Forwarded from آموزشکده توانا
تازه از توانا
انقلاب آواز و جنبش استقلال بیخشونت در استونی
در سال ۱۸۶۹ استونیاییها برای برگزاری یک جشنواره سرود ملی یا لاولیپودو در مرکز شهر تالین دور هم جمع شدند. آوازهایی که آنها خواندند، وجوه هویت مردمان استونی را پاس میداشت و بدین ترتیب این فستیوال به یک رسم سالانه تبدیل شد. در زمان حکومت شوروی (۱۹۴۰ ـ ۱۹۹۱)، استونیاییها از این جشنواره برای ابراز هویت ملی خود و دفاع از آن، استفاده میکردند. دستگاه سانسور رژیم شوروی، رسما آوازها را به مواردی محدود کرد که ستایشگر مارکسیسم یا سایر موضوعهای مورد تایید این نظام بود؛ اما مردم استونی گهگاه آوازهای میهنپرستانه سنتی را نیز میخواندند.
بر اساس این سنت، مردم استونی در سال ۱۹۸۸ جشنواره آوازها و کنسرتها را به مجموعهای از اعتراضهای ملی علیه سلطه شوروی تبدیل کردند و بدین ترتیب، انقلابِ آواز آغاز شد. تظاهرات انبوه صلحآمیز با آوازهای وطنپرستانه موجب حرکتی شد که طی سه سال پس از آن، رویای استقلال این کشور را به واقعیت تبدیل کرد. این جنبش، بحثهای عمومی را درباره استقلال گسترش داد، به تشکیل سازمانهای مدنی و سیاسی جدید انجامید، حمایت رهبری کمونیست استونی را به دست آورد و در نهایت منجر به استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ شد.
مشروح این مطالعه موردی که توسط آموزشکده توانا به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه شده را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/case-studies/Singing_Revolution
#مطالعه_موردی #انقلاب_آواز #استونی #مقاومت_مدنی
@Tavaana_TavaanaTech
انقلاب آواز و جنبش استقلال بیخشونت در استونی
در سال ۱۸۶۹ استونیاییها برای برگزاری یک جشنواره سرود ملی یا لاولیپودو در مرکز شهر تالین دور هم جمع شدند. آوازهایی که آنها خواندند، وجوه هویت مردمان استونی را پاس میداشت و بدین ترتیب این فستیوال به یک رسم سالانه تبدیل شد. در زمان حکومت شوروی (۱۹۴۰ ـ ۱۹۹۱)، استونیاییها از این جشنواره برای ابراز هویت ملی خود و دفاع از آن، استفاده میکردند. دستگاه سانسور رژیم شوروی، رسما آوازها را به مواردی محدود کرد که ستایشگر مارکسیسم یا سایر موضوعهای مورد تایید این نظام بود؛ اما مردم استونی گهگاه آوازهای میهنپرستانه سنتی را نیز میخواندند.
بر اساس این سنت، مردم استونی در سال ۱۹۸۸ جشنواره آوازها و کنسرتها را به مجموعهای از اعتراضهای ملی علیه سلطه شوروی تبدیل کردند و بدین ترتیب، انقلابِ آواز آغاز شد. تظاهرات انبوه صلحآمیز با آوازهای وطنپرستانه موجب حرکتی شد که طی سه سال پس از آن، رویای استقلال این کشور را به واقعیت تبدیل کرد. این جنبش، بحثهای عمومی را درباره استقلال گسترش داد، به تشکیل سازمانهای مدنی و سیاسی جدید انجامید، حمایت رهبری کمونیست استونی را به دست آورد و در نهایت منجر به استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ شد.
مشروح این مطالعه موردی که توسط آموزشکده توانا به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه شده را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/case-studies/Singing_Revolution
#مطالعه_موردی #انقلاب_آواز #استونی #مقاومت_مدنی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
Instagram
Forwarded from آموزشکده توانا
تازه از توانا؛
سازماندهی زنان برای تغییر؛ قانونگذاری در اندونزی برای ریشهکنکردن خشونت خانگی
خشونت علیه زنان از مدتها پیش برای اندونزی عامل نگرانی بوده است. در اواخر دهه ۱۹۹۰ در آخرین سالهای حکومت دیکتاتوری رئیس جمهور سوهارتو (۱۹۶۶ - ۱۹۹۸) زنان اندونزی برای برخورد با این معضل اقدام به سازماندهی کردند. خشونت خانگی امری خصوصی محسوب میشد که در باورهای دینی ریشه داشت؛ باورهایی که مرد را در صدر خانواده قرار میداد.
