برای دوست داشتن ات
باید آدم های زیادی باشم
ملوانی عاشق
بر روی آب های خلیج
و تو را در چهارخانه های پیراهنم
ازمیان طوفان ها
به سلامت عبور دهم
سربازی دلباخته
در میدان های جنگ
به خاطر تو بجنگم
انگار که وطنم باشی
ویا کارگری ساده
که هر غروب
برایت دوستت دارم های
تازه تری بیاورم
برای دوست داشتن تو
من
همه ی مردان جهانم
#هادی_دهقانی
@berkeyekashii
باید آدم های زیادی باشم
ملوانی عاشق
بر روی آب های خلیج
و تو را در چهارخانه های پیراهنم
ازمیان طوفان ها
به سلامت عبور دهم
سربازی دلباخته
در میدان های جنگ
به خاطر تو بجنگم
انگار که وطنم باشی
ویا کارگری ساده
که هر غروب
برایت دوستت دارم های
تازه تری بیاورم
برای دوست داشتن تو
من
همه ی مردان جهانم
#هادی_دهقانی
@berkeyekashii
گاه جهان آدمی می شود اندازه تمام سرزمینها،
گاهی می شود قدِ دل و دلتنگیهایش!
گاهی بزرگ به وسعت بخشش و مهربانیها، گاهی تنگ و کوچک به قدرِ بی تابی دوریها...
گاهی آدم فراتر می رود از هر چه او را منع و محدود می کند، گاهی در بند اندوه و غصههایش، پایش گیر است و می ماند.
آدمی هرلحظه، به حال و هوایی در می آید که شاید برای خودش هم غریب باشد.
اما مگر نه این که اگر زندگی و زنده بودنی هست به همین تغییر و احوال متفاوت است.
آدم هر چه باشد، دلش دوست داشتن و دوست داشته شدن می خواهد، توجه و مهر و همراهی می خواهد، کسی که با تمام غربت آدمی برای آدمی، دست و دلش نه در کین و دوری که در مهرورزی و همدردی، به راه باشد.
آدم هر چقدر استوار، باز هم بی تابِ بودنی، دلش می لرزد. نبضش به تپش می افتد و شور زندگی در جانش پر می شود.
و شاید این راز تمام حالیست که او را مدام دست خوش راز و رمز زندگی می کند.
#هادی _میرزایی
@berkeyekashii
گاهی می شود قدِ دل و دلتنگیهایش!
گاهی بزرگ به وسعت بخشش و مهربانیها، گاهی تنگ و کوچک به قدرِ بی تابی دوریها...
گاهی آدم فراتر می رود از هر چه او را منع و محدود می کند، گاهی در بند اندوه و غصههایش، پایش گیر است و می ماند.
آدمی هرلحظه، به حال و هوایی در می آید که شاید برای خودش هم غریب باشد.
اما مگر نه این که اگر زندگی و زنده بودنی هست به همین تغییر و احوال متفاوت است.
آدم هر چه باشد، دلش دوست داشتن و دوست داشته شدن می خواهد، توجه و مهر و همراهی می خواهد، کسی که با تمام غربت آدمی برای آدمی، دست و دلش نه در کین و دوری که در مهرورزی و همدردی، به راه باشد.
آدم هر چقدر استوار، باز هم بی تابِ بودنی، دلش می لرزد. نبضش به تپش می افتد و شور زندگی در جانش پر می شود.
و شاید این راز تمام حالیست که او را مدام دست خوش راز و رمز زندگی می کند.
#هادی _میرزایی
@berkeyekashii