جناب غرویان عزیز، همه حرفم آن بود که «ایرانیزه کردن تشیع، عاشورا و اربعین» چشم بستن روی بدیهیات تاریخ اسلام است. تشیع از زمان به قدرت رسیدن #صفویه در قرن شانزدهم در ایران تبدیل به #مذهب_رسمی_کشور میشود. قبل از قرن شانزدهم جمعیت کمی از ایرانیان #شیعه بودند و همچون سایر سرزمینهای اسلامی اکثریت با #اهل_سنت بود. آیا طبیعی نبود که بهتبع آنکه #حکومت_شیعه شده بود و مملکت هم به آیین تشیع درآمده بود، باورها، اعتقادات و آداب و سنن تشیع گسترش یافته و نسبت به رعایت و بزرگداشت آنها تلاش و اهتمام خیلی بیشتر از گذشته صورت میگرفت؟ چگونه میشود آن تحول تاریخی و آثار و پی آمدهای آن را نادیده انگاشت؟ صفویه نخستین حکومت رسمی تشیع بود که از زمان رحلت رسولالله(ص) یعنی بعد از قریب به ۸۰۰سال تشکیل شده بود. تا قبل از آن حکومتی رسمی و فراگیر به نام شیعه تشکیل نشده بود. در ۲۵۰سال از آن ۸۰۰سال یعنی تا قبل از آغاز غیبت کبری، همواره یک امام معصوم وجود میداشت که ازنظر شیعیان حکومت از آن ایشان میبود که به ناحق از جانب خلیفه غصب شده بود. بعد از غیبت هم ایضاً هیچ حکومتی به نام تشیع تشکیل نشد با توجه به اینکه حتی اگر شیعیان ازنظر نظامی هم بر حکومت غالب میشدند امام معصوم(ع) حضور نداشتند که در رأس حکومت قرار بگیرند. از زمان غیبت تا به قدرت رسیدن صفویه نزدیک به ۵۰۰سال میگذرد و شیعیان در طی آن پنج قرن بهصورت یک اقلیت و پراکنده به سر میبردند. بعضاً هم با «حکومتهای جور» همکاری میکردند و بعضاً هم نمیکردند. بعضاً هم از جانب برخی حکام تحتفشار قرار میگرفتند و بعضاً آرام زندگی میکردند؛
اما به قدرت رسیدن قبایل ترک نژاد قزلباش که در آناتولی و مناطق شمالی ایران سکنی داشتند آن نظم و نسق ۵۰۰ساله را دگرگون ساخت. رهبران قزلباش در تبریز خطبه به نام دوازده امام(ع) خواندند و برای نخستینبار پس از ۸۰۰سال از رحلت رسولالله(ص) به نام تشیع حکومت تشکیل دادند، بدون حضور امام معصوم(ع). با رسمی شدن تشیع بهعنوان مذهب رسمی و با توجه به اینکه نه قزلباشان اشراف چندانی به مبانی تشیع داشتند و نه ایران در آن مقطع مرکزیتی برای تشیع به شمار میآمد، یکی از نخستین اقدامات فرمانروایان صفوی دعوت از علمای شیعه از نقاط دیگر جهان اسلام ازجمله از علمای جبل عامل در لبنان بود.
بخشی از این پرسش بنیادی که نسل اول فرمانروایان صفوی چگونه توانستند در غیاب امام معصوم(ع) به نام شیعه حکومت تشکیل بدهند و با مشکل «عدم مشروعیت» یا غصبی بودن حکومت مواجه نشوند در کتاب «سنت و مدرنیته» اینجانب(انتشارات روزنه) آمده است. ضمن آنکه بههیچروی ادعا ندارم که به موضوع عمیقاً پرداختهشده و هیچ ابهام و اما و اگری وجود ندارد. این کتاب جناب غرویان در سال ۱۳۷۷ انتشار یافته و ظرف ۱۷ سال گذشته بارها تجدید چاپ شده است. ازجمله مباحث مهم این کتاب چگونگی تعامل تاریخی نهاد دین و روحانیت شیعه با حکومت بالأخص در عصر قاجاراست. درست است که این کتاب خیلی سازگاری با رویکرد رسمی دولتی ندارد اما یقیناً اگر آنچه در این حوزههای حساس گفته شده نادرست میبودند یا محل تردید، یقیناً انتشار کتاب با مشکل مواجه میشد. مطالب کتاب «سنت و مدرنیته» در خصوص تعامل، رویکرد و رابطه میان نهاد دین و روحانیت شیعه از یکسو و حکومت یا ساختار قدرت از سویی دیگر را که بنده از خودم جعل نکردهام.
جناب غروبان عزیز، ممکن است بخشهایی از تاریخ را که خیلی سازگاری با باورها و پارادایم امروزیمان پیدا نمیکنند ما روایت نکنیم و یا در مورد آنها سکوت کنیم؛ ممکن است که حتی بخشهایی از تاریخ را وارونه ساخته و جعل نماییم؛ اما آنچه مسلم است همه گذشته را نمیشود برای همیشه همچون روزنامه باطله خمیر کرد و از نو مطالب جدیدی بر روی آنها نوشت.
در خصوص بزرگداشت مراسم اربعین ، رفتن به راهپیمایی و در مجموعه رویکرد جدیدی که ظرف دوسهساله اخیر به وجود آمده، بنده فقط یک پرسش ساده دارم: اگر به مطبوعات سه چهار سال پیش در خصوص چگونگی برگزاری مراسم اربعین در ایران(و البته نه در عراق که کاملاً با ایران متفاوت بوده) نگاهی بیندازیم، چه تصویری از برگزاری اربعین تا چند سال پیش به ما میدهند؟ و آنوقت میتوانیم از خودمان بپرسیم که چرا چند سال است اینگونه برگزار میشود؟
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
شانزدهم آذر یک هزار و سیصد و نودوچهار
@tavana24
اما به قدرت رسیدن قبایل ترک نژاد قزلباش که در آناتولی و مناطق شمالی ایران سکنی داشتند آن نظم و نسق ۵۰۰ساله را دگرگون ساخت. رهبران قزلباش در تبریز خطبه به نام دوازده امام(ع) خواندند و برای نخستینبار پس از ۸۰۰سال از رحلت رسولالله(ص) به نام تشیع حکومت تشکیل دادند، بدون حضور امام معصوم(ع). با رسمی شدن تشیع بهعنوان مذهب رسمی و با توجه به اینکه نه قزلباشان اشراف چندانی به مبانی تشیع داشتند و نه ایران در آن مقطع مرکزیتی برای تشیع به شمار میآمد، یکی از نخستین اقدامات فرمانروایان صفوی دعوت از علمای شیعه از نقاط دیگر جهان اسلام ازجمله از علمای جبل عامل در لبنان بود.
بخشی از این پرسش بنیادی که نسل اول فرمانروایان صفوی چگونه توانستند در غیاب امام معصوم(ع) به نام شیعه حکومت تشکیل بدهند و با مشکل «عدم مشروعیت» یا غصبی بودن حکومت مواجه نشوند در کتاب «سنت و مدرنیته» اینجانب(انتشارات روزنه) آمده است. ضمن آنکه بههیچروی ادعا ندارم که به موضوع عمیقاً پرداختهشده و هیچ ابهام و اما و اگری وجود ندارد. این کتاب جناب غرویان در سال ۱۳۷۷ انتشار یافته و ظرف ۱۷ سال گذشته بارها تجدید چاپ شده است. ازجمله مباحث مهم این کتاب چگونگی تعامل تاریخی نهاد دین و روحانیت شیعه با حکومت بالأخص در عصر قاجاراست. درست است که این کتاب خیلی سازگاری با رویکرد رسمی دولتی ندارد اما یقیناً اگر آنچه در این حوزههای حساس گفته شده نادرست میبودند یا محل تردید، یقیناً انتشار کتاب با مشکل مواجه میشد. مطالب کتاب «سنت و مدرنیته» در خصوص تعامل، رویکرد و رابطه میان نهاد دین و روحانیت شیعه از یکسو و حکومت یا ساختار قدرت از سویی دیگر را که بنده از خودم جعل نکردهام.
جناب غروبان عزیز، ممکن است بخشهایی از تاریخ را که خیلی سازگاری با باورها و پارادایم امروزیمان پیدا نمیکنند ما روایت نکنیم و یا در مورد آنها سکوت کنیم؛ ممکن است که حتی بخشهایی از تاریخ را وارونه ساخته و جعل نماییم؛ اما آنچه مسلم است همه گذشته را نمیشود برای همیشه همچون روزنامه باطله خمیر کرد و از نو مطالب جدیدی بر روی آنها نوشت.
در خصوص بزرگداشت مراسم اربعین ، رفتن به راهپیمایی و در مجموعه رویکرد جدیدی که ظرف دوسهساله اخیر به وجود آمده، بنده فقط یک پرسش ساده دارم: اگر به مطبوعات سه چهار سال پیش در خصوص چگونگی برگزاری مراسم اربعین در ایران(و البته نه در عراق که کاملاً با ایران متفاوت بوده) نگاهی بیندازیم، چه تصویری از برگزاری اربعین تا چند سال پیش به ما میدهند؟ و آنوقت میتوانیم از خودمان بپرسیم که چرا چند سال است اینگونه برگزار میشود؟
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
شانزدهم آذر یک هزار و سیصد و نودوچهار
@tavana24