- مریم میرزاخانی در بستر بیماری
goo.gl/gLsR7B
بنا به اخبار رسیده به آموزشکده توانا، «مریم میرزاخانی» - نابغه ریاضی ایرانی - که اکنون در آمریکا زندگی می کند متاسفانه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. او چندین سال است که با این بیماری دست به گریبان است و اکنون این بیماری به مراحل پیشرفته تری رسیده است و برخی از سایت های خبری از بستری شدن او در بیمارستان خبر داده اند.
مریم میرزاخانی، که استاد دانشگاه استنفورد هم هست، سه سال پیش برنده «مدال فیلدز» شد که یک جایزه بسیار معتبر در دنیای ریاضیات است و او نخستین زنی بود که توانست این جایزه را دریافت کند. به این جایزه «نوبل ریاضیات» هم گفته می شود. او همچنین اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی در ایران مدال طلا گرفت.
میرزاخانی که اکنون ۴۰ ساله است در تهران به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان که بخشی از آن در مدرسه فرزانگان تهران طی شد، به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت. او در این دانشگاه ریاضی خواند و برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری به دانشگاه هاروارد رفت. او پس از تکمیل تحصیلات عالی مدتی در دانشگاه پرینستون و سپس در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول شد. او در سن ۳۱ سالگی به استادی دانشگاه استنفورد رسید که چنین جایگاهی در چنین سنی حکایت از نبوغ و تلاش این زن دارد.
- آموزشکده توانا برای مریم میرزاخانی آرزوی سلامتی و بهبودی دارد.
- کارتون مانا نیستانی در ارتباط با مریم میرزاخانی:
http://bit.ly/1uY7bH3
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/gLsR7B
بنا به اخبار رسیده به آموزشکده توانا، «مریم میرزاخانی» - نابغه ریاضی ایرانی - که اکنون در آمریکا زندگی می کند متاسفانه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. او چندین سال است که با این بیماری دست به گریبان است و اکنون این بیماری به مراحل پیشرفته تری رسیده است و برخی از سایت های خبری از بستری شدن او در بیمارستان خبر داده اند.
مریم میرزاخانی، که استاد دانشگاه استنفورد هم هست، سه سال پیش برنده «مدال فیلدز» شد که یک جایزه بسیار معتبر در دنیای ریاضیات است و او نخستین زنی بود که توانست این جایزه را دریافت کند. به این جایزه «نوبل ریاضیات» هم گفته می شود. او همچنین اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی در ایران مدال طلا گرفت.
میرزاخانی که اکنون ۴۰ ساله است در تهران به دنیا آمد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان که بخشی از آن در مدرسه فرزانگان تهران طی شد، به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت. او در این دانشگاه ریاضی خواند و برای ادامه تحصیلات در مقطع دکتری به دانشگاه هاروارد رفت. او پس از تکمیل تحصیلات عالی مدتی در دانشگاه پرینستون و سپس در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول شد. او در سن ۳۱ سالگی به استادی دانشگاه استنفورد رسید که چنین جایگاهی در چنین سنی حکایت از نبوغ و تلاش این زن دارد.
- آموزشکده توانا برای مریم میرزاخانی آرزوی سلامتی و بهبودی دارد.
- کارتون مانا نیستانی در ارتباط با مریم میرزاخانی:
http://bit.ly/1uY7bH3
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - مریم میرزاخانی در بستر بیماری . بنا به اخبار رسیده به آموزشکده توانا، «مریم میرزاخانی» - نابغه ریاضی ایرانی - که اکنون در آمریکا زندگی می کند متاسفانه با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. او چندین سال است که با این بیماری دست به گریبان است و اکنون این…
وقتی می گوییم عزادار "مریم میرزاخانی" هستیم، از کدام عزا صحبت میکنیم؟
نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال مریم انتظار تحملاش را داشت. نه مریم میتوانست در میان ما باشد و نه آن علم که او مسیر آن را میپویید یارای در میان ما بودن را دارد. نه فقط ما که دیگرانی از دیگر جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه هستند که "مریم"هاشان رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند.
