دیگه دغدغه آموزش احکام اسلامی به بچه رو نداشته باشید! 😳
📚 مجموعه «قصههای احکام برای کودکان» تجدید چاپ شد
آموزش احکام، سادهتر و شیرینتر از همیشه میشه!
در این مجموعه ۶ جلدی جذاب، ۳۰ داستان کوتاه و خواندنی طوری نوشته شدهاند که کودک موقع خواندن یک ماجرا، بدون حس سختی یا خشک بودن مطالب، مهمترین احکام شرعی رو یاد میگیره.
مرتضی دانشمند، نویسنده کتاب؛ با زبانی کودکانه و قابلفهم، احکام عملی دین رو درست مثل یه رساله آموزشی مخصوص بچهها روایت کرده تا برای دانشآموزان دبستانی جذاب و قابلدرک باشه.😊
🌟 مناسب برای:
• والدینی که دنبال آموزش شیرین و ساده احکام هستن
• مربیان و معلمان مدارس و مساجد
• کودکانی که عاشق قصه هستن
عناوین این مجموعه ۶جلدی:
1⃣به باغ نماز خوش آمدید (احکام نماز ۱)
2⃣نمازهای کلاغی (احکام نماز ۲)
3⃣روزی که ماه دلش گرفت (احکام نماز۳)
4⃣ملاقات با شیر ( تقلید، تیمم، غسل)
5⃣جایزه پدر بزرگ ( وضو، طهارت، نجاست)
6⃣از طلا به طوطی (پوشش، قسم، وقف و ...)
🌼📖✨
ارسال این مجموعه هم رایگان دیگه چی از این بهتر🤗
برای تهیه کتابها به ادمین پیام بدید
🆔 @behnashr_admin
🌐 www.behnashr.ir
@behnashr
📚 مجموعه «قصههای احکام برای کودکان» تجدید چاپ شد
آموزش احکام، سادهتر و شیرینتر از همیشه میشه!
در این مجموعه ۶ جلدی جذاب، ۳۰ داستان کوتاه و خواندنی طوری نوشته شدهاند که کودک موقع خواندن یک ماجرا، بدون حس سختی یا خشک بودن مطالب، مهمترین احکام شرعی رو یاد میگیره.
مرتضی دانشمند، نویسنده کتاب؛ با زبانی کودکانه و قابلفهم، احکام عملی دین رو درست مثل یه رساله آموزشی مخصوص بچهها روایت کرده تا برای دانشآموزان دبستانی جذاب و قابلدرک باشه.😊
🌟 مناسب برای:
• والدینی که دنبال آموزش شیرین و ساده احکام هستن
• مربیان و معلمان مدارس و مساجد
• کودکانی که عاشق قصه هستن
عناوین این مجموعه ۶جلدی:
1⃣به باغ نماز خوش آمدید (احکام نماز ۱)
2⃣نمازهای کلاغی (احکام نماز ۲)
3⃣روزی که ماه دلش گرفت (احکام نماز۳)
4⃣ملاقات با شیر ( تقلید، تیمم، غسل)
5⃣جایزه پدر بزرگ ( وضو، طهارت، نجاست)
6⃣از طلا به طوطی (پوشش، قسم، وقف و ...)
🌼📖✨
ارسال این مجموعه هم رایگان دیگه چی از این بهتر🤗
برای تهیه کتابها به ادمین پیام بدید
🆔 @behnashr_admin
🌐 www.behnashr.ir
@behnashr
📖 جرعهای از دریای نور
سُئِلَ عَنْ خِيارِ الْعِبادِ، فَقالَ عليه السلام: اَلَّذينَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَكَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.
از حضرت رضا عليه السلام درباره بهترين بندگان پرسيدند. حضـرت فـرمــود:
آنان كه هرگاه نيكى مى كنند، خوشحال مى شوند، هرگاه بدى مى كنند، استغفار مى كنند، هرگاه چيزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گويند، هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شكيبايى مى كنند، و هرگاه خشمگين مى شوند، عفو و گذشت مى كنند.
@behnashr
سُئِلَ عَنْ خِيارِ الْعِبادِ، فَقالَ عليه السلام: اَلَّذينَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا، وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ اِذا اُعْطُوا شَكَرُوا، وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا، وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.
از حضرت رضا عليه السلام درباره بهترين بندگان پرسيدند. حضـرت فـرمــود:
آنان كه هرگاه نيكى مى كنند، خوشحال مى شوند، هرگاه بدى مى كنند، استغفار مى كنند، هرگاه چيزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گويند، هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شكيبايى مى كنند، و هرگاه خشمگين مى شوند، عفو و گذشت مى كنند.
@behnashr
📚 انتشارات بهنشــر 📖
📚 روایتهای سریالی کتاب «شفایافتگان» ✍ حمیدرضا سهیلی فريادی پر از شادی شفايافته: ا. پ، از بوشهر 📍قسمت اول اله وردی ... اله وردی ... ؟! اله وردی با صدای پاشا، تكيهاش را از پشتی برداشت، دست بر زانوانش گرفت و يا علی گويان از جا برخاست، پنجرهی اتاقش را…
📚 روایتهای سریالی
کتاب «شفایافتگان»
✍حمیدرضا سهیلی
فريادی پر از شادی
شفايافته: ا. پ، از بوشهر
📍قسمت دوم
مريم، همسر الهوردی، وقتی از خرید به خانه برمیگشت، پاشا را دید که از منزل آنها خارج شد. مریم سبد خريد روزانهاش را روی ميز آشپزخانه گذاشت و میخواست از آشپزخانه خارج شود که الهوردی در چارچوب در هویدا شد و راه را بر او بست. مریم سلام کرد. الهوردی با خوشحالی پاسخش را داد.
مریم پرسید:
چی شده؟ خوشحالی؟ دیدم که پاشا اینجا بود؟ خب چیکارت داشت؟
الهوردی با شادمانی گفت:
پیشنهاد کاری رو بهم داد. بالاخره از بيكاری دراومدم. قرار شد با پاشا بار ميوهای رو به مشهد ببریم.
هم فاله هم تماشا، هم کار هم زیارت.
مريم که در بازار با معصومه خانم روبهرو شده و قرار مدار خواستگاری دخترش را گذاشته بود، دلواپس پرسيد:
حالا كی قراره برید؟
الهوردی گفت:
فردا عصر.
مريم با ناراحتي گفت:
فردا نه.
- چرا؟
- فردا قراره خونوادهی معصومه خانم برای خواستگاری از زهرا بیان خونهی ما.
الهوردی لحظهای سكوت كرد و گفت:
اشكالي نداره، خودت جواب شون رو بده.
مريم با ناراحتی روبه روی الهوردی ايستاد و گفت:
می فهمی چه ميگی مرد؟ قراره از دخترمون خواستگاری کنن. تو نمیخوای خونواده دوماد آیندت رو ببینی...
حالا ميگی چكار كنم؟ بعد از مدتها بيكاری، حالا يک كار خوب برام پيدا شده. میگی ردش کنم؟
- آره ردش کن. خدا کریمه.
- نه خانم. من قول دادم. تو ردشون کن. اصلاً بگو هفتهی بعد بيان، آيه نازل نشده که حتماً فردا بیان.
مريم دل شورهی عجیبی داشت...
🖇 قسمت سوم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات بهنشر بخوانید.
@behnashr
کتاب «شفایافتگان»
✍حمیدرضا سهیلی
فريادی پر از شادی
شفايافته: ا. پ، از بوشهر
📍قسمت دوم
مريم، همسر الهوردی، وقتی از خرید به خانه برمیگشت، پاشا را دید که از منزل آنها خارج شد. مریم سبد خريد روزانهاش را روی ميز آشپزخانه گذاشت و میخواست از آشپزخانه خارج شود که الهوردی در چارچوب در هویدا شد و راه را بر او بست. مریم سلام کرد. الهوردی با خوشحالی پاسخش را داد.
مریم پرسید:
چی شده؟ خوشحالی؟ دیدم که پاشا اینجا بود؟ خب چیکارت داشت؟
الهوردی با شادمانی گفت:
پیشنهاد کاری رو بهم داد. بالاخره از بيكاری دراومدم. قرار شد با پاشا بار ميوهای رو به مشهد ببریم.
هم فاله هم تماشا، هم کار هم زیارت.
مريم که در بازار با معصومه خانم روبهرو شده و قرار مدار خواستگاری دخترش را گذاشته بود، دلواپس پرسيد:
حالا كی قراره برید؟
الهوردی گفت:
فردا عصر.
مريم با ناراحتي گفت:
فردا نه.
- چرا؟
- فردا قراره خونوادهی معصومه خانم برای خواستگاری از زهرا بیان خونهی ما.
الهوردی لحظهای سكوت كرد و گفت:
اشكالي نداره، خودت جواب شون رو بده.
مريم با ناراحتی روبه روی الهوردی ايستاد و گفت:
می فهمی چه ميگی مرد؟ قراره از دخترمون خواستگاری کنن. تو نمیخوای خونواده دوماد آیندت رو ببینی...
حالا ميگی چكار كنم؟ بعد از مدتها بيكاری، حالا يک كار خوب برام پيدا شده. میگی ردش کنم؟
- آره ردش کن. خدا کریمه.
- نه خانم. من قول دادم. تو ردشون کن. اصلاً بگو هفتهی بعد بيان، آيه نازل نشده که حتماً فردا بیان.
مريم دل شورهی عجیبی داشت...
🖇 قسمت سوم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات بهنشر بخوانید.
@behnashr
طولانیترین رمان نوجوان ایران
📚مجموعه کتاب ۱۵ جلدی «شهرزاد، دختر شرقی» منتشر شد
اگه عاشق ماجراجویی، معما، موجودات مرموز و سفرهای عجیب هستید… این مجموعه مصور و رنگی مخصوص خودِ شماست!
🌊🚤 اولین سفر تابستونی شیرزاد، مهرزاد و شهرزاد قرار بود آروم و خوش بگذره…
اما فقط کافیه پا به دریا بذارن تا اتفاقات ترسناک و هیجانانگیز یکییکی سر برسن!
وقتی یک جزیره ناشناخته با آدمهایی از جاهای مختلف دنیا روبرو میشن، تازه ماجراها شروع میشه…
معماها، موجودات عجیب، خطرهای پنهان و رازهایی که هر جلد بیشتر باز میشن!
🔥 اگر دنبال یک سری داستان دنبالهدار هستید که هر قسمت هیجانش بیشتر بشه،
حتماً برید سراغ مجموعه ۱۵ جلدی شهرزاد، دختر شرقی.
♨️ باور کن نمیتونی فقط یک جلدشو بخونی!
این کتاب به دبیری استاد محمدرضا سرشار برای نوجوانان ۹ تا ۱۴سال تدوین شده
🛍 برای داشتن این کتابها به سایت یا کتابفروشیهای بهنشر سر بزن
یا به ادمین کانال پیام بده
🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin
☎️۰۹۰۲۷۶۵۲۰۰۸
@behnashr
📚مجموعه کتاب ۱۵ جلدی «شهرزاد، دختر شرقی» منتشر شد
اگه عاشق ماجراجویی، معما، موجودات مرموز و سفرهای عجیب هستید… این مجموعه مصور و رنگی مخصوص خودِ شماست!
🌊🚤 اولین سفر تابستونی شیرزاد، مهرزاد و شهرزاد قرار بود آروم و خوش بگذره…
اما فقط کافیه پا به دریا بذارن تا اتفاقات ترسناک و هیجانانگیز یکییکی سر برسن!
وقتی یک جزیره ناشناخته با آدمهایی از جاهای مختلف دنیا روبرو میشن، تازه ماجراها شروع میشه…
معماها، موجودات عجیب، خطرهای پنهان و رازهایی که هر جلد بیشتر باز میشن!
🔥 اگر دنبال یک سری داستان دنبالهدار هستید که هر قسمت هیجانش بیشتر بشه،
حتماً برید سراغ مجموعه ۱۵ جلدی شهرزاد، دختر شرقی.
♨️ باور کن نمیتونی فقط یک جلدشو بخونی!
این کتاب به دبیری استاد محمدرضا سرشار برای نوجوانان ۹ تا ۱۴سال تدوین شده
🛍 برای داشتن این کتابها به سایت یا کتابفروشیهای بهنشر سر بزن
یا به ادمین کانال پیام بده
🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin
☎️۰۹۰۲۷۶۵۲۰۰۸
@behnashr
📚 انتشارات بهنشــر 📖
طولانیترین رمان نوجوان ایران 📚مجموعه کتاب ۱۵ جلدی «شهرزاد، دختر شرقی» منتشر شد اگه عاشق ماجراجویی، معما، موجودات مرموز و سفرهای عجیب هستید… این مجموعه مصور و رنگی مخصوص خودِ شماست! 🌊🚤 اولین سفر تابستونی شیرزاد، مهرزاد و شهرزاد قرار بود آروم و خوش بگذره……
📌 عناوین مجموعه کتابهای شهرزاد؛ دختر شرقی :
۱) جزیره ماهی
۲) شهربازی شگفتانگیز
۳) گردش علمی در جزیره ماهی
۴) ماهی های خال قرمز
۵) شبح ترسناک
۶) نامه آرزوها
۷) دلفینهای مهربان
۸) آبشار ستارهها
۹) روز پدر
۱۰) پرواز با درناها
۱۱) لوبیای سحرآمیز
۱۲) روز خنده
۱۳) سیرک در جزیره ماهی
۱۴) راز شهر ساحلی
۱۵) پروانه های شب تاب
هر جلدشو بخوای میتونی سفارش بدی
📬ارسال مجموعه کامل رایگان است.
🎁به همراه سفارشات هدیه متبرک حرم مطهر امام رضا علیهالسلام برای شما ارسال خواهیم کرد.
@behnashr
۱) جزیره ماهی
۲) شهربازی شگفتانگیز
۳) گردش علمی در جزیره ماهی
۴) ماهی های خال قرمز
۵) شبح ترسناک
۶) نامه آرزوها
۷) دلفینهای مهربان
۸) آبشار ستارهها
۹) روز پدر
۱۰) پرواز با درناها
۱۱) لوبیای سحرآمیز
۱۲) روز خنده
۱۳) سیرک در جزیره ماهی
۱۴) راز شهر ساحلی
۱۵) پروانه های شب تاب
هر جلدشو بخوای میتونی سفارش بدی
📬ارسال مجموعه کامل رایگان است.
🎁به همراه سفارشات هدیه متبرک حرم مطهر امام رضا علیهالسلام برای شما ارسال خواهیم کرد.
@behnashr
شهرزاد دختر شرقی 1- جزیره ماهی.pdf
5.3 MB
📚 فایل کتاب شهرزاد دختر شرقی: جلد۱ «جزیره ماهی»
#شهرزاد_دختر_شرقی
📌قبل از انتخاب کتابهایتان دوست دارید چند صفحهای از کتاب را بخوانید؟
فایل pdf را باز کنید؛ مجازی ورق بزنید
📲ارسال پیام و ثبت سفارش کتاب در بلـه، ایتا و سایت فروش
➡️ ۰۹۰۲۷۶۵۲۰۰۸
📬 www.behnashr.ir
#مجازی_ورق_بزن #انتشارات_به_نشر
#معرفی_کتاب
✅ @behnashr
#شهرزاد_دختر_شرقی
📌قبل از انتخاب کتابهایتان دوست دارید چند صفحهای از کتاب را بخوانید؟
فایل pdf را باز کنید؛ مجازی ورق بزنید
📲ارسال پیام و ثبت سفارش کتاب در بلـه، ایتا و سایت فروش
➡️ ۰۹۰۲۷۶۵۲۰۰۸
📬 www.behnashr.ir
#مجازی_ورق_بزن #انتشارات_به_نشر
#معرفی_کتاب
✅ @behnashr
📖 جرعه ای از دریای نور
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام: مَنْ لَقِىَ فَقـيرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سـَلامِهِ عـَلَى الأَغـْنِياءِ لَقِىَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ هـُوَ عَلَيـْهِ غـَضـْبانٌ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
هركس مسلمان تهيدستى را ديدار كند و به او سلام دهد، اما متفاوت با سلامى كه به ثروتمندان مى دهد، روز قيامت، خداوند را ديدار مى كند، در حالى كه خدا بر او خشمگين است.
@behnashr
وَ قالَ الرِّضا عليه السلام: مَنْ لَقِىَ فَقـيرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سـَلامِهِ عـَلَى الأَغـْنِياءِ لَقِىَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ هـُوَ عَلَيـْهِ غـَضـْبانٌ.
امام رضا عليه السلام فرمود:
هركس مسلمان تهيدستى را ديدار كند و به او سلام دهد، اما متفاوت با سلامى كه به ثروتمندان مى دهد، روز قيامت، خداوند را ديدار مى كند، در حالى كه خدا بر او خشمگين است.
@behnashr
📚 انتشارات بهنشــر 📖
📚 روایتهای سریالی کتاب «شفایافتگان» ✍حمیدرضا سهیلی فريادی پر از شادی شفايافته: ا. پ، از بوشهر 📍قسمت دوم مريم، همسر الهوردی، وقتی از خرید به خانه برمیگشت، پاشا را دید که از منزل آنها خارج شد. مریم سبد خريد روزانهاش را روی ميز آشپزخانه گذاشت و میخواست…
📚 روایتهای سریالی
کتاب «شفایافتگان»
✍ حمیدرضا سهیلی
فريادی پر از شادی
شفايافته: ا. پ، از بوشهر
📍قسمت سوم
مريم دل شورهی عجیبی داشت، حس غريبي درونش به او میگفت كه اتفاقی خواهد افتاد. این را به الهوردی هم گفت. اما اله وردی بی اعتنا خنديد وگفت:
دلت رو بد نكن زن، من قول دادم و سر قولم هستم. هيچ اتفاقی هم نخواهد افتاد. مطمئن باش. قول میدم که زود برگردم. بعد هم مراسم عروسی دخترمون رو برگزار خواهیم کرد.
بعد از آنكه الهوردی راهی مشهد شد، مریم اسكناسی را داخل صندوق پلاستيكی صدقه انداخت و براي سلامتی شوهرش اسپند بر آتش ریخت.
شب سايه سياهش را بر سر دشت و کوه انداخته بود. اله وردی در حاليكه پاشا دركنارش نشسته بود، اتومبیل را در طول جاده پيش ميبرد. باران آرامی میباريد. الهوردی از پيچ جاده پيچيد و جلوی قهوهخانهی جنگلی نگه داشت.
- با يک چاي موافقی؟
پاشا با سر جواب مثبت داد. هر دو از اتومبيل پياده شدند و به سمت قهوهخانه حركت كردند. الهوردی هنوز پا روی
اولين پلهی چوبی قهوهخانه نگذاشته بود كه دردی در پهلو و سينهاش پيچيد، سرش گيج خورد و بر زمین افتاد. پاشا جلو دوید.
- يا ابوالفضل! چی شد الهوردی؟
الهوردی از هوش رفته بود.
در بیمارستان وقتی الهوردی به هوش آمد، مریم و زهرا بر بالین او نشسته بودند. پاشا نیز کمی آنسوتر ایستاده بود و با نگرانی به او مینگریست.
الهوردی خواست از جا برخیزد، اما نتوانست، گویی کمر و دست و پایش به اختیار او نبودند.
گریهاش گرفت، اشک خانه چشمانش را پر کرد. با نگاه ملتمس و گریان به مریم خیره شد.
گویی میخواست بپرسد چه بلایی به سرش آمده است؟
دکتر پس از معاینه گفت: بر اثر سکتهای که بر الهوردی عارض شده، نیمی از بدنش فلج شده و توان حرکت ندارد.
به مریم اجازه داد که او را به منزل ببرد.
اما مریم تصمیم گرفته بود...
🖇 قسمت چهارم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات بهنشر بخوانید.
@behnashr
کتاب «شفایافتگان»
✍ حمیدرضا سهیلی
فريادی پر از شادی
شفايافته: ا. پ، از بوشهر
📍قسمت سوم
مريم دل شورهی عجیبی داشت، حس غريبي درونش به او میگفت كه اتفاقی خواهد افتاد. این را به الهوردی هم گفت. اما اله وردی بی اعتنا خنديد وگفت:
دلت رو بد نكن زن، من قول دادم و سر قولم هستم. هيچ اتفاقی هم نخواهد افتاد. مطمئن باش. قول میدم که زود برگردم. بعد هم مراسم عروسی دخترمون رو برگزار خواهیم کرد.
بعد از آنكه الهوردی راهی مشهد شد، مریم اسكناسی را داخل صندوق پلاستيكی صدقه انداخت و براي سلامتی شوهرش اسپند بر آتش ریخت.
شب سايه سياهش را بر سر دشت و کوه انداخته بود. اله وردی در حاليكه پاشا دركنارش نشسته بود، اتومبیل را در طول جاده پيش ميبرد. باران آرامی میباريد. الهوردی از پيچ جاده پيچيد و جلوی قهوهخانهی جنگلی نگه داشت.
- با يک چاي موافقی؟
پاشا با سر جواب مثبت داد. هر دو از اتومبيل پياده شدند و به سمت قهوهخانه حركت كردند. الهوردی هنوز پا روی
اولين پلهی چوبی قهوهخانه نگذاشته بود كه دردی در پهلو و سينهاش پيچيد، سرش گيج خورد و بر زمین افتاد. پاشا جلو دوید.
- يا ابوالفضل! چی شد الهوردی؟
الهوردی از هوش رفته بود.
در بیمارستان وقتی الهوردی به هوش آمد، مریم و زهرا بر بالین او نشسته بودند. پاشا نیز کمی آنسوتر ایستاده بود و با نگرانی به او مینگریست.
الهوردی خواست از جا برخیزد، اما نتوانست، گویی کمر و دست و پایش به اختیار او نبودند.
گریهاش گرفت، اشک خانه چشمانش را پر کرد. با نگاه ملتمس و گریان به مریم خیره شد.
گویی میخواست بپرسد چه بلایی به سرش آمده است؟
دکتر پس از معاینه گفت: بر اثر سکتهای که بر الهوردی عارض شده، نیمی از بدنش فلج شده و توان حرکت ندارد.
به مریم اجازه داد که او را به منزل ببرد.
اما مریم تصمیم گرفته بود...
🖇 قسمت چهارم این داستان را فردا صبح در کانال انتشارات بهنشر بخوانید.
@behnashr
🍫📚 اسمهای شکلاتی؛ قصههایی درباره اسم های خداوند به چاپ سوم رسید!
اگه دنبال کتابی هستین که هم بچهها رو بخندونه، هم با مهربونی مفاهیم قرآنی رو به دلشون بشونه،
«اسمهای شکلاتی» دقیقاً همون هدیهٔ عالیه! 🤌
توی این مجموعه جذاب، یک خواهر و برادر در ماجراهای خندهدار و شیرینشون برای اولین بار با اسمهای زیبای خداوند آشنا میشن؛
اسمهایی که در آیات ۲۲ تا ۲۴ سورهی مبارکه حشر اومده:
🌿 السلام، المومن، المهیمن، العزیز، الجبار، المصور، الحکیم…
کتاب ۱۰ قصه پر از ماجراهای جالب و بامزه داره که پشت هر خندهاش یک پیام آرامبخش و قرآنی قایم شده
که بچهها خودشون کشفش میکنن! 💛
برای دبستانی ها(۷تا ۱۲سال)
اگه دنبال کتابی هستین که بچهها مشتاق ادامهاش باشن…
حتماً «اسمهای شکلاتی» رو بذارید تو برنامه مطالعهشون. 🍫📖💫
قطع وزیری| ۵۶صفحه| گلاسه| مصور
قیمت ۱۲۰ هزار تومان
🌐www.behnashr.ir
🆔@behnashr_admin
#اسم_های_شکلاتی
@behnashr
اگه دنبال کتابی هستین که هم بچهها رو بخندونه، هم با مهربونی مفاهیم قرآنی رو به دلشون بشونه،
«اسمهای شکلاتی» دقیقاً همون هدیهٔ عالیه! 🤌
توی این مجموعه جذاب، یک خواهر و برادر در ماجراهای خندهدار و شیرینشون برای اولین بار با اسمهای زیبای خداوند آشنا میشن؛
اسمهایی که در آیات ۲۲ تا ۲۴ سورهی مبارکه حشر اومده:
🌿 السلام، المومن، المهیمن، العزیز، الجبار، المصور، الحکیم…
کتاب ۱۰ قصه پر از ماجراهای جالب و بامزه داره که پشت هر خندهاش یک پیام آرامبخش و قرآنی قایم شده
که بچهها خودشون کشفش میکنن! 💛
برای دبستانی ها(۷تا ۱۲سال)
اگه دنبال کتابی هستین که بچهها مشتاق ادامهاش باشن…
حتماً «اسمهای شکلاتی» رو بذارید تو برنامه مطالعهشون. 🍫📖💫
قطع وزیری| ۵۶صفحه| گلاسه| مصور
قیمت ۱۲۰ هزار تومان
🌐www.behnashr.ir
🆔@behnashr_admin
#اسم_های_شکلاتی
@behnashr
📖 جرعه ای از دریای نور
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام: مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.
از امام رضا عليه السلام روايت است:
كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند، خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را مىگشايد.
@behnashr
وَ عَنِ الرِّضا عليه السلام: مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.
از امام رضا عليه السلام روايت است:
كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند، خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را مىگشايد.
@behnashr
📚 انتشارات بهنشــر 📖
📚 روایتهای سریالی کتاب «شفایافتگان» ✍ حمیدرضا سهیلی فريادی پر از شادی شفايافته: ا. پ، از بوشهر 📍قسمت سوم مريم دل شورهی عجیبی داشت، حس غريبي درونش به او میگفت كه اتفاقی خواهد افتاد. این را به الهوردی هم گفت. اما اله وردی بی اعتنا خنديد وگفت: دلت رو…
📚 روایتهای سریالی
کتاب «شفایافتگان»
✍حمیدرضا سهیلی
فريادی پر از شادی
شفايافته: ا. پ، از بوشهر
📍قسمت پایانی
اما مريم تصميم گرفته بود که سفر ناتمام همسرش را به پايان برساند و او را برای زیارت امام هشتم به مشهد ببرد. وقتی تصميمش را با الهوردی در میان گذاشت، او مشتاقانه پذیرفت. پس مریم به سراغ پاشا رفت و از او طلب یاری کرد:
ببينين آقا پاشا، الهوردی به عشق زيارت امام رضا، راهی سفر به مشهد شد. اما اين اتفاق باعث شد که در نيمهی راه از سفر باز بمونه. من ميخوام آرزوی شوهرم رو برآورده کنم و اونو برای شفاخواهی به پابوسی امام رضا(ع) ببرم.
کمکم میکنین؟
پاشا پذيرفت. آن ها فردای همان روز راهی شدند.
حرم شلوغ بود. مشتاقان همچون پروانه بر گرد ضریح، به طواف مشغول بودند. الهوردی در كنار پنجرهی فولاد نشست.
همان جا با امام عهد کردم تا شفای همسرم را نگيرم، از مشهد برنگردم: عنایتی کن و شفای او را از خدا بخواه، ای امام غریب، همسر مرا از این درد و رنج نجات بده، ای امام عزیز، دست طلب از دامانت برنمی دارم، تو را به مادرت سوگند میدهم که حاجت مرا برآورده كن.
سه روز و سه شب گذشت، اما در حال الهوردی هیچ تغييری روی نداد. الهوردی ديگر نااميد شده بود. با خود انديشيد که اگر امام عنايتی نكند، چه كنم؟ من كه رانندهام و مدام باید در سفر و حرکت باشم، چطور در گوشهی خونه بشينم.
مريم اما همچنان اميدوار بود.
اميد او را به اين سفر كشانده بود. پس قامت راست كرد و نماز حاجت به جای آورد.
الهوردی نگاهش را از مریم به آسمان داد و پرواز کبوتران را در آبی آسمان به تماشا نشست. حس کرد کسی به او نزدیک میشود. نگاهش را از آسمان گرفت و به سمت مردی که با قامتی بلند و چهرهای نورانی به سوی او می آمد، خیره شد.
مرد كنار الهوردی نشست و دستی به سر و صورت او كشيد.
- چی شده؟ چرا این جا نشستهای؟
- حاجت دارم آقا. به شفاخواهی نزد امام اومدم.
- حاجتت رو خواهی گرفت. برخیز و به حرم برو. تو شفا می گيری.
الهوردی با خوشحالی از روی ويلچر برخاست. اما نتوانست جسم سنگينش را تحمل کند. محکم بر زمین افتاد. سعی کرد به صورت نيمخیز خودش را به حرم برساند. از میان جمعیت شلوغ زائران گذشت و وارد حرم شد. به ضريح رسيد. پنجه در مشبكهای ضريح افكند. سعی كرد برخيزد.
حركتی در پاهايش حس کرد. به وجد آمد...
باورش نمیشد. حالا او روی پاهای خودش ايستاده بود. دستانش را از شبكههای ضريح جدا كرد. نه، به راستی او میتوانست دوباره روی پاهای خودش بايستد؛ پاهایی كه تا لحظاتی قبل چونان دو چوب خشك فاقد هرگونه حركت بودند. الهوردی فرياد كشيد.
صدای فريادش در فضای صحن و ضريح پيچيد؛ فريادی كه پر از شادی بود، پر از غرور بود، پر از اميد و صفا بود. فرياد شفایش در زير سقف ضريح و حرم پيچيد.
حالا ديگر نقاره خانه شروع به نواختن كرده بود...
📣 روایت سریالی جدید از کتاب خواندنی «چنارها مرا به خاطر میسپارند» است
به زودی...
@behnashr
کتاب «شفایافتگان»
✍حمیدرضا سهیلی
فريادی پر از شادی
شفايافته: ا. پ، از بوشهر
📍قسمت پایانی
اما مريم تصميم گرفته بود که سفر ناتمام همسرش را به پايان برساند و او را برای زیارت امام هشتم به مشهد ببرد. وقتی تصميمش را با الهوردی در میان گذاشت، او مشتاقانه پذیرفت. پس مریم به سراغ پاشا رفت و از او طلب یاری کرد:
ببينين آقا پاشا، الهوردی به عشق زيارت امام رضا، راهی سفر به مشهد شد. اما اين اتفاق باعث شد که در نيمهی راه از سفر باز بمونه. من ميخوام آرزوی شوهرم رو برآورده کنم و اونو برای شفاخواهی به پابوسی امام رضا(ع) ببرم.
کمکم میکنین؟
پاشا پذيرفت. آن ها فردای همان روز راهی شدند.
حرم شلوغ بود. مشتاقان همچون پروانه بر گرد ضریح، به طواف مشغول بودند. الهوردی در كنار پنجرهی فولاد نشست.
همان جا با امام عهد کردم تا شفای همسرم را نگيرم، از مشهد برنگردم: عنایتی کن و شفای او را از خدا بخواه، ای امام غریب، همسر مرا از این درد و رنج نجات بده، ای امام عزیز، دست طلب از دامانت برنمی دارم، تو را به مادرت سوگند میدهم که حاجت مرا برآورده كن.
سه روز و سه شب گذشت، اما در حال الهوردی هیچ تغييری روی نداد. الهوردی ديگر نااميد شده بود. با خود انديشيد که اگر امام عنايتی نكند، چه كنم؟ من كه رانندهام و مدام باید در سفر و حرکت باشم، چطور در گوشهی خونه بشينم.
مريم اما همچنان اميدوار بود.
اميد او را به اين سفر كشانده بود. پس قامت راست كرد و نماز حاجت به جای آورد.
الهوردی نگاهش را از مریم به آسمان داد و پرواز کبوتران را در آبی آسمان به تماشا نشست. حس کرد کسی به او نزدیک میشود. نگاهش را از آسمان گرفت و به سمت مردی که با قامتی بلند و چهرهای نورانی به سوی او می آمد، خیره شد.
مرد كنار الهوردی نشست و دستی به سر و صورت او كشيد.
- چی شده؟ چرا این جا نشستهای؟
- حاجت دارم آقا. به شفاخواهی نزد امام اومدم.
- حاجتت رو خواهی گرفت. برخیز و به حرم برو. تو شفا می گيری.
الهوردی با خوشحالی از روی ويلچر برخاست. اما نتوانست جسم سنگينش را تحمل کند. محکم بر زمین افتاد. سعی کرد به صورت نيمخیز خودش را به حرم برساند. از میان جمعیت شلوغ زائران گذشت و وارد حرم شد. به ضريح رسيد. پنجه در مشبكهای ضريح افكند. سعی كرد برخيزد.
حركتی در پاهايش حس کرد. به وجد آمد...
باورش نمیشد. حالا او روی پاهای خودش ايستاده بود. دستانش را از شبكههای ضريح جدا كرد. نه، به راستی او میتوانست دوباره روی پاهای خودش بايستد؛ پاهایی كه تا لحظاتی قبل چونان دو چوب خشك فاقد هرگونه حركت بودند. الهوردی فرياد كشيد.
صدای فريادش در فضای صحن و ضريح پيچيد؛ فريادی كه پر از شادی بود، پر از غرور بود، پر از اميد و صفا بود. فرياد شفایش در زير سقف ضريح و حرم پيچيد.
حالا ديگر نقاره خانه شروع به نواختن كرده بود...
📣 روایت سریالی جدید از کتاب خواندنی «چنارها مرا به خاطر میسپارند» است
به زودی...
@behnashr
📚 کتاب«شفایافتگان» به چاپ هفتم رسید!
گاهی فقط یک نگاه کافیست… یک لحظه دیدن ضریح امام مهربانیها؛ و خدایی که معجزهاش را از دستهای امام رضا(ع) میفرستد.
📖💛 کتاب «شفایافتگان» روایتِ واقعی ۴۰ نفریست که با دلِ شکسته و امیدی لرزان، به حرمِ امام رئوف پناه آوردند… و با دستانی پر از سلامتی، قوت و آرامش برگشتند.
اینها قصه نیستند؛ معجزههای ثبتشدهاند.
حکایت کسانی که سالها با درد، بیماری، ناامیدی یا بنبست زندگی کرده بودند
و در یک لحظه، با نگاه امام رضا(ع)،
طعم شفا در جانشان نشست…
✨ این کتاب مجموعه داستانهای رضوی درباره شفایافتگان است؛ صفحه به صفحهاش بوی امید میدهد، بوی آرامش، بوی صحنهای نورانی حرم.
📝مشخصات کتاب
۲۱۰صفحه| قطع رقعی| قیمت: ۲۱۰ هزار تومان
اگر دلتان هوای حرم کرد…
اگر به دنبال روایتهایی هستید که اشک و لبخند را کنار هم بنشانند…
این کتاب، یک زائرانهٔ گرم و صمیمی برای دل شماست.
🔻برای تهیه کتاب به سایت یا فروشگاههای کتاب به نشر مراجعه کنید یا به ادمین کانال پیام دهید.
🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin
#انتشارات_به_نشر
#تجدید_چاپ
#شفایافتگان
@behnashr
گاهی فقط یک نگاه کافیست… یک لحظه دیدن ضریح امام مهربانیها؛ و خدایی که معجزهاش را از دستهای امام رضا(ع) میفرستد.
📖💛 کتاب «شفایافتگان» روایتِ واقعی ۴۰ نفریست که با دلِ شکسته و امیدی لرزان، به حرمِ امام رئوف پناه آوردند… و با دستانی پر از سلامتی، قوت و آرامش برگشتند.
اینها قصه نیستند؛ معجزههای ثبتشدهاند.
حکایت کسانی که سالها با درد، بیماری، ناامیدی یا بنبست زندگی کرده بودند
و در یک لحظه، با نگاه امام رضا(ع)،
طعم شفا در جانشان نشست…
✨ این کتاب مجموعه داستانهای رضوی درباره شفایافتگان است؛ صفحه به صفحهاش بوی امید میدهد، بوی آرامش، بوی صحنهای نورانی حرم.
📝مشخصات کتاب
۲۱۰صفحه| قطع رقعی| قیمت: ۲۱۰ هزار تومان
اگر دلتان هوای حرم کرد…
اگر به دنبال روایتهایی هستید که اشک و لبخند را کنار هم بنشانند…
این کتاب، یک زائرانهٔ گرم و صمیمی برای دل شماست.
🔻برای تهیه کتاب به سایت یا فروشگاههای کتاب به نشر مراجعه کنید یا به ادمین کانال پیام دهید.
🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin
#انتشارات_به_نشر
#تجدید_چاپ
#شفایافتگان
@behnashr
📚 کتاب«بچه های عاشورا» به چاپ چهارم رسید!
هفت داستان کوتاه از سرگذشت و دلاوری های کودکان و نوجوانان کاروان امام حسین(ع) در کربلا است.
✅ هر داستان یکی از این فرزندان قهرمان را روایت میکند؛
1⃣ «شمشیر و اسب زخمی»: عمروِ فرزند جنادة بن حارث سلمانی
2⃣ «اسیران کوچک»: طفلان مسلم
3⃣ «مرد و میدان»: قاسمِ دلیر فرزند نوجوان امام حسن مجتبی(ع)
4⃣ «کوچه به کوچه»: داستان شهامت قاسم فرزند حبیب بن مظاهر، یار با وفای امام حسین(ع)
5⃣ «جنگجوی کوچک»: رشادتهای عبداللهِ نوجوان فرزند امام حسن مجتبی(ع)
6⃣ «از غریبهها میترسم»: داستان محمد فرزند سعید بن عقیل
7⃣ «عطش و آتش»: قصه دلاوری و شهادت علیاکبر(ع) فرزند رشید امام حسین(ع) در میدان نبرد
🎨 تصاویر زیبا، فضای داستان را برای کودکان و نوجوانان زنده، قابل لمس کرده است؛ طوری که مخاطب با هر صفحه، قهرمانهای کوچک عاشورا را بهتر میشناسد
📝مشخصات کتاب
۱۱۲صفحه مصور| قطع وزیری| ۱۴۰هزار تومان
🔻برای تهیه کتاب به سایت یا فروشگاههای کتاب به نشر مراجعه کنید یا به ادمین کانال پیام دهید.
🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin
#انتشارات_به_نشر
#تجدید_چاپ
#بچه_های_عاشورا
@behnashr
هفت داستان کوتاه از سرگذشت و دلاوری های کودکان و نوجوانان کاروان امام حسین(ع) در کربلا است.
✅ هر داستان یکی از این فرزندان قهرمان را روایت میکند؛
1⃣ «شمشیر و اسب زخمی»: عمروِ فرزند جنادة بن حارث سلمانی
2⃣ «اسیران کوچک»: طفلان مسلم
3⃣ «مرد و میدان»: قاسمِ دلیر فرزند نوجوان امام حسن مجتبی(ع)
4⃣ «کوچه به کوچه»: داستان شهامت قاسم فرزند حبیب بن مظاهر، یار با وفای امام حسین(ع)
5⃣ «جنگجوی کوچک»: رشادتهای عبداللهِ نوجوان فرزند امام حسن مجتبی(ع)
6⃣ «از غریبهها میترسم»: داستان محمد فرزند سعید بن عقیل
7⃣ «عطش و آتش»: قصه دلاوری و شهادت علیاکبر(ع) فرزند رشید امام حسین(ع) در میدان نبرد
🎨 تصاویر زیبا، فضای داستان را برای کودکان و نوجوانان زنده، قابل لمس کرده است؛ طوری که مخاطب با هر صفحه، قهرمانهای کوچک عاشورا را بهتر میشناسد
📝مشخصات کتاب
۱۱۲صفحه مصور| قطع وزیری| ۱۴۰هزار تومان
🔻برای تهیه کتاب به سایت یا فروشگاههای کتاب به نشر مراجعه کنید یا به ادمین کانال پیام دهید.
🌐 www.behnashr.ir
🆔 @behnashr_admin
#انتشارات_به_نشر
#تجدید_چاپ
#بچه_های_عاشورا
@behnashr
🎊 تا پایان آذر ماه فرصت دارید در قرعه کشی شرکت کنید ⏳
اگر یکی از این کتاب را خواندید با ارسال پاسخ سوالات (آنلاین) شانس برنده شدن جوایز ارزنده مسابقه کتابخوانی "ارمغان بهشتی" را از دست ندهید.
😃خانوادگی شرکت کنید چون هر کد ملی یکبار امکان میتونه شرکت کنه
📗 قرار با خورشید (روایت هایی از مواجهه با امام رضا(ع)) به قلم ۲۰ نویسنده از جمله رضا امیرخانی عزیز
📙 ستی (روایت داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه(س))
📘 کنج حرم ( روایت زندگی خادم کریمه اهل بیت(س) شهید مدافع حرم مهدی ایمانی)
🛍 تهیه کتابها با تخفیف
www.behnashr.ir
🌐 سایت شرکت در مسابقه👇
https://survey.porsline.ir/s/R4rN4rYZ
@behnashr
اگر یکی از این کتاب را خواندید با ارسال پاسخ سوالات (آنلاین) شانس برنده شدن جوایز ارزنده مسابقه کتابخوانی "ارمغان بهشتی" را از دست ندهید.
😃خانوادگی شرکت کنید چون هر کد ملی یکبار امکان میتونه شرکت کنه
📗 قرار با خورشید (روایت هایی از مواجهه با امام رضا(ع)) به قلم ۲۰ نویسنده از جمله رضا امیرخانی عزیز
📙 ستی (روایت داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه(س))
📘 کنج حرم ( روایت زندگی خادم کریمه اهل بیت(س) شهید مدافع حرم مهدی ایمانی)
🛍 تهیه کتابها با تخفیف
www.behnashr.ir
🌐 سایت شرکت در مسابقه👇
https://survey.porsline.ir/s/R4rN4rYZ
@behnashr
#اخبار_به_نشر
♦️مسئولیت من ساختن تندیس نیست، ثبت حقیقت است
برای مریم عرفانیان، هر زن راوی یک جهان است؛ جهانی که در آن عشق، رنج، صبر و صلابت در هم میآمیزد. او میگوید قهرمانی زنان در جنگ، نه در نبود ترس، که در ایستادن با وجود آن معنا پیدا میکند.(ادامه دارد)
🗞خبرگزاری مهر
♦️از رویای کودکی تا رسیدن به رمان «به امید دیدار»
مریم شریفرضویان، نویسنده ای که از کودکی با داستان و نقاشی دفترچههای خود را پر میکرد، امروز با رمان «به امید دیدار» روایتگر زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) شده است. او که سالها شاگردی استاد سرشار را در کارنامه دارد، نگارش این اثر را هدیهای از جانب امیرالمؤمنین(ع) میداند؛ هدیهای که پس از سرودن شعری ساده در روز غدیر به او رسید و مسیر دو سال و نیم تلاش پربرکت و همزمان با دوران کرونا را برایش رقم زد.(ادامه دارد)
🗞خبرگزاری قدس
♦️کتاب گویای «خانوم ماه» منتشر شد
کتاب گویای «خانومماه» به کارگردانی مهرنوش محتشمی در قالب کتاب گویای نمایشی منتشر شد
🗞خبرگزاری قدس
♦️تجدید چاپ مجموعه «منظومه شمسی»/ فرصتی برای کشف اسرار آسمان
🗞خبرگزاری قدس
@behnashr
♦️مسئولیت من ساختن تندیس نیست، ثبت حقیقت است
برای مریم عرفانیان، هر زن راوی یک جهان است؛ جهانی که در آن عشق، رنج، صبر و صلابت در هم میآمیزد. او میگوید قهرمانی زنان در جنگ، نه در نبود ترس، که در ایستادن با وجود آن معنا پیدا میکند.(ادامه دارد)
🗞خبرگزاری مهر
♦️از رویای کودکی تا رسیدن به رمان «به امید دیدار»
مریم شریفرضویان، نویسنده ای که از کودکی با داستان و نقاشی دفترچههای خود را پر میکرد، امروز با رمان «به امید دیدار» روایتگر زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) شده است. او که سالها شاگردی استاد سرشار را در کارنامه دارد، نگارش این اثر را هدیهای از جانب امیرالمؤمنین(ع) میداند؛ هدیهای که پس از سرودن شعری ساده در روز غدیر به او رسید و مسیر دو سال و نیم تلاش پربرکت و همزمان با دوران کرونا را برایش رقم زد.(ادامه دارد)
🗞خبرگزاری قدس
♦️کتاب گویای «خانوم ماه» منتشر شد
کتاب گویای «خانومماه» به کارگردانی مهرنوش محتشمی در قالب کتاب گویای نمایشی منتشر شد
🗞خبرگزاری قدس
♦️تجدید چاپ مجموعه «منظومه شمسی»/ فرصتی برای کشف اسرار آسمان
🗞خبرگزاری قدس
@behnashr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚نسخهٔ صوتی خانوم ماه با تقریظ رهبر انقلاب منتشر شده و در ایران صدا قابل شنیدن است.
این اثر ما را به سوی الگوی سوم زن مسلمان میبرد: ترکیب دانایی و ایمان، قدرت و کرامت، مأموریت خدمت به جامعه
این اثر را با صدای گوینده و بازیگر پیشکسوت سرکار خانم مهرخ افضلی و بیش از ۱۰ تن از بازیگران و صدا پیشگان رسانه ملی بشنوید.
🔹️ [خانوم ماه ](B2n.ir/zw4159)
ایران صدا یک دنیای بزرگ شنیدنی
🆔@behnashr
این اثر ما را به سوی الگوی سوم زن مسلمان میبرد: ترکیب دانایی و ایمان، قدرت و کرامت، مأموریت خدمت به جامعه
این اثر را با صدای گوینده و بازیگر پیشکسوت سرکار خانم مهرخ افضلی و بیش از ۱۰ تن از بازیگران و صدا پیشگان رسانه ملی بشنوید.
🔹️ [خانوم ماه ](B2n.ir/zw4159)
ایران صدا یک دنیای بزرگ شنیدنی
🆔@behnashr
📚 انتشارات بهنشــر 📖
📚نسخهٔ صوتی خانوم ماه با تقریظ رهبر انقلاب منتشر شده و در ایران صدا قابل شنیدن است. این اثر ما را به سوی الگوی سوم زن مسلمان میبرد: ترکیب دانایی و ایمان، قدرت و کرامت، مأموریت خدمت به جامعه این اثر را با صدای گوینده و بازیگر پیشکسوت سرکار خانم مهرخ افضلی…
#اطلاع_رسانی
🎧 رونمایی از کتاب گویای «خانوم ماه»
📅 ۲۳ آذر ۱۴۰۴ | ⏰ ساعت ۱۳
نسخه صوتی کتاب «خانوم ماه» به همت ایرانصدا تولید شده است و با حضور ساجده تقیزاده نویسنده اثر و عوامل تولید رونمایی میشود.
📚 "خانوم ماه" روایتی از زندگی سردار بی سر شهید شیرعلی سلطانی و همسر بردبارشان خانمناز علی نژادیان است.
#افتخارات
🏆 این کتاب مفتخر به دریافت تقریظ رهبر انقلاب میباشد.
🆔 @behnashr
🎧 رونمایی از کتاب گویای «خانوم ماه»
📅 ۲۳ آذر ۱۴۰۴ | ⏰ ساعت ۱۳
نسخه صوتی کتاب «خانوم ماه» به همت ایرانصدا تولید شده است و با حضور ساجده تقیزاده نویسنده اثر و عوامل تولید رونمایی میشود.
📚 "خانوم ماه" روایتی از زندگی سردار بی سر شهید شیرعلی سلطانی و همسر بردبارشان خانمناز علی نژادیان است.
#افتخارات
🏆 این کتاب مفتخر به دریافت تقریظ رهبر انقلاب میباشد.
🆔 @behnashr