Audio
🔊#پادکست_آموزشی
چگونه فضائل اخلاقی را در فرزندانمان محقق کنیم؟
|دکتر عبدالکریم #سروش|
#تعلیم_تربیت
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
چگونه فضائل اخلاقی را در فرزندانمان محقق کنیم؟
|دکتر عبدالکریم #سروش|
#تعلیم_تربیت
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
⭕️سه عامل مزاحم تعلیم و تربیت موفق
1⃣ وضع معیشتی دانش آموزان (فقر اقتصادی، عقب ماندگی اقتصادی). حد نصابی از رفاه اقتصادی برای تغییرات و موفقیت در تعلیم و تربیت لازم است. وضع اقتصادی کل جامعه که به اصطلاح جامعه شناسی رفاه اجتماعی گفته می شود می تواند سد راه موفقیت در #تعلیم_تربیت گردد. حد نصابی از رفاه اجتماعی را نیاز دارید.
2⃣ نظام سیاسی انتظار دارد آموزشهای مورد نظرش را به دانش آموز بدهیم. نظام آموزش و پرورش ایدئولوژیک است و به محتوا کار دارد و تشخیص شما با تشخیص نظام سیاسی همیشه منطبق نیست. نظام سیاسی، آموزش و پرورشی را می خواهد که به شدت ایدئولوژیک و همراه با آفات فکری مثل پیش داوری، جزم و جمود و تعصب است، به شدت مادی گرایانه که در آن مناسک و شعائر و احکام دست بالاتری از اخلاق دارند. در حالی که آموزش و پرورش موفق نباید ایدئولوژیک باشد یعنی پرونده هیچ مساله ای مختوم الی الابد نباشد و نباید مبتنی بر آفات فکری، مادی گرایانه و ظاهرگرا باشد.
3⃣ رقیب سوم چیزهایی است که از فضای عمومی جهانی دریافت می شود (ارتباطات و فضای مجازی) که در دوستان و هم نسلان دانش آموز نفوذ بسیار دارد.
خیلی وقتها این آموزش ها از بیخ و بن فاسد است مثل ماتریالیسم اخلاقی که از غرب می آید و برای بچه از اول پول دار شدن ارزش می شود. مثلا تمام سلبریتی هایی که در دنیای مجازی هستند اولین ویژگی شان ثروت است. از دید بچه ها این ها بزرگند و از دید آنها جهان لقمه ای است که می خواهند قسمت بزرگش نصیب آنها شود.
🔅مصاحبه #استاد_ملکیان ،جابه جایی ناخشنودی متعلمان،۱۳ اسفند ۹۵
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
1⃣ وضع معیشتی دانش آموزان (فقر اقتصادی، عقب ماندگی اقتصادی). حد نصابی از رفاه اقتصادی برای تغییرات و موفقیت در تعلیم و تربیت لازم است. وضع اقتصادی کل جامعه که به اصطلاح جامعه شناسی رفاه اجتماعی گفته می شود می تواند سد راه موفقیت در #تعلیم_تربیت گردد. حد نصابی از رفاه اجتماعی را نیاز دارید.
2⃣ نظام سیاسی انتظار دارد آموزشهای مورد نظرش را به دانش آموز بدهیم. نظام آموزش و پرورش ایدئولوژیک است و به محتوا کار دارد و تشخیص شما با تشخیص نظام سیاسی همیشه منطبق نیست. نظام سیاسی، آموزش و پرورشی را می خواهد که به شدت ایدئولوژیک و همراه با آفات فکری مثل پیش داوری، جزم و جمود و تعصب است، به شدت مادی گرایانه که در آن مناسک و شعائر و احکام دست بالاتری از اخلاق دارند. در حالی که آموزش و پرورش موفق نباید ایدئولوژیک باشد یعنی پرونده هیچ مساله ای مختوم الی الابد نباشد و نباید مبتنی بر آفات فکری، مادی گرایانه و ظاهرگرا باشد.
