پویش ملی دوباره دانشگاه
2.11K subscribers
72 photos
51 videos
43 files
453 links
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
Download Telegram
این تصویر صفحۀ نخست سامانۀ الکترونیکی دانشگاه زوریخ سوئیس است که امروز بیست و پنج فروردین 1403 برداشت شد. هیچ حرف و گفتاری راجع به اینکه در رتبه بندی دانشگاه های جهان در چه جایگاهی است به زبان نیاورده است. فقط تصویری از کودکی آورده که زباله ها را برای بازیافت جمع آوری می کند. نمایی که همۀ ما در طول روز شاهد آنیم. در عنوان گزارش نیز آورده است که «نابرابری یک مانع بزرگ در دستیابی به توسعۀ پایدار است».
📙 این دانشگاه مطرح و نام آور جهان، روز چهارشنبه اعلام کرده است که امسال از رتبه بندی تایمز انصراف می دهد. زیرا این رتبه بندی انگیزه های کاذب ایجاد می کند. به گفته دانشگاه سوئیس، رتبه‌بندی‌ها اغلب بر خروجی قابل اندازه‌گیری تمرکز می‌کنند و به جای اولویت‌بندی کیفیت محتوا و تدریس، صرفاً انگیزه‌ای برای افزایش تعداد انتشارات ایجاد می‌کنند.
📙 دانشگاه های بزرگ اروپا و جهان خیلی زود دریافتند که شعار انگلیسی «یا چاپ کن یا بمیر/Publish or Perish» صرفاً انگیزه های واهی و دروغین ایجاد می کند و بایستی به دنبال راه های درست برای ارتقای کیفیت بگردند.
📙 امروزه خدمت رسانی به جامعه، فرهنگ سازی و توسعۀ حرفه ای تدریس از جمله اهداف راهبردی دانشگاه های بزرگ دنیا است.
مرکز TDC دانشگاه اصفهان
🔴 ابطال بخشنامه تسهیلات نقل‌وانتقال فرزندان اعضای هیات علمی

💢با شکایت سازمان بازرسی کل کشور،  بخشنامه شماره ۴۷۱۰۱ مورخ ۱۴۰۰/۶/۲۹ معاون فنی و آماری سازمان سنجش (درخصوص نحوه اعمال دستورالعمل اجرایی نقل و انتقال فرزندان اعضای هیأت علمی دانشگا‌ه ها و مراکز آموزش عالی کشور)  ابطال شد.

📌هیات عمومی دیوان عدالت اداری در رای خود این بخشنامه را موجب «ایجاد تبعیض ناروا میان فرزندان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با آحاد مردم» دانسته است.

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
https://t.me/dobarehdaneshgah
Forwarded from ربات حذف ✂️
.
مومنی، اقتصاددان: از ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵ تعداد مقالات منتشر شده ما ۶۸ برابر شد؛ در همین دوره با سقوط بهره‌وری کل عوامل تولید روبرو بوده ایم!

فرشاد مومنی، اقتصاددان:

🚫 می‌گویند در دوره ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵ تعداد مقالات منتشر شده ما ۶۸ برابر شده است، اما در همین دوره ما با سقوط بهره ‌وری کل عوامل تولید روبرو بوده ایم!

این چه علمی است که فقط برای ادا درآوردن و اینکه بگوییم ما سری در سرها داریم انجام می‌شود. ادعاهایی که هیچ اعتبار عملی ندارد و هیچ شهروندی انعکاس آن را در مناسبات و کیفیت زندگیش نمی‌بیند و در جایگاه ایران در نظام بین‌الملل هم دیده نمی‌شود.

🚫 تعداد مقالاتی که به طور متوسط به ثبت اختراع جدید منجر می شود در یک کشور صنعتی، گاه چند صد برابر از ایران بهتر است؛ در ژاپن تعداد مقالاتی که به ثبت یک اختراع جدید منجر می‌شود، ۴۶۰ برابر ایران است. ببینید توخالی بودن چگونه منعکس می‌شود!


🆔
کتاب فساد دانشگاهی اولین و تنها کتاب در زمینه سنجش فساد دانشگاهی در ایران است.

خواندن این کتاب را به همه کسانی که به دانشگاه علاقه دارند و قربانی فساد دانشگاهی شده اند یا از فساد در دانشگاه آسیب دیده اند و دغدغه ی سلامت نظام آکادمیک را دارند، توصیه میکنم.

در این کتاب 200 مصداق فساد دانشگاهی معرفی و مورد سنجش و تحلیل قرار گرفته است.

ارایه نقطه نظرات به نویسنده نیز موجب دلگرمی و غنای بیشتر این اثر در چاپهای بعدی خواهد بود.

با سپاس

حسینی

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
دانشگاه و فرصت دولت پزشکیان
پیشنهادی به کانون‌های صنفی و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های کشور

روزنامه اعتماد (۳۱ تیر ۱۴۰۳)
وحید احسانی

حال که دولت فراگیرتر و مردمی‌تری در حال شکل‌گیری است که از مشارکت طیف‌های گسترده‌تری از جامعه استقبال می‌کند، به اعضای محترم هیئت علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی کشور پیشنهاد می‌کنم از این فرصت بهره ببرند و برای پیشنهاد رئیس دانشگاه/مؤسسه خود سازوکاری تدوین و روی آن توافق کنند.

