Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای خانوادههای دادخواه، هر مناسبتی با خاطرهای از عزیزانشان عجین شده است. اسرین، خواهر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«چند روز هست ميخوام اين ويديوهارو پست كنم و از آخرين آغوش شهريار و لبخندهاى مادرم بگم ولى نميتونستم ميزدم زير گريه ولى مينوسيم براى اهل دنيا تا ببين كه بخاطر اينكه خواهان يك زندگى معمولى و حقوق و حقوقمون بوديم و در برابر ظلم ساكت ننشستيم چه بلايى بر سرمون آوردن:
اين ويديوى تولد ٣٠ سالگى من خرداد ١٤٠١ پنج ماه قبل از كشته شدن برادرم توسط جلادهاى ج.ا .
ما تهران زندگى ميكرديم و شهريار بخاطر مشكلى كه براش پيش اومده بود مدتى بود مجبور شده بود برگرده بوكان . يك هفته از تولدم گذشته بود و شهريار نميتونست بياد تهران ديگه من بيخيال اومدنش شدم اون شب من رو #دايه_مينا و ميلاد و دوستان به زور و دعوا بردن بيرون، باكسى حرف نميزدم و عصبانى از اين بودم منو به زور و بدون هماهنگى قبلى يكدفعه بردن بيرون .
آهنگ تولد گذاشتن، یه نفر جلو چشمم ظاهر شد چون انتظارش رو نداشتم اولين نگاه فكر كردم ميلاد هست و دوباره كه نگاه كردم از ديدنش ذوق كردم و اومدن شهريار بهترين سورپرايز تولدم بود، چند ماهى بود نديده بودمش 😔 و انتظار هم نداشتم بتونه بياد بميرم بخاطر من پنج شنبه شب بود رسيد تهران جمعه صبح خيلى زود ٧٠٠ كيلومتر رو برگشت بوكان 😭 آخرين تولد شادى من بود، آخرين بغل كردن شهريار و آخرين بارى كه تونستم بوش كنم و چهرهى زيباش رو لمس كنم، آخرين خندههاى زيباى مادرى كه ذوق ميكرد از ديدن ما ٣تا كنار هم ، آخرين ديدارم بود با شهريار، آخرين تولد شاد من، شهريار برگشت بوكان و ديگه نديدمش بعد ٥ ماه خانوادهى ٤ نفرهى ما رو نابود كردن زندگىاى كه با هزاران بدبختى تونستيم بسازيمش نابود كردن، دايه مينايى كه با ديدن خوشحالى ٣ فرزندى كه با چنگ و دندون و بدون پدر بزرگ كرد خوشحال ميشد و چشماش برق ميزد ٣ تا فرزندش رو ازش گرفتن.
دلم آغوش پدرانه ى شهريار رو ميخواد وقتى كه شهريار بود ستون خونه محكم بود و ما يك خانواده بوديم ولى شهريار نيست خونه و خونواده نيست 💔»
- اسرین جان، تولدت مبارک، درسته که شهریار نیست (که هست)، اما هزاران برادر پیدا کردی که مثل خواهر خودشون دوستت دارند.
#شهريار_محمدى
#دلتنگى_ابدى
💥 @Bardegi57
«چند روز هست ميخوام اين ويديوهارو پست كنم و از آخرين آغوش شهريار و لبخندهاى مادرم بگم ولى نميتونستم ميزدم زير گريه ولى مينوسيم براى اهل دنيا تا ببين كه بخاطر اينكه خواهان يك زندگى معمولى و حقوق و حقوقمون بوديم و در برابر ظلم ساكت ننشستيم چه بلايى بر سرمون آوردن:
اين ويديوى تولد ٣٠ سالگى من خرداد ١٤٠١ پنج ماه قبل از كشته شدن برادرم توسط جلادهاى ج.ا .
ما تهران زندگى ميكرديم و شهريار بخاطر مشكلى كه براش پيش اومده بود مدتى بود مجبور شده بود برگرده بوكان . يك هفته از تولدم گذشته بود و شهريار نميتونست بياد تهران ديگه من بيخيال اومدنش شدم اون شب من رو #دايه_مينا و ميلاد و دوستان به زور و دعوا بردن بيرون، باكسى حرف نميزدم و عصبانى از اين بودم منو به زور و بدون هماهنگى قبلى يكدفعه بردن بيرون .
آهنگ تولد گذاشتن، یه نفر جلو چشمم ظاهر شد چون انتظارش رو نداشتم اولين نگاه فكر كردم ميلاد هست و دوباره كه نگاه كردم از ديدنش ذوق كردم و اومدن شهريار بهترين سورپرايز تولدم بود، چند ماهى بود نديده بودمش 😔 و انتظار هم نداشتم بتونه بياد بميرم بخاطر من پنج شنبه شب بود رسيد تهران جمعه صبح خيلى زود ٧٠٠ كيلومتر رو برگشت بوكان 😭 آخرين تولد شادى من بود، آخرين بغل كردن شهريار و آخرين بارى كه تونستم بوش كنم و چهرهى زيباش رو لمس كنم، آخرين خندههاى زيباى مادرى كه ذوق ميكرد از ديدن ما ٣تا كنار هم ، آخرين ديدارم بود با شهريار، آخرين تولد شاد من، شهريار برگشت بوكان و ديگه نديدمش بعد ٥ ماه خانوادهى ٤ نفرهى ما رو نابود كردن زندگىاى كه با هزاران بدبختى تونستيم بسازيمش نابود كردن، دايه مينايى كه با ديدن خوشحالى ٣ فرزندى كه با چنگ و دندون و بدون پدر بزرگ كرد خوشحال ميشد و چشماش برق ميزد ٣ تا فرزندش رو ازش گرفتن.
دلم آغوش پدرانه ى شهريار رو ميخواد وقتى كه شهريار بود ستون خونه محكم بود و ما يك خانواده بوديم ولى شهريار نيست خونه و خونواده نيست 💔»
- اسرین جان، تولدت مبارک، درسته که شهریار نیست (که هست)، اما هزاران برادر پیدا کردی که مثل خواهر خودشون دوستت دارند.
#شهريار_محمدى
#دلتنگى_ابدى
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آخرین ویسی که مادرم برای برادرم میلاد فرستاده.
و مامورین به منزل مادرم هجوم برده بودن.
ولی هراسان از خانه فرار کرده بود،تا به دست نیروهای ج. ا نیفته.
بعد از آن مادرم رو بازداشت کردن .
مادر داغدیدهم ١٨ روزه در بازداشت هست
و هیچ اطلاعی ازش نداریم.
برای پیگیری وضعيت مادرم #دايه_مينا هیچ پاسخی نمیدن و هر روز یه جواب سر بالا میدهند.
و از داشتن حق قانونی وکیل خود محروم است.
مادرم ۱۸روز است که داروهای خود را مصرف نکرده است، و به هیچ کس اجازه ورود به منزل مادرم را نمیدهند.
هرگونه آسیبی که به مادرم وارد شود مسئولش ج. ا است.»
- دایه مینا ۲۱ شهریور ماه بازداشت شد و جز یک تماس کوتاه با یکی از اقوام که به او گفت در بازداشت اطلاعات ارومیه است، خبر دیگری از او نیست.
این مادر را به خاطر دادخواهی بازداشت کردند! دادخواهی جرم نیست
#شهریار_محمدی #مینا_سلطانی
⚡️@bardegi57
«آخرین ویسی که مادرم برای برادرم میلاد فرستاده.
و مامورین به منزل مادرم هجوم برده بودن.
ولی هراسان از خانه فرار کرده بود،تا به دست نیروهای ج. ا نیفته.
بعد از آن مادرم رو بازداشت کردن .
مادر داغدیدهم ١٨ روزه در بازداشت هست
و هیچ اطلاعی ازش نداریم.
برای پیگیری وضعيت مادرم #دايه_مينا هیچ پاسخی نمیدن و هر روز یه جواب سر بالا میدهند.
و از داشتن حق قانونی وکیل خود محروم است.
مادرم ۱۸روز است که داروهای خود را مصرف نکرده است، و به هیچ کس اجازه ورود به منزل مادرم را نمیدهند.
هرگونه آسیبی که به مادرم وارد شود مسئولش ج. ا است.»
- دایه مینا ۲۱ شهریور ماه بازداشت شد و جز یک تماس کوتاه با یکی از اقوام که به او گفت در بازداشت اطلاعات ارومیه است، خبر دیگری از او نیست.
این مادر را به خاطر دادخواهی بازداشت کردند! دادخواهی جرم نیست
#شهریار_محمدی #مینا_سلطانی
⚡️@bardegi57