کمپین بازگشت شاهزاده
29.7K subscribers
81.5K photos
70.1K videos
452 files
41.5K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
وقتی هاآرتص در زمین جمهوری اسلامی بازی می‌کند
#مسعود_نورمحمدی

نقدی بر گزارش اخیر این روزنامه درباره #شاهزاده_رضاپهلوی و «کارزار تبلیغاتی اسرائیلی»

روزنامه‌ی اسرائیلی «هاآرتص» که سال‌ها خود را صدای آزادی و دموکراسی معرفی کرده، با انتشار گزارشی مبهم درباره‌ی «کارزار تبلیغاتی اسرائیل برای ترویج رضا پهلوی»، ناخواسته در خدمت همان روایتی قرار گرفت که جمهوری اسلامی چهار دهه است برای تخریب چهره‌های ملی ایران به کار می‌برد: ترس‌افکنی از بازگشت پادشاهی و آلترناتیو مردمی.

رسانه‌ای که از مسیر حقیقت منحرف شد
گزارش هاآرتص با زبانی پر از گمانه‌زنی و بدون استناد روشن، ادعا کرده که شبکه‌هایی در اسرائیل برای ترویج نام رضا پهلوی فعالیت آنلاین داشته‌اند.
اما این روزنامه هرگز توضیح نمی‌دهد چه کسی پشت این شبکه‌هاست، چه منابعی دارد، و مهم‌تر از همه — چه ارتباطی با شخص پهلوی پیدا کرده است.

رسانه‌ای که باید معیار دقت و راستی‌آزمایی باشد، به سطح ادعاهای بی‌اساس و شبه‌امنیتی سقوط کرده است.

بازتولید روایت وزارت اطلاعات با زبانی غربی
شگفت‌انگیز است که درست در روزهایی که جمهوری اسلامی زیر فشار داخلی و بین‌المللی قرار دارد، ناگهان یک رسانه‌ی اسرائیلی همان اتهامی را تکرار می‌کند که ۴۵ سال است صداوسیما و سپاه در ایران پخش می‌کنند:
«رضا پهلوی پروژه‌ی غرب و اسرائیل است.»

چنین گزارش‌هایی، دانسته یا نادانسته، در خدمت دستگاه تبلیغاتی تهران قرار می‌گیرند.
تهران از همین ادعاها برای بی‌اعتبار کردن جنبش آزادی‌خواه مردم ایران بهره می‌گیرد — و حالا یک روزنامه‌ی لیبرال اسرائیلی، ناخواسته همان پیام را تقویت می‌کند.

حرفه‌ای‌گری گم‌شده در میان هیاهو
هاآرتص، بدون ارائه‌ی هیچ سند فنی یا مدرک رسمی، میان «احتمال وجود حساب‌های جعلی» و «حمایت سیاسی واقعی از رضا پهلوی» مرزی نگذاشته است.
این بی‌دقتی، نه فقط خطای رسانه‌ای، بلکه خیانت به اصل بنیادین روزنامه‌نگاری است:
تفکیک تحلیل از اتهام.

در جهانی که جنگ روانی بخشی از سیاست خارجی کشورها شده، رسانه‌ای معتبر نباید خود را به ابزار تبلیغاتی تبدیل کند — حتی به‌صورت ناخواسته.

ترس از ایرانی آزاد، نه از رضا پهلوی
واقعیت این است که یک ایران آزاد، سکولار و مدرن نه تهدیدی برای اسرائیل است و نه برای جهان.
اما گروه‌هایی در هر دو سوی منطقه، از تهران تا تل‌آویو، از این آینده می‌ترسند؛ زیرا با از بین رفتن دشمنی تاریخی، مشروعیت ایدئولوژیکشان فرو می‌ریزد.
در این میان، رضا پهلوی نماد پایان این دشمنی و آغاز عقلانیت منطقه‌ای است — و همین کافی است تا هدف تخریب قرار گیرد.