3⃣ رقیب سوم چیزهایی است که از فضای عمومی جهانی دریافت می شود (ارتباطات و فضای مجازی) که در دوستان و هم نسلان دانش آموز نفوذ بسیار دارد.
خیلی وقتها این آموزش ها از بیخ و بن فاسد است مثل ماتریالیسم اخلاقی که از غرب می آید و برای بچه از اول پول دار شدن ارزش می شود. مثلا تمام سلبریتی هایی که در دنیای مجازی هستند اولین ویژگی شان ثروت است. از دید بچه ها این ها بزرگند و از دید آنها جهان لقمه ای است که می خواهند قسمت بزرگش نصیب آنها شود.
🔅مصاحبه #استاد_ملکیان ،جابه جایی ناخشنودی متعلمان،۱۳ اسفند ۹۵
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🍃روش تعلیم و تربیت #دانش_آموز از منظر افلاطون
🔹شک نیست [معلم]هر سخنی که برای متعلم می گوید،باید همراه با استدلال باشد،یعنی برای هر مدعایی که بر دانش آموزان خویش عرضه می کند،باید اقامه دلیل کند.معلم کارش القا و تلقین نیست که مدعایی را بدون دلیلی دائم تکرار کند تا کم کم در روح طرف راسخ شود،بلکه کار معلم این است که هر مدعایی را که ارائه میدهد،دلیل آنرا هم همراهش بیاورد؛اما چه کنیم که اولا انسانها در برهه ای از زندگی خود قدرت فهم استدلال عقلانی ندارند.ثانیا انسانهایی هم هستند که اساسا قدرت فهم استدلال عقلی را تا آخر عمر پیدا نمی کنند.با این دو مشکل چه باید کرد؟وی می گفت در اینجا معلم باید چنان منشی از خود نشان دهد که متعلم ولو ببیند که سخن معلم همراه با دلیل نیست،اما به سخن معلم اعتماد کند.پس اعتماد میتواند جایگزین استدلال شود؛اما برای این دو گروه.اما اگر دانشجو بخواهد به #معلم خود اعتماد کند،کجا باید دنبال آن بگردیم؟افلاطون میگفت تمام این مطالب،بستگی به شخصیت و منش معلم دارد که وی در مجموع رفتاری از خود نشان دهد که نه تنها احترام برانگیز،بلکه مهمتر از آن اعتمادبر انگیز باشد،یعنی متعلم بداند که معلم سخن بی ربط نمی گوید.لذا می گفت معلمان دو وظیفه دارند:یک وظیفه در درون خود و یک وظیفه در بیرون.
🔹وظیفه ای که در درون دارند این است که دلیل سخنی را معلم در خاطر و ضمیر خود داشته باشد و بنابراین،معلم چنان باشد که تا سخنی را خود دلیل بر آن ندارد،لب بر آن سخن نگشاید،این یک نوع تعهد درونی است؛تعهد معلم با خودش.اما یک وظیفه دیگر هم دارد و آن وظیفه بیرونی است،یعنی در ارتباط با متعلم،باید رفتار وی اعتماد بر انگیز باشد.وی می گفت رفتار ترس برانگیز و یا احترام برانگیز در این جهت سودی ندارد،بلکه تنها رفتار اعتماد برانگیز است که مفید است.اگر بخواهیم بچه هایمان را بگذاریم به سنی برسند که بتوانند استدلال بفهمند،آن وقت دیگر دیر شده است و تعلیم و تربیت های غلط آنها را از راه صحیح منحرف کرده اند.پس نمی توان گفت باید صبر پیشه کرد تا وقتی بچه ها قادر به فهم استدلال باشند،بلکه ما باید از همان اوایل کودکی تعلیم و تربیت را شروع کرده باشیم.
