می‌دانی چرا ایمان دشوار به نظر می‌آید؟ چون پیش از این یک ایمان ده کفر لازم بود، چون پیش از پذیرش نه نگفته بودی. ده کفر، حداقل ده و بلکه بیشتر، تا مجبور به ادغام و توافق نشوی. مشکل قریش بیشتر آن «نه» بود و همه‌ی دعوا بر سر این نفی بود. این بود که پذیرندگان آن «نه» بعدها بر سر تعداد رکعات نماز جدل نکردند. شنیده‌اید که یک صحابی بر سر روزه از دینش برگردد؟ وقتی کفرت درست باشد بر سر ایمان چانه نخواهی زد. شک نکن که بیشتر این نپدیرفتن‌ها دلیلی ندارد جز پر بودن جام درون. ظرف پر جایی برای ایمان جدید ندارد. با جام‌های پر از چیزهای دیگر زیر باران ایستاده‌اند. باران زلال بر محلول سرخ ریخت و باران، سرخ شد. بارانی که سرخ نبود. کفری لازم است پیش از ایمان. با این ظرف پر به دربار کدام عزیز می‌روی؟ دور بریز این مایع بدبو را.

✍🏻 عبدالله شیخ‌آبادی

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

معادل سکولار در غرب و شرق

سکولاریسم غربی = رشد علمی + زوال اخلاقی + غارت و استثمار ملت‌ها و اقامه‌ی یک زندگی مرفه با ثروت غارت کرده.

سکولاریسم شرقی = عقب‌ماندگی علمی + انحطاط اخلاقی + حمّالی دشمنان + ستایش غرب با این توهم که پیشرفت‌های خود را با آنان به اشتراک می‌گذارد.

✍🏻 پارسا دارابی
@anti_shobahat

تو خانواده‌ای به دنیا اومدم که پدرم مذهبی بود و همه‌ش می‌گفت: «نماز بخون بچه، نماز بخون» منم می‌گفتم: «چی می‌گی آخه؟» با دوستای به ظاهر لاکچری و عشق و حال کن آشنا شدم دیگه چند سالی رفتم تو باقالیا!

تا اینکه به لطف خدا هی مشکلات الکی و مشکلاتی که اصلاً قبلاً نمی‌دونستم یعنی چی سر راهم قرار می‌گرفت ولی هی می‌گفتم: «خدایا آخر پیدات می‌کنم هرجا باشی»

هی می‌رفتم دنبال این راه و اون راه سراغ عرفان‌های کاذب، مدیتیشن و انرژی و کائنات و ... ۳،۴ سال گیاهخواری کردم، با دروغهای یهودیا که بخوردمون دادن و ... ولی بازم همش می‌گفتم: «خدایا آخر پیدات می‌کنم.»

نزدیکای ماه رمضان دیگه میشه گفت همه‌ی راه‌ها و تمام بت‌هارو پرستیده بودم گفتم یه بار بزار ببینم این قرآن رو مثل کتاب داستان بخونم ببینم ماه رمضان چی نازل شده... دیدم ای دل غافل این همون معما و همون گنجی بود که من یه عمر دنبالش بودم ولی فارسیش رو نمی‌خوندم. همون ماه روزه و نماز رو شروع کردم و کم کم دیدم هی داره چیزای جدید یادم میده. دیگه به لطف خدا فهمیدم سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد ... عاشق قرآن شدم و عاشق نماز و تازه معنی دینداری رو فهمیدم و دیدم چقدر به خودم ستم کردم.

خدا همه‌ی مومنین رو ببخشه و به‌خاطر اونا مارو هم ببخشه. التماس دعای شدید دارم ازتون♥️


آنتی‌شبهات: برادر گرانقدر از برگشت جوونا به راه درست خوشحال میشیم، سربلند دنیا و آخرت باشید.

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

🎥 صفات مؤمنان واقعی در قرآن
آیا تو مؤمنی؟

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

#حدیث

از ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمودند: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِي يَقْرَأُ القُرْآنَ مَثَلُ الأُتْرُجَّةِ: رِيحُهَا طَيِّبٌ وَطَعْمُهَا طَيِّبٌ، وَمَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِي لا يَقْرَأُ القُرْآنَ كَمَثَلِ التَّمْرَةِ: لا رِيحَ لَهَا وَطَعْمُهَا حُلْوٌ، وَمَثلُ المُنَافِقِ الَّذِي يقرأ القرآنَ كَمَثلِ الرَّيحانَةِ: ريحُهَا طَيِّبٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ، وَمَثَلُ المُنَافِقِ الَّذِي لا يَقْرَأُ القُرْآنَ كَمَثلِ الحَنْظَلَةِ: لَيْسَ لَهَا رِيحٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ»