اگر به عنوان مثال۶۰ - ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه به‌اتّفاق سه نفر را به‌عنوان گزینه‌های ریاست دانشگاه پیشنهاد کنند، خیلی بعید است که وزیر علوم یا سایر مسئولان ذیربط بخواهند به این پیشنهاد جمعی بی‌توجه باشند.

یکی از گلایه‌های همیشگی و به‌حق اعضای هیئت علمی، عدم استقلال دانشگاه و یکی از نمودها و درعین حال عوامل تشدید کنندۀ آن تحمیل رئیس دانشگاه از طریق لابی‌گری‌های شخصی خارج از دانشگاه در دولت‌های مختلف بوده است.

رئیسی که توسّط فلان نمایندۀ مجلس یا بهمان حزب سیاسی به دانشگاه تحمیل ‌می‌شود، چون مقبولیت داخلی ندارد و پشتوانه و تکیه‌گاهش نه داخل دانشگاه بلکه همان کسی است که او را بالا کشیده است، در مدیریتش نیز به‌جای تمرکز بر اهداف اصلی دانشگاه و  توجه به نظرات و خواست‌های اعضای هیئت علمی، مجبور است مطابق منافع و سلایق همان تکیه‌گاه عمل کند و دانشگاه را به ابزار و بازیچه‌ای برای تقویت جایگاه همان پشتیبان‌ها تبدیل می‌کند.

یکی از پیامدهای این وضعیت این است که رویکرد غیرمشارکتی، تحمیلی و «از بالا به پایین» در تمام سطوح داخلی دانشگاه نیز تسرّی پیدا می‌کند.

در مقابل، اگر رئیس دانشگاه بر اساس پیشنهاد جمعی اعضای هیئت علمی انتخاب شود و از مقبولیت قابل قبولی برخوردار باشد، احتمالاً این «مشارکتی بودن» در تمام سطوح مدیریت و تصمیم‌سازی دانشگاه ساری و جاری می‌گردد.

دانشگاهی که رئیس آن مقبولیت و پشتوانۀ داخلی داشته باشد، برای تأثیرگذاری روی تصمیم‌سازی‌های خارج دانشگاه (دستگاه‌های اجرایی استان و ...) نیز قدرت چانه‌زنی و امکان‌های بسیار بیشتری دارد.

تا جایی که می‌فهمم، اگر تمرکز ذهن خود را به جای «کارهایی که نمی‌شود کرد» و گلایه از آنها، روی «امکان‌های موجود» متمرکز کنیم، می‌توانیم برای پیشنهاد جمعیِ گزینه‌هایی برای ریاست دانشگاه، سازوکارهای خردمندانه‌ای تدوین کنیم که در آنها تمام جوانب امر و چالش‌های احتمالی ممکن دیده شده باشند.

این سازوکار همچنین می‌تواند شرایط کناره‌گیری رئیس را مثلاً درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضای هیئت علمی معین کرده باشد.

به نظرم، دانشگاهی که اکثریت اعضای هیئت علمی آن نتوانند روی گزینه‌هایی برای ریاست دانشگاه به اجماع برسند، محکوم به این است که بازیچۀ دست فلان نماینده و بهمان جریان سیاسی شود.

کانون‌های صنفی اعضای هیئت علمی در دانشگاه‌ها می‌توانند بهترین مرکز برای به گفتگو گذاشتن این پیشنهاد و پیگیری آن باشند.

به‌نظرم، حتّی اگر گفتگو دراین‌باره خیلی به‌درازا بکشد، باز هم ارزشش را دارد که به‌مرور و به‌موازات سایر امور دنبال شود تا شاید ۱۰ سال بعد هم که شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به سازوکار مورد توافقی برای این مهم دست یابد.

باوجود اینکه به نظرم، اعضای هیئت علمی نباید منتظر چراغ سبز از بالا باشند، امّا اگر جای دکتر پزشکیان بودم، از همین حالا اعلام می‌کردم هر دانشگاهی که برای انتخاب رئیس توسّط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه سازوکاری تدوین کند که برخی ویژگی‌های خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه باشد، شرایط و سازوکار برکناری رئیس را مشخص کرده باشد و ...)، خروجی همان سازوکار به‌عنوان رئیس دانشگاه منصوب خواهد شد.

اگر این پیشنهاد را مفید می‌دانید، لطفا بازنشر دهید.

به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
❗️خطاب به رئیس جدید دانشگاه (قبل از مشخص‌شدنش!) ۱
✍️ وحید احسانی

الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت می‌توانم حرف‌هایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتی‌ها می‌توانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه می‌دهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!

قسمت اوّل: مقاومت دربرابر نقش «همه‌چیزدان»!

