان وکیلآباد مشهد
اردیبهشت ۱۴۰۴
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یاشار تبریزی، فعال سیاسی، تصاویری از مجید روشنی را منتشر کرد و نوشت:
#مجید_روشنی یکی از معترضان و زندانیان سیاسی فراموش شده است که به خاطر آتش سوزی شب اوین حکم تحمل ۶ سال حبس و ۷۰ ضربه شلاق برای ایشان صادر شده است.
ایشان اکنون در #زندان_تهران_بزرگ تیپ۴سالن۴بند{عمومی ارازل و اوباش}هستند و پس پس از سپری شدن۳سال حبس، اصلاً وضعیت و شرایط مناسبی ندارند
در شب فاجعه آتش سوزی زندان اوین و سرکوب زندانیان ایشان از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و پس از دو ماه انفرادی تحت عمل جراحی{ عکس متعلق به دوران بستری ایشان در بیمارستان می باشد.}
نگذاریم صدای این عزیزان در میان سلبریتیها و بلاگرهای سیاسی گم شود.
ـ آتشسوزی اوین در سال ۱۴۰۱ واقعهای بود که هنوز زوایای پنهان بسیاری دارد. اما حکومت تا کنون چندین نفر از زندانیان را مقصر جلوه داده و محکوم کرده است.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یاشار تبریزی، فعال سیاسی، تصاویری از مجید روشنی را منتشر کرد و نوشت:
#مجید_روشنی یکی از معترضان و زندانیان سیاسی فراموش شده است که به خاطر آتش سوزی شب اوین حکم تحمل ۶ سال حبس و ۷۰ ضربه شلاق برای ایشان صادر شده است.
ایشان اکنون در #زندان_تهران_بزرگ تیپ۴سالن۴بند{عمومی ارازل و اوباش}هستند و پس پس از سپری شدن۳سال حبس، اصلاً وضعیت و شرایط مناسبی ندارند
در شب فاجعه آتش سوزی زندان اوین و سرکوب زندانیان ایشان از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و پس از دو ماه انفرادی تحت عمل جراحی{ عکس متعلق به دوران بستری ایشان در بیمارستان می باشد.}
نگذاریم صدای این عزیزان در میان سلبریتیها و بلاگرهای سیاسی گم شود.
ـ آتشسوزی اوین در سال ۱۴۰۱ واقعهای بود که هنوز زوایای پنهان بسیاری دارد. اما حکومت تا کنون چندین نفر از زندانیان را مقصر جلوه داده و محکوم کرده است.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مرگ یک زندانی محکوم به اعدام در زندان ایرانشهر به دلیل عدم رسیدگی پزشکی
نام این زندانی «عزیز کبدانی» اعلام شده است. این زندانی محکوم به اعدام از بابت جرایم غیر سیاسی، پیشتر هم با عدم رسیدگی پزشکی در زندان ایرانشهر مواجه شده بود، در نهایت روز گذشته شنبه ۲۷ اردیبهشت، به دلیل مشکلات ناشی از بیماریهای کلیوی جان خود را از دست داد.
به گزارش «حالوش» عزیز کبدانی، ۵۴ ساله، فرزند عثمان، متاهل، پدر شش فرزند از جمله یک فرزند معلول جسمی، اهل و ساکن زاهدان، بوده است.
در این گزارش آمده است:
در تاریخ ۲۰ اردیبهشت، عزیز کیدانی از بند دو زندان ایرانشهر به دلیل وخامت وضعیت جسمی ناشی از عفونت شدید کلیه و نارسایی حاد کلیوی، به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان خاتمالانبیای این شهر منتقل میشود.
به دلیل بیتوجهی مسئولان زندان ایرانشهر به وخامت حال آقای کبدانی، نبود امکانات کافی در درمانگاه زندان، عدم رسیدگی پزشکی مناسب و تأخیر در انتقال به مرکز درمانی تخصصی، روند درمان اثربخش واقع نشد و او جان خود را از دست داد.
بر اساس این گزارش، عزیز کبدانی سه سال پیش در شهرستان ایرانشهر بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود. وی تا زمان مرگ در زندان ایرانشهر نگهداری میشد.
صدای زندانیان باشیم صدای زندانیان گمنام که از حقوق ابتدایی زندگی هم محروم هستند.
مسئول مستقیم مرگ زندانیان، رهبر جمهوری اسلامی است. یک زندانی با هر اتهامی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی بهموقع جان خود را از دست داده است. اتهام و حتی جرم این زندانی هر چه باشد جمهوری اسلامی باید امکان دریافت مراقبتهای پزشکی برای زندانیان را فراهم کند.
