پاسخ به اسلامگرایان
👤 Leyli دوستان مسلمان برهانی در اثبات وجود خداوند ارائه کردند که مبدع ان ارسطو است، برهانی که به زیر فرنام #برهان_حرکت یا #برهان_حرکت_و_محرک میشناسیم و پر است از اشتباهات فاحش، بخصوص تقریری که این دوست مسلمان از برهان ارائه کرده است. این براهین در کانال…
➖ نقد دوم: قاعده فاقد شی ...
💢 #ادعا:
قاعده "معطی الشیء لا یکون فاقدا له” (معطی کمال نمیتواند فاقد آن کمال باشد )
علت قابلی یا گیرنده کمال (متحرک) نمیتواند معطی کمال (محرک) باشد چون فاقد آن است.
يعني:
👈 محرك حركت ميدهد.
👈 متحـرك حركـت ندارد و ميخواهد حركت را بپذيرد.
به تعبيري دیگر ، فاقد شيء، معطي شـيء نمـيشـود، لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود.
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
انصافا ببینید قاعده را چگونه متوجه شده اند، قاعده فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد اصلا به معنایی که نویسنده انرا برداشت کرده نیست و این نشان میدهد که نویسنده درک صحیحی از انچه به قلم در اورده ندارد، چرا؟
این قاعده میگوید که فاقد یک چیز نمیتواند ان چیز را به دیگری اهدا کند
مثلا من اگر پول ندارم نمیتوانم به شما پول بدهم، این اصل بدیهی است که چون و چرایی در ان نداریم...
من فاقد شی(پول) هستم و نمیتوانم معطی شی (اعطا و هدیه کننده پول)باشم
اما ببینید نویسنده چه برداشت اشتباهی از قاعده داشته است!
شاید عجیبترین قسمت پست همین تفسیر نویسنده از قاعده "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" باشد.
ابتدا مثالی بزنیم که متوجه برهان است، طبق این اصل، چیزی که حرکت ندارد نمیتواند به چیزی حرکت بدهد، حالا این قاعده کاری ندارد ان چیز حرکت را از کسی گرفته یا ذاتی ان است و یا هر چیز دیگر...
پس اگر شی حرکت نداشته باشد، نمیتواند به کسی حرکت دهد و اگر حرکت داشته باشد میتواند به چیزی حرکت بدهد
نویسنده تصور کرده که گیرنده یک کمال (مثلا گیرنده حرکت) نمیتواند انرا به دیگری اعطا کند، اصلا اینطور نیست، اساسا اگر اینگونه بود که هیچ چیز نمیتوانست به دیگری چیزی که ذاتی اش نیست را وام دهد.
چنانچه در تفسیر این قاعده انرا به طرز عجیبی با تحصیل حاصل مخلوط کرده و گفته است.
یادآوری متن کانال اسلامگرا: لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود."
در حالی که این عبارات غلط است، منظور قاعده این است که چیزی فاقد شی (مثلا حرکت) باشد نمیتواند شی (حرکت) را به دیگری وام دهد نه اینکه گیرنده حرکت از هرجایی حرکت را بدست اورد (ذاتی اش باشد یا گیرنده باشد یا هرچیز) نتواند به دیگری حرکت را وام دهد ...
در واقع "ب" از "الف" حرکت را دریافت کرده و میتواند به "ج" بدهد، "ج" به "د" بدهد و الی اخر.
نه اینکه چون "ب" فاقد شی یا فاقد حرکت در گذشته بوده نمیتواند در حال حاضر هم به "ج" یا "د" و ... حرکت بدهد.
از همین قاعده اشتباه نتایج #درخشان نیز گرفته است که در ادامه خواهیم دید.
نقد بعدی که با توجه به همین قاعده و البته تفسیر صحیح ان است، جدی ترین نقدی است که هیچ پاسخی برای ان ندارند.
➖ نقد سوم: قاعده فاقد شی ... و استدلال بر محرک اولیه
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
اما نقد مهمتر و شاید مهمترین نقد این برهان همین باشد.
میگویم فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد... یعنی چنانچه بالاتر گفتیم اگر چیزی فاقد حرکت باشد نمیتواند حرکت را به دیگری بدهد
سوال اینجاست خداوند خودش حرکت را از کجا اورده است؟
در مواجهه با این سوال با موارد زیر روبرو میشویم:
الف) خداوند خودش فاقد حرکت است، پس از انجا که "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" این گزینه منتفی است و باید کنار گذاشته شود.
ب) خداوند خودش دارای حرکت است که با دو حالت روبرو میشویم
خداوند یا محرک اولیه خودش حرکت را از قبلی گرفته و قبلی هم از محرک قبلی و محرک قبلی و... الی اخر، که به تسلسل برمیخوریم و فرض نویسنده این است که تسلسل محال است.
یا اینکه حرکت ذاتی خداوند است، خوب یک ماتریالیست هم میگوید که حرکت ذاتی ماده است.
گو اینکه یک خداباور نمیپذیرد که حرکت در خداوند راه دارد. تغییر و تغیر در خداوند راه ندارد. (شاید هم به تازگی راه پیدا کرده و یا این دوستان جدیدا تغیر در خدا را میپذیرند، بهرحال فرقی ندارد)
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚫 @ANSWER_ISLAMISM
💢 #ادعا:
قاعده "معطی الشیء لا یکون فاقدا له” (معطی کمال نمیتواند فاقد آن کمال باشد )
علت قابلی یا گیرنده کمال (متحرک) نمیتواند معطی کمال (محرک) باشد چون فاقد آن است.
يعني:
👈 محرك حركت ميدهد.
👈 متحـرك حركـت ندارد و ميخواهد حركت را بپذيرد.
به تعبيري دیگر ، فاقد شيء، معطي شـيء نمـيشـود، لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود.
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
انصافا ببینید قاعده را چگونه متوجه شده اند، قاعده فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد اصلا به معنایی که نویسنده انرا برداشت کرده نیست و این نشان میدهد که نویسنده درک صحیحی از انچه به قلم در اورده ندارد، چرا؟
این قاعده میگوید که فاقد یک چیز نمیتواند ان چیز را به دیگری اهدا کند
مثلا من اگر پول ندارم نمیتوانم به شما پول بدهم، این اصل بدیهی است که چون و چرایی در ان نداریم...
من فاقد شی(پول) هستم و نمیتوانم معطی شی (اعطا و هدیه کننده پول)باشم
اما ببینید نویسنده چه برداشت اشتباهی از قاعده داشته است!
شاید عجیبترین قسمت پست همین تفسیر نویسنده از قاعده "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" باشد.
ابتدا مثالی بزنیم که متوجه برهان است، طبق این اصل، چیزی که حرکت ندارد نمیتواند به چیزی حرکت بدهد، حالا این قاعده کاری ندارد ان چیز حرکت را از کسی گرفته یا ذاتی ان است و یا هر چیز دیگر...
پس اگر شی حرکت نداشته باشد، نمیتواند به کسی حرکت دهد و اگر حرکت داشته باشد میتواند به چیزی حرکت بدهد
نویسنده تصور کرده که گیرنده یک کمال (مثلا گیرنده حرکت) نمیتواند انرا به دیگری اعطا کند، اصلا اینطور نیست، اساسا اگر اینگونه بود که هیچ چیز نمیتوانست به دیگری چیزی که ذاتی اش نیست را وام دهد.
چنانچه در تفسیر این قاعده انرا به طرز عجیبی با تحصیل حاصل مخلوط کرده و گفته است.
یادآوری متن کانال اسلامگرا: لذا گیرنده حرکت محال است دهنده حرکت باشد، چون حرکت برای رسیدن به کمالی است که از ابتدا ندارد ، اگر از ابتدا واجد حالت ثانویه بود دیگر حرکت آن و خروجش از حالت بالقوه "تحصیل حاصل" بود."
در حالی که این عبارات غلط است، منظور قاعده این است که چیزی فاقد شی (مثلا حرکت) باشد نمیتواند شی (حرکت) را به دیگری وام دهد نه اینکه گیرنده حرکت از هرجایی حرکت را بدست اورد (ذاتی اش باشد یا گیرنده باشد یا هرچیز) نتواند به دیگری حرکت را وام دهد ...
در واقع "ب" از "الف" حرکت را دریافت کرده و میتواند به "ج" بدهد، "ج" به "د" بدهد و الی اخر.
نه اینکه چون "ب" فاقد شی یا فاقد حرکت در گذشته بوده نمیتواند در حال حاضر هم به "ج" یا "د" و ... حرکت بدهد.
از همین قاعده اشتباه نتایج #درخشان نیز گرفته است که در ادامه خواهیم دید.
نقد بعدی که با توجه به همین قاعده و البته تفسیر صحیح ان است، جدی ترین نقدی است که هیچ پاسخی برای ان ندارند.
➖ نقد سوم: قاعده فاقد شی ... و استدلال بر محرک اولیه
✅ #پاسخ_به_اسلامگرایان:
اما نقد مهمتر و شاید مهمترین نقد این برهان همین باشد.
میگویم فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد... یعنی چنانچه بالاتر گفتیم اگر چیزی فاقد حرکت باشد نمیتواند حرکت را به دیگری بدهد
سوال اینجاست خداوند خودش حرکت را از کجا اورده است؟
در مواجهه با این سوال با موارد زیر روبرو میشویم:
الف) خداوند خودش فاقد حرکت است، پس از انجا که "فاقد شی نمیتواند معطی شی باشد" این گزینه منتفی است و باید کنار گذاشته شود.
ب) خداوند خودش دارای حرکت است که با دو حالت روبرو میشویم
خداوند یا محرک اولیه خودش حرکت را از قبلی گرفته و قبلی هم از محرک قبلی و محرک قبلی و... الی اخر، که به تسلسل برمیخوریم و فرض نویسنده این است که تسلسل محال است.
یا اینکه حرکت ذاتی خداوند است، خوب یک ماتریالیست هم میگوید که حرکت ذاتی ماده است.
گو اینکه یک خداباور نمیپذیرد که حرکت در خداوند راه دارد. تغییر و تغیر در خداوند راه ندارد. (شاید هم به تازگی راه پیدا کرده و یا این دوستان جدیدا تغیر در خدا را میپذیرند، بهرحال فرقی ندارد)
#بخش_دوم
ادامه دارد ...
🚫 @ANSWER_ISLAMISM