«مثال مؤمنی که قرآن می‌خوانَد، مانند ترنجی است که هم بوی خوشی دارد و هم مزه‌ی خوبی؛ و مثال مؤمنی که قرآن نمی‌خواند، مانند خرماست که بو ندارد، اما مزه‌اش شيرين است. و مثال منافقی که قرآن می‌خواند، مانند گل ريحان است که بويش خوش، اما مزه‌اش تلخ است؛ و مثال منافقی که قرآن نمی‌خواند، مانند حنظل (=هندوانه‌ی ابوجهل) است که بو ندارد و مزه‌اش تلخ است». [صحیح است] [متفق علیه]

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

وارد دبیرستان که شدم همه چیز تغییر کرد. سنم، مدرسه‌ام حتی شهری که زندگی می‌کردم.
شاید اولین گام‌های دور شدن من از خدا هم همون موقع شروع شد.
بچه‌ی درسخونی بودم همیشه به آینده امید داشتم، بیشتر از همه به خودم. می‌گفتم همین که تلاش کنم می‌تونم به هرچیزی که می‌خوام برسم. به‌خاطر درس از همه چی بریدم حتی از خدا. فقط درس می‌خوندم و درس.
گمون می‌کردم کافیه اما نبود. کم کم شروع کردم به کم آوردن همه چیز خوب داشت پیش می‌رفت اما روح من روز به روز داشت درمونده‌تر و بیمارتر می‌شد با این حال با ضرب‌و‌ زور درس می‌خوندم اما نتیجه‌ی دلخواه رو نگرفتم حتی سال بعدش.
خودم می‌دونستم که روح من تکه پاره شده دیگه توانی نداره دیگه چشمام سویی نداره. تا اینکه نرسیده به نیمه‌ی سال به‌خاطر استرس و فشار زیاد بیمار شدم از میگرن وضعیف شدن چشمام تا معده‌درد های پی‌درپی...

امکانات مادی برام فراهم بود اما زندگی من پوچ و بی‌هدف بود مثل کلافی سردرگم. به هر ریسمونی چنگ زدم از دعا نویس تا مشاور و...
اما هنوز بد بودم.
تا اینکه دیدم من دارم نابود می‌شم باید یه فکری به حال خودم بکنم.
لیستی ۳۰ روزه درست کردم و شروع به نماز و قران خوندن کردم. هر موقع که نماز می‌خوندم جلوی لیست تیک می‌زدم.
اوایل حالم تغییری نکرد اما ادامه دادم تا اینکه دیدم یکی از دوستام حال روحی خوبی نداره حتی به خودکشی هم فکر کرده بود. بهش پیشنهاد دادم با هم نماز بخونیم و بعد هر نماز به هم دیگه اطلاع بدیم.
به سختی قبول کرد. اما کم کم فهمیدم که حالش خیلی بهتر شده و من خوشحال بودم که تونستم خودم و دوستم رو از اون پوچی دربیارم.
هر روز که می‌گذشت حالم بهتر و دنیام رنگی‌تر می‌شد و با هر اذانی که مؤذن می‌گفت با شور و اشتیاق نماز می‌خوندم. کم کم شروع کردم به نماز شب خوندن حس عجیبی بود خیلی عجیب! طعم نماز شب خیلی شیرین‌تر و دلنشین‌تر از بقیه‌ی نمازها بود انگار.
وقتی دستام‌و بالا می‌بردم انگار بین من‌و پروردگارم فاصله‌ای نبود و من می‌تونستم اشک‌هام رو به نشونه‌ی استغفار به پروردگارم تقدیم کنم. سجده می‌کردم و فقط اشک می‌رختم هیچ کلمه‌ای نمی‌تونست حالم‌و بیان کنه و می‌دونستم خدا اشک‌های من‌و می‌فهمه.
قلبم تسکین پیدا کرد و خدا دوستم داشت اینو از بیدار کردنم برای نماز صبح می‌فهمیدم.
گاهی حس می‌کردم خدا با لبخند نگاهم میکنه و می‌گه بنده من به اغوشم خوش اومدی.
من فهمیدم که هر چقدر هم تلاش کنی بدون خدا به جایی نمی‌رسی و انگار برای فهمیدن این اشتباه باید درد رو حس می‌کردم دوسال از عمرم رو صرف این تلاش بدون پشتوانه می‌کردم.
من هنوز هم خطا می‌کنم هنوز هم تو زندگیم باتلاق‌هایی هست که نتونستم ازشون بیام بیرون. هنوز هم گاهی دست ربم رو رها می‌کنم اما میدونم باز برمی‌گردم، باز پناهی جز خودش برام پیدا نمیشه.

و همین طور فهمیدم که وقتی با اخلاص و علاقه به درگاه خداوند متعال سجده می‌کنی ناخودآگاه هر علاقه‌ی پوچ و بیهوده‌ای (مثل موسیقی گوش کردن)از قلبت خارج میشه و اشتیاقت برای پایبندی به دین روز افزون میشه.

و مهمتر از همه متوجه شدم ما مسلمون به دنیا اومدیم اما مسلمون موندن انتخاب خودمونه. برای نزدیک شدن به خدا نیازی به معجزه نیس یا حتی اتفاق خارق العاده، فقط کافیه دستت‌و سمتش دراز کنی تا خدا با رحمت فراوان بنده‌ی خاطی شو در آغوش بگیره.

آنتی‌شبهات: خواهرم سنتون کم و اراده‌تون بزرگه، الهی ایمانتون روز به روز تقویت شه و الگو و مشوق بقیه باشید، همینطور که با این پیامتون مشوق شدید.

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

محرومیت امری درونی است، شخصی که قناعت نداشته باشد حتی اگر مالک تمامی گنجینه‌های دنیا باشد، باز هم احساس فقر و محرومیت می‌کند: «هر کس تمام هم و غمش دنیا باشد، خداوند متعال فقرش را جلوی چشمانش قرار می‌دهد». به روایت ترمذی: ۲۴۶۵

✍🏻 شیخ محمد صالح المنجد

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

🎥 چرا استفاده از طلا برای مردان حرام است؟

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

از نام‌های نیک خداوند متعال «الودود» است، مومنین را دوست دارد و آنان هم او را دوست دارند.
این عجیب نیست که مسکینی، کسی که به او کمک کرده را دوست بدارد، بلکه عجیب آن است که محسن و نیکوکار والا مرتبه و بی‌نیاز، مسکین و فقیر را دوست بدارد. 

و هرگاه خداوند متعال بنده‌ای را دوست بدارد، اسباب را برایش فراهم کرده و سختی‌ها را آسان می‌کند و توفیق عمل به نیکی‌ها و ترک گناهان را به او ارزانی می‌دارد.

خطبهٔ: هل يحبك الله تعالى؟

✍🏻 شیخ محمد صالح المنجد

#اسما_حسنی

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

🎥 پدر بهترین دروازه بهشت است | رسول الله ﷺ فرموده‌اند:

پدر بهترین دروازه‌ی بهشت است، اختیار داری (نافرمانی کرده و دل او را رنجانده) این دروازه را ضایع کن یا (فرمانبرداری او را کرده و او را راضی و خشنود نموده) این دروازه را حفاظت کن. [سنن الترمذی، ۱۹۰۰]

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

#حدیث

از ابولُبابه، بشير بن عبدالمنذر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمودند: «مَنْ لَمْ يَتَغَنَّ بِالقُرْآنِ فَلَيْسَ مِنَّا»: «هرکس قرآن را با صدای خوش نخوانَد، از ما نيست». [صحیح است] [به روایت ابوداوود]


🔖 نکته: در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به قرآن خواندن با صدای خوش تشویق می‌کند. و «تغني بالقرآن» به دو معنا می‌باشد:

1- «مَنْ لَمْ يَتَغَنَّ به» یعنی هرکس با صدای خوش قرآن نخواند، در این زمینه بر راه و روش ما نیست. 2- به معنای «من لم يستغن به» می‌باشد یعنی هرکس به قرآن اکتفا نکند و هدایت را از جز آن بخواهد، از ما نیست.

تردیدی نیست که هرکس هدایت را از جز قرآن بخواهد، الله متعال او را گمراه می کند. پناه بر الله. بنابراین حدیث مذکور بر این دلالت دارد که شایسته است قرآن با صدای خوش خوانده شود و به آن کفایت شود.

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

از مفسدات قلب شنا کردن در دریای خیال و توهمات است، دریایی بی ساحل که جز مفلسان روزگار وارد آن نمی‌شوند.

✍🏻 شیخ محمد صالح المنجد

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

السلام علیکم و رحمة الله

الحمدلله خانواده‌ی مادرم مذهبی بودند اما خانواده‌ی پدرم نه.
من سنم که خیلی کم بود می‌دیدم که همه‌ی اون‌ها حجاب دارند، برام خیلی عجیب بود و همیشه احساس می کردم اونا چیزی دارند که من ندارم. تا اینکه منم (درسن ۱۳سالگی) تصمیم گرفتم، محجبه بشم ومثل اونا رفتار کنم دیدم که آرامش بسیار عجیبی داره و هیچ‌وقت نخواستم این احساس رو ازدست بدم.

و الان دو سالی هست که چادر سر می‌کنم و از این قضیه خیلی خوشحالم.
و می‌خوام بگم که این راه خیلی آرام‌بخشه ولی خب سخت هم هست.
خواهش می کنم که جا نزنین و باقدرت ادامه بدید.
اگه خانواده مخالف بودند، اگه دوستای شما با حرف‌‌هاشون دلتون رو شکوندند، اگه هیچ‌کس پشت شما نبود. جا نزنین شما خدارو دارید و به اونا ثابت کنید. این راهی رو که شما انتخاب کردید حق هست❤️

آنتی‌شبهات: خواهر خوبم توفیق روزافزون شما آرزوی ماست.

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

خیالم اکنون گذرگاه پرهیاهویی از کلمات و جملات بی‌قراریست که در مشرف شدن به حضور نازنینت، سخت باهم در نبردند...

ولی افسوس که بار قلم گران است و از وصف حضور عاجز ...

با ماه آسمان عهدی دیرینه دارم که ناچار او نیز امشب مهمان من است.

می‌دانی محبوبم، از وقتی که فهمیدم این ماه همانیست که رخسار نازنینت را چند صباحی نظاره‌گر بوده، کودکی‌هایت در صحرا، بعثتت در دل کوه، هجرتت بر بالین ابوبکر، رحلتت در آغوش عایشه و دیگر غریبگی‌هایت را به تماشا نشسته، اشک‌هایت در حق امت، راز و نیازهای شبانه‌ات با خالق، جان‌فدایی‌های خود و اصحابت همه و همه را به خود دیده، من نیز شب‌های بسیاری برای دیدنش ستارگان را کنار می‌زنم و زیر مهتابش تمام این ایام را با او مرور می‌کنم.
امشب نیز زیر مهتاب نقره‌ای رنگش می‌نشینم تا اندکی این راه تاریک را بر قلمم روشن کند.

آسمان به خود نبالد که چنین ماهی دارد
ماه من را خداوند "سراج منیر " می‌خواند؛ خورشید تابانی که با طلوعش شب های جهالت را به سحرگاه هدایت رساند و زان پس دیگر غروب نکرد.

سرورم، گناهان و تقصیرها با من چنان کرده‌اند که  دستانم خالی و قلبم بی‌فروغتر از آنیست که سخنی برای گفتن و دفاع از ارزش‌های والایت داشته باشم.

اما تنها اگر تاریخ را گواه بر خود بگیریم کافیست تا این بخت‌برگشتگانی که به تو و نداهای هستی‌بخشت پشت کرده‌اند به حقانیت خود و رسالتت ایمان بیاورند و از همراهی با جهانی که چشمانش را بسته و دیوانه‌وار و افسارگسیخته به ارزش‌های حیات پشت کرده، سرباز بزنند.

تحقق وعده‌ی پروردگار آنجا که فرمود : " و رفعنا لک ذکرک " جز بر دستان این تاریخ اتفاق نمی‌افتاد و من اکنون دلخوشم که در این قافله جایی دارم و می توانم به رهبرم بنازم که پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از رحلتش، یک میلیارد و هفتصد میلیون نفر هر روز بر او درود می‌فرستند و یادش را گرامی می‌دارند، تنها با دیدن کتابی که آورده به او ایمان می‌آورند و ایمانشان به کمال نمی‌رسد تا اینکه او را سزاوارتر از خود به خود و مال و فرزندانشان بدانند.
دلیلی محکمتر ازین بر حقانیتت می‌خواهند؟


دردانه‌ی پروردگارم♥️
محبوب دلها
از نفس به جان یاراتر
یک لحظه دیدنت آرزوی من است و من آن را از پروردگارم تمنا می‌کنم.

فردوس - شهریور۱۴۰۰

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat

در کليپ گذشته نحوه‌ی برخورداقوام عرب قبل اسلام با بردگان را بررسی کردیم.
حال نحوه‌ی برخورد اسلام با برده و
برده‌داری را نگاه کنیم.
از زمین تا آسمان تفاوت‌ هست بین عرب‌های جاهلی که قبل اسلام رفتار خشونت‌آمیزی با بردگان داشتند. اگر منصف باشیم این تفاوت را می‌بینیم.
منبع سخنان _ کتاب اسلام و برده‌داری (مصطفی طباطبایی)

منتظر کليپ‌های بعدی باشید دوستان.

#فرشاد_رحمانی

«انجمن آنتی‌شبهات»
@anti_shobahat