الان که عضو هیئت علمی گروه علمی خاصّی هستی و در حیطۀ محدودی متخصص محسوب می‌شوی، صرفاً در موضوعات مرتبط با همان حیطۀ محدود مورد مشورت قرار می‌گیری و در نشست‌های تخصصی همان حیطه سخنرانی می‌کنی؛ بدیهی است که «رئیس‌شدن»، شما را در سایر حیطه‌ها متخصص نمی‌کند!

متأسفانه، هر کس رئیس می‌شود، در هر همایش و نشستی که شرکت کند، قبل از سایرین به پشت تریبون می‌رود و دربارۀ موضوع جلسه (که معمولا به حیطۀ تخصصی‌اش ارتباطی ندارد) دُر می‌افشاند؛ با تشریح مسئله آغاز و به بیان راهکارها ختم می‌‌کند، بعد هم چون خیلی سرش شلوغ است و فرصت ندارد سخنرانی متخصصان آن حیطه را (ولو اینکه چهره‌های ملّی و از شهرهای دیگر دعوت شده باشند) بشنود، جلسه را ترک و به پشت میز ریاستش می‌رود [۱]

تا جایی که می‌فهمم، این رفتار وهن علم و تخصص است و تا زمانی که مسئولان دانشگاه (به‌ویژه رئیس) از آن دست نکشند، از مسئولان بیرون از دانشگاه نمی‌توان انتظاری جز این داشت.

متوجه هستم که همۀ مشکل به شخص رئیس مربوط نمی‌شود؛ فرهنگ، روابط و ساختارهای ما به‌گونه‌ای هستند که رئیس را به سمت این رفتار سوق می‌دهند؛ لطفاً مقاومت کن و به رعایت حیطۀ علم و تخصص پایبند باش.

ممکن است شما که مثلاً استاد فیزیک محض هستی، بدون اینکه کسی بداند، مطالعات و دانش بسیار زیادی نیز در حیطۀ محیط زیست داشته باشی، امّا حتّی در این‌صورت، اگر متخصصان، کنشگران و سمن‌های زیست محیطی را دعوت کردی، برای آنها در مورد محیط زیست (اهمّیت، چیستی وضعیت، چه باید کرد و ...) سخنرانی نکن.

حضور رئیس دانشگاه در برنامه‌ها فواید زیادی دارد، رسمیت و اعتبار آن را افزایش می‌دهد امّا از «رئیس» فقط این انتظار می‌‌رود که نهایتاً در حدّ «5 دقیقه» به مدعوین و حضار خیر مقدم و به برگزارکنندگان خداقوّت بگوید (به‌هیچ‌وجه وارد مباحث تخصصی نشست نشود).

در این رابطه، پیش‌ازاین یادداشت مجزای دیگری هم منتشر کرده بودم، اگر مایل بودید، مطالعه بفرمایید [۲].

پانویس‌ها

[۱] حتما همۀ دانشگاهیان کشور نمونه‌های متعدّدی از این رفتار را در دولت‌های مختلف مشاهده کرده‌اند. به‌عنوان دو نمونه از رئیس‌های دانشگاه در دولت‌های دوازدهم و سیزدهم، به چشم خودم دیده‌ام که نشستی بسیار تخصصی با دعوت از متخصصان ملّی موضوع (چیزی شبیه همایش) در دانشگاه برگزار شد امّا رئیس دانشگاه که رشتۀ تحصیلی و تخصصش هیچ ارتباطی با موضوع نشست نداشت و اگر رئیس نبود احتمالا حتّی به‌عنوان شنونده هم به چنین نشستی دعوت نمی‌شد (چه برسد به‌عنوان سخنران)، آمد، قبل از سایرین پشت تریبون رفت، حدود یک ساعت از وقت برنامه را گرفت، به زعم خودش همگان (شامل سخنرانان مدعو که متخصصان آن حیطه در سطح ملّی بودند و از سایر شهرها دعوت شده‌ بودند) را از سیر تا پیاز موضوع مطّلع کرد و بدون اینکه بنشیند و به پرسش‌های احتمالی شاگردانش (شامل سخنرانان مدعو) پاسخ دهد، رفت!

[۲] ببینید: «همه‌چیز» را «رئیس» داند! (عصر ایران)

👈 چنانچه با محتوای یادداشت موافقید، لطفا بازنشر دهید؛ باشد که دیده و مؤثّر واقع شود.

ادامه دارد ... (به امید خدا)

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
❗️خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخص‌شدنش! (قسمت دوّم)
✍️ وحید احسانی

الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت می‌توانم حرف‌هایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتی‌ها می‌توانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه می‌دهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!

۲. پایبندی به استلزامات حرکت در مسیر «وفاق ملّی»

به‌اندازه‌ای که بتوانیم شکاف‌ها و قطبیت‌ها را کم و وفاق ایجاد کنیم، امکان‌هایی برای بهبود فراهم می‌شود. لطفا به جهت‌گیری دولت مبنی بر حرکت در مسیر وفاق ملّی و نیز به استلزاماتش پایبند باش.

تاکنون، هر دولتی که بر سر کار آمده، پست‌ها و مسئولیت‌ها (چه‌بسا تا سطح آبدارچی) را از وابستگان به جناح مقابل پاکسازی کرده و در این میان، به نظرم دولت پیشین سرآمد بود.

