مستند #قطب_زاده تطهیرچهره سیاستمداری لمپن وبیاصول بود.دراین مستند حتی بایک مخالف وی یا روزنامه نگاربیطرفی چون قائد که مقاله درخشانی درباره قطب زاده داردمصاحبه نشده بود.فراموش نکنیم اوسلاخ نیروهای صداوسیما بود! نکته جالب دیگر مصاحبه با دروغزنانی چون سازگارا، نوریزاده و بهنود بود...
Behrouz.Hooseini
@TwitterMamnoe
Behrouz.Hooseini
@TwitterMamnoe
🔴در میدان #ادبیات ما تقریباً اکثر کسانی که میشناسیم چپی و ضد پهلوی بودند! در کنارش اما تعدادی نویسنده نیز بودند که تمام تلاش شان متمرکز بر اعتلای فرهنگ و ادبیات این کهن دیار بود. اینها اغلب در حاشیه نگه داشته شدند. نسل جوان ما این حق را دارد که با هنرمندان واقعی خود آشنا شود.
2. از معدود نویسندگان ایرانی که هیچوقت به چپی/چریک بازی های متداول آن روزگار آلوده نشد عباس نعلبندیان است. او نمایشنامه نویس/داستان نویس/مترجمی نوآور و بسیار خلاق بود که با سبک و رسم الخط خاص بخود ادبیات نمایشی و صحنه تئاتر نوپای ایران را رونق بخشید.
3. نعلبندیان متولد سنگ لج تهران (پارک شهر فعلی - 1326) بود. او حتا دیپلم دبیرستان نداشت! نویسندگی را از هیجده سالگی شروع کرد. نخستین نمایشنامه ی او "پژوهشی ژرف و سترگ..." در جشن هنر شیراز به نمایش درآمد و مثل بمب ترکید و حواس جامعه ی هنری را به سمت او جلب کرد.
4.#نعلبندیان تنها 22 سال داشت که مدیر "کارگاه نمایش" شد. کارگاه نمایش را #شهبانو پایه گذاری کردند، برای شکوفاکردن استعدادهای جوان و هنر اصیل. نبوغ نعلبندیان و اینکه او از نگرش چپ بشدت دوری می کرد باعث شده بود که تقریباً همه ی نویسندگان و هنرمندان آن دوران در مقابلش موضع بگیرند!
5. عباس نعلبندیان در محافل هنری و ادبی آن دوران کاملاً ایزوله شده بود، چون می گفتند "او با دستگاه همکاری می کند"! نکته دیگر اینکه نمایشنامه ها و داستان های پیشرو او اغلب ضد اسلامی قلمداد می شدند، از اینرو در تضاد با تفکر غالب روشنفکری آن دوران مثل شریعتی، آل احمد و امثالهم بودند.
6. در نخستین روزهای شورش ننگین 57، به دستور #قطب_زاده "کارگاه نمایش" بسته شد و #نعلبندیان را 4 ماه زندانی و شکنجه کردند! پس از آزادی، حق کار را از او سلب کردند، خانه ی کوچکش را مصادره کردند و تا هنگام مرگ، لحظه ای دست از آزار او برنداشتند! هنرمندان نیز جملگی او را طرد کرده بودند.
7. سرانجام روح حساس #عباس_نعلبندیان تاب اینهمه بی مهری را نیاورد و در اول خرداد 1368 از خویش جان ستاند. قبل از خودکشی، وصیت خود را بر نواری ضبط کرد که دیگر جای حرف و حدیثی باقی نماند. بر سنگ مزار او این جمله حک شده است: «در این غربت غریب، عطر تو را از کدام توفان باید خاست!»
8. در مورد سبک نوشتاری: او بسیار بی پروا می نوشت، با رسم الخطی ویژه ی خودش. مثلاً نمایشنامه "پوف" او سراسر حرفهای رکیک و تا حدی پورنوگرافیک است که برای آن دوران ساختارشکنی محسوب می شد.
شخصا "داستانهایی از بارش مهر و مرگ" و "پژوهشی ژرف و سترگ..." او را بسیار می پسندم.
9. در سال 2013، به همت عاطفه پاکبازنیا و جواد عاطفه #كتاب ی منتشر شد بنام "دیگران عباس نعلبندیان" (H&S Media - London) که شامل مقالات صاحبنظران در معرفی زندگی و کارنامه #عباس_نعلبندیان است. این کتاب را میتوانید اینجا بخوانید:
https://bit.ly/2XfHIhQ
Majid Zohari
درود و سپاس. این همان بلایی است که سر نیما یوشیج آوردند: انزوا، افترا و تهمت و خیانت. آثار نعلبندیان در نگاه اول عجیب به نظر میرسند چون سبکش منحصر بفرد است و خالی از شعارهای چپی مد روز دوران. در وب سایت دوات رضا قاسمی برخی آثارش هست.
Hard Gerd
شوربختانه استادان و دانشگاهها در دوران پهلوی در تصرف چپ و حزب توده بودند و خروجیشان هم اراذل و اوباش کنفدراسیونی که با پول ملت و رایگان در بهترین دانشگاههای دنیا درس میخواندند تبدیل به هیولاهای ضد ایرانی میشدند و بلای جان تاریخ و فرهنگ و مردم ایران! بازماندگان تباهشان را میبینید
Radman
استادان و دانشگاه های سرتاسر دنیا همین الانش هم به شدت چپولن.
شما برو دانشگاه تهران به حضرت کارل مارکس بد بگو همه مثل سگ میریزن روت.
حکومت وطن پرست باید فضای دانشگاه هارو کنترل کنه.
خدمت اونایی هم که میگن این خلاف آزادیه باید گفت که اگر حکومت نکنه جهان وطنیا میکنند.
Witcher
@TwitterMamnoe
2. از معدود نویسندگان ایرانی که هیچوقت به چپی/چریک بازی های متداول آن روزگار آلوده نشد عباس نعلبندیان است. او نمایشنامه نویس/داستان نویس/مترجمی نوآور و بسیار خلاق بود که با سبک و رسم الخط خاص بخود ادبیات نمایشی و صحنه تئاتر نوپای ایران را رونق بخشید.
3. نعلبندیان متولد سنگ لج تهران (پارک شهر فعلی - 1326) بود. او حتا دیپلم دبیرستان نداشت! نویسندگی را از هیجده سالگی شروع کرد. نخستین نمایشنامه ی او "پژوهشی ژرف و سترگ..." در جشن هنر شیراز به نمایش درآمد و مثل بمب ترکید و حواس جامعه ی هنری را به سمت او جلب کرد.
4.#نعلبندیان تنها 22 سال داشت که مدیر "کارگاه نمایش" شد. کارگاه نمایش را #شهبانو پایه گذاری کردند، برای شکوفاکردن استعدادهای جوان و هنر اصیل. نبوغ نعلبندیان و اینکه او از نگرش چپ بشدت دوری می کرد باعث شده بود که تقریباً همه ی نویسندگان و هنرمندان آن دوران در مقابلش موضع بگیرند!
5. عباس نعلبندیان در محافل هنری و ادبی آن دوران کاملاً ایزوله شده بود، چون می گفتند "او با دستگاه همکاری می کند"! نکته دیگر اینکه نمایشنامه ها و داستان های پیشرو او اغلب ضد اسلامی قلمداد می شدند، از اینرو در تضاد با تفکر غالب روشنفکری آن دوران مثل شریعتی، آل احمد و امثالهم بودند.
6. در نخستین روزهای شورش ننگین 57، به دستور #قطب_زاده "کارگاه نمایش" بسته شد و #نعلبندیان را 4 ماه زندانی و شکنجه کردند! پس از آزادی، حق کار را از او سلب کردند، خانه ی کوچکش را مصادره کردند و تا هنگام مرگ، لحظه ای دست از آزار او برنداشتند! هنرمندان نیز جملگی او را طرد کرده بودند.
7. سرانجام روح حساس #عباس_نعلبندیان تاب اینهمه بی مهری را نیاورد و در اول خرداد 1368 از خویش جان ستاند. قبل از خودکشی، وصیت خود را بر نواری ضبط کرد که دیگر جای حرف و حدیثی باقی نماند. بر سنگ مزار او این جمله حک شده است: «در این غربت غریب، عطر تو را از کدام توفان باید خاست!»
8. در مورد سبک نوشتاری: او بسیار بی پروا می نوشت، با رسم الخطی ویژه ی خودش. مثلاً نمایشنامه "پوف" او سراسر حرفهای رکیک و تا حدی پورنوگرافیک است که برای آن دوران ساختارشکنی محسوب می شد.
شخصا "داستانهایی از بارش مهر و مرگ" و "پژوهشی ژرف و سترگ..." او را بسیار می پسندم.
9. در سال 2013، به همت عاطفه پاکبازنیا و جواد عاطفه #كتاب ی منتشر شد بنام "دیگران عباس نعلبندیان" (H&S Media - London) که شامل مقالات صاحبنظران در معرفی زندگی و کارنامه #عباس_نعلبندیان است. این کتاب را میتوانید اینجا بخوانید:
https://bit.ly/2XfHIhQ
Majid Zohari
درود و سپاس. این همان بلایی است که سر نیما یوشیج آوردند: انزوا، افترا و تهمت و خیانت. آثار نعلبندیان در نگاه اول عجیب به نظر میرسند چون سبکش منحصر بفرد است و خالی از شعارهای چپی مد روز دوران. در وب سایت دوات رضا قاسمی برخی آثارش هست.
Hard Gerd
شوربختانه استادان و دانشگاهها در دوران پهلوی در تصرف چپ و حزب توده بودند و خروجیشان هم اراذل و اوباش کنفدراسیونی که با پول ملت و رایگان در بهترین دانشگاههای دنیا درس میخواندند تبدیل به هیولاهای ضد ایرانی میشدند و بلای جان تاریخ و فرهنگ و مردم ایران! بازماندگان تباهشان را میبینید
Radman
استادان و دانشگاه های سرتاسر دنیا همین الانش هم به شدت چپولن.
شما برو دانشگاه تهران به حضرت کارل مارکس بد بگو همه مثل سگ میریزن روت.
حکومت وطن پرست باید فضای دانشگاه هارو کنترل کنه.
خدمت اونایی هم که میگن این خلاف آزادیه باید گفت که اگر حکومت نکنه جهان وطنیا میکنند.
Witcher
@TwitterMamnoe
Telegraph
نویسندگان ایرانی که هیچوقت به چپی/چریک بازی های متداول آن روزگار آلوده نشدند
1.در میدان #ادبیات ما تقریباً اکثر کسانی که میشناسیم چپی و ضد پهلوی بودند! در کنارش اما تعدادی نویسنده نیز بودند که تمام تلاش شان متمرکز بر اعتلای فرهنگ و ادبیات این کهن دیار بود. اینها اغلب در حاشیه نگه داشته شدند. نسل جوان ما این حق را دارد که با هنرمندان…