ایدئولوژی جنسیتگرای رژیم سوهارتو بر نقش «طبیعی» زن به عنوان همسر و مادر تاکید داشت و سوهارتو سازمانهایی برای زنان ایجاد کرده بود که این دیدگاه را تبلیغ کنند. با وجود این، در اواخر دهه ۱۹۸۰ سازمانهای غیردولتی جدیدی به راه افتادند که بر موضوع حقوق زنان و حمایت از زنانی که قربانی خشونت شده بودند، تمرکز داشتند.
در ژانویه سال ۱۹۹۸ شورشهای سراسری آغاز شد. خشونتها به دلیل قیمتهای سرسامآور مواد غذایی آغازیدن گرفت و خشونتهای فرقهای به آن دامن زد. در جریان این تظاهرات، خشونت جنسی گستردهای علیه زنان چینیتبار صورت گرفت. این خشونتها ادامه یافت تا اینکه در ماه مه ۱۹۹۸ سوهارتو سرنگون و گذار آرام به دموکراسی آغاز شد. برگزاری انتخابات مستقیم، خودگردانی بیشتر در سطح محلی، شکلگیری احزاب سیاسی جدید و آزادی بیشتر بیان، مطبوعات و گردهمایی موجب بازشدن کانالهای جدیدی برای زنان شد تا از این طریق خواستههای خود را اعلام کنند و بر سیاست تاثیر بگذارند. سازمانهای زنان بهسرعت از این فرصتها استفاده کردند. زنان نیز به دنبال باخبرشدن از خشونت جنسی گسترده در جریان تظاهرات، انگیزه بیشتری برای فعالیت پیدا کردند. این واقعه منجر به تظاهرات سراسری در حمایت از حقوق زنان شد که به همراه فضای بازتر سیاسی، به تلاشهای بیسابقهای برای پیشبرد آزادیها و حقوق زنان انجامید.
اگرچه قانون کیفری اندونزی مجازاتهایی برای خشونت فیزیکی علیه زنان در نظر گرفته بود، این مجازاتها بهندرت اعمال میشد. به علاوه این قانون شامل تجاوز به همسر (تجاوز زناشویی) نمیشد. هنجارهای اجتماعی غالب، اکثرا مانع اعتراض قربانیان میشد و پلیس به ثبت گزارشهای خشونت خانگی تمایل چندانی نشان نمیداد.
یکی از اولویتهای فعالان تصویب قانونی بود که خشونت خانگی را جرم اعلام کند...
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/case-studies/Indonesian_Women_against_Domestic_Violence
نسخه انگلیسی:
https://tavaana.org/en/case-studies/Indonesian_Women_against_Domestic_Violence_En
#مطالعه موردی #حقوق_زنان #اندونزی #خشونت_خانگی
@Tavaana_TavaanaTech
سازماندهی زنان برای تغییر؛ قانونگذاری در اندونزی برای ریشهکنکردن خشونت خانگی
خشونت علیه زنان از مدتها پیش برای اندونزی عامل نگرانی بوده است. در اواخر دهه ۱۹۹۰ در آخرین سالهای حکومت دیکتاتوری رئیس جمهور سوهارتو (۱۹۶۶ - ۱۹۹۸) زنان اندونزی برای برخورد با این معضل اقدام به سازماندهی کردند. خشونت خانگی امری خصوصی محسوب میشد که در باورهای دینی ریشه داشت؛ باورهایی که مرد را در صدر خانواده قرار میداد.
ایدئولوژی جنسیتگرای رژیم سوهارتو بر نقش «طبیعی» زن به عنوان همسر و مادر تاکید داشت و سوهارتو سازمانهایی برای زنان ایجاد کرده بود که این دیدگاه را تبلیغ کنند. با وجود این، در اواخر دهه ۱۹۸۰ سازمانهای غیردولتی جدیدی به راه افتادند که بر موضوع حقوق زنان و حمایت از زنانی که قربانی خشونت شده بودند، تمرکز داشتند.
در ژانویه سال ۱۹۹۸ شورشهای سراسری آغاز شد. خشونتها به دلیل قیمتهای سرسامآور مواد غذایی آغازیدن گرفت و خشونتهای فرقهای به آن دامن زد. در جریان این تظاهرات، خشونت جنسی گستردهای علیه زنان چینیتبار صورت گرفت. این خشونتها ادامه یافت تا اینکه در ماه مه ۱۹۹۸ سوهارتو سرنگون و گذار آرام به دموکراسی آغاز شد. برگزاری انتخابات مستقیم، خودگردانی بیشتر در سطح محلی، شکلگیری احزاب سیاسی جدید و آزادی بیشتر بیان، مطبوعات و گردهمایی موجب بازشدن کانالهای جدیدی برای زنان شد تا از این طریق خواستههای خود را اعلام کنند و بر سیاست تاثیر بگذارند. سازمانهای زنان بهسرعت از این فرصتها استفاده کردند. زنان نیز به دنبال باخبرشدن از خشونت جنسی گسترده در جریان تظاهرات، انگیزه بیشتری برای فعالیت پیدا کردند. این واقعه منجر به تظاهرات سراسری در حمایت از حقوق زنان شد که به همراه فضای بازتر سیاسی، به تلاشهای بیسابقهای برای پیشبرد آزادیها و حقوق زنان انجامید.
اگرچه قانون کیفری اندونزی مجازاتهایی برای خشونت فیزیکی علیه زنان در نظر گرفته بود، این مجازاتها بهندرت اعمال میشد. به علاوه این قانون شامل تجاوز به همسر (تجاوز زناشویی) نمیشد. هنجارهای اجتماعی غالب، اکثرا مانع اعتراض قربانیان میشد و پلیس به ثبت گزارشهای خشونت خانگی تمایل چندانی نشان نمیداد.
یکی از اولویتهای فعالان تصویب قانونی بود که خشونت خانگی را جرم اعلام کند...
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/case-studies/Indonesian_Women_against_Domestic_Violence
نسخه انگلیسی:
https://tavaana.org/en/case-studies/Indonesian_Women_against_Domestic_Violence_En
#مطالعه موردی #حقوق_زنان #اندونزی #خشونت_خانگی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
ژاپن، ۱۸۵۳-۱۹۵۲؛ مبارزه صدساله بین نظامیگری و گذار به لیبرالیسم مشروطه
پایان جنگ جهانی دوم و شکست بزرگ ژاپن، این کشور را بر لبه پرتگاه قرار داد. پس از صد سال مدرنسازی، نظامیشدن و توسعه با سرعتی خیرهکننده، ژاپن با نقطه عطف دیگری روبهرو شد؛ گذار از امپریالیسم مستبد نظامیگرا به پادشاهی مشروطه و صلحطلب. تجربه ژاپن، میتواند مبنای مطالعات در زمینه چگونگی دگرگونی بنیادین یک جامعه غیر اروپایی یا غربی و گذار آن از ملیگرایی افراطی و تهاجمی تا دستیابیاش به مقام یکی از باثباتترین کشورهای دموکراتیک جهان باشد.
ژاپن در طول یک قرن، از اواخر شوگانسالاری توکوگاوا تا پایان اشغال توسط ایالات متحده، مجموعهای از تغییرات سیاسی و اجتماعی سرگیجهآور را متحمل شد. در پسزمینه مدرنسازی سریع و فتوحات نظامی، جناحهای ملیگرای افراطی با عناصر لیبرالتر جامعه درگیر شدند. اما با وجود پیروزی نظامیگرایی مطلقگرا در اواخر دهه 1930، بذرهایی که جنبشهای مدنی در دوران قبلی برای اصلاحات لیبرال کاشته بودند، نقشی کلیدی در گذار نهایی ژاپن به دموکراسی ایفا کرد. وضعیت کنونی ژاپن به عنوان یک الگوی حکمرانی دموکراتیک منظم و پایدار نشان میدهد که جنبشهای لیبرال در نهایت بر ملیگرایی افراطی و نظامیگری غلبه میکنند، حتی اگر دستیابی به این پیروزی چندین دهه طول بکشد.
متن کامل مطالعه موردی توانا درباره تحول کشور ژاپن را مطالعه کنید. فایل پیدیاف دوزبانه این مطالعه هم در سایت قرار دارد:
https://tavaana.org/fa/Centennial_Struggle_In_Japan
#مطالعه_موردی #ژاپن #لیبرالیسم #لیبرالیسم_مشروطه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پایان جنگ جهانی دوم و شکست بزرگ ژاپن، این کشور را بر لبه پرتگاه قرار داد. پس از صد سال مدرنسازی، نظامیشدن و توسعه با سرعتی خیرهکننده، ژاپن با نقطه عطف دیگری روبهرو شد؛ گذار از امپریالیسم مستبد نظامیگرا به پادشاهی مشروطه و صلحطلب. تجربه ژاپن، میتواند مبنای مطالعات در زمینه چگونگی دگرگونی بنیادین یک جامعه غیر اروپایی یا غربی و گذار آن از ملیگرایی افراطی و تهاجمی تا دستیابیاش به مقام یکی از باثباتترین کشورهای دموکراتیک جهان باشد.
