#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (4)
📗حرکتی مثبت در جهان انجام دهید
اگر می خواهید کاری فوق العاده انجام دهید باید خودتان حس کنید کارتان متفاوت است و تاثیر مثبتی در جهان اطرافتان دارد و تازه خودتان هم نقش مهمی در آن دارید.
این بدان معنا نیست که مثلا موظفید علاج سرطان را بیابید تا کارتان بزرگ و فوق العاده باشد، بلکه کافی است به اندازه تلاش تان احساس ارزش کنید.
قطعا شما هم دلتان می خواهد از زبان مشتریانتان بشنوید: کار شما زندگی مرا بهتر کرده است، در واقع دوست دارید حس کنید که اگر کاری فعلی تان را انجام ندهید مشتریانتان را نگران کرده اید.
شما باید یک ضرورت دیگر را درک کنید، شما ...
بیایید نگاهی به شرکت CraigsList بیاندازیم. این شرکت کل کسب وکارهای سنتی و نیازمندی ها را با چند کارمند به چالش کشید و از همین روش هم میلیون ها دلار درآمد کسب کرد. هم اکنون یکی از سایت های معروف جهان در اختیار این شرکت است و باعث کسادی بازار خیلی از روزنامه ها شده است.
نمونه دیگر در این حوزه Druge Report است که فردی به نام مت دروگ آنرا راه اندازی کرد. این سایت یک صفحه بیشتر ندارد و خود آقای دروگ آن را اداره می کند، اما آنقدر موفق بوده و تاثیر چشم گیری در صنعت خبر، تولیدات تلویزیونی و نیز برنامه های رادیویی داشته که به یکی از سایت های پربازدید گزارشگران و خبرنگاران تبدیل شده است.
اگر می خواهید کاری انجام دهید، یک کار پر اهمیت را برگزینید. این آدمای کوچک ناگهان شروع کردند و مدل های قدیمی ای را که دهه ها حکومت می کردند از میان بردند. شما هم می توانید چنین کاری را در صنعت خود انجام دهید.
📗نیاز خود را پوشش دهید
ساده ترین و سرراست ترین راه برای خلق یک محصول یا سرویس فوق العاده ساخت آن چیزی است که می خواهید از آن استفاده کنید. این امر به شما کمک می کند که قادر به درک آنچه ن را مثالخلق می کنید، باشید.
به عنوان نمونه، شرکت خودما
خودِ ما در شرکت مان، آنچه را در کسب و کار نیاز داشتیم، تولید کردیم. به عنوان نمونه،به دنبال روشی بودیم که رویدادهایی چون مذاکرات،قرارهای ملاقات و پیگیری ها را ثبت و نگهداری کند، بنابراین Highrise (مدیریت تماس ها) را به این منظور تولید کردیم، ما به گروه متمرکز، مطالعه بازار و ... نیاز نداشتیم،بلکه نیازی را که داشتیم خودمان پوشش دادیم.
وقتی محصول یا سرویسی می سازید، هر روز نیازمند صدها تصمیم گیری در مورد آن هستید. اگر در حال حل مشکل شخص ثالثی باشید دایما در تاریکی دارید شمشیر می زنید اما وقتی این مشکل شما باشد، نور وارد این اتاق تاریک خواهد شد و شما به راحتی به هدف خواهید زد.
James Dyson مخترعی بود که ابتدا نیاز خود را پوشش داد، وقتی داشت خانه خود را جارو می کرد، متوجه شد قدرت مکش جاروبرقی اش به طور مداوم کاهش پیدا می کند و نفوذ گرد و غبار از کیسه جارو هوا را آلوده می کند. چون مشکل پیش آمده چیزی بود که خودش تجربه می کرد و نه مشکل دیگران، پس تصمیم گرفت این مساله را حل کند که این تصمیم منجر به تولید اولین جاروبرقی بدون کیسه جهان شد.
رویکرد "مشکلات خود را حل کنید" باعث می شود عاشق کاری شوید که انجامش می دهید. شما مشکل را می شناسید و ارزش راه حل آن را کامل درک می کنید، چاره ای جز این نیست. در هر حال، شما می خواهید سالهای در پیش رو را روی این موضوع کار کنید شاید حتی بقیه زندگی تان را بخواهید صرفش کنید پس بهتر است این موضوع چیزی باشد که واقعا برای شما اهمیت دارد.
#ادامه_دارد
#قسمت4
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (4)
📗حرکتی مثبت در جهان انجام دهید
اگر می خواهید کاری فوق العاده انجام دهید باید خودتان حس کنید کارتان متفاوت است و تاثیر مثبتی در جهان اطرافتان دارد و تازه خودتان هم نقش مهمی در آن دارید.
این بدان معنا نیست که مثلا موظفید علاج سرطان را بیابید تا کارتان بزرگ و فوق العاده باشد، بلکه کافی است به اندازه تلاش تان احساس ارزش کنید.
قطعا شما هم دلتان می خواهد از زبان مشتریانتان بشنوید: کار شما زندگی مرا بهتر کرده است، در واقع دوست دارید حس کنید که اگر کاری فعلی تان را انجام ندهید مشتریانتان را نگران کرده اید.
شما باید یک ضرورت دیگر را درک کنید، شما ...
بیایید نگاهی به شرکت CraigsList بیاندازیم. این شرکت کل کسب وکارهای سنتی و نیازمندی ها را با چند کارمند به چالش کشید و از همین روش هم میلیون ها دلار درآمد کسب کرد. هم اکنون یکی از سایت های معروف جهان در اختیار این شرکت است و باعث کسادی بازار خیلی از روزنامه ها شده است.
نمونه دیگر در این حوزه Druge Report است که فردی به نام مت دروگ آنرا راه اندازی کرد. این سایت یک صفحه بیشتر ندارد و خود آقای دروگ آن را اداره می کند، اما آنقدر موفق بوده و تاثیر چشم گیری در صنعت خبر، تولیدات تلویزیونی و نیز برنامه های رادیویی داشته که به یکی از سایت های پربازدید گزارشگران و خبرنگاران تبدیل شده است.
اگر می خواهید کاری انجام دهید، یک کار پر اهمیت را برگزینید. این آدمای کوچک ناگهان شروع کردند و مدل های قدیمی ای را که دهه ها حکومت می کردند از میان بردند. شما هم می توانید چنین کاری را در صنعت خود انجام دهید.
📗نیاز خود را پوشش دهید
ساده ترین و سرراست ترین راه برای خلق یک محصول یا سرویس فوق العاده ساخت آن چیزی است که می خواهید از آن استفاده کنید. این امر به شما کمک می کند که قادر به درک آنچه ن را مثالخلق می کنید، باشید.
به عنوان نمونه، شرکت خودما
خودِ ما در شرکت مان، آنچه را در کسب و کار نیاز داشتیم، تولید کردیم. به عنوان نمونه،به دنبال روشی بودیم که رویدادهایی چون مذاکرات،قرارهای ملاقات و پیگیری ها را ثبت و نگهداری کند، بنابراین Highrise (مدیریت تماس ها) را به این منظور تولید کردیم، ما به گروه متمرکز، مطالعه بازار و ... نیاز نداشتیم،بلکه نیازی را که داشتیم خودمان پوشش دادیم.
وقتی محصول یا سرویسی می سازید، هر روز نیازمند صدها تصمیم گیری در مورد آن هستید. اگر در حال حل مشکل شخص ثالثی باشید دایما در تاریکی دارید شمشیر می زنید اما وقتی این مشکل شما باشد، نور وارد این اتاق تاریک خواهد شد و شما به راحتی به هدف خواهید زد.
James Dyson مخترعی بود که ابتدا نیاز خود را پوشش داد، وقتی داشت خانه خود را جارو می کرد، متوجه شد قدرت مکش جاروبرقی اش به طور مداوم کاهش پیدا می کند و نفوذ گرد و غبار از کیسه جارو هوا را آلوده می کند. چون مشکل پیش آمده چیزی بود که خودش تجربه می کرد و نه مشکل دیگران، پس تصمیم گرفت این مساله را حل کند که این تصمیم منجر به تولید اولین جاروبرقی بدون کیسه جهان شد.
رویکرد "مشکلات خود را حل کنید" باعث می شود عاشق کاری شوید که انجامش می دهید. شما مشکل را می شناسید و ارزش راه حل آن را کامل درک می کنید، چاره ای جز این نیست. در هر حال، شما می خواهید سالهای در پیش رو را روی این موضوع کار کنید شاید حتی بقیه زندگی تان را بخواهید صرفش کنید پس بهتر است این موضوع چیزی باشد که واقعا برای شما اهمیت دارد.
#ادامه_دارد
#قسمت4
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (5)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت # زمان
شروع به ساختن کنید
همه ما احتمالا دوستانی داریم که می گویند، من ایده ای فوق العاده دارم که اگر اجرایش کنم میلیونر می شوم. این حرفا خیالبافی و باد هواست! داشتن ایده چیزی را خلق نخواهد کرد. مهم چیزی است که شما اجرا می کنید نه چیزی که در موردش فکر می کنید، حرف می زنید یا برنامه ریزی دارید.
تصور کنید ایده ارزشمندی دارید. خب سعی کنید آن را بفروشید. فکر می کنید چه کسی ایده تان را می خرد و اگر بخرد، چقدر پایش پول می دهد؟! هیچ مبلغی احتمالا! تا زمانی که شما شروع به ساخت چیزی نکرده اید، ایده فوق العاده شما فقط یک ایده است و هر کس دیگری می تواند آنها را انجام دهد.
استنلی کوبریک به فیلم سازان مشتاق اینگونه توصیه می کند: "دوربین را به دست بگیرید و یک فیلم بسازید." او می داند وقتی شما کاری را شروع می کنید باید ابداع را چاشنی آن کنید و این مهمترین نکته برای شروع است. بنابراین دوربین را بردارید، دکمه رکورد را فشار دهید و فیلم تان را آغاز کنید.
ایده ها فراوان است و این ایده ها بخش کوچکی از کسب و کار است. سوال اصلی اما اینجاست که چگونه آن را اجرا خواهید کرد؟!
زمان نداشتن بهانه است
بیشترین بهانه ای که مردم می آورند این است: زمان کافی نداریم. اینطور افراد ادعا می کنند که عاشق شروع یک کسب و کار یا شیفته یادگیری هستند و یا حتی دوست دارند یک کتاب بنویسند و ... اما متاسفانه تنها مشکلشان این است که زمان کافی ندارند.
اینطور نیست، شما همیشه زمان کافی خواهید داشت، تنها درصورتی که زمان تان را درست استفاده کنید. لازم نیست کارهایتان را در ساعت کاری انجام دهید، برای پروژه هایتان از زمان آخر شب استفاده کنید.
به جای تماشای تلویزیون و بازی با موبایل یا تبلت تان روی ایده هایتان کار کنید، به جای ساعت 10، ساعت 11 بخوابید بخوابید. حرف ما البته این نیست که شب بیداری بکشیدو 16 ساعت در شبانه روز کار کنید، بلکه مقصود این است که در هفته چند ساعت بیشتر کار کنید. چند ساعت اضافه تر کار کردن در طول هفته برای شروع کار کافی است.
این اقدام به شما کمک می کند تا بفهمید علاقه تان واقعی است یا گذرا. ضمن اینکه کمترین ریسک ممکن را هم به دنبال دارد. کمی وقت گذاشتن ارزش این را دارد که بدانید کل زمانتان را برای کار بگذارید یا نه.
وقتی چیزی بخواهد بد باشد، زمان یکی از عواملی است که زورمان به آن می رسد، بدون توجه به سایر تعهدات. حقیقت این است که اکثر افراد نمی خواهند اینگونه باشد. در واقع این افراد با انداختن تقصیر به گردن زمان، خود را از گزند انتقاد خود و دیگران حفظ می کنند. خودتان را اسیر بهانه های واهی نکنید. این دقیقا وظیفه خودِ شماست به به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید.
گذشته از این، زمان کامل هیچ وقت نخواهد رسید، اصولا شما یا زیادی جوان هستید یا زیادی پیر، یا بیش از حد سرتان شلوغ است یا بی پول و یا هر دلیل دیگر. اگر همیشه به دنبال یافت زمان کامل هستید، به هیچ نتیجه ای نخواهید رسید.
#ادامه_دارد
#قسمت5
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت # زمان
شروع به ساختن کنید
همه ما احتمالا دوستانی داریم که می گویند، من ایده ای فوق العاده دارم که اگر اجرایش کنم میلیونر می شوم. این حرفا خیالبافی و باد هواست! داشتن ایده چیزی را خلق نخواهد کرد. مهم چیزی است که شما اجرا می کنید نه چیزی که در موردش فکر می کنید، حرف می زنید یا برنامه ریزی دارید.
تصور کنید ایده ارزشمندی دارید. خب سعی کنید آن را بفروشید. فکر می کنید چه کسی ایده تان را می خرد و اگر بخرد، چقدر پایش پول می دهد؟! هیچ مبلغی احتمالا! تا زمانی که شما شروع به ساخت چیزی نکرده اید، ایده فوق العاده شما فقط یک ایده است و هر کس دیگری می تواند آنها را انجام دهد.
استنلی کوبریک به فیلم سازان مشتاق اینگونه توصیه می کند: "دوربین را به دست بگیرید و یک فیلم بسازید." او می داند وقتی شما کاری را شروع می کنید باید ابداع را چاشنی آن کنید و این مهمترین نکته برای شروع است. بنابراین دوربین را بردارید، دکمه رکورد را فشار دهید و فیلم تان را آغاز کنید.
ایده ها فراوان است و این ایده ها بخش کوچکی از کسب و کار است. سوال اصلی اما اینجاست که چگونه آن را اجرا خواهید کرد؟!
زمان نداشتن بهانه است
بیشترین بهانه ای که مردم می آورند این است: زمان کافی نداریم. اینطور افراد ادعا می کنند که عاشق شروع یک کسب و کار یا شیفته یادگیری هستند و یا حتی دوست دارند یک کتاب بنویسند و ... اما متاسفانه تنها مشکلشان این است که زمان کافی ندارند.
اینطور نیست، شما همیشه زمان کافی خواهید داشت، تنها درصورتی که زمان تان را درست استفاده کنید. لازم نیست کارهایتان را در ساعت کاری انجام دهید، برای پروژه هایتان از زمان آخر شب استفاده کنید.
به جای تماشای تلویزیون و بازی با موبایل یا تبلت تان روی ایده هایتان کار کنید، به جای ساعت 10، ساعت 11 بخوابید بخوابید. حرف ما البته این نیست که شب بیداری بکشیدو 16 ساعت در شبانه روز کار کنید، بلکه مقصود این است که در هفته چند ساعت بیشتر کار کنید. چند ساعت اضافه تر کار کردن در طول هفته برای شروع کار کافی است.
این اقدام به شما کمک می کند تا بفهمید علاقه تان واقعی است یا گذرا. ضمن اینکه کمترین ریسک ممکن را هم به دنبال دارد. کمی وقت گذاشتن ارزش این را دارد که بدانید کل زمانتان را برای کار بگذارید یا نه.
وقتی چیزی بخواهد بد باشد، زمان یکی از عواملی است که زورمان به آن می رسد، بدون توجه به سایر تعهدات. حقیقت این است که اکثر افراد نمی خواهند اینگونه باشد. در واقع این افراد با انداختن تقصیر به گردن زمان، خود را از گزند انتقاد خود و دیگران حفظ می کنند. خودتان را اسیر بهانه های واهی نکنید. این دقیقا وظیفه خودِ شماست به به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید.
گذشته از این، زمان کامل هیچ وقت نخواهد رسید، اصولا شما یا زیادی جوان هستید یا زیادی پیر، یا بیش از حد سرتان شلوغ است یا بی پول و یا هر دلیل دیگر. اگر همیشه به دنبال یافت زمان کامل هستید، به هیچ نتیجه ای نخواهید رسید.
#ادامه_دارد
#قسمت5
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (5)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان
📗خط مشی داشته باشید
همانطور که پیش می روید، به چرایی چگونگی کار خود هم فکر کنید. کسب و کارهای فوق العاده نه فقط محصولات و خدمات بلکه دیدگاه هم دارند. باید به کاری که می کنید، اعتقاد داشته باشید، باید بدانید برای چه می جنگید و در نهایت باید آن را به همه نشان دهید.
