@sokhanranihaa - صدای حراج آبرو و اعتبار یک ملت را میشنوید - کانال…
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
تماس تلفنی خبرنگار شهروند با دو فروشنده مدرک دانشگاهی!
چنانچه از دغدغهمندان نظام آموزش عالی کشور و ایران بوده و این آمادگی را دارید که با برخی وقایع بسیار تلخ پشت پرده روبرو شوید، حتماً گوش دهید.
منبع: کانال سخنرانیها
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
تماس تلفنی خبرنگار شهروند با دو فروشنده مدرک دانشگاهی!
چنانچه از دغدغهمندان نظام آموزش عالی کشور و ایران بوده و این آمادگی را دارید که با برخی وقایع بسیار تلخ پشت پرده روبرو شوید، حتماً گوش دهید.
منبع: کانال سخنرانیها
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
⁉️ «داروی تلخ» نظام آموزش عالی برای چرخش از «مسیر نفتبنیان» به «مسیر دانشبنیان»
🖋 وحید احسانی
نظام آموزش عالی ایران از ابتدای شکلگیری عمدتاً در مسیر «نفتبنیان» حرکت کردهاست. از ویژگیهای این مسیر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تأکید و تمرکز بر کمّیتها و ظواهر (تعداد دانشگاه، تعداد دانشجو، تعداد مقاله و غیره)؛
- تکیه بر رانت و تشویق و تنبیه بیرونیِ متّکی به نفت برای حرکت دادن دانشگاهیان در مسیر دلخواه؛
- فروکاستن علم و پژوهش به حفظ کردن برخی گزارههای علمی؛
- فاقد ارتباط محسوس با بطن جامعه، صنعت، کشاورزی و غیره؛
- عدم استقلال در برابر قدرت و سیاست؛
- به حاشیهراندن علوم انسانی-اجتماعی؛
- سلطۀ نگرش فنّی-مهندسی (شامل سیاستگذاران و مدیرانی که عمدتاً از همین حیطهها بودهاند)؛
- ناکارآمدی و عدم اثربخشی؛
- و غیره
نظام آموزش عالی ایران در مسیر «نفتبنیان» خود، هنگام مواجه شدن با هر مفهوم نوین، آن را استحاله کرده و ماکتی نمایشی (فاقد ماهیت و کارکرد نمونۀ اصلی) از آن را با تکیه بر رانت نفت و با استفاده از شاخصهای کمّی، سطحی و ظاهری ایجاد کردهاست. به عنوان مثال، در این مسیر «آموزش» به «حفظ کردن و نمره گرفتن»، «کنکور» به «روشهای تستزنی»، «پژوهش» به «مقالهنویسی»، «دانش بنیان شدن» به «تعداد شرکتهای دانشبنیان» و غیره فروکاسته شدهاند.
موضوع «مسئولیت اجتماعی دانشگاهها» که اخیراً مورد تأکید و توجه زیادی قرار گرفتهاست نیز به همان ترتیب در معرض این آفت قرار دارد که در مسیر نفتبنیان، به تعدادی شاخص کمّی و نمایشی فروکاسته شود.
مسئله و پرسش اصلی این است که «نظام آموزش عالی ایران برای چرخش از مسیر نفتبنیان به مسیر دانشبنیان چه کار باید بکند؟».
از آنجا که مسیرهای «نفتبنیان» و «دانشبنیان» با یکدیگر تفاوت ماهُوی بنیادینی دارند، نظام آموزش عالی کشور برای قرار گرفتن در مسیر دانشبنیان باید تغییرات بسیار متعدّد و متنوّعی داشتهباشد. در این جا، آنچه بیشتر اهمّیت دارد، «نقطۀ شروع یا به عبارتی اوّلین گام برای تحقق این تحوّل اساسی است».
نقطۀ شروع و اوّلین گام برای فاصله گرفتن نظام آموزش عالی ایران از مسیر نفتبنیان و قرار گرفتن در مسیر دانشبنیان کدامست؟! در اوّلین قدم، چه تغییری باید رخ بدهد تا تغییرات بعدی بتوانند به مرور محقق شوند؟
اگر بپذیریم که واقعیت بیرونی نظام آموزش عالی ایران، نمود و بروز نگرش و رویکرد درونیِ حاکم بر آن است، در اوّلین گام، باید در این نگرش و رویکرد تغییری اساسی رخ بدهد. «مسیر نفتبنیان» در واقع نمودِ بیرونی «نگرش و رویکرد نفتبنیان» است. بنابراین، پرسش مورد نظر را میتوان به شکل زیر بازنویسی کرد:
«نظام آموزش عالی ایران چگونه میتواند نگرش و رویکرد نفتبنیان خود را اصلاح و دانشبنیان کند؟». تحقق این مهم، نیازمند نوشیدن «داروی تلخ» است. تا زمانی که نظام آموزش عالی داروی تلخ مورد نظر را ننوشیدهباشد، هر تغییر دیگری هم که اعمال کند (برای رفع نواقص پیشین یا در راستای لحاظ کردن مفاهیم نوینی که در آینده مورد توجه قرار میگیرند مانند مسئولیت اجتماعی)، این تغییرات جدید باز هم در قالب رویکرد و مسیر «نفتبنیان» (نمایشی و ناکارآمد) خواهند بود.
در مقالهای با عنوان "«داروی تلخِ» نظام آموزشوپژوهش کشور برای چرخش از «مسیر نفتبنیان» به «مسیر دانشبنیان»" -که به تازگی در فصلنامۀ ترویج علم منتشر شده و در معرض نقد سایرین قرار گرفتهاست- به این موضوع پرداخته و منظور از «داروی تلخِ شفابخش» را توضیح دادهام.
تفاوت مسیرهای «نفتبنیان» و «دانشبنیان» را نیز پیش از این به تفصیل در مقالهای با عنوان "«توسعۀ دانشبنیان» یا «شبهدانش نفتبنیان»: مسئله این است" -منتشر شده در فصلنامۀ رهیافت، سال 1395- شرح داده بودم.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
🖋 وحید احسانی
نظام آموزش عالی ایران از ابتدای شکلگیری عمدتاً در مسیر «نفتبنیان» حرکت کردهاست. از ویژگیهای این مسیر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تأکید و تمرکز بر کمّیتها و ظواهر (تعداد دانشگاه، تعداد دانشجو، تعداد مقاله و غیره)؛
- تکیه بر رانت و تشویق و تنبیه بیرونیِ متّکی به نفت برای حرکت دادن دانشگاهیان در مسیر دلخواه؛
- فروکاستن علم و پژوهش به حفظ کردن برخی گزارههای علمی؛
- فاقد ارتباط محسوس با بطن جامعه، صنعت، کشاورزی و غیره؛
- عدم استقلال در برابر قدرت و سیاست؛
- به حاشیهراندن علوم انسانی-اجتماعی؛
- سلطۀ نگرش فنّی-مهندسی (شامل سیاستگذاران و مدیرانی که عمدتاً از همین حیطهها بودهاند)؛
- ناکارآمدی و عدم اثربخشی؛
- و غیره
نظام آموزش عالی ایران در مسیر «نفتبنیان» خود، هنگام مواجه شدن با هر مفهوم نوین، آن را استحاله کرده و ماکتی نمایشی (فاقد ماهیت و کارکرد نمونۀ اصلی) از آن را با تکیه بر رانت نفت و با استفاده از شاخصهای کمّی، سطحی و ظاهری ایجاد کردهاست. به عنوان مثال، در این مسیر «آموزش» به «حفظ کردن و نمره گرفتن»، «کنکور» به «روشهای تستزنی»، «پژوهش» به «مقالهنویسی»، «دانش بنیان شدن» به «تعداد شرکتهای دانشبنیان» و غیره فروکاسته شدهاند.
موضوع «مسئولیت اجتماعی دانشگاهها» که اخیراً مورد تأکید و توجه زیادی قرار گرفتهاست نیز به همان ترتیب در معرض این آفت قرار دارد که در مسیر نفتبنیان، به تعدادی شاخص کمّی و نمایشی فروکاسته شود.
مسئله و پرسش اصلی این است که «نظام آموزش عالی ایران برای چرخش از مسیر نفتبنیان به مسیر دانشبنیان چه کار باید بکند؟».
از آنجا که مسیرهای «نفتبنیان» و «دانشبنیان» با یکدیگر تفاوت ماهُوی بنیادینی دارند، نظام آموزش عالی کشور برای قرار گرفتن در مسیر دانشبنیان باید تغییرات بسیار متعدّد و متنوّعی داشتهباشد. در این جا، آنچه بیشتر اهمّیت دارد، «نقطۀ شروع یا به عبارتی اوّلین گام برای تحقق این تحوّل اساسی است».
نقطۀ شروع و اوّلین گام برای فاصله گرفتن نظام آموزش عالی ایران از مسیر نفتبنیان و قرار گرفتن در مسیر دانشبنیان کدامست؟! در اوّلین قدم، چه تغییری باید رخ بدهد تا تغییرات بعدی بتوانند به مرور محقق شوند؟
اگر بپذیریم که واقعیت بیرونی نظام آموزش عالی ایران، نمود و بروز نگرش و رویکرد درونیِ حاکم بر آن است، در اوّلین گام، باید در این نگرش و رویکرد تغییری اساسی رخ بدهد. «مسیر نفتبنیان» در واقع نمودِ بیرونی «نگرش و رویکرد نفتبنیان» است. بنابراین، پرسش مورد نظر را میتوان به شکل زیر بازنویسی کرد:
«نظام آموزش عالی ایران چگونه میتواند نگرش و رویکرد نفتبنیان خود را اصلاح و دانشبنیان کند؟». تحقق این مهم، نیازمند نوشیدن «داروی تلخ» است. تا زمانی که نظام آموزش عالی داروی تلخ مورد نظر را ننوشیدهباشد، هر تغییر دیگری هم که اعمال کند (برای رفع نواقص پیشین یا در راستای لحاظ کردن مفاهیم نوینی که در آینده مورد توجه قرار میگیرند مانند مسئولیت اجتماعی)، این تغییرات جدید باز هم در قالب رویکرد و مسیر «نفتبنیان» (نمایشی و ناکارآمد) خواهند بود.
در مقالهای با عنوان "«داروی تلخِ» نظام آموزشوپژوهش کشور برای چرخش از «مسیر نفتبنیان» به «مسیر دانشبنیان»" -که به تازگی در فصلنامۀ ترویج علم منتشر شده و در معرض نقد سایرین قرار گرفتهاست- به این موضوع پرداخته و منظور از «داروی تلخِ شفابخش» را توضیح دادهام.
