آنتی شبهات
14.5K subscribers
3.02K photos
5.03K videos
156 files
2.32K links
🚨 آرشیو مطالب کانال ⬇️
@Antii_shobahaat

«آنتی شبهات،
جایی برای رهایی از باورهای تقلیدی
و رسیدن به ایمان تحقیقی
اینجا حقایق را آن طور که هست ببینید
نه آن طور که نشان داده می‌شوند»
آدرس سایت آنتی شبهات:
https://anti-shobahat.com
Download Telegram
#اخلاص

هرکه می‌خواد الله چشمان قلبش را باز کند، عمل پنهانش بیش از عملِ آشکارش باشد؛ زیرا کار نیکِ پنهان منبع اخلاص است و اخلاص منبع حکمت است.


مالک بن دینار رحمه‌اللّٰه
32👍10
🗡عدم وجود خونریزی بسیار در جنگ‌ها و غزوات پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وسلم


ویژگی جنگهای پیامبر (ص) در این است که جنگهای خونینی نبوده‌اند، به این مفهوم که آنها چیزی که امروز به جنایت نابود کردن ملتها مشهور است، وجود ندارد؛ چنانکه ما در آنچه تمدن‌های جهان معاصر نامیده می‌شود،
می‌بینیم که برخی از رهبران تصمیماتی را اتخاذ می‌کنند که آمار قابل ملاحظه‌ای از انسانها را در یک شهر یا کشور و یا یک قاره به کلی نابود می کند؛ اما جنگهای نبوی به این شکل نبود؛ زیرا همانگونه که توضیح دادیم، آن حضرت تا حد توان سخت تلاش می‌کرد تا جنگ و نبردی روی ندهد و اگر چاره‌ای جز نبرد نبود، سعی می‌کرد، زود آن را پایان دهد و در حین نبرد از خون شهروندان پاسداری می‌کرد و از ریختن خون افرادی که به زور به این جنگ کشانده شده‌اند، حفاظت می‌نمود، و پس از پایان جنگ، کسی را که اسیر می‌شد، معاف می‌کرد و در حالت پیروزی، ترحم و چشم پوشی می‌کرد. بنابراین، جنگهایش در بالاترین سطح و مترقی‌ترین وضع پیشرفته‌ای قرار داشتند که ما هرگز نمونه آن را در «تمدنهای جدید» نمی‌شناسیم.

آمارها دروغ نمی‌گویند!!
از این رو، ما آمارهای کسانی را جمع آوری کرده‌ایم که در همه جنگهای نبوی جان باخته اند، اعم از این که از شهدای مسلمانان بوده‌اند یا از کشته شدگان دشمن. سپس به تحلیل این آمارها پرداخته‌ایم و آنها را با آنچه در جهان معاصر ما روی داده است، مقایسه کرده‌، و به نتیجه‌ای شگفت‌انگیز رسیده‌ایم

تعداد شهدای مسلمانان در تمام جنگهایشان در زمان رسول خدا (ص) در مدت ده سال کامل ۲۶۲ نفر و تعداد کشته شدگان دشمن ۱۰۲۲ نفر بوده است. همچنین در این سرشماری تلاش کرده ایم تا همه افرادی را که از دو گروه کشته شده‌اند حتی مواردی که در حوادث فردی کشته شده‌اند (غیر از آنانی که در جنگهای رو در رو کشته شده‌اند) را نیز جمع آوری کنیم همانگونه که سعی نمودیم صرفنظر از اعداد مذکور، این آمار را از روایات موثقی جمع آوری نماییم تا از مبالغه‌هایی که برخی از پژوهشگران با استناد به روایات ضعیف، آمار کمتری را ارائه کرده‌اند، تا نتایج جنگهای نبوی را بیارایند و زیبا جلوه دهند، بپرهیزیم.

از این عدد مجموع کشته‌شدگان هر دو گروه فقط ۱۲۸۴ نفر به ثبت رسیده‌اند!!
به خاطر این که کسی دلیل این تعداد اندک را این امر ذکر نکند که در آن زمان چون تعداد لشکرها اندک بوده است، تعداد کشته شدگان اندک است. از این رو، ما آمار لشکرهای شرکت کنندگان در جنگها را نیز ذکر کرده‌ایم و سپس نسبت کشته شدگان را نسبت به تعداد لشکرها بررسی کردیم و به نتیجه‌ای شگفت آور رسیدیم!

همانا نسبت شهدای مسلمانان از میان
لشکرهای اسلامی فقط ۱٪ بوده است در حالی که نسبت کشته شدگان دشمنانشان، نسبت به شمار لشکرهایشان فقط ۲٪ بوده است. از این رو نسبت متوسط کشته شدگان دو گروه فقط 1.5 درصد بوده است.


این آمارهای ناچیز در جنگهای فراوان، در ۲۵ یا ۲۷ غزوه و ۲۸ سریه یعنی در بیش از 63 نبرد برای کسانی است که دلایل خونریز نبودن جنگهایی که در عهد نبوی روی داده است را تصدیق می‌کند.


و اما کشته شدگان در جنگ جهانی دوم
برای توضیح بیشتر و آشکار شدن بیشتر قضيه، ما به سرشماری تعداد کشته‌شدگانی که در جنگ جهانی دوم جان باخته‌اند، نیز به عنوان یکی از نبردهای تمدن جدید» پرداخته‌ایم، سپس نسبت کشته‌شدگان را به تعداد لشکرهای شرکت کننده در جنگ مقایسه کردیم و
با امری شگفت انگیز روبرو شدیم.
زیرا نسبت کشته شدگان در این نبردهای مدرن و متمدن به ۳۵۱٪ رسیده است؟
باز هم می‌گویم: سرشماری‌ها دورغ نمی‌گویند.

در جنگ جهانی دوم 15.600.000 سرباز شرکت کرده‌اند و با این حال تعداد کشته شدگان 55.800.000 نفر یعنی بیش از سه و نیم برابر لشکرهای شرکت کننده بوده‌اند. تفسیر این مطلب این است که -بدون استثناء- همه لشکرهای شرکت کننده برای نابودی شهروندان می‌جنگیده‌اند

و هزاران تن مواد منفجره بر شهرها و أبادی‌های آرام و در امان ریخته شده و بشریت به نابودی کشیده شده و بنی نوع انسانی تباه گشته است علاوه بر این که منابع زیر ساختی از بین رفته و اقتصاد نابود و ملتها بی‌خانمان گشته اند!!
براستی که فاجعه بشری بزرگی روی داده است؟
و نیز برای کسی مخفی نماند که شرکت کنندگان در این کشتارها کشورهایی از قبیل بریتانیا، فرانسه، آمریکا، آلمان، ایتالیا و ژاپن بوده اند که آن روز - و امروز - به عنوان کشورهای مترقی و پیشرفته تلقی می‌شده و می‌شوند.
این چه تمدن و چه پیشرفتی است که از آن سخن می گویند؟!
باز کجایند آنانی که پیامبر را به خشونت و تروریست بودن معرفی می‌کنند؟!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍21👏82
این نسبت هولناک را با آنچه در زمان رسول خدا روی داده است، مقایسه کنید.
به خواست الله، در پایان بحث برخی ارقام دیگری ذکر خواهیم کرد که راه را برای کسی که خواهان هدایت است روشن می‌کند.
زیرا مراجعه به ارقام و آمار، هر فرد منصفی را به راه راست باز می گرداند، اما کسی که کوری و انحراف را برگزیند، پس جز خود، کسی دیگر را نکوهش نکند.

نسبت کشته شدگان به تعداد لشکریان در جنگهای پیامبر ص 1.5 درصد شرکت کنندگان در جنگها بوده است، اما نسبت کشته‌شدگان جنگ جهانی دوم (کشورهای متمدن، آزاد و رعایت کنندگان حقوق بشر) 351 درصد به نسبت سربازان شرکت‌کننده در جنگ بوده است 55 ملیون نفر.
حالا کی خونریز واقعی است؟

این پیام رو به دست همه برسونید که پوزه دشمنان پیامبر ص به خاک مالیده شود و معلوم شود که خونریز و بی‌رحم واقعی کیست