ژاپن در طول یک قرن، از اواخر شوگانسالاری توکوگاوا تا پایان اشغال توسط ایالات متحده، مجموعهای از تغییرات سیاسی و اجتماعی سرگیجهآور را متحمل شد. در پسزمینه مدرنسازی سریع و فتوحات نظامی، جناحهای ملیگرای افراطی با عناصر لیبرالتر جامعه درگیر شدند. اما با وجود پیروزی نظامیگرایی مطلقگرا در اواخر دهه 1930، بذرهایی که جنبشهای مدنی در دوران قبلی برای اصلاحات لیبرال کاشته بودند، نقشی کلیدی در گذار نهایی ژاپن به دموکراسی ایفا کرد. وضعیت کنونی ژاپن به عنوان یک الگوی حکمرانی دموکراتیک منظم و پایدار نشان میدهد که جنبشهای لیبرال در نهایت بر ملیگرایی افراطی و نظامیگری غلبه میکنند، حتی اگر دستیابی به این پیروزی چندین دهه طول بکشد.
متن کامل مطالعه موردی توانا درباره تحول کشور ژاپن را مطالعه کنید. فایل پیدیاف دوزبانه این مطالعه هم در سایت قرار دارد:
https://tavaana.org/fa/Centennial_Struggle_In_Japan
#مطالعه_موردی #ژاپن #لیبرالیسم #لیبرالیسم_مشروطه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
مالزی: ۱۸۷۰-۱۹۶۳؛ گذار سلطاننشینهای مالایا از قلمروهای تحتالحمایه بریتانیا به صخره باثبات مشروطه پادشاهی در دوران جنگ سرد
مالزی در طول صد سالی که به برپایی این کشور مدرن در سال ۱۹۶۳ منجر شد، پیوسته در معرض تهدید بود؛ به واسطه مجموعهای از عوامل گوناگون از تضاد منافع میان گروههای گوناگون گرفته تا تکثر قومی، حصول وحدت ملی و استقلال. در میان سده نوزدهم، قدرتهای استعماری - یعنی هلند و بریتانیا که برای کنترل راههای تجاری و منابع طبیعی در رقابت بودند - بر منطقه استیلا یافتند. سلطاننشینهای مالایا به جای مقاومت مسلحانه در برابر این سلطهجوییهای خارجی، به مذاکره با استعمارگران دست زدند تا بلکه بتوانند در پوشش تحتالحمایگی به حیات خود ادامه داده و در عین حال از هر فرصت ممکنی برای مشارکت در حکمرانی استفاده کنند.
با آغاز جنبشهای ضداستعماری، نخبگان مالایا تاکتیک مشابهی را در پیش گرفتند، بدین معنی که به جای کشمکش با بریتانیا از این جنبشها به عنوان اهرمی علیه بریتانیا برای حفظ مشروعیت خود بهره جستند. سرانجام، این نخبگان مالایایی و متحدان چینی و هندیشان بودند که با مذاکره فعال با بریتانیا و مداخلهدادن عاملیت خود در بازبینی و شکلگیری «نقشه بزرگ» بریتانیا، این «نقشه بزرگ» را عملا با بینش خود همگرا کردند و به آن شکل و محتوایی مالایایی بخشیدند.
پس از جنگ دوم جهانی، هنگامی که بر همه آشکار شد که دوران استعماری به پایان خود نزدیک میشود، نخبگان مالایا با تشکیل حزب اتحاد - که همانا ائتلافی بود از احزاب جوامع قومی چینی و مالایایی و هندی - راه دستیابی به استقلال و پس از آن را هموار کردند. حزب اتحاد در سال ۱۹۷۳ به حزب جبهه ملی تبدیل شد. هر چند اقدامات این حزب پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از فعالیتاش با روحیه همبستگی اقوام مورد ادعای آن هر از چندی در تضاد بوده- برای مثال خشونتهای قومی پساانتخاباتی در مه ۱۹۶۹ میان چینیها و مالایاییها- اما این حزب رکورددار طولانیترین حزب ائتلافی در دنیای دموکراسیها با سابقهای ۶۱ساله (۱۹۵۷-۲۰۱۸) شد.
مدل نظام سیاسی مالایا که در نتیجه مذاکرات نخبگان مالایا و بریتانیا پیریزی شد، مثالی از توانایی یک جامعه چندقومی برای گذار مسالمتآمیز و پایدار به یک نظام فدرال مشروطه است. بر همین منوال، رهیافت نخبگان در همگراساختن جنبشهای مردمی و نه سرکوب آنها، نشان میدهد که چگونه جامعهای با پادشاهیهای تاریخی میتواند بدون این که خود را درگیر مناقشات خونین قومی کند، به نوعی نظام دموکراتیک گذار کند. بدینسان، علیرغم وجود عوامل چندی مانند سامانه نخبگان حاکم، که ممکن بود با مقاومت در برابر هر گونه تغییر در این جامعه چندقومی آتش یک جنگ داخلی را برافروزند، مالزی نهایتا موفق به طی این مسیر شد. در پایان راه، کشوری مدرن، مستقل و دمکراتیک بنیانگذاری شد که میتواند مثالی باشد برای دیگر جوامعی که خواهان چنین گذار پایدار دموکراتیک و مسالمتآمیزی هستند.