تفاوت مسیرهای «نفتبنیان» و «دانشبنیان» را نیز پیش از این به تفصیل در مقالهای با عنوان "«توسعۀ دانشبنیان» یا «شبهدانش نفتبنیان»: مسئله این است" -منتشر شده در فصلنامۀ رهیافت، سال 1395- شرح داده بودم.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
Forwarded from سهام نیوز
✅ صد هزار دکتر بیکار
✍️فرهاد قنبری
شریعتی نیاسر، معاون وزیر علوم: «به طور طبیعی دانش آموختگان دکتری آینده شغلی خود را در دانشگاه میبینند.."
"در مقطع دکتری، ۱۰۰ هزار دانشجوی دکتری مشغول به تحصیل هستند که از این تعداد چهار هزار نفر جذب دانشگاه شدهاند"
چند نکته:
۱- در ایران دانشگاه به عنوان ضربه گیر بحران عظیم بیکاری عمل می کند و بسیاری از جوانان جویای کار را به امید کسب تخصص و آینده شغلی بهتر به خود جذب می کند.
۲- ایران به نسبت جمعیت بیش از پنج برابر کشورهای توسعه یافته دانشگاه دارد. دانشگاه در ایران نه به عنوان یک کانون علمی آموزشی بلکه به عنوان یک بنگاه اقتصادی عمل می کند. این بنگاه اقتصادی با استخدام عده قلیلی کارمند در قالب "استاد" و نیروهای اداری در قبال فروش مدرک در طی روندی چند ساله، میلیاردها تومان سود نصیب سرمایه گذاران خود می کند. نمونه اعلاء چنین بنگاهی دانشگاه آزاد، غیر انتفاعی و پیام نور و فراگیر است.
۳- در ایران ارتباطی میان جامعه و دانشگاه وجود ندارد و هر کدام برای خود جزیره هایی جدا از هم هستند که ساز خود را می نوازند. به عنوان مثال جامعه با این شرایط مدیریتی اصلا به فارغ التحصیل تاریخ، فلسفه، علوم سیاسی و جامعه شناسی و امثالهم نیازی ندارد و اصلا آنها را به رسمیت نمی شناسد اما سالیانه هزاران نفر دانشجوی این رشته ها وارد دانشگاه و پله به پله مدارک دانشگاهی را طی کرده و در پایان سن جوانی با مدرک دکتری در دست و بیکار و افسرده و عصبانی به جامعه پس فرستاده می شوند.
۴- بهترین روش برای به تاخیر انداختن بحران بیکاری، تشویق دانشجویان به تحصیل در مقاطع بالاتر است. در این روش هم بازار فروش مدرک بیشتر شده و هم پول بیشتری را از متقاضیان مدرک بالاتر دریافت می شود
۵- به علت فضای خاص جامعه، ایده آل فارغ التحصیلان دکتری بسیاری از رشته های علوم انسانی، استخدام در همان سیکل دانشگاهی بی معنی به عنوان "استاد_کارمند" است. در واقع جامعه هیچ نیازی به فارغ التحصیل این رشته ها جز ادامه دادن این سیکل احساس نیاز نمی کند.
۷- شرایط حاکم در بسیاری از رشته های علوم انسانی نه پرورش جامعه شناس و اندیشمند سیاسی و متفکر و فیلسوف و تحلیلگر تاریخی بلکه پرورش کارمند برای اداره برق و ثبت احوال و.. شهرستان است که آن هم بیشتر از تخصص به سابقه عضویت در بسیج دانشجویی، پرس و جو از امین و امام جماعت محل، میزان اشراف به رساله احکام، سربه زیر بودن در دانشگاه و امثالهم بستگی دارد.
۸- اغلب دانشجویان دوره دکتری در رشته های علوم انسانی دو دسته هستند. یک: کارمندان و سیاسیون و مدیرانی با سابقه کاری بالا که برای پرستیژ و بالا رفتن حکم حقوقی و پست مدیریتی نیاز به برچسب دکتری دارند و حضورشان در دانشگاه برای دریافت مدرک است و نه چیزی چندانی از رشته تخصصی خود می دانند و نه نیازی به دانستن احساس می کنند. (در دوره دکتری علوم سیاسی همکلاسی هایی داشتم که نام حسین بشریه را نشنیده یا هانا آرنت را هانا آر،نت می گفتند و فکر می کردند والتر بنیامین بچه هم محل بابک احمدی است. یا در موردی همکلاسی داشتم که معنی واژه "الیت" را نمی دانست)
گروه دوم دانشجویانی هستند که از مقطع لیسانس به صورت پیوسته در همان رشته تحصیل کرده و به امید کسب موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر به تحصیل در مقاطع بالاتر هم ادامه داده و در پایان با هزاران فشار روانی و گیرهای عجیب و غریب با مدرکی در دست به خانه بازگشته و در اسنپ یا مزرعه و مغازه پدری مشغول فعالیت می شوند..
@Sahamnewsorg
✍️فرهاد قنبری
شریعتی نیاسر، معاون وزیر علوم: «به طور طبیعی دانش آموختگان دکتری آینده شغلی خود را در دانشگاه میبینند.."
"در مقطع دکتری، ۱۰۰ هزار دانشجوی دکتری مشغول به تحصیل هستند که از این تعداد چهار هزار نفر جذب دانشگاه شدهاند"
چند نکته:
۱- در ایران دانشگاه به عنوان ضربه گیر بحران عظیم بیکاری عمل می کند و بسیاری از جوانان جویای کار را به امید کسب تخصص و آینده شغلی بهتر به خود جذب می کند.
۲- ایران به نسبت جمعیت بیش از پنج برابر کشورهای توسعه یافته دانشگاه دارد. دانشگاه در ایران نه به عنوان یک کانون علمی آموزشی بلکه به عنوان یک بنگاه اقتصادی عمل می کند. این بنگاه اقتصادی با استخدام عده قلیلی کارمند در قالب "استاد" و نیروهای اداری در قبال فروش مدرک در طی روندی چند ساله، میلیاردها تومان سود نصیب سرمایه گذاران خود می کند. نمونه اعلاء چنین بنگاهی دانشگاه آزاد، غیر انتفاعی و پیام نور و فراگیر است.
۳- در ایران ارتباطی میان جامعه و دانشگاه وجود ندارد و هر کدام برای خود جزیره هایی جدا از هم هستند که ساز خود را می نوازند. به عنوان مثال جامعه با این شرایط مدیریتی اصلا به فارغ التحصیل تاریخ، فلسفه، علوم سیاسی و جامعه شناسی و امثالهم نیازی ندارد و اصلا آنها را به رسمیت نمی شناسد اما سالیانه هزاران نفر دانشجوی این رشته ها وارد دانشگاه و پله به پله مدارک دانشگاهی را طی کرده و در پایان سن جوانی با مدرک دکتری در دست و بیکار و افسرده و عصبانی به جامعه پس فرستاده می شوند.
۴- بهترین روش برای به تاخیر انداختن بحران بیکاری، تشویق دانشجویان به تحصیل در مقاطع بالاتر است. در این روش هم بازار فروش مدرک بیشتر شده و هم پول بیشتری را از متقاضیان مدرک بالاتر دریافت می شود
۵- به علت فضای خاص جامعه، ایده آل فارغ التحصیلان دکتری بسیاری از رشته های علوم انسانی، استخدام در همان سیکل دانشگاهی بی معنی به عنوان "استاد_کارمند" است. در واقع جامعه هیچ نیازی به فارغ التحصیل این رشته ها جز ادامه دادن این سیکل احساس نیاز نمی کند.
۷- شرایط حاکم در بسیاری از رشته های علوم انسانی نه پرورش جامعه شناس و اندیشمند سیاسی و متفکر و فیلسوف و تحلیلگر تاریخی بلکه پرورش کارمند برای اداره برق و ثبت احوال و.. شهرستان است که آن هم بیشتر از تخصص به سابقه عضویت در بسیج دانشجویی، پرس و جو از امین و امام جماعت محل، میزان اشراف به رساله احکام، سربه زیر بودن در دانشگاه و امثالهم بستگی دارد.
۸- اغلب دانشجویان دوره دکتری در رشته های علوم انسانی دو دسته هستند. یک: کارمندان و سیاسیون و مدیرانی با سابقه کاری بالا که برای پرستیژ و بالا رفتن حکم حقوقی و پست مدیریتی نیاز به برچسب دکتری دارند و حضورشان در دانشگاه برای دریافت مدرک است و نه چیزی چندانی از رشته تخصصی خود می دانند و نه نیازی به دانستن احساس می کنند. (در دوره دکتری علوم سیاسی همکلاسی هایی داشتم که نام حسین بشریه را نشنیده یا هانا آرنت را هانا آر،نت می گفتند و فکر می کردند والتر بنیامین بچه هم محل بابک احمدی است. یا در موردی همکلاسی داشتم که معنی واژه "الیت" را نمی دانست)
گروه دوم دانشجویانی هستند که از مقطع لیسانس به صورت پیوسته در همان رشته تحصیل کرده و به امید کسب موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر به تحصیل در مقاطع بالاتر هم ادامه داده و در پایان با هزاران فشار روانی و گیرهای عجیب و غریب با مدرکی در دست به خانه بازگشته و در اسنپ یا مزرعه و مغازه پدری مشغول فعالیت می شوند..
@Sahamnewsorg
💢«تغییر رشته» فرزندان هیات علمی ممنوع شد.
طی ابلاغ بخشنامه جدید سهمیۀ فرزندان هیات علمی «تغییر رشته» فرزندان هیات علمی ممنوع شد.
«مطابق بخشنامه جدید فرزندان هیات علمی میتوانند به دانشگاه شهر محل فعالیت والدین خود انتقالی بگیرند و حق تغییر رشته را نخواهند داشت. تداوم سهمیه ی ناعادلانه ی انتقالی برای این افراد درصورتی تصویب شده که دانشجویان برتر کنکور برای انتقالی به شهرهای خود با مصیبت های زیادی مواجه هستند و در صورت موافقت نیز ملزم به پرداخت شهریه نجومی هستند».
منبع: کانال تلگرامی دانشگاه رازی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
طی ابلاغ بخشنامه جدید سهمیۀ فرزندان هیات علمی «تغییر رشته» فرزندان هیات علمی ممنوع شد.
«مطابق بخشنامه جدید فرزندان هیات علمی میتوانند به دانشگاه شهر محل فعالیت والدین خود انتقالی بگیرند و حق تغییر رشته را نخواهند داشت. تداوم سهمیه ی ناعادلانه ی انتقالی برای این افراد درصورتی تصویب شده که دانشجویان برتر کنکور برای انتقالی به شهرهای خود با مصیبت های زیادی مواجه هستند و در صورت موافقت نیز ملزم به پرداخت شهریه نجومی هستند».