مهم است که چگونه طرفدار جذب خود کنید و کاری کنید که شیفته تان شوند. آنها راه را به شما نشان می دهند و هوادارتان می شوند. در واقع آنها بهتر از هرگونه شیوه تبلیغاتی به توسعه کسب و کار شما کمک می کنند.
بعضی ها از شما حمایت نمی کنند، چون حمایت شان مجانی نیست. شاید حتی اتهام هایی را هم به شما نسبت دهند، اما زندگی همین است و بالا و پایین دارد. برخی عاشقانه شما را دوست دارند و برخی دیگر از شما متنفرند. اگر کسی با حرفی که زده اید مخالفت نکرد، احتمالا حرف های جالبی نزده اید.
خیلی ها به این دلیل که محصولات ما کمتر از رقبا امکانات دارد از ما متنفرند. زمانیکه به امکانات اضافی محصولاتشان انتقاد می کنیم، به ما توهین می کنند. اما ما به کارهایی که محصولات مان انجام نمی دهد بیشتر از آن کارهایی که انجام می دهند افتخار می کنیم.
ما آنها را ساده طراحی کردیم چون معتقدیم اغلب نرم افزارها پیچیده هستند، امکانات زیاد، دکمه زیاد و سردرگمی های خیلی زیادتر. پس ما نرم افزارهایی متفاوت ساختیم. اصلا هم بد نیست که آنچه ساخته ایم به درد همه مشتریان نمی خورد. اگرچه با این رویکرد بخشی از مشتریان خود را از دست داده ایم، اما خیلی ها هم هستند که عاشق کار ما شده اند. در واقع ر این خط مشی ماست.
وقتی شما خط مشی مشخصی نداشته باشید، هر چیزی قابل استناد و بحث خواهد بود اما در صورت داشتن خط مشی، پاسخ شما در زمان تصمیم گیری مشخص است.
#ادامه_دارد
#قسمت5
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان
📗خط مشی داشته باشید
همانطور که پیش می روید، به چرایی چگونگی کار خود هم فکر کنید. کسب و کارهای فوق العاده نه فقط محصولات و خدمات بلکه دیدگاه هم دارند. باید به کاری که می کنید، اعتقاد داشته باشید، باید بدانید برای چه می جنگید و در نهایت باید آن را به همه نشان دهید.
مهم است که چگونه طرفدار جذب خود کنید و کاری کنید که شیفته تان شوند. آنها راه را به شما نشان می دهند و هوادارتان می شوند. در واقع آنها بهتر از هرگونه شیوه تبلیغاتی به توسعه کسب و کار شما کمک می کنند.
بعضی ها از شما حمایت نمی کنند، چون حمایت شان مجانی نیست. شاید حتی اتهام هایی را هم به شما نسبت دهند، اما زندگی همین است و بالا و پایین دارد. برخی عاشقانه شما را دوست دارند و برخی دیگر از شما متنفرند. اگر کسی با حرفی که زده اید مخالفت نکرد، احتمالا حرف های جالبی نزده اید.
خیلی ها به این دلیل که محصولات ما کمتر از رقبا امکانات دارد از ما متنفرند. زمانیکه به امکانات اضافی محصولاتشان انتقاد می کنیم، به ما توهین می کنند. اما ما به کارهایی که محصولات مان انجام نمی دهد بیشتر از آن کارهایی که انجام می دهند افتخار می کنیم.
ما آنها را ساده طراحی کردیم چون معتقدیم اغلب نرم افزارها پیچیده هستند، امکانات زیاد، دکمه زیاد و سردرگمی های خیلی زیادتر. پس ما نرم افزارهایی متفاوت ساختیم. اصلا هم بد نیست که آنچه ساخته ایم به درد همه مشتریان نمی خورد. اگرچه با این رویکرد بخشی از مشتریان خود را از دست داده ایم، اما خیلی ها هم هستند که عاشق کار ما شده اند. در واقع ر این خط مشی ماست.
وقتی شما خط مشی مشخصی نداشته باشید، هر چیزی قابل استناد و بحث خواهد بود اما در صورت داشتن خط مشی، پاسخ شما در زمان تصمیم گیری مشخص است.
#ادامه_دارد
#قسمت5
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (6)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز
چشم انداز داشتن غیر ممکن است
دنیایی تفاوت است بین یک اعتقاد صادقانه با چشم اندازی قراردادی که نشان دهد به چه اعتقاد دارید. ما می دانید و شما هم می دانید که عبارت "ارائه کننده بهترین خدمات" برای چسباندن روی دیوارها درست شده و اصولا با دنیای واقعی فاصله دارد.
تصور کنید در دفتر یک شرکت خدمات خودرو ایستاده اید؛ اتاقی سرد با کف پوش های کثیف و کانتر خالی. در همین حین با کاغذی پاره و پوره مواجه می شوید که روی دیوار اتاق نصب شده است: ماموریت ما ارائه خدمات در حوزه اجاره، لیزینگ و فروش خودرو و تمامی خدمات مرتبط با بهترین کیفیت می باشد و در انجام این کار به فکر خدماتی فراتر از انتظار هستیم. تلاش ما این است که وفاداری مشتریانمان را با ارائه خدماتی فراتر از تعهدمان افزایش دهیم و تجربه ای ماندگار برای آنها به جا بگذاریم. ما باید به کارمندانمان جهت خدمات بهتر به مشتری انگیزش دهیم و ...
و شما در حالیکه این جملات را می خوانید با خود فکر می کنید چه کسی قرار است این خدمات را به من بدهد و حس می کنید این جملات از دنیای واقعی که در آن قرار گرفته اید کاملا فاصله دارد.
#ادامه_دارد
#قسمت6
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز
چشم انداز داشتن غیر ممکن است
دنیایی تفاوت است بین یک اعتقاد صادقانه با چشم اندازی قراردادی که نشان دهد به چه اعتقاد دارید. ما می دانید و شما هم می دانید که عبارت "ارائه کننده بهترین خدمات" برای چسباندن روی دیوارها درست شده و اصولا با دنیای واقعی فاصله دارد.
تصور کنید در دفتر یک شرکت خدمات خودرو ایستاده اید؛ اتاقی سرد با کف پوش های کثیف و کانتر خالی. در همین حین با کاغذی پاره و پوره مواجه می شوید که روی دیوار اتاق نصب شده است: ماموریت ما ارائه خدمات در حوزه اجاره، لیزینگ و فروش خودرو و تمامی خدمات مرتبط با بهترین کیفیت می باشد و در انجام این کار به فکر خدماتی فراتر از انتظار هستیم. تلاش ما این است که وفاداری مشتریانمان را با ارائه خدماتی فراتر از تعهدمان افزایش دهیم و تجربه ای ماندگار برای آنها به جا بگذاریم. ما باید به کارمندانمان جهت خدمات بهتر به مشتری انگیزش دهیم و ...
و شما در حالیکه این جملات را می خوانید با خود فکر می کنید چه کسی قرار است این خدمات را به من بدهد و حس می کنید این جملات از دنیای واقعی که در آن قرار گرفته اید کاملا فاصله دارد.
#ادامه_دارد
#قسمت6
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (6)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #سرمایه_گذار_خارجی
سرمایه گذار خارجی آخرین نقشه است
یکی از اولین سوالاتی که ممکن است به ذهنتان خطور کند این است که پول از کجا بیاوریم؟
اغلب مردم فکر می کنند پاسخ این سوال جذب سرمایه گذار خارجی است. اگر می خواهید کارخانه، رستوران یا فعالیتی اینچنینی داشته باشید، احتمالا نیاز به سرمایه گذار خواهید داشت. اما در جریان باشید که امروزه خیلی از کسب و کارها نیازی به زیرساخت های گران قیمت ندارند.
امروزه ما در اقتصاد خدماتی هستیم. کسب وکارهای خدماتی از قبیل مشاوره، شرکت های نرم افزاری، خدمات مجالس، طراحی گرافیکی و صدها کسب و کار دیگر به پول زیادی برای راه اندازی نیاز ندارند. اگر هدفتان کسب و کارهایی مانند اینهاست از جذب سرمایه گذاری خارجی اجتناب کنید.
در حقیقت، فارغ از اینکه قرار است استارت چه کسب و کاری را بزنید، سعی کنید حداقل سرمایه گذاری مورد نیاز خود را جذب کنید. خرج کردن پول دیگران شاید به نظر عالی برسد، اما دردسرهای زیادی با خود همراه دار، چراکه ممکن است عنان کار را از دستتان برود.
در صورت جذب سرمایه گذار مجبورید پاسخگویش باشید. در ابتدای کار و وقتی اندیشه های دو طرف در یک راستا هستند، همه چیز آرام است، اما وای از آن روز که سختی و مشکلی پیش آید! به نظرتان چه اتفاقی می افتد؟
آیا شما کسب و کار خود را شروع کرده اید که از دیگران دستور بگیرید؟ سرمایه گذار می خواهد پولی که سرمایه گذاری کرده با سودش خیلی برگردد(معمولا بین 3 تا 5 سال)، در ضمن جذب سرمایه گذار اعتیاد آور هم هست، چون هیچ کاری راحت تر از خرج کردن پول دیگران نیست!
وقتی روز به روز مخارتان بیشتر شود، سرمایه بیشتری به کسب و کار شما تزریق شده و سهم شما از کسب و کار کم می شود. واقعا چنین معامله ای خوبی نیست.
نیازتان کمتر از تصورتان است، مطمئن باشید!
آیا واقعا به 10 نفر نیاز دارید، آنهم درحالیکه کارتان با 2 یا 3 نفر راه می افتد؟
آیا واقعا به 500.000 دلار نیاز دارید یا کارتان فعلا با 50.000 تا یا 5000 دلار راه می افتد؟
آیا واقعا برای انجام کارها به 6 ماه زمان نیاز دارید یا می شود 2 ماهه همه کارها را انجام داد؟
آیا واقعا به دفتر کار بزرگ نیاز دارید، یا یک دفتر کار مشترک با دیگران فعلا کفایت می کند ؟
آیا واقعا نیاز به تبلیغات و استخدام تیم روابط عمومی دارید یا کارتان به گونه ای دیگر قابل انجام است؟
آیا واقعا نیاز به ساخت یک کارخانه دارید یا می توانید افرادی را استخدام کنید که بتوانند محصول شما را بسازند و در مراحل اولیه کارتان را راه بیاندازند؟
آیا واقعا نیاز به حسابدار دارید یا می توانید این کار را با یک نرم افزار ساده حسابداری خودتان انجام دهید؟
آیا واقعا به دپارتمان آی تی نیاز دارید یا با برون سپاری می توانید نیازهای خود را رفع کنید؟
آیا واقعا به یک کارمند تمام وقت برای پشتیبانی نیاز دارید یا درخواست های پشتیبانی را خودتان می توانید رسیدگی کنید؟
آیا واقعا نیاز به فروشگاه دارید یا اجناس خود را می توانید به صورت آنلاین بفروشید؟
آیا واقعا نیاز به کارت ویزیت آنچنانی، سربرگ، بروشور و .. دارید یا می توانید این کارها را بگذارید برای بعد؟
توجه داشته باشید که ممکن است در آینده به همه اینها نیاز داشته باشید، اما اکنون کار شما با حداقل ها پیش می رود.
صرفه جویی هیچ مشکلی را به وجود نمی آورد. وقتی ما اولین محصولمان را تولید کردیم، ارزان پایمان تمام شد، دفتر کار انحصاری برای خودمان نداشتیم و آن را با شرکتی در یک جا کار میکردیم. به جای تعداد متعدد کامپیوتر سرویس دهنده با یک کامپیوتر کار خود را شروع کردیم. تبلیغات نداشتیم و فقط با اشتراک گذاری تجربیات به صورت آنلاین معرفی شدیم. کسی را برای پاسخ به ایمیل های مشتریان استخدام نکردیم و موسس شرکت خودش اینکار را انجام می داد و همه چیز به خوبی کار می کرد.
شرکت ها بزرگ هم کار خود را از گاراژ شروع کردند. شما نیز می توانید.
#ادامه_دارد
#قسمت6
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #سرمایه_گذار_خارجی
سرمایه گذار خارجی آخرین نقشه است
یکی از اولین سوالاتی که ممکن است به ذهنتان خطور کند این است که پول از کجا بیاوریم؟
اغلب مردم فکر می کنند پاسخ این سوال جذب سرمایه گذار خارجی است. اگر می خواهید کارخانه، رستوران یا فعالیتی اینچنینی داشته باشید، احتمالا نیاز به سرمایه گذار خواهید داشت. اما در جریان باشید که امروزه خیلی از کسب و کارها نیازی به زیرساخت های گران قیمت ندارند.
امروزه ما در اقتصاد خدماتی هستیم. کسب وکارهای خدماتی از قبیل مشاوره، شرکت های نرم افزاری، خدمات مجالس، طراحی گرافیکی و صدها کسب و کار دیگر به پول زیادی برای راه اندازی نیاز ندارند. اگر هدفتان کسب و کارهایی مانند اینهاست از جذب سرمایه گذاری خارجی اجتناب کنید.
در حقیقت، فارغ از اینکه قرار است استارت چه کسب و کاری را بزنید، سعی کنید حداقل سرمایه گذاری مورد نیاز خود را جذب کنید. خرج کردن پول دیگران شاید به نظر عالی برسد، اما دردسرهای زیادی با خود همراه دار، چراکه ممکن است عنان کار را از دستتان برود.
در صورت جذب سرمایه گذار مجبورید پاسخگویش باشید. در ابتدای کار و وقتی اندیشه های دو طرف در یک راستا هستند، همه چیز آرام است، اما وای از آن روز که سختی و مشکلی پیش آید! به نظرتان چه اتفاقی می افتد؟
آیا شما کسب و کار خود را شروع کرده اید که از دیگران دستور بگیرید؟ سرمایه گذار می خواهد پولی که سرمایه گذاری کرده با سودش خیلی برگردد(معمولا بین 3 تا 5 سال)، در ضمن جذب سرمایه گذار اعتیاد آور هم هست، چون هیچ کاری راحت تر از خرج کردن پول دیگران نیست!
وقتی روز به روز مخارتان بیشتر شود، سرمایه بیشتری به کسب و کار شما تزریق شده و سهم شما از کسب و کار کم می شود. واقعا چنین معامله ای خوبی نیست.
نیازتان کمتر از تصورتان است، مطمئن باشید!
آیا واقعا به 10 نفر نیاز دارید، آنهم درحالیکه کارتان با 2 یا 3 نفر راه می افتد؟
آیا واقعا به 500.000 دلار نیاز دارید یا کارتان فعلا با 50.000 تا یا 5000 دلار راه می افتد؟
آیا واقعا برای انجام کارها به 6 ماه زمان نیاز دارید یا می شود 2 ماهه همه کارها را انجام داد؟
آیا واقعا به دفتر کار بزرگ نیاز دارید، یا یک دفتر کار مشترک با دیگران فعلا کفایت می کند ؟
آیا واقعا نیاز به تبلیغات و استخدام تیم روابط عمومی دارید یا کارتان به گونه ای دیگر قابل انجام است؟
آیا واقعا نیاز به ساخت یک کارخانه دارید یا می توانید افرادی را استخدام کنید که بتوانند محصول شما را بسازند و در مراحل اولیه کارتان را راه بیاندازند؟
آیا واقعا نیاز به حسابدار دارید یا می توانید این کار را با یک نرم افزار ساده حسابداری خودتان انجام دهید؟
آیا واقعا به دپارتمان آی تی نیاز دارید یا با برون سپاری می توانید نیازهای خود را رفع کنید؟
آیا واقعا به یک کارمند تمام وقت برای پشتیبانی نیاز دارید یا درخواست های پشتیبانی را خودتان می توانید رسیدگی کنید؟
آیا واقعا نیاز به فروشگاه دارید یا اجناس خود را می توانید به صورت آنلاین بفروشید؟
آیا واقعا نیاز به کارت ویزیت آنچنانی، سربرگ، بروشور و .. دارید یا می توانید این کارها را بگذارید برای بعد؟
توجه داشته باشید که ممکن است در آینده به همه اینها نیاز داشته باشید، اما اکنون کار شما با حداقل ها پیش می رود.
