آنتی الیگارشی
7.6K subscribers
14.9K photos
5.54K videos
95 files
5.14K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️شیخ احمدپناهیان:
"به استقبال فتنه جدید داریم میریم
یک جریانی تو فضای مجازی مسلط است که مدام پمپ پاژاطلاعات، وفضا رو پر میکنه از ‎#تحلیل ومطلب و بچه مذهبی ساده که معیار حق وباطل دستش نیست میگه این که درسته ..."


@antioligarchie

پانوشت▪️گفته می شود که این واکنش علیه مصاف و رائفی پور هست
#تحلیل
#اصولگرا

⭕️وظایف رهبری در اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده. اصل ۸۷ و ۸۹ قانون اساسی هم اختیارات و حقوق مجلس درباره وزرای پیشنهادی رییس جمهور را تصریح کرده. اتفاقی که در مجلس افتاد نه نماد وفاق‌گرایی مجلس و دولت بود نه نماد ولایی بودن آنها که نظرشان یکباره عوض شد، بلکه نماد تحقیر و وهن جمهوریت و بی‌احترامی به قانون اساسی و نادیده‌گرفتن تفکیک قوا بود.

از این نظر پزشکیان که از رهبری خرج کرد، قالیباف که با اداره پادگانی مجلس رای‌ها را یکدست کرد و نمایندگان مدعی انقلابیگری که در عرض پنج دقیقه رایشان مثبت شد، همگی در تضعیف کارامدی کلیت نظام سیاسی مقصرند.

اتفاقا یک مجلس منتقد که در راستای حقوق مردم با چشمانی مثل عقاب بالای سر وزرای دولت باشد و نحوه اجرای سیاست ها را رصد کند ده ها برابر بیشتر به نفع همان دولت است تا مجلسی که خودش را داوطلبانه خلع‌سلاح و بازخرید کند. یکدست سازی و بناپارتیسم به مثابه تعلیق جمهوریت اگر کار می‌کرد دولت #رییسی باید ده ها برابر موفق‌تر می‌بود که نبود.

پانوشت اول: از حامیان پزشکیان که بسیاری‌شان خواهان دموکراتیک‌تر شدن نظام هستند تعجب می کنم که به جای نگرانی از اتفاق مجلس آن را جشن گرفته‌اند.

پانوشت دوم: موضع من نسبت به دولت غیرجناحی است و امید دارم دولت پزشکیان موفق‌تریت دولت تاریخ ایران شود. چرا که در وضعیتی چنان حساس قرار داریم که شکست دولت نه فقط شکست یک جناح یا حتی کل جمهوری اسلامی که شکست ایران است. اما پیروزی پزشکیان را در گروی انجام وظیفه بخش‌های مختلف دولت-ملت ایرانی میدانم: قوه قضاییه مقتدر و مستقل، مجلس ناظر و مستقل، رسانه‌های سالم و منتقد، نیروهای امنیتی هشیار و البته جامعه زنده‌ای که براساس همین قانون اساسی امکان اعتراض و اعتصاب دارد.

💢علی علیزاده



@antioligarchie
#تحلیل
#اصولگرا

⭕️همدل با پزشکیان؛ سنگدل با احمدی نژاد و رئیسی!

صراط نیوز

مرور مواجهه قالیباف در سمت شهردار تهران با محمود احمدی نژاد و در جایگاه رئیس مجلس با شهید ابراهیم رئیسی، حاکی این واقعیت است که برخلاف توصیه ظاهری درخصوص کمک به دولت ها، کارنامه نامبرده خلاف این مدعا را نشان می دهد!

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس دوازدهم، اخیراً در جمع اعضای هیات رزمندگان اسلام در مشهد اظهار داشته است: «من در انتخابات رقیب بودم، اما امروز موفقیت دولت [پزشکیان] موفقیت اسلام و مردم است. کمک به دولت عین جوانمردی است. اگر نقد و اختلافی باشد که هست در جلسات دو نفره یا سران قوا پیگیری می‌کنم و لازم نیست در صحن علنی و رسانه‌ها بگوییم.»