منبع: کانال تلگرامی دانشگاه رازی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
🔻 تجارت علمی!
🔹 در حیاط دانشگاه بودم که خانم و آقای میانسالی به من نزدیک شدند. خانم گفت که دو مقاله نوشته است و از من میخواهد در انتشار آنها «مساعدت» کنم و نیازمند «اکسپت» یا پذیرش است تا بتواند دفاع کند. کمی گفتوگو کردیم و توضیح دادم فرآیند ارسال و داوری مقالات چگونه است. بعد پرسیدم که اگر مقاله فرستاده باشید، من بلافاصله برای داوری ارسال میکنم. خانم گفت که هنوز مقاله را ارسال نکرده و خواستار «مساعدت» من است. تصورش از سردبیر، یک خان سنتی بود که هرگونه بخواهد در میان «رعیت» خود عمل میکند. گفتم که من به شیوه دیگری عمل میکنم و مقالات را برای داوران میفرستم و پس از تایید آنها برای چاپ اقدام میکنم. گفت: «ولی بالاخره شما سردبیر مجله هستید!» توضیح دادم که وظیفه من در مقام سردبیر چیست و گفتم عمده کسانی که این روزها مقاله علمی پژوهشی مینویسند و مصداق «فقط بلدم مقاله علمی پژوهشی بنویسم» هستند (فصلنامه نقد کتاب اخلاق، علوم تربیتی و روانشناسی، شماره 3-4، بهار و تابستان 1395)، برای رفع مشکل شخصی خودشان مقاله مینویسندیا خواستار دفاع از رساله خودشان هستند، یا برای جذب از سوی دانشگاه به مقاله علمی پژوهشی نیاز دارند یا برای ارتقا و کسب مرتبه علمی.
🔹 آن خانم گفت: «میشود ما مساعدتی به مجله کنیم و پذیرش بگیریم؟» متوجه نشدم مقصودش چیست، اما حدس زدم که میخواهد پول نقد بدهد. گفتم: «ما جز هزینه داوری و پس از تایید، هزینه ویرایش و نشر پولی دریافت نمیکنیم.» بعد گفت میخواهم مطمئن شوم چاپ میکنید تا مقاله را برایتان بفرستم. گفتم که هیچ تضمینی نیست و داوری هم زمان میبرد. بعد پیشنهاد کردم که اگر عجله دارند برای مجلات دیگر بفرستند. آن خانم گفت مجلات دیگر نیز همین جوری هستند و سردبیر یک مجله که حاضر شد «اکسپت» بدهد، از ما «سی و دو میلیون تومان» خواست. گفتم: «سی و دو میلیون تومان؟!» گفت: «بله و تازه میگفت که باتوجه به نرخ تورم، این نرخ عادلانه است! ما هم فرهنگی هستیم و واقعا این پول را نداریم بدهیم! اگر کمتر بود، حرفی نداشتیم!» من مانده بودم چه بگویم. تازه متوجه شدم جدای از تنکی و بیبار و برگی و بیماری مقالات «نا»علمی پژوهشی، این مساله زمینهای برای تجارت و منبع درآمدی ناجوانمردانه شده است. سالها است که دیگر به غالب مقالات علمی پژوهشی اعتمادی ندارم و آنها را مجعولاتی فریبنده میدانم. این مطلب را در جاهای مختلف بازگفتهام (مانند «فربهی یا آماس؛ تحلیل ساختار مقالات (نا)علمی-پژوهشی در علوم انسانی» فصلنامه روششناسی علوم انسانی، شماره 74-75، بهار و تابستان 1392) اما انتظار نداشتم که برخی مجلات علمی پژوهشی به بنگاههایی برای کسب درآمد نامشروع تبدیل شوند. تصور کنید دانشجویی در این فضا و با این منطق، سفارش بدهد برایش مقاله بنویسند. سپس پول بدهد برایش چاپ کنند. بعد با سلام و صلوات و شیرینی و پسته «مثلا» دفاع کند و مدرک دکترا بگیرد و بعد جذب دانشگاه شود و بعد مدرس و استادیار و دانشیار و استاد تمام و... بحق گفتهاند که «خانه از پایبست ویران است».
سید حسن اسلامی اردکانی ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
🔹 در حیاط دانشگاه بودم که خانم و آقای میانسالی به من نزدیک شدند. خانم گفت که دو مقاله نوشته است و از من میخواهد در انتشار آنها «مساعدت» کنم و نیازمند «اکسپت» یا پذیرش است تا بتواند دفاع کند. کمی گفتوگو کردیم و توضیح دادم فرآیند ارسال و داوری مقالات چگونه است. بعد پرسیدم که اگر مقاله فرستاده باشید، من بلافاصله برای داوری ارسال میکنم. خانم گفت که هنوز مقاله را ارسال نکرده و خواستار «مساعدت» من است. تصورش از سردبیر، یک خان سنتی بود که هرگونه بخواهد در میان «رعیت» خود عمل میکند. گفتم که من به شیوه دیگری عمل میکنم و مقالات را برای داوران میفرستم و پس از تایید آنها برای چاپ اقدام میکنم. گفت: «ولی بالاخره شما سردبیر مجله هستید!» توضیح دادم که وظیفه من در مقام سردبیر چیست و گفتم عمده کسانی که این روزها مقاله علمی پژوهشی مینویسند و مصداق «فقط بلدم مقاله علمی پژوهشی بنویسم» هستند (فصلنامه نقد کتاب اخلاق، علوم تربیتی و روانشناسی، شماره 3-4، بهار و تابستان 1395)، برای رفع مشکل شخصی خودشان مقاله مینویسندیا خواستار دفاع از رساله خودشان هستند، یا برای جذب از سوی دانشگاه به مقاله علمی پژوهشی نیاز دارند یا برای ارتقا و کسب مرتبه علمی.
🔹 آن خانم گفت: «میشود ما مساعدتی به مجله کنیم و پذیرش بگیریم؟» متوجه نشدم مقصودش چیست، اما حدس زدم که میخواهد پول نقد بدهد. گفتم: «ما جز هزینه داوری و پس از تایید، هزینه ویرایش و نشر پولی دریافت نمیکنیم.» بعد گفت میخواهم مطمئن شوم چاپ میکنید تا مقاله را برایتان بفرستم. گفتم که هیچ تضمینی نیست و داوری هم زمان میبرد. بعد پیشنهاد کردم که اگر عجله دارند برای مجلات دیگر بفرستند. آن خانم گفت مجلات دیگر نیز همین جوری هستند و سردبیر یک مجله که حاضر شد «اکسپت» بدهد، از ما «سی و دو میلیون تومان» خواست. گفتم: «سی و دو میلیون تومان؟!» گفت: «بله و تازه میگفت که باتوجه به نرخ تورم، این نرخ عادلانه است! ما هم فرهنگی هستیم و واقعا این پول را نداریم بدهیم! اگر کمتر بود، حرفی نداشتیم!» من مانده بودم چه بگویم. تازه متوجه شدم جدای از تنکی و بیبار و برگی و بیماری مقالات «نا»علمی پژوهشی، این مساله زمینهای برای تجارت و منبع درآمدی ناجوانمردانه شده است. سالها است که دیگر به غالب مقالات علمی پژوهشی اعتمادی ندارم و آنها را مجعولاتی فریبنده میدانم. این مطلب را در جاهای مختلف بازگفتهام (مانند «فربهی یا آماس؛ تحلیل ساختار مقالات (نا)علمی-پژوهشی در علوم انسانی» فصلنامه روششناسی علوم انسانی، شماره 74-75، بهار و تابستان 1392) اما انتظار نداشتم که برخی مجلات علمی پژوهشی به بنگاههایی برای کسب درآمد نامشروع تبدیل شوند. تصور کنید دانشجویی در این فضا و با این منطق، سفارش بدهد برایش مقاله بنویسند. سپس پول بدهد برایش چاپ کنند. بعد با سلام و صلوات و شیرینی و پسته «مثلا» دفاع کند و مدرک دکترا بگیرد و بعد جذب دانشگاه شود و بعد مدرس و استادیار و دانشیار و استاد تمام و... بحق گفتهاند که «خانه از پایبست ویران است».
سید حسن اسلامی اردکانی ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
Forwarded from Rabnews.ir
دکتر رضا پورحسین: تبلیغ دانشگاه پیامنور بین تبلیغات بیمه و پنجره دوجداره در رادیو تعجبآور و بیانگر افت آموزش عالی است. اگر تعداد صندلیها بسیار بیشتر از داوطلبان است، فکری دیگری بکنید؛ مثل کاهش تعداد واحدهای دانشگاهی.
@Rabnews
@Rabnews
Forwarded from کانال خبر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺دانشگاه آزاد بوشهر انباری از پایان نامههای دانشجویان را به ضایعاتیها فروخته است!
"خرخونای بدبخت"! جمله ایست که کارگر ضایعاتی، صاحبان پایاننامهها را با آن خطاب میکند!
🔹ما گفتیم و گذشتیم
اما مسئولان، شما بشنوید، بگریید و نگذرید...
✅ @khabar_channeI
"خرخونای بدبخت"! جمله ایست که کارگر ضایعاتی، صاحبان پایاننامهها را با آن خطاب میکند!
🔹ما گفتیم و گذشتیم
اما مسئولان، شما بشنوید، بگریید و نگذرید...
✅ @khabar_channeI
science and Pseudoscience.pdf
10.8 MB
چگونه علم را از شبهعلم متمایز کنیم؟
✍️رضا منصوری
۱۴ شهریور ۱۳۹۹
اسلایدها و فایل سخنرانی با عنوان «چگونه علم را از شبهعلم متمایز کنیم؟». ارائه شده در باشگاه فیزیک، سوم شهریور ماه ۱۳۹۹
فایل سخنرانی در آپارات
فایل سخنران در یوتیوب
منبع: کانال رضا منصوری
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️رضا منصوری
۱۴ شهریور ۱۳۹۹
اسلایدها و فایل سخنرانی با عنوان «چگونه علم را از شبهعلم متمایز کنیم؟». ارائه شده در باشگاه فیزیک، سوم شهریور ماه ۱۳۹۹
فایل سخنرانی در آپارات
فایل سخنران در یوتیوب
منبع: کانال رضا منصوری
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
🔻 آیا کسی نیست که ما را در مقابل گروکشان یاری کند؟!
(نشانی از بی اعتمادی و ناکارآمدی)
🔹 ترس، غم، شادی خشم و لذت عواطف بنیادین انسان است. نهادهای اجتماعی (مذهب، سیاست، خانواده، آموزش و پرورش و ...) در طول تاریخ با شناخت این عواطف از آنها جهت رشد انسان یا مهار غیر اخلاقی و غیر عقلانی انسان و به دام انداختن انسان و انسانیت استفاده کرده اند. نمونه های فراوانی از این گونه استفاده و سوء استفاده ها را در تاریخ ادیان، مذاهب و جوامع می توان دید. گویا نظام آموزش عالی نیز قصد کرده است از این عواطف به شکل غیر اخلاقی و غیر انسانی سوء استفاده کند، هر چند در نظام اداری کشور این موضوع به روالی معمول تبدیل شده است و با بلاتکلیف نگاه داشتن انسانها و استفاده از عاطفه ترس و زیرمجموعه آن اضطراب به مدیریت ناصحیح انسان ها می پردازند. این روشها ممکن است برای کوتاه مدت بتواند مشکلات اداری برخی دولت ها را حل کند اما در بلند مدت به زیان سلامت و پیشرفت و توسعه جامعه است.
🔹 ترس می تواند عامل محرک بسیار قدرتمندی باشد، و انسان ها را وادار به انجام کارهای بسیار چه خوب و چه بد بکند. اگر بخواهیم از نزدیک نگاهی به این پدیده بیندازیم می بینیم که نظام آموزش عالی با گروکشی اساتید دانشگاه را وادار به تولید مقالات و کارهای علمی می کند. کارهای علمی و مقالاتی که بر مبنای ترس و اضطراب از اخراج یا عدم دریافت ترفیع و ارتقاء انجام شده اند نه به این دلیل که نیاز واقعی جامعه یا مسئله واقعی علمی است، هر چند که برخی از کارهای صورت گرفته این ویژگیها را دارند. اما این شیوه برخورد در همین سطح باقی نمی ماند، اساتید نیز به گروکشی از دانشجویان می پردازند، و آنها را وادرا به نوشتن مقاله می کنند. این جریان خزنده و مرموز ترس و اضطراب سراسر فعالیت ها را مسموم می کند، و اندک اندک انسان ها را به ماشینهایی بی اراده تبدیل می کند که هدف آنها حفظ بقاء است در برخی از مواقع به هر قیمتی، و در این فرایند دیگر خبری از آزادی و خودشکوفایی، شادی و لذت به عنوان انگیزه های اصیل انسانی نیست. از خواجه حافظ شیراز در روی سخنم با سیاستگذاران وزارت علوم و کل نظام اداری کشور وام می گیرم و به ایشان می گویم:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از معنی گفتیم و همین باشد.
در همین راستا از زبان همکاران عزیزم نیز این نکته را یادآور می شوم که:
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
(نشانی از بی اعتمادی و ناکارآمدی)
🔹 ترس، غم، شادی خشم و لذت عواطف بنیادین انسان است. نهادهای اجتماعی (مذهب، سیاست، خانواده، آموزش و پرورش و ...) در طول تاریخ با شناخت این عواطف از آنها جهت رشد انسان یا مهار غیر اخلاقی و غیر عقلانی انسان و به دام انداختن انسان و انسانیت استفاده کرده اند. نمونه های فراوانی از این گونه استفاده و سوء استفاده ها را در تاریخ ادیان، مذاهب و جوامع می توان دید. گویا نظام آموزش عالی نیز قصد کرده است از این عواطف به شکل غیر اخلاقی و غیر انسانی سوء استفاده کند، هر چند در نظام اداری کشور این موضوع به روالی معمول تبدیل شده است و با بلاتکلیف نگاه داشتن انسانها و استفاده از عاطفه ترس و زیرمجموعه آن اضطراب به مدیریت ناصحیح انسان ها می پردازند. این روشها ممکن است برای کوتاه مدت بتواند مشکلات اداری برخی دولت ها را حل کند اما در بلند مدت به زیان سلامت و پیشرفت و توسعه جامعه است.
🔹 ترس می تواند عامل محرک بسیار قدرتمندی باشد، و انسان ها را وادار به انجام کارهای بسیار چه خوب و چه بد بکند. اگر بخواهیم از نزدیک نگاهی به این پدیده بیندازیم می بینیم که نظام آموزش عالی با گروکشی اساتید دانشگاه را وادار به تولید مقالات و کارهای علمی می کند. کارهای علمی و مقالاتی که بر مبنای ترس و اضطراب از اخراج یا عدم دریافت ترفیع و ارتقاء انجام شده اند نه به این دلیل که نیاز واقعی جامعه یا مسئله واقعی علمی است، هر چند که برخی از کارهای صورت گرفته این ویژگیها را دارند. اما این شیوه برخورد در همین سطح باقی نمی ماند، اساتید نیز به گروکشی از دانشجویان می پردازند، و آنها را وادرا به نوشتن مقاله می کنند. این جریان خزنده و مرموز ترس و اضطراب سراسر فعالیت ها را مسموم می کند، و اندک اندک انسان ها را به ماشینهایی بی اراده تبدیل می کند که هدف آنها حفظ بقاء است در برخی از مواقع به هر قیمتی، و در این فرایند دیگر خبری از آزادی و خودشکوفایی، شادی و لذت به عنوان انگیزه های اصیل انسانی نیست. از خواجه حافظ شیراز در روی سخنم با سیاستگذاران وزارت علوم و کل نظام اداری کشور وام می گیرم و به ایشان می گویم:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از معنی گفتیم و همین باشد.
در همین راستا از زبان همکاران عزیزم نیز این نکته را یادآور می شوم که:
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
Forwarded from رضا منصوری
تدریس لاشهء علم در دانشگاهها: هَزل یا خَلطِ مفهومهای ناهمزمان
✍️رضا منصوری
۲۸ شهریور ۱۳۹۹
rmansouri.ir
این نقل قول از آقای آملی، استاد حوزه، را در «دیدار با بعضی استادان علوم دینی دانشگاههای ترکیه» اخیرا و دوباره خواندم به نقل از اینستای ایشان، اینکه «علم لاشه مردهای است که قابل اسلامی شدن نیست».
قبلا نوشتهام که وضعیت فرهنگی و معرفتی ایران را میشود با عنوان «چندگِنی فرهنگی» بیان کرد؛ مفهوم «ناهمزمانی فرهنگی» را هم بهکار بردم که ناشی از ناهمزمانی مفهومها است . اهل علمِ جدید، دانشگران، این گزارهء آقای آملی را معمولا هَزل میانگارند؛ و به دلایل سیاسی با لبخندی نامرئی، شاید هم تلخند، از آن میگذرند.
https://telegra.ph/تدریس-لاشهء-علم-در-دانشگاهها-هزل-یا-خلط-مفهومهای-ناهمزمان-09-18
✍️رضا منصوری
۲۸ شهریور ۱۳۹۹
rmansouri.ir
این نقل قول از آقای آملی، استاد حوزه، را در «دیدار با بعضی استادان علوم دینی دانشگاههای ترکیه» اخیرا و دوباره خواندم به نقل از اینستای ایشان، اینکه «علم لاشه مردهای است که قابل اسلامی شدن نیست».
قبلا نوشتهام که وضعیت فرهنگی و معرفتی ایران را میشود با عنوان «چندگِنی فرهنگی» بیان کرد؛ مفهوم «ناهمزمانی فرهنگی» را هم بهکار بردم که ناشی از ناهمزمانی مفهومها است . اهل علمِ جدید، دانشگران، این گزارهء آقای آملی را معمولا هَزل میانگارند؛ و به دلایل سیاسی با لبخندی نامرئی، شاید هم تلخند، از آن میگذرند.
https://telegra.ph/تدریس-لاشهء-علم-در-دانشگاهها-هزل-یا-خلط-مفهومهای-ناهمزمان-09-18
Telegraph
تدریس لاشهء علم در دانشگاهها: هَزل یا خَلطِ مفهومهای ناهمزمان
۲۸ شهریور ۱۳۹۹ این نقل قول از آقای آملی، استاد حوزه، را در «دیدار با بعضی استادان علوم دینی دانشگاههای ترکیه» اخیرا و دوباره خواندم به نقل از اینستای ایشان، اینکه «علم لاشه مردهای است که قابل اسلامی شدن نیست». قبلا نوشتهام که وضعیت فرهنگی و معرفتی ایران…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مقایسۀ هوشمندانه و تأمّلبرانگیز چشماندازها و اهداف دانشگاههای ما با چشماندازها و اهداف دانشگاههای آنها را در این برش کوتاه از سخنان دکتر سعید کیوانفر (معاون برنامهریزی و توسعۀ منابع دانشگاه فردوسی) بشنوید.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
«حفظیات بیمسئولیت» توهم است
🖋 محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ رؤسای هفت انجمن علمی علوم اجتماعی نامهای به وزیر آموزش و پرورش نوشتهاند و به مجاز شدن استخدام دانشآموختگان سطح 2 و 3 حوزه علمیه برای دبیری تاریخ و علوم اجتماعی اعتراض کردهاند. «چرا کسانی فکر میکنند قرار دادن دانشآموختگان رشتههای غیرمرتبط – از جمله سطح 2 و 3 حوزه علمیه – در جایگاه تدریس تاریخ و علوم اجتماعی درست است؟» یک پاسخ، کاملاً روشن، صریح و مؤثر است: رابطه قدرت. کسانی به پشتوانه قدرت به علم و تخصص توجه نمیکنند؛ اما ریشه دیگری هم دارد و فقط رابطه قدرت نیست.
✅ قدرت از ترس آبرویش، مدعی نشاندن آدمهای غیرمتخصص هر سطحی از علوم حوزوی به جای پرستار، پزشک، مهندس، برنامهنویس و ... نمیشود. قدرت میداند که افکار عمومی را نمیشود برای نشاندن غیرمتخصصان در جای پزشک و مهندس توجیه کرد، اما فکر میکند متخصص علوم دینی میتواند تاریخ و علوم اجتماعی هم تدریس کند، و به این ترتیب هر دو تخصص علوم دینی و علوم اجتماعی و تاریخ را کماعتبار میکند. چرا؟
✅ یک. یک کلمه حداقل از دوره دبیرستان در ذهن دانشآموزان میکنند: «حفظیات». هر دانشآموزی که درس نمیخواند، حال و حوصله ریاضی و فیزیک نداشت، صرفنظر از اینکه چه قابلیتی داشت، میگفتند «برود حفظیات بخواند.» ادبیات، تاریخ، جغرافیا، دینی، فلسفه، اقتصاد و علوم انسانی و اجتماعی را یکجا با این کلمه مزخرف «حفظیات» جمع میبستند و یککاسه داخل گونیای میریختند که میشد روی دوش هر غیرمتخصصی گذاشت.
✅ مورخ، جامعهشناس، فیلسوف، اقتصاددان (یک کم کمتر چون با ریاضیات هم سروکار دارند)، عالم علوم سیاسی، مردمشناس، ادیب، جغرافیدان و ... همه انگار حافظهاند، ذخائر حفظیات که از سر ناتوانی در علوم دیگر، چون نمیتوانستهاند ریاضی یاد بگیرند، زیستشناسی و آناتومی و فیزیولوژی بفمند، سر از حفظیات درآوردهاند.
✅ از پیرمرد روستایی پرسیده بودند فلانی – از بستگانش - چه رشتهای میخواند، با بیمیلی گفته بود «نمیدونوم، میگن عنقول و منقول میخونه.» (الهیات در دانشگاه تهران «معقول و منقول» نامیده میشد. معقول (فلسفه و حکمت) و منقول (فقه) را شامل میشد.) برخی تصورشان درباره علوم انسانی و اجتماعی همین قدر سادهانگارانه است.
✅ دو. مهندس ساختمان اگر اشتباه کند، مسئولیت دارد؛ یک نفر میمیرد یا چهار نفر زیر آوار میمانند؛ اما برخی در این فکرند که علوم انسانی و اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارد؛ تاریخ را هر جور دلت خواست درس بده، هر چه دل تنگت میخواهد به اسم علوم اجتماعی بگو، فلسفه هم که متر و معیار ندارد، چه اهمیتی دارد و چه مسئولیتی؟
✅ واژه «حفظیات» گمراهکننده است. جامعهشناسان، مورخان، روانشناسان و بقیه علوم اجتماعی و انسانی که حتماً در گامهای بعدی سراغشان میروند، چیزی حفظ نمیکنند، اگر هم ادیبان یا بقیه اصحاب علوم انسانی و اجتماعی چیزی حفظ کنند، به جهت «حفظیات» بودن این علوم و دانشها نیست. اشتباه به عرض رساندهاند. اینها هم مثل بقیه علوم عرصه خلاقیت، تحلیل، مفهومسازی، مدلسازی، پژوهش بیطرفانه، اخلاق علمی، تحلیل پیچیدگی و کار تجربی روشمند مبتنی بر آزمایش، مشاهده، تاریخپژوهی و گردآوری دقیق داده و تولید اطلاعات است.
✅ علوم انسانی و اجتماعی هم مسئولیت دارند، مسئولیت تمدنی دارند. هویت، تاریخ، عقل معاش و تدبیر سیاسی، توسعه، نظامسازی برای اداره حکومت، کرامت انسانی، اخلاق، آسیبهای جامعه انسانی، معناسازی، و تدوین سازوکارهای اداره جوامع با این علوم است. تهی کردن این علوم، تهی کردن جامعه و عاقبت توسعهنیافتگی است
✅ شما شاید نمیشناسید، ولی ما دیدهایم که مغزهای علوم انسانی و اجتماعی جهان و ایران، اندازه بزرگان ریاضیات، پزشکی و مهندسی زحمت کشیدهاند، خلاقیت داشتهاند، برخی جهان را تکان دادهاند، چیزی هم حفظ نمیکردهاند. باور کنید فیلسوف، جامعهشناس، مورخ، اقتصاددان، روانشناس، روانکاو، استراتژیست سیاسی و بینالمللی شدن، که کار علوم انسانی و اجتماعی است، آسان نیست، به اندازه بقیه علوم تخصص، کوشش، تجربه، استعداد و هوش میخواهد؛ درست همان گونه که متخصص فقه، اصول، الهیات و اندیشمند دینی بزرگ شدن به هوش، سختکوشی، خلاقیت و حتی وارستگی نیاز دارد. علوم انسانی و اجتماعی «حفظیات بیمسئولیت» نیستند.
منبع: دغدغۀ ایران (کانال تلگرامی دکتر محمّد فاضلی)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
🖋 محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ رؤسای هفت انجمن علمی علوم اجتماعی نامهای به وزیر آموزش و پرورش نوشتهاند و به مجاز شدن استخدام دانشآموختگان سطح 2 و 3 حوزه علمیه برای دبیری تاریخ و علوم اجتماعی اعتراض کردهاند. «چرا کسانی فکر میکنند قرار دادن دانشآموختگان رشتههای غیرمرتبط – از جمله سطح 2 و 3 حوزه علمیه – در جایگاه تدریس تاریخ و علوم اجتماعی درست است؟» یک پاسخ، کاملاً روشن، صریح و مؤثر است: رابطه قدرت. کسانی به پشتوانه قدرت به علم و تخصص توجه نمیکنند؛ اما ریشه دیگری هم دارد و فقط رابطه قدرت نیست.
✅ قدرت از ترس آبرویش، مدعی نشاندن آدمهای غیرمتخصص هر سطحی از علوم حوزوی به جای پرستار، پزشک، مهندس، برنامهنویس و ... نمیشود. قدرت میداند که افکار عمومی را نمیشود برای نشاندن غیرمتخصصان در جای پزشک و مهندس توجیه کرد، اما فکر میکند متخصص علوم دینی میتواند تاریخ و علوم اجتماعی هم تدریس کند، و به این ترتیب هر دو تخصص علوم دینی و علوم اجتماعی و تاریخ را کماعتبار میکند. چرا؟
✅ یک. یک کلمه حداقل از دوره دبیرستان در ذهن دانشآموزان میکنند: «حفظیات». هر دانشآموزی که درس نمیخواند، حال و حوصله ریاضی و فیزیک نداشت، صرفنظر از اینکه چه قابلیتی داشت، میگفتند «برود حفظیات بخواند.» ادبیات، تاریخ، جغرافیا، دینی، فلسفه، اقتصاد و علوم انسانی و اجتماعی را یکجا با این کلمه مزخرف «حفظیات» جمع میبستند و یککاسه داخل گونیای میریختند که میشد روی دوش هر غیرمتخصصی گذاشت.
✅ مورخ، جامعهشناس، فیلسوف، اقتصاددان (یک کم کمتر چون با ریاضیات هم سروکار دارند)، عالم علوم سیاسی، مردمشناس، ادیب، جغرافیدان و ... همه انگار حافظهاند، ذخائر حفظیات که از سر ناتوانی در علوم دیگر، چون نمیتوانستهاند ریاضی یاد بگیرند، زیستشناسی و آناتومی و فیزیولوژی بفمند، سر از حفظیات درآوردهاند.
✅ از پیرمرد روستایی پرسیده بودند فلانی – از بستگانش - چه رشتهای میخواند، با بیمیلی گفته بود «نمیدونوم، میگن عنقول و منقول میخونه.» (الهیات در دانشگاه تهران «معقول و منقول» نامیده میشد. معقول (فلسفه و حکمت) و منقول (فقه) را شامل میشد.) برخی تصورشان درباره علوم انسانی و اجتماعی همین قدر سادهانگارانه است.
✅ دو. مهندس ساختمان اگر اشتباه کند، مسئولیت دارد؛ یک نفر میمیرد یا چهار نفر زیر آوار میمانند؛ اما برخی در این فکرند که علوم انسانی و اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارد؛ تاریخ را هر جور دلت خواست درس بده، هر چه دل تنگت میخواهد به اسم علوم اجتماعی بگو، فلسفه هم که متر و معیار ندارد، چه اهمیتی دارد و چه مسئولیتی؟
✅ واژه «حفظیات» گمراهکننده است. جامعهشناسان، مورخان، روانشناسان و بقیه علوم اجتماعی و انسانی که حتماً در گامهای بعدی سراغشان میروند، چیزی حفظ نمیکنند، اگر هم ادیبان یا بقیه اصحاب علوم انسانی و اجتماعی چیزی حفظ کنند، به جهت «حفظیات» بودن این علوم و دانشها نیست. اشتباه به عرض رساندهاند. اینها هم مثل بقیه علوم عرصه خلاقیت، تحلیل، مفهومسازی، مدلسازی، پژوهش بیطرفانه، اخلاق علمی، تحلیل پیچیدگی و کار تجربی روشمند مبتنی بر آزمایش، مشاهده، تاریخپژوهی و گردآوری دقیق داده و تولید اطلاعات است.
✅ علوم انسانی و اجتماعی هم مسئولیت دارند، مسئولیت تمدنی دارند. هویت، تاریخ، عقل معاش و تدبیر سیاسی، توسعه، نظامسازی برای اداره حکومت، کرامت انسانی، اخلاق، آسیبهای جامعه انسانی، معناسازی، و تدوین سازوکارهای اداره جوامع با این علوم است. تهی کردن این علوم، تهی کردن جامعه و عاقبت توسعهنیافتگی است
✅ شما شاید نمیشناسید، ولی ما دیدهایم که مغزهای علوم انسانی و اجتماعی جهان و ایران، اندازه بزرگان ریاضیات، پزشکی و مهندسی زحمت کشیدهاند، خلاقیت داشتهاند، برخی جهان را تکان دادهاند، چیزی هم حفظ نمیکردهاند. باور کنید فیلسوف، جامعهشناس، مورخ، اقتصاددان، روانشناس، روانکاو، استراتژیست سیاسی و بینالمللی شدن، که کار علوم انسانی و اجتماعی است، آسان نیست، به اندازه بقیه علوم تخصص، کوشش، تجربه، استعداد و هوش میخواهد؛ درست همان گونه که متخصص فقه، اصول، الهیات و اندیشمند دینی بزرگ شدن به هوش، سختکوشی، خلاقیت و حتی وارستگی نیاز دارد. علوم انسانی و اجتماعی «حفظیات بیمسئولیت» نیستند.
منبع: دغدغۀ ایران (کانال تلگرامی دکتر محمّد فاضلی)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
✔️ کتابسوزی در قم- نه در صدر اسلام که اکنون- و نوعی دیگر در مجلس
🖋 دکتر رضا منصوری
وقتی شهرداری قم نگذارد کتابخانهای برای ۶۰۰ هزار جلد کتاب تاریخ و ادبیات به همّت خیرانی منزل داشته باشد یعنی نوع مدرن کتبسوزی در جمهوری اسلامی؛ آن هم به دست آقای دکتر سقاییاننژاد استاد دانشگاه صنعتی اصفهان که سالها هم ریاست آن دانشگاه را به دست داشته است و حالا در سمت شهردار قم است؛ استادی انقلابی؟ دو سال پیش این کتابخانه تاریخ را از نزدیک دیدم. در کتابخانهء مجلس هم نوع جدیدی کتابسوزی شروع شده است؛ در مجلسی که مثلا انقلابیترین در جمهوری اسلامی است. دبیرستانی هم که بودم بیشتر اوقاتِ ممکن در کتابخانه مجلس بودم؛ آن را از نزدیک میشناسم. در عصر کتابسوزان و غلبهء جهل بر علم و دانشایم؟ عصری که آن را عصر آگاهی نامیدهام؟ بله عصر آگاهی مردم است نه الزاماً مسئولان!
