سالگرد درگذشت جرج اورل، مالک ِ «قلعهی حیوانات»
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این داستان جرج اورول است.
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در کشور هندوستان دیده به جهان گشود. زمانی که کودک بود با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد.
اورول در یادداشتی که در آن از سالهای کودکیاش مینویسد چنین میآورد:«سالها پیش، شاید وقتی پنج یا شش ساله بودم، میدانستم که وقتی بزرگ میشوم باید نویسنده بشوم. حول و حوش هفده تا بیست و چهار سالگی، سعی کردم این فکر را رها کنم، ولی در واقع داشتم آگاهانه به ماهیت حقیقی آیندهام توهین میکردم و باید دیر یا زود مینشستم و کتابهایم را مینوشتم. بین سه فرزند، من بچهی وسط بودم، اما بین هر کدام از ما پنج سال فاصله بود، و من پدرم را فقط پیش از هشت سالگی دیده بودم. به همین دلیل و دلایل دیگر یک جورهایی تنها بودم، و به زودی نوعی بدخلقی ناخوشایند در من رشد کرد که سبب شد در طول دوران مدرسهام هیچ محبوبیتی نداشته باشم. کودک تنهایی بودم که عادت کرده بود در ذهنش داستان بسازد و با شخصیتهای خیالی گفتوگو کند و فکر میکنم که از همان ابتدا جاهطلبی ادبیام با نوعی احساس تکافتادهبودن و بیارزشبودن ادغام شده بود. میدانستم که یک قابلیت و توانایی در به کارگیری کلمات دارم… با این وجود تمام نوشتههای جدیای که در طول دوران کودکی و نوجوانی تولید کرده بودم نیم دو جین کاغذ هم نمیشود. اولین شعرم را در چهار یا پنج سالگی نوشته بودم.»(چرا مینویسم، جورج اورول، ترجمهی نورا موسوینیا، مهرنامه شماره ۱۹)
اورول از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول کار شد.
در این زمان بود که کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» را نوشت که روایت او است از زندگی بیخانمانها در پاریس و لندن. این کتاب در ژانویه ۱۹۳۳ انتشار یافت و در این کتاب بود که برای اولین بار از نام مستعار جورج اورول استفاده کرد. زندگی فقیرانه ی خود اورول در مسافرخانههای پاریس و ظرف شویی در رستورانها و هتلها فصلهای نخست این کتاب را تشکیل میدهد.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای دیکتاتوری، خصوصا نظامهای کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این داستان جرج اورول است.
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در کشور هندوستان دیده به جهان گشود. زمانی که کودک بود با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد.
اورول در یادداشتی که در آن از سالهای کودکیاش مینویسد چنین میآورد:«سالها پیش، شاید وقتی پنج یا شش ساله بودم، میدانستم که وقتی بزرگ میشوم باید نویسنده بشوم. حول و حوش هفده تا بیست و چهار سالگی، سعی کردم این فکر را رها کنم، ولی در واقع داشتم آگاهانه به ماهیت حقیقی آیندهام توهین میکردم و باید دیر یا زود مینشستم و کتابهایم را مینوشتم. بین سه فرزند، من بچهی وسط بودم، اما بین هر کدام از ما پنج سال فاصله بود، و من پدرم را فقط پیش از هشت سالگی دیده بودم. به همین دلیل و دلایل دیگر یک جورهایی تنها بودم، و به زودی نوعی بدخلقی ناخوشایند در من رشد کرد که سبب شد در طول دوران مدرسهام هیچ محبوبیتی نداشته باشم. کودک تنهایی بودم که عادت کرده بود در ذهنش داستان بسازد و با شخصیتهای خیالی گفتوگو کند و فکر میکنم که از همان ابتدا جاهطلبی ادبیام با نوعی احساس تکافتادهبودن و بیارزشبودن ادغام شده بود. میدانستم که یک قابلیت و توانایی در به کارگیری کلمات دارم… با این وجود تمام نوشتههای جدیای که در طول دوران کودکی و نوجوانی تولید کرده بودم نیم دو جین کاغذ هم نمیشود. اولین شعرم را در چهار یا پنج سالگی نوشته بودم.»(چرا مینویسم، جورج اورول، ترجمهی نورا موسوینیا، مهرنامه شماره ۱۹)
اورول از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول کار شد.
در این زمان بود که کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» را نوشت که روایت او است از زندگی بیخانمانها در پاریس و لندن. این کتاب در ژانویه ۱۹۳۳ انتشار یافت و در این کتاب بود که برای اولین بار از نام مستعار جورج اورول استفاده کرد. زندگی فقیرانه ی خود اورول در مسافرخانههای پاریس و ظرف شویی در رستورانها و هتلها فصلهای نخست این کتاب را تشکیل میدهد.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای دیکتاتوری، خصوصا نظامهای کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
«همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند»
زادروز جرج اورول، مالک ِ «قلعهی حیوانات»
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این داستان جرج اورول است.
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در کشور هندوستان دیده به جهان گشود. زمانی که کودک بود با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد.
