Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
🔴 جان بولتون🔴
✍ نوشته حامد آیینه وند.
به نظر میرسد با انتصاب جان بولتون سفیر اسبق ایالات متحده در سازمان ملل و همچنین معاون وزیر خارجه دوران ریاست جمهوری جورج بوش به سمت مشاور امنیت ملی امریکا، خروج ایالات متحده امریکا از برجام جدیتر شده است. بولتون از نو محافظهکاران هوادار حمله به عراق و از مخالفان سرسخت توافق هستهای با تهران است. او یکی از رادیکالترین چهرههای جمهوریخواهان است که مدافع برخورد نظامی با کره شمالی و ایران بوده و اگر جمهوریخواهان به طور کلی توان نظامی امریکا را یکی از مهمترین ابزارهای سیاست خارجی ایالات متحده در پیگیری اهداف سیاست خارجی میدانند، او به تنهایی به اندازه همه جمهوریخواهان بر استفاده از توان نظامی امریکا در صورت لزوم تاکید دارد.
با این انتصاب هم برای تروئیکای اروپایی و هم برای جمهوری اسلامی روشن شده است که دو راه بیشتر پیش روی تهران نیست: یا «تغیر رفتار» یا «تغیر رژیم». گزینه سومی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد خارج از این دو نیست، بلکه میتواند ترکیبی از این دو باشد؛ ترکیبی که میتوان آن را در بیانیه ۱۵ تن از فعالان سیاسی و مدنی مخالف جمهوری اسلامی مشاهده کرد. بیانیهای که خواهان برگزاری رفراندوم به منظور گذار از جمهوری اسلامی به نظامی سکولار دموکرات زیر نظر سازمان ملل است.
به نظر میرسد برخلاف رهبران جمهوری اسلامی و اصلاحطلبان، رئیس جمهور امریکا و مشاوران او به درستی پیام اعتراضات فراگیر اخیر دیماه گذشته در ایران را درک کردهاند و این مهم هم در پیام بیسابقه نوروزی دونالد ترامپ و حمله شدید به سپاه پاسداران متجلی بود و هم در انتصاب بولتون به سمت مشاور امنیت ملی امریکا قابل رویت است.
پس از این انتصاب، بسیاری از گزارشهای منتشر شده در اینباره در رسانههای فارسی زبان داخل و خارج از کشور، تاکید زیادی بر روابط جان بولتون با سازمان مجاهدین خلق به صرف ایراد چند سخنرانی در میان اعضا و هواداران این سازمان در پاریس کردهاند. علیرغم ظلمهایی که نظام حاکم بر ایران در حق این جریان سیاسی و به ویژه زندانیان آنان کرده است اما به هیچوجه عمل جمهوری اسلامی مجوزی برای همدستی مجاهدین با صدام حسین نبوده است و این حرکت، عاملیت سیاسی آنان را برای همیشه در ایران از بین برده است، پنهان نميكنم كه جمهورى اسلامى با همه معايبش از آنها خيلى بهتر است. آنها میان مردم فاقد پایگاه اجتماعیاند. نباید فراموش کنیم که همکاری ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیسجمهور ایران با مسعود رجوی که پس از رخدادهای خرداد ۶۰ با هم از ایران خارج شدند کوتاه زمانی بیشتر طول نکشید. بنیصدر به حیات سیاسی خود ادامه داد اما مجاهدین از یک جریان سیاسی ریشهدار تبدیل به فرقهای شد که هم اعراب و هم ایالات متحده و هم جمهوری اسلامی با آنها بازی میکنند اما در واقعیت بازی سیاسی هیچیک از آنان جایی ندارند.
سالهایی که سازمان در عراق فعالیت میکرده، صدام سهمی از پول نفت عراق به آنها میداده و آنها نیز در امور مختلف مشروع و نامشروع سرمایهگذاری کرده و از این مسیر به پولهای بادآوردهای دست پیدا کردند و سخنرانانی نیز چون چان بولتون، رودی جولیانی و برخی دیگر از چهرههای جمهوریخواه را با این پولها به گردهماییهای خود دعوت میکردند. این افراد هم پول میگرفتند هم حرفشان را میزدند و وسط مخالفتهایشان با جمهوری اسلامی تمجیدی هم از دعوت کنندگان میکردند. این بدان معنی نیست که روابط ویژهای میان سازمان مجاهدین و جان بولتون وجود دارد.
بولتون که از چهرههای با هوش سیاست خارج درامریکاست، خود بیش از هر کسی به این امر واقف است که مجاهدین در ایران فاقد پایگاه اجتماعیاند. مؤید این مطلب هم این است که بولتون، جولیانی و نه هیچ سیاستمدار امریکایی و حتی اروپایی در زمانی که پست دولتی داشتند از شرکت در گردهماییهای مجاهدین یا داشتن رابطه با آنها خودداری کردهاند. معنای این رفتار این است که نه دولت امریکا و نه هیچیک از دولتهای اروپایی مجاهدین را جدی نمیگیرند. نشانه دیگر نیز خلع سلاح مجاهدین و جمع شدن پایگاه اشرف و آواره شدن اعضای سازمان در خاک اروپا پس از حمله به عراق است. مجاهدین هیچ افتخاری جز حمایت چند مقام سابق امریکایی یا اروپایی که آنها را دوشیدهاند و در گردهماییهایشان شرکت کردند، ندارند. هیچ مقام امریکایی یا اروپایی در زمان تصدی در دولت از آنها حمایت نکرده است. حکایت این افتخارها همان حکایت حلوا حلوا گفتنی است که دهان با آن شیرین نمیشود.
#مجاهدین_فرقه_تبهکار
#شاهزاده_ایرانی
#ایران_که_شاه_نداره_حساب_کتاب_نداره
@c_b_shahzadeh
✍ نوشته حامد آیینه وند.
