فردا میهن پرستان به مناسبت 17دی روز #آزادی_زنان توسط #رضاشاه_بزرگ در توئیتر حاضر خواهند بود و طوفان توئیتری را برپا خواهند کرد.به این مناسبت حداقل 3 سرود، چندین نقاشی، دهها پوستر و متن انگلیسی و فارسی تدارک دیده ایم.
برای اینکه هشتگ ترند شود راس ساعت 9:00شب ایران هشتگ اعلام خواهد شد
برای اینکه هشتگ ترند شود راس ساعت 9:00شب ایران هشتگ اعلام خواهد شد
یک مهسا امینی دیگر؟
برخی منابع غیررسمی با انتشار تصویری از یک خانواده در مقابل مقرّ «گشت ارشاد» در خیابان «وزرا» تهران به نقل از آنها که گریه و زاری میکردند نوشتهاند که «دخترشان سالم رفت داخل الان میگن مُرده!»
در متنی که برخی کاربران درباره این عکس منتشر کردهاند آمده «خیابون وزرا، جایی که سر حجاب خانوما رو میارن، الان جلو درش یه خانم و آقای سن بالا و یه پسر جوون گریه و جیغ میزدن میگفتن دخترمون سالم رفت داخل الان میگن مرده. اینجا داشتن میزدن سرشون گریه میکردن میگفتن بچهمون رو کشتند.»
تأیید یا رد این خبر به صورت مستقل ممکن نیست اما در پی اولتیماتوم علی خامنهای در خطبههای نماز «عید فطر» برخوردهای زشت و خشن نیروی انتظامی و مأموران سرکوبگر و آمران به معروف علیه زنان در خیابانها تشدید شده است.
#مهسا_امینی
#آزادی_زنان
#جامعه_آزاد
KayhanLondon کیهان لندن
@C_B_SHAHZADEH
برخی منابع غیررسمی با انتشار تصویری از یک خانواده در مقابل مقرّ «گشت ارشاد» در خیابان «وزرا» تهران به نقل از آنها که گریه و زاری میکردند نوشتهاند که «دخترشان سالم رفت داخل الان میگن مُرده!»
در متنی که برخی کاربران درباره این عکس منتشر کردهاند آمده «خیابون وزرا، جایی که سر حجاب خانوما رو میارن، الان جلو درش یه خانم و آقای سن بالا و یه پسر جوون گریه و جیغ میزدن میگفتن دخترمون سالم رفت داخل الان میگن مرده. اینجا داشتن میزدن سرشون گریه میکردن میگفتن بچهمون رو کشتند.»
تأیید یا رد این خبر به صورت مستقل ممکن نیست اما در پی اولتیماتوم علی خامنهای در خطبههای نماز «عید فطر» برخوردهای زشت و خشن نیروی انتظامی و مأموران سرکوبگر و آمران به معروف علیه زنان در خیابانها تشدید شده است.
#مهسا_امینی
#آزادی_زنان
#جامعه_آزاد
KayhanLondon کیهان لندن
@C_B_SHAHZADEH
پروین اعتصامی در ستایش ۱۷ دی و کشف حجاب:
مهر رخشان را نشاید گفت که نورانی نبود!
زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشهاش، جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عُزلت میگذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآنکه زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
در عدالتخانهی انصاف، زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت، زن دبستانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب
آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود
بس کسان را جامه و چوبِ شبانی بود، لیک
در نهادِ جمله گرگی بود، چوپانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی
سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند
این ندانستن، ز پَستی و گرانجانی نبود
زن کجا بافنده میشد، بی نخ و دوکِ هنر
خرمن و حاصل نبود، آنجا که دهقانی نبود
میوههای دکهی دانش فراوان بود، لیک
بهرِ زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان
در گلستان نام ازین مرغِ گلستانی نبود
بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست
زیرک آن زن، کو رهش این راه ظلمانی نبود
آب و رنگ از علم میبایست، شرط برتری
با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوهی صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست
عزت از شایستگی بود، از هوسرانی نبود
ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد
قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند
گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود
از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن
زیور و زر، پردهپوش عیب نادانی نبود
عیبها را جامهی پرهیز پوشاندهست و بس
جامهی حجب و حیا بهتر ز عریانی نبود
زن، سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و بس
پاک را آسیبی از آلودهدامانی نبود
زن چون گنجور است و عفت گنج و حرص و آز دزد
وای اگر آگه ز آیین نگهبانی نبود
اهرمن بر سفرهی تقوی نمیشد میهمان
زآنکه میدانست کآنجا جای مهمانی نبود
پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج
توشهای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت، امید آسانی نبود
شه نمیشد گردر این گمگشته کشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین، به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود!
#آزادی_زنان
#حقوق_زنان
#ایران_آینده
@C_B_SHAHZADEH
مهر رخشان را نشاید گفت که نورانی نبود!
زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشهاش، جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عُزلت میگذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآنکه زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
در عدالتخانهی انصاف، زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت، زن دبستانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب
آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود
بس کسان را جامه و چوبِ شبانی بود، لیک
در نهادِ جمله گرگی بود، چوپانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی
سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند
این ندانستن، ز پَستی و گرانجانی نبود
زن کجا بافنده میشد، بی نخ و دوکِ هنر
خرمن و حاصل نبود، آنجا که دهقانی نبود
میوههای دکهی دانش فراوان بود، لیک
بهرِ زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان
در گلستان نام ازین مرغِ گلستانی نبود
بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست
زیرک آن زن، کو رهش این راه ظلمانی نبود
آب و رنگ از علم میبایست، شرط برتری
با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوهی صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست
عزت از شایستگی بود، از هوسرانی نبود
ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد
قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند
گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود
از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن
زیور و زر، پردهپوش عیب نادانی نبود
عیبها را جامهی پرهیز پوشاندهست و بس
جامهی حجب و حیا بهتر ز عریانی نبود
زن، سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و بس
پاک را آسیبی از آلودهدامانی نبود
زن چون گنجور است و عفت گنج و حرص و آز دزد
وای اگر آگه ز آیین نگهبانی نبود
اهرمن بر سفرهی تقوی نمیشد میهمان
زآنکه میدانست کآنجا جای مهمانی نبود
پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج
توشهای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت، امید آسانی نبود
شه نمیشد گردر این گمگشته کشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین، به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود!
#آزادی_زنان
#حقوق_زنان
#ایران_آینده
@C_B_SHAHZADEH