✔️چاپلوسی از نوع ایرانی:
شاه عباس صفوی، رجال كشور را به ضيافت شاهانه مهمان كرد و به خدمتكاران دستور داد تا در سر قليان ها به جای تنباكو، از سرگين اسب استفاده كنند. ميهمان ها مشغول كشيدن قليان شدند و دود و بوي پهنِ اسب، فضا را پر كرد اما رجال از بيم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قليان پک عميق زده و با احساس رضايت دودش را هوا مي دادند! گويی در عمرشان، تنباكويی به آن خوبی نكشيده اند!
شاه رو به آنها كرده و گفت: «سرقليان ها با بهترين تنباكو پر شده اند. آن را حاكم همدان برايمان فرستاده است.»
همه از تنباكو و عطر آن تعريف كرده و گفتند: «براستی تنباكويی بهتر از اين نمیتوان يافت.»
شاه به رئيس نگهبانان دربار، كه پک های بسيار عميقی به قليان مي زد، گفت: « تنباكويش چطور است؟»
رئيس نگهبانان گفت: «به سر اعليحضرت قسم، پنجاه سال است كه قليان می كشم، اما تنباكويی به اين عطر و مزه نديده ام!»
شاه با تحقير به آنها نگاهی كرد و گفت: «مرده شوی شما را ببرد كه بخاطر حفظ پست و مقام، حاضريد بجای تنباكو، پِهِن اسب بكشيد و بَه بَه و چَه چَه كنيد.»
بعضی ها برای حفظ پست و مقام و جایگاه خود حاضرند به هر کاری دست زده و یا هر چیزی را قبول و تایید کنند!
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
شاه عباس صفوی، رجال كشور را به ضيافت شاهانه مهمان كرد و به خدمتكاران دستور داد تا در سر قليان ها به جای تنباكو، از سرگين اسب استفاده كنند. ميهمان ها مشغول كشيدن قليان شدند و دود و بوي پهنِ اسب، فضا را پر كرد اما رجال از بيم ناراحتی شاه پشت سر هم بر نی قليان پک عميق زده و با احساس رضايت دودش را هوا مي دادند! گويی در عمرشان، تنباكويی به آن خوبی نكشيده اند!
شاه رو به آنها كرده و گفت: «سرقليان ها با بهترين تنباكو پر شده اند. آن را حاكم همدان برايمان فرستاده است.»
همه از تنباكو و عطر آن تعريف كرده و گفتند: «براستی تنباكويی بهتر از اين نمیتوان يافت.»
شاه به رئيس نگهبانان دربار، كه پک های بسيار عميقی به قليان مي زد، گفت: « تنباكويش چطور است؟»
رئيس نگهبانان گفت: «به سر اعليحضرت قسم، پنجاه سال است كه قليان می كشم، اما تنباكويی به اين عطر و مزه نديده ام!»
شاه با تحقير به آنها نگاهی كرد و گفت: «مرده شوی شما را ببرد كه بخاطر حفظ پست و مقام، حاضريد بجای تنباكو، پِهِن اسب بكشيد و بَه بَه و چَه چَه كنيد.»
بعضی ها برای حفظ پست و مقام و جایگاه خود حاضرند به هر کاری دست زده و یا هر چیزی را قبول و تایید کنند!
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✔️مزاحمت های خیابانی علیه زنان:
🔅«قانون» از آسیب اجتماعی پنهان علیه زنان گزارش می دهد
مزاحمت های نامحسوس!
🔅آنقدر حقوق زنان نادیده گرفته شده که گمان می کنند هنگام تجربه آزار جنسی فقط خودشان بايد از خودشان محافظت کنند
عمق آزارهای جنسی علیه زنان آنچنان پیش رفته که گویی نوعی فرهنگ میان گروهی از مردان این سرزمین شده است
تا زمانی که بیان مورد خشونت قرار گرفتن، از سوی زنان در جامعه تابو باشد ،مساله خشونت علیه زنان دیده نخواهد شد
نبود آموزش اجتماعی به زنان و به رسمیت نشناختن مساله آزار جنسی زنان ،به تلخی بیشتر دامن می زند
سکوت قانونگذار در مقابل آزار جنسی و فقدان قوانین حمایتی از آزاردیده، ازدلایل سکوت زنان در برابر آزار جنسی است
🔅سارا 24ساله: «روزهایی که کارم زود تمام میشود اگر در ساعت شلوغی رفت وآمدهای مترو باشد، در محل کارم میمانم تا مطمئن شوم مترو خلوت شده. در راهروهای باریک مترو تجربه آزارهای مختلف را داشتهام. از لمس بدنم گرفته تا نگاههای بدی که بسیار آزارم میدهد. هیچگاه وارد واگنهای بخش آقایان نمیشوم، حتی اگر دیرم شده باشد و واگنهای خانمها جا نداشته باشد. مرتب احساس ناامنی دارم».
مائده 38 ساله: «مدیر ما با کارمندان بیش از اندازه احساس صمیمیت میکند. روزی هنگامی کــه در دفترش تنها بودیم و از کار صحبت میکردیم، پیغامی در تلگرامش آمد، شروع به خندیدن کرد، آن را بــه راحتی بــه مــن هــم نشان داد. فیلم تجاوز بــه دختری بود که پنهانی از او گرفته شده بود. نمی دانستم چه کنم. بدون این که فیلم را نگاه کنم گوشی را به او دادم و با عذرخواهی از اتاق خارج شدم».
🗞گزارش کامل در سایت روزنامه قانون👇
https://goo.gl/nzWrGa
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
🔅«قانون» از آسیب اجتماعی پنهان علیه زنان گزارش می دهد
مزاحمت های نامحسوس!
🔅آنقدر حقوق زنان نادیده گرفته شده که گمان می کنند هنگام تجربه آزار جنسی فقط خودشان بايد از خودشان محافظت کنند
عمق آزارهای جنسی علیه زنان آنچنان پیش رفته که گویی نوعی فرهنگ میان گروهی از مردان این سرزمین شده است
تا زمانی که بیان مورد خشونت قرار گرفتن، از سوی زنان در جامعه تابو باشد ،مساله خشونت علیه زنان دیده نخواهد شد
نبود آموزش اجتماعی به زنان و به رسمیت نشناختن مساله آزار جنسی زنان ،به تلخی بیشتر دامن می زند
سکوت قانونگذار در مقابل آزار جنسی و فقدان قوانین حمایتی از آزاردیده، ازدلایل سکوت زنان در برابر آزار جنسی است
🔅سارا 24ساله: «روزهایی که کارم زود تمام میشود اگر در ساعت شلوغی رفت وآمدهای مترو باشد، در محل کارم میمانم تا مطمئن شوم مترو خلوت شده. در راهروهای باریک مترو تجربه آزارهای مختلف را داشتهام. از لمس بدنم گرفته تا نگاههای بدی که بسیار آزارم میدهد. هیچگاه وارد واگنهای بخش آقایان نمیشوم، حتی اگر دیرم شده باشد و واگنهای خانمها جا نداشته باشد. مرتب احساس ناامنی دارم».
مائده 38 ساله: «مدیر ما با کارمندان بیش از اندازه احساس صمیمیت میکند. روزی هنگامی کــه در دفترش تنها بودیم و از کار صحبت میکردیم، پیغامی در تلگرامش آمد، شروع به خندیدن کرد، آن را بــه راحتی بــه مــن هــم نشان داد. فیلم تجاوز بــه دختری بود که پنهانی از او گرفته شده بود. نمی دانستم چه کنم. بدون این که فیلم را نگاه کنم گوشی را به او دادم و با عذرخواهی از اتاق خارج شدم».
🗞گزارش کامل در سایت روزنامه قانون👇
https://goo.gl/nzWrGa
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
قانون
نا امنی زنان در سایه سکوت :: قانون
طرح : کیوان وارثی / قانون
✔️کمپین تبریزی ها برای کفش ایرانی :
🔅بازاریان تبریز برای نجات تولید داخلی متحد شدند و حالا 400 فروشگاه تبریز تنها کفش ایرانی می فروشند.
آنها تابلوهای هم شکلی در مغازه شان آویخته اند که روی آن نوشته شده است: "با افتخار فقط کفش ایرانی می فروشیم"
بازار تبریز برای نجات تولید ملی دست به کار شد
علیرضا جباریان رییس اتحادیه تولیدکنندگان کفش تبریز فروشگاه های تبریز را متحد کرد که تنها کفش ایرانی بفروشند. او به "شهروند" می گوید تا کی باید غر می زدیم و برای حمایت از تولید ملی التماس می کردیم و به دولتی ها نامه می نوشتیم؟ خودمان برای نجات کفش ایرانی دست به کار شدیم
تبریزی ها برای حمایت از تولید ملی در فروشگاه هایشان تنها کفش ایرانی می فروشند
ناصر حاج هاشمی رییس اتحادیه تولیدکنندگان کفش ایران به "شهروند" می گوید وقتی کسی پرسید کار کجاست باید از او پرسید "تو" برای حمایت از اشتغال کشورت چه کرده ای؟
حالا مردم تبریز دست به دست هم داده اند تا از کفش ایرانی حمایت کنند.
مرغوبیت کفش ایرانی به اندازه ای است که ترکیه را نگران کرده و تعرفه واردات کفش از ایران را به 5 برابر تعرفه واردات کفش از چین رسانده است
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
🔅بازاریان تبریز برای نجات تولید داخلی متحد شدند و حالا 400 فروشگاه تبریز تنها کفش ایرانی می فروشند.
آنها تابلوهای هم شکلی در مغازه شان آویخته اند که روی آن نوشته شده است: "با افتخار فقط کفش ایرانی می فروشیم"
بازار تبریز برای نجات تولید ملی دست به کار شد
علیرضا جباریان رییس اتحادیه تولیدکنندگان کفش تبریز فروشگاه های تبریز را متحد کرد که تنها کفش ایرانی بفروشند. او به "شهروند" می گوید تا کی باید غر می زدیم و برای حمایت از تولید ملی التماس می کردیم و به دولتی ها نامه می نوشتیم؟ خودمان برای نجات کفش ایرانی دست به کار شدیم
تبریزی ها برای حمایت از تولید ملی در فروشگاه هایشان تنها کفش ایرانی می فروشند
ناصر حاج هاشمی رییس اتحادیه تولیدکنندگان کفش ایران به "شهروند" می گوید وقتی کسی پرسید کار کجاست باید از او پرسید "تو" برای حمایت از اشتغال کشورت چه کرده ای؟
حالا مردم تبریز دست به دست هم داده اند تا از کفش ایرانی حمایت کنند.
مرغوبیت کفش ایرانی به اندازه ای است که ترکیه را نگران کرده و تعرفه واردات کفش از ایران را به 5 برابر تعرفه واردات کفش از چین رسانده است
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✔️خواب در گور تا گور بر دوش؛ از نصیرآباد تا کردستان:
✍نریمان محمدی
🔅گور یک نشانه عظیم از آغاز مرگ است. وقتی به گور نزدیک می شوید، عملا دارید به تجربه مرگ نزدیک می شوید. هنوز هم بسیاری از گور می ترسند، چون بوی مرگ می دهد؛ چون از درون آن بوی نیستی و ویرانی به مشام می رسد. فاجعه ترس آنگاه به اوج می رسد که نام گورستان به میان می آید. گورستان نوعی تکثیر مرگ های در گور است. در گورستان است که مرگ عینیت پیدا می کند. شاید گور یک نشانه باشد، اما گورستان دیگر نشانه نیست. گورستان محل تجمع مرگ است. گور لزوما به این معنا نیست که قبری وجود داشته باشد، بلکه هر نوع استقبالی از مرگ، هر نوع به وادی مرگ فرستادنی می تواند نشانی از گور به همراه داشته باشد. قدرت است که گور را تعریف می کند. بعضی ها را مجبور می کند که درون گورهایی در نصیرآباد زندگی کنند و بعضی دیگر را مجبور می کند که گورهای خودشان را بر دوش بکشند! کولبرهای کورد نماد اصلی این افراد هستند. آن ها هر روز که به مرز می روند، گورهای خودشان را بر دوش می کشند؛ هر لحظه ممکن است که این گور، این نشانه کثیف از آغاز مرگ و نیستی به عینیت تبدیل شود و آن ها وارد گورستان شوند. خیلی سخت است که هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، گور خود را بر دوش بگذارید و وارد بازی مرگ و زندگی شوید! بسیاری دیگر، به شیوه هایی جدید با گور، مرگ و گورستان رابطه دارند. اما چه می شود که گورخواب ها تبدیل به نماد وضعیتی وحشتناک از فقر، استثمار، اعتیاد، در حاشیه بودگی و مرگ می شوند، اما گور به دوشان نه! همانند هر چیزی در این جهان، ایدئولوژی وارد بازی می شود و حتی مرگ، گور و گورستان را مصادره می کند. ایدئولوژی و منطق سلطه تعریف می کند که کدام گور باید بازنمایی شود؛ ایدئولوژی است که تعریف می کند گور به دوشان، باید همچنان در سکوتی مرگبار، در خفقانی زجرآور از «منفعت»، گورهایشان را بر دوش بکشند، اما گورخواب های نصیرآباد باید به نمایش در بیایند! این نمایش البته به هیچ وجه به نفع گورخواب ها نیست، بلکه تنها نمایشی است در خدمت قدرت و ایدئولوژی. آن ها حتی گورهایشان را هم از دست می دهند! کسی که حتی گور هم ندارد، چه سرنوشت غم انگیزی قرار است انتظارش را بکشد! یکی از این سرنوشت ها عقیم سازی است! تصورش خیلی سخت تر از مرگ است. این محصول قدرت، ایدئولوژی و دانش است: عقیم سازی یک به حاشیه رانده شده به منظور پاکسازی جامعه! ایدئولوژی اجازه پرسش از چرایی وضعیت به حاشیه رانده شده گی را نمی دهد. پرسش تنها باید این باشد: چه باید کرد تا جامعه پاک شود! گور به دوشان، کولبرهای کورد، وضعیتی به مراتب بدتر دارند؛ آن ها هر روز باید انتظار مرگ را بکشند؛ هر روز باید با گورهایی که بر دوششان حمل می کنند، زندگی را بخرند. چقدر دردناک است که بهای یک زندگی حداقلی، حمل گور بر دوش باشد. چقدر رنج آور است برای زندگی کردن، انتظار مرگ را بکشی! چقدر وحشتناک است حمل گور بر دوش در یک گورستان از زندگی. خیلی دردناک تر از خواب در گور است حمل یک گور......
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✍نریمان محمدی
🔅گور یک نشانه عظیم از آغاز مرگ است. وقتی به گور نزدیک می شوید، عملا دارید به تجربه مرگ نزدیک می شوید. هنوز هم بسیاری از گور می ترسند، چون بوی مرگ می دهد؛ چون از درون آن بوی نیستی و ویرانی به مشام می رسد. فاجعه ترس آنگاه به اوج می رسد که نام گورستان به میان می آید. گورستان نوعی تکثیر مرگ های در گور است. در گورستان است که مرگ عینیت پیدا می کند. شاید گور یک نشانه باشد، اما گورستان دیگر نشانه نیست. گورستان محل تجمع مرگ است. گور لزوما به این معنا نیست که قبری وجود داشته باشد، بلکه هر نوع استقبالی از مرگ، هر نوع به وادی مرگ فرستادنی می تواند نشانی از گور به همراه داشته باشد. قدرت است که گور را تعریف می کند. بعضی ها را مجبور می کند که درون گورهایی در نصیرآباد زندگی کنند و بعضی دیگر را مجبور می کند که گورهای خودشان را بر دوش بکشند! کولبرهای کورد نماد اصلی این افراد هستند. آن ها هر روز که به مرز می روند، گورهای خودشان را بر دوش می کشند؛ هر لحظه ممکن است که این گور، این نشانه کثیف از آغاز مرگ و نیستی به عینیت تبدیل شود و آن ها وارد گورستان شوند. خیلی سخت است که هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، گور خود را بر دوش بگذارید و وارد بازی مرگ و زندگی شوید! بسیاری دیگر، به شیوه هایی جدید با گور، مرگ و گورستان رابطه دارند. اما چه می شود که گورخواب ها تبدیل به نماد وضعیتی وحشتناک از فقر، استثمار، اعتیاد، در حاشیه بودگی و مرگ می شوند، اما گور به دوشان نه! همانند هر چیزی در این جهان، ایدئولوژی وارد بازی می شود و حتی مرگ، گور و گورستان را مصادره می کند. ایدئولوژی و منطق سلطه تعریف می کند که کدام گور باید بازنمایی شود؛ ایدئولوژی است که تعریف می کند گور به دوشان، باید همچنان در سکوتی مرگبار، در خفقانی زجرآور از «منفعت»، گورهایشان را بر دوش بکشند، اما گورخواب های نصیرآباد باید به نمایش در بیایند! این نمایش البته به هیچ وجه به نفع گورخواب ها نیست، بلکه تنها نمایشی است در خدمت قدرت و ایدئولوژی. آن ها حتی گورهایشان را هم از دست می دهند! کسی که حتی گور هم ندارد، چه سرنوشت غم انگیزی قرار است انتظارش را بکشد! یکی از این سرنوشت ها عقیم سازی است! تصورش خیلی سخت تر از مرگ است. این محصول قدرت، ایدئولوژی و دانش است: عقیم سازی یک به حاشیه رانده شده به منظور پاکسازی جامعه! ایدئولوژی اجازه پرسش از چرایی وضعیت به حاشیه رانده شده گی را نمی دهد. پرسش تنها باید این باشد: چه باید کرد تا جامعه پاک شود! گور به دوشان، کولبرهای کورد، وضعیتی به مراتب بدتر دارند؛ آن ها هر روز باید انتظار مرگ را بکشند؛ هر روز باید با گورهایی که بر دوششان حمل می کنند، زندگی را بخرند. چقدر دردناک است که بهای یک زندگی حداقلی، حمل گور بر دوش باشد. چقدر رنج آور است برای زندگی کردن، انتظار مرگ را بکشی! چقدر وحشتناک است حمل گور بر دوش در یک گورستان از زندگی. خیلی دردناک تر از خواب در گور است حمل یک گور......
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✔️گفت وگوی یک فعال مسائل قومی با همدلی درباره سردشت
وقتی شهر_کولبران، دروازه ورود مواد مخدر صنعتی شد!
🔅همدلی| وریا فرخی: حالا چندسالی میشود که در حاشیه شهر و خانه باغهایی که اطراف آن شکل گرفته میتوان بقایای مواد دارویی را دید که به وفور در فضای سبز و اطراف این خانه باغها ریخته شده؛ باورکردنی نیست؛ شواهد نشان میدهند افرادی که در این خانه باغها هستند، از این داروها استفاده خاصی کردهاند.شاید مسئلهای اساسی که در مورد مواد مخدر صنعتی باید مورد توجه قرار بگیرد، چگونگی ورود آسان آن به کشور باشد. اما موضوع، زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود که بدانیم شهری که در ایران به شهر «صلح» معروف بود، دیروقتی است به دورازه ورود این مواد به کشورمان تبدیل شده است.شهر سردشت و دو شهر همسایه شمالی و جنوبی آن؛ پیرانشهر و بانه و مهاباد و خانقاههای سردشت، کانونهایی برای ورود مواد اولیه داروهای روانگردان از جمله شیشه هستند؛ در این میان، شهر صلح؛ در معرض آسیبهای جدی قرار گرفته و دور نیست همینطور که شرق کشور دروازه ورود مواد مخدر شده، این منطقه هم به عنوان دروازه تام و تمام ورود مواد مخدر صنعتی به کشورمان، شناخته شود.اما در میان بیتوجهی و محافظهکاری مردم، نهادهای مدنی و مسئولین شهر، دور از ذهن نیست که جوانان شهر، به صف افرادی بپیوندند که هر لحظه منتظر شنیدن حکم اعدام خود هستند.
🗞متن کامل در روزنامه همدلی👇
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=26479
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
وقتی شهر_کولبران، دروازه ورود مواد مخدر صنعتی شد!
🔅همدلی| وریا فرخی: حالا چندسالی میشود که در حاشیه شهر و خانه باغهایی که اطراف آن شکل گرفته میتوان بقایای مواد دارویی را دید که به وفور در فضای سبز و اطراف این خانه باغها ریخته شده؛ باورکردنی نیست؛ شواهد نشان میدهند افرادی که در این خانه باغها هستند، از این داروها استفاده خاصی کردهاند.شاید مسئلهای اساسی که در مورد مواد مخدر صنعتی باید مورد توجه قرار بگیرد، چگونگی ورود آسان آن به کشور باشد. اما موضوع، زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود که بدانیم شهری که در ایران به شهر «صلح» معروف بود، دیروقتی است به دورازه ورود این مواد به کشورمان تبدیل شده است.شهر سردشت و دو شهر همسایه شمالی و جنوبی آن؛ پیرانشهر و بانه و مهاباد و خانقاههای سردشت، کانونهایی برای ورود مواد اولیه داروهای روانگردان از جمله شیشه هستند؛ در این میان، شهر صلح؛ در معرض آسیبهای جدی قرار گرفته و دور نیست همینطور که شرق کشور دروازه ورود مواد مخدر شده، این منطقه هم به عنوان دروازه تام و تمام ورود مواد مخدر صنعتی به کشورمان، شناخته شود.اما در میان بیتوجهی و محافظهکاری مردم، نهادهای مدنی و مسئولین شهر، دور از ذهن نیست که جوانان شهر، به صف افرادی بپیوندند که هر لحظه منتظر شنیدن حکم اعدام خود هستند.
🗞متن کامل در روزنامه همدلی👇
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=26479
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
روزنامه همدلی
وقتی شهر کولبران، دروازه ورود مواد مخدر صنعتی شد
همدلی| وریا فرخی: حالا چندسالی میشود که در حاشیه شهر و خانه باغهایی که اطراف آن شکل گرفته میتوان بقایای مواد دارویی را دید که به وفور در فضای سبز و اطراف این خانه باغها ریخته شده؛ باورکردنی نیست؛
اسکیزوفرنی فرهنگی:
🔅در ما آدمیان،اسکیزوفرنی فرهنگی یعنی چند پارگی فرهنگی وجود دارد . مثلا من در روز جمعه گذشته در همین قم در جلسه ای سخنرانی داشتم حضار جلسه برخی از دوستان سالهای قبل من بودند .همین که جلسه تمام شد رفقا می خواستند بروند و من هم بلند شدم بروم تهران .نزدیک شب شده بود .یکی از رفقایی که خیلی با هم صمیمی هستیم و سالهاست که با هم دوستیم گفت :آقای ملکیان !!بگذار اینها بروند .ما می خواهیم برگردیم به همان آقای ملکیان عاطفی ای که با هم شعر و غزل و اینها می خواندیم!تا حالا رُل عقلانی بودنت را بازی کردی؛این نصیب تو بود و این هم نصیب این آقایان بود؛بس است دیگر !بنشین تا بقیه بروند ؛دیگر می خواهیم بزنیم در عالم شعر و این جور چیزا .
🔅من به نظرم می آید که این اسکیزوفرنی فرهنگی است ؛واقعا یک نوع انشقاق و چند پارگی شخصیت است؛یعنی آدم مثل اینکه هنوز واقعا یک دله نشده است.
🔅دوستی را می شناسم که نه خدا را قبول دارد و نه پیغمبر را اصلا هیچ چیزی را قبول ندارد ولی می گفت:آقای فلانی!روزهای عاشورا نمی توانم توی خانه بنشینم؛حتی یکی دو سال هم سعی کردم تلویزیون را روشن کنم تا خودم را با آن سرگرم کنم اما دیدم فایده ندارد باید بروم داخل جمعیت روی دوشم می نشیند،یک اشکی از چشمم جاری می شود بعد برمی گردم می آیم خانه و راحت می نشینم . ...
🔅من به نظرم می آید در ما یک نوع اسکیزوفرنی فرهنگی وجود دارد .بنده واقعا به شخصه در مورد شخص خودم این را اعتراف می کنم .به نظر خودم در من یک نوع انشقاق شخصیت – به معنای دقیق کلمه – وجود دارد.
🍎مصطفی ملکیان،جزوه ایمان و تعقل
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
🔅در ما آدمیان،اسکیزوفرنی فرهنگی یعنی چند پارگی فرهنگی وجود دارد . مثلا من در روز جمعه گذشته در همین قم در جلسه ای سخنرانی داشتم حضار جلسه برخی از دوستان سالهای قبل من بودند .همین که جلسه تمام شد رفقا می خواستند بروند و من هم بلند شدم بروم تهران .نزدیک شب شده بود .یکی از رفقایی که خیلی با هم صمیمی هستیم و سالهاست که با هم دوستیم گفت :آقای ملکیان !!بگذار اینها بروند .ما می خواهیم برگردیم به همان آقای ملکیان عاطفی ای که با هم شعر و غزل و اینها می خواندیم!تا حالا رُل عقلانی بودنت را بازی کردی؛این نصیب تو بود و این هم نصیب این آقایان بود؛بس است دیگر !بنشین تا بقیه بروند ؛دیگر می خواهیم بزنیم در عالم شعر و این جور چیزا .
🔅من به نظرم می آید که این اسکیزوفرنی فرهنگی است ؛واقعا یک نوع انشقاق و چند پارگی شخصیت است؛یعنی آدم مثل اینکه هنوز واقعا یک دله نشده است.
🔅دوستی را می شناسم که نه خدا را قبول دارد و نه پیغمبر را اصلا هیچ چیزی را قبول ندارد ولی می گفت:آقای فلانی!روزهای عاشورا نمی توانم توی خانه بنشینم؛حتی یکی دو سال هم سعی کردم تلویزیون را روشن کنم تا خودم را با آن سرگرم کنم اما دیدم فایده ندارد باید بروم داخل جمعیت روی دوشم می نشیند،یک اشکی از چشمم جاری می شود بعد برمی گردم می آیم خانه و راحت می نشینم . ...
🔅من به نظرم می آید در ما یک نوع اسکیزوفرنی فرهنگی وجود دارد .بنده واقعا به شخصه در مورد شخص خودم این را اعتراف می کنم .به نظر خودم در من یک نوع انشقاق شخصیت – به معنای دقیق کلمه – وجود دارد.
🍎مصطفی ملکیان،جزوه ایمان و تعقل
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
شجاعت خوردن " سیب سوم " را داشته باش!:
✍ مهران صولتی
🔅حکایتی قدیمی وجود دارد که می گوید :
" گرسنه ای در اتاقی اسیر شده بود و تنها سه سیب داشت ، سیب اول را کارد می زند و می بیند که کرم زده است ، سیب دوم را نیز کارد زده و می بیند باز هم کرم در داخل آن است ، به سیب سوم که می رسد چراغ اتاق را خاموش می کند و در تاریکی شروع به خوردن سیب می نماید " .
خوردن بی پروای سیب سوم می تواند تفسیرهای متفاوتی را برانگیزد؛ حماقت، غفلت، هراس از دست دادن تنها اندوخته یک انسان گرسنه و ...اما از سوی دیگر خوردن سیب در تاریکی می تواند واجد معانی مثبت و دلهره آمیزی هم داشته باشد؛ لحظه استیصال و میل به مقاومت، جستجوی بارقه ای از امید در ظلمات، نوید رهایی به رغم تجارب شکست آلوده قبلی و بالاخره گشودن راهی در بن بست ناامیدی...در روزگاری که دوگانه ها بر دست و پای همگان بندنهاده و پیشاپیش ما را به برگزیدن یکی فرامی خوانند، سیب سوم می تواند تجسم " گرفتن تصمیم در شرایط عدم تصمیم! " باشد( تعریف دریدا از سیاست). انقلاب هایی از جنس سال ۵۷ هم معمولا همان سیب های سوم هستند؛ تبلور شورآفرین یک اراده جمعی که همه را مسحور خود می کند، شوق گشودن راهی ناگشودنی همراه دیگران، نوعی قمار عاشقانه با فرجامی نامشخص که تنها لذت اندیشیدن به امر محال، ظهور آن را توجیه پذیر می سازد. در این مجال می کوشم تا به برخی از نیندیشیدنی هایی بپردازم که می توانند ما را از دوگانه های مرسوم رهایی بخشیده و به گسترش پهنه امکان بینجامند!
🔅 در میانه دوگانه تاریخی "با حکومت "یا "بر حکومت" بودن که بخش عمده ای از سرمایه های انسانی و اجتماعی کشور را تلف کرده است، می توان راهی را جستجو کرد که بر بی اعتمادی تاریخی مردم نسبت به حکومت ها و هراس حکومت ها از مردم در ایران فائق آمده و ترکیبی هم افزا و کارکردی از این دو بدست دهد!
🔅 اگر بپذیریم که سنت گرایی و اصلاح طلبی قدمتی به درازای تاریخ مشروطه ایران دارند، می توان در جستجوی" راه سومی" برآمد که بتواند در عین توجه به آزادی سیاسی، برابری اقتصادی را هم مدنظر قرارداده، توسعه را در همه ابعادش پی گیری نماید و قادر به جلب مشارکت پایدار مردم و نخبگان در تعیین سرنوشت جامعه باشد!
🔅 تاریخ مدرن ایران سرشار از دوره های متناوب اصلاح و انقلاب بوده است. اصلاحاتی که از فرط محافظه کاری ، قادر به ایجاد تغییرات معنادار نبوده و به انقلاب انجامیده اند، و انقلاب هایی که به دلیل تحقق نیافتن آرمان های خود، ایرانیان را از بلندپروازی پشیمان ساخته اند. می توان به راه هایی برای انجام اصلاحات رادیکال(در هدف انقلابی و در روش اصلاح طلبانه) اندیشید!
🔅نکته پایانی: فهرست نیندیشیدنی ها بسیار طولانی تر می شود، تنها اگر شجاعت شکستن قالب هایی را بیابیم که ما را از اندیشیدن به امرمحال باز می دارند. سیب های سومی که می توانند ما را از بن بست یکنواختی و تکرار رهایی بخشند...
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✍ مهران صولتی
🔅حکایتی قدیمی وجود دارد که می گوید :
" گرسنه ای در اتاقی اسیر شده بود و تنها سه سیب داشت ، سیب اول را کارد می زند و می بیند که کرم زده است ، سیب دوم را نیز کارد زده و می بیند باز هم کرم در داخل آن است ، به سیب سوم که می رسد چراغ اتاق را خاموش می کند و در تاریکی شروع به خوردن سیب می نماید " .
خوردن بی پروای سیب سوم می تواند تفسیرهای متفاوتی را برانگیزد؛ حماقت، غفلت، هراس از دست دادن تنها اندوخته یک انسان گرسنه و ...اما از سوی دیگر خوردن سیب در تاریکی می تواند واجد معانی مثبت و دلهره آمیزی هم داشته باشد؛ لحظه استیصال و میل به مقاومت، جستجوی بارقه ای از امید در ظلمات، نوید رهایی به رغم تجارب شکست آلوده قبلی و بالاخره گشودن راهی در بن بست ناامیدی...در روزگاری که دوگانه ها بر دست و پای همگان بندنهاده و پیشاپیش ما را به برگزیدن یکی فرامی خوانند، سیب سوم می تواند تجسم " گرفتن تصمیم در شرایط عدم تصمیم! " باشد( تعریف دریدا از سیاست). انقلاب هایی از جنس سال ۵۷ هم معمولا همان سیب های سوم هستند؛ تبلور شورآفرین یک اراده جمعی که همه را مسحور خود می کند، شوق گشودن راهی ناگشودنی همراه دیگران، نوعی قمار عاشقانه با فرجامی نامشخص که تنها لذت اندیشیدن به امر محال، ظهور آن را توجیه پذیر می سازد. در این مجال می کوشم تا به برخی از نیندیشیدنی هایی بپردازم که می توانند ما را از دوگانه های مرسوم رهایی بخشیده و به گسترش پهنه امکان بینجامند!
🔅 در میانه دوگانه تاریخی "با حکومت "یا "بر حکومت" بودن که بخش عمده ای از سرمایه های انسانی و اجتماعی کشور را تلف کرده است، می توان راهی را جستجو کرد که بر بی اعتمادی تاریخی مردم نسبت به حکومت ها و هراس حکومت ها از مردم در ایران فائق آمده و ترکیبی هم افزا و کارکردی از این دو بدست دهد!
🔅 اگر بپذیریم که سنت گرایی و اصلاح طلبی قدمتی به درازای تاریخ مشروطه ایران دارند، می توان در جستجوی" راه سومی" برآمد که بتواند در عین توجه به آزادی سیاسی، برابری اقتصادی را هم مدنظر قرارداده، توسعه را در همه ابعادش پی گیری نماید و قادر به جلب مشارکت پایدار مردم و نخبگان در تعیین سرنوشت جامعه باشد!
🔅 تاریخ مدرن ایران سرشار از دوره های متناوب اصلاح و انقلاب بوده است. اصلاحاتی که از فرط محافظه کاری ، قادر به ایجاد تغییرات معنادار نبوده و به انقلاب انجامیده اند، و انقلاب هایی که به دلیل تحقق نیافتن آرمان های خود، ایرانیان را از بلندپروازی پشیمان ساخته اند. می توان به راه هایی برای انجام اصلاحات رادیکال(در هدف انقلابی و در روش اصلاح طلبانه) اندیشید!
🔅نکته پایانی: فهرست نیندیشیدنی ها بسیار طولانی تر می شود، تنها اگر شجاعت شکستن قالب هایی را بیابیم که ما را از اندیشیدن به امرمحال باز می دارند. سیب های سومی که می توانند ما را از بن بست یکنواختی و تکرار رهایی بخشند...
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✔️کافر آن است که خود را مدافع خدا می داند!
🔅شب مبعث پیامبر ماست؛ امروز «خوري باتريك كسّاب» اسقف کلیسای مارونی بیروت در یادداشتی در روزنامه النهار لبنان نوشت: «ایمان ندارم به خدایی که محتاج دفاع است در جنگها و شبکههای اجتماعی. مشکل اصلی ما در شناخت خدا و کفر است؛ کافر آن است که خود را مدافع خدا میداند».
🔅این سخن، تفسیر دقیقی است از آیات و غایات پیامبران.
قرآن در سوره حج دو آیهی فراموش شده دارد! آیات ۳۸ و ۳۹: اول میگوید این خداست که از بندگان مؤمناش حمایت میکند نه بر عکس! (إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آَمَنُوا) و سپس میگوید جنگ فقط یک جا مجاز است؛ آنجا که ظالمانه به جنگتان میآیند (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا).
🔅آنانکه خدا را محتاج دفاع میدانند و «جهاد در راه خدا» را نه دفاع در برابر حمله، بلکه «دفاع از خدا» تفسیر میکنند با الفبای وحی بیگانهاند.
🔅امام موسی صدر (رهبر شیعیان لبنان) ۴۲سال پیش در کلیسای کبوشیین بیروت همین را گفت: «ادیان همه یکی بودند و قرار بود در خدمتِ انسان باشند؛ جنگها و دعواها از روزی آغاز شد که هر یک از دینها به جای اینکه به انسان خدمت کند خدمتگزارِ خویش شد و انسان را فراموش کرد» (۱۸فوریه۱۹۷۵) . گویندهی این جملات در یکی از سفرهایی که برای گفتگو و پایان دادن به جنگ رفته بود به دستور یک حاکم مسلمان ربوده شد!
🔅عجبا از مسلمانانی که شبانهروز در پنج نوبت بر بینیازی خدا گواهی میدهند و «الله الصّمد» میخوانند اما در دفاع از او انسانِ آفریدهاش را حذف میکنند! مبعث پیامبر بر مدافعان خدا هرگز مبارک نیست.
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
🔅شب مبعث پیامبر ماست؛ امروز «خوري باتريك كسّاب» اسقف کلیسای مارونی بیروت در یادداشتی در روزنامه النهار لبنان نوشت: «ایمان ندارم به خدایی که محتاج دفاع است در جنگها و شبکههای اجتماعی. مشکل اصلی ما در شناخت خدا و کفر است؛ کافر آن است که خود را مدافع خدا میداند».
🔅این سخن، تفسیر دقیقی است از آیات و غایات پیامبران.
قرآن در سوره حج دو آیهی فراموش شده دارد! آیات ۳۸ و ۳۹: اول میگوید این خداست که از بندگان مؤمناش حمایت میکند نه بر عکس! (إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آَمَنُوا) و سپس میگوید جنگ فقط یک جا مجاز است؛ آنجا که ظالمانه به جنگتان میآیند (أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا).
🔅آنانکه خدا را محتاج دفاع میدانند و «جهاد در راه خدا» را نه دفاع در برابر حمله، بلکه «دفاع از خدا» تفسیر میکنند با الفبای وحی بیگانهاند.
🔅امام موسی صدر (رهبر شیعیان لبنان) ۴۲سال پیش در کلیسای کبوشیین بیروت همین را گفت: «ادیان همه یکی بودند و قرار بود در خدمتِ انسان باشند؛ جنگها و دعواها از روزی آغاز شد که هر یک از دینها به جای اینکه به انسان خدمت کند خدمتگزارِ خویش شد و انسان را فراموش کرد» (۱۸فوریه۱۹۷۵) . گویندهی این جملات در یکی از سفرهایی که برای گفتگو و پایان دادن به جنگ رفته بود به دستور یک حاکم مسلمان ربوده شد!
🔅عجبا از مسلمانانی که شبانهروز در پنج نوبت بر بینیازی خدا گواهی میدهند و «الله الصّمد» میخوانند اما در دفاع از او انسانِ آفریدهاش را حذف میکنند! مبعث پیامبر بر مدافعان خدا هرگز مبارک نیست.
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
Forwarded from سکانس برتر
🔰 از #اندیشه تان مراقبت کنید...
🔴به کانال #شابک بپیوندید:👇👇👇
🆔https://telegram.me/joinchat/BG-n_j5ms65T-QSzI1s6Kg
🔴به کانال #شابک بپیوندید:👇👇👇
🆔https://telegram.me/joinchat/BG-n_j5ms65T-QSzI1s6Kg
Forwarded from سکانس برتر
🔰هر #کتاب حاصل سال ها پژوهش و کسب تجربه است...
🔰کتاب بخوانید و از #اندیشه بزرگان بهرمند شوید...
🔴به کانال #شابک بپیوندید:👇👇👇
🆔https://telegram.me/joinchat/BG-n_j5ms65T-QSzI1s6Kg
🔰کتاب بخوانید و از #اندیشه بزرگان بهرمند شوید...
🔴به کانال #شابک بپیوندید:👇👇👇
🆔https://telegram.me/joinchat/BG-n_j5ms65T-QSzI1s6Kg