خبرنامه سینما انقلاب
2.05K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
خبرنامه سینما انقلاب
🏦 سینما سفارت کجاست؟ در جشنواره سال گذشته فیلم نازل "ایتالیا ایتالیا" اکران شد. فیلمی که قصدش فقط ستایش ایتالیا بود و بس. بعد از آن واژه سینما سفارت بر سر زبان‌ها افتاد. "احسان محمدحسنی" در نشست خبری سازمان اوج و روایت فتح از این تعبیر استفاده کرد که برخی…
#اختصاصی

💢 سعید مستغاثی منتقد و نویسنده سینما:

⬅️ در مورد #سینماـسفارت توضیح بفرمایید. فکر می‌کنم این موضوع ازسال‌های قبل انقلاب وجود داشته‌است. اگر هم نبوده الآن این مورد به وضوح دیده‌ می‌شود.

در آن زمان نیازی نبوده که سفارت ورود کند. این به بعد از انقلاب برمی‌گردد. یک زمان #آمریکا در ایران سفارت داشت و از طریق آن خیلی چیزها را هدایت می‌کرد. هنوز هم می‌گوید چون سفارت نداریم احاطه نداریم. با افراد ارتباط برقرار می‌کرد و… . خوب الآن که سفارت ندارد یک سفارت مجازی درست می‌کند. یا از طریق موسسات و یا سفارت‌های دیگر کار خود را جلو می‌برد.
http://yon.ir/9W6AK
قبل از انقلاب موسساتی که سینمای ایران را می‌چرخاندند همان هدایتی که نظام سلطه می‌خواست انجام می‌دادند. مثل شرکت گسترش صنایع سینمای ایران وابسته به #اشرفـپهلوی، وزارت فرهنگ و هنر شاه تحت مدیریت مهرداد پهلبد یا عزت‌الله میمباشیان (شوهر شمس پهلوی)، دفتر #فرح پهلوی، جشنواره‌هایی مثل جشن هنر و طوس و…، تلفیلم تلویزیون ملی ایران زیر نظر #رضاـقطبی پسردایی فرح. این‌ها سینمای ایران را اداره می‌کردند.

برخی هم که وابسته مستقیم بودند. مثلاً برادران رشیدیان که جاسوسان پیشانی‌سفید سفارت انگلیس بودند، که در کتاب‌هایی کسان معتبری مثل جیمز بیل، می‌گفتند اینها جاروکشان سفارت انگلستان بودند. یا مهدی میثاقیه یکی از مرکزیت #بهائیت یعنی خود آدم‌ها وابسطه بودند. بعد از انقلاب دست اینها قطع شد. حالا چطور باید آن را اداره می‌کردند؟

درست است که آن نوع تفکر باقی مانده‌ بود ولی بالأخره باید آن را مدیریت می‌کردند. در اینجا قضیه جشنواره‌ها مطرح می‌شود. جشنواره‌های بعد از اتقلاب خیلی هدایت و اداره می‌شدند. یا پول‌هایی که از سفارت یا موسسات خارجی داده‌ می‌شود. الآن موسسات خارجی مستقیماً وارد قضیه‌ می‌شوند. مثل همین فیلم فرهادی که در اسپانیا کلید خورده‌ است اتحادیه اروپا آن را پشتیبانی می‌کند. یا آن موسسه قطری، یا ممنتو که مربوط به اتحادیه اروپاست .

http://telegram.me/joinchat/AAAAADwdg_ziqjaBTL9bkA
💢 اندیشه امام خمینی( ره) احوال #سید_مرتضی را عوض کرد.

🔻 بخش هایی از گفتگو با دکتر #شهریار_زرشناس درباره زندگی، تفکر و تحول شهید آوینی(بخش اول)
📸 http://yon.ir/Fxx8N
✍️ تهیه و تنظیم: سعید ناصری

در فضای دانشگاهی آن سال‌ها چه فضایی و چه نفکری غالب بود و نسبت ایشان با آن فضا چگونه بود؟

فضای #روشنفکری ایران دهه ۵۰، البته باید آن را با فضای دانشگاهی یکی ندانیم، عمدتاً تحت تأثیر جریان #چپ بود. یک جریان چپ غیر‌رسمی #مارکسیستی. کانون اصلی تغذیه آنها فضای دانشگاهی است و بیشتر هم در دانشکده‌های فنی مهندسی حضور دارند. چه طیف جنبش چریکی چپ مارکسیستی ایران، چه آنهایی که آتئیست بودند (مثل فدائیان خلق) و چه آنها که به ظاهر مذهبی بودند اما بنیادهای التقاطی سوسیالیستی مارکسیستی داشتند( مثل سازمان مجاهدین خلق).

جریان چپ در فضای روشنفکری دهه ۵۰ ایران خیلی نیرومند است اگرچه جریان‌های لیبرال هم حضور دارند. اما در دانشکده هنرهای زیبا فضا کمی متفاوت است. فضای دانشکده هنرهای زیبا در آن دهه فضای لیبرالیسم و نوعی ولنگاری است. فضای خاصی است که در آن فضا بیشتر پوزیشن هنر نو و هنر آوانگارد و این خط فکری که دفتر فرح پهلوی به ویژه در نیمه دوم دهه ۴۰ آن را بیشتر ترویج می‌کرد بروز داشت. از نیمه دوم دهه ۴۰ به صورت مشخص چند حرکت در کشور صورت می‌گیرد. اولین آنها این است که کانون پرورش فکری را به لیلی امیرارجمند می‌دهند.

امیر ارجمند کسی است که از نظر فکری بسیار به #فرح پهلوی نزدیک است و در پاریس، زمانی که هنوز فرح، همسر شاه نشده بود دوست صمیمی بودند و هر دو هم چپ بودند. چپ توده‌ای هم بودند و نه مثلاً‌ چپ چریکی. اینها فضای امنی درست کردند برای بسیاری از مارکسیست‌های رسمی که در اندیشه، مارکسیست هستند ولی حاضر به هیچگونه مبارزه سیاسی نیستند و اتفاقاً همسویی فرهنگی با رژیم پهلوی دارند. دفتر فرح و کانون پرورش فضایی می‌شود برای استفاده از این مارکسیست‌های رسمی برای ترویج مدرنیته در ایران. اینها چه کسانی بودند؟ کسانی مثل فیروز شیروانلو، محمود دولت‌آبادی، محمدرضا فشاهی، امیرحسین آریانپور و همه کسانی شبیه اینها که مارکسیست بودند و اعتقادی به مبارزه نداشتند و به دنبال کار فرهنگی بودند.

یک کار دیگری در کنار این صورت گرفت که موج آوانگاردیسم را وارد هنر ایران کرد یا حداقل آن را تقویت کرد. هم در سینما هم در هنرهای تجسمی. ماجرای سیحون ، ساختن سازمان توسعه سینمایی به ریاست فرمان آرا، شارژ مالی گسترده و ظهورسینمایی مثل سینمای شهید ثالث و ... مربوط به همین فضا است و این خط را در دانشکده هنرهای زیبا به وضوح دنبال می‌کردند.
این خط ظواهری داشت. یکی از عناصر اصلی آن روابط خیلی باز و آزاد دختر و پسر در حد بسیار عجیبی است که در نُرم جامعه سنتی دهه ۵۰ ایران نمی‌گنجید. امروز ممکن است در گروه‌هایی از لایه‌های فوقانی جامعه ایران آن شیوه از روابط آزاد را بپسندند ولی در آن دوره چون طبقه متوسط جامعه ایران وزن چندانی نداشت و فرهنگ آنها ابداً فرهنگ مسلطی در جامعه نبود نُرم جامعه ایران آن را نمی‌پسندید. اگرچه فرهنگ رژیم شاه همان بود اما نتوانسته بود آن را در درون جامعه ایران درونی کند.

دانشکده هنرهای زیبا اما یک جزیره خاص کاملاً متفاوت و جداافتاده از بقیه کشور بود و کاملاً از فرآیند جریان‌های هیپیسم و جریان‌های موسیقی راک و جاز و نظایر آن با آمیزش خاصی از استفاده از مواد مخدر و ... الگوبرداری می‌کرد. #آقا_مرتضی در متن این جریانات حضور داشت و خودش هم آن را پنهان نمی‌کرد. آوینی خودش می‌گفت وقتی روند انقلاب اسلامی شروع شد امام خمینی(ره) در من تحول ایجاد کرد و من را عوض کرد و تمام نوشته‌های قبلی را سوزاندم. این تحول به واسطه آشنایی با امام خمینی(ره) رخ داد. بنابراین مرتضی از متن یک فضای آوانگارد روشنفکری به فضای انقلاب اسلامی رسید. به همین دلیل وقتی خطاب به روشنفکرها درباره انقلاب صحبت می‌کرد می‌گفت که من از انتهای یک راه طی شده می‌آیم. بعدها او یک زندگی جدیدی را شروع کرد. البته او با وجودی‌که در متن آن فضا بود طبق گفته خودش روحیه‌اش به گونه‌ای بود که نمی‌توانست با فضای آن دوران بسازد. چون آدم خاصی بود در سیستم بورکراتیک آن دوران نمی‌توانست هضم شود و با وجودی‌که فوق لیسانس معماری داشت اما سر کار نمی‌رفت و نمی‌توانست. او یک سلسله ویژگی‌های روحی خاص داشت که انقلاب به آنها امکان و مجال بروز و ظهور داد. به علاوه اینکه اندیشه امام خمینی(ره) احوال او را عوض کرد.

🌐 @CINEMAENGHELAB