این مطالعه موردی توانا را از دست ندهید:
https://tavaana.org/fa/Transition_of_Pax_Britannica_In_Malaysia
#مالزی #دموکراسی #توسعه #مطالعه_موردی #یاری_مدنی_توانا
کانال کتاب و کلاس توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
مالزی در طول صد سالی که به برپایی این کشور مدرن در سال ۱۹۶۳ منجر شد، پیوسته در معرض تهدید بود؛ به واسطه مجموعهای از عوامل گوناگون از تضاد منافع میان گروههای گوناگون گرفته تا تکثر قومی، حصول وحدت ملی و استقلال. در میان سده نوزدهم، قدرتهای استعماری - یعنی هلند و بریتانیا که برای کنترل راههای تجاری و منابع طبیعی در رقابت بودند - بر منطقه استیلا یافتند. سلطاننشینهای مالایا به جای مقاومت مسلحانه در برابر این سلطهجوییهای خارجی، به مذاکره با استعمارگران دست زدند تا بلکه بتوانند در پوشش تحتالحمایگی به حیات خود ادامه داده و در عین حال از هر فرصت ممکنی برای مشارکت در حکمرانی استفاده کنند.
با آغاز جنبشهای ضداستعماری، نخبگان مالایا تاکتیک مشابهی را در پیش گرفتند، بدین معنی که به جای کشمکش با بریتانیا از این جنبشها به عنوان اهرمی علیه بریتانیا برای حفظ مشروعیت خود بهره جستند. سرانجام، این نخبگان مالایایی و متحدان چینی و هندیشان بودند که با مذاکره فعال با بریتانیا و مداخلهدادن عاملیت خود در بازبینی و شکلگیری «نقشه بزرگ» بریتانیا، این «نقشه بزرگ» را عملا با بینش خود همگرا کردند و به آن شکل و محتوایی مالایایی بخشیدند.
پس از جنگ دوم جهانی، هنگامی که بر همه آشکار شد که دوران استعماری به پایان خود نزدیک میشود، نخبگان مالایا با تشکیل حزب اتحاد - که همانا ائتلافی بود از احزاب جوامع قومی چینی و مالایایی و هندی - راه دستیابی به استقلال و پس از آن را هموار کردند. حزب اتحاد در سال ۱۹۷۳ به حزب جبهه ملی تبدیل شد. هر چند اقدامات این حزب پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال از فعالیتاش با روحیه همبستگی اقوام مورد ادعای آن هر از چندی در تضاد بوده- برای مثال خشونتهای قومی پساانتخاباتی در مه ۱۹۶۹ میان چینیها و مالایاییها- اما این حزب رکورددار طولانیترین حزب ائتلافی در دنیای دموکراسیها با سابقهای ۶۱ساله (۱۹۵۷-۲۰۱۸) شد.
مدل نظام سیاسی مالایا که در نتیجه مذاکرات نخبگان مالایا و بریتانیا پیریزی شد، مثالی از توانایی یک جامعه چندقومی برای گذار مسالمتآمیز و پایدار به یک نظام فدرال مشروطه است. بر همین منوال، رهیافت نخبگان در همگراساختن جنبشهای مردمی و نه سرکوب آنها، نشان میدهد که چگونه جامعهای با پادشاهیهای تاریخی میتواند بدون این که خود را درگیر مناقشات خونین قومی کند، به نوعی نظام دموکراتیک گذار کند. بدینسان، علیرغم وجود عوامل چندی مانند سامانه نخبگان حاکم، که ممکن بود با مقاومت در برابر هر گونه تغییر در این جامعه چندقومی آتش یک جنگ داخلی را برافروزند، مالزی نهایتا موفق به طی این مسیر شد. در پایان راه، کشوری مدرن، مستقل و دمکراتیک بنیانگذاری شد که میتواند مثالی باشد برای دیگر جوامعی که خواهان چنین گذار پایدار دموکراتیک و مسالمتآمیزی هستند.
