Forwarded from کانال محمد مهدویفر
🔵 من #فاطمه_سمسارپور هستم.
(قسمت اول)
من کشته شدم در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
۴۹ ساله بودم متولد ۲۴ شهریور ۱۳۳۹، ساکن تهران و اهل بابل
دو پسر داشتم به نام کاوه و کوشا. کاوه دانشجوی دانشگاه شریف بود و کوشا در مدرسه مفید نزدیک خوابگاه شریف درس میخوند.
بخاطر همین خونمونو نزدیک خیابون آزادی گرفته بودیم. خونه ما تو کوچهٔ سینا در خیابون خوش شمالی بود که چند متر با خیابون آزادی فاصله داشت و دقیقا پشت یه مجتمع قضایی بود.
در ورودی کوچه هم ساختمونی متعلق به نیروی انتظامی قرار داشت که میگفتن اون روز از این ساختمون برای سازماندهی تک تیراندازهای بسیج استفاده میکردن و مرکزی برای تجمع و هدایت اونا بوده.
اون روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ بود مردمی که میگفتن رأیشون در دهمین دوره انتخابات گم شده به خیابون اومده بودن. حدود ساعت یک ربع به هفت بود که صدای انفجاری رو تو کوچه شنیدیم.
من و کاوه با نگرانی رفتیم پایین ببینیم چه خبره. همسایهها هم اومدن، هوا تقریبا تاریک شده بود ولی دیدیم چند نفر با کلت از آخر کوچه دارن به سمت ما میان آخه تعقیب و گریز با مردم به کوچه ما هم کشیده شده بود.
لینک قسمت دوم👇
https://t.me/mahdavifar2021/63814
(قسمت اول)
من کشته شدم در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
۴۹ ساله بودم متولد ۲۴ شهریور ۱۳۳۹، ساکن تهران و اهل بابل
دو پسر داشتم به نام کاوه و کوشا. کاوه دانشجوی دانشگاه شریف بود و کوشا در مدرسه مفید نزدیک خوابگاه شریف درس میخوند.
بخاطر همین خونمونو نزدیک خیابون آزادی گرفته بودیم. خونه ما تو کوچهٔ سینا در خیابون خوش شمالی بود که چند متر با خیابون آزادی فاصله داشت و دقیقا پشت یه مجتمع قضایی بود.
در ورودی کوچه هم ساختمونی متعلق به نیروی انتظامی قرار داشت که میگفتن اون روز از این ساختمون برای سازماندهی تک تیراندازهای بسیج استفاده میکردن و مرکزی برای تجمع و هدایت اونا بوده.
اون روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ بود مردمی که میگفتن رأیشون در دهمین دوره انتخابات گم شده به خیابون اومده بودن. حدود ساعت یک ربع به هفت بود که صدای انفجاری رو تو کوچه شنیدیم.
من و کاوه با نگرانی رفتیم پایین ببینیم چه خبره. همسایهها هم اومدن، هوا تقریبا تاریک شده بود ولی دیدیم چند نفر با کلت از آخر کوچه دارن به سمت ما میان آخه تعقیب و گریز با مردم به کوچه ما هم کشیده شده بود.
لینک قسمت دوم👇
https://t.me/mahdavifar2021/63814