🔴موافق👇
بوسیدن ضریح
در بعضی از زیارتنامه ها می رسیم به جایی که مثلا امام فرموده اکنون جلو برو و قبر را ببوس ...(مثل زیارت امام حسین در شبهای قدر و ...)
بوسیدن ضریح جز آنکه نشانه ی عشق و ادب و احترام است، معنی دیگری ندارد و نوعی ارادت نشان دادن به اولیا الله است و کاری هست مستحب و مبارک، البته بعضی هم از آن طرف بام افتاده اند و بوسیدن ضریح و لمس و تبرک در و دیوار حرم را نشانه #شرک می دانند که ریشه در عقاید افراطی #وهابیت دارد.
«این كار نه تنها بدعت و حرام نیست بلكه به دلیل متبرك بودن آنها ریشه در رفتار پیامبران پیشین نیز دارد. در قرآن مجید آمده است كه وقتی حضرت یوسف خود را به برادرانش معرفی نمود و آنها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آنها گفت: اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَذَا فالقُوهُ عَلَی وَجْهِ أبِی یَأتِ بَصِیراً؛ پیراهنم را با خود نزد پدرم ببرید و بر صورتش افكنید تا دیدگانش بینا گردد سپس در جای دیگری از همین سوره آمده است: فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً؛ چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پیراهن را بر صورت پدر افكند و یعقوب بینایی خود را بازیافت.
البته بعضی هم از آن طرف بام افتاده اند و بوسیدن ضریح و لمس و تبرک در و دیوار حرم را نشانه شرک می دانند که ریشه در عقاید افراطی وهابیت دارد. بوسیدن و لمس و تبرک مادامی که از روی محبت و احترام است مجاز و مستحب است تنها در صورتی که از روی پرستش باشد شرک و حرام است و بدیهی است که در اصل، به خاطر ارتباط عمیق با خداست که مردم اولیاء الله را دوست دارند .
آیا می توان رفتار این دو پیامبر الهی ـ یوسف صدیق كه توصیه به مالیدن پیراهن بر چشمان پدرش نموده و یعقوب كه آن را انجام داده است ـ را شرك به خدا و حرام دانست؟ آن هم داستانی كه از زبان قرآن مجید نقل شده است؟
علاوه بر این، در صحیح بخاری از عبدالله بن عمر نقل شده است كه: « #پیامبر را در حالی دیدم كه حجرالاسود را لمس می كرد و می بوسید .بر همین مبنا است كه كلیه مسلمین جهان به هنگام زیارت خانه خدا، برای لمس كردن و بوییدن حجرالاسود مدتها به صف می ایستند.
حال كه بوسیدن #سنگ_حجرالاسود و لمس كردن #پیراهن_یوسف و مالیدن بر چشم مجاز می باشد، بدیهی است كه می توان در و دیوار و ضریح امامان را لمس نمود و بوسید، زیرا تفاوتی بین اشیا (از جهت متبرك بودن آنها) وجود ندارد؟!»
(مقاله صفای زیارت ،سایت تخصصی کتابخانه حج )
مصطفی دهقان
بوسیدن ضریح
در بعضی از زیارتنامه ها می رسیم به جایی که مثلا امام فرموده اکنون جلو برو و قبر را ببوس ...(مثل زیارت امام حسین در شبهای قدر و ...)
بوسیدن ضریح جز آنکه نشانه ی عشق و ادب و احترام است، معنی دیگری ندارد و نوعی ارادت نشان دادن به اولیا الله است و کاری هست مستحب و مبارک، البته بعضی هم از آن طرف بام افتاده اند و بوسیدن ضریح و لمس و تبرک در و دیوار حرم را نشانه #شرک می دانند که ریشه در عقاید افراطی #وهابیت دارد.
«این كار نه تنها بدعت و حرام نیست بلكه به دلیل متبرك بودن آنها ریشه در رفتار پیامبران پیشین نیز دارد. در قرآن مجید آمده است كه وقتی حضرت یوسف خود را به برادرانش معرفی نمود و آنها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آنها گفت: اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَذَا فالقُوهُ عَلَی وَجْهِ أبِی یَأتِ بَصِیراً؛ پیراهنم را با خود نزد پدرم ببرید و بر صورتش افكنید تا دیدگانش بینا گردد سپس در جای دیگری از همین سوره آمده است: فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً؛ چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پیراهن را بر صورت پدر افكند و یعقوب بینایی خود را بازیافت.
البته بعضی هم از آن طرف بام افتاده اند و بوسیدن ضریح و لمس و تبرک در و دیوار حرم را نشانه شرک می دانند که ریشه در عقاید افراطی وهابیت دارد. بوسیدن و لمس و تبرک مادامی که از روی محبت و احترام است مجاز و مستحب است تنها در صورتی که از روی پرستش باشد شرک و حرام است و بدیهی است که در اصل، به خاطر ارتباط عمیق با خداست که مردم اولیاء الله را دوست دارند .
آیا می توان رفتار این دو پیامبر الهی ـ یوسف صدیق كه توصیه به مالیدن پیراهن بر چشمان پدرش نموده و یعقوب كه آن را انجام داده است ـ را شرك به خدا و حرام دانست؟ آن هم داستانی كه از زبان قرآن مجید نقل شده است؟
علاوه بر این، در صحیح بخاری از عبدالله بن عمر نقل شده است كه: « #پیامبر را در حالی دیدم كه حجرالاسود را لمس می كرد و می بوسید .بر همین مبنا است كه كلیه مسلمین جهان به هنگام زیارت خانه خدا، برای لمس كردن و بوییدن حجرالاسود مدتها به صف می ایستند.
حال كه بوسیدن #سنگ_حجرالاسود و لمس كردن #پیراهن_یوسف و مالیدن بر چشم مجاز می باشد، بدیهی است كه می توان در و دیوار و ضریح امامان را لمس نمود و بوسید، زیرا تفاوتی بین اشیا (از جهت متبرك بودن آنها) وجود ندارد؟!»
(مقاله صفای زیارت ،سایت تخصصی کتابخانه حج )
مصطفی دهقان