بیش از دو ماه و نیم است که حسین شهروی در بازداشت به سر میبرد. جوان ورزشکاری که از حق دسترسی به وکیل محروم بوده است و اتهاماتی چون «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و اخلال در نظم و آسایش عمومی» به او نسبت داده شده است.
حسین شهروی در روز چهارشنبه ۴ آبان ماه، توسط نیروهای امنیتی در زمان برگشت از محل کار در ماشین صاحبکارش در منطقه تهرانپارس بازداشت شد.
او را ابتدا به زندان تهران بزرگ بردند و پس از بازجوییهای طاقت فرسا و فشار برای اخذ اعترافات اجباری روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه، به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند. با پیگیریهای مکرر خانواده او از دادسرا، مسئولین مربوطه اعلام کردند پرونده فرزندشان در شعبه ۲ بازپرسی، در حال رسیدگی است.
پدر حسین از جانبازان جنگ است و یک پایش را در راه دفاع از میهن از دست داده است.
در تصویر سوم این پست دستنوشته پدر حسین را مشاهده میکنید که گفته:
«بسمه تعالی
یک روز (مدت زمانی) قبل از دستگیری، حسینِ ما سر میز شام به من گفت: پدر من دیگر هیچ امیدی به این زندگی و هیچ انگیزه ای برای آینده ندارم و متاسفانه هیچ کس به فکر نیست، نسبت به این جوانها، که آینده چی میشه و چیکار باید کرد.
چگونه مهیای کار مناسب شد یا چطور ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد، هرگز شدنی نیست و خیلی سخت.
پسرم بعد از دستگیری در زندان بزرگ، زمانی که تماس تلفنی داشت، اصلا روحیه و کردارش عوض شده و کنترل نداشت و بصورت افسرده به ما گفت که اینجا در روزهای اول بسیار شکنجه روحی علاوه بر شکنجه جسمی شده و حتی اعلام میکرد که میخواهند مرا بکشند.
آخر این بچه مگر چه کرده بود و تازه بسیاری از جوانها بالاخره احساساتی دارند که همیشه به نوعی بروز میدهند و برخورد نسبت به اینها بسیار ناعادلانه است.
من ماندهام چقدر طول میکشد که آنرا به حالت اول برگردانم و با این وضعیت هیچ گونه آیندهای ندارد و مبهم، و چه کسی باید پاسخگو باشد.»
#hossein_shahravi
#حسین_شهروی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
#opiran
#IRGCterrorists
@Tavaana_TavaanaTech
حسین شهروی در روز چهارشنبه ۴ آبان ماه، توسط نیروهای امنیتی در زمان برگشت از محل کار در ماشین صاحبکارش در منطقه تهرانپارس بازداشت شد.
او را ابتدا به زندان تهران بزرگ بردند و پس از بازجوییهای طاقت فرسا و فشار برای اخذ اعترافات اجباری روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه، به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند. با پیگیریهای مکرر خانواده او از دادسرا، مسئولین مربوطه اعلام کردند پرونده فرزندشان در شعبه ۲ بازپرسی، در حال رسیدگی است.
پدر حسین از جانبازان جنگ است و یک پایش را در راه دفاع از میهن از دست داده است.
در تصویر سوم این پست دستنوشته پدر حسین را مشاهده میکنید که گفته:
«بسمه تعالی
یک روز (مدت زمانی) قبل از دستگیری، حسینِ ما سر میز شام به من گفت: پدر من دیگر هیچ امیدی به این زندگی و هیچ انگیزه ای برای آینده ندارم و متاسفانه هیچ کس به فکر نیست، نسبت به این جوانها، که آینده چی میشه و چیکار باید کرد.
چگونه مهیای کار مناسب شد یا چطور ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد، هرگز شدنی نیست و خیلی سخت.
پسرم بعد از دستگیری در زندان بزرگ، زمانی که تماس تلفنی داشت، اصلا روحیه و کردارش عوض شده و کنترل نداشت و بصورت افسرده به ما گفت که اینجا در روزهای اول بسیار شکنجه روحی علاوه بر شکنجه جسمی شده و حتی اعلام میکرد که میخواهند مرا بکشند.
آخر این بچه مگر چه کرده بود و تازه بسیاری از جوانها بالاخره احساساتی دارند که همیشه به نوعی بروز میدهند و برخورد نسبت به اینها بسیار ناعادلانه است.
من ماندهام چقدر طول میکشد که آنرا به حالت اول برگردانم و با این وضعیت هیچ گونه آیندهای ندارد و مبهم، و چه کسی باید پاسخگو باشد.»
#hossein_shahravi
#حسین_شهروی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
#opiran
#IRGCterrorists
@Tavaana_TavaanaTech