احتمالاً در دولت پیشین نسبت به تو، دوستان و هم‌فکرانت کم‌لطفی‌های زیادی صورت گرفته است، امّا بزرگوار باش و مقابله‌به‌مثل نکن.

با توجه به ظلم و احجافی که در دورۀ قبل در حقّم شده است، در موقعیتی هستم که انتظار می‌رود برای مقابله‌به‌مثل و انتقام‌گیری از مسئولان قبلی و نزدیکان و وابستگان آنها بیشترین تمایل و انتظار را داشته باشم.

در دولت دوازدهم، پروندۀ تبدیل وضعیت من (و دو نفر دیگر) کامل شده بود امّا با تغییر دولت، رئیس جدید دانشگاه (در دولت سیزدهم) جلوی آن را گرفت و برای این کار دو دلیل آورد: یکی این که این روال جذب نیرو را قبول ندارد و دوّم، اصولاً تعداد کارمندان دانشگاه خیلی زیاد است.

دو دوست بسیار توانمندم که سال‌ها در دانشگاه فعّالیت مثمرثمر و موفقیت‌آمیز داشتند، دانشگاه را ترک کردند و در واقع دانشگاه از وجود آنها محروم شد.

در دورۀ همین رئیس دانشگاهِ مخالف جذب نیرو و به‌ویژه مخالف روال مورد نظر، تاکنون که در حال نگارش این متن هستم، لااقل ۸ نفر از طریق همان روالی که قبولش نداشت(!) تبدیل‌وضعیت شده‌اند؛ نیروهایی که برخی از آنها سابقۀ همکاری با دانشگاه هم نداشته‌اند!

جالب‌تر آنکه اواخر دولت دوازدهم، رئیس مورد نظر و نزدیکانش نسبت به همکاری ما با دانشگاه و پیگیری تبدیل‌وضعیت‌مان سروصدای زیادی به راه انداختند؛ خود رئیس متنی انتقادی (نسبت به رئیس دانشگاه در دولت دوازدهم) منتشر کرد که در آن، عبارت ناظر به خطابودن تبدیل وضعیت ما را پس از هر یکی دو پاراگراف، مانند یک ترجیع‌بند بارها تکرار کرده بود!

«تبعیض» بدترین و غیرقابل‌توجیه‌ترین رفتاری است که نه‌تنها اعتماد را از بین می‌برد بلکه می‌تواند به بدبینی، بددلی و چه‌بسا کینه و نفرت منجر شود [۱]

فضای غیرشفاف حاکم بر وضعیت جذب نیرو و تبدیل‌وضعیت نیروهای پاره‌وقت، بدبینی و بددلی را تشدید و انگیزه کار را به‌شدت کاهش می‌دهد؛ هر نیرویی که جذب یا تبدیل‌وضعیت می‌شود، در مظان اتّهام پارتی‌بازی قرار می‌گیرد، شایعاتی پراکنده می‌شود و ...

هیچ‌گاه برای اینکه تبدیل‌وضعیت خودم را جلو بیندازم تلاش نکرده‌ام، همواره پیشنهادم این بوده که «برای تبدیل‌وضعیت، نیروهای پاره‌وقت را بر اساس شاخص‌هایی منطقی (سابقه، رضایت مدیران، مدرک تحصیلی و ...) اولویت‌بندی کنید و هرگاه امکانی فراهم شد، بر اساس همان اولویت‌بندی اقدام شود». تمام مخاطبان و مسئولان در مقام حرف این پیشنهاد را کاملاً تأیید کرده‌اند امّا ... چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند!

همۀ این‌ها را گفتم که بگویم با وجود ظلم آشکار و توجیه‌ناپذیری که در حقّم شده است، معتقدم نباید مقابله‌به‌مثل کنیم بلکه بالعکس، برای ایران و در راستای پایبندی به استلزامات وفاق، باید اصرار داشته باشیم که از چهره‌های معتدل و توانمند جناح مقابل در پست‌ها و مسئولیت‌ها استفاده کنیم، مسئله‌ای که دکتر پزشکیان نیز به‌درستی در تشکیل کابینه رعایت کرد.

دیدگاهم را دربارۀ «استلزامات حرکت در مسیر وفاق ملّی» در یادداشت مجزّایی توضیح داده‌ام، اگر مایل بودید مطالعه بفرمایید.

در ادامۀ یادداشت می‌خوانید:

۳. پایبندی به استلزامات حرکت در مسیر «اتّفاق ملّی»
۴. پیگیری اصلاحات عمیق، بلندمدّت و پایدار


متن کامل یادداشت را از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید:
خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخص‌شدنش! (قسمت دوّم)

قسمت اوّل: مقاومت دربرابر نقش «همه‌چیزدان»!