مردم ایران نیاز به «هوش مصنوعی» ندارند
مردم ایران برای شناخت چهره‌ی ملی و دلسوز خود به کارزارهای سایبری نیازی ندارند.
محبوبیت رضا پهلوی از درد مشترک نسل‌ها می‌آید — از دختران بی‌حجاب در خیابان‌ها، از کارگران سرکوب‌شده، از نسلی که دیگر فریب شعارهای ضدامپریالیستی را نمی‌خورد.
هیچ شبکه‌ی مجازی نمی‌تواند چنین پیوندی میان ملت و میراثش بسازد.


گزارش هاآرتص، به‌جای آنکه روشنگر باشد، به ابزاری برای بازتولید پروپاگاندای رژیم تبدیل شده است.
مردم ایران خوب می‌دانند که دشمن آزادی در تل‌آویو نیست، در تهران است.
آنان که به نام «تحقیق» بر چهره‌ی ملی ایران خاک می‌پاشند، شاید فراموش کرده‌اند:
هیچ رسانه‌ای، هرقدر پرنفوذ، نمی‌تواند خورشید آزادی را دروغین جلوه دهد و نور بر تاریکی همیشه پیروز است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/208943
👍16615👏10🔥2👌1
«سه ساعت تا مرگ بعدی» — وقتی تنها مردم می‌توانند چوبه‌ی دار را بشکنند
#مسعود_نورمحمدی

در ده ماه گذشته، جمهوری اسلامی بیش از ۱۱۷۰ انسان را اعدام کرده است؛ آماری که از آمار جنگ ۱۲ روزه خونین‌تر است. فقط در ۹ روز گذشته، ۷۲ نفر به دار آویخته شده‌اند — یعنی در ایران، هر سه ساعت یک نفر اعدام می‌شود.

اعدام دیگر ابزار اجرای قانون نیست؛ ابزار حکومت بر جامعه‌ای است که نمی‌خواهد بپذیرد. جمهوری اسلامی از طناب دار برای اداره‌ی کشور استفاده می‌کند؛ برای ساکت کردن، برای ترساندن، برای شکستن امید. اما در دل همین تاریکی، حقیقتی روشن است:
هیچ حکومتی با اعدام زنده نمانده است؛ فقط سقوط خود را به تأخیر انداخته.

جهان در برابر این حجم از جنایت، در سکوت فرو رفته است. دولت‌های غربی مشغول معامله‌اند، سازمان‌های بین‌المللی به بیانیه بسنده کرده‌اند. اما مسئولیت اصلی دیگر نه بر دوش آنان، بلکه بر دوش خود مردم ایران است.

تاریخ نشان داده که هیچ دیکتاتوری از بیرون سقوط نکرده، بلکه از درون، با نافرمانی و ایستادگی مردم فروپاشیده است.

هر اعدامی که بی‌پاسخ بماند، چرخه‌ی بعدی را ممکن می‌کند.
اما هر اعتراض، هر افشاگری، هر اتحاد مدنی — حتی اگر کوچک — می‌تواند طناب دیگری را پاره کند.
قدرت واقعی در دستان همان مردمی است که حکومت می‌خواهد با ترس از میدان بیرونشان کند.

امروز مبارزه با اعدام یعنی مبارزه برای زندگی، آزادی و بازپس‌گیری کشور.
هیچ تغییری بدون هزینه نخواهد بود، اما هزینه‌ی سکوت بسیار سنگین‌تر است. اگر مردم نایستند، حکومت تا آخرین نفس با طناب دار حکومت خواهد کرد.

هر سه ساعت در ایران انسانی می‌میرد، اما هر سه ساعت هم می‌تواند لحظه‌ای برای بیداری باشد.
آینده‌ی بدون اعدام، بدون شکنجه و بدون ترس، تنها زمانی ممکن می‌شود که مردم خود طناب را از دست حکومت بیرون بکشند.

@C_B_SHAHZADEH
💯143😢32👍168💔5🔥1