به نظر میرسد با انتصاب جان بولتون سفیر اسبق ایالات متحده در سازمان ملل و همچنین معاون وزیر خارجه دوران ریاست جمهوری جورج بوش به سمت مشاور امنیت ملی امریکا، خروج ایالات متحده امریکا از برجام جدیتر شده است. بولتون از نو محافظهکاران هوادار حمله به عراق و از مخالفان سرسخت توافق هستهای با تهران است. او یکی از رادیکالترین چهرههای جمهوریخواهان است که مدافع برخورد نظامی با کره شمالی و ایران بوده و اگر جمهوریخواهان به طور کلی توان نظامی امریکا را یکی از مهمترین ابزارهای سیاست خارجی ایالات متحده در پیگیری اهداف سیاست خارجی میدانند، او به تنهایی به اندازه همه جمهوریخواهان بر استفاده از توان نظامی امریکا در صورت لزوم تاکید دارد.
با این انتصاب هم برای تروئیکای اروپایی و هم برای جمهوری اسلامی روشن شده است که دو راه بیشتر پیش روی تهران نیست: یا «تغیر رفتار» یا «تغیر رژیم». گزینه سومی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد خارج از این دو نیست، بلکه میتواند ترکیبی از این دو باشد؛ ترکیبی که میتوان آن را در بیانیه ۱۵ تن از فعالان سیاسی و مدنی مخالف جمهوری اسلامی مشاهده کرد. بیانیهای که خواهان برگزاری رفراندوم به منظور گذار از جمهوری اسلامی به نظامی سکولار دموکرات زیر نظر سازمان ملل است.
به نظر میرسد برخلاف رهبران جمهوری اسلامی و اصلاحطلبان، رئیس جمهور امریکا و مشاوران او به درستی پیام اعتراضات فراگیر اخیر دیماه گذشته در ایران را درک کردهاند و این مهم هم در پیام بیسابقه نوروزی دونالد ترامپ و حمله شدید به سپاه پاسداران متجلی بود و هم در انتصاب بولتون به سمت مشاور امنیت ملی امریکا قابل رویت است.
پس از این انتصاب، بسیاری از گزارشهای منتشر شده در اینباره در رسانههای فارسی زبان داخل و خارج از کشور، تاکید زیادی بر روابط جان بولتون با سازمان مجاهدین خلق به صرف ایراد چند سخنرانی در میان اعضا و هواداران این سازمان در پاریس کردهاند. علیرغم ظلمهایی که نظام حاکم بر ایران در حق این جریان سیاسی و به ویژه زندانیان آنان کرده است اما به هیچوجه عمل جمهوری اسلامی مجوزی برای همدستی مجاهدین با صدام حسین نبوده است و این حرکت، عاملیت سیاسی آنان را برای همیشه در ایران از بین برده است، پنهان نميكنم كه جمهورى اسلامى با همه معايبش از آنها خيلى بهتر است. آنها میان مردم فاقد پایگاه اجتماعیاند. نباید فراموش کنیم که همکاری ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیسجمهور ایران با مسعود رجوی که پس از رخدادهای خرداد ۶۰ با هم از ایران خارج شدند کوتاه زمانی بیشتر طول نکشید. بنیصدر به حیات سیاسی خود ادامه داد اما مجاهدین از یک جریان سیاسی ریشهدار تبدیل به فرقهای شد که هم اعراب و هم ایالات متحده و هم جمهوری اسلامی با آنها بازی میکنند اما در واقعیت بازی سیاسی هیچیک از آنان جایی ندارند.
سالهایی که سازمان در عراق فعالیت میکرده، صدام سهمی از پول نفت عراق به آنها میداده و آنها نیز در امور مختلف مشروع و نامشروع سرمایهگذاری کرده و از این مسیر به پولهای بادآوردهای دست پیدا کردند و سخنرانانی نیز چون چان بولتون، رودی جولیانی و برخی دیگر از چهرههای جمهوریخواه را با این پولها به گردهماییهای خود دعوت میکردند. این افراد هم پول میگرفتند هم حرفشان را میزدند و وسط مخالفتهایشان با جمهوری اسلامی تمجیدی هم از دعوت کنندگان میکردند. این بدان معنی نیست که روابط ویژهای میان سازمان مجاهدین و جان بولتون وجود دارد.
بولتون که از چهرههای با هوش سیاست خارج درامریکاست، خود بیش از هر کسی به این امر واقف است که مجاهدین در ایران فاقد پایگاه اجتماعیاند. مؤید این مطلب هم این است که بولتون، جولیانی و نه هیچ سیاستمدار امریکایی و حتی اروپایی در زمانی که پست دولتی داشتند از شرکت در گردهماییهای مجاهدین یا داشتن رابطه با آنها خودداری کردهاند. معنای این رفتار این است که نه دولت امریکا و نه هیچیک از دولتهای اروپایی مجاهدین را جدی نمیگیرند. نشانه دیگر نیز خلع سلاح مجاهدین و جمع شدن پایگاه اشرف و آواره شدن اعضای سازمان در خاک اروپا پس از حمله به عراق است. مجاهدین هیچ افتخاری جز حمایت چند مقام سابق امریکایی یا اروپایی که آنها را دوشیدهاند و در گردهماییهایشان شرکت کردند، ندارند. هیچ مقام امریکایی یا اروپایی در زمان تصدی در دولت از آنها حمایت نکرده است. حکایت این افتخارها همان حکایت حلوا حلوا گفتنی است که دهان با آن شیرین نمیشود.
#مجاهدین_فرقه_تبهکار
#شاهزاده_ایرانی
#ایران_که_شاه_نداره_حساب_کتاب_نداره
@c_b_shahzadeh