اتحادیه آزاد کارگران ایران
6.98K subscribers
51.5K photos
24.4K videos
776 files
45.1K links
ارتباط با ادمین https://t.me/Ettehadyeh20
Download Telegram
💢 جوابیه روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان نیکشهر سیستان و بلوچستان در خصوص تصویر مدرسه کپری که از کانال #اخبار_فرهنگیان منتشر شده است.
🔸دبستان نیایش روستای جوگین از مدارس صعب العبور و عشایری مدیریت آموزش وپرورش نیکشهر است که این آموزشگاه کپری حذف شده و جایش را از یکسال قبل به فضای دبستان پیش ساخته داده است.
فضای دبستان پیش ساخته آن با ۱۴ دانش آموز در سال تحصیلی 94-95 در سال تحصیلی جاری نصب شده و در حال استفاده است.
این مدرسه جزو آخرین مدارس کپری نیکشهر می باشد و ان شاء الله در سال جاری کلنگ حذف مدارس کپری آموزش و پرورش نیکشهر در سال 95 به زمین زده خواهد شد وساخت مدارس خواهیم نمود و اقدامات اولیه در این خصوص با خیرین انجام شده است.

همچنین جهت اطلاع ارجمندتان:
نام مدرسه اشتباه است،بجای نیایش، ستایش نوشته شده که اشتباه از پیمانکار است.
عبدالجلیل چاکرزهی/ روابط عمومی آموزش و پرورش شهرستان نیکشهر


@ettehad
📝 یادداشت #اختصاصی مدیر کانال #اخبار_فرهنگیان

💢 از ماست که بر ماست...

مهدی فتحی / دبیر ریاضی ناحیه یک سنندج

سال هاست مشاهده می کنیم تبعیض و اجحاف درحق فرهنگیان انجام می شود و فاصله حقوق و مزایای فرهنگیان با کارکنان دیگر ادارات به اوج رسیده است. همچنین اخیراً با به تأخیر انداختن همان چندرغاز حقوق معلمان نیز شائبه هایی مبنی بر کسب سود حاصل از این تأخیر ها به نفع دولت در بین جامعه و معلمان رواج پیدا کرده است. اینکه واریز حقوق فرهنگیان که سال های قبل بطور میانگین در 25 هر ماه پرداخت می شد و اکنون با تأخیری حدودا 10 روزه مواجه شده است و سود احتمالی این تأخیر ها به جیب چه کسانی می رود مورد بحث این یادداشت نیست. بلکه آنچه مورد بحث است این است که ما معلمان در طول این سال ها خود باعث به وجود آمدن چنین اوضاعی شده ایم. وقتی که کلاس هایمان را متراکم کردند و در هر کلاس 40 تا 50 دانش آموز بی گناه را جای دادند و ما بی هیچ اعتراضی سرمان را پایین انداخته و به کلاس رفتیم و اداره اش کردیم. وقتی که مدارس را دو شیفته کرده و دانش آموزان را در مدارس تل انبار کردند، و ما دوباره بی هیچ عکس العملی به مدارس و سر کلاس های پرجمعیت رفتیم. وقتی که اضافه کاری هایمان را سال به سال به تعویق انداختند و سال بعد باعلم به اینکه حق الزحمه مان را حالا حالا ها پرداخت نکرده و یا ممکن است که هیچ وقت پرداخت ننمایند مجددا تقاضای اضافه کار کردیم، و کلاس ها را بی معلم نگذاشتیم. و نگذاشتیم کلاس های اضافه بر روی دستشان بماند و مجبور شوند افراد بیکار اداری را که در پست های من درآوردی و اضافه فعالیت می کنند وادار به خروج از اداره کرده و به مدارس و کلاس های درس بکشانند، و باعث شدیم سیستم اداری روز به روز فربه تر شده و بار تمامی زحمات بر روی دوش معلمان بیفتد (آن هم با کمترین حق الزحمه)، و در مقابل اداری ها مانند ارباب و رعیت شدیم. وقتی که پاداش روستا و حق یک ماه مرخصی سالانه را حذف کردند و هیچ کدام چیزی نگفتیم. وقتی که حق برگزاری انتخابات های مختلف را شش ماه تا یک سال با تأخیر به معلمان پرداخت کردند - در حالی که حق برگزار کنندگان غیر معلم را در اسرع وقت واریز کردند - مجددا صندوق های رأی را بدون برگزار کننده نگذاشتیم. وقتی که وادارمان کردند به مدارس مخروبه که هر آن ممکن است بر سرمان آوار شود برویم؛ و بدون هیچ واکنشی رفتیم و تدریس کردیم. وقتی که بودجه آموزش و پرورش را به جای اینکه افزایش دهند کاهش نیز دادند و ماحتی از آن خبر هم نداشتیم و حتی نق هم نزدیم. وقتی که برای به دست آوردن برخی پست ها و یا بودن در بعضی مدارس و یا گرفتن برخی ساعات تدریس سر و دست می شکنیم و چاپلوسی بعضی افراد را می کنیم. وقتی که وعده های دروغین می شنویم و عملی نشدن آنها را به عینه می بینیم و همچنان در پی خوش خدمتی هستیم. وقتی که کلاس های ضمن خدمت را که دولت برای حضور در آن به کارکنانش باید پاداش هم بدهد برایمان پولی کردند و ما همچنان برای این کلاس ها سر و دست می شکنیم. وقتی که...
پس بهتر است ساکت شویم و حتی اگر حقوق هم ندادند سرمان را پایین انداخته و به کلاس هایمان برویم. و تازه خدا را شکر هم بکنیم که بابت کاری که می کنیم از ما پولی نیز نمی گیرند. بهتر است بدون هیچ اعتراضی و بدون اینکه حرکتی بکنیم همچنان ادامه داده و منتظر الطاف دولتمردان و وزرا و مسئولین بمانیم. من هم جای آنها بودم همین بلاها را سر معلمان می آوردم. وقتی همه چیز سر جای خودش است و کاری لنگ نمی ماند، مدارس همچنان فعال اند و امتحانات و انتخابات همچنان بدون مشکل برگزار می شوند. قبوض خدماتی مدارس بدون واریز سرانه پرداخت شده و وسایل مورد نیاز مدارس تأمین می شود و الخ پس دیگر چه لزومی دارد که نگران اوضاع باشند و اینگونه رفتار نکنند؟
لذا دست مریزاد می گوییم به مسئولین و دولتمردان که رعایای خود را به خوبی می شناسند و به درستی می دانند که چگونه آنها را به استثمار بکشند و کسی هم دم بر نیاورد.