🔹مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که آیا با چنین تربیتی بچه ها آدم های غیرمنطقی بار نمی آیند؟افلاطون در پاسخ میگوید:این،تمام جوابش در همان تعهد درونی معلم است.اگر معلم آن تعهد درونی را داشته باشد،یعنی برای هر سخنی که می گوید در پیش خود دلیل داشته باشد،درست است که برای کودک دلیل نمی آورد ولی بچه ها بعدها می بینند که معلم سخن خود را بدون دلیل برای آنها نگفته است.افلاطون میگفت:اینکه می بینید بعضی آدمها وقتی بزرگ می شوند آدمهای فاسدی از کار در می آیند به خاطر این است که آرا و عقایدی در کودکی به آنها گفته شده است که هیچ دلیلی نداشته است و معلمان آنها این تعهد درونی را هم نداشته اند.بدی تعلیم و تربیت ما در این است که آرایی که خود بر آن دلیلی نداریم به زبان می آوریم،و این اثر بدی در متعلم دارد.افلاطون معتقد بود ما انسانها تا به حال چنین تعلیم و تربیتی نداشته ایم(افلاطون میگفته تا حالا،یعنی زمان خودش ولی باید دوهزار و هشتصد سال دیگر هم به آن اضافه نمود!)
🔹وقتی چنین باشد که آرای بی دلیل برای ما بگویند،از لحاظ روانی ما یک نوع انکسار روحی پیدا می کنیم،احساس می کنیم که یک عمر در حال فریب خوردن بوده ایم و از این به بعد می گوییم چون ما توسط دیگران فریب خورده ایم،ما هم دیگران را فریب می دهیم،و این روحیه سبب انحطاط تعلیم و تربیت شده است.بر اساس این مبنا، #افلاطون رکن مهم #تعلیم_تربیت را معلم میداند نه متعلم.
🖋#مصطفی_ملکیان،تاریخ فلسفه،جلد 1،صفحات 189 و 190
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🔹شک نیست [معلم]هر سخنی که برای متعلم می گوید،باید همراه با استدلال باشد،یعنی برای هر مدعایی که بر دانش آموزان خویش عرضه می کند،باید اقامه دلیل کند.معلم کارش القا و تلقین نیست که مدعایی را بدون دلیلی دائم تکرار کند تا کم کم در روح طرف راسخ شود،بلکه کار معلم این است که هر مدعایی را که ارائه میدهد،دلیل آنرا هم همراهش بیاورد؛اما چه کنیم که اولا انسانها در برهه ای از زندگی خود قدرت فهم استدلال عقلانی ندارند.ثانیا انسانهایی هم هستند که اساسا قدرت فهم استدلال عقلی را تا آخر عمر پیدا نمی کنند.با این دو مشکل چه باید کرد؟وی می گفت در اینجا معلم باید چنان منشی از خود نشان دهد که متعلم ولو ببیند که سخن معلم همراه با دلیل نیست،اما به سخن معلم اعتماد کند.پس اعتماد میتواند جایگزین استدلال شود؛اما برای این دو گروه.اما اگر دانشجو بخواهد به #معلم خود اعتماد کند،کجا باید دنبال آن بگردیم؟افلاطون میگفت تمام این مطالب،بستگی به شخصیت و منش معلم دارد که وی در مجموع رفتاری از خود نشان دهد که نه تنها احترام برانگیز،بلکه مهمتر از آن اعتمادبر انگیز باشد،یعنی متعلم بداند که معلم سخن بی ربط نمی گوید.لذا می گفت معلمان دو وظیفه دارند:یک وظیفه در درون خود و یک وظیفه در بیرون.
🔹وظیفه ای که در درون دارند این است که دلیل سخنی را معلم در خاطر و ضمیر خود داشته باشد و بنابراین،معلم چنان باشد که تا سخنی را خود دلیل بر آن ندارد،لب بر آن سخن نگشاید،این یک نوع تعهد درونی است؛تعهد معلم با خودش.اما یک وظیفه دیگر هم دارد و آن وظیفه بیرونی است،یعنی در ارتباط با متعلم،باید رفتار وی اعتماد بر انگیز باشد.وی می گفت رفتار ترس برانگیز و یا احترام برانگیز در این جهت سودی ندارد،بلکه تنها رفتار اعتماد برانگیز است که مفید است.اگر بخواهیم بچه هایمان را بگذاریم به سنی برسند که بتوانند استدلال بفهمند،آن وقت دیگر دیر شده است و تعلیم و تربیت های غلط آنها را از راه صحیح منحرف کرده اند.پس نمی توان گفت باید صبر پیشه کرد تا وقتی بچه ها قادر به فهم استدلال باشند،بلکه ما باید از همان اوایل کودکی تعلیم و تربیت را شروع کرده باشیم.