منبع: پیام آور رحمت، دکتر راغب الحنفی السرجانی، مترجم: محمد حنیف حسین زائی، کتاب برگزیده و دارنده رتبه اول مسابقه سیره‌نگاری و دفاع از پیامبر ص در سازمان رابطه عالم اسلامی، ص300_304


🩵ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•
🌸•▴•┉┈┉┈
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤‍🔥137
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟢نگاهی عمیق تر به آیه «قدرت سازی» در قرآن
سورة الانفال_۶۰

00:00 مقدمه
00:57 پیروزیِ کنونی، تضمینی برای فتح بعدی نیست «أَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم»
01:52 تأملی در معنای «مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ»..
02:52 قدرت‌های بزرگ چگونه دنیا را اداره می‌کنند؟
04:34 آیا می‌دانستید که «قدرت سازی» بر ما واجب شده است؟!
04:49 نگاهی عمیق تر به دستور «وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ» در آیه ۶۰ سورة الانفال
08:25 اگر قدرتمند نباشی، قدرتمندان برایت تصمیم می‌گیرند.
12:57 تو از میلیون‌ها انسانِ تکراری، متفاوت باش!
14:03 ثروت، حامی قدرت است.
15:51 چند راهکار عملی برای کسبِ ثروتِ منتهی به قدرت.
16:57 لابی‌ها _گروه‌های فشار_ اسرائیلی چگونه با ثروت در قدرت نفوذ می‌کنند؟!
18:35 چگونه استعمار اقتصادی بدتر از استعمار نظامی است؟

قسمت دوم، بزودی...

☑️قرآن | نگاهی عمیق تر

📱 تلگرام | 📱 اینستاگرام
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍238❤‍🔥2
#اخلاص

نیت، تجارت افراد خردمند است که خاک را با نیت صادقانهٔ خود به پاداش تبدیل می‌کنند.


شیخ محمد صالح المنجد
20👍6
جزیه ورد شبهات (1).pdf
859.1 KB
مقاله: جزیه و رد شبهات
بررسی تفصیلیِ دیدگاه علمای اسلام بر فلسفه‌ی جزیه و نحوه‌ی اجرای آن
📝مولف: مهدی رومی

- چرا چنين حکمی وجود دارد و از کفار ذمیِ جزیه گرفته مي‌شود؟
آیا این بی عدالتی نيست؟
- آیا جزیه طبق آیه قرآن فقط ازِ اهلِ کتابِ گرفته ميشود وِ برایِ بقيه ادیان گفته می‌شود یا شمشير یا اسلام؟
- آیا از ادیانِ دیگر جزیه گرفته مي‌شود؟ درحالی که قرآن آنرا مختصِ اهلِ کتابِ ميداند!
- وقتی که ایران توسطِ مسلمانان فتح شد آیا از آنان جزیه گرفتند یاِ بين اسلام و شمشير برایِ آنان اختيار داده شد؟
- مبلغ جزیه چقدرِ هست؟
- آیا اختلافِ قول بين فقها در رابطه با این موضوع وجود دارد و علت آن چيست؟


@anti_shobahat
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍171
پاسخ‌های قرآن به سه پرسش در رابطه با مسئله‌ی شرّ


سوالِ اوّل: چرا خدای مهربان جلویِ شرّ را نمی‌گیرد؟

پاسخ: چون وجودِ شرّ و التقاطِ آن با خیر موجبِ ایجادِ محلّی برای امتحان و رشدِ شخصیّتِ وجودیِ مخلوقات می‌شود:

كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَنَبۡلُوكُم بِٱلشَّرِّ وَٱلۡخَيۡرِ فِتۡنَةٗۖ وَإِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ ﴿۳۵﴾
هر كسى طعمِ مرگ را مى‌چشد. و شما را به خير و شر مى‌آزماييم. و همه به نزدِ ما بازمى‌گرديد
.

سوالِ دوم: چرا در دنیا عدالت برقرار نیست؟! مثلاً یک کودکِ آفریقایی از گرسنگی می‌میرد در حالی‌ که اروپایی‌ها در مال و ثروت غرق شده‌اند.

پاسخ: چون اصلاً دنیا محلِّ برقراریِ عدالت نیست، دنیا فقط مکانِ آزمایش است. بلکه عدالت در جهانِ آخرت رخ خواهد داد:

وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡـٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ ﴿الأنبياء-۴۷﴾
روزِ قيامت ترازوهاى عدل را تعبيه مى‌كنيم، و به هيچ كس ستم نمى‌شود. اگر عملى به سنگينىِ يك خردل هم باشد به حسابش مى‌آوريم، كه ما حساب‌كردن را بسنده‌ايم.

سوال: پس چرا در همین امتحان هم عدالت برقرار نشده؟! مثلاً ثروتمندان می‌توانند صدقه بدهند ولی فقراء چنین امکانی ندارند و تازه به دلیلِ فقر، بیشتر در معرضِ ارتکابِ جرایم هستند.

پاسخ: امتحانِ هر کس، به اندازه‌ی وسع و تواناییِ اوست، پس بی‌عدالتی‌ای رخ نمی‌دهد:

لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ {البقرة-٢٨٦}
خداوند به هیچ‌کسی بیش از اندازه‌‌ی توانش، تکلیف نمی‌دهد.




🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
25👍6💯2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌️ چرا اسلام زیباست؟!

🙂 اسلام، آیینی از مهر و معناست؛ جایی که هیچ چیز بیهوده نیست، هیچ لحظه‌ای بی‌ارزش نمی‌گذرد، و هیچ نیکی‌ای گم نمی‌شود.

🕯 زیبایی اسلام در همین نگاه عمیق به زندگی و ارزش‌گذاری به کوچک‌ترین اعمال نیک نهفته است.

🌱 هر چیز، حتی ساده‌ترین کارها، می‌تواند معنایی عمیق و اثری جاودانه داشته باشد. این دیدگاه باعث می‌شود که انسان با عشق، امید و هدف زندگی کند، زیرا می‌داند که هیچ لحظه‌ای از عمرش بیهوده نمی‌گذرد.

❤️‍ در حقیقت، اسلام ما را به مهربانی، سخاوت، و توجه به اطرافیان دعوت می‌کند، تا نه فقط برای خود، بلکه برای همه موجودات، مایه خیر و برکت باشیم.

🔥 این نگاه، زندگی را از پوچی و بی‌هدفی دور می‌کند و به آن روحی تازه می‌بخشد.

✾•┈••✦❀✦••┈✾
 @zeinoullah
✅️ @anti_shobahat
37👍5❤‍🔥4😍4💯3🤩2👏1
پاسخِ استفان ویکسترا (Stephen Wykstra) به برهانِ شرِّ گزاف

مسئله‌ی شر در مدل‌های مختلفی توسّط خداناباوران مطرح می‌شود که قدرتمندترینِ آن‌ها «برهانِ شرِّ گزاف» نام دارد. در این مدل، خداناباور قصد ندارد صرفِ وجودِ شر را علیه وجودِ خدا به کار گیرد، بلکه تمرکزِ او روی نوعِ خاصّی از شرور است که به اصطلاح «گزاف» نامیده می‌شوند؛ یعنی شروری که ادّعا می‌شود هیچ نفعی در پی ندارند و یا نفع‌شان به اندازه‌ی بزرگی شرّشان نیست. استناد به صرفِ وجودِ شر، معمولاً به آسانی توسّطِ خداباوران پاسخ داده می‌شود و بسیاری از خداناباوران ناکارآمدیِ آن را پذیرفته‌اند، بنابراین به شکلِ ارتقاءیافته‌‌‌ی آن پناه می‌برند.

ویلیام رو (William Rowe) این برهان را به این شکل تقریر می‌کند:
1- مواردی از رنج‌های شدید وجود دارد که یک موجود قادر مطلق و عالم مطلق بدون از دست دادن هیچ خیر برتری یا تجویز هیچ شر برابر یا بدتری، می‌توانست مانع آن‌ها بشود.
2. یک موجود عالم مطلق و کاملاً خیر می‌توانست مانع هر رنج شدیدی شود؛ فقط زمانی نمی‌توانست این کار را انجام دهد که خیر برتری را از دست می‌داد یا شر برابر یا بدتری را موجب می‌شد.
3. پس یک موجود قادر مطلق، عالم مطلق و کاملاً خیر وجود ندارد. [1]
.
نزاعِ اصلیِ ویکسترا با این برهان روی مقدّمه‌ی نخست است، یعنی این‌که واقعاً شرورِ گزافی وجود دارند. ادّعا می‌شود این مقدّمه با اصلِ آسان‌باوری‌ای که ریچارد سوئین‌برن مطرح کرد تضمین می‌شود:
اگر به نظر برسد چیزی چنان است، پس در بدوِ نظر، باور به آن موجّه است. [2]
پس وقتی ما شروری می‌بینیم که به نظرمان می‌رسد خیرِ بیشتری در پی ندارند، موجّه هستیم که آن‌ها را گزاف بنامیم. ویلیام رو این مثالِ مشهور را به عنوانِ نمونه می‌آورد:
آهوی بیچاره‌ای که در آتش‌سوزیِ جنگل گرفتار شده و پیش از مردن، روزها متحمّل درد شدید می‌شود.

امّا ویکسترا پاسخ می‌دهد اصلِ آسان‌باوری به تنهایی معیارِ مورد نیاز را فراهم نمی‌کند؛ بلکه باید با «شرایطِ دسترسی معقول معرفتی» (به اختصار: CORNEA) [3] همراه باشد:
براساس موقعیت مشخّص S، شخص H فقط زمانی می‌تواند ادّعا کند «به نظر می‌رسد P» که برای او معقول باشد که با استفاده از قوای شناختی‌اش، به این باور برسد که اگر P چنین نبود، موقعیت S احتمالاً متفاوت از آن‌چه که وی تشخیص داده، می‌بوده است‌. [4]
ویکسترا معتقد است CORNEA مخرّبِ موردِ ویلیام رو است. چون طبقِ آن، زمانی می‌توان گفت «به نظر می‌رسد که خداوند از این رنج، خیر قابل توجّهی مدِّنظر ندارد» که باور به این‌که «اگر چنین خیر هدفمندی وجود داشته باشد، ما می‌توانیم آن را درک کنیم» معقول باشد. امّا از نظر ویکسترا این باور معقول نیست، زیرا موجودی با حکمت نامتناهی، یقیناً از خیرهای قابل توجّهی آگاه است که در محدوده‌ی شناختِ ما نیستند. رو باید نشان دهد دلیلی وجود دارد که فکر کنیم به همه‌ی خیرهایی که خدا به‌خاطر آن‌ها شر را تجویز می‌کند، دسترسی داریم که چنین توقّعی بی‌وجه است، چون از الزامات خداباوری باور به علم نامتناهی خداست که فراتر از علم ماست.

📚[1] William Rowe, "The Problem of Evil and Some Varieties of Atheism, "American Philosophical Quarterly 16 (1879): 336.
[2] Richard Swinburne, The Existence of God (Oxford: Clarendon Press, (1970), pp. 245,254).
[3] CORNEA: Condition of Reasonable Epistemic Access
[4] Wykstra, "Humean Obstacle", p. 85.




🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
12👍2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥 چه کسی مردم را در قیامت بازخواست میکند؟

🕯 ایمان تکان دهنده مردی ساده!
29👏8😢3😍3👍2💯1
طبق حدیث نبوی، منظور از «قوة» در آیه‌ی {و اعدو لهم ما استتعطم من قوةٍ و من رباط الخیل ...} چیست؟
ترجمه: و برای آنان هر چه می‌توانید از قدرت فراهم آورید و از تجهیزات جنگی مانند اسب‌های آماده شده برای نبرد، تا دشمنان خدا و دشمنان خودتان را با آن بترسانید.
Anonymous Quiz
20%
ماهر تر بودن سربازان
12%
زیاد تر بودن تعداد سربازان
36%
قدرت تیر اندازی و یا سلاح های دوربرد
33%
اسب های تازه نفس و قدرتمند
👍216
#اخلاص

شیخ الإسلام ابن تیمیة رحمه‌الله می‌گوید:
(هیچ‌ کس دل و نیّت خود را پنهان نکرده مگر آن‌که خداوند -نیت و دلش را- بر پهنای صورتش و ناهنجاری‌های زبانش ظاهر کرده است، خداوند عزوجل می‌فرماید: ﴿ولتعرفنهم في لحن القول﴾).

[منهاج السنة النبویة (۴۷۴/۸)]
38👍6
طبق حدیث نبوی، پیامبر اکرم (ص) حرمت خون یک مسلمان را بالا تر از چه چیزی ذکر کرده است؟
Anonymous Quiz
8%
حرمت خون کافر
6%
مسجد الاقصی
70%
کعبه
16%
پیروزی در میدان نبرد
❤‍🔥31👍5
وقتی می‌گوییم اخلاقیاتِ عینی، دقیقاً منظور از عینیّت (Objectivity) چیست و چرا خداناباوری قاتلِ آن است؟

ویلیام ریچی سورلی (William Ritchie Sorley) فیلسوفِ اسکاتلندی به روشنی مفهومِ اخلاقیاتِ عینی را تشریح می‌کند:
وقتی می‌گویم «این خوب است» یا «این بد است» منظورم این نیست من تجربه‌ی میل یا بیزاری دارم، یا احساسِ دوست‌داشتن یا خشم می‌کنم. این‌ تجربه‌های ذهنی هم ممکن است باشند، امّا قضاوت (-ِاخلاقی)، به حالتِ ذهنی یا شخصی اشاره ندارد. بلکه به وجودِ یک ارزشِ واقعی در موقعیّت اشاره می‌کند. در این عینیّت چه چیز پنهان است؟ به وضوح، در وهله‌ی اوّل به استقلالِ موضوعِ داوری اشاره دارد. اگر من ادّعا کنم: «این خوب است»، این نه تنها برای من، بلکه برای همه معتبر است. اگر بگویم: «این خوب است» و شخصِ دیگری با اشاره به همان وضعیّت بگوید: «این خوب نیست» یکی از ما باید اشتباه کرده باشیم... اعتبارِ یک قضاوتِ اخلاقی به شخصی که توسّطِ او قضاوت می‌شود بستگی ندارد. [١]
پس اخلاقِ عینی، مستقل از ماست؛ اگر تمامِ بشر بگویند کودک‌کشی مجاز است، این عمل هنوز «بد» است. خوب و بد، حقایقی هستند که مثلِ «۲+۲=۴» خارج از ذهنِ ما وجود دارند و چه به آن‌ها معتقد باشیم یا خیر، صحيح هستند.

با این شرایط، آتئیسم به چند دلیل با عینیّتِ اخلاق سرِ ناسازگاری دارد:

1. ما برای باور به عینیّتِ اخلاق، نیاز به تبیینِ منشأِ آن داریم. یعنی دقیقاً باید روشن کنیم چه چیزی سببِ وجودِ واقعیِ خیر و بدی شده است؟ خداباوران خیلی ساده وجودِ آن‌ها را به خداوند نسبت می‌دهند؛ امّا خداناباوران ناچار از یافتنِ منشأِ طبیعی برای آن هستند که چنین چیزی بسیار دشوار و بعید می‌نماید. به همین دلیل بسیاری از فلاسفه و دانشمندانِ مشهورِ ملحد این واقعیّتِ تلخ را پذیرفته‌اند که اگر اسامی‌شان را فهرست کنیم، لیستی طولانی می‌شود.

2. فرضِ محال می‌گیریم که ملحدین بتوانند عینیّتِ اخلاقی را در منظومه‌ی فکری خودشان تبیین‌ کنند، باز هم عینیّتِ اخلاق، یک مسئله است و شناختِ این خوبی‌و‌بدی‌های عینی، مسئله‌ای دیگر؛ همه‌ی ما حسِّ اخلاقی‌ای درونِ خود می‌یابیم که شاید معتقد باشیم حاکی از همان خیروشر‌های عینی‌ست. این‌جا اگرچه خداباور می‌تواند به سادگی مدّعی شود فطرتش خطا نمی‌کند، چون خدا آن را به نحوی ساخته که در این‌ کار موفّق باشد، امّا ملحدین از استناد به وجدان (حسِّ اخلاقی) عاجز هستند؛ زیرا باید نشان دهند چرا معتقدند وجدان توانِ درکِ خوبی و بدیِ عینی را دارد؟

3. ملحدین همگی شکل‌گیری حسِّ اخلاقی را به فرگشت ربط می‌دهند و در پروسه‌ی فرگشت، اصلاً مهم نیست انسان خوبی و بدیِ عینی را کشف کند، فقط مهم این است با محیطِ زیستِ خود سازگار شود. پس ملحدین باید نشان دهند محیطِ زیستِ انسان از میانِ بی‌شمار محیطِ زیست‌ِ ممکن، اتّفاقاً همان‌طوری بوده که حسّ اخلاقیِ انسان مطابقِ حسن‌وقبحِ عینی شکل بگیرد! چیزی که البته محال است ثابت شود.

خب؛ حالا مشکلِ این چیست؟ چه اشکالی دارد یک آتئیست به اخلاقِ ذهنی‌ (Subjective) معتقد باشد؟ مشکل از آن‌جایی شروع می‌شود که دیگر هیچ آتئیستی نمی‌تواند به هیچ دینی کوچک‌ترین انتقادی مبتنی بر اخلاقیاتِ عینی کند. اگر داعش، بی‌گناهان را می‌کشت و زمانی کلیسا، مرتدین را می‌سوزاند، در واقعیّت کارِ بدی نکرده بودند! نهایتاً فقط در ذهنِ او، این چیزها موجبِ احساسِ ناراحتی و خشم و کینه می‌شد که این هیچ‌چیزی درباره‌ی عالمِ خارج اثبات نمی‌کند؛ همان‌طور که یک‌نفر، آبی دوست دارد، یک‌نفر قرمز، و این‌ها نشان نمی‌دهد در خارجِ ذهن، یکی از یکی زیباتر است!

والحمدلله دائماً وأبدا...

📚ارجاعات
[۱] William Ritchie Sorley, Moral values and the idea of God, p 93


🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
👍13❤‍🔥6
معمّای اوثیفرون (Euthyphro's dilemma)


چون x مستقلاً خوب است، خدا به آن فرمان داده، یا چون خدا به آن فرمان داده، x خوب شده است؟

این به معمّای اوثیفرون مشهور است که افلاطون از زبانِ سقراط مطرح کرد. ملحدین، وقتی نمی‌توانند در مقابلِ استدلال‌هایی که علیه سازگاری عینیّتِ اخلاق و خداناباوری ارائه می‌شود، چیزی ارائه کنند، روی به این مسئله می‌آورند و مدّعی هستند باورِ خداباور از دو حالت خارج نیست:
1. یا باور دارند خوبی یا بدیِ یک چیز، مستقل از خداست، که دراین‌صورت برای باور به عینیّتِ اخلاقی نیاز به خدا نداریم.
2. یا معتقدند یک چیز مستقلاً خوب یا بد نیست، بلکه خدا خوبی‌یا‌بدی‌اش را مقرّر کرده که دراین‌صورت اصلاً اخلاق عینی نیست؛ چون هر چه خدا دلش خواسته آن را تعیین کرده است!
پروفسور شبیر اَختر (Shabbir Akhtar) فیلسوفِ بریتانیاییِ مسلمان، در کتابِ «The Quran and the Secular Mind» راهِ حلّی برای این معمّا ارائه می‌کند. در واقع این معمّا دوراهیِ کاذب است و ما گزینه‌ی دیگری داریم: خدا ذاتاً خوب است! او می‌نویسد:
گزینه‌ی سوم نیز وجود دارد: وجودِ خدای دارای ثباتِ اخلاقی که در کتبِ آسمانی آمده است، ذاتِ متعالی که نظرِ خویش را به‌طورِ دل‌خواه در موردِ خیر بودنِ ترحّم و شر بودنِ بداخلاقیِ جنسی تغییر نمی‌دهد. این‌گونه خدا همیشه به خوبی فرمان می‌دهد، زیرا ماهیّت و ذاتِ او خوب است. [۱]
این یعنی حقیقتاً معیاری برای نیک‌وبد هست، ولی برخلاف شقِّ دومِ دوراهیِ کاذبِ آن معمّا، این معیار خارج از ذاتِ خدا نیست؛ پس این‌طور نیست که خدا از آن پیروی کند، چون این معیار در همان ذاتِ نیکِ اوست و آن را تعریف می‌کند. در واقع ذاتِ خداوند به عنوانِ یک چیزِ واقعی، خوبی را می‌سازد و به آن عینیّت می‌دهد.

📚ارجاعات
[۱] Akhtar, S. (2008). The Quran and the Secular Mind, Abingdon: Routledge, p. 99.


🤍ᓚ₇ @anti_shobahat
┈┉┈┉•▴•🌸•▴•┉┈┉┈
14👍3
#اخلاص

امام ابن تیمیة رحمه الله می‌فرماید:
هر کس نیت خیر داشته باشد و بر حسب توانش به آن عمل کند و از اتمام آن عمل عاجز شود، اجر کامل آن برایش نوشته خواهد شد.
.
(مجموع الفتاوی: ۲۴۳/۲۲)
46❤‍🔥7👍4🕊2😢1
اوثیفرون و لایب‌نیتس (Leibniz)


در سال ۱۷۰۶، لایب‌نیتس که مشخّصاً در مقامِ حمله به روایتِ پوفندورف از اخلاق بود ادّعا می‌کند که آن حقایقِ ازلی که «ذاتِ عدالت» به آن وابسته است، «به تعبیری، ذاتِ خودِ الوهیّت را شکل می‌دهند»:
نه خودِ قاعده‌ی رفتار، و نه ذاتِ عدالت، هیچ‌یک به انتخابِ آزادِ [خدا] وابسته نیستند بلکه به حقایقِ ازلی یعنی متعلّق‌های عقل الهی وابسته‌اند که به تعبیری ذاتِ خودِ الوهیت را شکل می‌دهند... (Monita quaedam ad samuelis puffendorfii principia; DUTENS IV, III, 280/PW 71-2)

این عبارت در سیاقِ هستی‌شناسیِ لایب‌نیتس، که در آن‌جا حقایقِ ضروری حاکی از واقعیاتِ مربوط به ماهیات و روابطِ میانِ آن‌ها هستند یا از آن‌ها استنتاج می‌شوند، به این معناست که حقایقِ ازلی (مثل حقایقی که ماهیتِ عدالت به آن‌ها وابسته است) نهایتاً حاکی از واقعیاتِ مربوط به ذاتِ خدا هستند. بنابراین، استقلالِ حقایقِ ازلی از اراده‌ی خدا مستلزمِ استقلال از خدا -حتّی استقلالِ منطقی- نخواهد بود، زیرا اساسی‌ترین حقایقِ ازلی نیز نهایتاً از ماهیتِ خدا منتج می‌شوند.
📚تاریخ فلسفه‌ی اخلاق، دستنامه‌ی آکسفورد، نشر هرمس، جلد دوم، ص ۵۳۱-۵۳۲

توضیح: معمّای اوثیفرون گاهی توسّط ملحدین برای مقابله با این واقعیت مطرح می‌شود که الحاد، عقلانیتِ باور به اخلاقیاتِ عینی را از بین می‌بَرَد. این معمّا خداباوران را بینِ پذیرشِ دو گزینه مخیّر می‌کند:

1. خوبی‌ و بدی مستقل از اراده‌ی خدا هستند.


2. خوبی و بدی براساسِ اراده‌ی خدا شکل گرفته‌اند


ادّعا می‌شود در صورتِ پذیرشِ گزینه‌ی اوّل، برای باور به عینیتِ اخلاق نیازی به باور به وجودِ خدا نداریم و بنابراین ملحدین هم می‌توانند به اخلاقِ عینی معتقد باشند و در صورتِ پذیرشِ گزینه‌ی دوم هم اصلاً اخلاقیات، عینی نیستند و بنابراین خداباوران هم اخلاقِ عینی را قبول ندارند و در این زمینه نسبت به خداناباوران برتر نیستند. امّا پاسخِ لایب‌نیتس گزینه‌ی دیگری را پیش می‌کِشد: خوبی و بدی مستقل از اراده‌ی خدا هستند، امّا از ذاتِ او استقلال ندارند.


@anti_shobahat
👍16