Forwarded from خسرو انوشیروان
⚫️ #هجویات_الهالوئیه 😊
https://t.me/khosrovanooshiravan/1404
روزی گذشت هالویی از زیر منبری
با جیره و مواجب و مزدور و منتری
آخوندکی ز رأس بخواندش که هالوآ
در وقت تنگدستی ما برگ و برتری
ای مرد خواب دیده بر آب نمک ، بخیز
دژبان جهل بر شو زبان باز لاغری
ای سرفراز و سرور و سرو و سخنورا
جهلاسفیر و ساحر و بحر سخنوری
ای پاسبان به پای ، که مکنت به باد رفت
#چپ_مغز هجو و هوش و هلا مهر برتری
اسوار فسق و کینه بکش تیغه از نیام
چون پایبوس آستان من و میر لشکری
https://t.me/khosrovanooshiravan/1403
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
#جاوید_جایگاه_شاهنشاه_ایران
#خسرو_انوشیروان
https://t.me/khosrovanooshiravan/1404
روزی گذشت هالویی از زیر منبری
با جیره و مواجب و مزدور و منتری
آخوندکی ز رأس بخواندش که هالوآ
در وقت تنگدستی ما برگ و برتری
ای مرد خواب دیده بر آب نمک ، بخیز
دژبان جهل بر شو زبان باز لاغری
ای سرفراز و سرور و سرو و سخنورا
جهلاسفیر و ساحر و بحر سخنوری
ای پاسبان به پای ، که مکنت به باد رفت
#چپ_مغز هجو و هوش و هلا مهر برتری
اسوار فسق و کینه بکش تیغه از نیام
چون پایبوس آستان من و میر لشکری
https://t.me/khosrovanooshiravan/1403
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
#جاوید_جایگاه_شاهنشاه_ایران
#خسرو_انوشیروان
Forwarded from خسرو انوشیروان
⚫️ هالو نهاده باسن ، در جمع روی سینی
جانا امیدوارم ، زین باره خیر بینی
https://t.me/khosrovanooshiravan/11839
انگشت کرده رندی ، پشمینه گِرده باسن
ای خاک هر دو عالم ، بر فرق او و بر من
گرد و سیاه و زرد است ، هولویِ گند دیده
در ماتمش فغان کرد ، هالویِ ورپریده
بردار آن ز محضر ، بردی تو آبرویم
خواهم ز مدح صنعش ، هردم قصیده گویم
هالو بدار یکدم ، آن پیزی خِپِل را
اندر کنار بگذار ، آن مایهی خِجِل را
آخر حیا نداری ؟ شرمی نما ز باری
آن فِرفِریت پیزی ، بادا به زیر گاری
بر توشه کاه بادا ، آن کانِ کم تمیزت
آن رایحِ بدانش ، بر جانِ بس عزیزت
بادا هرآن و هردم ، خوش خوش خوشان و نم نم
بر ریش و موی و رویت ، یخرج زِ کان کم و کم
خوب است نیستی تو ، جولیِ آنجلینا
بادا بر آن سیاهک ، منقارِ مرغِ مینا
بس کن بکش خجالت ، خارید و پس خریدند
آخر ندیده بودند ، دیدند و روت ریدند .✋
https://t.me/khosrovanooshiravan
#خسرو_انوشیروان
جانا امیدوارم ، زین باره خیر بینی
https://t.me/khosrovanooshiravan/11839
انگشت کرده رندی ، پشمینه گِرده باسن
ای خاک هر دو عالم ، بر فرق او و بر من
گرد و سیاه و زرد است ، هولویِ گند دیده
در ماتمش فغان کرد ، هالویِ ورپریده
بردار آن ز محضر ، بردی تو آبرویم
خواهم ز مدح صنعش ، هردم قصیده گویم
هالو بدار یکدم ، آن پیزی خِپِل را
اندر کنار بگذار ، آن مایهی خِجِل را
آخر حیا نداری ؟ شرمی نما ز باری
آن فِرفِریت پیزی ، بادا به زیر گاری
بر توشه کاه بادا ، آن کانِ کم تمیزت
آن رایحِ بدانش ، بر جانِ بس عزیزت
بادا هرآن و هردم ، خوش خوش خوشان و نم نم
بر ریش و موی و رویت ، یخرج زِ کان کم و کم
خوب است نیستی تو ، جولیِ آنجلینا
بادا بر آن سیاهک ، منقارِ مرغِ مینا
بس کن بکش خجالت ، خارید و پس خریدند
آخر ندیده بودند ، دیدند و روت ریدند .✋
https://t.me/khosrovanooshiravan
#خسرو_انوشیروان
Telegram
خسرو انوشیروان
⚫️ #هجویات_الهالوئیه 😊
https://t.me/khosrovanooshiravan/1404
روزی گذشت هالویی از زیر منبری
با جیره و مواجب و مزدور و منتری
آخوندکی ز رأس بخواندش که هالوآ
در وقت تنگدستی ما برگ و برتری
ای مرد خواب دیده بر آب نمک ، بخیز
دژبان جهل بر شو زبان باز لاغری
ای…
https://t.me/khosrovanooshiravan/1404
روزی گذشت هالویی از زیر منبری
با جیره و مواجب و مزدور و منتری
آخوندکی ز رأس بخواندش که هالوآ
در وقت تنگدستی ما برگ و برتری
ای مرد خواب دیده بر آب نمک ، بخیز
دژبان جهل بر شو زبان باز لاغری
ای…