پس بهترین جمله ای که درخور این اوضاع باشد این است که بگوییم " از ماست که بر ماست... "
@ettehad
📝 یادداشت #اختصاصی کانال #اخبار_فرهنگیان

💢 از فشار قبر تا فشار فقر

بهمن ویسی/معلم نمونه کشوری

روزی از روزهای عهد نوجوانی،گذرم به گورستان شهر افتاد.پیش از طلیعه آفتاب،مردان محاسن سپیدی با سر و روی خاک آلود از فراز تپه های قبرستان پایین می آمدند.در سیمای آنان معنویتی خاص و گیرا،موج می زد که جای آن داشت ساعت ها نشست و بر قامت متواضع و بی ریای شان با حسرت نگریست.ریا،دغل،چاپلوسی،فریب،روزمرگی رفتاری و بسیاری دیگر از ناهنجاری های اخلاقی هنوز در جامعه جای پایی پیدا نکرده بود.زمانه ی اخلاص بود و رفاقت و نه اختلاس و غارت.هر کس نان خشکی در توشه داشت بی مزد و منت با یار ندارش قسمت می کرد.از پدر پرسیدم این مردان در این سحرگاه در لابه لای قبور دیار خاموشان به چه کاری مشغول اند و جواب شنیدم که اینان از بندگان خالص و پرهیزکارند که بنا بر اعتقاد خود برای دوری از وسوسه گناه و در امان ماندن از آتش سوزان جهنم و تجربه فشار قبر و هول و هراس مرگ و تدفین،شبی را در قبرها به صبح می رسانند.در ذهن رویا پرداز خود شبی را مجسم کردم که به همراه این گروه ساعاتی از شب را در جوار اموات سپری کنم اما حتی تجسم آن لرزه بر اندام من افکند.
***
انتشار گزارش روزنامه شهروند در خصوص گورخوابی جمعی از مردان،زنان و کودکان بی سرپناه کشور در بیخ گوش پایتخت،پرنده روح مرا به سوی آن سال ها و خاطره ها پرواز داد.اما آن کجا و این کجا؟!
به راستی مقصر شیوع فقر لجام گسیخته که موجب پدیده هایی این چنینی در جامعه شده، کیست؟چرا این همه دولتمرد و سیاستمدار و اقتصاددان و برنامه ریز در کشوری که مهم ترین ماده حیات اقتصاد جهان را در اختیار دارد در این سالیان متمادی از درمان درد جانکاه فقر،عاجز مانده اند؟برازنده ایران کهن با تاریخ و فرهنگی چند هزار ساله نیست که با پدیده هایی چون:گورخوابی،کارتن خوابی،زباله خوابی،حلبی آباد،تکدی گری،تن فروشی و سرقت دست به گریبان باشد.پس این همه نهاد حمایتی و مددکاری در کشور به چه اموری سرگرم هستند که این معضلات دم دستی از دید آنان پنهان مانده است؟شاید سیاسی کاری و سیاست پیشگی دامن این نهادها را هم گرفته است!فقر و بیکاری ریشه ناهنجاری ها و بزه های اجتماعی است.بنیان های اخلاقی خانواده و جامعه را سست و بستر آسیب هایی مانند:خودکشی،قتل،نزاع،پرخاشگری، افسردگی،طلاق،فحشا،اعتیاد و سرقت را فراهم می کند و ناگفته پیداست که بدون حل ریشه ای مشکل جامعه،هر برنامه اصلاحی محکوم به شکست است.با دلی پرخون و چشمانی اشکبار از خوانش گزارش شهروند، فارغ از هر گونه گرایش سیاسی و جناحی و صرفا به عنوان یک معلم دردمند از همه مسئولان می خواهم که ضمن تمرکز بر مسایل داخلی کشور، تمام هم و غم خویش را مصروف ایجاد اشتغال و رفع مشکلات معیشتی و رفاهی آحاد جامعه نمایند که بقای ملک و ملت و تحکیم مبانی فرهنگی به اجرای این اصل وابسته است.
@ettehad