صرفه جویی هیچ مشکلی را به وجود نمی آورد. وقتی ما اولین محصولمان را تولید کردیم، ارزان پایمان تمام شد، دفتر کار انحصاری برای خودمان نداشتیم و آن را با شرکتی در یک جا کار میکردیم. به جای تعداد متعدد کامپیوتر سرویس دهنده با یک کامپیوتر کار خود را شروع کردیم. تبلیغات نداشتیم و فقط با اشتراک گذاری تجربیات به صورت آنلاین معرفی شدیم. کسی را برای پاسخ به ایمیل های مشتریان استخدام نکردیم و موسس شرکت خودش اینکار را انجام می داد و همه چیز به خوبی کار می کرد.
شرکت ها بزرگ هم کار خود را از گاراژ شروع کردند. شما نیز می توانید.
#ادامه_دارد
#قسمت6
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (7)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ
خب، رسیدیم به استارت آپ. استارت آپ نوعی کسب و کار است که توجه زیادی را می طلبد (این امر به ویژه درباره شرکت های فناوری صدق می کند).
استارت آپ را می توان یک موقعیت جادویی دانست که در آن هزینه ها مشکل شخص دیگری است. اینجا جایی است که مزاحمی به نام درآمد هیچگاه معضل نمی شود و می توانید پول دیگران را هزینه کنید، تا زمانیکه راهی برای مالکیت بر آن بیابید. اینجا جایی است که قوانین چارچوب کسب و کار به کار نمی آید.
تنها یک مشکل برای استارت آپ وجود دارد و آن اینکه استارت آپ بیشتر شبیه افسانه است. واقعیت این است که همه کسب و کارها، چه قدیمی و چه جدید، به دست یک سری قوانین اقتصادی و نیروی های بازار یکسان مدیریت می شوند.
استارت آپ ها تلاش می کنند این واقعیت را نادیده بگیرند. این نوع کسب و کار از سوی کسانی کلید می خورد که در تلاش برای به تاخیر انداختن یک اتفاق اجتناب ناپذیر هستند. آنها با این کار زمان رسیدن کسب و کارشان به پیشرفت، سود و تبدیل شدن به کسب و کاری پایدار و واقعی را عقب می اندازند.
هرکسی که دیدگاه "در آینده چگونگی به سود رسیدن را کشف خواهیم کرد." در سر داشته باشد، به هیچ جا نخواهد رسید و دیدگاه مضحکی دارد. مثل این می ماند که یک راکت شیپ بسیازید اما وقتی می خواهید آن را راه بندازید بگویید: " بیایید وانمود کنیم که جاذبه زمین وجود ندارد!"
کسب و کار بدون داشتن مسیری مشخص برای درآمدزایی، کسب و کار نیست، یک سرگرمی است. بنابراین از ایده استارت آپ به عنوان عصای زیربغل استفاده نکنید.
به جای این کارها یک کسب و کار واقعی را آغاز کنید. کسب و کارهای واقعی از روز اول به فکر کسب درآمد و سود هستند. کسب و کارهای واقعی، با گفتن جمله: "مشکلی نیست، ما فقط یک استارت آپ شروع کرده ایم." بر مشکلات بزرگ سرپوش نمی گذارند.
با کسب و کار مثل یک کسب و کار واقعی برخورد کنید تا یک گام به موفقیت نزدیکتر شوید.
قبل از شروع به فکر پایان نباشید
استراتژی تان برای خروج یا برون رفت چیست؟ این سوالی است که زیاد می شنوید، حتی وقتی تازه می خواهید کارتان را شروع کنید!
چه اتفاقی افتاده که آدم ها قبل از این که چیزی را بسازند در فکر آن هستند که چگونه از دستش خلاص شوند؟! دلیل اینهمه عجله و شتاب چیست؟! اولویت بندی تان مسخره و مضحک است اگر قبل از اینکه چیزی را شروع کنید به فکر پایان آن باشید.
آیا با طراحی جداگانه ای وارد یک رابطه می شوید؟ آیا توافق نامه طلاق را روز عروسی می نویسد؟ آیا با وکیل خانواده فردای روز عروسی قرار ملاقات می گذارید؟ به نظر شما این رفتارها خنده دار به نظر نمی رسد؟
شما باید به فکر استراتژی تعهد باشید نه برون رفت. شما باید در اندیشه رشد و موفقیت پروژه خود باشید نه راه فرار. اگر نگاه شما بر اساس تفکرات اینچنینی باشد اساسا شانسی برای موفقیت نخواهید داشت.
بسیاری از تجار مشتاق را می بینید که امید به خیانت و بی اخلاقی می بندند، اما شانس موفقیتشان خیلی ناچیز است. تنها تعداد خیلی کمی از آنها شاید بتوانند موفق شوند. مثلا 1 در 1000 یا 1 در 10 هزاز. به علاوه وقتی صرفا به دنبال به دست آوردن باشید، روی سیاست غلطی پافشاری می کنید. چون به جای اینکه به فکر جلب رضایت قلبی مشتریان خود باشید، نگران این هستید که چه کسی یا چه کسانی از شما خرید می کنند. کسب و کاری راه می اندازید، محصولتان را می فروشید و بعد هم پول خوبی به دست می آورید. اما در نهایت چه دستاوردی دارید؟! چقدر دوام دارد؟! به زودگذرها دلخوش نباشید.
#ادامه_دارد
#قسمت7
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ
خب، رسیدیم به استارت آپ. استارت آپ نوعی کسب و کار است که توجه زیادی را می طلبد (این امر به ویژه درباره شرکت های فناوری صدق می کند).
استارت آپ را می توان یک موقعیت جادویی دانست که در آن هزینه ها مشکل شخص دیگری است. اینجا جایی است که مزاحمی به نام درآمد هیچگاه معضل نمی شود و می توانید پول دیگران را هزینه کنید، تا زمانیکه راهی برای مالکیت بر آن بیابید. اینجا جایی است که قوانین چارچوب کسب و کار به کار نمی آید.
تنها یک مشکل برای استارت آپ وجود دارد و آن اینکه استارت آپ بیشتر شبیه افسانه است. واقعیت این است که همه کسب و کارها، چه قدیمی و چه جدید، به دست یک سری قوانین اقتصادی و نیروی های بازار یکسان مدیریت می شوند.
استارت آپ ها تلاش می کنند این واقعیت را نادیده بگیرند. این نوع کسب و کار از سوی کسانی کلید می خورد که در تلاش برای به تاخیر انداختن یک اتفاق اجتناب ناپذیر هستند. آنها با این کار زمان رسیدن کسب و کارشان به پیشرفت، سود و تبدیل شدن به کسب و کاری پایدار و واقعی را عقب می اندازند.
هرکسی که دیدگاه "در آینده چگونگی به سود رسیدن را کشف خواهیم کرد." در سر داشته باشد، به هیچ جا نخواهد رسید و دیدگاه مضحکی دارد. مثل این می ماند که یک راکت شیپ بسیازید اما وقتی می خواهید آن را راه بندازید بگویید: " بیایید وانمود کنیم که جاذبه زمین وجود ندارد!"
کسب و کار بدون داشتن مسیری مشخص برای درآمدزایی، کسب و کار نیست، یک سرگرمی است. بنابراین از ایده استارت آپ به عنوان عصای زیربغل استفاده نکنید.
به جای این کارها یک کسب و کار واقعی را آغاز کنید. کسب و کارهای واقعی از روز اول به فکر کسب درآمد و سود هستند. کسب و کارهای واقعی، با گفتن جمله: "مشکلی نیست، ما فقط یک استارت آپ شروع کرده ایم." بر مشکلات بزرگ سرپوش نمی گذارند.
با کسب و کار مثل یک کسب و کار واقعی برخورد کنید تا یک گام به موفقیت نزدیکتر شوید.
قبل از شروع به فکر پایان نباشید
استراتژی تان برای خروج یا برون رفت چیست؟ این سوالی است که زیاد می شنوید، حتی وقتی تازه می خواهید کارتان را شروع کنید!
چه اتفاقی افتاده که آدم ها قبل از این که چیزی را بسازند در فکر آن هستند که چگونه از دستش خلاص شوند؟! دلیل اینهمه عجله و شتاب چیست؟! اولویت بندی تان مسخره و مضحک است اگر قبل از اینکه چیزی را شروع کنید به فکر پایان آن باشید.
آیا با طراحی جداگانه ای وارد یک رابطه می شوید؟ آیا توافق نامه طلاق را روز عروسی می نویسد؟ آیا با وکیل خانواده فردای روز عروسی قرار ملاقات می گذارید؟ به نظر شما این رفتارها خنده دار به نظر نمی رسد؟
شما باید به فکر استراتژی تعهد باشید نه برون رفت. شما باید در اندیشه رشد و موفقیت پروژه خود باشید نه راه فرار. اگر نگاه شما بر اساس تفکرات اینچنینی باشد اساسا شانسی برای موفقیت نخواهید داشت.
بسیاری از تجار مشتاق را می بینید که امید به خیانت و بی اخلاقی می بندند، اما شانس موفقیتشان خیلی ناچیز است. تنها تعداد خیلی کمی از آنها شاید بتوانند موفق شوند. مثلا 1 در 1000 یا 1 در 10 هزاز. به علاوه وقتی صرفا به دنبال به دست آوردن باشید، روی سیاست غلطی پافشاری می کنید. چون به جای اینکه به فکر جلب رضایت قلبی مشتریان خود باشید، نگران این هستید که چه کسی یا چه کسانی از شما خرید می کنند. کسب و کاری راه می اندازید، محصولتان را می فروشید و بعد هم پول خوبی به دست می آورید. اما در نهایت چه دستاوردی دارید؟! چقدر دوام دارد؟! به زودگذرها دلخوش نباشید.
#ادامه_دارد
#قسمت7
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (7)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ
از ایده ی کاهش وزن استقبال کنید. هم اکنون، شما کوچک ترین، باریک ترین و سریع ترین پدیده در مقایسه با آینده ی خود هستید. از این جا به بعد، شما شروع به انباشت وزن می کنید. و هر چه یک وسیله سنگین تر باشد، تغیر جهت دادن آن دشوار تر است. در دنیای تجارت هم وضع همین است. پس کاهش وزن برای مواردی از این دست اجباری است:
قرارداد های بلند مدت
کارمندان مازاد
تصمیمات پایدار
جلسات
فرایندهای دشوار
سیاهه ی دارایی ها (فیزیکی و فکری)
نرم افزارها، سخت افزارها و فناوری هایی که مشتری را وابسته به خود می کند.
نقشه راه های بلند مدت
سیاستهای اداری
از این گونه موارد تا هر جا که ممکن است، پرهیز کنید. در این صورت، شما می توانید به آسانی تغییر مسیر دهید. هر چه هزینه بالاتری داشته باشد، احتمال عملی شدنش کمتر است.
سازمانهای بزرگ سالهای زیادی را صرف می کنند تا یک چرخش اساسی انجام دهند. آنها به جای عمل کردن، حرف می زنند. به جای انجام دادن، جلسه برگزار می کنند. اما اگر شما وزن خود را پایین نگه دارید می توانید به سادگی هر چیزی را تغییر دهید.: تمام مدل تجاری، محصول، مجموعه ویزگی ها، و یا پیام بازاریابی تان را. می توانید اشتباه کنید و آن را به سرعت اصلاح نمایید. می توانید اولویت ها، ترکیب محصول و یا تمرکزتان را تغیر دهید. و مهمتر از همه، می توانید ذهنیت خود را دگرگون سازید
#ادامه_دارد
#قسمت7
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ
از ایده ی کاهش وزن استقبال کنید. هم اکنون، شما کوچک ترین، باریک ترین و سریع ترین پدیده در مقایسه با آینده ی خود هستید. از این جا به بعد، شما شروع به انباشت وزن می کنید. و هر چه یک وسیله سنگین تر باشد، تغیر جهت دادن آن دشوار تر است. در دنیای تجارت هم وضع همین است. پس کاهش وزن برای مواردی از این دست اجباری است:
قرارداد های بلند مدت
کارمندان مازاد
تصمیمات پایدار
جلسات
فرایندهای دشوار
سیاهه ی دارایی ها (فیزیکی و فکری)
نرم افزارها، سخت افزارها و فناوری هایی که مشتری را وابسته به خود می کند.
نقشه راه های بلند مدت
سیاستهای اداری
از این گونه موارد تا هر جا که ممکن است، پرهیز کنید. در این صورت، شما می توانید به آسانی تغییر مسیر دهید. هر چه هزینه بالاتری داشته باشد، احتمال عملی شدنش کمتر است.
سازمانهای بزرگ سالهای زیادی را صرف می کنند تا یک چرخش اساسی انجام دهند. آنها به جای عمل کردن، حرف می زنند. به جای انجام دادن، جلسه برگزار می کنند. اما اگر شما وزن خود را پایین نگه دارید می توانید به سادگی هر چیزی را تغییر دهید.: تمام مدل تجاری، محصول، مجموعه ویزگی ها، و یا پیام بازاریابی تان را. می توانید اشتباه کنید و آن را به سرعت اصلاح نمایید. می توانید اولویت ها، ترکیب محصول و یا تمرکزتان را تغیر دهید. و مهمتر از همه، می توانید ذهنیت خود را دگرگون سازید
#ادامه_دارد
#قسمت7
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (8)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ
محدودیت های را به آغوش بکشید
"من به اندازه کافی زمان، پول، آدم و تجربه ندارم." ناله ها و شکایت ها را خاتمه دهید، لطفا! هرچه کمتر بهتر."
محدودیت ها مزیت است. منابع محدود شما را مجبور می کند با چیزهایی که واقعا نیاز دارید پیش روید و خلاقیت در وجودتان رشد کند.
آیا سلاح هایی که زندانیان را با صابون و قاشق ساخته اند را دیده اید؟ آنها با چیزی که در دست داشتند، شروع به ساخت کردند.البته منظور این نیست که شال و کلاه کنید و کسی را با اسلحه بزنید. موضوع این است که می توانید با حداقل ها چیزهای خیره کننده ای بسازید.
نویسندگان معتقدند که از محدودیت ها برای بروز خلاقیت استفاده کنید و این یعنی ساخت یک محصول کوچک خیلی بهتر از یک کالای بزرگ بی ارزش است.
اگر بخواهید همه ایده ها را یکجا اجرایی کنید، در واقع اراده کرده اید تا از یک سری ایده فوق العاده محصولی بدردنخور بسازید .
توجه داشته باشید که نمی شود همه آنچه در ذهن می چرخد را یکجا به خوبی به اجرا درآورد. زمان ، منابع، توانایی و تمرکز محدود و مشخصی در اختیار شماست. حتی انجام دادن یه کار هم سخت است تا چه رسد به اینکه بخواهید 10 کار را همزمان اجرا کنید ! پس فراموشش کنید.
بنابراین سعی کنید بعضی از ایده های نازنین تان را برای رسیدن به یک محصول خوب قربانی کنید.
جاه طلبی خود را نصف کنید.
بسیاری از ایده هایی که در ذهن دارید، ممکن است برای تولید محصول مناسب نباشند تازه اگر بر فرض مناسب هم باشند، می توانید زمان دیگری را برای اجرایشان در نظر بگیرید.
خیلی چیزها وقتی کوچکتر می شوند بدردبخورتر و مناسب تر می شوند. کارگردانان خیلی از صحنه های خوب فیلم را برای رسیدن به یک فیلم خوب حذف می کنند. موسیقی دان ها و نویسنده های بزرگ نیز همین رویه را دارند.
#ادامه_دارد
#قسمت8
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ
محدودیت های را به آغوش بکشید
"من به اندازه کافی زمان، پول، آدم و تجربه ندارم." ناله ها و شکایت ها را خاتمه دهید، لطفا! هرچه کمتر بهتر."
محدودیت ها مزیت است. منابع محدود شما را مجبور می کند با چیزهایی که واقعا نیاز دارید پیش روید و خلاقیت در وجودتان رشد کند.
آیا سلاح هایی که زندانیان را با صابون و قاشق ساخته اند را دیده اید؟ آنها با چیزی که در دست داشتند، شروع به ساخت کردند.البته منظور این نیست که شال و کلاه کنید و کسی را با اسلحه بزنید. موضوع این است که می توانید با حداقل ها چیزهای خیره کننده ای بسازید.
نویسندگان معتقدند که از محدودیت ها برای بروز خلاقیت استفاده کنید و این یعنی ساخت یک محصول کوچک خیلی بهتر از یک کالای بزرگ بی ارزش است.
اگر بخواهید همه ایده ها را یکجا اجرایی کنید، در واقع اراده کرده اید تا از یک سری ایده فوق العاده محصولی بدردنخور بسازید .
توجه داشته باشید که نمی شود همه آنچه در ذهن می چرخد را یکجا به خوبی به اجرا درآورد. زمان ، منابع، توانایی و تمرکز محدود و مشخصی در اختیار شماست. حتی انجام دادن یه کار هم سخت است تا چه رسد به اینکه بخواهید 10 کار را همزمان اجرا کنید ! پس فراموشش کنید.
بنابراین سعی کنید بعضی از ایده های نازنین تان را برای رسیدن به یک محصول خوب قربانی کنید.
جاه طلبی خود را نصف کنید.
بسیاری از ایده هایی که در ذهن دارید، ممکن است برای تولید محصول مناسب نباشند تازه اگر بر فرض مناسب هم باشند، می توانید زمان دیگری را برای اجرایشان در نظر بگیرید.
خیلی چیزها وقتی کوچکتر می شوند بدردبخورتر و مناسب تر می شوند. کارگردانان خیلی از صحنه های خوب فیلم را برای رسیدن به یک فیلم خوب حذف می کنند. موسیقی دان ها و نویسنده های بزرگ نیز همین رویه را دارند.
#ادامه_دارد
#قسمت8
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (8)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #نقطه_کانونی
نقطه کانونی را بیابید
وقتی کار تازه ای را شروع می کنید، شرایطی پیش می آید که اجبارا شما را به مسیرهای مختلف می کشد.
کارهایی که می توانید انجام دهید، کارهایی که می خواهید انجام دهید و کارهایی که مجبورید انجام دهید. یکی از موارد این است که از کجا آغاز کنید. و پاسخ این است: از مرکز شروع کنید.
به عنوان مثال اگر می خواهید یه هات داگ فروشی باز کنید، ممکن است نگرانی های مختلفی از قبیل شیوه بازاریابی، طراحی، اسم رستوران و ... داشته باشید اما اولین چیزی که شما باید نگرانش باشید خودِ هات داگ است، هات داگ کانون کار شماست، بقیه موارد در رده های بعدی قرار می گیرند.
روش پیدا کردن کانون، پرسیدن این سوال از خودتان است: اگر من این مورد را حذف کنم فروش من ادامه خواهد داشت؟ مثلا در مغازه هات داگ فروشی اگر هات داگ را حذف کنید دیگر چیزی قابل فروش نخواهد بود.
بنابراین کانون کار خود را مشخص کنید، کدام بخش کارتان قابل حذف نیست؟ اگر شما می توانید کارتان را بدون این وجود وسیله یا پدیده ای انجام دهید، این وسایئل و پدیده ها کانون کار شما نیستند.
وقتی کانون کارتان را پیدا کردید، تمام تمرکز و توان خود را روی آن بگذارید تا به بهترین وجه انجامش دهید ،سایر مسائل در رده های بعدی هستند.
جزییات را در ابتدای کار فراموش کنید
معماران پیش از نهایی کردن نقشه طبقات نگران رنگ کاشی حمام و شیرآلات آشپزخانه نیستند. آنها می دانند که در مورد این جزییات بهتر است بعدا تصمیم بگیرند.
شما هم باید همچون معماران ایده هایتان را به این شیوه پیاده کنید. جزییات تفاوت ها را ایجاد می کنند، اما درگیر شدن در جزییات منجر به اختلاف نظرها در ابتدای کار و کند پیش رفتن آن می شود.
اگردر ابتدای کار به جزئیات خیلی پر و بال ندهید، در نهایت هم زمان زیادی را از دست نمی دهید و هم روی چیزهایی که بدون شک تغییر می کنند، زیاد وقت نمی گذارید.
بسیاری از ما وقتی شروع به طراحی نقشه یا طرحی می کنیم، طراح هایمان را به جای خودکار با ماژیک های بزرگ می زنیم، چرا؟ آنهم در حالیکه خودکار خیلی خوب است و کیفیت بهتری دارد، اما اشکالش این است که شما را درگیر نگرانی در مورد جزییاتی می کند که در ابتدای کار مهم نیستند.
ماژیک امکان های کمی را در اختیار شما قرار می دهد، کشیدن شکل ها، خط ها و باکس ها، خیلی خوب است، تصویر بزرگی که شما باید نگرانش باشید اینگونه شروع می شود.
پس تمرکز روی چیزهای غیر مهم را پایان دهید .
#ادامه_دارد
#قسمت8
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #نقطه_کانونی
نقطه کانونی را بیابید
وقتی کار تازه ای را شروع می کنید، شرایطی پیش می آید که اجبارا شما را به مسیرهای مختلف می کشد.
کارهایی که می توانید انجام دهید، کارهایی که می خواهید انجام دهید و کارهایی که مجبورید انجام دهید. یکی از موارد این است که از کجا آغاز کنید. و پاسخ این است: از مرکز شروع کنید.
به عنوان مثال اگر می خواهید یه هات داگ فروشی باز کنید، ممکن است نگرانی های مختلفی از قبیل شیوه بازاریابی، طراحی، اسم رستوران و ... داشته باشید اما اولین چیزی که شما باید نگرانش باشید خودِ هات داگ است، هات داگ کانون کار شماست، بقیه موارد در رده های بعدی قرار می گیرند.
روش پیدا کردن کانون، پرسیدن این سوال از خودتان است: اگر من این مورد را حذف کنم فروش من ادامه خواهد داشت؟ مثلا در مغازه هات داگ فروشی اگر هات داگ را حذف کنید دیگر چیزی قابل فروش نخواهد بود.
بنابراین کانون کار خود را مشخص کنید، کدام بخش کارتان قابل حذف نیست؟ اگر شما می توانید کارتان را بدون این وجود وسیله یا پدیده ای انجام دهید، این وسایئل و پدیده ها کانون کار شما نیستند.
وقتی کانون کارتان را پیدا کردید، تمام تمرکز و توان خود را روی آن بگذارید تا به بهترین وجه انجامش دهید ،سایر مسائل در رده های بعدی هستند.
جزییات را در ابتدای کار فراموش کنید
معماران پیش از نهایی کردن نقشه طبقات نگران رنگ کاشی حمام و شیرآلات آشپزخانه نیستند. آنها می دانند که در مورد این جزییات بهتر است بعدا تصمیم بگیرند.
شما هم باید همچون معماران ایده هایتان را به این شیوه پیاده کنید. جزییات تفاوت ها را ایجاد می کنند، اما درگیر شدن در جزییات منجر به اختلاف نظرها در ابتدای کار و کند پیش رفتن آن می شود.
اگردر ابتدای کار به جزئیات خیلی پر و بال ندهید، در نهایت هم زمان زیادی را از دست نمی دهید و هم روی چیزهایی که بدون شک تغییر می کنند، زیاد وقت نمی گذارید.
بسیاری از ما وقتی شروع به طراحی نقشه یا طرحی می کنیم، طراح هایمان را به جای خودکار با ماژیک های بزرگ می زنیم، چرا؟ آنهم در حالیکه خودکار خیلی خوب است و کیفیت بهتری دارد، اما اشکالش این است که شما را درگیر نگرانی در مورد جزییاتی می کند که در ابتدای کار مهم نیستند.
ماژیک امکان های کمی را در اختیار شما قرار می دهد، کشیدن شکل ها، خط ها و باکس ها، خیلی خوب است، تصویر بزرگی که شما باید نگرانش باشید اینگونه شروع می شود.
پس تمرکز روی چیزهای غیر مهم را پایان دهید .
#ادامه_دارد
#قسمت8
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (9)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
تلفن زدن هم گاهی پیشرفت است
وقتی تصمیم ها را نگیرید، به سادگی روی هم تلنبار می شوند، با عجله و شتاب گرفته می شوند یا اصلا کنار گذاشته می شوند. در نتیجه هر مساله ای که روی یکی دیگر تلنبار میشود، لاینحل باقی می ماند.
هروقت امکانش برایتان وجود داشت، از فکر کردن راجع به چیزی بگذرید تا به تصمیم گرفتن درباره آن برسید. خود را ملزم به تصمیم گیری کنید. لطفا منتظر راه حل و چاره ی بی نقص و عالی نباشید. تصمیم بگیرید و حرکت کنید.
می خواهید درگیر انتخاب و تصمیم گیری شوید. وقتی در مسیر این جریان قرار گرفتید تصمیم ها یکی پس از دیگری می آیند و این یعنی افزایش نیروی حرکتی و در نتیجه تقویت روحیه تان.
تصمیم گیری همان پیشرفت است و هر یک از تصمیم هایی که شما دست دراز می کنید و آن را می گیرید، در واقع یکی از آجرهای بنای شماست. امکان ساختن روی فنداسیون "بعدا درباره اش تصمیم می گیریم" وجود ندارد، اما می توان با خیال راحت آجر روی آجر "تصمیم گیری درباره اش انجام شد" قرار داد.
مشکلات دقیقا از جایی خودشان را تمام قد به ما نشان می دهند که آنها را به عقب می اندازیم، تاخیر درشان ایجاد می کنیم و به امید دست یافتن به پاسخی بی عیب و نقص مدام می گوییم، بعدا درباره اش فکر می کنم. آنقدری که فردا برای یک تماس تلفنی روز خوبی است، امروز هم می تواند باشد.
یک نمونه از دنیای واقعی: مدت ها بود که ما از ساخت یک برنامه وابسته برای محصولاتمان طفره می رفتیم تنها به این دلیل که پیدا کردن یک راه حل "بی عیب و نقص" خیلی پیچیده به نظر می رسید. اما زمانی توانستیم از مانع عبور کنیم که از خود این سوال را پرسیدیم: " چه کار کنیم که به سادگی و به بهترین نحو این کار انجام شود؟!" پاسخ این بود: پرداخت ها را از نقد به اعتباری تبدیل کنیم. همین کار را هم کردیم.
رویکردی که برای خودمان ساخته بودیم باعث شد مدتی درجا بزنیم و گیر کنیم، اما در نهایت روزی که تصمیممان را گرفتیم از آن مانع و مرحله گذشتیم و سیستمی را برای پرداخت ها به اجرا درآوردیم.
اما نکته اصلی اینجاست که نباید تا ابد مرغتان یک پا بیشتر نداشته باشد و سر یک تصمیم خاص بمانید. اگر اشتباه کنید، امید به جبران هست و می شود درستش کرد، اما به شرط اینکه بدترش نکنید. غلط ها را با آنالیز بیش از حد و به تاخیر انداختنشان غلط تر نکنید.
پروژه های طولانی مدت، روحیه را می خورند. هرچه توسعه یک کار بیشتر طول بکشد، احتمال اینکه به مرحله راه اندازی و بهره برداری برسد کمتر می شود. گوشی تلفن را بردارید، تلفنی را که در ذهنتان بوده، بزنید. این خودش یک پیشرفت محسوب می شود. همین حالا دست به کار شوید آنهم با روحیه و انگیزه انجام آن.
#ادامه_دارد
#قسمت9
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
تلفن زدن هم گاهی پیشرفت است
وقتی تصمیم ها را نگیرید، به سادگی روی هم تلنبار می شوند، با عجله و شتاب گرفته می شوند یا اصلا کنار گذاشته می شوند. در نتیجه هر مساله ای که روی یکی دیگر تلنبار میشود، لاینحل باقی می ماند.
هروقت امکانش برایتان وجود داشت، از فکر کردن راجع به چیزی بگذرید تا به تصمیم گرفتن درباره آن برسید. خود را ملزم به تصمیم گیری کنید. لطفا منتظر راه حل و چاره ی بی نقص و عالی نباشید. تصمیم بگیرید و حرکت کنید.
می خواهید درگیر انتخاب و تصمیم گیری شوید. وقتی در مسیر این جریان قرار گرفتید تصمیم ها یکی پس از دیگری می آیند و این یعنی افزایش نیروی حرکتی و در نتیجه تقویت روحیه تان.
تصمیم گیری همان پیشرفت است و هر یک از تصمیم هایی که شما دست دراز می کنید و آن را می گیرید، در واقع یکی از آجرهای بنای شماست. امکان ساختن روی فنداسیون "بعدا درباره اش تصمیم می گیریم" وجود ندارد، اما می توان با خیال راحت آجر روی آجر "تصمیم گیری درباره اش انجام شد" قرار داد.
مشکلات دقیقا از جایی خودشان را تمام قد به ما نشان می دهند که آنها را به عقب می اندازیم، تاخیر درشان ایجاد می کنیم و به امید دست یافتن به پاسخی بی عیب و نقص مدام می گوییم، بعدا درباره اش فکر می کنم. آنقدری که فردا برای یک تماس تلفنی روز خوبی است، امروز هم می تواند باشد.
یک نمونه از دنیای واقعی: مدت ها بود که ما از ساخت یک برنامه وابسته برای محصولاتمان طفره می رفتیم تنها به این دلیل که پیدا کردن یک راه حل "بی عیب و نقص" خیلی پیچیده به نظر می رسید. اما زمانی توانستیم از مانع عبور کنیم که از خود این سوال را پرسیدیم: " چه کار کنیم که به سادگی و به بهترین نحو این کار انجام شود؟!" پاسخ این بود: پرداخت ها را از نقد به اعتباری تبدیل کنیم. همین کار را هم کردیم.
رویکردی که برای خودمان ساخته بودیم باعث شد مدتی درجا بزنیم و گیر کنیم، اما در نهایت روزی که تصمیممان را گرفتیم از آن مانع و مرحله گذشتیم و سیستمی را برای پرداخت ها به اجرا درآوردیم.
اما نکته اصلی اینجاست که نباید تا ابد مرغتان یک پا بیشتر نداشته باشد و سر یک تصمیم خاص بمانید. اگر اشتباه کنید، امید به جبران هست و می شود درستش کرد، اما به شرط اینکه بدترش نکنید. غلط ها را با آنالیز بیش از حد و به تاخیر انداختنشان غلط تر نکنید.
پروژه های طولانی مدت، روحیه را می خورند. هرچه توسعه یک کار بیشتر طول بکشد، احتمال اینکه به مرحله راه اندازی و بهره برداری برسد کمتر می شود. گوشی تلفن را بردارید، تلفنی را که در ذهنتان بوده، بزنید. این خودش یک پیشرفت محسوب می شود. همین حالا دست به کار شوید آنهم با روحیه و انگیزه انجام آن.
#ادامه_دارد
#قسمت9
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (9)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
موزه دار باشید نه عتیقه
به یاد داشته باشید آنچه یک موزه را می سازد، جمع آوری تمام هنر جهان در یک اتاق نیست چون ذات و اصالت اتاق یک چهاردیواری است. آنچه موزه را درخشان می کند، به دیوار یا روی میز هم نیست، بلکه نوع نگاه و تصمیم گیری های صاحب آن اتاق یا موزه درباره چگونگی رفتن یا ماندن است که آن را در جایگاه رفیعی قرار می دهد.
دائم دنبال حذف کردن، آسان سازی و سهل کردن دست و پا گیرها باشید. بچسبید به آنهایی که واقعا ضروری و واجب هستند. در واقع مهمترین و تاثیرگذارترین بخش ماجرا را پیدا کنید. از حاشیه ها بپرهیزید. ریزبینانه ببنید تا در کمترین زمان ممکن به بیشترین بازده برسید. شاخ و برگ ها را می توانید بعدا به کارتان اضافه کنید.
به عنوان نمونه کسی که می خواهد روغن زیتون بفروشد بیش از هر چیز باید فکر طعم و مزه روغن باشد و این موضوع را در اولویت فکری خود قرار دهد. بسته بندی، بازاریابی و قیمت گذاری حاشیه ها هستند که پس ار حل مشکل اصلی باید مورد توجه باشند. اصل همان طعم و مزه است که مشتری جذب می کند. بقیه شاید مشتری بیاورند، اما پایدار نیستند و اینجاست که حرف از کیفیت به میان می آید. رویکرد و نکته ای که هم من، هم شما و هم هر کس دیگری که می خواهد کسب و کار داشته باشد، باید آویزه گوشش کند.
یا مثلا یک رستوران را در نظر بگیرید. منویی در رستوران موفق است که پیش از اسم های قلمبه و سلمبه، تر و تمیز و شسته رفته باشد. مثلا 10 غذای مشخص و خوش طعم و با کیفیت داشتن خیلی بهتر از 35 غذایی است که فقط در عمل اسمشان با هم تفاوت دارد و طعم خیلی هایشان یکی است.
کیفیت حرف اول را می زند. این شعار نیست، واقعیت است.