این مطالعه موردی توانا را از دست ندهید:
https://tavaana.org/fa/Transition_of_Pax_Britannica_In_Malaysia
#مالزی #دموکراسی #توسعه #مطالعه_موردی #یاری_مدنی_توانا
کانال کتاب و کلاس توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
مالزی_۱۸۷۰_۱۹۶۳؛_گذار_سلطان_نشین_های_مالایا_از_قلمروهای_تحت_الحمایه.pdf
3 MB
مالزی: ۱۸۷۰-۱۹۶۳؛ گذار سلطاننشینهای مالایا از قلمروهای تحتالحمایه بریتانیا به صخره باثبات مشروطه پادشاهی در دوران جنگ سرد
این مطالعه موردی توانا را از دست ندهید:
https://tavaana.org/fa/Transition_of_Pax_Britannica_In_Malaysia
کانال کتاب و کلاس توانا
@tavaana
#مالزی #دموکراسی #توسعه #مطالعه_موردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این مطالعه موردی توانا را از دست ندهید:
https://tavaana.org/fa/Transition_of_Pax_Britannica_In_Malaysia
کانال کتاب و کلاس توانا
@tavaana
#مالزی #دموکراسی #توسعه #مطالعه_موردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سیستم آموزشی اتحاد جماهیر شوروی و تلاشهای دهه ۱۹۹۰ برای اصلاحات
سیستم آموزشی شوروی در هر جنبهای از بالا به پایین کنترل میشد. هر روز همه دانشآموزان در هر گوشه اتحاد جماهیر شوروی صفحاتی یکسان از کتابهای درسی یکسانی را میخواند. این کتابهای درسی، دانشآموزان را با ایدئولوژی سیاسی دولت، تحریف کامل تاریخ و تمرکز بر «جهانبینی علمی» اشباع میکرد؛ جهانبینیای که برای ترویج خداناباوری و تحقیر دین بود.
«هر جنبهای از مدرسه برای شکلگیری کودک به شهروند خوب شوروی طراحی شده بود»؛ بالاخص از طریق فعالیتهای فوقبرنامه که توسط گروه جوانان پیشگام و سازمان سیاسی جوانان کومسومول (Komsomol) سازماندهی میشد. هر سوال تنها یک پاسخ صحیح داشت که توسط دولت شوروی تعیین و در تمام سطوح پایینتر اجرا میشد. آزادی تحصیلی وجود نداشت و فردیت همیشه تحت سلطه گروه بود. سلسلهمراتبی تخطیناپذیر، معلمان را در مقام صاحباختیار مطلق در کلاسهای درس خود تعیین میکرد؛ جایی که روش تدریس مبتنی بر حفظکردنهای طوطیوار و برعکسکردن حقایق بود. کنترل از بالا به پایین بر زندگی دانشآموزان - حتی تا بعد از فارغ التحصیلی آنها - ادامه داشت، یعنی تا زمانی که دولت مشاغل آنها را تعیین میکرد.
اگرچه سیستم آموزشی دوران اتحاد جماهیر شوروی دسترسی به آموزشوپرورش را گسترش داد، نرخ سواد را بالا برد و از لحاظ نظری در خدمت برابری همگانی بود، اما واقعیت این بود که «برخی از دیگران برابرتر بودند» و کسانی که از امکانات بیشتری برخوردار بودند، اغلب میتوانستند قوانین را دور بزنند. فساد و رشوه همهگیر شده بود و سیستم آموزشی بودجه بسیار کمی داشت. در نتیجه، دانشآموزان در ساختمانهایی فرسوده آموزش میدیدند که اغلب نه تنها از امکانات ورزشی بلکه از ابتداییترین تجهیزات نیز برخوردار نبودند. تا سال ۱۹۸۸، 30 درصد از کودکان روسی در مدارس بدون لولهکشی داخلی و 21 درصد در مدارس بدون لوازم گرمایشِ مرکزی بودند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، تحت رهبری میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، فضای آزادتر یا گلاسنوست (glasnost) – به معنای فضای بازِ توأم با آزادی بیان بیشتر - باعث ایجاد یک جنبش اصلاحات آموزشی شد. بر اساس این باور، که اصلاحات آموزشی میتواند جامعه را در مقیاس وسیعی دگرگون کند، این جنبش با رهبری معلمان اقدام به تمرکززدایی، تبلیغ تنوع سیستم، دموکراتیککردن و متمدنسازی کلاسهای درس کرد....
این مطالعه موردی را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/The_Soviet_education
#مطالعه_موردی #نظام_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
سیستم آموزشی شوروی در هر جنبهای از بالا به پایین کنترل میشد. هر روز همه دانشآموزان در هر گوشه اتحاد جماهیر شوروی صفحاتی یکسان از کتابهای درسی یکسانی را میخواند. این کتابهای درسی، دانشآموزان را با ایدئولوژی سیاسی دولت، تحریف کامل تاریخ و تمرکز بر «جهانبینی علمی» اشباع میکرد؛ جهانبینیای که برای ترویج خداناباوری و تحقیر دین بود.
«هر جنبهای از مدرسه برای شکلگیری کودک به شهروند خوب شوروی طراحی شده بود»؛ بالاخص از طریق فعالیتهای فوقبرنامه که توسط گروه جوانان پیشگام و سازمان سیاسی جوانان کومسومول (Komsomol) سازماندهی میشد. هر سوال تنها یک پاسخ صحیح داشت که توسط دولت شوروی تعیین و در تمام سطوح پایینتر اجرا میشد. آزادی تحصیلی وجود نداشت و فردیت همیشه تحت سلطه گروه بود. سلسلهمراتبی تخطیناپذیر، معلمان را در مقام صاحباختیار مطلق در کلاسهای درس خود تعیین میکرد؛ جایی که روش تدریس مبتنی بر حفظکردنهای طوطیوار و برعکسکردن حقایق بود. کنترل از بالا به پایین بر زندگی دانشآموزان - حتی تا بعد از فارغ التحصیلی آنها - ادامه داشت، یعنی تا زمانی که دولت مشاغل آنها را تعیین میکرد.
اگرچه سیستم آموزشی دوران اتحاد جماهیر شوروی دسترسی به آموزشوپرورش را گسترش داد، نرخ سواد را بالا برد و از لحاظ نظری در خدمت برابری همگانی بود، اما واقعیت این بود که «برخی از دیگران برابرتر بودند» و کسانی که از امکانات بیشتری برخوردار بودند، اغلب میتوانستند قوانین را دور بزنند. فساد و رشوه همهگیر شده بود و سیستم آموزشی بودجه بسیار کمی داشت. در نتیجه، دانشآموزان در ساختمانهایی فرسوده آموزش میدیدند که اغلب نه تنها از امکانات ورزشی بلکه از ابتداییترین تجهیزات نیز برخوردار نبودند. تا سال ۱۹۸۸، 30 درصد از کودکان روسی در مدارس بدون لولهکشی داخلی و 21 درصد در مدارس بدون لوازم گرمایشِ مرکزی بودند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، تحت رهبری میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، فضای آزادتر یا گلاسنوست (glasnost) – به معنای فضای بازِ توأم با آزادی بیان بیشتر - باعث ایجاد یک جنبش اصلاحات آموزشی شد. بر اساس این باور، که اصلاحات آموزشی میتواند جامعه را در مقیاس وسیعی دگرگون کند، این جنبش با رهبری معلمان اقدام به تمرکززدایی، تبلیغ تنوع سیستم، دموکراتیککردن و متمدنسازی کلاسهای درس کرد....
این مطالعه موردی را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/The_Soviet_education
#مطالعه_موردی #نظام_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سیستم_آموزشی_اتحاد_جماهیر_شوروی_و_تلاش_های_دهه_۱۹۹۰_برای_اصلاحات.pdf
3 MB
سیستم آموزشی اتحاد جماهیر شوروی و تلاشهای دهه ۱۹۹۰ برای اصلاحات
این مطالعه موردی را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/The_Soviet_education
#مطالعه_موردی #نظام_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
این مطالعه موردی را بخوانید:
https://tavaana.org/fa/The_Soviet_education
#مطالعه_موردی #نظام_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
گام بلند جامعه مدنی؛ استفاده از فناوری برای مقابله با ویروس کرونا
ماهها پس از اینکه کووید-۱۹ در نوامبر ۲۰۱۹ در چین شناسایی شد، این پاندمی در سراسر جهان منتشر و به یکی از مرگبارترینها در تاریخ مبدل شده بود. کووید-۱۹ شاید به اندازه اکثر بلاهای بزرگ تاریخ کشنده نباشد، اما چون تقریبا همه کشورهای جهان مجموعهای از اقداماتی از جمله حصر و قرنطینه را برای مقابله با ویروس این بیماری آغاز کردند، مقیاس جهانی آن برای مختلکردن شدید زندگی روزمره کافی بود. در این میان جامعه مدنی کشورها نیز عملا و عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و با واقعیتهای جدید و چالشهای بیشماری روبرو شد. با این تفاوت که برخلاف پاندمیهای بزرگ گذشته، فعالان در دوران کرونا به انبوهی از فناوریها دسترسی داشتند و در بسیاری از اقدامات مدنیشان به صورت گسترده از آن استفاده کردند.
پاندمی کووید-۱۹ تاثیرات عمیق و مخربی درباره بسیاری از نگرانیهای مرسوم جامعه مدنی در سراسر جهان داشت؛ از جمله در حوزههای «حمایت از گروههای آسیبپذیر»، «مطالبهگری برای شفافیت و پاسخگویی دولت» و موضوع «آموزش». به این ترتیب جامعه مدنی با کمک فناوریهای یاریرسان، از گروههای آسیبپذیر و نادیدهگرفتهشده حمایت کرد. از جمله با تامین مالی جمعی، شبکههای پشتیبانی آنلاین، فعالیتهای مجازی، طرحهای بررسی حقایق، پیامرسان واتساپ، پلتفرمهای پخش ویدیو و موارد دیگر. همچنین این جامعه به عنوان ناظر بر پاسخگویی دولتها عمل کرد و در شرایطی که پاندمی کووید-۱۹ چالشهای بیسابقهای را در هر سه حوزه یادشده به وجود آورده بود، به تضمین تداوم آموزش کمک کرد.
بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱، عملا هیچ کشوری از پاندمی کووید-۱۹ در امان نماند و در نتیجه همه ملتها، فارغ از نوع حکومتشان، تحت فشار قرار گرفتند. در این میان کشورهایی که تحت حکومت سیستمهای ناکارآمد، اقتدارگرا یا به نوعی نالایق و غارتگر قرار داشتند، غالبا در موقعیتی نبودند که به طور موثر با فشارهای ناشی از پاندمی مبارزه کنند. در چنین کشورهایی، فعالان جامعه مدنی تا آنجا که ممکن بود درگیر تامین نیازهای آسیبپذیرترین بخشهای جامعه بودند؛ مانند: بیماران، سالمندان، تهیدستها و ستمدیدگان.
با آمدن کووید-۱۹، بسیاری از گروههای محروم از خدمات، آسیبپذیرتر شدند؛ زیرا دولتها یا نمیخواستند یا نمیتوانستند به نیازهایشان رسیدگی کنند. در این موارد، جامعه مدنی بسیج شد تا این شکاف را پر کند...
ادامه را بخوانید:
https://tech.tavaana.org/fa/news/Covid19
#مطالعه_موردی #جامعه_مدنی #کرونا #تکولوژی
@tavaanatech
ماهها پس از اینکه کووید-۱۹ در نوامبر ۲۰۱۹ در چین شناسایی شد، این پاندمی در سراسر جهان منتشر و به یکی از مرگبارترینها در تاریخ مبدل شده بود. کووید-۱۹ شاید به اندازه اکثر بلاهای بزرگ تاریخ کشنده نباشد، اما چون تقریبا همه کشورهای جهان مجموعهای از اقداماتی از جمله حصر و قرنطینه را برای مقابله با ویروس این بیماری آغاز کردند، مقیاس جهانی آن برای مختلکردن شدید زندگی روزمره کافی بود. در این میان جامعه مدنی کشورها نیز عملا و عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و با واقعیتهای جدید و چالشهای بیشماری روبرو شد. با این تفاوت که برخلاف پاندمیهای بزرگ گذشته، فعالان در دوران کرونا به انبوهی از فناوریها دسترسی داشتند و در بسیاری از اقدامات مدنیشان به صورت گسترده از آن استفاده کردند.
پاندمی کووید-۱۹ تاثیرات عمیق و مخربی درباره بسیاری از نگرانیهای مرسوم جامعه مدنی در سراسر جهان داشت؛ از جمله در حوزههای «حمایت از گروههای آسیبپذیر»، «مطالبهگری برای شفافیت و پاسخگویی دولت» و موضوع «آموزش». به این ترتیب جامعه مدنی با کمک فناوریهای یاریرسان، از گروههای آسیبپذیر و نادیدهگرفتهشده حمایت کرد. از جمله با تامین مالی جمعی، شبکههای پشتیبانی آنلاین، فعالیتهای مجازی، طرحهای بررسی حقایق، پیامرسان واتساپ، پلتفرمهای پخش ویدیو و موارد دیگر. همچنین این جامعه به عنوان ناظر بر پاسخگویی دولتها عمل کرد و در شرایطی که پاندمی کووید-۱۹ چالشهای بیسابقهای را در هر سه حوزه یادشده به وجود آورده بود، به تضمین تداوم آموزش کمک کرد.
بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱، عملا هیچ کشوری از پاندمی کووید-۱۹ در امان نماند و در نتیجه همه ملتها، فارغ از نوع حکومتشان، تحت فشار قرار گرفتند. در این میان کشورهایی که تحت حکومت سیستمهای ناکارآمد، اقتدارگرا یا به نوعی نالایق و غارتگر قرار داشتند، غالبا در موقعیتی نبودند که به طور موثر با فشارهای ناشی از پاندمی مبارزه کنند. در چنین کشورهایی، فعالان جامعه مدنی تا آنجا که ممکن بود درگیر تامین نیازهای آسیبپذیرترین بخشهای جامعه بودند؛ مانند: بیماران، سالمندان، تهیدستها و ستمدیدگان.
با آمدن کووید-۱۹، بسیاری از گروههای محروم از خدمات، آسیبپذیرتر شدند؛ زیرا دولتها یا نمیخواستند یا نمیتوانستند به نیازهایشان رسیدگی کنند. در این موارد، جامعه مدنی بسیج شد تا این شکاف را پر کند...
ادامه را بخوانید:
https://tech.tavaana.org/fa/news/Covid19
#مطالعه_موردی #جامعه_مدنی #کرونا #تکولوژی
@tavaanatech