🔹مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که آیا با چنین تربیتی بچه ها آدم های غیرمنطقی بار نمی آیند؟افلاطون در پاسخ میگوید:این،تمام جوابش در همان تعهد درونی معلم است.اگر معلم آن تعهد درونی را داشته باشد،یعنی برای هر سخنی که می گوید در پیش خود دلیل داشته باشد،درست است که برای کودک دلیل نمی آورد ولی بچه ها بعدها می بینند که معلم سخن خود را بدون دلیل برای آنها نگفته است.افلاطون میگفت:اینکه می بینید بعضی آدمها وقتی بزرگ می شوند آدمهای فاسدی از کار در می آیند به خاطر این است که آرا و عقایدی در کودکی به آنها گفته شده است که هیچ دلیلی نداشته است و معلمان آنها این تعهد درونی را هم نداشته اند.بدی تعلیم و تربیت ما در این است که آرایی که خود بر آن دلیلی نداریم به زبان می آوریم،و این اثر بدی در متعلم دارد.افلاطون معتقد بود ما انسانها تا به حال چنین تعلیم و تربیتی نداشته ایم(افلاطون میگفته تا حالا،یعنی زمان خودش ولی باید دوهزار و هشتصد سال دیگر هم به آن اضافه نمود!)
🔹وقتی چنین باشد که آرای بی دلیل برای ما بگویند،از لحاظ روانی ما یک نوع انکسار روحی پیدا می کنیم،احساس می کنیم که یک عمر در حال فریب خوردن بوده ایم و از این به بعد می گوییم چون ما توسط دیگران فریب خورده ایم،ما هم دیگران را فریب می دهیم،و این روحیه سبب انحطاط تعلیم و تربیت شده است.بر اساس این مبنا، #افلاطون رکن مهم #تعلیم_تربیت را معلم میداند نه متعلم.
🖋#مصطفی_ملکیان،تاریخ فلسفه،جلد 1،صفحات 189 و 190
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
⁉️ مسئله نظام سیاسی یا فرهنگ و تعلیم و تربیت ؟!
به نظر میآید یکی از بزرگترین اشتباهات، سیاست زدگی است؛ یعنی کسی فکر کند که مشکل، نظام سیاسی حاکم است. «رابین رانات تاگور» و «گاندی» دو رفیق بسیار صمیمی بودند؛ در جریان مبارزات استعمارزدایی هند، راهشان از هم جدا شد. گاندی رهبری سیاسی این نهضت را بر عهده گرفت، ولی تاگور شروع کرد به تأسیس مدارس برای #تعلیم_تربیت . مدارس او هماکنون نیز در هند هست؛ سیستم خاصّی را در تربیت و تعلیم القاء میکند، غیر ازآنچه در غرب متداول است... تاگور نامهای به گاندی نوشته است که میگوید اشتباه شما این است که فکر میکنید تمام مشکلات مردم هند ناشی از این است که فرمانداران، استانداران و امپراتورشان انگلیسی است و ارتش و اقتصادشان به دست انگلیسیها اداره میشود... و فکر میکنید اگر ما اینها را از کشورمان بیرون راندیم و بجای آنها از مردم اصلی هند بر سرکار آوردیم، مشکلمان حلّ میشود؛ این توهّم شماست. امّا من معتقدم یک سلسله امور هست که اگر در این مردم عوض شود و همین انگلیسیها حاکم باشند، مردم سعادتمند خواهند بود و فرهنگ اقتصاد و... مطلوب خواهند داشت؛ امّا اگر آن سلسله امور عوض نشوند هیچ تغییری در رفع مشکلات ایجاد نمیشود. مردم ما مختصّات فرهنگی-روانیای دارند که اگر اینها عوض نشود، هیچ تغییری در رفع