مسئولانی که از عکس دختران روی جلد کتابها هم میهراسند؛ هراسی به نام انقلاب به کام جهل! نوشتهء زیر از آقای رسول جعفریان را بخوانید:
https://t.me/jafarian1964/12480
منبع: کانال دکتر رضا منصوری
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
🖋 دکتر رضا منصوری
وقتی شهرداری قم نگذارد کتابخانهای برای ۶۰۰ هزار جلد کتاب تاریخ و ادبیات به همّت خیرانی منزل داشته باشد یعنی نوع مدرن کتبسوزی در جمهوری اسلامی؛ آن هم به دست آقای دکتر سقاییاننژاد استاد دانشگاه صنعتی اصفهان که سالها هم ریاست آن دانشگاه را به دست داشته است و حالا در سمت شهردار قم است؛ استادی انقلابی؟ دو سال پیش این کتابخانه تاریخ را از نزدیک دیدم. در کتابخانهء مجلس هم نوع جدیدی کتابسوزی شروع شده است؛ در مجلسی که مثلا انقلابیترین در جمهوری اسلامی است. دبیرستانی هم که بودم بیشتر اوقاتِ ممکن در کتابخانه مجلس بودم؛ آن را از نزدیک میشناسم. در عصر کتابسوزان و غلبهء جهل بر علم و دانشایم؟ عصری که آن را عصر آگاهی نامیدهام؟ بله عصر آگاهی مردم است نه الزاماً مسئولان!
مسئولانی که از عکس دختران روی جلد کتابها هم میهراسند؛ هراسی به نام انقلاب به کام جهل! نوشتهء زیر از آقای رسول جعفریان را بخوانید:
https://t.me/jafarian1964/12480
منبع: کانال دکتر رضا منصوری
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
✔️ علم، شبه علم، ضد علم در پزشکی (با اندکی تخلیص)
🖋 عباس عبدی، اعتماد ۵ مهر ۱۳۹۹
🔘ابتدا متذکر شوم که گرایش به شبه علم یا حتی ضد علم همیشه بوده و حتی در کشورهای پیشرفته نیز همچنان وجود دارد و ایرادی هم ندارد. ... ولی شبه علم خیلی نفوذ دارد. شبه علم، در واقع گرگی است که در لباس میش در آمده است. ضد علمی است که خود را علم معرفی میکند. علم بدون روش علمی است. ویژگی علم، روش آن است. تکرارپذیری، آزمونپذیری، اثباتپذیری و... جزو ویژگیهای علم است.
🔘در ایران هم گرایشهای شبه علم فراوان بوده است. اوایل انقلاب عدهای دنبال فیزیک و شیمی اسلامی بودند. بعد در پی جامعهشناسی اسلامی راه افتادند!! و بعد که دنبال درآمد بودند، شبه علم را در پزشکی رواج دادند. هیچکدام از اینها مهم نیست و نبود، و همه آنها مثل حباب و کف دریا میآیند و میروند، تا هنگامی که از سال ۱۳۸۴ به بعد این گرایش در سطح رسمی کشور نیز بازتاب یافت. گرایشی کاملاً متضاد.
🔘از یک سو میخواستند میمون را با موشک به فضا بفرستند، از سوی دیگر با کودکانشان در زیرزمین خانه انرژی هستهای تولید میکردند! و با یک نگاه به علفها و سطح زمین تمام معادن موجود در عمق زمین را معرفی میکنند. تضمینی هم بود. نام آن را دانش ایرانی گذشتند.
🔘 از همان سال ۱۳۸۴ به بعد، فضا برای ورود شبه علم به عرصه رسمی فراهم شد، و دانشکده طب سنتی نیز شکل گرفت. البته هر موضوعی از جمله طب سنتی یا حتی خرافات میتواند موضوع علم قرار گیرد و از این نظر ایرادی ندارد. علم نسبت به این موارد یا هر مورد دیگر پیشفرض تأییدی یا ردی ندارد. علم براساس روش تحقیق خود باید گزارههای آن را تأیید یا رد کند. حتی در باره خرافات هم میتوان چنین گفت.
🔘ولی اینها مشروط است به ملتزم بودن جوینده علم نسبت به روش تجربی علم و نتایج آن. اگر چنین التزامی نبود و علم، و به طور مشخص دانش پزشکی بر پایه شواهد کافی و معنادار نبود، ترامپ تا به حال چند بار مردم آمریکا را در برابر کرونا واکسیناسیون کرده بود!
🔘همه اینها گفته شد تا به دو نامهای اشاره شود، که اخیراً از سوی روسای انجمنهای علمی پزشکی ایران که نمایندگان واقعی جامعه پزشکی هستند، خطاب به وزیر بهداشت و نیز رییس سازمان نظام پزشکی نوشته شده است.
🔘اگر شبه علم، بویژه در حوزه بهداشت و درمان با حمایت رسمی وارد عرصه عمومی شود، زنگ خطر جدی خواهد بود. با اطمینان میتوان گفت که مقامات کشور کمتر از هر گروه دیگر برای درمان خود به این شبه علم که بدتر از ضد علم است مراجعه میکنند. یک نفر هم که مراجعه کرد، فوت کرد.
🔘آنان بیش از دیگران خود را به تیغهای علم پزشکی در غرب میسپارند ولی برای مردم ایران شبه علم را تبلیغ میکنند. چرا؟ برای اینکه مردم فقیر را با این شیوههای بیثمر و یا کمثمر راضی کنند. مردم مستأصل را خوشحال کنند که با مراجعه به شبه علم خیال کنند که دارند کاری میکنند و درمان میشوند!
🔘این جریان ضد علم، مثل موریانه در صدد پوک کردن دانش پزشکی در ایران و فراری دادن متخصصان این رشته از کشور است. من به طور معمول طرفدار تئوری توطئه نیستم، ولی گمان میکنم که دستهایی وجود دارد که میخواهد این نقطه قوت جامعه ایران را نابود کند و متخصصان آن را به مهاجرت سوق دهد و دیگر کشورها از این سرمایههای بزرگ، مفت و مجانی بهرهمند شوند.
🔘عجیب اینکه این جریان در اوج همهگیری کرونا رخ میدهد که پزشکان و جامعه پزشکی در خط مقدم مقابله با این ویروس هستند!
🔘مسئولینی که در پی رسمیت دادن و رواج شبه علم هستند، باید خیلی صریح و روشن اعلام کنند که آیا تا کنون خودشان یا نزدیکانشان برای درمان به این مثلاً طب مراجعه کردهاند؟ یا کی چنین کاری را خواهند کرد؟ آنچه را که بر خود نمیپسندید بر دیگران بویژه مردم فقیر نپسندید.
🔘سیاست تبلیغ شبه علم در پزشکی در پی بیرون کشیدن گلیم مدیریتی خود از وضعیت موجود است و هیچ خیری برای مردم ندارد. شبه علم را در رسانهها و فضای عمومی به جای علم قالب نکنید. آن را به کمیتهها و گروههای علمی و آزمایشگاهها و آمار و ارقام ببرید و تاییدیه بگیرید و نه در تلویزیون ایران. اگر واقعا صادق هستید چند نفر بیمار کرونایی را با شیوههای خود درمان کنید.
منبع: کانال آینده (عباس عبدی)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
🖋 عباس عبدی، اعتماد ۵ مهر ۱۳۹۹
🔘ابتدا متذکر شوم که گرایش به شبه علم یا حتی ضد علم همیشه بوده و حتی در کشورهای پیشرفته نیز همچنان وجود دارد و ایرادی هم ندارد. ... ولی شبه علم خیلی نفوذ دارد. شبه علم، در واقع گرگی است که در لباس میش در آمده است. ضد علمی است که خود را علم معرفی میکند. علم بدون روش علمی است. ویژگی علم، روش آن است. تکرارپذیری، آزمونپذیری، اثباتپذیری و... جزو ویژگیهای علم است.
🔘در ایران هم گرایشهای شبه علم فراوان بوده است. اوایل انقلاب عدهای دنبال فیزیک و شیمی اسلامی بودند. بعد در پی جامعهشناسی اسلامی راه افتادند!! و بعد که دنبال درآمد بودند، شبه علم را در پزشکی رواج دادند. هیچکدام از اینها مهم نیست و نبود، و همه آنها مثل حباب و کف دریا میآیند و میروند، تا هنگامی که از سال ۱۳۸۴ به بعد این گرایش در سطح رسمی کشور نیز بازتاب یافت. گرایشی کاملاً متضاد.
🔘از یک سو میخواستند میمون را با موشک به فضا بفرستند، از سوی دیگر با کودکانشان در زیرزمین خانه انرژی هستهای تولید میکردند! و با یک نگاه به علفها و سطح زمین تمام معادن موجود در عمق زمین را معرفی میکنند. تضمینی هم بود. نام آن را دانش ایرانی گذشتند.
🔘 از همان سال ۱۳۸۴ به بعد، فضا برای ورود شبه علم به عرصه رسمی فراهم شد، و دانشکده طب سنتی نیز شکل گرفت. البته هر موضوعی از جمله طب سنتی یا حتی خرافات میتواند موضوع علم قرار گیرد و از این نظر ایرادی ندارد. علم نسبت به این موارد یا هر مورد دیگر پیشفرض تأییدی یا ردی ندارد. علم براساس روش تحقیق خود باید گزارههای آن را تأیید یا رد کند. حتی در باره خرافات هم میتوان چنین گفت.
🔘ولی اینها مشروط است به ملتزم بودن جوینده علم نسبت به روش تجربی علم و نتایج آن. اگر چنین التزامی نبود و علم، و به طور مشخص دانش پزشکی بر پایه شواهد کافی و معنادار نبود، ترامپ تا به حال چند بار مردم آمریکا را در برابر کرونا واکسیناسیون کرده بود!
🔘همه اینها گفته شد تا به دو نامهای اشاره شود، که اخیراً از سوی روسای انجمنهای علمی پزشکی ایران که نمایندگان واقعی جامعه پزشکی هستند، خطاب به وزیر بهداشت و نیز رییس سازمان نظام پزشکی نوشته شده است.
🔘اگر شبه علم، بویژه در حوزه بهداشت و درمان با حمایت رسمی وارد عرصه عمومی شود، زنگ خطر جدی خواهد بود. با اطمینان میتوان گفت که مقامات کشور کمتر از هر گروه دیگر برای درمان خود به این شبه علم که بدتر از ضد علم است مراجعه میکنند. یک نفر هم که مراجعه کرد، فوت کرد.
🔘آنان بیش از دیگران خود را به تیغهای علم پزشکی در غرب میسپارند ولی برای مردم ایران شبه علم را تبلیغ میکنند. چرا؟ برای اینکه مردم فقیر را با این شیوههای بیثمر و یا کمثمر راضی کنند. مردم مستأصل را خوشحال کنند که با مراجعه به شبه علم خیال کنند که دارند کاری میکنند و درمان میشوند!
🔘این جریان ضد علم، مثل موریانه در صدد پوک کردن دانش پزشکی در ایران و فراری دادن متخصصان این رشته از کشور است. من به طور معمول طرفدار تئوری توطئه نیستم، ولی گمان میکنم که دستهایی وجود دارد که میخواهد این نقطه قوت جامعه ایران را نابود کند و متخصصان آن را به مهاجرت سوق دهد و دیگر کشورها از این سرمایههای بزرگ، مفت و مجانی بهرهمند شوند.
🔘عجیب اینکه این جریان در اوج همهگیری کرونا رخ میدهد که پزشکان و جامعه پزشکی در خط مقدم مقابله با این ویروس هستند!
🔘مسئولینی که در پی رسمیت دادن و رواج شبه علم هستند، باید خیلی صریح و روشن اعلام کنند که آیا تا کنون خودشان یا نزدیکانشان برای درمان به این مثلاً طب مراجعه کردهاند؟ یا کی چنین کاری را خواهند کرد؟ آنچه را که بر خود نمیپسندید بر دیگران بویژه مردم فقیر نپسندید.
🔘سیاست تبلیغ شبه علم در پزشکی در پی بیرون کشیدن گلیم مدیریتی خود از وضعیت موجود است و هیچ خیری برای مردم ندارد. شبه علم را در رسانهها و فضای عمومی به جای علم قالب نکنید. آن را به کمیتهها و گروههای علمی و آزمایشگاهها و آمار و ارقام ببرید و تاییدیه بگیرید و نه در تلویزیون ایران. اگر واقعا صادق هستید چند نفر بیمار کرونایی را با شیوههای خود درمان کنید.
منبع: کانال آینده (عباس عبدی)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
‼️ رتبه وحشتناک ایران در شاخص ارتباط آموزش با اشتغال / از بین ۱۳۰ کشور رتبه ۱۳۰ را داریم
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابراهیم صالحی عمران سرپرست دانشگاه فنی و حرفهای در مراسم تکریم و معارفه که عصر امروز در دانشگاه فنی و حرفهای برگزار شد گفت: آموزش مهارتی اساس توسعه کشور است و کشورها زمانی سراغ آموزش مهارتی آمدند و سرمایه گذاری آموزشی در این حوزه داشتند که به دنبال توسعه بودند.
وی افزود: ایران رتبه وحشتناکی در بحث ارتباط آموزش با اشتغال و مشارکت اقتصادی دارد و این شاخص شاخص خوبی است تا ما بفهمیم این سرمایه گذاریها چه قدر بازدهی داشته البته از بین ۱۳۰ کشور این رتبه بندی ما رتبه ۱۳۰ را به دست آورده ایم که بسیار ناراحت کننده است و از صلاحیتهای ایران به دور است.
صالحی عمران تاکید کرد: این امر لزوم برنامه ریزی آموزش مهارتی را نشان میدهد و باید از شناسایی استعدادها و استفاده از آنها برنامههای آموزشی استخراج شود، اما متاسفانه سیستمهای آموزشی دچار کمیت گرایی شده اند.
سرپرست دانشگاه فنی و حرفهای با اشاره به آمار فارغ التحصیلان و دانشجویان مهارتی گفت: ۲۰۰ هزار دانشجو در فنی و حرفه ای، ۲۰۰ هزار دانشجو در دانشگاه جامع و سما و ۷۰۰ هزار نفر در بخشهای کارگاهی از لحاظ آموزشهای مهارتی آماری هستند که ارایه شده و با احتساب این آمار ما مشکلی نداریم، اما اشتغال در کجای این آمار قرار دارد؟
وی با تاکید براینکه ما اسیر تقاضای اجتماعی شدیم گفت: سیاستهای گسترش در تمام این آموزشها حاکی از آن است که ما یک سیستم گسترش منفعل و نه فعال داریم ۸۰ درصد دانشجویان رشتههای مهارتی تنها در ۲۰ رشته آموزش عالی تحصیل میکنند و ده درصد آنها در رشتههای حسابداری و مدیریت هستند این آمار این نشانه را دارد که فقط حسابدار و مدیر در جامعه نیاز داریم؟ با این سیاست گذاری منفعل آموزش ما راه به جایی نمیبرد.
صالحی عمران در پایان خاطر نشان کرد: ما اگر بخواهیم از این بن بست خارج شویم نیازمند سرمایه گذاری مهارتی هستیم و فراموش نکنیم دانشگاه فنی و حرفهای مکانی برای کاربردی کردن دانش است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابراهیم صالحی عمران سرپرست دانشگاه فنی و حرفهای در مراسم تکریم و معارفه که عصر امروز در دانشگاه فنی و حرفهای برگزار شد گفت: آموزش مهارتی اساس توسعه کشور است و کشورها زمانی سراغ آموزش مهارتی آمدند و سرمایه گذاری آموزشی در این حوزه داشتند که به دنبال توسعه بودند.
وی افزود: ایران رتبه وحشتناکی در بحث ارتباط آموزش با اشتغال و مشارکت اقتصادی دارد و این شاخص شاخص خوبی است تا ما بفهمیم این سرمایه گذاریها چه قدر بازدهی داشته البته از بین ۱۳۰ کشور این رتبه بندی ما رتبه ۱۳۰ را به دست آورده ایم که بسیار ناراحت کننده است و از صلاحیتهای ایران به دور است.
صالحی عمران تاکید کرد: این امر لزوم برنامه ریزی آموزش مهارتی را نشان میدهد و باید از شناسایی استعدادها و استفاده از آنها برنامههای آموزشی استخراج شود، اما متاسفانه سیستمهای آموزشی دچار کمیت گرایی شده اند.
سرپرست دانشگاه فنی و حرفهای با اشاره به آمار فارغ التحصیلان و دانشجویان مهارتی گفت: ۲۰۰ هزار دانشجو در فنی و حرفه ای، ۲۰۰ هزار دانشجو در دانشگاه جامع و سما و ۷۰۰ هزار نفر در بخشهای کارگاهی از لحاظ آموزشهای مهارتی آماری هستند که ارایه شده و با احتساب این آمار ما مشکلی نداریم، اما اشتغال در کجای این آمار قرار دارد؟
وی با تاکید براینکه ما اسیر تقاضای اجتماعی شدیم گفت: سیاستهای گسترش در تمام این آموزشها حاکی از آن است که ما یک سیستم گسترش منفعل و نه فعال داریم ۸۰ درصد دانشجویان رشتههای مهارتی تنها در ۲۰ رشته آموزش عالی تحصیل میکنند و ده درصد آنها در رشتههای حسابداری و مدیریت هستند این آمار این نشانه را دارد که فقط حسابدار و مدیر در جامعه نیاز داریم؟ با این سیاست گذاری منفعل آموزش ما راه به جایی نمیبرد.
صالحی عمران در پایان خاطر نشان کرد: ما اگر بخواهیم از این بن بست خارج شویم نیازمند سرمایه گذاری مهارتی هستیم و فراموش نکنیم دانشگاه فنی و حرفهای مکانی برای کاربردی کردن دانش است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
محمود دولتآبادی که رمانهایش حداقل به 11زبان زنده ترجمه شد و جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه یکی از جوایزی است که دریافت کرده دارای مدرک تحصیلی سیکل است!
منبع: کانال تلگرامی «چه جالب»
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
منبع: کانال تلگرامی «چه جالب»
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
https://t.me/dobarehdaneshgah
Forwarded from دکتر محمود سریع القلم
Telegraph
دانشگاه های کشور در سالِ 1410 شمسی
80 درصد اعتبار یک دانشگاه یا دانشکده به «توانِ آموزش و پژوهشِ اساتید» آن مربوط می شود. در عرف جهانی، کیفیتِ اساتید، زمینه را برای جذب امکانات و همینطور دانشجویان برجسته فراهم می آورد. اما «اساتیدِ با کیفیت و برجسته» چگونه ظهور می کنند؟ داشتنِ مدرکِ دکتری…
برنامه_سخنرانیهای_مجازی_گروه_فلسفه_علم_دانشگاه_شریف_پاییز_۹۹.pdf
40.4 KB
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
دکتر بازی
خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هر که دکتر نیست، نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
این قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دک!
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دک!
عابران هر خیابان دکترند
دانههای برف و باران دکترند
هم وزیران، هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هر که پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردّی است، اما دکتر است
هر که شد محبوب از ما بهتران
هر که شد منسوب بالا دکتر است
هر که رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بود
تو ندانستی که نیما دکتر است؟
شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آن که مثل آفتاب نیمه شب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
این همه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرمودهاند
رخش و رستم هر دو دکتر بودهاند
گرچه باشد قصهها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بیگمان دارند هر یک دکتری
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند
بحثهای جعل مدرک نانبری است
بهترین سرگرمی ما دکتری است
عدهای مشغول دکتر سازیاند
عدهای سرگرم دکتر بازیاند
شاعر : اسماعیل امینی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هر که دکتر نیست، نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
این قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دک!
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دک!
عابران هر خیابان دکترند
دانههای برف و باران دکترند
هم وزیران، هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هر که پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردّی است، اما دکتر است
هر که شد محبوب از ما بهتران
هر که شد منسوب بالا دکتر است
هر که رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بود
تو ندانستی که نیما دکتر است؟
شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آن که مثل آفتاب نیمه شب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
این همه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرمودهاند
رخش و رستم هر دو دکتر بودهاند
گرچه باشد قصهها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بیگمان دارند هر یک دکتری
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند
بحثهای جعل مدرک نانبری است
بهترین سرگرمی ما دکتری است
عدهای مشغول دکتر سازیاند
عدهای سرگرم دکتر بازیاند
شاعر : اسماعیل امینی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی
در پنجمین وبینار آموزش و پرورش منطقه ۹ تهران
🔶با محوریت کتاب زندگی سراسر فهم مساله است🔶
✅ نوزدهم شهریور 99
✅ حجم فایل: 23.2MB، زمان: 100 دقیقه
🔵 دکتر فاضلی در این سخنرانی به تحلیل رویکرد مساله شناسی و کارکرد آن برای فهم و صورتبندی مساله های حوزه آموزش و مدرسه می پردازد.
✅ ما برای زندگی در دوران حاضر نیازمند علوم انسانی و اجتماعی هستیم.
🔻این علوم زبانی را خلق کرده اند که به کمک آن می توان موقعیت جامعه را فهم کرد و مساله های فرهنگی را صورت بندی کرد.
🔻بزرگترین بحران علوم انسانی و اجتماعی ایران، مساله گریزی است.
🔻ناتوانی این علوم در صورتبندی مساله های جامعه باعث آشفتگی جامعه، توسعه نامتوازن و ناپایدار، و بروز انواع چالش ها و بحران ها شده است.
✅ صورت بندی مساله نیازمند چیست:
🔻توجه کردن به بدیهیات زندگی روزمره
🔻آشنایی زدایی از این امور
🔻تفسیر و فهم پذیر کردن آن ها
✅ چگونه پدیده ها تبدیل به مساله می شوند؟
🔻مساله ابتدا در سطح جامعه ایجاد می شود؛ یعنی پدیده ای مورد توجه، ارزیابی و تغییر قرار می گیرد.
🔻سپس دانشگاهیان سراغ آن مساله می روند و به کمک مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی آن را فهم پذیر می کنند.
✅ شهر و نظام آموزشی آشکارترین نمودهای جامعه معاصر ایران هستند.
🔻آموزش موقعیت جامعه و ساختار احساسات جامعه را تغییر داده است.
🔻موقعیت آموزش در جامعه کنونی از حیث پایین بودن سطح کیفیت، نادیده گرفتن فردیت ها و تفاوت ها، و ایجاد انواع تبعیض ها و نابرابری ها مساله مند شده است.
🔻فهم این موقعیت بحرانی نیازمند وجود معلمان مساله شناس است.
✅ هر چند در چارچوب بروکراتیک، معلمان جایگاه موثری ندارند، اما در چنین موقعیتی معلم مساله شناس باید سوژگی کند.
🔻معلمان و مدیران و کارکنان حوزه آموزش در صورتی می توانند مساله شناس باشند که روایت های موجود در زندگی روزمره مدرسه را تفسیر و فهم پذیر کنند.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی
در پنجمین وبینار آموزش و پرورش منطقه ۹ تهران
🔶با محوریت کتاب زندگی سراسر فهم مساله است🔶
✅ نوزدهم شهریور 99
✅ حجم فایل: 23.2MB، زمان: 100 دقیقه
🔵 دکتر فاضلی در این سخنرانی به تحلیل رویکرد مساله شناسی و کارکرد آن برای فهم و صورتبندی مساله های حوزه آموزش و مدرسه می پردازد.
✅ ما برای زندگی در دوران حاضر نیازمند علوم انسانی و اجتماعی هستیم.
🔻این علوم زبانی را خلق کرده اند که به کمک آن می توان موقعیت جامعه را فهم کرد و مساله های فرهنگی را صورت بندی کرد.
🔻بزرگترین بحران علوم انسانی و اجتماعی ایران، مساله گریزی است.
🔻ناتوانی این علوم در صورتبندی مساله های جامعه باعث آشفتگی جامعه، توسعه نامتوازن و ناپایدار، و بروز انواع چالش ها و بحران ها شده است.
✅ صورت بندی مساله نیازمند چیست:
🔻توجه کردن به بدیهیات زندگی روزمره
🔻آشنایی زدایی از این امور
🔻تفسیر و فهم پذیر کردن آن ها
✅ چگونه پدیده ها تبدیل به مساله می شوند؟
🔻مساله ابتدا در سطح جامعه ایجاد می شود؛ یعنی پدیده ای مورد توجه، ارزیابی و تغییر قرار می گیرد.
🔻سپس دانشگاهیان سراغ آن مساله می روند و به کمک مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی آن را فهم پذیر می کنند.
✅ شهر و نظام آموزشی آشکارترین نمودهای جامعه معاصر ایران هستند.
🔻آموزش موقعیت جامعه و ساختار احساسات جامعه را تغییر داده است.
🔻موقعیت آموزش در جامعه کنونی از حیث پایین بودن سطح کیفیت، نادیده گرفتن فردیت ها و تفاوت ها، و ایجاد انواع تبعیض ها و نابرابری ها مساله مند شده است.
🔻فهم این موقعیت بحرانی نیازمند وجود معلمان مساله شناس است.
✅ هر چند در چارچوب بروکراتیک، معلمان جایگاه موثری ندارند، اما در چنین موقعیتی معلم مساله شناس باید سوژگی کند.
🔻معلمان و مدیران و کارکنان حوزه آموزش در صورتی می توانند مساله شناس باشند که روایت های موجود در زندگی روزمره مدرسه را تفسیر و فهم پذیر کنند.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
🔹 در حال حاضر 140 موسسه پژوهشی غیردولتی در کشور درحال فعالیت هستند که 105 موسسه دارای مجوز قطعی و 35 موسسه مجوز اصولی دارند. این موسسات از دهه هفتاد تا کنون، با مجوز وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شکل گرفته اند.
🔹 اما متاسفانه به دو دلیل عمده نتوانسته اند آنگونه که باید در حوزه پژوهش نقش آفرینی کنند. اول اینکه نگاه حاکمیت در آموزش عالی نسبت به این موسسات نگاهی حمایتی نبوده و دیگر آنکه عدم توجه به نظام برنامه ریزی در کشور سبب شده تا نظام تصمیم گیری به جز چند حوزه محدود، به پژوهش توجه چندانی نداشته باشد. از سویی این رویکرد در سالهای اخیر در مورد صنعت و تولید محصول تغییر کرده است. چنانچه در گذشته، اخذ مجوز اصولی برای تاسیس یک کارخانه ممکن بود سالها طول بکشد اما مدت این روند، در حال حاضر به چند هفته تقلیل یافته و بعضاً وزارت صنعت با برگزاری جلسات توجیهی و مشاوره سعی در حمایت و تسریع تاسیس کارخانه ها دارد. یا در خصوص شرکتهای دانش بنیان شاهد بودیم لایحه ای در حمایت از فعالیت های این شرکتها در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که در ادامه و توسعه فعالیت آنها بسیار موثر بوده است.
🔹 اما در خصوص پژوهش باید گفت علیرغم تاکیدات بسیار اسناد بالادستی همچون سیاست های کلی نظام در حوزه علم و فناوری، مصوب مجلس تشخیص مصلحت نظام و نقشه جامع علمی کشور، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، از سوی مدیران ذیربط، به نقش این موسسات در تولید علم؛ تبدیل علم به ثروت؛ اشتغال زایی متخصصان؛ بهره مندی از اوقات مازاد اعضای هیات علمی؛ انجام پژوهش های کاربردی مساله محور؛ همکاری های بین المللی؛ جذب فارغ التحصیلان و متخصصان دانشگاههای معتبرخارجی، توجهی صورت نمی گیرد. در حالی که اگر سیاستهای رانت ساز و موانع پیش روی مشارکت بخش خصوصی در فرآیند پژوهش نبود، بی شک ظرفیتی به نظام پژوهش کشور افزوده می شد که هرگز از سوی دولت ممکن نبود. در انتها ذکر این نکته ضروری است که جهش تولید در علم، از طریق پژوهش امکان پذیر است و بخش خصوصی به دلایل ذاتی خود دارای چابکی بسیار است و می تواند در دستیابی به این مهم در شرایط فعلی کشور تاثیر گذار باشد.
بابک داریوش - دبیر کل اتحادیه موسسه های پژوهشی غیر دولتی علوم
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
🔹 اما متاسفانه به دو دلیل عمده نتوانسته اند آنگونه که باید در حوزه پژوهش نقش آفرینی کنند. اول اینکه نگاه حاکمیت در آموزش عالی نسبت به این موسسات نگاهی حمایتی نبوده و دیگر آنکه عدم توجه به نظام برنامه ریزی در کشور سبب شده تا نظام تصمیم گیری به جز چند حوزه محدود، به پژوهش توجه چندانی نداشته باشد. از سویی این رویکرد در سالهای اخیر در مورد صنعت و تولید محصول تغییر کرده است. چنانچه در گذشته، اخذ مجوز اصولی برای تاسیس یک کارخانه ممکن بود سالها طول بکشد اما مدت این روند، در حال حاضر به چند هفته تقلیل یافته و بعضاً وزارت صنعت با برگزاری جلسات توجیهی و مشاوره سعی در حمایت و تسریع تاسیس کارخانه ها دارد. یا در خصوص شرکتهای دانش بنیان شاهد بودیم لایحه ای در حمایت از فعالیت های این شرکتها در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید که در ادامه و توسعه فعالیت آنها بسیار موثر بوده است.
🔹 اما در خصوص پژوهش باید گفت علیرغم تاکیدات بسیار اسناد بالادستی همچون سیاست های کلی نظام در حوزه علم و فناوری، مصوب مجلس تشخیص مصلحت نظام و نقشه جامع علمی کشور، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، از سوی مدیران ذیربط، به نقش این موسسات در تولید علم؛ تبدیل علم به ثروت؛ اشتغال زایی متخصصان؛ بهره مندی از اوقات مازاد اعضای هیات علمی؛ انجام پژوهش های کاربردی مساله محور؛ همکاری های بین المللی؛ جذب فارغ التحصیلان و متخصصان دانشگاههای معتبرخارجی، توجهی صورت نمی گیرد. در حالی که اگر سیاستهای رانت ساز و موانع پیش روی مشارکت بخش خصوصی در فرآیند پژوهش نبود، بی شک ظرفیتی به نظام پژوهش کشور افزوده می شد که هرگز از سوی دولت ممکن نبود. در انتها ذکر این نکته ضروری است که جهش تولید در علم، از طریق پژوهش امکان پذیر است و بخش خصوصی به دلایل ذاتی خود دارای چابکی بسیار است و می تواند در دستیابی به این مهم در شرایط فعلی کشور تاثیر گذار باشد.
بابک داریوش - دبیر کل اتحادیه موسسه های پژوهشی غیر دولتی علوم
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com