ادامه دارد ... (به امید خدا)

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
♦️ضرورت تجمیع و ادغام دانشگاه‌ها
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸یکی از معضلات و مشکلات عمده که خود منشأ بسیاری از مشکلات مادی و علمی آموزش عالی است، کثرت غیرقابل توجیه واحدهای دانشگاهی در کشور است!
🔻ایران از نظر تعداد واحد‌های دانشگاهی در رتبه سوم دنیا قرار گرفته! حتی ۱۵۸ واحد دانشگاهی بیش از کشور چین داریم! این در حالی است که جمعیت چین ۱۷ برابر جمعیت ایران است!
🔹پراکندگی خیلی زیاد و غیرمنطقی مراکز دانشگاهی، آن هم در حالی که سالانه چند میلیون صندلی‌ خالی (صندلی بدون دانشجو) داریم، موجب هدر رفت میلیاردها تومان سرمایه بیت‌المال شده است. افزون بر آن، هزینه‌هایی که بابت مدیریت‌های مستقل این دانشگاه‌ها و ارائه آموزش‌های تکراری باید پرداخت شود، مبالغی بسیار هنگفت است.
🔸حقیقتاً در اغلب استان‌ها به بیش از یک دانشگاه نیازی نیست. مع الاسف در برخی از شهرها ده‌ها مرکز دانشگاهی وجود دارد! که بسیاری از آنها کمترین استانداردهای لازم را هم ندارند!
♦️تجمیع و ادغام بسیاری از این دانشگاه‌ها نه تنها شدنی است؛ بلکه ضروری است. و به همین دلیل در قوانین بالادستی به صراحت ذکر شده است! و اجرای آن فقط به اندکی «شجاعت» و «شهامت» و «درایت» نیاز دارد.
⭕️بازنگری دروس عمومی دانشگاه‌ها: گامی به سوی توانمندسازی جامعه

✍️ فرزاد دهقانیان (استاد دانشگاه فردوسی مشهد)

دروس عمومی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، به جز دروس فارسی عمومی، زبان عمومی و تربیت بدنی (در مجموع ۸ واحد)، شامل ۱۴ واحد دیگر در چهار دسته مبانی نظری اسلام، اخلاق اسلامی، انقلاب اسلامی، تاریخ و تمدن اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی و یک درس دانش خانواده و تنظیم جمعیت است [+].

به عنوان نمونه‌ای برای مقایسه با ایران، دروس عمومی (General Education) در دانشگاه‌های آمریکا تنوع بسیار زیادی دارد و هر دانشگاه بر اساس اهداف خود دروس مختلفی را ارائه می‌دهد که در طول زمان به‌روزرسانی می‌شود. به طور مثال، دروس عمومی دانشگاه هاروارد که به صورت قبول/مردود (Pass/Fail) نمره‌دهی می‌شوند، در چهار دسته زیر ارائه می‌شوند:
1-  زیبایی‌شناسی و فرهنگ - نمونه کلاس‌ها: خودت باش (Act Natural)، فرهنگ غذا خوردن، خلاقیت
2-  اخلاق و شهروندی - نمونه کلاس‌ها: شادی/خوشبختی (Happiness)، آشنایی با جهل، دروغ، مزخرفات و فریب
3-  تاریخ، جوامع و افراد - نمونه کلاس‌ها: اسلحه در آمریکا، پروژه دموکراسی
4-  علم و فناوری - نمونه کلاس‌ها: هوش مصنوعی، محاسبات و تفکر [+].

همچنین، دروس عمومی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به صورت زیر دسته‌بندی شده‌اند:
1- اهداف پایه - نمونه کلاس‌ها: زبان، فرهنگ و تفکر انتقادی، اصول سخنرانی عمومی، علم و شبه‌علم
2-  جهان طبیعی و اشکال مختلف حیات - نمونه کلاس‌ها: زمین‌شناسی، ریاضیات عمومی، شیمی عمومی
3-  هنر و بشریت - نمونه کلاس‌ها: تاریخچه هنرهای اسلامی، زنان خاورمیانه، سنت‌های بصری اروپایی
4-  فرد و جامعه - نمونه کلاس‌ها: آزادی بیان، آسیا در جهان امروز، سیاست جهانی
5-  فهم توسعه فردی - نمونه کلاس‌ها: کودک در خانواده، تغذیه و سلامت، سبک زندگی سالم
6-  مطالعات قومی - نمونه کلاس‌ها: اقوام بومی کالیفرنیا، اقوام آسیایی-آمریکایی، مطالعه سرخپوستان [+].

تحلیل و تجویز راهبردی:

توانمندسازی جامعه به معنای تقویت قابلیت‌ها و مهارت‌های افراد و گروه‌ها برای مشارکت فعال و مؤثر در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. در این زمینه، دروس عمومی دانشگاهی نقش مهمی در توانمندسازی جامعه ایفا می‌کنند. دروس عمومی با فراهم آوردن دانش، مهارت‌ها، و ارزش‌هایی که برای مشارکت فعال و مؤثر در جامعه ضروری هستند، می‌توانند نقش مهمی در توانمندسازی جامعه داشته باشند. این دروس به افراد کمک می‌کنند تا به عنوان شهروندانی آگاه و مسئول، در جهت توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه خود تلاش کنند.

بررسی دروس عمومی دانشگاه‌های ایران به وضوح نشان می‌دهد که دروس ارائه شده تناسبی با نیازهای امروز جامعه ایران ندارند. اصلاح و به روزرسانی این برنامه‌ها نیازمند مطالعات جامع است، اما به عنوان پیشنهاد اولیه، دروسی همچون مبانی علم اقتصاد، آشنایی با هوش مصنوعی، اصول نگارش و ارائه، فلسفه علم، تفکر انتقادی، آشنایی با اقوام ایرانی، تاریخ معاصر ایران، تاریخچه هنر در ایران، تغذیه و سلامت، و شاد زیستن می‌توانند به عنوان دروس عمومی انتخابی در برنامه درسی دانشگاه‌ها اضافه شوند. ارائه این دروس متنوع در دانشگاه‌های جامع کشور به‌سادگی قابل اجرا خواهد بود.

در نهایت، اگر وزارتخانه‌های علوم و آموزش و پرورش برنامه جامعی برای تأثیرگذاری در توسعه فرهنگ عمومی جامعه نداشته باشند، فرهنگ عمومی به افراد و رسانه‌های غیرمتخصص و سلبریتی‌ها سپرده خواهد شد که می‌تواند موجب بروز آسیب‌های جدی در بلندمدت شود.

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
❗️ خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخص‌شدنش! (قسمت سوّم و پایانی)
✍️ وحید احسانی

الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت می‌توانم حرف‌هایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتی‌ها می‌توانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه می‌دهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!

مسائل اصلی


تا جایی که می‌فهمم، مسائل اصلی دانشگاه در حیطۀ نرم‌افزاری و انسانی-اجتماعی است، مقوله‌های از جنس اعتماد، سرمایۀ اجتماعی، همدلی، گفتگو، مشارکت، حسّ تعلّق، امید، علاقه، رضایت و غیره.

شرایط مختلف شما را نیز مانند عموم رؤسای دانشگاه به این سمت سوق می‌دهد که از مسائل اصلی غفلت و خود و دانشگاه را با اهداف و دستاوردهای سخت‌افزاری، کمّی و فیزیکی-مکانیکی مانند ساختمان‌سازی، بهبود رتبه‌ها، گسترش رشته‌ها، تفاهم‌نامه‌های ویترینی، برنامه‌های پرهزینۀ نمایشی مشغول کنی و در بهترین حالت، خودت را این طور گول بزنی که «دستیابی به اهداف سخت‌افزاری نهایتاً، رضایت، اعتماد و همدلی اکثریت را نیز به‌دنبال خواهد آورد».

هر چند پرداختن به حیطۀ نرم‌افزاری (جنبۀ انسانی-اجتماعی امور) و بهبود در این زمینه مشکل شده است، امّا به هر حال، مسائلی مانند بازسازی و تقویت اعتماد نیز مانند مسائل فنّی و سخت‌افزاری، اصول و راه‌حل‌های خاص خود (با ماهیت انسانی-اجتماعی) را دارند.

رزومۀ قابل قبول

اگر از دل سازوکاری گفتگومحور و با توافق و اجماع اکثریت دانشگاهیان برگزیده شده بودی، فارغ از اینکه چه کسی باشی بسیار خوشبین و امیدوار بودم امّا حالا که متأسفانه تلاش‌های جسته‌گریخته در این راستا به جایی نرسید، فقط یک عامل است که می‌تواند امیدوارم کند.

در رزومۀ تو، مهمترین عامل برای من این است که آیا در مسئولیت‌های پیشین توانسته‌ای در حیطۀ مسائل اصلی (مسائل نرم‌افزاری و انسانی-اجتماعی) تحوّل، و «اتّفاق»ی [۱] رقم بزنی یا دستاورد خلّاقانه‌ای داشته باشی یا نه. اگر پاسخ منفی باشد، در جوّ رخوت‌زده، ناامید و بی‌اعتماد کنونی، سایر امتیازات احتمالی‌ات در من هیچ امیدی ایجاد نمی‌کند (حتّی اینکه تو را نسبت به سایر رؤسای پیشین بهترین بدانم).

تجربۀ دانشجویان از کلاس درست چگونه است؟! آیا توانسته‌ای اعتماد آنان را جلب و در آنها امید، علاقه و انگیزه ایجاد کنی یا کلاسی روتین و ملال‌آور با تأکید بر حفظ‌کردن و نمره‌گرفتن؟!

کلید اصلی

بازسازی و تقویت اعتماد (و سایر مؤلّفه‌های انسانی-اجتماعی) فقط از طریق گفتگو و مشارکت مؤثّر امکان‌پذیر است و از آنجا که طبیعتاً انتخاب تو به‌عنوان رئیس دانشگاه در نبود سازوکارهای مؤثّر برای گفتگو و اجماع‌سازی صورت گرفته است، به نظرم، همه‌چیز به این بر می‌گردد که آیا حاضری سازوکار و فرایندی تدوین کنی که هرگاه دانشگاهیان (مثلاً ۶۰ درصد آنها) خواستند، بتوانند رئیس دانشگاه (شامل خودت) را برکنار و عضو هیئت علمی دیگری را که روی آن اجماع کرده‌اند (مثلاً ۵۰ درصد آنها) جایگزین کنند یا نه.