مریمِ پاکستانیها "پرفسور عبدالسلام" بود. محمد عبدالسلام در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر ارائه فرمولبندی واحدی برای نیروی الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف که برهمکنش الکتروضعیف نامیده میشود دریافت کرد.
این اولین جایزه نوبل مرتبط با علم بود که یک مسلمان موفق به دریافت آن شده بود (انورسادات رییس جمهور مصر پیشتر نوبل صلح را دریافت کرده بود)
عبدالسلام موطن خود را ترک کرد چون از پیروان آیین احمدیه بود. در این آیین پیامبر اسلام را خاتم پیامبران نمیدانند و متممی در قانون اساسی پاکستان وجود دارد که پیروان این آیین را به دلیل بدعت در اسلام، کافر و غیرمسلمان میداند. عبدالسلام به همین دلیل مجبور به ترک موطن خود شد چون جامعهای که او در آن میزیست ابتنای برعلم نداشت و مذهب و باور شهروندان بر علم یا تخصص آنان برتری داشت بنابراین هم مذهب او ملاک بود و هم جامعه مجالی را برای فرهنگ و علم تدارک ندیده بود
خود او در مصاحبهای درباره اینکه به جز نگاه مذهبی جامعه، مجالی برای علم هم نبود گفته بود:"در سال ۱۹۵۱ به لاهور برگشتم و در دانشگاه آنجا شروع به تدریس کردم. اما چون تنها فیزیکدان آن جا بودم کاملا” منزوی شدم. در آنجا بدست آوردن نشریات و ارتباط با موضوعهای مورد نظرم بسیار سخت بود. به این دلیل من مجبور شدم کشورم را ترک کنم تا فیزیکدان باقی بمانم نداشتن ارتباط میان دانشمندان کشورهای در حال توسعه بدترین نوع مصیبتی است که با آن روبرو هستند. دانشمندان این کشورها نسبت به کشورهای ثروتمندتر از سرمایه و فرصتهای کافی بهرهمند نیستند. در این کشورها هیچ گروه یا جماعتی که دارای فکر و کار مشترک در یک زمینه مشابه باشند وجود ندارد."
.
اگر دنیای علم امروز عزادار فقدان مریم است و این مصیبت از نظر معنوی قابل جبران نیست اما جای خالی مریم را مریمهای دیگری پر خواهند کرد زیرا خاصیت آن فضا، جاذب نوابغ و دانشمندان است چنانکه جاذب المپیادیهای ما ( کافی است آماری گرفته شود تا معلوم شود هر یک اکنون در کجا مشغول فعالیت هستند)، عزای ما برای مریم اما بیشتر حالتی احساسی دارد زیرا مریم، آن زمان که در میان ما بود نامش بیشتر با حادثه سانحه سقوط اتوبوس و مرگ نخبگان المپیادی ما و یک جایزه بینالمللی گره خورده بود و نه بیشتر، سخت و تلخ است اما اگرچه ما ملتی باهوش با فرهنگی دیرین و واجد توانمندیهای بالقوهای برای شکوفایی هستیم اما مریم در آن محیط مریم شد و گرنه برای اینجا که ماییم حتا روزی که سخن از کسب جایزه فیلدز شد، چالش اصلی چگونگی انتشار تصویر بدون پوشش او در صفحه اول روزنامه ها بود!
امروز معدود پاکستانیهایی که هیاهوی دعوای حیدری - نعمتی میان فرق مختلف اسلامی یا هندوان، آنها را به صرافت شناختن نخبگانشان انداخته مفتخر به نام پرفسور عبدالسلاماند، به پاکستان که بروید اما خواهید دید که بر سنگ قبر او، عبارت "مسلمان" را در جمله "اولین مسلمان برنده جایزه نوبل" خراشیده و محو کردهاند!
ادامه در پست بعدی
goo.gl/S2xQ3f
@Tavaana_TavaanaTech
نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال مریم انتظار تحملاش را داشت. نه مریم میتوانست در میان ما باشد و نه آن علم که او مسیر آن را میپویید یارای در میان ما بودن را دارد. نه فقط ما که دیگرانی از دیگر جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه هستند که "مریم"هاشان رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند.