دلیل شما برای گفتن نه به جمهوری اسلامی چیست؟
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا #زندان #زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
نام این زندانی «عزیز کبدانی» اعلام شده است. این زندانی محکوم به اعدام از بابت جرایم غیر سیاسی، پیشتر هم با عدم رسیدگی پزشکی در زندان ایرانشهر مواجه شده بود، در نهایت روز گذشته شنبه ۲۷ اردیبهشت، به دلیل مشکلات ناشی از بیماریهای کلیوی جان خود را از دست داد.
به گزارش «حالوش» عزیز کبدانی، ۵۴ ساله، فرزند عثمان، متاهل، پدر شش فرزند از جمله یک فرزند معلول جسمی، اهل و ساکن زاهدان، بوده است.
در این گزارش آمده است:
در تاریخ ۲۰ اردیبهشت، عزیز کیدانی از بند دو زندان ایرانشهر به دلیل وخامت وضعیت جسمی ناشی از عفونت شدید کلیه و نارسایی حاد کلیوی، به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان خاتمالانبیای این شهر منتقل میشود.
به دلیل بیتوجهی مسئولان زندان ایرانشهر به وخامت حال آقای کبدانی، نبود امکانات کافی در درمانگاه زندان، عدم رسیدگی پزشکی مناسب و تأخیر در انتقال به مرکز درمانی تخصصی، روند درمان اثربخش واقع نشد و او جان خود را از دست داد.
بر اساس این گزارش، عزیز کبدانی سه سال پیش در شهرستان ایرانشهر بابت اتهامات مرتبط با جرائم مواد مخدر بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود. وی تا زمان مرگ در زندان ایرانشهر نگهداری میشد.
صدای زندانیان باشیم صدای زندانیان گمنام که از حقوق ابتدایی زندگی هم محروم هستند.
مسئول مستقیم مرگ زندانیان، رهبر جمهوری اسلامی است. یک زندانی با هر اتهامی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی بهموقع جان خود را از دست داده است. اتهام و حتی جرم این زندانی هر چه باشد جمهوری اسلامی باید امکان دریافت مراقبتهای پزشکی برای زندانیان را فراهم کند.
دلیل شما برای گفتن نه به جمهوری اسلامی چیست؟
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا #زندان #زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
مریم ابراهیموند، زندانی سیاسی سابق و کارگردان، در اینستاگرام از رفتار و سخنان بازجویی که ادعای خدایی میکرد و تاثیر آن بر انتخابش در زندگی، چنین نوشت:
«وقتی بازجو جای خدا نشست، من ایمانم را دفن کردم و با عقل برخاست ادعای خدایی بازجو، برای من فقط یک توهین نبود؛ لحظه تولد آگاهی بود. همانجا، در سلولی تنگ و سرد، جایی میان سکوت شکنجه و نور بیرحم بازجویی، تخم شکی در من کاشته شد . شک به آنچه به نام خدا، دین، سیاست و عرف، در من نهادینه شده بود. این شک نه زخم، که چراغی شد در مسیری که تصمیم گرفتم تا زندهام با مطالعه، تحقیق و بازاندیشی، آن را ادامه دهم. در سال ۱۳۹۴، روزی که برای نخستینبار بازداشت شدم و به انفرادی دو-الف منتقل شدم، وارد مرحلهای از زندگی شدم که میشل فوکو آن را «جایگاه انضباط» مینامد جایی که بدنها نهفقط کنترل، بلکه تولید میشوند بدنی فرمانپذیر، رام، و مطیع. اما بدن من دیگر آن بدن نبود. در همان سلول فهمیدم چیزی که ما به آن میگوییم عرف، سنت، یا هویت مذهبی، ساختاریست که برای بازتولید سلطه طراحی شده است. من از زیستی آمده بودم که پر بود از تقدسگرایی رسمی در راهپیماییها شرکت میکردم، عکس خامنهای و قاسم سلیمانی در دفترم نصب بود، و گمان میکردم این، بخشی از شرافت اجتماعی من است. ارنست گلنر میگوید ملیگرایی در جوامع مدرن، هویت را از بالا به پایین القا میکند و من، بدون آنکه بدانم، یکی از هزاران قربانی این فرایند بودم. در اتاق بازجویی، همان جایی که قدرت خود را نه با قانون، که با بدن عریان تو تنظیم میکند، من درسی گرفتم که هیچ نظام آموزشی نمیآموزد. بازجو گفت: تو از عکسها سوءاستفاده کردی. و با خشمی عجیب از من پرسید چرا آنها را نصب کردهام گویی تقدسزدایی از عکسها کردم و خود یک جرم است. شروع کرد به پرسیدن سوالاتی از کودکیام تا اکنون. مجبور بودم پاسخ دهم، حتی وقتی همان سوال چندین بار تکرار میشد. و وقتی گفتم: به خدا قبلاً جواب دادم در جوابم گفت: اینجا خدا منم. بنویس … در آن لحظه، انگار صدای سیلویا فدریچی را در ذهنم شنیدم که میگوید: قدرت سیاسی، بدن تو را از آنِ خود میداند. و زیلا آیزنشتاین به من آموخته بود که قانون، دین، و حتی عشق، تا وقتی در چارچوب مردسالاری معنا شوند، ابزار کنترلاند. آن بازجویی، برای من یک آیینگذر بود گذر از پیروی کورکورانه، به کنش آگاهانه. از بازتولید سنت، به نقد ایدئولوژی. من آموختم که خدا، دین، و حتی رهبر، مفاهیمیاند که نظام قدرت برای مشروعیت خود، بر دوش مردم میگذارد. و بازجو، با ادعای خداییاش، نه تنها من را تحقیر نکرد، بلکه حقیقت را فاش کرد: قدرت، خود را در قالب خدا بازسازی میکند. و این، همان فاشیسم ابدیست که اومبرتو اکو دربارهاش هشدار داد.
