🌐کانال پروفسور علی نیری🌐
8.61K subscribers
1.25K photos
1.1K videos
247 files
542 links
هدف ایجاد کانال در ترویج علم است(همچنین برای روشنگری، تفکر انتقادی و ذهنی پرسشگر )

🌐 پروفسور دکتر علی نیری 🌐
https://t.me/joinchat/AAAAAD-1bCBo-JkAawg1YA
Download Telegram
توجه توجه

تا لحظاتی دیگر ترجمه کتابِ جنجالی و مهم "پایان ایمان" اثر #دکتر_سم_هریس (عصب شناس و فیلسوف شگ گرا)

📎حتما این اثر مهم را بخوانید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

@dr_nayeri
4_5787545813785772192.pdf
6.7 MB
📗ترجمه کتاب جنجالی "پایان ایمان" به زبان فارسی

📝نوشته #دکتر_سم_هریس

🔍حتما بخوانید و به اشتراک بگذارید.

@dr_nayeri
4_5787545813785772192.pdf
6.7 MB
📗ترجمه کتاب جنجالی "پایان ایمان" به زبان فارسی

📝نوشته #دکتر_سم_هریس

🔍حتما بخوانید و به اشتراک بگذارید.

@dr_nayeri
4_5787545813785772192.pdf
6.7 MB
📗ترجمه کتاب جنجالی "پایان ایمان" به زبان فارسی

📝نوشته #دکتر_سم_هریس

🔍حتما بخوانید و به اشتراک بگذارید.

@dr_nayeri
Forwarded from اتچ بات
💥نکته ای از کتاب #پایان_ایمان ، نوشته #دکتر_سم_هریس


خطر ایمان دینی ، این است که آدمیان عادی را وا می دارد تا میوه های جنون را بچینند و آنها را مقدس تلقی کنند ؛ تمدن هنوز در محاصره ی لشکریان احمق است زیرا هنوز به کودکان تعلیم می دهند که گزاره های دینی ، برخلاف گزاره های دیگر محتاج توجیه نیستند . حتی امروزه مردم همدیگر را به خاطر ادبیات باستانی می کشند . در تصور چه کسی می گنجد که این تراژدی پوچی رخ دهد ؟


📗 کتاب پایان ایمان ، نوشته دکتر سم هریس ( نورولوژیست و فیلسوف شک گرا) نقل از کتاب توهم خدا از ریچارد داوکینز صفحه ۲۰۴

@dr_nayeri
Forwarded from اتچ بات
💥سخنی از #دکتر_سم_هریس در کتاب #پایان_ایمان :

جایگزین دین ، به صورتی که آن را می شناسیم ، چیست؟ همان گونه که روشن است ، این پرسش درستی نیست. شیمی جایگزین کیمیاگری نیست ، شیمی دگرگونی گسترده نادانی و زرق و برق فریبنده آن به دانشی ناب می باشد. ما درخواهیم یافت که مانند مورد کیمیاگری ، سخن از جایگزین برای دین گمراه شدن از هدف است.

📗 کتاب پایان ایمان ، نوشته سم هریس ، صفحه ۱۵

@dr_nayeri
Forwarded from اتچ بات
💥 سخنی دیگر از #دکتر_سم_هریس در کتاب #پایان_ایمان :

اگر ما کارکرد مغز انسان را بهتر دریابیم ، می توانیم ، پیوند های قانون مندی میان حالت های خود آگاهی ، حالت های رفتاری و روش های گوناگونی از به کارگیری دقت خودمان را پیدا کنیم. چه چیزی کسی را شادتر از دیگری می سازد ؟ چرا عشق بیشتر از نفرت مایه شادی می شود ؟ به طور کلی چرا ما زیبایی را بیشتر از زشتی و چرا سازمانمندی و نظم را بیش از نابسامانی می خواهیم ؟ چرا لبخند و خنده احساس بسیار خوبی می دهد و چرا انجام این تجربه های عمومی و همگانی ، به طور کلی مردم را به هم نزدیکتر می سازد ؟ آیا خود پنداری بیهوده است ؟ و اگر چنین باشد ، چه دخالت و تاثیری در زندگی انسان دارد ؟ آیا رستاخیز هست ؟ این پرسش هایی است که سرانجام در حوزه ی دانش مغز بالیده و رشد یافته پرسیده می شود. اگر بتوانیم چنین دانشی را گسترش دهیم ، بیشتر نوشته های دینی دیگر هیچ سودی برای عرفان و تجربه معنوی نخواهند داشت. هم چنان که امروزه این متون برای ستاره شناسان دیگر هیچ سودی در بر ندارند.

📙کتاب پایان ایمان ، نوشته سم هریس ، صفحه ۲۲ و ۲۳

@dr_nayeri
💥 تهران ، رشته کوه البرز و دریای مازندران از دید ایستگاه فضایی بین‌المللی همراه با سخنی از #دکتر_سم_هریس

@dr_nayeri
💥 باید اعتقادات مذهبی را به شکلی آشکارا و بی هیچ ترسی مورد پرسش قرار داد ، چرا که ادیان ، تمدن بشری را در معرض خطر انقراض قرار خواهند داد.

🌱 #دکتر_سم_هریس (عصب شناس و فیلسوف شک گرا)

@dr_nayeri
💥ایده‌های بد ، هر چند مقدس(!)، حتی با همراهی افراد شایسته هم نمی‌توانند برای همیشه زنده بمانند.

🌱 #دکتر_سم_هریس

@dr_nayeri
💥 دین اجازه می دهد آنچه در حالت عادی نشانه ای از دیوانگی شناخته می شود ، قابل قبول یا در برخی از موارد حتی مقدس و محترم جلوه نماید.

🌱 #دکتر_سم_هریس

@dr_nayeri
💥خودشیفتگی خداباوران

‌‎«می دانستی خدا من را دوست دارد؟ او اگزمای پوستی من را خوب کرد.»

🌱«وقتی ستایش‌اش می‌کنم احساس خوبی به من دست می‌دهد.»

🔺«دقیقن وقتی که امیدمان قطع شده بود، او یک بانکدار پیدا کرد که نرخ وام مادرم را بهبود بدهد.»

☑️اینکه افرادی ظاهرن باهوش درباره خدایشان به این شکل حرف می‌زنند نه فقط خسته کننده بلکه از لحاظ اخلاقی شرم‌آور است. چنین مدلی از باور مذهبی، به واقع کمال خودشیفتگی‌ است. با در نظر گرفتن اینکه این خدای تو در زندگی دیگران چقدر کوتاهی می‌کند، و اینکه فلاکتی که در حق بچه‌هایی بی‌کس در همین زمان اعمال می‌شود، چنین باور مذهبی‌ای خجالت‌آور است. چنین اندیشیدن، خودداری از منطقی اندیشیدن و به قدر کافی برای رنج و مشقت دیگر انسان‌ها اهمیت قایل شدن است.

🔸 #دکتر_سم_هریس

@dr_nayeri
💥ما کلمه ای برای اعتقاد نداشتن به خدای یونانی زئوس نداریم و می توان گفت که همگی ما نسبت به او خداناباور هستیم .‌ همچنین ما هیچ کلمه ای برای نامیدن فردی که طالع بین نیست نداریم . چنین کلماتی هنگامی از بین می روند که ما به سطحی از بلوغ و صداقت فکری برسیم که دیگر به اطمینان داشتن در مورد چیزهایی که به آنها مطمئن نیستیم تظاهر نکنیم.

#دکتر_سم_هریس

#sam_harris

@dr_nayeri
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥از بهترین سخنرانی‌های #دکتر_سم_هریس با موضوع تقابل علم و دین

🌱- ایا ناباوری، روحانیت را از انسان می‌گیرد؟

#SamHarris

@dr_nayeri
💥مشکل اینه که دین از انتقاد در امان است، این است که به مردم اجازه می‌دهد همه باهم چیزی را باور داشته باشند که فقط احمق‌ها و یا دیوانگان در انزوا می‌توانند به آن باور داشته باشند.

🌱 #دکتر_سم_هریس
🌱تفاوت در معیارهای اخلاقی باورمندان و ناباوران

🔸روش‌های خدا [از نظر مومنان] در واقع راز آمیز هستند. به نگر می‌رسد هر واقعیتی هیچ اهمیتی ندارد چه اندازه بد و نامناسب باشد می‌تواند سازگار با ایمان دینی باشد.
ما خودمان باید با لگد مسائل دینی را از زمین بیرون اندازیم باری، مردم دیندار به طور منظم یک‌دیگر را مطمئن می‌سازند که خدا پاسخگوی رنج کشیدن انسانها نیست. ولی چگونه می‌توانیم این ادعا که خدا دانا به همه چیز و قادر متعال است را بدانیم؟ هیچ راه دیگری نیست و برای هر انسان خردمند زمان آن رسیده نادرستی این را بپذیرد. همانا این دشواری پیر باور به دادگری خدا، ما باید آن را حل شده ببینیم. اگر خدا وجود دارد یا توان انجام هیچ کاری برای توقف بدترین بلایا را ندارد یا برای وی بی‌اهمیت است! پس خدا یا ناتوان یا بدسرشت است.

🔹خواننده‌ی دیندار به تندی چرخشی خواهد داشت [و می‌گوید]: درباره‌ی خدا نمی‌توان تنها با معیارهای اخلاقی انسانی داوری نمود.
ولی همانا، معیارهای انسانی اخلاق، در گام نخست به طور دقیق همان بوده که باورمندان بر برپایی خوبیِ خدا آنرا بکار گرفته‌اند و هر خدایی که خودش را نگران چیزهای بسیار کوچک مانند ازدواج همجنس‌ها یا نامی که با آن در نماز خوانده می‌شود نماید اگر او وجود داشته باشد! نه تنها شایستگی بی‌کرانه‌ی آفرینش را ندارد حتی شایستگی انسان را نیز ندارد، بنابراین تنها خداناباور به اندازه‌ی بسنده مهربان است تا رنج ژرفی را که از چهره‌ی جهان پیداست را دریابد. بسیار ترسناک است که ما همگی می‌میریم و چیزهایی که دوست داریم را از دست می دهیم، ولی رنج کشیدن انسانهای بسیاری زمانی که زنده هستند بدون آنکه نیاز باشد، بسیار بیشتر ترسناک است. اندازه بزرگی این رنج به دین‌ها بسته است. دشمنی دینی، جنگ‌های دینی، فریب‌های دینی، گوناگونی شاخه‌ها از منابع اندک دینی، اینها مایه آن هست که خداناباوری یک نیاز اخلاقی و روشن‌اندیشی شود، خداناباوری یک نیاز است ولی در کنار جامعه جا گرفته، به نگر می‌رسد خداناباور چون تنها کسی است که با واقعیت سر و کار دارد با زندگی سراسر شرم‌آورِ همسایگانش از دسترس دور می‌شود.

📚برگرفته از مانیفست یک خداناباور نوشته #دکتر_سم_هریس

@dr_nayeri
🌱 گفتاری از #دکتر_سم_هریس در کتاب "پایان ایمان".

@dr_nayeri ✍🏻
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌱 #دکتر_سم_هریس : چه چیزی شاید سبب شود که میلیاردها انسان‌، اصول اعتقادات دینی خود را بازبینی کنند؟ اگر والدین و آموزگاران تنها پاسخ‌های صادقانه به پرسش‌های کودکان بدهند.

@dr_nayeri
🌱 "ایمان و جنون"

باورهای ما جفتِ قرص و محکمی برای ساختار ظاهری جهان است. «آزادی از ایمان» در ما اگر در اصل وجود داشته باشد در حداقل و کوچک‌ترین اندازه است. آیا یک شخص به راستی آزاد است تا استدلالی را باور کند که هیچ مدرک و شاهدی برای آن ندارد؟ خیر .
مدرک (خواه حسی و خواه منطقی) تنها چیزی‌ست که در گامِ نخست روشن می‌سازد فلان باور یا عقیده به راستی درباره جهان است. ما نام‌های متفاوتی برای انسان‌هایی داریم که دارای باورهای فراوانی بدون هیچ توجیه منطقی هستند. زمانی که باورهای این افراد بسیار رایج است ما آن را «دین» می‌نامیم؛ در غیر این‌صورت بیشتر «دیوانه»، «روان‌پریش» یا «متوهم» خوانده می‌شوند. البته بیشتر افراد با ایمان به‌طور بی نقصی عاقل و خردمند هستند حتا اگر زیر تاثیر باورهای خویش دچار انجام کردارهای ناخوشایند و قساوت بشوند، ولی میان فردی که باور دارد اگر چند جوان بچه‌سالِ یهودی را بکشد خدا به او ۷۲ دختر باکره پاداش می‌دهد با کسی که باور دارد موجوداتی از آلفاسنتوری (نزدیک‌ترین سیستم ستاره‌ای به زمین با فاصله ۴/۳ سال نوری) با استفاده از مو خشک‌کنِ خود پیامی درباره صلح جهانی گسیل داشته‌اند، چه تفاوتی هست؟ بدون شک تفاوتی وجود دارد ولی ایمانِ مذهبی را با نورپردازی و روتوش زیبا نمی‌سازد.
انسان بخصوص می‌خواهد که به چیزی باور داشته باشد که هیچ‌کس دیگری باور نداشته باشد. برای اینکه سکان را به دست اندیشه‌هایی سپرد که هیچ مدرکی برای آن‌ها وجود ندارد (و بنابراین در گفتگو با انسان‌های دیگر نمی‌تواند قابل توجیه باشد) به طور کلی نشانه‌ای از خرابی جدی و اساسی ذهن است. آشکار است که هر چه تعداد بیشتر باشد امنیت هم بیشتر است. از اینها گذشته تنها تصادفی از دل تاریخ است که باور به توانایی خواندن اندیشه‌های افراد توسط آفریدگار گیتی نرمال و بهنجار درنظر گرفته می‌شود [از نظر خداباوران]، در حالی که باور به اینکه خدا با صدای برخورد باران بر شیشه‌ی اتاق خوابِ شخص، با کدهای مورس در حال سخن گفتن است بعنوان بیماری روانی در نظر گرفته می‌شود. بنابراین در حالی که انسان‌های مذهبی به طور کلی دیوانه نیستند ولی هسته‌ی اصلی باورهای آنان به طور کامل دیوانه‌وار است. این موضوع نباید مایه شگفتی شود، چون در بیشتر دین‌ها تنها شمار اندکی از فرآورده‌های دیوانه‌وار و جاهلانه‌ی عهد باستان را مقدس دانسته و آن‌ها را به عنوان حقیقت ازلی برای نسل بعدی به میراث گذاشته‌اند. این موضوع باعث شده که میلیاردها تن از ما انسان‌ها به چیزهایی باور داشته باشیم که هیچ شخص خردمند و عاقلی نمی‌تواند به خودی خود به آن‌ها باور داشته باشد.
در واقع دشوار است که مجموعه‌ی دیگری از باورها را یافت که بیش از اصول سنتی بسیاری از مذاهبِ ما، نشانگر و حکایتگر بیماری روانی باشد. نگاهی به یکی از شالوده‌های مذهب کاتولیک بیاندازید:

“ بدین‌سان من در میان انبوه توده مردم اعتراف می‌کنم که این قربانیِ آرامش‌بخش، شایسته و حقیقی به وکالت از مردگان و زندگان برای خدا نذر شده و جسم و خون به همراه روح و ربوبیت خداوندگار ما عیسا مسیح به راستی، درستی و حقیقت در مقدس‌ترین نانِ عشای ربانی حضور دارد و این احتمال وجود دارد که تغییر کامل ماده از نان به بدن و تغییر کاملی از شراب به خون رخ دهد؛ و امت کاتولیک این تغییر را استحاله می‌نامد. همچنین اعتراف می‌کنم که کل و تمام مسیح و آیین‌های حقیقی مذهبی هر یک با ظاهری مجزا دریافت شده است.”

نقل قول برگرفته از:
The Profession of Faith of The Roman Catholic Church

در این هنگام دیگر عیسا مسیح - که به نوبه خود روشن شده که از مادری باکره زاده شده، با مرگی تقلبی و با رستاخیزی جسمی به عرش رفته - می‌تواند خورده شود، آن هم در شکل یک تکه نان خشک. یک بورگاندی دلخواه خود را برداشته و با خواندن چند کلمه به زبان لاتین و دمیدن به آن و حالا دیگر می‌توان خون وی را نیز نوشید. آیا هیچ شکی وجود دارد که اگر چنین اندیشه‌ای تنها یک تاییدکننده داشته باشد، دیوانه درنظر گرفته خواهد شد؟ یا حتا بالاتر از این، آیا هیچ شکی وجود دارد که در اصل این فرد دیوانه است؟ خطر دین‌ها در این است که اجازه می‌دهد انسان‌هایی که در غیر اینصورت بهنجار و نرمال هستند، میوه‌ی دیوانگی برداشت کرده و آن را ملکوتی بدانند. چون به هر نسل تازه‌ای از بچه‌ها آموخته‌ می‌شود که این اندیشه‌های دینی به صورتی که اندیشه‌های غیر دینی باید اثبات شوند نیازی به اثبات ندارند. تمدن هنوز هم نتوانسته از یورش لشگر حماقت کمر راست کند. ما حتا این روزها نیز بر سر ادبیات عهد عتیق همدیگر را می‌کشیم. چه کسی می‌تواند به چیزی احمقانه‌تر از این بیاندیشد؟

📚پایان ایمان نوشته #دکتر_سم_هریس


@dr_nayeri