#ادامه_دارد
#قسمت9
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
موزه دار باشید نه عتیقه
به یاد داشته باشید آنچه یک موزه را می سازد، جمع آوری تمام هنر جهان در یک اتاق نیست چون ذات و اصالت اتاق یک چهاردیواری است. آنچه موزه را درخشان می کند، به دیوار یا روی میز هم نیست، بلکه نوع نگاه و تصمیم گیری های صاحب آن اتاق یا موزه درباره چگونگی رفتن یا ماندن است که آن را در جایگاه رفیعی قرار می دهد.
دائم دنبال حذف کردن، آسان سازی و سهل کردن دست و پا گیرها باشید. بچسبید به آنهایی که واقعا ضروری و واجب هستند. در واقع مهمترین و تاثیرگذارترین بخش ماجرا را پیدا کنید. از حاشیه ها بپرهیزید. ریزبینانه ببنید تا در کمترین زمان ممکن به بیشترین بازده برسید. شاخ و برگ ها را می توانید بعدا به کارتان اضافه کنید.
به عنوان نمونه کسی که می خواهد روغن زیتون بفروشد بیش از هر چیز باید فکر طعم و مزه روغن باشد و این موضوع را در اولویت فکری خود قرار دهد. بسته بندی، بازاریابی و قیمت گذاری حاشیه ها هستند که پس ار حل مشکل اصلی باید مورد توجه باشند. اصل همان طعم و مزه است که مشتری جذب می کند. بقیه شاید مشتری بیاورند، اما پایدار نیستند و اینجاست که حرف از کیفیت به میان می آید. رویکرد و نکته ای که هم من، هم شما و هم هر کس دیگری که می خواهد کسب و کار داشته باشد، باید آویزه گوشش کند.
یا مثلا یک رستوران را در نظر بگیرید. منویی در رستوران موفق است که پیش از اسم های قلمبه و سلمبه، تر و تمیز و شسته رفته باشد. مثلا 10 غذای مشخص و خوش طعم و با کیفیت داشتن خیلی بهتر از 35 غذایی است که فقط در عمل اسمشان با هم تفاوت دارد و طعم خیلی هایشان یکی است.
کیفیت حرف اول را می زند. این شعار نیست، واقعیت است.
#ادامه_دارد
#قسمت9
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (10)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
پروی تغییرناپذیرها تمرکز کنید
بسیاری از شرکت ها دنبال پیدا کردن آخرین مدهای روز هستند. آنها در پی دستیابی به تازه ها و داغ ها هستند و از آخرین و تازه ترین روندها و فناوری ها پیروی می کنند. اما آنها باید بدانند که کارشان اشتباه و احمقانه است.
چنین شرکت هایی به جای تمرکز روی ذات و متن، به حاشیه ها و شاخ و برگ ها توجه نشان می دهند.
در واقع این یعنی توجه نشان دادن و بزرگ کردن چیزهایی که به راحتی و مدام تغییر می کنند و همزمان بی اهمیت کردن آنچه دائمی و همیشگی است. هسته اصلی کسب و کار اساسا باید روی آنچه که تغییرناپذیر است، بنیانگذاری شود. تغییرناپذیر هم یعنی چیزی که مردم هم الان می خواهند و هم ده سال دیگر. پس روی چنین نیازهایی باید سرمایه گذاری کرد.
Amazon.comوبسایتی است که روی حمل ونقل سریع و رایگان، حق انتخاب فراوان، سیاست های دوستانه پس گرفتن یا تعویض و قیمت های مناسب مانور می دهد. چنین رویکردهایی همواره متقاضی بالایی به خود جذب می کند.
داستان خودروسازان ژاپنی هم همین است. آنچه برای آنها مهم است، اعتماد، قیمت مناسبی و کارایی است.
مشتری یا خریدار سی سال پیش همین ها را می خواسته و امروز هم همین را می خواهد و سی سال دیگر هم وضع به همین منوال است.
اصولی چون سرعت، سادگی، سهولت در استفاده و نظم در دستور کار ما قرار دارد، چون چنین اصولی تاریخ مصرف ندارند و همیشه تازه هستند. از ازل همین بوده و تا ابد هم همین خواهد بود.
مسلما فکر اینکه یک نفر ده سال دیگر به یکباره از خواب بیدار شود و به شما بگوید:" آقا یا خانم فلانی من دنبال نرم افزاری هستم که کار با آن سخت باشد." هم خنده دار است.
یادتان باشد مدها از بین می روند و دوام ندارند، اما وقتی بر خصوصیات ثابت تکیه کنید، هیچگاه زیرپایتان نمی لرزد.
#ادامه_دارد
#قسمت10
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
پروی تغییرناپذیرها تمرکز کنید
بسیاری از شرکت ها دنبال پیدا کردن آخرین مدهای روز هستند. آنها در پی دستیابی به تازه ها و داغ ها هستند و از آخرین و تازه ترین روندها و فناوری ها پیروی می کنند. اما آنها باید بدانند که کارشان اشتباه و احمقانه است.
چنین شرکت هایی به جای تمرکز روی ذات و متن، به حاشیه ها و شاخ و برگ ها توجه نشان می دهند.
در واقع این یعنی توجه نشان دادن و بزرگ کردن چیزهایی که به راحتی و مدام تغییر می کنند و همزمان بی اهمیت کردن آنچه دائمی و همیشگی است. هسته اصلی کسب و کار اساسا باید روی آنچه که تغییرناپذیر است، بنیانگذاری شود. تغییرناپذیر هم یعنی چیزی که مردم هم الان می خواهند و هم ده سال دیگر. پس روی چنین نیازهایی باید سرمایه گذاری کرد.
Amazon.comوبسایتی است که روی حمل ونقل سریع و رایگان، حق انتخاب فراوان، سیاست های دوستانه پس گرفتن یا تعویض و قیمت های مناسب مانور می دهد. چنین رویکردهایی همواره متقاضی بالایی به خود جذب می کند.
داستان خودروسازان ژاپنی هم همین است. آنچه برای آنها مهم است، اعتماد، قیمت مناسبی و کارایی است.
مشتری یا خریدار سی سال پیش همین ها را می خواسته و امروز هم همین را می خواهد و سی سال دیگر هم وضع به همین منوال است.
اصولی چون سرعت، سادگی، سهولت در استفاده و نظم در دستور کار ما قرار دارد، چون چنین اصولی تاریخ مصرف ندارند و همیشه تازه هستند. از ازل همین بوده و تا ابد هم همین خواهد بود.
مسلما فکر اینکه یک نفر ده سال دیگر به یکباره از خواب بیدار شود و به شما بگوید:" آقا یا خانم فلانی من دنبال نرم افزاری هستم که کار با آن سخت باشد." هم خنده دار است.
یادتان باشد مدها از بین می روند و دوام ندارند، اما وقتی بر خصوصیات ثابت تکیه کنید، هیچگاه زیرپایتان نمی لرزد.
#ادامه_دارد
#قسمت10
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (10)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
نوازنده شمایید
بتهوون به سادگی بتهوون نشد. شما هم می توانید ابزارهایی که بتهوون در اختیار داشت را همین الان حتی با کیفیت بالاتر در اختیار داشته باشید، اما شاید از هر 100 نفر یک نفر بتواند برجسته و بزرگ شود. باید اصول را بلد بود و از داشته ها درست استفاده کرد. در واقع تجهیزات و امکانات برای نوازندگی را خیلی ها می توانند بخرند اما انگشتان هنرمند برای نواختن خریدنی نیست.
وسوسه خریدن ابزار و تجهیزات به روز و عالی، تفکری است که برای بسیاری از مردم بر تلاش برای استفاده درست از تجهیزات موجود غلبه می کند.
بسیار زیاد دیده می شوند دیزاینرهایی که طراح هایی کهنه و بوی نا گرفته یا فتوشاپ های فانتزی ارائه می دهند و از خودشان حرفی برای گفتن ندارند.
بسیار زیاد هستند عکاسان آماتوری که به جای یاد گرفتن عکاسی و خلق یک عکس عالی وقت خود را به در برار هم قرار دادن عکاسی نگاتیوی و دیجیتال می گذرانند.
خیلی از گلف بازها فکر می کنند برای اینکه تایگر وودز شوند باید چوب های گرانقیمتی داشته باشند، حال آنکه با این فکرها فقط وقت و انرژی خود را تلف می کنند.
تایگر وودز حتی با ارزان ترین چوب های گلف هم می تواند شکست سنگینی به شما تحمیل کند.
واقعیت این است که مردم تجهیزات و ابزاها را علم می کنند تا با استفاده از آنها بر کمبودها و نداشته های خود سرپوش گذارند.
بسیاری از کسانی که درگیر کسب و کار هستند، به جای اینکه به فکر جذب مشتری و پول درآوردن باشند، خود را درگیر ابزار، ترفندهای نرم افزاری، فضای فانتزی محل کار، میز و صندلی های آنچنانی و سایر کارهای دست و پا گیرمی کنند.
می شود با فانتزی ها روزگار گذراند، اما اگر می خواهید دوام داشته باشید و پابرجا بمانید از همه بیشتر به محتوا برسید.
#ادامه_دارد
#قسمت10
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
نوازنده شمایید
بتهوون به سادگی بتهوون نشد. شما هم می توانید ابزارهایی که بتهوون در اختیار داشت را همین الان حتی با کیفیت بالاتر در اختیار داشته باشید، اما شاید از هر 100 نفر یک نفر بتواند برجسته و بزرگ شود. باید اصول را بلد بود و از داشته ها درست استفاده کرد. در واقع تجهیزات و امکانات برای نوازندگی را خیلی ها می توانند بخرند اما انگشتان هنرمند برای نواختن خریدنی نیست.
وسوسه خریدن ابزار و تجهیزات به روز و عالی، تفکری است که برای بسیاری از مردم بر تلاش برای استفاده درست از تجهیزات موجود غلبه می کند.
بسیار زیاد دیده می شوند دیزاینرهایی که طراح هایی کهنه و بوی نا گرفته یا فتوشاپ های فانتزی ارائه می دهند و از خودشان حرفی برای گفتن ندارند.
بسیار زیاد هستند عکاسان آماتوری که به جای یاد گرفتن عکاسی و خلق یک عکس عالی وقت خود را به در برار هم قرار دادن عکاسی نگاتیوی و دیجیتال می گذرانند.
خیلی از گلف بازها فکر می کنند برای اینکه تایگر وودز شوند باید چوب های گرانقیمتی داشته باشند، حال آنکه با این فکرها فقط وقت و انرژی خود را تلف می کنند.
تایگر وودز حتی با ارزان ترین چوب های گلف هم می تواند شکست سنگینی به شما تحمیل کند.
واقعیت این است که مردم تجهیزات و ابزاها را علم می کنند تا با استفاده از آنها بر کمبودها و نداشته های خود سرپوش گذارند.
بسیاری از کسانی که درگیر کسب و کار هستند، به جای اینکه به فکر جذب مشتری و پول درآوردن باشند، خود را درگیر ابزار، ترفندهای نرم افزاری، فضای فانتزی محل کار، میز و صندلی های آنچنانی و سایر کارهای دست و پا گیرمی کنند.
می شود با فانتزی ها روزگار گذراند، اما اگر می خواهید دوام داشته باشید و پابرجا بمانید از همه بیشتر به محتوا برسید.
#ادامه_دارد
#قسمت10
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (11)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی
محصولات جانبی را بفروشید
وقتی محصولی تولید می کنید، حتما یک محصول دیگر را هم در کنارش باید داشته باشید. در واقع نمی توانید تنها یک محصول تولید کنید چون هر محصولی یک سری محصولات یا خدمات جانبی هم دارد. ذهن های کسب و کاری هوشیار و خلاق چنین محصولات یا خدمات جانبی ای را کشف می کنند و فرصت های اینچنینی را از دست نمی دهند.
در صنعت چوب پسماندهایی چون زباله، خاک اره، تراشه و چوب خرد شده هم به فروش می رسد تا در ساخت محصولاتی چون شومینه های مصنوعی، بتن، سوخت و غیره مورد استفاده قرار گیرند . چه سود دلچسبی!
این یعنی هوشیاری و داشتن چشم های باز. در واقع تولید کننده چوب آنقدر که خود چوب را می بیند، همانقدر هم به محصولات جانبی توجه دارد. امری که شما و امثال شما به آن توجهی ندارید و حتی شاید به آن فکر هم نکنید. همین می شود که یک قدم از چنین صنایعی در درآمدزایی عقب تر هستید. حتی می توان نام این غفلت از محصولات جانبی را کوته فکری هم گذاشت!
یک نمونه دیگر شرکت های تولید و پخش آلبوم های موسیقی هستند. چنین شرکت هایی می توانند با ضبط پشت صحنه های مربوط به مراحل تولید، آن را به علاقه مندان عرضه کنند و سود خوبی را به دست آورند.
یا مثلا شرکت های خودروسازی شاید اصلا به این فکر نکنند که میشود زغال چوب را فروخت تا در صنایع دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
همین حالا دست به کار شوید
چه زمانی محصولات یا خدمات تان تمام می شود؟! کی باید آن را به بازار عرضه کنید؟! چه زمانی شرایط برای اینکه مردم به آن دست پیدا کنند، مناسب است؟! شاید خیلی زودتر از آنچه فکر می کنید. زمانیکه محصولتان توانست نیازهای مصرف کننده را برآورده کند، وقت ورودش به بازار است. تنها دلیل این امر این است که شما به عنوان تولید کننده هنوز فهرستی از محصولاتی دارید که می توانید تولید کنید و در واقع فرصت تولید آن محصولات جانبی در پی تولید محصول اصلی پیش آمده است. پس محصول اصلی را معطل حاشیه ها و شاخ و برگ ها و حتی محصولات جانبی نکنید.
اصلا موکول کردن این کار به زمان مناسب به معنای بهتر انجام دان کار است. چون فرصت بیشتری برای ساخته و پرداخته کردن وجود دارد.
اصلان بیایید از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم: اگر فقط دو هفته برای تولید و عرضه محصولتان فرصت داشته باشید، از چه چیزهایی در مسیر تولید صرف نظر می کنید؟! خنده دار به نظر می رسد، اما همین یک سوال ساده مجبورتان می کند که به این مسئله توجه نشان دهد و رویش تمرکز کنید. در واقع خیلی ناگهانی متوجه می شوید که نیازی به بسیاری از شاخ و برگ ها در محصولتان نیست و آنچه ضروری است خود را نمایان می کند.
تعیین مهلت و ضرب الاجل به سادگی ذهن شمای تولید کننده را روشن و مرتب می کند. به این ترتیب به سادگی می توانید جمله ای را که از گفتن و عملی کردنش وحشت داشتید به زبان و در عمل جاری کنید: "به آن احتیاجی نداریم."
همه آنچه مانع عرضه محصول به بازار هستند را حذف کنید. حالا وقت بررسی ضرورت ها است. زرق و برق ها را به بعد موکول کنید. خوب که فکر کنید می بینید غیرضروری ها و زرق و برق هایی که تنها در یک روز به آنها می رسید، از آنچه تصور می کردید، خیلی بیشتر هستند.
پس همین حالا دست به کار شوید. خوب دقت کنید که چه چیزهایی ضروری و چه امکاناتی صرفا زرق و برق هستند. زرق و برق ها را فاکتور بگیرید. اصل ها و اساسی ها را به مرحله تولید برسانید و از سود فروش محصولات خود لذت ببرید.
#ادامه_دارد
#قسمت11
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی
محصولات جانبی را بفروشید
وقتی محصولی تولید می کنید، حتما یک محصول دیگر را هم در کنارش باید داشته باشید. در واقع نمی توانید تنها یک محصول تولید کنید چون هر محصولی یک سری محصولات یا خدمات جانبی هم دارد. ذهن های کسب و کاری هوشیار و خلاق چنین محصولات یا خدمات جانبی ای را کشف می کنند و فرصت های اینچنینی را از دست نمی دهند.
در صنعت چوب پسماندهایی چون زباله، خاک اره، تراشه و چوب خرد شده هم به فروش می رسد تا در ساخت محصولاتی چون شومینه های مصنوعی، بتن، سوخت و غیره مورد استفاده قرار گیرند . چه سود دلچسبی!
این یعنی هوشیاری و داشتن چشم های باز. در واقع تولید کننده چوب آنقدر که خود چوب را می بیند، همانقدر هم به محصولات جانبی توجه دارد. امری که شما و امثال شما به آن توجهی ندارید و حتی شاید به آن فکر هم نکنید. همین می شود که یک قدم از چنین صنایعی در درآمدزایی عقب تر هستید. حتی می توان نام این غفلت از محصولات جانبی را کوته فکری هم گذاشت!
یک نمونه دیگر شرکت های تولید و پخش آلبوم های موسیقی هستند. چنین شرکت هایی می توانند با ضبط پشت صحنه های مربوط به مراحل تولید، آن را به علاقه مندان عرضه کنند و سود خوبی را به دست آورند.
یا مثلا شرکت های خودروسازی شاید اصلا به این فکر نکنند که میشود زغال چوب را فروخت تا در صنایع دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
همین حالا دست به کار شوید
چه زمانی محصولات یا خدمات تان تمام می شود؟! کی باید آن را به بازار عرضه کنید؟! چه زمانی شرایط برای اینکه مردم به آن دست پیدا کنند، مناسب است؟! شاید خیلی زودتر از آنچه فکر می کنید. زمانیکه محصولتان توانست نیازهای مصرف کننده را برآورده کند، وقت ورودش به بازار است. تنها دلیل این امر این است که شما به عنوان تولید کننده هنوز فهرستی از محصولاتی دارید که می توانید تولید کنید و در واقع فرصت تولید آن محصولات جانبی در پی تولید محصول اصلی پیش آمده است. پس محصول اصلی را معطل حاشیه ها و شاخ و برگ ها و حتی محصولات جانبی نکنید.
اصلا موکول کردن این کار به زمان مناسب به معنای بهتر انجام دان کار است. چون فرصت بیشتری برای ساخته و پرداخته کردن وجود دارد.
اصلان بیایید از این زاویه به ماجرا نگاه کنیم: اگر فقط دو هفته برای تولید و عرضه محصولتان فرصت داشته باشید، از چه چیزهایی در مسیر تولید صرف نظر می کنید؟! خنده دار به نظر می رسد، اما همین یک سوال ساده مجبورتان می کند که به این مسئله توجه نشان دهد و رویش تمرکز کنید. در واقع خیلی ناگهانی متوجه می شوید که نیازی به بسیاری از شاخ و برگ ها در محصولتان نیست و آنچه ضروری است خود را نمایان می کند.
تعیین مهلت و ضرب الاجل به سادگی ذهن شمای تولید کننده را روشن و مرتب می کند. به این ترتیب به سادگی می توانید جمله ای را که از گفتن و عملی کردنش وحشت داشتید به زبان و در عمل جاری کنید: "به آن احتیاجی نداریم."
همه آنچه مانع عرضه محصول به بازار هستند را حذف کنید. حالا وقت بررسی ضرورت ها است. زرق و برق ها را به بعد موکول کنید. خوب که فکر کنید می بینید غیرضروری ها و زرق و برق هایی که تنها در یک روز به آنها می رسید، از آنچه تصور می کردید، خیلی بیشتر هستند.
پس همین حالا دست به کار شوید. خوب دقت کنید که چه چیزهایی ضروری و چه امکاناتی صرفا زرق و برق هستند. زرق و برق ها را فاکتور بگیرید. اصل ها و اساسی ها را به مرحله تولید برسانید و از سود فروش محصولات خود لذت ببرید.
#ادامه_دارد
#قسمت11
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (12)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
گول توافق نامه ها را نخورید
دنیای کسب و کار پر است از اطلاعات و مدارک کهنه ای که جز وقت تلف کردن حاصل دیگری ندارند. گزارش های خوانده نشده، نمودارهای دیده نشده و مشخصات اولیه ای که هرگز محصول نهایی شبیه به آنها از کار درنیامد. این طور مسائل همواره برای انجام شدن برنامه ریزی می شوند، اما خیلی زود فراموشی دامنشان را می گیرد.
اگر احساس می کنید در مورد مسئله ای توضیح لازم است، هرچه واقعی تر این کار را انجام دهید؛ یعنی مثلا به جای اینکه چیزی را توصیف کنید، شکل آن را بکشید یا به جای اینکه در مورد صدایی توضیح دهید، سعی کنید همان صدا را تولید کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید تا لایه های بی مورد انتزاعی را از میان بردارید. مساله ای که گرفتار انتزاعی ها مثل گزارش ها یا اسناد و مدارک باشد باعث ایجاد توهم توافق می شود؛ بدین معنی که اسناد و مدارک کاغذی که موافقت نامه ای را در بردارند، ما را گول می زنند که کار حتما به مرحله اجرا در می آید، حال آنکه چنین نیست. صدها نفر دیگر را می توانید پیدا کنید، که دقیقا مطالب نوشته شده را به درستی بخوانند، اما هر کسی برداشتی از آن نوشته واحد می کند. به همین دلیل است که باید به واقعیت مسائل مختلف دست پیدا کنید تا در نهایت فهم درست حاصل شود.
وقتی کتابی می خوانیم هم داستان همین است. در واقع هر کدام از ما تصویر منحصر به فردی از شخصیتی که راجع به آن می خوانیم، در ذهن تصویر می کنیم، اما تنها وقتی می توانیم اشکالات تصویرمان را برطرف کنیم که خود شخصیت را بشناسیم.
وقتی شرکت آلاسکا ایرلاینز تصمیم به ساخت هواپیمایی جدید گرفت، تنها به طرح ها و نقشه ها بسنده نکرد و ترجیح داد قبل از ساخت کار اصلی، ماکت آن را هم بسازد. آنها نمونه ای کوچک ساختند تا بتوانند با حضور مسافران و کارکنان واقعی، سیستم های دستگاه را بررسی کنند.
یک مبلساز برجسته کسی است که کارش بدون بررسی دقیق جزئیات پیچیده وریز پیش نرود. چنین فردی تا شروع به سوهان کشیدن، اسکنه کردن یا کار با ابرازهای دیگر نکند، نمی تواند بگوید کارش چه می شود.
داستان همه کارها همین است و مسیر همه ماها در کسب و کار باید همین باشد. هر کار و مسیر دیگری فقط وقت تلف کردن است.
#ادامه_دارد
#قسمت12
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
گول توافق نامه ها را نخورید
دنیای کسب و کار پر است از اطلاعات و مدارک کهنه ای که جز وقت تلف کردن حاصل دیگری ندارند. گزارش های خوانده نشده، نمودارهای دیده نشده و مشخصات اولیه ای که هرگز محصول نهایی شبیه به آنها از کار درنیامد. این طور مسائل همواره برای انجام شدن برنامه ریزی می شوند، اما خیلی زود فراموشی دامنشان را می گیرد.
اگر احساس می کنید در مورد مسئله ای توضیح لازم است، هرچه واقعی تر این کار را انجام دهید؛ یعنی مثلا به جای اینکه چیزی را توصیف کنید، شکل آن را بکشید یا به جای اینکه در مورد صدایی توضیح دهید، سعی کنید همان صدا را تولید کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید تا لایه های بی مورد انتزاعی را از میان بردارید. مساله ای که گرفتار انتزاعی ها مثل گزارش ها یا اسناد و مدارک باشد باعث ایجاد توهم توافق می شود؛ بدین معنی که اسناد و مدارک کاغذی که موافقت نامه ای را در بردارند، ما را گول می زنند که کار حتما به مرحله اجرا در می آید، حال آنکه چنین نیست. صدها نفر دیگر را می توانید پیدا کنید، که دقیقا مطالب نوشته شده را به درستی بخوانند، اما هر کسی برداشتی از آن نوشته واحد می کند. به همین دلیل است که باید به واقعیت مسائل مختلف دست پیدا کنید تا در نهایت فهم درست حاصل شود.
وقتی کتابی می خوانیم هم داستان همین است. در واقع هر کدام از ما تصویر منحصر به فردی از شخصیتی که راجع به آن می خوانیم، در ذهن تصویر می کنیم، اما تنها وقتی می توانیم اشکالات تصویرمان را برطرف کنیم که خود شخصیت را بشناسیم.
وقتی شرکت آلاسکا ایرلاینز تصمیم به ساخت هواپیمایی جدید گرفت، تنها به طرح ها و نقشه ها بسنده نکرد و ترجیح داد قبل از ساخت کار اصلی، ماکت آن را هم بسازد. آنها نمونه ای کوچک ساختند تا بتوانند با حضور مسافران و کارکنان واقعی، سیستم های دستگاه را بررسی کنند.
یک مبلساز برجسته کسی است که کارش بدون بررسی دقیق جزئیات پیچیده وریز پیش نرود. چنین فردی تا شروع به سوهان کشیدن، اسکنه کردن یا کار با ابرازهای دیگر نکند، نمی تواند بگوید کارش چه می شود.
داستان همه کارها همین است و مسیر همه ماها در کسب و کار باید همین باشد. هر کار و مسیر دیگری فقط وقت تلف کردن است.
#ادامه_دارد
#قسمت12
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (13)
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
برای نپرسیدن همیشه وقت هست
خیلی ساده است که سرتان را پایین بیندازید و بدون توجه به آنچه در اطرافتان می گذرد، تنها و تنها به کارهایی برسید که فکر می کنید، نیاز است انجامشان دهید. از طرفی سر را بالا گرفتن و در مورد چراها پرسیدن کاری بس سخت به نظر می آید.
این چند سوال مهم را از خودتان بپرسید تا مطمئن شوید آنچه انجام می دهید، همان است که باید انجام شود: برای چه این کار را انجام می دهید؟! تا به حال کاری را انجام داده اید که دلیل و چرایی آن را ندانید؟! یا اینطور هم می توان در نظر گرفت که فلانی گفت این کار را انجام بده و من هم به حرفش گوش کردم! همین یک جمله برای درک اهمیت پرسش کافیست.
دانستن پاسخ پرسش هایی چون برای چه می خواهم این کار را انجام دهم؟! سود و ضررش کجاست؟! چه انگیزه ای در پس این کار پنهان شده و غیره بهتان کمک می کند تا نفس و ماهیت کار را هرچه بهتر درک کنید.
چه مشکلاتی را حل می کنید؟! مشکل چیست؟! آیا مشتری ها گیج شده اند؟! آیا خودتان آشفته شده اید؟! آیا مسئله غیرشفافی وجود دارد؟! آیا مورد ناممکنی قبلا وجود داشته که الان باید به ممکن تبدیل شود؟! گاهی وقت ها نتیجه پرسیدن این سوالات این است که به بسیاری از پاسخ های مشکلاتی که در ذهن ساخته اید، میرسید.
حالا وقت آن است که ترمز خود را بکشید و جهنمی را که برای خود ساخته بودید، بازسازی کنید. آیا کاری که می خواهید بکنید، مفید است یا فقط برای اینکه کاری انجام داده باشید، دست به آن دست می زنید؟!
اشتباه کردن اشتیاق با سود و فایده کار راحتی است. بعضی وقتها انجام کار با اشتیاق خوب است و منجر به نتیجه ای جالب هم می شود. اما کم کم این سوال رابه ذهن می آورد که انجام این کار سودی هم داشت؟! و اینجاست که اشتیاق اعتبارش را از دست می دهد.
آیا فاکتور "ارزش" را هم به کار اضافه کرده اید؟! اضافه کردن آیتم های گوناگون به کار، آسان است اما اضافه کردن ارزش، نه.
آیا مسئله ای که دارید روی آن کار می کنید آنقدر ارزش دارد که محصول ارزشمندی را برای مشتری به ارمغان بیاورد؟!
بعضی وقت ها فکر می کنیم هر چه بیشتر به محصولی پر و بال دهیم، ارزشش بیشتر می شود، در صورتی که قضیه کاملا برعکس است. سس قرمز خیلی زیاد، طعم سیب زمینی سرخ شده را خراب می کند. در واقع ارزش یعنی ایجاد توازن.
چیزی را به محصولتان اضافه کنید که واقعا روی آن تاثیرگذار باشد و در جهت مثبت آن را بهبود بخشد.
ضمنا وقتی روی محصولی کار می کنید، حتما این سوال را از خود بپرسید: "آیا راه ساده تری وجود دارد؟!" مشکلات معمولا خیلی ساده هستند و این تصور ماست که از آنها غول می سازد.
چه کاری را می توانید به جای آن انجام دهید؟! چه کاری را نمی بایست به خاطر انجام این کار انجام دهید؟! پرسیدن این سوالات به ویژه برای تیم ها و گروه های کوچک مهم و واجب است.
به یاد داشته باشید گاهی اوقات رها کردن کاری که در دست دارید، ولو اینکه زحمت زیادی هم برایش کشیده باشید، نتیجه بهتری نسبت به ادامه دادن آن است. پس متعصب نباشید تا رهایی برایتان آسان شود.
#ادامه_دارد
#قسمت13
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
برای نپرسیدن همیشه وقت هست
خیلی ساده است که سرتان را پایین بیندازید و بدون توجه به آنچه در اطرافتان می گذرد، تنها و تنها به کارهایی برسید که فکر می کنید، نیاز است انجامشان دهید. از طرفی سر را بالا گرفتن و در مورد چراها پرسیدن کاری بس سخت به نظر می آید.
این چند سوال مهم را از خودتان بپرسید تا مطمئن شوید آنچه انجام می دهید، همان است که باید انجام شود: برای چه این کار را انجام می دهید؟! تا به حال کاری را انجام داده اید که دلیل و چرایی آن را ندانید؟! یا اینطور هم می توان در نظر گرفت که فلانی گفت این کار را انجام بده و من هم به حرفش گوش کردم! همین یک جمله برای درک اهمیت پرسش کافیست.
دانستن پاسخ پرسش هایی چون برای چه می خواهم این کار را انجام دهم؟! سود و ضررش کجاست؟! چه انگیزه ای در پس این کار پنهان شده و غیره بهتان کمک می کند تا نفس و ماهیت کار را هرچه بهتر درک کنید.
چه مشکلاتی را حل می کنید؟! مشکل چیست؟! آیا مشتری ها گیج شده اند؟! آیا خودتان آشفته شده اید؟! آیا مسئله غیرشفافی وجود دارد؟! آیا مورد ناممکنی قبلا وجود داشته که الان باید به ممکن تبدیل شود؟! گاهی وقت ها نتیجه پرسیدن این سوالات این است که به بسیاری از پاسخ های مشکلاتی که در ذهن ساخته اید، میرسید.
حالا وقت آن است که ترمز خود را بکشید و جهنمی را که برای خود ساخته بودید، بازسازی کنید. آیا کاری که می خواهید بکنید، مفید است یا فقط برای اینکه کاری انجام داده باشید، دست به آن دست می زنید؟!
اشتباه کردن اشتیاق با سود و فایده کار راحتی است. بعضی وقتها انجام کار با اشتیاق خوب است و منجر به نتیجه ای جالب هم می شود. اما کم کم این سوال رابه ذهن می آورد که انجام این کار سودی هم داشت؟! و اینجاست که اشتیاق اعتبارش را از دست می دهد.
آیا فاکتور "ارزش" را هم به کار اضافه کرده اید؟! اضافه کردن آیتم های گوناگون به کار، آسان است اما اضافه کردن ارزش، نه.
آیا مسئله ای که دارید روی آن کار می کنید آنقدر ارزش دارد که محصول ارزشمندی را برای مشتری به ارمغان بیاورد؟!
بعضی وقت ها فکر می کنیم هر چه بیشتر به محصولی پر و بال دهیم، ارزشش بیشتر می شود، در صورتی که قضیه کاملا برعکس است. سس قرمز خیلی زیاد، طعم سیب زمینی سرخ شده را خراب می کند. در واقع ارزش یعنی ایجاد توازن.
چیزی را به محصولتان اضافه کنید که واقعا روی آن تاثیرگذار باشد و در جهت مثبت آن را بهبود بخشد.
ضمنا وقتی روی محصولی کار می کنید، حتما این سوال را از خود بپرسید: "آیا راه ساده تری وجود دارد؟!" مشکلات معمولا خیلی ساده هستند و این تصور ماست که از آنها غول می سازد.
چه کاری را می توانید به جای آن انجام دهید؟! چه کاری را نمی بایست به خاطر انجام این کار انجام دهید؟! پرسیدن این سوالات به ویژه برای تیم ها و گروه های کوچک مهم و واجب است.
به یاد داشته باشید گاهی اوقات رها کردن کاری که در دست دارید، ولو اینکه زحمت زیادی هم برایش کشیده باشید، نتیجه بهتری نسبت به ادامه دادن آن است. پس متعصب نباشید تا رهایی برایتان آسان شود.
#ادامه_دارد
#قسمت13
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (14)
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
وقفه دشمن درجه یک خلاقیت
اگر از آنهایی هستید که دائما دیرشان می شود و همه کارهایشان می ماند برای آخر هفته، دلیلش را در کار زیاد و شلوغ بودن سرتان جستجو نکنید. دلیل این دیرشدن های همیشگی این است که کارتان بازدهی مناسبی ندارد و دلیل عدم بازدهی هم وقفه هایی است که در آن می افتد.
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چه زمانی بیشترین بازدهی را دارید؟! اگر مثل خیلی دیگر از مردم باشید، پاسختان شب یا صبح زود است. این زمان ها در تناقض با بودن دیگران در اطرافتان نیست، یا به عبارت ساده تر این دو زمان لزوما وقتی نیست که شما تنها باشید و کسی در اطرافتان نباشد. در ساعت دو بعد از ظهر همه معمولا یا جلسه هستند یا سرگرم پاسخ به ایمیل هایشان و یا چت با همکاران. این جور کارها و یک سری سر هم بندی هایی که به خاطر با هم بودن بیشتر انجام می شود، تنها مضر به نظر می رسند، اما در واقع کمر به قتل خلاقیت بسته اند.
اشتباه نکنید! وقفه ها همان همکاری و در ارتباط بودن با دیگران نیست، بلکه دقیقا همان وقفه ها و فاصله های بی موردی هستند که بین کارها ایجاد می شوند. پس وقتی در کارتان وقفه ایجاد شود، بازده خوبی ندارید. فاصله ها و وقفه ها روز کاری شما را به یک سری لحظه های کاری تبدیل می کنند. 45 دقیقه کار و بعد یک تماس تلفنی. 15 دقیقه کار و بعد ناهار. یک ساعت بعد، نشست عصرگاهی. همین می شود که نمی فهمید کی ساعت 5 شد! و شما تنها 2 ساعت از این روز کاری را بدون هیچگونه مزاحمت و فاصله افتادن کار کرده اید.
وقتی دائم شروع کنید و بعد از مدت کوتاهی متوقف شوید، کار مثبتی انجام نداده اید. هی شروع و هی توقف که نشد کار! به جای این کارها باید حریمی برای خود درست کنید. هر چه این حریم را بیشتر رعایت کنید، خلاقیت تان بیشتر می شود.
وقتی نیازی نباشید به یکباره ذهن خود را از جایی به جایی دیگر ببرید، حتی می توانید بار یک کشتی بزرگ را هم جابجا کنید. حالا یک سوال: تا حالا دقت کرده اید که وقتی در هواپیما هستید و مجبور به خاموش کردن همه دستگاه های الکترونیکی، چه کارهایی را بدون هیچگونه مزاحمی انجام می دهید؟!
ورود به چنین فضایی زمان بر است و نیاز به اجتناب از همه وقفه ها، فاصله ها و عوامل حواس پرتی دارد. مثل خواب REM است که در آن حرکات سریع چشمی رخ می دهد، اما خیلی زود اتفاق نمی افتد.
هر وقفه ای که بین کار می افتد، شمار را وادار به از نو شروع کردن می کند و زمانی می توان گفت که زمان تنهایی دارید که خلاقیت واقعی اتفاق بیفتد. زمان تنهایی شما نباید محدود به زمان کوتاه و ساعت های اندکی باشد. می توان ساعت و زمان تعیین کرد. مثلا نیمی از روز موظف به رعایت زمان تنهایی باشیم. یا مثلا ساعات 10 صبح تا 2 بعد از ظهر هیچکس حق صحبت یا گپ و گفت با سایر همکاران را ندارد. داشتن زمان تنهایی به مفهوم ترک اعتیاد به ارتباط برقرار کردن با دیگران است.
در طول زمان تنهایی مسیج ها، تماس های تلفنی، ایمیل ها و نشست ها را برای خود ممنوع کنید. حرف نزنید و به کارتان برسید. سخت است، اما به نتیجه اش می ارزد. همچنین در کارهای تیمی که مجبورید با دیگران در ارتباط باشید، سعی کنید به جای تماس تلفنی یا دیدار رو در رو از ابزارهای ارتباطی منفعلی چون ایمیل استفاده کنید که الزامی به پاسخ در همان لحظه نداشته باشید. این تنها راهی است که همه ما می توانیم با وقفه ها و عوامل حواس پرتی مبارزه کنیم و به جای کنار گذاشتن کار و زندگی و رسیدگی به این عوامل حواس پرتی، وقفه ها را کنار گذاشته و به کار و زندگیمان برسیم.
#ادامه_دارد
#قسمت14
@estekhtam_channel
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
وقفه دشمن درجه یک خلاقیت
اگر از آنهایی هستید که دائما دیرشان می شود و همه کارهایشان می ماند برای آخر هفته، دلیلش را در کار زیاد و شلوغ بودن سرتان جستجو نکنید. دلیل این دیرشدن های همیشگی این است که کارتان بازدهی مناسبی ندارد و دلیل عدم بازدهی هم وقفه هایی است که در آن می افتد.
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چه زمانی بیشترین بازدهی را دارید؟! اگر مثل خیلی دیگر از مردم باشید، پاسختان شب یا صبح زود است. این زمان ها در تناقض با بودن دیگران در اطرافتان نیست، یا به عبارت ساده تر این دو زمان لزوما وقتی نیست که شما تنها باشید و کسی در اطرافتان نباشد. در ساعت دو بعد از ظهر همه معمولا یا جلسه هستند یا سرگرم پاسخ به ایمیل هایشان و یا چت با همکاران. این جور کارها و یک سری سر هم بندی هایی که به خاطر با هم بودن بیشتر انجام می شود، تنها مضر به نظر می رسند، اما در واقع کمر به قتل خلاقیت بسته اند.
اشتباه نکنید! وقفه ها همان همکاری و در ارتباط بودن با دیگران نیست، بلکه دقیقا همان وقفه ها و فاصله های بی موردی هستند که بین کارها ایجاد می شوند. پس وقتی در کارتان وقفه ایجاد شود، بازده خوبی ندارید. فاصله ها و وقفه ها روز کاری شما را به یک سری لحظه های کاری تبدیل می کنند. 45 دقیقه کار و بعد یک تماس تلفنی. 15 دقیقه کار و بعد ناهار. یک ساعت بعد، نشست عصرگاهی. همین می شود که نمی فهمید کی ساعت 5 شد! و شما تنها 2 ساعت از این روز کاری را بدون هیچگونه مزاحمت و فاصله افتادن کار کرده اید.
وقتی دائم شروع کنید و بعد از مدت کوتاهی متوقف شوید، کار مثبتی انجام نداده اید. هی شروع و هی توقف که نشد کار! به جای این کارها باید حریمی برای خود درست کنید. هر چه این حریم را بیشتر رعایت کنید، خلاقیت تان بیشتر می شود.
وقتی نیازی نباشید به یکباره ذهن خود را از جایی به جایی دیگر ببرید، حتی می توانید بار یک کشتی بزرگ را هم جابجا کنید. حالا یک سوال: تا حالا دقت کرده اید که وقتی در هواپیما هستید و مجبور به خاموش کردن همه دستگاه های الکترونیکی، چه کارهایی را بدون هیچگونه مزاحمی انجام می دهید؟!
ورود به چنین فضایی زمان بر است و نیاز به اجتناب از همه وقفه ها، فاصله ها و عوامل حواس پرتی دارد. مثل خواب REM است که در آن حرکات سریع چشمی رخ می دهد، اما خیلی زود اتفاق نمی افتد.
هر وقفه ای که بین کار می افتد، شمار را وادار به از نو شروع کردن می کند و زمانی می توان گفت که زمان تنهایی دارید که خلاقیت واقعی اتفاق بیفتد. زمان تنهایی شما نباید محدود به زمان کوتاه و ساعت های اندکی باشد. می توان ساعت و زمان تعیین کرد. مثلا نیمی از روز موظف به رعایت زمان تنهایی باشیم. یا مثلا ساعات 10 صبح تا 2 بعد از ظهر هیچکس حق صحبت یا گپ و گفت با سایر همکاران را ندارد. داشتن زمان تنهایی به مفهوم ترک اعتیاد به ارتباط برقرار کردن با دیگران است.
در طول زمان تنهایی مسیج ها، تماس های تلفنی، ایمیل ها و نشست ها را برای خود ممنوع کنید. حرف نزنید و به کارتان برسید. سخت است، اما به نتیجه اش می ارزد. همچنین در کارهای تیمی که مجبورید با دیگران در ارتباط باشید، سعی کنید به جای تماس تلفنی یا دیدار رو در رو از ابزارهای ارتباطی منفعلی چون ایمیل استفاده کنید که الزامی به پاسخ در همان لحظه نداشته باشید. این تنها راهی است که همه ما می توانیم با وقفه ها و عوامل حواس پرتی مبارزه کنیم و به جای کنار گذاشتن کار و زندگی و رسیدگی به این عوامل حواس پرتی، وقفه ها را کنار گذاشته و به کار و زندگیمان برسیم.
#ادامه_دارد
#قسمت14
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (15)
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
جلسه یعنی سم!
بدترین وقفه و فاصله ای که می تواند در کار بیفتد، برگزاری جلسه است. دلیلش هم کاملا واضح است:
محتوای جلسه معمولا فقط حرف و مفاهیم انتزاعی است و چیز واقعی ای در آن وجود ندارد.
جلسه یک هنر بیشتر ندارد و آن هم انتقال میزان ناچیزی از اطلاعات در هر دقیقه است.
جلسه در واقع راهی است که ما را به ترکستان می برد و هیچ مقصد و حاصل مشخصی ندارد.
جلسه اساسا نیاز به آمادگی کامل دارد و نکته این است که معمولا زمان کافی برای به دست آوردن آمادگی کامل وجود ندارد.
جلسه اغلب آنچنان مبهم و سردرگم کننده است که نمی توان هدف و دستاورد آن را مشخص کرد.
جلسه اغلب دست کم یک فرد کوته نظر را در خود جای داده که بدون تردید همه ارداه اش را جمع کرده تا وقت دیگران را با حرف های صد من یه غاز بگیرد.
زاد و ولد جلسات!
کاش با یک جلسه کار راه می افتاد، اما حقیقت این است که مثل خواب که خواب می آورد یا حرف که حرف می آورد، جلسه هم جلسه می آورد. جلسه اول، جلسه دوم را به دنبال خود می آورد، جلسه دوم، جلسه سوم را و همینطور الی آخر.
بخش تاسف برانگیز ماجرا هم این است که برنامه کاری جلسات مثل یک نمایش تلویزیونی تنظیم می شود. انگار نمی شود جلسه ای کمتر از نیم ساعت یا یک ساعت باشد. به عنوان نمونه دیده نشده که جلسه ای با استفاده از امکاناتی چون مسنجر برگزار شود و مدت زمان آن هم 7 دقیقه باشد!
واقعا چه چیزی بدتر از اینکه همه از پشت میز کار خود بروند و سی دقیقه یا یک ساعت دور یک میز دیگر وقت بگذرانند؟!
از طرفی وقتی در باره اش فکر می کنید، می بینید که هزینه برگزاری جلسه هم گیج کننده است. فرض کنید می خواهید یک جلسه یک ساعته را ساماندهی و سازماندهی کنید و 10 نفر را نیز برای شرکت در این جلسه دعوت می کنید. حقیقت این است که شما یک جلسه ده ساعته ترتیب داده اید و نه یک ساعته.
در واقع شما 10 ساعت خلاقیت و نوآوری را با یک ساعت جلسه معامله می کنید. حتی شاید بتوان گفت 15 ساعت. چون این وسط یک زمان ذهنی را هم از دست می دهید. زمانی که کار در حال انجام را متوقف می کنید، به محل جلسه می روید و سپس دوباره برمی گردید تا ادامه کار را از سر گیرید.
آیا به نظرتان منطقی است که 10 یا 15 ساعت خلاقیت و نوآوری را فدای یک ساعت جلسه کنید؟! بعضی وقتها شاید منطقی به نظر بیاید. اما بهای سنگینی را باید برایش پرداخت کرد.
اگر قرار باشد براساس هزینه خالص حساب کنیم، جلسه هایی با این پارامترها خیلی سریع به بدهی تبدیل می شوند و نه دارایی. به زمانی که از دست دادید فکر کنید و از خود بپرسید که آیا واقعا این کار ارزشش را دارد؟!
اگر تصمیم گرفتید که قطعا گرد هم بیایید، تلاش کنید با چسبیدن به این قوانین، جلسه ای پویا و خلاق را برای خود رقم بزنید: زمان سنج داشته باشید و زمانی که زنگش به صدا درآمد جلسه را تمام کنید. دوره زمانی برای جلسه ها تعیین کنید. تا آنجا که ممکن است تعداد کمتری را به جلسه دعوت کنید. همیشه دستور کار مشخص و روشنی داشته باشید. با مسئله یا مشکلی مشخص و خاص شروع کنید. به جای اتاق کنفرانس در محلی که مشکل به وجود آمده است، با هم جلسه بگذارید. به واقعیت ها اشاره کنید و تغییرات واقعی پیشنهاد دهید. جلسه را با ارائه راه حل تمام کنید و به یک نفر مسوولیت انجام آن را بدهید.
#ادامه_دارد
#قسمت15
@estekhtam_channel
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
جلسه یعنی سم!
بدترین وقفه و فاصله ای که می تواند در کار بیفتد، برگزاری جلسه است. دلیلش هم کاملا واضح است:
محتوای جلسه معمولا فقط حرف و مفاهیم انتزاعی است و چیز واقعی ای در آن وجود ندارد.
جلسه یک هنر بیشتر ندارد و آن هم انتقال میزان ناچیزی از اطلاعات در هر دقیقه است.
جلسه در واقع راهی است که ما را به ترکستان می برد و هیچ مقصد و حاصل مشخصی ندارد.
جلسه اساسا نیاز به آمادگی کامل دارد و نکته این است که معمولا زمان کافی برای به دست آوردن آمادگی کامل وجود ندارد.
جلسه اغلب آنچنان مبهم و سردرگم کننده است که نمی توان هدف و دستاورد آن را مشخص کرد.
جلسه اغلب دست کم یک فرد کوته نظر را در خود جای داده که بدون تردید همه ارداه اش را جمع کرده تا وقت دیگران را با حرف های صد من یه غاز بگیرد.
زاد و ولد جلسات!
کاش با یک جلسه کار راه می افتاد، اما حقیقت این است که مثل خواب که خواب می آورد یا حرف که حرف می آورد، جلسه هم جلسه می آورد. جلسه اول، جلسه دوم را به دنبال خود می آورد، جلسه دوم، جلسه سوم را و همینطور الی آخر.
بخش تاسف برانگیز ماجرا هم این است که برنامه کاری جلسات مثل یک نمایش تلویزیونی تنظیم می شود. انگار نمی شود جلسه ای کمتر از نیم ساعت یا یک ساعت باشد. به عنوان نمونه دیده نشده که جلسه ای با استفاده از امکاناتی چون مسنجر برگزار شود و مدت زمان آن هم 7 دقیقه باشد!
واقعا چه چیزی بدتر از اینکه همه از پشت میز کار خود بروند و سی دقیقه یا یک ساعت دور یک میز دیگر وقت بگذرانند؟!
از طرفی وقتی در باره اش فکر می کنید، می بینید که هزینه برگزاری جلسه هم گیج کننده است. فرض کنید می خواهید یک جلسه یک ساعته را ساماندهی و سازماندهی کنید و 10 نفر را نیز برای شرکت در این جلسه دعوت می کنید. حقیقت این است که شما یک جلسه ده ساعته ترتیب داده اید و نه یک ساعته.
در واقع شما 10 ساعت خلاقیت و نوآوری را با یک ساعت جلسه معامله می کنید. حتی شاید بتوان گفت 15 ساعت. چون این وسط یک زمان ذهنی را هم از دست می دهید. زمانی که کار در حال انجام را متوقف می کنید، به محل جلسه می روید و سپس دوباره برمی گردید تا ادامه کار را از سر گیرید.
آیا به نظرتان منطقی است که 10 یا 15 ساعت خلاقیت و نوآوری را فدای یک ساعت جلسه کنید؟! بعضی وقتها شاید منطقی به نظر بیاید. اما بهای سنگینی را باید برایش پرداخت کرد.
اگر قرار باشد براساس هزینه خالص حساب کنیم، جلسه هایی با این پارامترها خیلی سریع به بدهی تبدیل می شوند و نه دارایی. به زمانی که از دست دادید فکر کنید و از خود بپرسید که آیا واقعا این کار ارزشش را دارد؟!
اگر تصمیم گرفتید که قطعا گرد هم بیایید، تلاش کنید با چسبیدن به این قوانین، جلسه ای پویا و خلاق را برای خود رقم بزنید: زمان سنج داشته باشید و زمانی که زنگش به صدا درآمد جلسه را تمام کنید. دوره زمانی برای جلسه ها تعیین کنید. تا آنجا که ممکن است تعداد کمتری را به جلسه دعوت کنید. همیشه دستور کار مشخص و روشنی داشته باشید. با مسئله یا مشکلی مشخص و خاص شروع کنید. به جای اتاق کنفرانس در محلی که مشکل به وجود آمده است، با هم جلسه بگذارید. به واقعیت ها اشاره کنید و تغییرات واقعی پیشنهاد دهید. جلسه را با ارائه راه حل تمام کنید و به یک نفر مسوولیت انجام آن را بدهید.
#ادامه_دارد
#قسمت15
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (16)
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
خوب باشید، نه عالی!
خیلی ها هستند که به راه حل های پیچیده برای مشکلاتشان معتاد هستند. انعطاف دادن به ماهیچه های فکری می تواند حس سرخوشی برایتان بیافریند. بعد می توانید دنبال چالش بزرگ دیگری با همان شدت بگردید، بدون توجه به اینکه ایده خوبی هست یا نه. ایده بهتر اما این است: راه حل انعطافی پیدا کنید؛ یعنی راه حلی که با کمترین تلاش به بیشترین اثرگذاری برسید.
در واقع راه حل های انعطافی همان راه حل هایی هستند که حداکثر عایدی را در نتیجه حداقل کار می دهند. حالا فرض کنید چالش مورد نظرتان پیدا کردن افق دید یک پرنده باشد. یکی از راه هایی که می توانید از چشم یک پرنده به جهان نگاه کنید این است که خود را به قله کوه اورست برسانید. رفتن به اورست خیلی جاه طلبانه به نظر می رسد. اما می شود روش راحتتری را هم پیدا کرد. رفتن به پشت بام یک ساختمان بلند با استفاده از آسانسور می تواند یک راه حل ساده و بی دردسر باشد. در واقع این روش یک راه حل انعطافی است.
مشکلات، خیلی وقت ها راه حل های ساده و پیش پا افتاده دارند و به عبارت ساده تر نیاز به جمبل و جادو برای حل مشکلات نیست. فقط کافی است مشکل را حل و از آن عبور کنید. پس قهرمان بازی را کنار بگذارید.
چنین رویکردی شاید "وای خدای من" و "ببین چه کردم" یا عبارت های از این دست را به همراه نداشته باشد، اما بهتان اجازه پیشرفت می دهد.
به عنوان مثال نگاهی می اندازیم به آگهی ها و فیلم های تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی. یک مشکل غیرقابل انتظار پدید می آید و روز بعد درباره آن فیلم یا آگهی ساخته می شود. کیفیت کار چندان بالا نیست چون به جای فیلم از عکس استفاده شده، به جای طرح های گرافیکی آماری از سرفصل های ساده استفاده شده و تنها صدایی که در فیلم شنیده می شود، صدای یک راوی بدون تصویر فرد است. اما با تمام این حرف ها، فیلم یا آگهی هنوز هم خوب است.
اگر قرار باشد مدت ها منتظر بمانید تا همه چیز ایده آل شود، خواهید دید که چه زود، دیر شد. در روند یافتن یک راه حل این زمان است که از ساخته و پراخته بودن یا حتی کیفیت آن هم مهمتر است. اگر راه حلی می تواند مشکل را از میان بردارد، از آن استقبال کنید چون در غیر اینصورت مجبورید منابعتان را هدر دهید یا حتی بدتر از آن هیچ کاری نکنید چون توان پیدا کردن راه حل پیچیده و شیک را ندارید.
و در آخر به یاد داشته باشید که معمولا می شود با گذر زمان از "خوب" به "عالی" رسید..
#ادامه_دارد
#قسمت16
@estekhtam_channel
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
خوب باشید، نه عالی!
خیلی ها هستند که به راه حل های پیچیده برای مشکلاتشان معتاد هستند. انعطاف دادن به ماهیچه های فکری می تواند حس سرخوشی برایتان بیافریند. بعد می توانید دنبال چالش بزرگ دیگری با همان شدت بگردید، بدون توجه به اینکه ایده خوبی هست یا نه. ایده بهتر اما این است: راه حل انعطافی پیدا کنید؛ یعنی راه حلی که با کمترین تلاش به بیشترین اثرگذاری برسید.
در واقع راه حل های انعطافی همان راه حل هایی هستند که حداکثر عایدی را در نتیجه حداقل کار می دهند. حالا فرض کنید چالش مورد نظرتان پیدا کردن افق دید یک پرنده باشد. یکی از راه هایی که می توانید از چشم یک پرنده به جهان نگاه کنید این است که خود را به قله کوه اورست برسانید. رفتن به اورست خیلی جاه طلبانه به نظر می رسد. اما می شود روش راحتتری را هم پیدا کرد. رفتن به پشت بام یک ساختمان بلند با استفاده از آسانسور می تواند یک راه حل ساده و بی دردسر باشد. در واقع این روش یک راه حل انعطافی است.
مشکلات، خیلی وقت ها راه حل های ساده و پیش پا افتاده دارند و به عبارت ساده تر نیاز به جمبل و جادو برای حل مشکلات نیست. فقط کافی است مشکل را حل و از آن عبور کنید. پس قهرمان بازی را کنار بگذارید.
چنین رویکردی شاید "وای خدای من" و "ببین چه کردم" یا عبارت های از این دست را به همراه نداشته باشد، اما بهتان اجازه پیشرفت می دهد.
به عنوان مثال نگاهی می اندازیم به آگهی ها و فیلم های تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی. یک مشکل غیرقابل انتظار پدید می آید و روز بعد درباره آن فیلم یا آگهی ساخته می شود. کیفیت کار چندان بالا نیست چون به جای فیلم از عکس استفاده شده، به جای طرح های گرافیکی آماری از سرفصل های ساده استفاده شده و تنها صدایی که در فیلم شنیده می شود، صدای یک راوی بدون تصویر فرد است. اما با تمام این حرف ها، فیلم یا آگهی هنوز هم خوب است.
اگر قرار باشد مدت ها منتظر بمانید تا همه چیز ایده آل شود، خواهید دید که چه زود، دیر شد. در روند یافتن یک راه حل این زمان است که از ساخته و پراخته بودن یا حتی کیفیت آن هم مهمتر است. اگر راه حلی می تواند مشکل را از میان بردارد، از آن استقبال کنید چون در غیر اینصورت مجبورید منابعتان را هدر دهید یا حتی بدتر از آن هیچ کاری نکنید چون توان پیدا کردن راه حل پیچیده و شیک را ندارید.
و در آخر به یاد داشته باشید که معمولا می شود با گذر زمان از "خوب" به "عالی" رسید..
#ادامه_دارد
#قسمت16
@estekhtam_channel
چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟! (17)
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
بردهای سریع و دم دستی
حرکت های آنی، انگیزه ها را تقویت می کنند. چنین حرکت هایی ادامه مسیر را ممکن می کنند، بدون اینکه شما بتوانید راه دیگری بروید.
اگر انگیزه ای برای آنچه انجام می دهید را نداشته باشید، طبعا کار به خوبی پیش نخواهد رفت. راه انجام حرکت های آنی این است که کاری را انجام دهید و بعد به مرحله بعدی بروید و در واقع متوقف نشوید.
هیچکس دلش نمی خواهد در مسیر یک کار بی سرانجام و بدون چشم انداز دقیق قرار گیرد. در واقع قرار گرفتن در چنین وضعی نتیجه ای جز درجا زدن و حتی سوختن و از بین رفتن تدریجی ندارد.
برای اینکه گرفتار بی انگیزگی نشوید، خود را به دستیابی به پیروزی های سریع و دم دستی عادت دهید. هر چه پروسه انجام یک کار طولانی تر شود، احتمال ثابت قدم ماندن تا پایان کار کمتر می شود.
هیجان، حاصل انجام کار و شریک کردن مشتری در نتایج آن است. برنامه ریزی کردن سالانه خیلی کسل کننده است. البته اگر کارتان طوری است که مجبور به انجام پروژه های بلند مدت هستید، در بازه های زمانی کوتاه مدت مثلا ماهانه یا دو هفته یکبار برای خودتان هدف بگذارید و وقتی به آن رسیدید، خود را پیروز بدانید.
پیروزی های کوچک فرصت جشن گرفتن و داشتن خبرهای خوب را به شما می دهد و این یعنی انرژی و انیگزه دادن به تیم همکاران و البته مشتریان.
پس از خود بپرسید: "در دو هفته چه کاری را می توانم به سرانجام برسانم؟!" و بعد آن را انجام دهید و به مشتری خود اجازه دهید به دستاورد شما دست یابد.
هرچه محصول یا کار نهایی شما زودتر به دست مشتری برسد، برای شما نتایج بهتری به دنیال خواهد داشت.
قهرمان بازی را کنار بگذارید
خیلی وقت ها بهتر از به جای قهرمان بودن، از خیر انجام کاری بگذرید. مثلا کاری را در نظر بگیرید که دو ساعته باید انجام شود، اما جهار ساعت گذشته و شما هنوز تنها یک چهارم آن را به سرانجام رسانده اید. چیزی در درونتان هست که تاکید می کند: "اما من نمی تونم ولش کنم. چهار ساعت وقت صرفش کردم." و این باعث می شود حس قهرمان بازی تان گل کند.
شما عزمتان را جزم می کنید و درهای دنیا را به روی خود می بندید. بعضی وقت ها هم این تلاش محض باعث بیش از حد شدن میزان کار می شود. حالا به نظرتان ارزشش را دارد؟! احتمالا جوابتان منفی است. این کار زمانی ارزش داشت که قرار بود دو ساعت وقت برایش صرف و هزنیه کنید نه شانزده ساعت. در این شانزده ساعت، می توانستید خیلی کارهای دیگر انجام دهید. از آن گذشته، خود را از بازخوردهایی محروم می کنید که می تواند به جلوتر رفتن شما منجر شود.
حتی قهرمان ها هم بعضی وقت ها به یک جفت چشم تازه نفس نیاز دارند؛ شخصی دیگر که بتواند به آنها در بررسی های واقعی کمک کند.
ما تجربه ای اینچنینی داشتیم، به خاطر همین تصمیم گرفتیم که اگر کاری بیش از دو هفته وقتمان را گرفت، برای بازنگری از سایر همکاران کمک بخواهیم. شاید آنها کار خاصی انجام ندهند، اما دستکم کار را یک دور سریع مرور می کنند.
بعضی وقت ها یک راه حل مشخص دقیقا شما را در مسیر درست قرار می دهد. اما شما حتی قادر به دیدن آن هم نیستید.
به یاد داشته باشید که خیلی ساده می تواند قید راه حل مشخص را زد. آدم ها خودبخود از شکست گریزان هستند، اما بعضی وقت ها این دقیقا همان اتفاقی است که باید بیفتد.
اگر همین الان درگیر کاری هستید و احساس می کنید ارزش وقتی که صرف می کنید را ندارند، بدون معطلی رهایش کنید. زمان شما برنمی گردد. بدترین کاری که می توانید بکنید این است که کماکان وقتتان را صرف آن کار کنید.
#ادامه_دارد
#قسمت17
@estekhtam_channel
@estekhtam_channel
#پولسازی #رونق #شغل #کاریابی #درآمد #استخدام #خلاقیت
#رشد #کار #کارآفرینی #نیاز
#حرکتی_مثبت #زمان #چشم_انداز #استارت_آپ #پیشرفت
#محصولات_جانبی #توافق_نامه
بردهای سریع و دم دستی
حرکت های آنی، انگیزه ها را تقویت می کنند. چنین حرکت هایی ادامه مسیر را ممکن می کنند، بدون اینکه شما بتوانید راه دیگری بروید.
اگر انگیزه ای برای آنچه انجام می دهید را نداشته باشید، طبعا کار به خوبی پیش نخواهد رفت. راه انجام حرکت های آنی این است که کاری را انجام دهید و بعد به مرحله بعدی بروید و در واقع متوقف نشوید.
هیچکس دلش نمی خواهد در مسیر یک کار بی سرانجام و بدون چشم انداز دقیق قرار گیرد. در واقع قرار گرفتن در چنین وضعی نتیجه ای جز درجا زدن و حتی سوختن و از بین رفتن تدریجی ندارد.
برای اینکه گرفتار بی انگیزگی نشوید، خود را به دستیابی به پیروزی های سریع و دم دستی عادت دهید. هر چه پروسه انجام یک کار طولانی تر شود، احتمال ثابت قدم ماندن تا پایان کار کمتر می شود.
هیجان، حاصل انجام کار و شریک کردن مشتری در نتایج آن است. برنامه ریزی کردن سالانه خیلی کسل کننده است. البته اگر کارتان طوری است که مجبور به انجام پروژه های بلند مدت هستید، در بازه های زمانی کوتاه مدت مثلا ماهانه یا دو هفته یکبار برای خودتان هدف بگذارید و وقتی به آن رسیدید، خود را پیروز بدانید.
پیروزی های کوچک فرصت جشن گرفتن و داشتن خبرهای خوب را به شما می دهد و این یعنی انرژی و انیگزه دادن به تیم همکاران و البته مشتریان.
پس از خود بپرسید: "در دو هفته چه کاری را می توانم به سرانجام برسانم؟!" و بعد آن را انجام دهید و به مشتری خود اجازه دهید به دستاورد شما دست یابد.
هرچه محصول یا کار نهایی شما زودتر به دست مشتری برسد، برای شما نتایج بهتری به دنیال خواهد داشت.
قهرمان بازی را کنار بگذارید
خیلی وقت ها بهتر از به جای قهرمان بودن، از خیر انجام کاری بگذرید. مثلا کاری را در نظر بگیرید که دو ساعته باید انجام شود، اما جهار ساعت گذشته و شما هنوز تنها یک چهارم آن را به سرانجام رسانده اید. چیزی در درونتان هست که تاکید می کند: "اما من نمی تونم ولش کنم. چهار ساعت وقت صرفش کردم." و این باعث می شود حس قهرمان بازی تان گل کند.
شما عزمتان را جزم می کنید و درهای دنیا را به روی خود می بندید. بعضی وقت ها هم این تلاش محض باعث بیش از حد شدن میزان کار می شود. حالا به نظرتان ارزشش را دارد؟! احتمالا جوابتان منفی است. این کار زمانی ارزش داشت که قرار بود دو ساعت وقت برایش صرف و هزنیه کنید نه شانزده ساعت. در این شانزده ساعت، می توانستید خیلی کارهای دیگر انجام دهید. از آن گذشته، خود را از بازخوردهایی محروم می کنید که می تواند به جلوتر رفتن شما منجر شود.
حتی قهرمان ها هم بعضی وقت ها به یک جفت چشم تازه نفس نیاز دارند؛ شخصی دیگر که بتواند به آنها در بررسی های واقعی کمک کند.
ما تجربه ای اینچنینی داشتیم، به خاطر همین تصمیم گرفتیم که اگر کاری بیش از دو هفته وقتمان را گرفت، برای بازنگری از سایر همکاران کمک بخواهیم. شاید آنها کار خاصی انجام ندهند، اما دستکم کار را یک دور سریع مرور می کنند.
بعضی وقت ها یک راه حل مشخص دقیقا شما را در مسیر درست قرار می دهد. اما شما حتی قادر به دیدن آن هم نیستید.
به یاد داشته باشید که خیلی ساده می تواند قید راه حل مشخص را زد. آدم ها خودبخود از شکست گریزان هستند، اما بعضی وقت ها این دقیقا همان اتفاقی است که باید بیفتد.
اگر همین الان درگیر کاری هستید و احساس می کنید ارزش وقتی که صرف می کنید را ندارند، بدون معطلی رهایش کنید. زمان شما برنمی گردد. بدترین کاری که می توانید بکنید این است که کماکان وقتتان را صرف آن کار کنید.
#ادامه_دارد
#قسمت17
@estekhtam_channel