امروز، من دختری ام که در میان ویرانههای ایمانِ رسمی معبدی از تفکر ساختهام.
و تا زمانی که زبان دارم، کتاب میخوانم، نقد میکنم، روایت میکنم چون همانطور که فوکو میگوید:
قدرت همهجا هست، اما مقاومت هم همهجا میتواند باشد…
و حالا فهمیدم سیاست، اگر نفهمیده در آن غرق شوی، تو را به سرباز بیاراده نظام تبدیل میکند.
اما همان سیاست، اگر بخوانیاش، اگر بفهمیاش، میتواند شمشیری شود برای شکافتن پردههای دروغ باشد.
مریم ابراهیم وند»
مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
https://tavaana.org/prison-in-iran/
زانو نمیزنيم!؛ نامههايی از زندانيان سياسی و عقيدتی
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/
#مریم_ابراهیم_وند #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مریم ابراهیموند، زندانی سیاسی سابق و کارگردان، در اینستاگرام از رفتار و سخنان بازجویی که ادعای خدایی میکرد و تاثیر آن بر انتخابش در زندگی، چنین نوشت:
«وقتی بازجو جای خدا نشست، من ایمانم را دفن کردم و با عقل برخاست ادعای خدایی بازجو، برای من فقط یک توهین نبود؛ لحظه تولد آگاهی بود. همانجا، در سلولی تنگ و سرد، جایی میان سکوت شکنجه و نور بیرحم بازجویی، تخم شکی در من کاشته شد . شک به آنچه به نام خدا، دین، سیاست و عرف، در من نهادینه شده بود. این شک نه زخم، که چراغی شد در مسیری که تصمیم گرفتم تا زندهام با مطالعه، تحقیق و بازاندیشی، آن را ادامه دهم. در سال ۱۳۹۴، روزی که برای نخستینبار بازداشت شدم و به انفرادی دو-الف منتقل شدم، وارد مرحلهای از زندگی شدم که میشل فوکو آن را «جایگاه انضباط» مینامد جایی که بدنها نهفقط کنترل، بلکه تولید میشوند بدنی فرمانپذیر، رام، و مطیع. اما بدن من دیگر آن بدن نبود. در همان سلول فهمیدم چیزی که ما به آن میگوییم عرف، سنت، یا هویت مذهبی، ساختاریست که برای بازتولید سلطه طراحی شده است. من از زیستی آمده بودم که پر بود از تقدسگرایی رسمی در راهپیماییها شرکت میکردم، عکس خامنهای و قاسم سلیمانی در دفترم نصب بود، و گمان میکردم این، بخشی از شرافت اجتماعی من است. ارنست گلنر میگوید ملیگرایی در جوامع مدرن، هویت را از بالا به پایین القا میکند و من، بدون آنکه بدانم، یکی از هزاران قربانی این فرایند بودم. در اتاق بازجویی، همان جایی که قدرت خود را نه با قانون، که با بدن عریان تو تنظیم میکند، من درسی گرفتم که هیچ نظام آموزشی نمیآموزد. بازجو گفت: تو از عکسها سوءاستفاده کردی. و با خشمی عجیب از من پرسید چرا آنها را نصب کردهام گویی تقدسزدایی از عکسها کردم و خود یک جرم است. شروع کرد به پرسیدن سوالاتی از کودکیام تا اکنون. مجبور بودم پاسخ دهم، حتی وقتی همان سوال چندین بار تکرار میشد. و وقتی گفتم: به خدا قبلاً جواب دادم در جوابم گفت: اینجا خدا منم. بنویس … در آن لحظه، انگار صدای سیلویا فدریچی را در ذهنم شنیدم که میگوید: قدرت سیاسی، بدن تو را از آنِ خود میداند. و زیلا آیزنشتاین به من آموخته بود که قانون، دین، و حتی عشق، تا وقتی در چارچوب مردسالاری معنا شوند، ابزار کنترلاند. آن بازجویی، برای من یک آیینگذر بود گذر از پیروی کورکورانه، به کنش آگاهانه. از بازتولید سنت، به نقد ایدئولوژی. من آموختم که خدا، دین، و حتی رهبر، مفاهیمیاند که نظام قدرت برای مشروعیت خود، بر دوش مردم میگذارد. و بازجو، با ادعای خداییاش، نه تنها من را تحقیر نکرد، بلکه حقیقت را فاش کرد: قدرت، خود را در قالب خدا بازسازی میکند. و این، همان فاشیسم ابدیست که اومبرتو اکو دربارهاش هشدار داد.
امروز، من دختری ام که در میان ویرانههای ایمانِ رسمی معبدی از تفکر ساختهام.
و تا زمانی که زبان دارم، کتاب میخوانم، نقد میکنم، روایت میکنم چون همانطور که فوکو میگوید:
قدرت همهجا هست، اما مقاومت هم همهجا میتواند باشد…
و حالا فهمیدم سیاست، اگر نفهمیده در آن غرق شوی، تو را به سرباز بیاراده نظام تبدیل میکند.
اما همان سیاست، اگر بخوانیاش، اگر بفهمیاش، میتواند شمشیری شود برای شکافتن پردههای دروغ باشد.
مریم ابراهیم وند»
مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
https://tavaana.org/prison-in-iran/
زانو نمیزنيم!؛ نامههايی از زندانيان سياسی و عقيدتی
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/
#مریم_ابراهیم_وند #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اعتصاب غذا؛ انتخابی از سر اجبار برای بازپسگیری حقوق اساسی
امروز ۱۴ روز از آغاز اعتصاب غذای مطلب احمدیان، زندانی سیاسی، میگذرد. زندانی بیماری که از حق درمان محروم شده است.
شاید برخی از ما فکر کنیم که اعتصاب غذا یک حرکت خودخواسته و انتخابی است که یک زندانی میتواند انجام ندهد. اما زمانی که تصویرِ بزرگتر، یعنی سلطه یک نظام فاسد و ظالم و حقوقی که از شهروندانش گرفته است را میبینیم، متوجه میشویم که اعتصاب غذا، اگرچه انتخابی است که یک زندانی سیاسی یا معترضی بیرون از زندان به آن دست میزند، اما مسئولیت آن هنوز به گردن نظام سلطه و ظلمی است که حقوق اساسی را از شهروندان گرفته.
«اعتصاب غذای زنان فمینیست خواهان حق رأی در انگلیس»، «اعتصاب غذای فعالان سیاسی در هندوستان بعد و قبل از استقلالِ آن کشور»، «اعتصاب غذای فعالان سیاسی در ایرلند و ترکیه» از نمونههای مشهور در جهان هستند. برای ما ایرانیان البته، این پدیده متاسفانه چیزی نیست که از آن به عنوانِ تاریخ یاد کنیم. ما در طول دهههای گذشته به کرات شاهد اعتصاب غذای شهروندان معترض و زندانیان سیاسی بودهایم. کسانی که در پی شکنجه و ارعاب و نقض حقوقشون یا دیگران در زندان، فشار وحشتناک نخوردن غذا و آب را به خودشان وارد میآورند تا حقوقی را که حتی بعضا بهصراحت در قانون مصوب جمهوری اسلامی آمده است، مطالبه کنند.
سایت:
https://tavaana.org/hunger-strike4rights/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=t4S7yO5cquA
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #مطلب_احمدیان
#زندان
#اعتصاب_غذا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ۱۴ روز از آغاز اعتصاب غذای مطلب احمدیان، زندانی سیاسی، میگذرد. زندانی بیماری که از حق درمان محروم شده است.
شاید برخی از ما فکر کنیم که اعتصاب غذا یک حرکت خودخواسته و انتخابی است که یک زندانی میتواند انجام ندهد. اما زمانی که تصویرِ بزرگتر، یعنی سلطه یک نظام فاسد و ظالم و حقوقی که از شهروندانش گرفته است را میبینیم، متوجه میشویم که اعتصاب غذا، اگرچه انتخابی است که یک زندانی سیاسی یا معترضی بیرون از زندان به آن دست میزند، اما مسئولیت آن هنوز به گردن نظام سلطه و ظلمی است که حقوق اساسی را از شهروندان گرفته.
«اعتصاب غذای زنان فمینیست خواهان حق رأی در انگلیس»، «اعتصاب غذای فعالان سیاسی در هندوستان بعد و قبل از استقلالِ آن کشور»، «اعتصاب غذای فعالان سیاسی در ایرلند و ترکیه» از نمونههای مشهور در جهان هستند. برای ما ایرانیان البته، این پدیده متاسفانه چیزی نیست که از آن به عنوانِ تاریخ یاد کنیم. ما در طول دهههای گذشته به کرات شاهد اعتصاب غذای شهروندان معترض و زندانیان سیاسی بودهایم. کسانی که در پی شکنجه و ارعاب و نقض حقوقشون یا دیگران در زندان، فشار وحشتناک نخوردن غذا و آب را به خودشان وارد میآورند تا حقوقی را که حتی بعضا بهصراحت در قانون مصوب جمهوری اسلامی آمده است، مطالبه کنند.
سایت:
https://tavaana.org/hunger-strike4rights/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=t4S7yO5cquA
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #مطلب_احمدیان
#زندان
#اعتصاب_غذا
@Tavaana_TavaanaTech
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت.
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت. "حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب" مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان،…
مهوش(سایه) صیدال، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، نامهای تحلیلی و حقوقی خطاب به نهادهای بینالمللی حقوق بشری درباره حق درمان زنان زندانی نوشت.
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
"حق سلامت، قربانی سیاست سرکوب"
مهوش (سایه) صیدال – دکترای حقوق بینالملل و زندانی سیاسی در اوین – از درون زندان، روایتگر نظام درمانی و نقض ساختاری حق سلامت زنان زندانی است.
این بیانیه، فراتر از یک هشدار حقوقی، سندی از شکنجه سفید و فرسایش جسم و روان در بند زنان اوین است.
#حق_سلامت یک حق بنیادین است، نه امتیازی قابل معامله با امنیت.
از سازمان ملل، نهادهای ناظر و وجدان جهانی میخواهیم: سکوت نکنید.
Legal-Analytical Statement
Mahvash (Saeh) Seydal
Ph.D. in International Law | Political Prisoner
Evin Prison – Women’s Ward
Addressed to International Human Rights Bodies
The Right to Health — Sacrificed to Politics
I, Mahvash (Sāyeh) Seydal, a political prisoner currently held in the women’s ward of Evin Prison and holder of a doctorate in international law, hereby present this formal statement — from the perspective of a victim, witness, and legal expert — to the international public, specialized bodies, and UN human rights mechanisms. I report the widespread violation of fundamental rights of women prisoners, particularly political prisoners, within the healthcare system of the Islamic Republic of Iran’s prison system.
What is occurring here is not merely incidental medical neglect, but a politically-driven and discriminatory pattern of denying the right to health, human dignity, and protection from torture.
#زندان_اوین #حقوق_بشر_در_ایران #سایه_صیدال #نه_به_اعدام
@unitednations – سازمان ملل
@unhumanrights – دفتر حقوق بشر سازمان ملل (OHCHR)
@amnesty – عفو بینالملل
@hrw – دیدهبان حقوق بشر
@fidh_org – فدراسیون بینالمللی حقوق بشر
@sp_iran – گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران (گاهی شخصی، گاهی نهادی؛ بسته به دوره)
@reaprights – ابتکار حقوقی برای پاسخگویی به نقض حقوق بشر
@womensrightsarehumanrights – کمپین حقوق زنان
@freefromtorture – سازمان مبارزه با شکنجه
@pen_int – PEN International (مدافعان آزادی بیان و نویسندگان زندانی)
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در اسلایدها آمده است.
متن کامل نامه به فارسی و انگلیسی در لینک زیر آمده است.
https://tinyurl.com/2h9bxwke
#بیانیه #زنان_زندانی #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
BamdadBidar01.pdf
7.1 MB
«بامداد بیدار»؛ نخستین شماره نشریه آنلاین زندانیان سیاسی منتشر شد
نخستین شماره نشریه آنلاین «بامداد بیدار» با هدف آگاهیرسانی درباره زندانیان اعدامشده و زندانیان زیر حکم اعدام در ایران، منتشر شد. محتوای این رسانه که حرکتی در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» است، از سوی گروهی از زندانیان سیاسی در ایران تولید و مدیریت میشود.
نخستین شماره «بامداد بیدار» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت و همزمان با شصتونهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور منتشر شد.
این نشریه با اشاره به اینکه «نه به اعدام، باور قلبی، عهد مشترک و هدف والای» ایشان است و جمهوری اسلامی برایشان مرجع قضاوت نیست، حرکت خود را «تلاشی برای ثبت، بازگویی، بیداری و جلوگیری از عادیسازی انسانزدایی» عنوان کرده و گفتند: «اینجا جاییست برای روایت، برای بیداری، برای اندیشیدن دوباره به معنای عدالت، زندگی و کرامت انسان.»
آدرس وبسایت
آدرس ایکس
آدرس اینستاگرام
#نه_به_اعدام #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نخستین شماره نشریه آنلاین «بامداد بیدار» با هدف آگاهیرسانی درباره زندانیان اعدامشده و زندانیان زیر حکم اعدام در ایران، منتشر شد. محتوای این رسانه که حرکتی در ادامه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» است، از سوی گروهی از زندانیان سیاسی در ایران تولید و مدیریت میشود.
نخستین شماره «بامداد بیدار» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت و همزمان با شصتونهمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور منتشر شد.
این نشریه با اشاره به اینکه «نه به اعدام، باور قلبی، عهد مشترک و هدف والای» ایشان است و جمهوری اسلامی برایشان مرجع قضاوت نیست، حرکت خود را «تلاشی برای ثبت، بازگویی، بیداری و جلوگیری از عادیسازی انسانزدایی» عنوان کرده و گفتند: «اینجا جاییست برای روایت، برای بیداری، برای اندیشیدن دوباره به معنای عدالت، زندگی و کرامت انسان.»
آدرس وبسایت
آدرس ایکس
آدرس اینستاگرام
#نه_به_اعدام #زندان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درخواست پدر سالخورده و در بستر بیماری زندانی سیاسی #اکبر_دانشورکار از سازمانهای حقوق بشری برای لغو حکم اعدام فرزندش.
اکبر (شاهرخ) دانشورکار همراه پنج زندانی سیاسی دیگر #پویا_قبادی #بابک_علیپور #وحید_بنی_عامریان #سید_محمد_تقوی_سنگدهی #ابوالحسن_منتظر به اعدام محکوم شدهاند.
از خواست انسانی لغو احکام اعدام حمایت کنیم.
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی
#نخبه
#زندان_اوین
#دانشجو
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اکبر (شاهرخ) دانشورکار همراه پنج زندانی سیاسی دیگر #پویا_قبادی #بابک_علیپور #وحید_بنی_عامریان #سید_محمد_تقوی_سنگدهی #ابوالحسن_منتظر به اعدام محکوم شدهاند.
از خواست انسانی لغو احکام اعدام حمایت کنیم.
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی
#نخبه
#زندان_اوین
#دانشجو
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تداوم بازداشت و بلاتکلیفی حجت آلمحمدی و محمد طهماسبی، علیرغم گذشت بیش از ۸ ماه
این دو متهم سیاسی یک پرونده قضایی مشترک دارند و اکنون بیش از ۸ ماه است که بهصورت بلاتکلیف در زندان شیبان اهواز محبوس هستند.
اتهام آنها «تبلیغ علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» و «همکاری با گروههای مخالف نظام» عنوان شده است.
صدای ایران باشیم اگر از بستگان و آشنایان ما در بازداشت و زندان به سر میبرد بهترین راه محافظت از آنها اطلاعرسانی و رسانهایکردن اخبار مربوط به آنان است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی
#زندان
@Tavaana_TavaanaTech
این دو متهم سیاسی یک پرونده قضایی مشترک دارند و اکنون بیش از ۸ ماه است که بهصورت بلاتکلیف در زندان شیبان اهواز محبوس هستند.
اتهام آنها «تبلیغ علیه نظام» و «اخلال در نظم عمومی» و «همکاری با گروههای مخالف نظام» عنوان شده است.
صدای ایران باشیم اگر از بستگان و آشنایان ما در بازداشت و زندان به سر میبرد بهترین راه محافظت از آنها اطلاعرسانی و رسانهایکردن اخبار مربوط به آنان است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی
#زندان
@Tavaana_TavaanaTech
رضا مرادبهروزی با انتشار متن و تصاویری از وضعیت اسفبار بهداشت زندان قزوین پرده برداشته است:
«مسئولان زندان قزوین هیچگونه توجهی به بهداشت عمومی زندان ندارند. زندانیان در ۲۰ سالن موسوم به «بند» در کنار یکدیگر نگهداری میشوند، درحالیکه در اغلب این بندها، جمعیت زندانیان دو برابر ظرفیت استاندارد است. در سالنی با ظرفیت ۳۰۰ نفر، گاه تا ۷۰۰ نفر جای داده میشوند، آنهم در شرایطی که محیط پر از ساس و شپش است.
طبق آییننامه سازمان زندانها، باید هر ۱۵ روز ملافه و هر ۳۰ روز پتوهای شستهشده به زندانیان تحویل داده شود. اما متأسفانه، پتوهایی به زندانیان داده میشود که بهشدت کثیف، آلوده و کهنهاند—پتوهایی که خدا میداند چند سال است شسته نشدهاند. وقتی زندانیان اعتراض میکنند، پاسخ میدهند: «از فروشگاه پتو بخرید!» حال آنکه بسیاری از زندانیان توان خرید پتو ندارند.
حتی زندانیانی که موفق به خرید پتوی نو شدهاند و سعی در رعایت بهداشت دارند، به دلیل شرایط عمومی زندان، به بیماریهای پوستی مبتلا میشوند. با این حال، نه جداسازیای برای بیماران وجود دارد و نه درمان مناسبی. مسئولان بهداری میگویند: «دارو نداریم؛ با تاید یا آبلیمو خودتان را بشویید!» این روش نهتنها غیرعلمی و تحقیرآمیز است، بلکه هیچ تأثیری در درمان ندارد.
خود من را نیز بدون رعایت اصل تفکیک، با زور و تهدید، به سالنی منتقل کردند که یکی از زندانیان آن مبتلا به گال بود. البته منظور از "اتاق" در اینجا، صرفاً تعدادی تخت است که در سالن کنار هم چیده شده و هیچ حریم خصوصی یا امکانات بهداشتی مناسبی در آن وجود ندارد.»
ـ لازم به ذکر است، رضا مرادبهروزی، کارگر زحمتکش و پدر سه فرزند، چند روز پیش بار دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «خروج از محدوده پابند الکترونیکی» به شعبه اول اجرای احکام انقلاب قزوین احضار شده است. او که در ماههای اخیر با پابند الکترونیکی و تحت نظارت شدید در حبس خانگی به سر میبرد، تنها برای یافتن شغلی موقت ناچار شد از محدوده تعیینشده خارج شود؛ اقدامی برای تأمین ابتداییترین نیازهای خانوادهاش. اما در پاسخ، تهدید و ابلاغیه قضایی دریافت کرد. مأمور حکومت بهجای همدلی، تنها گفت: «زندانی یعنی چی میفهمی؟» و رضا در پاسخ گفت: «اجارهخانه میفهمی یعنی چی؟»
مرادبهروزی پیشتر نیز بارها بازداشت شده است. حتی همسرش هم به جرم اعتراض به حجاب اجباری دستگیر و محکوم شده بود. او نه مجرم، بلکه یک معترض مدنی است؛ کارگری که فقط خواسته در برابر ظلم سکوت نکند.
#رضا_مرادبهروزی
#زندان_قزوین
#حقوق_بشر
#پابند_الکترونیکی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مسئولان زندان قزوین هیچگونه توجهی به بهداشت عمومی زندان ندارند. زندانیان در ۲۰ سالن موسوم به «بند» در کنار یکدیگر نگهداری میشوند، درحالیکه در اغلب این بندها، جمعیت زندانیان دو برابر ظرفیت استاندارد است. در سالنی با ظرفیت ۳۰۰ نفر، گاه تا ۷۰۰ نفر جای داده میشوند، آنهم در شرایطی که محیط پر از ساس و شپش است.
طبق آییننامه سازمان زندانها، باید هر ۱۵ روز ملافه و هر ۳۰ روز پتوهای شستهشده به زندانیان تحویل داده شود. اما متأسفانه، پتوهایی به زندانیان داده میشود که بهشدت کثیف، آلوده و کهنهاند—پتوهایی که خدا میداند چند سال است شسته نشدهاند. وقتی زندانیان اعتراض میکنند، پاسخ میدهند: «از فروشگاه پتو بخرید!» حال آنکه بسیاری از زندانیان توان خرید پتو ندارند.
حتی زندانیانی که موفق به خرید پتوی نو شدهاند و سعی در رعایت بهداشت دارند، به دلیل شرایط عمومی زندان، به بیماریهای پوستی مبتلا میشوند. با این حال، نه جداسازیای برای بیماران وجود دارد و نه درمان مناسبی. مسئولان بهداری میگویند: «دارو نداریم؛ با تاید یا آبلیمو خودتان را بشویید!» این روش نهتنها غیرعلمی و تحقیرآمیز است، بلکه هیچ تأثیری در درمان ندارد.
خود من را نیز بدون رعایت اصل تفکیک، با زور و تهدید، به سالنی منتقل کردند که یکی از زندانیان آن مبتلا به گال بود. البته منظور از "اتاق" در اینجا، صرفاً تعدادی تخت است که در سالن کنار هم چیده شده و هیچ حریم خصوصی یا امکانات بهداشتی مناسبی در آن وجود ندارد.»
ـ لازم به ذکر است، رضا مرادبهروزی، کارگر زحمتکش و پدر سه فرزند، چند روز پیش بار دیگر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «خروج از محدوده پابند الکترونیکی» به شعبه اول اجرای احکام انقلاب قزوین احضار شده است. او که در ماههای اخیر با پابند الکترونیکی و تحت نظارت شدید در حبس خانگی به سر میبرد، تنها برای یافتن شغلی موقت ناچار شد از محدوده تعیینشده خارج شود؛ اقدامی برای تأمین ابتداییترین نیازهای خانوادهاش. اما در پاسخ، تهدید و ابلاغیه قضایی دریافت کرد. مأمور حکومت بهجای همدلی، تنها گفت: «زندانی یعنی چی میفهمی؟» و رضا در پاسخ گفت: «اجارهخانه میفهمی یعنی چی؟»
مرادبهروزی پیشتر نیز بارها بازداشت شده است. حتی همسرش هم به جرم اعتراض به حجاب اجباری دستگیر و محکوم شده بود. او نه مجرم، بلکه یک معترض مدنی است؛ کارگری که فقط خواسته در برابر ظلم سکوت نکند.