اورول در یادداشتی که در آن از سالهای کودکیاش مینویسد چنین میآورد:«سالها پیش، شاید وقتی پنج یا شش ساله بودم، میدانستم که وقتی بزرگ میشوم باید نویسنده بشوم. حول و حوش هفده تا بیست و چهار سالگی، سعی کردم این فکر را رها کنم، ولی در واقع داشتم آگاهانه به ماهیت حقیقی آیندهام توهین میکردم و باید دیر یا زود مینشستم و کتابهایم را مینوشتم. بین سه فرزند، من بچهی وسط بودم، اما بین هر کدام از ما پنج سال فاصله بود، و من پدرم را فقط پیش از هشت سالگی دیده بودم. به همین دلیل و دلایل دیگر یک جورهایی تنها بودم، و به زودی نوعی بدخلقی ناخوشایند در من رشد کرد که سبب شد در طول دوران مدرسهام هیچ محبوبیتی نداشته باشم. کودک تنهایی بودم که عادت کرده بود در ذهنش داستان بسازد و با شخصیتهای خیالی گفتوگو کند و فکر میکنم که از همان ابتدا جاهطلبی ادبیام با نوعی احساس تکافتادهبودن و بیارزشبودن ادغام شده بود. میدانستم که یک قابلیت و توانایی در به کارگیری کلمات دارم… با این وجود تمام نوشتههای جدیای که در طول دوران کودکی و نوجوانی تولید کرده بودم نیم دو جین کاغذ هم نمیشود. اولین شعرم را در چهار یا پنج سالگی نوشته بودم.»(چرا مینویسم، جورج اورول، ترجمهی نورا موسوینیا، مهرنامه شماره ۱۹)
اورول از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول کار شد.
در این زمان بود که کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» را نوشت که روایت او است از زندگی بیخانمانها در پاریس و لندن. این کتاب در ژانویه ۱۹۳۳ انتشار یافت و در این کتاب بود که برای اولین بار از نام مستعار جورج اورول استفاده کرد. زندگی فقیرانه ی خود اورول در مسافرخانههای پاریس و ظرف شویی در رستورانها و هتلها فصلهای نخست این کتاب را تشکیل میدهد.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای دیکتاتوری، خصوصا نظامهای کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
انیمیشن قلعهی حیوانات را با زیرنویس فارسی اینجا ببینید: http://bit.ly/28TOVdc
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
زادروز جرج اورول، مالک ِ «قلعهی حیوانات»
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این داستان جرج اورول است.
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در کشور هندوستان دیده به جهان گشود. زمانی که کودک بود با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد.
اورول در یادداشتی که در آن از سالهای کودکیاش مینویسد چنین میآورد:«سالها پیش، شاید وقتی پنج یا شش ساله بودم، میدانستم که وقتی بزرگ میشوم باید نویسنده بشوم. حول و حوش هفده تا بیست و چهار سالگی، سعی کردم این فکر را رها کنم، ولی در واقع داشتم آگاهانه به ماهیت حقیقی آیندهام توهین میکردم و باید دیر یا زود مینشستم و کتابهایم را مینوشتم. بین سه فرزند، من بچهی وسط بودم، اما بین هر کدام از ما پنج سال فاصله بود، و من پدرم را فقط پیش از هشت سالگی دیده بودم. به همین دلیل و دلایل دیگر یک جورهایی تنها بودم، و به زودی نوعی بدخلقی ناخوشایند در من رشد کرد که سبب شد در طول دوران مدرسهام هیچ محبوبیتی نداشته باشم. کودک تنهایی بودم که عادت کرده بود در ذهنش داستان بسازد و با شخصیتهای خیالی گفتوگو کند و فکر میکنم که از همان ابتدا جاهطلبی ادبیام با نوعی احساس تکافتادهبودن و بیارزشبودن ادغام شده بود. میدانستم که یک قابلیت و توانایی در به کارگیری کلمات دارم… با این وجود تمام نوشتههای جدیای که در طول دوران کودکی و نوجوانی تولید کرده بودم نیم دو جین کاغذ هم نمیشود. اولین شعرم را در چهار یا پنج سالگی نوشته بودم.»(چرا مینویسم، جورج اورول، ترجمهی نورا موسوینیا، مهرنامه شماره ۱۹)
اورول از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول کار شد.
در این زمان بود که کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» را نوشت که روایت او است از زندگی بیخانمانها در پاریس و لندن. این کتاب در ژانویه ۱۹۳۳ انتشار یافت و در این کتاب بود که برای اولین بار از نام مستعار جورج اورول استفاده کرد. زندگی فقیرانه ی خود اورول در مسافرخانههای پاریس و ظرف شویی در رستورانها و هتلها فصلهای نخست این کتاب را تشکیل میدهد.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای دیکتاتوری، خصوصا نظامهای کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
انیمیشن قلعهی حیوانات را با زیرنویس فارسی اینجا ببینید: http://bit.ly/28TOVdc
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
فیلم کارتونی مزرعه حیوانات با زیرنویس فارسی
تماشای دیگر فیلمهای آگاهی بخش، آنلاین با زیرنویس فارسی از: http://vimeo.com/user29389705/videos
goo.gl/CkQShQ
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب #حیوانات، یک #قانون_اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار #مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این #داستان #جرج_اورول است.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای #دیکتاتوری، خصوصا نظامهای #کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن #کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
#استالینیسم
#قلعه_حیوانات
@Tavaana_TavaanaTech
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب #حیوانات، یک #قانون_اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار #مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این #داستان #جرج_اورول است.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای #دیکتاتوری، خصوصا نظامهای #کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن #کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
#استالینیسم
#قلعه_حیوانات
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب #حیوانات، یک #قانون_اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار #مزرعه نوشته میشود: همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند. همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند. هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد. هیچ…