صحبت‌کردن از مشارکت و تصمیم‌سازی جمعی در شرایطی که حاضر نباشی رئیس‌بودن یا نبودن خودت را از طریق سازوکاری منطقی به خواست اکثریت دانشگاهیان منوط کنی، شوخی‌ای بیش نیست.

در چنین شرایطی، صحبت از این امور صرفاً می‌تواند کاربرد تبلیغاتی داشته باشد و محدوده‌اش تا جایی است که به منافع و حفظ‌پست تو لطمه نزند.

خلاصه اینکه بر اساس فهم ناقص من، اینکه بتوانی در دانشگاه «اتّفاق»ی رقم بزنی نه اینکه دانشگاهِ ناامید، رخوت‌زده، بی‌اعتماد و ناکارآمد موجود را به‌مثابه یک ادارۀ روتین ببینی و ‌روال‌های اداری آن (تشکیل کلاس‌ها، برگزاری امتحان، رویدادهای مناسبی و ...) را منظم انجام دهی و البته در این میان، خودت نیز از مزایای رئیس‌بودن بهره‌‌مند شوی، نهایتاً به عامل پیش‌گفته بستگی دارد.

اگر رئیس‌بودن یا نبودن خودت را به خواست اکثریت دانشگاهیان منوط کنی، مشخص می‌شود که اوّلاً، برای نظر دانشگاهیان ارزش، اعتبار و احترام قائلی، ثانیاً، واقعاً به گفتگو و مشارکت باور داری و ثالثاً، مصالح دانشگاه، دانشگاهیان و جامعه را بر منافع شخصی خود ترجیح می‌دهی.

همچنین، چنین کاری تو را در موقعیتی قرار می‌دهد که برای حفظ رضایت دانشگاهیان آنان را در تصمیم‌سازی‌ها مشارکت دهی.

پانویس‌ها

[۱] اشاره به یادداشت «کابینۀ اتّفاق ملّی» از دکتر محسن رنانی. او معتقد است در شرایط فعلی، «وفاق» صرفاً یک پیشن‌نیاز است، جامعه کاملاً به «تحوّل» و «اتّفاق» نیاز دارد و درغیراین‌صورت، همین جوانه‌های ارزشمند امید و وفاق هم می‌خشکند و از بین می‌روند.

قسمت اوّل
قسمت دوّم

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه (با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم)
https://t.me/dobarehdaneshgah
❇️ پیشنهادی در راستای مساله محور کردن دانشگاهها
✍️ سهراب دل‌انگیزان استاد گروه اقتصاد دانشگاه رازی

اگر سازمان برنامه ماموریت وزارت علوم را تعریف کند و بر اساس این وظیفه وزارت علوم مکلف باشد بودجه‌های دریافتی خود را در راستای ماموریت خویش و ماموریت دستگاه‌های اداری متفاوت و نیز بخش خصوصی صرف نماید، در این صورت هر هیات علمی در هر گروه آموزشی عملا متولی دنبال کردن اهداف و نتایج عملی بخشی از وظایف ادارات و سازمان‌های استان و کشور خواهد بود که با توافق خودش تعیین شده است. در این صورت عملا دانشگاه‌ها مساله محور شده و استادان هر گروه کل وظایف سازمان یا سازمان‌های تحت پوشش را بین خود تقسیم کرده و بهبود عملکرد و‌رویه را ممکن خواهند ساخت.

لذا سازمان برنامه برای هر گروه آموزشی با همکاری خود آن گروه، تعریف مساله و وظیفه خواهد کرد و بعد آن گروه و هیات علمی، عملا همه موضوعاتی را که برای دانشجویان ارشد و دکتری تعریف می‌کند، از طریق مساله شناسی سازمانی که معین آن شده است، پیش خواهد برد.

توجه شود که دو حوزه وظایف رسمی آموزشی و پژوهشی برای هر هیات علمی وجود دارد و مساله محور کردن هر دو حوزه در این فرم، می‌تواند تا شصت درصد وقت میان علمی را پوشش دهد و چهل درصد زمانش را نیز به اختیار خودش واگذارد. این حوزه مساله محور کردن وظایف می‌تواند به صورت مستقیم از یک سو هیات علمی و فعالیت‌های علمی او را در مسیر حل مسائلی قرار دهد که دولت و جامعه مسقیم درگیر آنها است و از طرف دیگر سازمان، نهاد و بخش مربوطه را مکلف می‌کند که علم و روش‌های علمی دقیق را مستقیما در تصمیمات خود وارد کرده و هماهنگ نماید.

به نظر می‌رسد این پیشنهاد نیاز به اصلاح و حک و تعدیل زیادی داشته باشد، ولی در شرایطی که هم دانشگاه‌ها کاملا آزاد از چنین وظیفه‌ای فعالیت می‌کنند و البته از بودجه دولت و مالیات مردم تامین مالی می‌شوند و هم ادارات و سازمان‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی و عمومی غیر دولتی مسئولیتی و وظیفه‌ای در همکاری و هماهنگی با دانشگاه‌ها ندارند.

لذا به نظر می‌رسد این پیشنهاد شروعی برای همکاری و مشارکت مساله محور و هدفمند دانشگاه‌ها و سازمان‌های دولتی و غیر دولتی باشد.

رصد و ارزشیابی این همکاری و شاخص‌ها و روش‌های انجام آنها البته موضوع مهمی است که پس از شروع این فعالیت‌ها نباید نادیده گرفته شوند و هر بار در مسیر کارآمدی و اثربخشی این همکاری‌ها، تقویت یافته گسترش یابند.

۱۲ آبان ۱۴۰۳
کرمانشاه
#وزارت_علوم
#همکاری_دانشگاه_دولت_جامعه
#حسین_سیمایی

منبع: کانال شخصی دکتر سهراب دل‌انگیزان

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
🔰بی مکانی علم در ایران
✍️مقصود فراستخواه

بی مکانی علم در ایران، دردی مزمن بود و همچنان هست. در به دری انجمن جامعه شناسی ایران، آن کاغذ تورنسلی است که نشان می دهد چقدر ساختارهای رسمی در جامعه ما، دوستدار دانش و دانشمندان هستند یا نه ، و در بهترین حالت تعارف می کنند.

نهادی که از خلاق ترین  انجمن های علمی کشورمان  در طی این سالها بوده است؛ هم در خانه خود محل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، آشنایی غریب شده است و هم مرکز آموزش های تخصصی اش که طی سالهای اخیر،  اینجانب شخصا و از نزدیک شاهد اشتیاق فراوان جوانان برای حضور در آن مکان به قصد یادگیری انواع دانشها ومهارتها مثل روش تحقیق و دیگر موضوعات باارزش بودم، با نامهربانانه  ادعای یک دستگاه عمومی کشور( ونه یک موجر خصوصی!) تعطیل گشته است.

اتاق و سالن انجمن در دانشکده که سالهای سال مشحون و لبریز از تجربه های زیسته علمی استادان ودانشجویان، و سرشار از خاطرات عمیق با هم نشستن و علم آموزی و مباحث بسیار مفید علمی مان با همکاران و دانشجویان مان و دیگر مخاطبان علاقه مند از جامعه بود اکنون مدتی است خالی از آن رونق و شکوه علمی و ترویجی و تعاملات اجتماعی اش، تداعی کنندۀ یک بی پناهی سرد شده است، و یاداور درد بیجایی و بیکسیِ غمبار که آه و حسرت بر ذهن و جان دوستداران دانش اجتماعی این سرزمین می نشاند.

علم یک نهاد اجتماعی است. نهادها ساختارهای بادوام اجتماعی هستند. هنجارهایی دارند. نظم های درونزای اجتماعی تولید می کنند. با نهادهاست که  حیات جامعه قابل پیش بینی  می شود. علم، نهادی خودآیین است. از ابتدا دانشگاه به عنوان «اجتماع خود تنظیم دانشمندان» تعریف شده است. مهم تر از سازمان دانشگاه، این «اجتماعات علمی» هستند که علم را بسط و توسعه می دهند. اصلی ترین معیارهای علم مثل «شناسایی» و «اصالت» و بقیه ملاکهای اعتبارسنجی علم از جمله در علوم اجتماعی به توسط این اجتماعات علمی مثل انجمن ها  و نشریات  نهادمند می شوند.

غربت انجمن جامعه شناسی در خانه اش دانشکده علوم اجتماعی و بسته شدن مرکز آموزش های تخصصی انجمن به دست یک نهاد عمومی، نشانگر آشکاری است از بی مهری یا بی اعتنایی ِ سیستماتیک به علوم انسانی در جامعه ما. افزون بر این، نشان ناخوشایند نگران کننده ای است از سیطره یک «شبْه مدیریت گرایی نوین» نئولیبرالی (آن هم از نوع نسخۀ مقلدانه و جعلی اش) بر حیات آکادمیک و علمی در ایران امروز. ایدئولوژی و نابازار در ایران  بر دانش پژوهی و نشر و اعتلای علم مسلط شده است.

در چنین وانفسایی، مسؤولان و ما همه اعضای انجمن جامعه شناسی، رسالت سنگین اجتماعی علم را بر روی شانه های خود داریم و لازم است پابه پای نقد در حوزه عمومی و پیگیری جدی از طریق مسؤولان امر در دانشگاه و جامعه و دستگاه های مسؤول خصوصا دولتی که به نام تکریم علم و عالمان و پژوهش های علمی به سر کار آمده است! اولا صدای خود را به گوش انواع «کنشگران مرزی گمنامی» برسانیم که در رده های مختلف کارشناسی و مدیریتی سازمانهای ذی ربط دولت می شود سراغ شان را گرفت و مطمئنا آنها به ارجمندی علم و نهادهای علمی بیشتر واقف هستند و آمادگی تسهیل و حمایتهایی در حد قدر مقدور خویش را دارند و ثانیا از رهگذرتعاملات اجتماعی خودمان در کف جامعه، نظر نهادهای حامی علم  و خیرین و سازمان های مردم نهاد وابتکارات مردمی را به حل این معضل ملی معطوف بکنیم.

منبع: سایت انجمن جامعه‌شناسی ایران

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah