This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جانباخته راه آزادی، ابوالفضل مهدیپور، ضمن انتشار این ویدیو از آخرین چهارشنبه زندگی فرزندش نوشت:
«ساعتت را به وقت ایران کوک کن
در سال هزارو چهارصد و یک امشب آخرین چهارشنبهای است که فرزندم در خانه خوابیده
(هفتهی بعد چهارشنبه سی شهریور میشد و پسرم دیگه به خانه برنگشت که در لحاف خود بخوابد او یک روز قبل از این حادثهی تلخ به من گفت :
مامان زیر کولر شبها دیگه سرد میشه پتو تابستانه را بگیر و پتوی زمستانهام را به من بده بخدا قسم به کائنات قسم که او فقط یک شب با پتوی زمستانه خوابید وفردا شبش در سردخانه در دمای زیر صفر خوابیده 🕊️🕊️🕊️)
هموطن امشب که همهی شما خوابید فرزندانتان کنار شما خوابند و شبهای دیگر هم اما ما فرزندانمان در دو متر زیر خاک خوابیدهاند
از آخرین لبخند
از آخرین سخن
از آخرین سر سفره نشستن
از آخرین آخرینها هشت روز مانده.....
تنها هشت روز به وقوع آن شب هولناک مانده من هم میتوانستم برای فرزندم جشن عروسی بگیرم اما کارتهای دعوت سالگردش درحال چاپ است
نمیدانم آیا حرفی باقی مانده در این یکسال،، همهی ما یک خانوادهایم یک خانواده ی بزرگ ایرانی»
fatemeh_gh_1364
abolfwzl_mhp.1
#ابوالفضل_مهدی_پور #مهسا_امینی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ساعتت را به وقت ایران کوک کن
در سال هزارو چهارصد و یک امشب آخرین چهارشنبهای است که فرزندم در خانه خوابیده
(هفتهی بعد چهارشنبه سی شهریور میشد و پسرم دیگه به خانه برنگشت که در لحاف خود بخوابد او یک روز قبل از این حادثهی تلخ به من گفت :
مامان زیر کولر شبها دیگه سرد میشه پتو تابستانه را بگیر و پتوی زمستانهام را به من بده بخدا قسم به کائنات قسم که او فقط یک شب با پتوی زمستانه خوابید وفردا شبش در سردخانه در دمای زیر صفر خوابیده 🕊️🕊️🕊️)
هموطن امشب که همهی شما خوابید فرزندانتان کنار شما خوابند و شبهای دیگر هم اما ما فرزندانمان در دو متر زیر خاک خوابیدهاند
از آخرین لبخند
از آخرین سخن
از آخرین سر سفره نشستن
از آخرین آخرینها هشت روز مانده.....
تنها هشت روز به وقوع آن شب هولناک مانده من هم میتوانستم برای فرزندم جشن عروسی بگیرم اما کارتهای دعوت سالگردش درحال چاپ است
نمیدانم آیا حرفی باقی مانده در این یکسال،، همهی ما یک خانوادهایم یک خانواده ی بزرگ ایرانی»
fatemeh_gh_1364
abolfwzl_mhp.1
#ابوالفضل_مهدی_پور #مهسا_امینی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر دادخواه ابوالفضل مهدیپور جانباخته انقلاب زن، زندگی، آزادی در اینستاگرام نوشت:
«به این خاطره فکر میکنم در یک سنینی در کودکی نامها یا کلماتی را از آخر میخواندید حتی اسمهای من یا خودتان میگفتی ابوالفضل از آخر خونده بشه .....
میگفتی اگه امیرحسین و از آخر حرفهاش بخونیم.....
میرسیدیم به اسم رامین تندی میگفتین راحته میشه نِیمار
به بعضی از کلمات هم دقت میکردید مانند درد.....
میگفتید از اون طرف هم میشه درد....
درسته درد درد است...
میدانستی و رفتی
نمیگویم چرا
من به تو ایمان دارم پسرم درد دارم اما به تو اعتماد دارم
میدانم که اگر بارها و بارها به دنیا بیایی باز هم به این نقطه میرسی شجاعت شهامت شرافت
فکر میکردم خوب میشناختمت اما باید اعتراف کنم من اصلا نشناختمت من آن مَنِ درونت را نشناخته بودم
من باید برم اشکال نداره مگه یه مردن بیشتره من نرم تو نری کی بره مامان
شعار ندید اگه..... بیاید کف خیابون این استوری واونموقع پاک کردم اما ببخش که ترسو بودم ببخش که فکردم به خطر می افتی ببخش ببخش پسرم
که تو در کف خیابان خون گذاشتی و من تنها تو را زنده میخواستم و به دنبال زنده بودنت بودم ببخش که نتوانستم بپذیرم که شرافت هزینه هایی دارد ببخش که هفتاد و دو ساعت تو مدام گفتی مادر آخرین نهار بود که با هم خوردیم اما من نمیخواستم قبول کنم. ببخش پسرم که گناه من تنها جانه مار (مادر جان) بودن بود وبس.»
ابوالفضل جوان ۱۹ سالهای بود که در کارگاه سنگکاری کار میکرد و در جریان اعتراضات سراسری با شلیک مستقیم ماموران کشته شد.
#ابوالفضل_مهدی_پور
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«به این خاطره فکر میکنم در یک سنینی در کودکی نامها یا کلماتی را از آخر میخواندید حتی اسمهای من یا خودتان میگفتی ابوالفضل از آخر خونده بشه .....
میگفتی اگه امیرحسین و از آخر حرفهاش بخونیم.....
میرسیدیم به اسم رامین تندی میگفتین راحته میشه نِیمار
به بعضی از کلمات هم دقت میکردید مانند درد.....
میگفتید از اون طرف هم میشه درد....
درسته درد درد است...
میدانستی و رفتی
نمیگویم چرا
من به تو ایمان دارم پسرم درد دارم اما به تو اعتماد دارم
میدانم که اگر بارها و بارها به دنیا بیایی باز هم به این نقطه میرسی شجاعت شهامت شرافت
فکر میکردم خوب میشناختمت اما باید اعتراف کنم من اصلا نشناختمت من آن مَنِ درونت را نشناخته بودم
من باید برم اشکال نداره مگه یه مردن بیشتره من نرم تو نری کی بره مامان
شعار ندید اگه..... بیاید کف خیابون این استوری واونموقع پاک کردم اما ببخش که ترسو بودم ببخش که فکردم به خطر می افتی ببخش ببخش پسرم
که تو در کف خیابان خون گذاشتی و من تنها تو را زنده میخواستم و به دنبال زنده بودنت بودم ببخش که نتوانستم بپذیرم که شرافت هزینه هایی دارد ببخش که هفتاد و دو ساعت تو مدام گفتی مادر آخرین نهار بود که با هم خوردیم اما من نمیخواستم قبول کنم. ببخش پسرم که گناه من تنها جانه مار (مادر جان) بودن بود وبس.»
ابوالفضل جوان ۱۹ سالهای بود که در کارگاه سنگکاری کار میکرد و در جریان اعتراضات سراسری با شلیک مستقیم ماموران کشته شد.
#ابوالفضل_مهدی_پور
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech