Forwarded from ديدبان آزار
▪️بخش اول
🔻گزارشی از وضع آزار جنسی زنان معلول
🔶«بدن ما ملک عمومی نیست»
✍🏽الهه محمدی
🔹مریم هیچ وقت صورت آن مرد را ندید؛ چشمی نداشت برای دیدن. آن روز رفته بود تا در خیابانهای خیس تهران، بوی باران را نفس بکشد. برود خانه هنرمندان که درختهایش را، حوضش را، ساختمانها و گالریهایش را ندیده بود ولی صدای پرندهها و آدمهایش را شنیده بود. اما آن روز پای مریم به پارک نرسید.
🔹سر کوچه که رسید، ماشینی جلوی پایش ایستاد و بوق زد. گفت او را میبرد خانه هنرمندان اما نبرد؛ «به من آبمیوه تعارف کرد، گفتم ممنون تشنه نیستم. گفت خواهر بخور بگذار ما هم صوابی کرده باشیم! خوردم. هنوز زمان زیادی نگذشته بود که دیگر نفهمیدم چه شد. وقتی چشمهایم را باز کردم در خانهاش بودم. او به من تجاوز کرده بود. او را نمیدیدم و همان لحظه آرزوی مرگ کردم. او دوباره من را سوار ماشینش کرد، به مترو برد و گفت پیاده شو! نفهمیدم خودم را چطور به خانه رساندم و حالا که ۳ سال از آن زمان می گذرد به ندرت پایم را از خانه بیرون میگذارم. افسرده شدهام اما از بیرون رفتن وحشت دارم.»
🔹مریم مثل زهرا و مثل مینا معلول است؛ نمیبینند، نمیشنوند، ناتوانی ذهنی دارند یا روی ویلچر نشسته و مانند هزاران معلول دیگر انواع اذیت و آزار جنسی را تجربه کردهاند؛ آزارهایی که در ایران اغلب گزارش نمیشوند و آنطور که بهروز مروتی، فعال مدنی و مدیر کمپین پیگیری حقوق افراد دارای معلولیت به «دیدبان آزار» میگوید ارائه آمار از آن در ایران جزو اسرار مگو است.
🔹هرچند جنبشهایی برای پایان دادن به خشونت علیه معلولان در جهان به راه افتاده اما ساختارهای اجتماعی، کلیشههای منفی و پیشداوریها، نواقص قانونی و حمایتی، نبود آموزش و... جزو موانعیاند که منجر به ایجاد نگرشهای تبعیضآمیز در نهادهای مختلف در مقابله با آزار جنسی زنان معلول میشود.
🔹زهرا ناشنواست؛ او در گفتوگویی که با «دیدبان آزار» داشته میگوید بارها آزار دیده ولی هیچوقت آنها را گزارش نداده است؛ «برای کاری باید مدام به یک اداره مراجعه میکردم. بعد از چند بار مراجعه، مسئول مربوطه از من پرسید که ازدواج کردهام یا خیر؟ و وقتی که جوابم منفی بود، به من گفت کارم را زمانی انجام میدهد که دوستدخترش باشم!»
🔹او میگوید: «بعضی از دوستان نابینایم هم این آزارها را تجربه کردهاند. آنها میگویند مواقعی که درباره لمسهای ناخواسته حرف میزنند، اغلب این پاسخها را میشنوند: " طبیعی است که مردم هنگام کمک به عبور از خیابان تو را لمس کنند." اما بدن ما ملک عمومی مردم نیست.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
#روز_عصای_سفید
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://harasswatch.com/news/1580/-بدن-ما-ملک-عمومی-نیست-
🔻گزارشی از وضع آزار جنسی زنان معلول
🔶«بدن ما ملک عمومی نیست»
✍🏽الهه محمدی
🔹مریم هیچ وقت صورت آن مرد را ندید؛ چشمی نداشت برای دیدن. آن روز رفته بود تا در خیابانهای خیس تهران، بوی باران را نفس بکشد. برود خانه هنرمندان که درختهایش را، حوضش را، ساختمانها و گالریهایش را ندیده بود ولی صدای پرندهها و آدمهایش را شنیده بود. اما آن روز پای مریم به پارک نرسید.
🔹سر کوچه که رسید، ماشینی جلوی پایش ایستاد و بوق زد. گفت او را میبرد خانه هنرمندان اما نبرد؛ «به من آبمیوه تعارف کرد، گفتم ممنون تشنه نیستم. گفت خواهر بخور بگذار ما هم صوابی کرده باشیم! خوردم. هنوز زمان زیادی نگذشته بود که دیگر نفهمیدم چه شد. وقتی چشمهایم را باز کردم در خانهاش بودم. او به من تجاوز کرده بود. او را نمیدیدم و همان لحظه آرزوی مرگ کردم. او دوباره من را سوار ماشینش کرد، به مترو برد و گفت پیاده شو! نفهمیدم خودم را چطور به خانه رساندم و حالا که ۳ سال از آن زمان می گذرد به ندرت پایم را از خانه بیرون میگذارم. افسرده شدهام اما از بیرون رفتن وحشت دارم.»
🔹مریم مثل زهرا و مثل مینا معلول است؛ نمیبینند، نمیشنوند، ناتوانی ذهنی دارند یا روی ویلچر نشسته و مانند هزاران معلول دیگر انواع اذیت و آزار جنسی را تجربه کردهاند؛ آزارهایی که در ایران اغلب گزارش نمیشوند و آنطور که بهروز مروتی، فعال مدنی و مدیر کمپین پیگیری حقوق افراد دارای معلولیت به «دیدبان آزار» میگوید ارائه آمار از آن در ایران جزو اسرار مگو است.
🔹هرچند جنبشهایی برای پایان دادن به خشونت علیه معلولان در جهان به راه افتاده اما ساختارهای اجتماعی، کلیشههای منفی و پیشداوریها، نواقص قانونی و حمایتی، نبود آموزش و... جزو موانعیاند که منجر به ایجاد نگرشهای تبعیضآمیز در نهادهای مختلف در مقابله با آزار جنسی زنان معلول میشود.
🔹زهرا ناشنواست؛ او در گفتوگویی که با «دیدبان آزار» داشته میگوید بارها آزار دیده ولی هیچوقت آنها را گزارش نداده است؛ «برای کاری باید مدام به یک اداره مراجعه میکردم. بعد از چند بار مراجعه، مسئول مربوطه از من پرسید که ازدواج کردهام یا خیر؟ و وقتی که جوابم منفی بود، به من گفت کارم را زمانی انجام میدهد که دوستدخترش باشم!»
🔹او میگوید: «بعضی از دوستان نابینایم هم این آزارها را تجربه کردهاند. آنها میگویند مواقعی که درباره لمسهای ناخواسته حرف میزنند، اغلب این پاسخها را میشنوند: " طبیعی است که مردم هنگام کمک به عبور از خیابان تو را لمس کنند." اما بدن ما ملک عمومی مردم نیست.»
#دیدبان_آزار
@harasswatch
#روز_عصای_سفید
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
http://harasswatch.com/news/1580/-بدن-ما-ملک-عمومی-نیست-
دیدبان آزار
«بدن ما ملک عمومی نیست»
فرهنگ، نقش اصلی را در پایان دادن به آزار و اذیت جنسی دارد؛ فرهنگ مسلطِ مبتنی بر روابط نابرابر قدرت، نابرابری را از بسیاری جهات عادی و از آزارگران زنان معلول محافظت میکند. هنجارها و تعصبات فرهنگی در دنیای کار و دانشگاهها رخنه کرده و هرگونه قصد جدی ب