 این درحالیست که بررسی سوابق نفر چهارم پایتخت در انتخابات اسفند ۱۴۰۲، پیرامون کمک به دولت های منتخب، خلاف گفته فوق را به اثبات می رساند. پرداخت میلیاردی بدهی شهرداری تهران به پیمانکاران از طریق تهاتر با سکه بانکی در سال ۱۳۹۰ و در اوج ناآرامی های ارز و مسکوکات کشور پس از تحریم های آمریکا در جریان فتنه ۱۳۸۸ و توسط شرکت «جهان» (وابسته به بانک شهر)، خود سندی محکم دال بر تلاش شهردار وقت تهران در جهت وارد نمودن فشار بیشتر به دولت محمود احمدی نژاد به شمار می رفت.

در همین رابطه، "روزنامه ایران" در مطلبی با عنوان «قالیباف، خرید میلیاردها تومان سکه را پذیرفت» به تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۰ می نویسد: «شرکت مسکن و ساختمان جهان وابسته به شهرداری تهران، متهم است که با ورود به بازار سکه و طلا، اقدام به خرید مبالغ هنگفتی سکه و شمش طلا کرده و از این طریق به ایجاد اختلال در نظام اقتصادی کشور کمک کرده است. این شرکت به جای پرداخت مطالبات، پول مردم را وارد بازار سهام و خرید و فروش سکه کرده است. برخی از پیمانکاران می گویند که سکه های ارائه شده به آنان بالاتر از قیمت بازار، محاسبه شده است. قالیباف در این زمینه با رد وقوع تخلف در شرکت جهان می گوید: خرید و فروش طلا در کشور امری رایج و عادی است. این که گفته می شود شهرداری در پرداخت مطالبات پیمانکاران اقدام به دادن سکه طلا کرده است، این کار نیز خلاف نیست!»

اما ماجرای تعارض منافع بازنده سه دوره انتخابات ریاست جمهوری با دولت های وقت، به همین مورد ختم نمی شود و دولت شهید رئیسی نیز در دو بزنگاه مهم اقتصادی و سیاسی، سنگ اندازی در تمشیت امور دولتش را تجربه کرد!

اولین بزنگاه که به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی، کاتالیزور و پیش درآمد اغتشاشات سال ۱۴۰۱ نیز محسوب می شد، حذف ارز ترجیحی در سال ۱۴۰۰ بود. در همین زمینه، روح الله ایزدخواه نماینده مردم تهران در مجلس یازدهم می نویسد: «ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی در مجلس یازدهم، و با مدیریت مستقیم جناب قالیباف، یکباره حذف شد. ایشان یک جلسه غیرعلنی ترتیب داد تا نمایندگان را مجاب کند که به حذف ارز ترجیحی رای دهند. بخش تذکر و اخطار را هم بسته بود تا مخالفین نتوانند حرف بزنند و فریاد ما در کف صحن به گوش کسی نرسد.»!

دومین بزنگاه اما به ماجرای برکناری «محمدرضا غلامرضا» از معاونت سیاسی وزارت کشور باز می گردد. صدور بخشنامه هشت ماده ای از جانب معاون سیاسی وزیر کشور دولت شهید رئیسی پیرامون برگزاری بی شائبه، عادلانه و بیطرفانه انتخابات مجلس دوازدهم، چنان هیاهویی در اردوگاه بهارستان به راه انداخت که وزیر کشور را تا آستانه استیضاح نیز پیش برد. پس از آن، معاون سیاسی وزارت کشور در بیانیه‌ای گفت که استیضاح وزیر کشور به‌ دلیل فشارهای برخی نمایندگان، توسط شخص قالیباف در روز دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ اعلام وصول خواهد شد و «تنها راه عدم اعلام وصول، برکناری معاون سیاسی است و حتی استمهال ۴۸ ساعته برای اتمام ثبت‌نام‌ها و برگزاری همایش سراسری معاونان سیاسی وزارتخانه هم مورد موافقت قرار نگرفت»! در این بین سرانجام، در ساعات پایانی ۲۲ مرداد خبر عزل معاون سیاسی و رئیس ستاد انتخابات کشور، در فاصلۀ کمتر از ۷ ماه تا انتخابات مجلس منتشر شد!

مرور مواجهه قالیباف در سمت شهردار تهران با محمود احمدی نژاد و در جایگاه رئیس مجلس با شهید ابراهیم رئیسی، حاکی این واقعیت است که برخلاف توصیه ظاهری درخصوص کمک به دولت ها، کارنامه نامبرده خلاف این مدعا را نشان می دهد!

@antioligarchie
#تحلیل
#اصولگرایی

⭕️بخش هایی از یادداشت های #جواد_موگویی ، مستندساز اصولگرا در سفر به لبنان را بخوانید :

...سال ۹۸ به ضاحیه آمده بودم؛ جمعیت ۷۰۰هزار نفری و خیابان‌هایی سرشار از بوی قلیان، فلافل و شاورما!
عاشقان ایران که هنوز در احوال انقلاب۵۷ سیر می‌کنند. کوچه‌پس‌کوچه‌هایش پر بود از عکس‌های امام‌موسی‌، امام‌خمینی و آقای خامنه‌ای و مصطفی چمران. گویی در محله فلاح تهران در دهه۶۰ قدم می‌زنی! هنوز آثار حملات اسراییل در ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ در ساختمان‌هایش پیدا بود.
اما حالا شهرِ ارواح شده!
خالی از سکنه. خیابان‌ها پر است از ماشین‌های پارک‌شده. برخی فرصت نکردن حتی درب خانه‌‌ها را ببندند.
صدای ویز ویز پهباد، جرات را برای بردن ماشین‌ها و اسباب‌ واثاثیه می‌کُشد. حال همه ضاحیه آواره‌شدن در بیروت و شمال لبنان....

سیدمجید می‌گوید "قبل وعده‌صادق۲ زمزمه بود ایران پشت حزب‌الله را خالی کرده! رسانه‌های سعودی و بی‌بی‌سی مدام بر همین می‌دمیدند‌ که ایران، سیدحسن را معامله کرده."
آمدم پیش یک امام‌جماعتی در حمرا. گفتم چرا فکر کردید ایران پشت شما را خالی کرده؟
گفت بچه‌های انقلابی‌ خودتان گفتند:
«سپا‌ه موشک نمی‌زند و دولت ایران، حزب را به رابطه با آمریکا و رفع تحریم‌ها فروخته.»
در تهران نیز همین عملیات روانی پس از ترور هنیه کلید خورد‌. خطی از یک‌سو شایعه مشارکت جریان ایرانی در ترور هنیه را می رفت و ازسویی دیگر فشار به سپاه برای تعجیل در حمله موشکی به اسراییل‌. آن هم از جماعت انقلابی و منبری‌!
همزمان گفتند پزشکیان بنی‌صدر زمان است و فرماندهان سپاه، فرماندهان خائن صفین و لشکر امام‌حسن در صدر اسلام!
فرمانده‌کل قوا را فرمانده‌‌«بی‌قوا» خواندند‌. فریاد زدن که جمهوری‌اسلامی بابت موشک‌های شلیک‌‌نشده‌اش باید به تاریخ و خدا پاسخ دهد! حتی گفتند خبر ندارید که اسراییل در تهران عملیات‌ها می‌کند! و ایران لاپوشانی!
بعد در رسانه‌ها نسخه پیچیدند که جنگ را باید به بیرون لبنان کشاند! به اردن، بحرین، قطر، عربستان و حتی آذربایجان!
در یک‌کلام به آتش‌کشیدن منطقه! ولشان کنی آفریقا و اروپا راهم به لیست می‌‌افزایند!
دیگر این آخری‌ها خط جماعت انقلابی از تهران تا لندن و حتی برخی کارشناسان صداوسیما، با اینترنشنال یکی شده بود: «ایران دل زدن ندارد، از جنگ می‌ترسد، پشت حزب‌‌الله خالی شده.»
اسم این فشارها به فرماندهان و رهبری را هم گذاشته بودند مطالبه! گویی مساله، دیرکرد معوقات حقوق کارگران است یا برداشتن کنکور!
فهمشان از امنیت ملی و جنگ انقدر کودکانه بود‌ که دراین جنگ چندکشوری، تغییر استراتژی جنگی را مطالبه عمومی کردند‌!...
در بیروت دریافتم، ضلع دیگر این جنگ روانی روی بدنه اجتماعی حزب‌ هم عمل می کرده‌. آنها هم پس از ضربات متعدد به پیکره فرماندهی‌، احساس بی‌پناهی و گاه خیانت کرده‌اند.
در این عملیات روانی، اسراییل فرماندهان حزب‌الله را ترور فیزیکی کرد، فرماندهان ایرانی را ترور شخصیت.
گرچه پس از حمله ۲۰۰موشکی به تلاویو، دل حزب به ایران قرص شد. اما عبارت «در زدن اسراییل نه تعلل می‌کنیم و نه شتاب‌زدگی» از سوی آیت‌الله خامنه‌ای، درست در خنثی‌کردن این خط رسانه‌ای داخل و خارج بود....

عملیات جنگ روانی «تهران-بیروت» نعل به نعل باهم عمل می‌کند.
از لندن توییت‌زدن که گرای مکان ترور هنیه را از داخل ایران دادند. ایضا موساد سیدحسن را پس از ۴۲سال، وقتی ترور کرد که با یک سردار ایرانی جلسه داشت!
بلافاصله رسانه‌های سعودی و ضدایرانی تیترشان «دستگیری قاآنی به اتهام جاسوسی» شد.
امروز در بیروت همه از این دستگیری می‌گفتند. روان بدنه اجتماعی حزب‌الله مدام زیر بمباران این اخبار است.
این همان خط رسانه‌ای اسراییل است که ایران را عامل ترورهای اخیر و فروختن حزب‌الله عنوان می‌کند.
با بی‌خردی، دوماه فرماندهان سپاه را نافرمانِ رهبری خواندند و حالا خط هجمه یک قدم جلوتر آمد:
«فرماندهان جاسوس»
دیگر چقدر باید خوشبینانه بنگریم که این خط‌ها صرفا درگیری‌های جناحی داخلی و ناشی از عدم تحلیل است؟!
مگر می‌شود همزمانی این عملیات روانی در تهران و بیروت را نادیده گرفت؟!

صادقانه بگویم که بنای اتهام به جریان‌ها و جبهه انقلابی نیست. لکن میدان جنگ روانی اسراییل نشان می‌دهد که برخی خواسته یا ناخواسته در تور عملیات‌روانی قرار گرفته‌اند.
حزب‌الله پس از ضربات سنگین به پیکره‌اش، دیگر توان برون‌رفت از این جنگ روانی را ندارد.


@antioligarchie
#تحلیل

⭕️ درباره حمله اسرائیل

صابر گل‌عنبری

بالاخره اسرائیل به حمله موشکی ایران واکنش نشان و حملاتی انجام داد که نخستین حمله مستقیم و آشکار اسرائیل در پاسخ به دومین حمله مستقیم و آشکار ایران به شمار می‌رود.

هنوز مشخص نیست که حملات به چه شکلی انجام شده؛ از راه دور بوده است یا خیر. منابع اسرائیلی گفتند که حدود ۱۰۰ جنگنده در این حملات مشارکت داشتند، به فرض مشارکت این تعداد جنگنده، از کدام مسیر عبور و از کجا شلیک کردند؟ فعلا نمی‌توان پاسخی به این پرسش‌ها داد.

اسرائیل از حمله به ۲۰ هدف خبر داده اما منابع ایرانی آن را تکذیب کرده و از اهمیت حمله می‌کاهند.

هنوز حجم خسارت احتمالی روشن نیست و اطلاع دقیقی از آن وجود ندارد، اما حمله با موج رسانه‌ای سنگین اسرائیل همخوانی خاصی نداشت.
مدت زمان حمله نسبتا طولانی بود و حدود ۴ ساعت به طول کشید.

به نظر نگارنده، گرچه نمی‌توان با قطعیت بیان داشت که همه چیز تمام شده است، اما به احتمال زیاد اسرائیل بعد از این حمله در آینده به سراغ اقداماتی غیر مستقیم از خرابکاری گرفته تا ترور خواهد رفت؛ به ویژه اگر احساس کند که تصویری که به دنبال آن بوده است، شکل نگرفته است.

به نظر می‌رسد که بیشتر از خود حمله آنچه برای اسرائیل اهمیت فراوانی داشته تصویرسازی درباره آن بود و جنگ روانی گسترده‌ای که طی این سه هفته به راه انداخت، معطوف به این تصویرسازی بود. اما هنوز ساعاتی از حمله نگذشته است که قسمی از نارضایتی در لابلای تحلیل‌ها و اظهارنظرها در اسرائیل مشهود است.

به نظر می‌رسد که حمله دیروز اسرائیل به این شکل را می‌توان به نوعی نشانه‌ای از قسمی از تاثیر حمله موشکی دوم ایران بر ادراک اسرائیل و همچنین پرهیز واشنگتن و تل آویو از تشدید تنش به دلایل مختلف پنداشت. البته حملات «کیفی» و «دقیق» حزب‌الله در دو هفته اخیر را نیز می‌توان واجد قسمی تاثیر در شکل حمله اسرائیل دانست.

▪️اما درباره پیش‌بینی‌ها:

لحظاتی بعد از حملات موشکی دوم ایران طی یک یادداشت و سپس یادداشت‌های بعدی در این سه هفته ضمن برشمردن سناریوهای مختلف، پیش‌بینی‌هایی با قید «به احتمال زیاد» یا «غالبا» و غیره درباره ماهیت حمله اسرائیل مطرح شد که غالبا درست از آب درآمد.
بر این اساس هم گفته شد که حملات به احتمال زیاد «محدود» و علیه اهداف نظامی خواهد بود و بعید است که اهداف هسته‌ای یا نفتی مورد حمله قرار گیرد.

هر چند اطلاع دقیقی وجود ندارد، اما حمله‌ای که بنا به نوشته سایت آمریکایی اکسیوس، اسرائیل به دلایلی قبل از آن به ایران اطلاع داده و حتی اهدافی را که مورد حمله قرار می‌دهد نیز بیان کرده است، نمی‌تواند گسترده و بزرگ باشد. اما هنوز نتایج این حمله محدود روشن نیست؛ این که ضربات در چه سطحی بوده است.

در واقع همان دلایلی که اسرائیل را بر آن داشته است که قبل از حمله به ایران اطلاع دهد تا اوضاع از کنترل خارج نشود، می‌تواند موجب تحدید خود حمله هم شده باشد.

همچنین در پیش‌‍‌بینی‌ها تاکید شد که تله جنگی وجود ندارد، چون تصمیمی پیشینی برای جنگ در کار نیست و حملات اسرائیل نیز به احتمال زیاد به جنگی ختم نمی‌شود و حداکثر اتفاق ممکن در این وضعیت حملاتی رفت و برگشتی است.

همچنین تاکید شد که گرچه اسرائیل به دنبال کلاسیک کردن جنگ و وارد آوردن ضربات موثر و معنادار به ایران است، اما از وقوع جنگ بیم دارد و همین خود می‌تواند ترمز اسرائیل را بکشد.

اخیرا هم بیان شد که سفر بلینکن به منطقه برای «چک آخر» توافق آمریکا درباره زمان و اهداف حمله بوده است و این سفر در کنار بالا گرفتن دیپلماسی در روزهای اخیر در خصوص دو جنگ غزه و لبنان به عنوان نشانه‌های نزدیک بودن حمله اسرائیل تحلیل شد.

اما واکنش ایران چه خواهد بود؟
ایران به احتمال زیاد سریعا واکنشی نشان ندهد اما تهدید به پاسخ در زمان و مکان مناسب خواهد کرد. اگر هم بخواهد بعد از این حملات واکنش سریعی نشان دهد احتمالا بسیار محدود باشد.

چه بسا ایران به دلیل تمرکز حمله بر پایتخت و حومه، نوعی پاسخ به حمله اسرائیل را ضروری بداند، اما نباید از نظر دور داشت که حدود ده روز به انتخابات آمریکا باقی مانده است و احتمالا این متغیر و تاثیر احتمالی بالا گرفتن تنش بر شانس پیروزی ترامپ هم در نظر گرفته ‌شود.

به نظر می‌رسد که ثقل حکومت ایران در تقابل با اسرائیل بیشتر از قبل بر جبهه لبنان متمرکز خواهد بود.



@antioligarchie