#رضا_مرادبهروزی
#زندان_قزوین
#حقوق_بشر
#پابند_الکترونیکی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از فرهاد حافظی با دکلمه وحید سرخ گل، دو زندانی سیاسی زندان اوین به دست ما رسیده است که تقدیم میکنیم.
بوی خون دارد نفسهای شما
فتنهها میجوشد از نای شما
خاک آباد وطن ویرانه کرد
از همان اول قدمهای شما
حسرت دیروز در امروزتان
بدتر از امروز فردای شما
زوزه گهاتان حامل پیغام مرگ
طالع نحس است آوای شما
نان به خون این خلایق میزنید
رد خون بر روی لبهای شما
ظاهرا زاهد ولی نا پارسا
نیست جز تزویر معنای شما
کاسبیتان با عزای مردم است
رنگ ماتم هست کالای شما
خستهایم از وعده پوچ بهشت
ما نمیخواهیم رویای شما
زندگیمان را جهنم کردهاید
درد میروید ز دنیای شما
شاخههای پیچک هرز فساد
در تمام زیر و بالای شما
تار موی دختران میهنم
مایه تحریک نرهای شما
روح بیمار شما غرق هوس
هرزگی در آن نظرهای شما
خون این مردم به خشم آید به جوش
از وقاحت در سخنهای شما
ثروت این سرزمین بازیچهی
عشق و حال کره خرهای شما
زندگی مانند شاهان قجر
در محیط پشت درهای شما
خون مردم جای نان آوردهاند
بر سر سفره پدرهای شما
تشنه خونید و لبریز جنون
ریشهاش در کودکیهای شما
جز جنون و شهوت ویرانگی
نیست چیزی توی سرهای شما
در همه عالم ندیده هیچکس
ظالمی هم سنگ و هم پای شما
بعدها آیندگان حیران شوند
از وجود چون معمای شما
با شما میهن شده ماتم سرا
پای هر دردیست امضای شما
نیست موجودی چنین اهریمنی
در همه تاریخ همتای شما
توله عفریته زشت شبید
جز سیاهی نیست مبنای شما
نزدتان ابلیس شاگردی کند
تا بیاموزد دغلهای شما
سالها در راه تولید هراس
چوبههای دار فتوای شما
جبر تاریخ است و ظالم رفتنیست
بی ثمر باشد تقلای شما
پای ایران ملتش خون داده است
تا ببرد از وطن پای شما
عاقبت این ملت لبریز خشم
می دهد حق عمل گهای شما
فصل نو آید دوباره خاکمان
میشود اباد منهای شما
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #بیانیه #شعر #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بوی خون دارد نفسهای شما
فتنهها میجوشد از نای شما
خاک آباد وطن ویرانه کرد
از همان اول قدمهای شما
حسرت دیروز در امروزتان
بدتر از امروز فردای شما
زوزه گهاتان حامل پیغام مرگ
طالع نحس است آوای شما
نان به خون این خلایق میزنید
رد خون بر روی لبهای شما
ظاهرا زاهد ولی نا پارسا
نیست جز تزویر معنای شما
کاسبیتان با عزای مردم است
رنگ ماتم هست کالای شما
خستهایم از وعده پوچ بهشت
ما نمیخواهیم رویای شما
زندگیمان را جهنم کردهاید
درد میروید ز دنیای شما
شاخههای پیچک هرز فساد
در تمام زیر و بالای شما
تار موی دختران میهنم
مایه تحریک نرهای شما
روح بیمار شما غرق هوس
هرزگی در آن نظرهای شما
خون این مردم به خشم آید به جوش
از وقاحت در سخنهای شما
ثروت این سرزمین بازیچهی
عشق و حال کره خرهای شما
زندگی مانند شاهان قجر
در محیط پشت درهای شما
خون مردم جای نان آوردهاند
بر سر سفره پدرهای شما
تشنه خونید و لبریز جنون
ریشهاش در کودکیهای شما
جز جنون و شهوت ویرانگی
نیست چیزی توی سرهای شما
در همه عالم ندیده هیچکس
ظالمی هم سنگ و هم پای شما
بعدها آیندگان حیران شوند
از وجود چون معمای شما
با شما میهن شده ماتم سرا
پای هر دردیست امضای شما
نیست موجودی چنین اهریمنی
در همه تاریخ همتای شما
توله عفریته زشت شبید
جز سیاهی نیست مبنای شما
نزدتان ابلیس شاگردی کند
تا بیاموزد دغلهای شما
سالها در راه تولید هراس
چوبههای دار فتوای شما
جبر تاریخ است و ظالم رفتنیست
بی ثمر باشد تقلای شما
پای ایران ملتش خون داده است
تا ببرد از وطن پای شما
عاقبت این ملت لبریز خشم
می دهد حق عمل گهای شما
فصل نو آید دوباره خاکمان
میشود اباد منهای شما
#فرهاد_حافظی #وحید_سرخگل #بیانیه #شعر #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech