✔️روانکاو شهیر آمریکایی: ترامپ به خودشیفتگی بدخیم مبتلاست
🔅یک هفته از آغاز ریاستجمهوری دونالد ترامپ گذشته و او در این هفت روز چنان طوفانی به پا کرده که زنگ خطر را برای بسیاری از شهروندان در آمریکا و سراسر جهان به صدا درآورده است. دکتر جان گارتنر، استاد بنام روانشناسی در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا، تحلیلی از وضعیت نابسامان شخصیت دونالد ترامپ ارائه کرده که هشداردهنده و هراسآور است.
🔅به گزارش "یو اس نیوز" جان گارتنر معتقد است: «دونالد ترامپ بهطور خطرناکی روانپریش است و دمدمیمزاجیاش او را در انجام وظایف ریاستجمهوری ناتوان میسازد.» این رواندرمانگر برجسته که پیشتر بیوگرافی روانکاوانه بیل کلینتون را در قالب کتابی منتشر کرده، گفته است: «ترامپ به اختلال درمانناپذیر خودشیفتگی بدخیم مبتلاست که نشانههای آن رفتارهای تهاجمی و ضد اجتماعی، دیگرآزاری (سادیسم)، پارانویا و خودبزرگبینی حاد است.»
🔅این استاد دانشگاه جان هاپکینز همچنین از رویت نشانههایی از "هیپومانیا" (شیدایی) در شخصیت دونالد ترامپ خبر داده که نشانههایش «فقدان همدلی و از دست دادن کنترل رفتارهای هیجانی و این احساس غالب است که دیگران عظمت او و شخصیت بینظیرش را درک نمیکنند.»
🔅نمونهای از این رفتارها را میتوان در واکنشهای هیستریک ترامپ به اندازه جمعیت شرکتکننده در مراسم تحلیف او اشاره کرد. او میگوید مراسم تحلیف هیچ رئیسجمهوری در آمریکا تا این اندازه با استقبال عمومی روبرو نشده بود، در حالی که شواهد خلاف آن را نشان میدهند. اینکه دونالد ترامپ تا این اندازه به میزان و اندازه هرچیزی اهمیت میدهد و به چیزی جز "برتری مطلق" راضی نیست، خبر از درگیریهای جدی ذهن او میدهد.
🔅جان گارتنر با انتشار تحلیل روانکاوانه شخصیت ترامپ، یکی از قواعد اساسی اخلاق روانشناسی را که به "قاعده گلدواتر" معروف است، نقض کرده است. بر اساس این قاعده، روانکاوها اخلاقا مجاز نیستند تحلیل روانشناختی خود از شخصیتهای مشهور را بدون ملاقات با آنها و آزمودن وضعیت آنها و جلب رضایتشان منتشر کنند. با این حال، او میگوید پیآمدهای این اختلالات حاد روانی در شخصیت دونالد ترامپ ممکن است چنان ویرانگر باشند که او ترجیح داده با نقض این قاعده، افکار عمومی را از آن مطلع سازد.
آنچه وضعیت کنونی را نگرانکنندهتر میکند این است که ترامپ حالا در کاخ سفید در محاصره دستیاران و استراتژیستهایی است که در آتش اختلالات او هیزم میریزند و او را بهطور فزایندهای حتی متوهمتر و روانپریشتر میکنند. دکتر گارتنر در توضیح این وضعیت میگوید: «مثل این است که کسی را که با اعتیاد به الکل دست به گریبان است، در حلقه کسانی قرار دهی که دم به دم برایش بطریهای ویسکی اسکاچ باز میکنند.»
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
🔅یک هفته از آغاز ریاستجمهوری دونالد ترامپ گذشته و او در این هفت روز چنان طوفانی به پا کرده که زنگ خطر را برای بسیاری از شهروندان در آمریکا و سراسر جهان به صدا درآورده است. دکتر جان گارتنر، استاد بنام روانشناسی در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا، تحلیلی از وضعیت نابسامان شخصیت دونالد ترامپ ارائه کرده که هشداردهنده و هراسآور است.
🔅به گزارش "یو اس نیوز" جان گارتنر معتقد است: «دونالد ترامپ بهطور خطرناکی روانپریش است و دمدمیمزاجیاش او را در انجام وظایف ریاستجمهوری ناتوان میسازد.» این رواندرمانگر برجسته که پیشتر بیوگرافی روانکاوانه بیل کلینتون را در قالب کتابی منتشر کرده، گفته است: «ترامپ به اختلال درمانناپذیر خودشیفتگی بدخیم مبتلاست که نشانههای آن رفتارهای تهاجمی و ضد اجتماعی، دیگرآزاری (سادیسم)، پارانویا و خودبزرگبینی حاد است.»
🔅این استاد دانشگاه جان هاپکینز همچنین از رویت نشانههایی از "هیپومانیا" (شیدایی) در شخصیت دونالد ترامپ خبر داده که نشانههایش «فقدان همدلی و از دست دادن کنترل رفتارهای هیجانی و این احساس غالب است که دیگران عظمت او و شخصیت بینظیرش را درک نمیکنند.»
🔅نمونهای از این رفتارها را میتوان در واکنشهای هیستریک ترامپ به اندازه جمعیت شرکتکننده در مراسم تحلیف او اشاره کرد. او میگوید مراسم تحلیف هیچ رئیسجمهوری در آمریکا تا این اندازه با استقبال عمومی روبرو نشده بود، در حالی که شواهد خلاف آن را نشان میدهند. اینکه دونالد ترامپ تا این اندازه به میزان و اندازه هرچیزی اهمیت میدهد و به چیزی جز "برتری مطلق" راضی نیست، خبر از درگیریهای جدی ذهن او میدهد.
🔅جان گارتنر با انتشار تحلیل روانکاوانه شخصیت ترامپ، یکی از قواعد اساسی اخلاق روانشناسی را که به "قاعده گلدواتر" معروف است، نقض کرده است. بر اساس این قاعده، روانکاوها اخلاقا مجاز نیستند تحلیل روانشناختی خود از شخصیتهای مشهور را بدون ملاقات با آنها و آزمودن وضعیت آنها و جلب رضایتشان منتشر کنند. با این حال، او میگوید پیآمدهای این اختلالات حاد روانی در شخصیت دونالد ترامپ ممکن است چنان ویرانگر باشند که او ترجیح داده با نقض این قاعده، افکار عمومی را از آن مطلع سازد.
آنچه وضعیت کنونی را نگرانکنندهتر میکند این است که ترامپ حالا در کاخ سفید در محاصره دستیاران و استراتژیستهایی است که در آتش اختلالات او هیزم میریزند و او را بهطور فزایندهای حتی متوهمتر و روانپریشتر میکنند. دکتر گارتنر در توضیح این وضعیت میگوید: «مثل این است که کسی را که با اعتیاد به الکل دست به گریبان است، در حلقه کسانی قرار دهی که دم به دم برایش بطریهای ویسکی اسکاچ باز میکنند.»
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
✔️آیا مجرد زیستن و ازدواج نکردن غیراخلاقی است؟
🔅در تفکر سنتی «تجرّد» مرحله ای موقت و انتقالی در زندگی فرد است. فرد مجرّد دیر یا زود باید ازدواج کند تا «سروسامان» بیابد. یعنی انگار تجرّد نوعی بی سروسامانی است. و اگر دوران تجرّد بدرازا بکشد، هراز و یک گمان بد به فرد مجرّد می رود. در این نگاه، زندگی مجرّدانه غیرطبیعی است، و اگر زیاده بدرازا بکشد باید در سلامت جسمی، روانی، و اخلاقی فرد تردید کرد. انگار که زندگی طبیعی و اخلاقی جز با گذر از مرحله انتقالی تجرّد دست نمی دهد. در بهترین حالت، باید به حال فرد مجرَد دل سوزاند.
اما به نظرم از ویژگیهای دوران مدرن این است که رفته رفته فرهنگ عمومی تجرّد را نه به مثابه مرحله ای موقت یا غیرطبیعی یا غیر اخلاقی یا ترحم انگیز، بلکه به مثابه نوعی سبک زندگی برسمیت می شناسد. سبک زندگی آدمها به تناسب سرشت شان فرق می کند. بعضی آدمها در کنار همسر و فرزند شکفته می شوند، بعضی آدمها در خلوت دل خواسته خود آرامش و قرار می یابند. جامعه مدرن هم امکان عینی این تنوع را فراهم می کند، یعنی امکان مجرّد زیستن را به انسانها می دهد، و هم فرهنگ احترام به سبک زندگی دل خواسته افراد را می پروراند، یعنی به جامعه می آموزد که راه شکوفایی و آرامش انسانها فقط از یک کوره راه لگد خورده و مألوف نمی گذرد.
به نظرم سر دیگر طیف هم که تأهل و زندگی زناشویی را غیراخلاقی می داند، راه به افراط می رود. زندگی مطلوب و شکوفاننده برای همه از الگوی واحد پیروی نمی کند. سبک زندگی ای که تو را می شکوفاند چه بسا من را پژمرده کند، و برعکس.
بنابراین، اگر فردا فرد مجرّدی را دیدیم به جای آنکه او را به دیده ترّحم یا تردید بنگریم، با خود فکر کنیم شاید او تجرّد را نه به مثابه یک وضعیت تحمیلی یا گذرا بلکه به مثابه یک سبک زندگی خواستنی و ماندگار انتخاب کرده است. و بعد به انتخاب اش احترام بگذاریم.
🍁دکتر آرش نراقی
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg
🔅در تفکر سنتی «تجرّد» مرحله ای موقت و انتقالی در زندگی فرد است. فرد مجرّد دیر یا زود باید ازدواج کند تا «سروسامان» بیابد. یعنی انگار تجرّد نوعی بی سروسامانی است. و اگر دوران تجرّد بدرازا بکشد، هراز و یک گمان بد به فرد مجرّد می رود. در این نگاه، زندگی مجرّدانه غیرطبیعی است، و اگر زیاده بدرازا بکشد باید در سلامت جسمی، روانی، و اخلاقی فرد تردید کرد. انگار که زندگی طبیعی و اخلاقی جز با گذر از مرحله انتقالی تجرّد دست نمی دهد. در بهترین حالت، باید به حال فرد مجرَد دل سوزاند.
اما به نظرم از ویژگیهای دوران مدرن این است که رفته رفته فرهنگ عمومی تجرّد را نه به مثابه مرحله ای موقت یا غیرطبیعی یا غیر اخلاقی یا ترحم انگیز، بلکه به مثابه نوعی سبک زندگی برسمیت می شناسد. سبک زندگی آدمها به تناسب سرشت شان فرق می کند. بعضی آدمها در کنار همسر و فرزند شکفته می شوند، بعضی آدمها در خلوت دل خواسته خود آرامش و قرار می یابند. جامعه مدرن هم امکان عینی این تنوع را فراهم می کند، یعنی امکان مجرّد زیستن را به انسانها می دهد، و هم فرهنگ احترام به سبک زندگی دل خواسته افراد را می پروراند، یعنی به جامعه می آموزد که راه شکوفایی و آرامش انسانها فقط از یک کوره راه لگد خورده و مألوف نمی گذرد.
به نظرم سر دیگر طیف هم که تأهل و زندگی زناشویی را غیراخلاقی می داند، راه به افراط می رود. زندگی مطلوب و شکوفاننده برای همه از الگوی واحد پیروی نمی کند. سبک زندگی ای که تو را می شکوفاند چه بسا من را پژمرده کند، و برعکس.
بنابراین، اگر فردا فرد مجرّدی را دیدیم به جای آنکه او را به دیده ترّحم یا تردید بنگریم، با خود فکر کنیم شاید او تجرّد را نه به مثابه یک وضعیت تحمیلی یا گذرا بلکه به مثابه یک سبک زندگی خواستنی و ماندگار انتخاب کرده است. و بعد به انتخاب اش احترام بگذاریم.
🍁دکتر آرش نراقی
#اندیشه
https://telegram.me/joinchat/Ahuv_DwKpnu3M4XT-D49bg