مریمِ پاکستانیها "پرفسور عبدالسلام" بود. محمد عبدالسلام در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل فیزیک را به خاطر ارائه فرمولبندی واحدی برای نیروی الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف که برهمکنش الکتروضعیف نامیده میشود دریافت کرد.
این اولین جایزه نوبل مرتبط با علم بود که یک مسلمان موفق به دریافت آن شده بود (انورسادات رییس جمهور مصر پیشتر نوبل صلح را دریافت کرده بود)
عبدالسلام موطن خود را ترک کرد چون از پیروان آیین احمدیه بود. در این آیین پیامبر اسلام را خاتم پیامبران نمیدانند و متممی در قانون اساسی پاکستان وجود دارد که پیروان این آیین را به دلیل بدعت در اسلام، کافر و غیرمسلمان میداند. عبدالسلام به همین دلیل مجبور به ترک موطن خود شد چون جامعهای که او در آن میزیست ابتنای برعلم نداشت و مذهب و باور شهروندان بر علم یا تخصص آنان برتری داشت بنابراین هم مذهب او ملاک بود و هم جامعه مجالی را برای فرهنگ و علم تدارک ندیده بود
خود او در مصاحبهای درباره اینکه به جز نگاه مذهبی جامعه، مجالی برای علم هم نبود گفته بود:"در سال ۱۹۵۱ به لاهور برگشتم و در دانشگاه آنجا شروع به تدریس کردم. اما چون تنها فیزیکدان آن جا بودم کاملا” منزوی شدم. در آنجا بدست آوردن نشریات و ارتباط با موضوعهای مورد نظرم بسیار سخت بود. به این دلیل من مجبور شدم کشورم را ترک کنم تا فیزیکدان باقی بمانم نداشتن ارتباط میان دانشمندان کشورهای در حال توسعه بدترین نوع مصیبتی است که با آن روبرو هستند. دانشمندان این کشورها نسبت به کشورهای ثروتمندتر از سرمایه و فرصتهای کافی بهرهمند نیستند. در این کشورها هیچ گروه یا جماعتی که دارای فکر و کار مشترک در یک زمینه مشابه باشند وجود ندارد."
.
اگر دنیای علم امروز عزادار فقدان مریم است و این مصیبت از نظر معنوی قابل جبران نیست اما جای خالی مریم را مریمهای دیگری پر خواهند کرد زیرا خاصیت آن فضا، جاذب نوابغ و دانشمندان است چنانکه جاذب المپیادیهای ما ( کافی است آماری گرفته شود تا معلوم شود هر یک اکنون در کجا مشغول فعالیت هستند)، عزای ما برای مریم اما بیشتر حالتی احساسی دارد زیرا مریم، آن زمان که در میان ما بود نامش بیشتر با حادثه سانحه سقوط اتوبوس و مرگ نخبگان المپیادی ما و یک جایزه بینالمللی گره خورده بود و نه بیشتر، سخت و تلخ است اما اگرچه ما ملتی باهوش با فرهنگی دیرین و واجد توانمندیهای بالقوهای برای شکوفایی هستیم اما مریم در آن محیط مریم شد و گرنه برای اینجا که ماییم حتا روزی که سخن از کسب جایزه فیلدز شد، چالش اصلی چگونگی انتشار تصویر بدون پوشش او در صفحه اول روزنامه ها بود!
امروز معدود پاکستانیهایی که هیاهوی دعوای حیدری - نعمتی میان فرق مختلف اسلامی یا هندوان، آنها را به صرافت شناختن نخبگانشان انداخته مفتخر به نام پرفسور عبدالسلاماند، به پاکستان که بروید اما خواهید دید که بر سنگ قبر او، عبارت "مسلمان" را در جمله "اولین مسلمان برنده جایزه نوبل" خراشیده و محو کردهاند!
ادامه در پست بعدی
goo.gl/S2xQ3f
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. وقتی می گوییم عزادار "مریم میرزاخانی" هستیم، از کدام عزا صحبت میکنیم؟ . نمی شود گفت که مریم دیگر در میان ما نیست. او دیری است که در میان ما نیست و در حقیقت هیچگاه در میان ما نبوده و از ما نبوده است. میان ما بودن، تحمل و شرایطی میخواهد که نمی وان از امثال…