آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
آموزشکده توانا دریافته که شب گذشته، جمعی از مسئولان سازمان زندان‌ها از جمله معاون مدیرکل این سازمان و مسئولان زندان قزلحصار، در جلسه‌ای تلاش کردند تا حسین رونقی را به پایان‌دادن اعتصاب غذا ترغیب کنند، اما او به آن‌ها پاسخ منفی داد و تن به خواسته آن‌ها نداد.
آن‌ها از گواهی عدم تحمل حبس سوال کردند که آقای رونقی گفت، همه چیز در پرونده‌اش موجود است.
مسئولان زندان وعده دادند که پرونده آقای رونقی را بررسی کنند، با این حال آقای رونقی به درخواست آن‌ها تن نداد.

لازم به ذکر است حسین رونقی از مشکل حاد کلیوی، درگیری مهره‌های ستون فقرات و مشکلات گوارشی رنج می‌برد و حبس او مطابق گواهی سازمان پزشکی قانونی، غیرقانونی است.

آقای رونقی، همچون سایر زندانیان سیاسی هیچ جرمی انجام نداده است که بخواهد بابت آن حتی یک ساعت زندان باشد.
آزادی همه زندانیان سیاسی، باید به خواستی همه‌گیر تبدیل گردذ، به خصوص زندانیانی که دچار انواع بیماری‌ها هستند.

#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊355👍2
حسین رونقی در تازه‌ترین نامه‌اش از زندان قزلحصار نوشت: «زنده ماندن به هر قیمتی انتخاب من نیست.» این جمله در ظاهر ساده است، اما معنایی ژرف در دل دارد؛ معنایی که به ما یادآور می‌شود زندگی فقط بودن و نفس کشیدن نیست. انسانی که حاضر است تن به هر ذلتی بدهد تا زنده بماند، در واقع جان دارد اما زندگی نه. زندگی ارزشمند آن است که با آزادی، کرامت، عدالت و عشق و یکی بودن پیوند خورده باشد.
در نامه نخست خود، زمانی که از شروع اعتصاب غذا خبر داد، حسین نوشت: «نه زندگی آن‌قدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آن‌قدر ترسناک که از آن بگریزیم.» این جمله ادامه همان سنت فکری است که آزادی‌خواهان در تاریخ معاصر به ما آموخته‌اند: زندگی زمانی ارزش دارد که در آن، انسان بتواند اندیشه‌اش را بیان کند، بر سرنوشتش اثر بگذارد و در جامعه‌ای رها از ظلم و تحقیر نفس بکشد.

اعتصاب غذای حسین، تنها یک کنش فردی برای آسیب‌زدن به خود نیست؛ بلکه مقاومتی رادیکال است. او با بدن خویش مرزهایی را که حکومت برای حیات ایرانیان تعیین کرده، جابه‌جا می‌کند و به ما نشان می‌دهد که «حیات» در سایه‌ی استبداد و بی‌عدالتی، تنها یک زنده‌بودن تحمیلی است. او با امتناع از خوردن (و احتمالا در روزهای آینده نوشیدن) اعلام می‌کند: این زیست تحمیلی را نمی‌پذیرم. حتی زندان نمی‌تواند در مبارزه‌ام محدودیت ایجاد کند.

از همین‌جاست که پرسش اساسی طرح می‌شود: ما سزاوار چه نوع زندگی هستیم؟ پاسخ روشن است: سزاوار زیستی آزاد، امن و انسانی؛ سزاوار وطنی که در آن کسی به خاطر عقیده یا اعتراض به فقر و تباهی در زندان نباشد، وطنی که نه مرگ‌های مشکوک و اعدام‌های بی‌رحمانه بر آن سایه افکند و نه انسان‌ها ناگزیر شوند برای شنیده شدن، جان خود را در کف بگذارند.

حسین رونقی با انتخاب دشوار و پرهزینه‌اش، بار دیگر این حقیقت را به ما یادآوری کرده است که زندگی تنها زمانی ارزش زیستن دارد که همراه با آزادی و شرافت باشد. چنین زندگی‌ای هزینه دارد، گاه حتی هزینه‌اش جان است. اما همان‌طور که خود او نوشته: «ما برای زندگی می‌جنگیم.» جنگی که نه برای بقا به هر قیمت، بلکه برای ساختن زیستنی شایسته انسان و وطنی آزاد و آباد است.

او ما ایرانیان را فرا می‌خواند که از هستی کنونی و رضایت دادن به زندگی حقارت‌بار زیر سایه استبداد، بیرون بیاییم، او شرایط خطیر ایران را که در معرض فروپاشی است یادآور شده و بیان می‌کند برای نجات ایران باید فداکاری کرد، کشوری که بودن ما در جغرافیای آن معنا یافته است. او ایستاده برای شرافت، عدالت، آزادی و ایران.

#حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
45👎5