💥 آیا در علم قطعیت وجود دارد⁉️

🎥 #تصویری

سخنران: #دکتر_سم_هریس (عصب‌شناس و فیلسوف شک گرا)

⚛ @dr_nayeri ✍

‍ ‍ 💥راهی بین شبه ‌معنویت و شبه‌ علم


✍نوشته #دکتر_سم_هریس ( عصب شناس و فیلسوف شک گرا )


🔰بارها از من پرسیده‌اند چه چیزی جای مذهب سازمان یافته را خواهد گرفت؟ به گمان من پاسخ این است: هیچ چیز و همه چیز.

✅هیچ چیزی برای جایگزین کردن ایده های مضحک و تفرقه برانگیز مذهب همچون باور داشتن به اینکه "عیسی مسیح به زمین باز می‌گردد" و ناباوران را به آتش جهنم می‌اندازد ، یا به اینکه مرگ در راه دفاع از اسلام بهترین کارهاست، نیاز نیست. اینها تخیلاتی هراس انگیز و بنیان برافکن هستند.

♻️ اما عشق، همدردی، نیکی اخلاقی، و استعلا چه ؟ بسیاری هنوز فکر میکنند مذهب، منبع واقعی این فضایل است. برای تغییر این تفکر میبایست درباره‌ی کل تجربه انسانی، رویکردی خالی از دگما، پیش داوریهای فرهنگی، خیال باوری داشته باشیم.

🔆نویسندگانی که تلاش می‌کنند میان دانش و معنویت پل بزنند مرتکب یکی از دو اشتباه می‌شوند : دانشمندان هم معمولا با رویکردی ناقص از تجربه معنوی می‌آغازند، و فرض می ‌گیرند توصیفی اغراق آمیز از وضعیت‌های معمول ذهنی است (همچون عشق والدین، الهام هنری، حیرت در مقابل زیبایی آسمان شب).

⬅️به همین ترتیب است که ابراز شگفتی اینشتن از هوشمندانه بودن قوانین طبیعت را فراستی صوفیانه معنا می‌کنند.

🔍متفکرین عصر جدید معمولا از سمت دیگر چاله وارد می‌شوند : آنها وضعیت‌های تغییر هوشیاری را ایده آلیزه می‌کنند و میان تجربه ذهنی و تئوری‌های ناشناخته تر در دانش فیزیک رابطه‌ای کاذب برقرار می‌کنند ؛ اینجاست که به ما می‌گویند بودا و دیگر تعمق کنندگان از کیهان شناسی نوین و مکانیک کوانتومی آگاهی داشته‌اند ، و با استعلا از خود، می‌توان با ذهنی که زاینده هستی بوده است یکی شد.

☑️در نهایت ما مجبور به انتخاب میان شبه معنویت یا شبه علم هستیم.
دانشمندان و فلاسفه انگشت شماری بوده‌اند که قابلیت درون بینی نیرومندی داشته‌اند، در واقع بسیاری‌شان وجود چنین توانایی هایی را انکار می کنند. و در سمت دیگر، بسیاری از تعمق کنندگان هیچ چیز درباره‌ی دانش نمی‌دانند. من دانشمندان و فلاسفه نابغه‌ای می‌شناسم که از تشخیص تجربیات لحظه به لحظه خود عاجزاند. با این حال رابطه‌ای میان حقایق علمی و حکمت معنوی وجود دارد و این رابطه مستقیم تر از آنچه بیشتر مردم تصور میکنند است.

🔷من یک دهه است که منتظر نوشتن «برخاستن»‌ هستم. خیلی پیش تر از اینکه دلیلی برای انتقاد از مذهب داشته باشم (پایان ایمان، نامه‌ای به ملتی مسیحی)، یا بخواهم حقایق علمی و اخلاقی را به هم مرتبط بکنم (دورنمای اخلاقی، اراده آزاد)، به هوشیاری انسان علاقه‌مند بودم و به احتمال ممکن بودن تجربه معنوی. در این کتاب به بهترین شکل خواهم کوشید که نشان بدهم شکل خاصی از معنویت در فهم طبیعت ذهن ما ضروری است.

🔶کتاب به ترتیب خاطرات یک جستجوگر، آشنا کننده با مغز، راهنمای تعمق، و بهم ریزی فلسفی چیزی است که بسیاری از انسان‌ها آن را در کانون زندگی درونی شان می‌دانند: حس «من» بودن. این کتاب خصوصی ترین کتاب من تا به امروز است.


🔵 منبع : 👇👇

📎http://www.samharris.org/blog/item/the-path-between-pseudo-spirituality-and-pseudo-science

⚛ @dr_nayeri ✍