مشکلات ایجاد نمیشود. مردم ما مختصّات فرهنگی-روانیای دارند که اگر اینها عوض نشود، مشکلات، هست و فرقی هم بین حاکم انگلیسی و هندی نیست و اگر آنها از بین رفت، مشکلات رفع میشود، چه انگلیسی حاکم باشد و چه هندی. پس بهجای اینکه به مردم بگوئید: «مردم! بهپیش» بگوئید: «مردم! به خود آئید، عیب شما در خود شماست» تلقّی تاگور خلاف سیاستزدگی است، تا ما اینطور هستیم نظام حاکم بر ما اینطور زائیده میشود، ماهیّت نظام حاکم با تغییر اسم و رسم عوض نمیشود.| ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
به نظر میآید یکی از بزرگترین اشتباهات، سیاست زدگی است؛ یعنی کسی فکر کند که مشکل، نظام سیاسی حاکم است. «رابین رانات تاگور» و «گاندی» دو رفیق بسیار صمیمی بودند؛ در جریان مبارزات استعمارزدایی هند، راهشان از هم جدا شد. گاندی رهبری سیاسی این نهضت را بر عهده گرفت، ولی تاگور شروع کرد به تأسیس مدارس برای #تعلیم_تربیت . مدارس او هماکنون نیز در هند هست؛ سیستم خاصّی را در تربیت و تعلیم القاء میکند، غیر ازآنچه در غرب متداول است... تاگور نامهای به گاندی نوشته است که میگوید اشتباه شما این است که فکر میکنید تمام مشکلات مردم هند ناشی از این است که فرمانداران، استانداران و امپراتورشان انگلیسی است و ارتش و اقتصادشان به دست انگلیسیها اداره میشود... و فکر میکنید اگر ما اینها را از کشورمان بیرون راندیم و بجای آنها از مردم اصلی هند بر سرکار آوردیم، مشکلمان حلّ میشود؛ این توهّم شماست. امّا من معتقدم یک سلسله امور هست که اگر در این مردم عوض شود و همین انگلیسیها حاکم باشند، مردم سعادتمند خواهند بود و فرهنگ اقتصاد و... مطلوب خواهند داشت؛ امّا اگر آن سلسله امور عوض نشوند هیچ تغییری در رفع مشکلات ایجاد نمیشود. مردم ما مختصّات فرهنگی-روانیای دارند که اگر اینها عوض نشود، هیچ تغییری در رفع مشکلات ایجاد نمیشود. مردم ما مختصّات فرهنگی-روانیای دارند که اگر اینها عوض نشود، مشکلات، هست و فرقی هم بین حاکم انگلیسی و هندی نیست و اگر آنها از بین رفت، مشکلات رفع میشود، چه انگلیسی حاکم باشد و چه هندی. پس بهجای اینکه به مردم بگوئید: «مردم! بهپیش» بگوئید: «مردم! به خود آئید، عیب شما در خود شماست» تلقّی تاگور خلاف سیاستزدگی است، تا ما اینطور هستیم نظام حاکم بر ما اینطور زائیده میشود، ماهیّت نظام حاکم با تغییر اسم و رسم عوض نمیشود.| ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🎬 #معرفی_فیلم
💥 فیلم چهارصد ضربه؛ ساخته فرانسوا تروفو 1959.
The 400 Blows 1959
فیلمی برای والدین، معلمان، مربیان و مدیران و تمامی اشخاصی که با نظام تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی درگیرند....
فیلم چهارصد ضربه شرح معضل اساسی انسان عصر جدید است. دغدغه ای که با ظهور و گسترش جوامع صنعتی و فراصنعتی روزبروز بر ابعاد و جوانب آن افزوده شده و آدمی از حل پیچیدگی آن ناتوان تر گشته است.
و آن مراقبت و یا تیمارداشت فرزندان است. براستی که بشر با تمام دستاوردهای فرهنگی و علمی و ..... قرون جدید، در تامین امنیت روانی و یا حتی ساده تر امنیت جسمی نسل بعدی درمانده است و گسستی که از مواجه ای ناآشنا بین نظام اموزشی، والدین و نوجوانان رخ داده داستانی دردناک است، که امروز بیش از دیروز و فردا بیش از امروز ضرورت نگاهی دیگر را می طلبد.
تروفو در چهارصد ضربه، توامان نظام تعلیم و تربیت رسمی و خانواده بویژه مادر را عامل اساسی و قدرتمند سرکوب مداوم حقیقت آنتوان می داند. مادری که آرامش را در نبودن آنتوان جستجو می کند. مادری که هست، اما نیست. خشونت گفتار و رفتار، خستگی، بیگانگی با نقش مادر و تعهد همسری، رهاورد زندگی مدرنیته ای است که در نهایت پروسه جداسازی آنتوان از خانه؛ مدرسه و جامعه را رقم می زند. آنتوان براحتی مرگ مادر را بهانه غیبت از مدرسه عنوان می کند. چون درک و دریافتی از مهر مادر و مادری ندارد. برای او مادر مرده است.
اما فردی که نام معلم و مربی را بر خود حمل می کند، ناتوان تر و رنجورتر از آن است که بتواند حتی با یک کودک یا نوجوان ارتباطی انسانی برقرار کند. او خود در سنت آموزشی بالیده شده که قُلدری و مرجعیتِ مطلق معلم و مافوق، برجسته ترین پیام آشکار و نهان آن است. جزئی ترین رفتار خارج از انضباط شاگرد را با سخت ترین عکس العمل پاسخ می دهد. سیستمی که در دروغ و دورویی به پیش میرود، فقط خطای کودکان را برنمی تابد و می خواهد آن را اصلاح کند. اما در این جامعه فقط آنتوان است که باید اصلاح شود؟ مادر، پدر ناتنی یا معلم نیاز به بهبود افکار خود ندارند؟
در واقع فیلم هشداری به تمامی ساحات جامعه است. آنتوان و آنتوان ها نتیجه تربیت ماست. بنا به نقد قابل تامل (میشل فوکو) از جامعه مدرن، ظهور نهادهای جدید مانند مدرسه، ظهور انضباطی جدید و بی سابقه بر آدمی را هدف قرار داده است. این انضباط جدید تمام وجود آدمی را متصرف می شود و تلاش می کند تا تک تک عملکردها و حرکات را از کودکی کنترل و تنظیم کند. ترادف انضباط و قدرت با معیارها و اختیاراتی که تمدن جدید اِعمال کرده نقش بندگی را
برای کودکان و نوجوانان قانونی و عادی ساخته است. آنتوان بنا به خلقیات سنین خود گاهی از مدار تنظیمات اِعمال شده سیستم خارج می شود و دست به اعمالی می زند که ممکن است برای هر انسانی بارها روی داده است، اما هرگز انعطافی از سوی مدرسه و خانه دریافت نمی کند. هرگاه راست می گوید شرایط برای او وخیم تر می شود. از اینرو دروغپردازی را راه حل بهتری می یابد.
او شیفته ادبیات بالزاک است و بگونه ای در درون با او پیوندی مبهم دارد. معلم می توانست ارتباط با بالزاک را به بستر بهبود ارزنده ای در آنتوان تبدیل کند. اما معلم ترجیح می دهد، توانایی خود را بیشتر بر مچگیری شاگردان متمرکز کند. تمرکزی که همه دیکتاتورها برای آن راهبردها و شگردهایی دارند. حتی با فرض سرقت ادبی آنتوان از بالزاک، معلم از امکان پرورندان جنبشی اصیل در درون آنتوان برخوردار بود.
در صحنه های کلاس، مدرسه، تأدیب خانه، زندان و حتی خانه، شاخص پذیرفته شده از سوی متولیان فقط تأدیب، نهی، تنبیه و جریمه است. این بزرگسالان هستند که کودکان یا نوجوانان باید جهان را از لنز عینک آنها تماشا کنند. هشدار فوکو این است که تمامی این نهادها، رفتار معقول را از طریق فرایند قدرت در دستگاههای انضباطی پی می گیرند.
در نهایت، فیلم چهارصد ضربه درونمایه یک جامعه تنبیهی و یک نشانه تکنیک ِ عمومی تنبیه است که تمایل شدیدی برای پنهان کردن تنبیه از طریق تغییر مکانِ خاطی دارد.
✍دکتر #فریده_بهرامی
#فیلمهای پیرامون #تعلیم_تربیت
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
💥 فیلم چهارصد ضربه؛ ساخته فرانسوا تروفو 1959.
The 400 Blows 1959
فیلمی برای والدین، معلمان، مربیان و مدیران و تمامی اشخاصی که با نظام تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی درگیرند....
فیلم چهارصد ضربه شرح معضل اساسی انسان عصر جدید است. دغدغه ای که با ظهور و گسترش جوامع صنعتی و فراصنعتی روزبروز بر ابعاد و جوانب آن افزوده شده و آدمی از حل پیچیدگی آن ناتوان تر گشته است.
و آن مراقبت و یا تیمارداشت فرزندان است. براستی که بشر با تمام دستاوردهای فرهنگی و علمی و ..... قرون جدید، در تامین امنیت روانی و یا حتی ساده تر امنیت جسمی نسل بعدی درمانده است و گسستی که از مواجه ای ناآشنا بین نظام اموزشی، والدین و نوجوانان رخ داده داستانی دردناک است، که امروز بیش از دیروز و فردا بیش از امروز ضرورت نگاهی دیگر را می طلبد.
تروفو در چهارصد ضربه، توامان نظام تعلیم و تربیت رسمی و خانواده بویژه مادر را عامل اساسی و قدرتمند سرکوب مداوم حقیقت آنتوان می داند. مادری که آرامش را در نبودن آنتوان جستجو می کند. مادری که هست، اما نیست. خشونت گفتار و رفتار، خستگی، بیگانگی با نقش مادر و تعهد همسری، رهاورد زندگی مدرنیته ای است که در نهایت پروسه جداسازی آنتوان از خانه؛ مدرسه و جامعه را رقم می زند. آنتوان براحتی مرگ مادر را بهانه غیبت از مدرسه عنوان می کند. چون درک و دریافتی از مهر مادر و مادری ندارد. برای او مادر مرده است.
اما فردی که نام معلم و مربی را بر خود حمل می کند، ناتوان تر و رنجورتر از آن است که بتواند حتی با یک کودک یا نوجوان ارتباطی انسانی برقرار کند. او خود در سنت آموزشی بالیده شده که قُلدری و مرجعیتِ مطلق معلم و مافوق، برجسته ترین پیام آشکار و نهان آن است. جزئی ترین رفتار خارج از انضباط شاگرد را با سخت ترین عکس العمل پاسخ می دهد. سیستمی که در دروغ و دورویی به پیش میرود، فقط خطای کودکان را برنمی تابد و می خواهد آن را اصلاح کند. اما در این جامعه فقط آنتوان است که باید اصلاح شود؟ مادر، پدر ناتنی یا معلم نیاز به بهبود افکار خود ندارند؟
در واقع فیلم هشداری به تمامی ساحات جامعه است. آنتوان و آنتوان ها نتیجه تربیت ماست. بنا به نقد قابل تامل (میشل فوکو) از جامعه مدرن، ظهور نهادهای جدید مانند مدرسه، ظهور انضباطی جدید و بی سابقه بر آدمی را هدف قرار داده است. این انضباط جدید تمام وجود آدمی را متصرف می شود و تلاش می کند تا تک تک عملکردها و حرکات را از کودکی کنترل و تنظیم کند. ترادف انضباط و قدرت با معیارها و اختیاراتی که تمدن جدید اِعمال کرده نقش بندگی را
برای کودکان و نوجوانان قانونی و عادی ساخته است. آنتوان بنا به خلقیات سنین خود گاهی از مدار تنظیمات اِعمال شده سیستم خارج می شود و دست به اعمالی می زند که ممکن است برای هر انسانی بارها روی داده است، اما هرگز انعطافی از سوی مدرسه و خانه دریافت نمی کند. هرگاه راست می گوید شرایط برای او وخیم تر می شود. از اینرو دروغپردازی را راه حل بهتری می یابد.
او شیفته ادبیات بالزاک است و بگونه ای در درون با او پیوندی مبهم دارد. معلم می توانست ارتباط با بالزاک را به بستر بهبود ارزنده ای در آنتوان تبدیل کند. اما معلم ترجیح می دهد، توانایی خود را بیشتر بر مچگیری شاگردان متمرکز کند. تمرکزی که همه دیکتاتورها برای آن راهبردها و شگردهایی دارند. حتی با فرض سرقت ادبی آنتوان از بالزاک، معلم از امکان پرورندان جنبشی اصیل در درون آنتوان برخوردار بود.
در صحنه های کلاس، مدرسه، تأدیب خانه، زندان و حتی خانه، شاخص پذیرفته شده از سوی متولیان فقط تأدیب، نهی، تنبیه و جریمه است. این بزرگسالان هستند که کودکان یا نوجوانان باید جهان را از لنز عینک آنها تماشا کنند. هشدار فوکو این است که تمامی این نهادها، رفتار معقول را از طریق فرایند قدرت در دستگاههای انضباطی پی می گیرند.
در نهایت، فیلم چهارصد ضربه درونمایه یک جامعه تنبیهی و یک نشانه تکنیک ِ عمومی تنبیه است که تمایل شدیدی برای پنهان کردن تنبیه از طریق تغییر مکانِ خاطی دارد.
✍دکتر #فریده_بهرامی
#فیلمهای پیرامون #تعلیم_تربیت
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 #معرفی_فیلم
ارفاق
فیلم کوتاه «ارفاق» به کارگردانی و نویسندگی رضا نجاتی، محصول سال ۱۴۰۰ است و در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی شده است.
داستان این فیلم، به طور کامل در یک مدرسه روایت میشود. هوتن شکیبا در نقش معلمی آرام و وظیفهشناس ظاهر شده که بیدلیل درگیر ماجرایی پیچیده از سوی یکی از دانشآموزانش میشود
#فیلمهای پیرامون #تعلیم_تربیت
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
ارفاق
فیلم کوتاه «ارفاق» به کارگردانی و نویسندگی رضا نجاتی، محصول سال ۱۴۰۰ است و در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه داستانی شده است.
داستان این فیلم، به طور کامل در یک مدرسه روایت میشود. هوتن شکیبا در نقش معلمی آرام و وظیفهشناس ظاهر شده که بیدلیل درگیر ماجرایی پیچیده از سوی یکی از دانشآموزانش میشود
#فیلمهای پیرامون #تعلیم_تربیت
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انیمیشن لئو (Leo)
انیمیشن Leo داستان یک مارمولک ۷۴ ساله و خسته بهنام لئو را دنبال میکند که سالها با یک لاک پشت در آکواریوم یک کلاس درس دبستانی در فلوریدای آمریکا زندگی میکند و گرفتار شده است. لئو زمانیکه متوجه میشود تنها یک سال دیگر عمر میکند، تصمیم به فرار میگیرد تا زندگی خارج از آکواریوم و مدرسه را تجربه کند.انیمیشن Leo داستان سر راست و مشخصی دارد و هدفش سرگرم کردن خانواده و افراد کم سن و سال است. با این وجود در متن انیمیشن به پاره ای از مسایل کودکان دوره ابتدایی نیز چرداخته می شود.انیمیشن لئو را می توان به عنوان یک فیلم در گروه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش نیز قرار داد.
لینک انیمیشن لئو Leo 2023 با دوبله فارسی
#فیلمهای پیرامون #تعلیم_تربیت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM